مشاعرۀ سنّتی

[tracer]

شمشاد خرامان کن واهنگ گلستان کن....تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی

فهمیدم خواستم اذیتت کنم...چقدم اذیت شدیی

یک زمان ابری بیاید تا بپوشد ماه را//ابر را در حین بسوزد برق جان افزای عشق

 

[محمدکریمی]

یک زمان ابری بیاید تا بپوشد ماه را//ابر را در حین بسوزد برق جان افزای عشق

قدحی در کش وسرخوش به تماشا بخرام....تاببینی که نگارت به چه ایین امد

 

[tracer]

قدحی در کش وسرخوش به تماشا بخرام....تاببینی که نگارت به چه ایین امد

دهان بر می‌نهاد او دست، یعنی دم مزن خامش//و می‌فرمود چشم او درآ در کار پنهانک

 

[محمدکریمی]

دهان بر می‌نهاد او دست، یعنی دم مزن خامش//و می‌فرمود چشم او درآ در کار پنهانک

کاش هرگز در محبت شک نبود/تک سوار مهربانی تک نبود/کاش بر لوحی که در جان ودل است /واژه تلخ خیانت حک نبود

 

[Shahab]

کاش هرگز در محبت شک نبود/تک سوار مهربانی تک نبود/کاش بر لوحی که در جان ودل است /واژه تلخ خیانت حک نبود

دوش ان صنم چه خوش گفت در دولت مغانم
گر بت نميپرستي تغيير ده قضا را

 

[محمدکریمی]

دوش ان صنم چه خوش گفت در دولت مغانم
گر بت نميپرستي تغيير ده قضا را

ان پریشانی شب های دراز وغم دل....همه درسایه گیسوی نگار اخر شد

 

[salvador]

در همه عالم وفا داری کجاست

غم به خروارست غمخواری کجاست


درد دل چندان که گنجد در ضمیر

حاصلست از عشق دلداری کجاست

 

[F A R Z A N E]

در همه عالم وفا داری کجاست

غم به خروارست غمخواری کجاست


درد دل چندان که گنجد در ضمیر

حاصلست از عشق دلداری کجاست

تمام برگ های دفترم تمام شد
قلمم به پایان رسید
دستم سست شد
چه سرمشقی دادی به من ...؟
هنوز هم می نویسم :
" دل دادن خطاست "




​

 

[salvador]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
​

خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
​

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
​

 

[mani24]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
​

خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
​

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
​

هنوزم چشاتو، پناهم میدونم
ولیکن میدونم، که تنها میمونم
به چشمام نگاه کن، یه حس غریبی
نمیدونم چرا با، این دلم رقیبی
همه آرزوهام، شبیه سرابه
دیگه دلی نمونده، ببین که کبابه
برای دل من، دیگه نا نمونده

 

[امالیا]

هنوزم چشاتو، پناهم میدونم
ولیکن میدونم، که تنها میمونم
به چشمام نگاه کن، یه حس غریبی
نمیدونم چرا با، این دلم رقیبی
همه آرزوهام، شبیه سرابه
دیگه دلی نمونده، ببین که کبابه
برای دل من، دیگه نا نمونده

هر گه که میگذری من در تو می نگرم
کز حسن قامت خود با کس نمی نگری

 

[malmal_r]

ندیم و مطرب و ساقی همه اوست
خیال آب و گل در ره بهانه

همه در فکر
همه در عشق
منم غرّه ی روشن
منم دیو سیه روز
بیا یار دلم باش
که جز تو نبرم عشق

 

[امالیا]

همه در فکر
همه در عشق
منم غرّه ی روشن
منم دیو سیه روز
بیا یار دلم باش
که جز تو نبرم عشق

قرار عقل برفت و مجال صبر نماند
که چشم و زلف تو از حد برون دلاویزند

 

[fahimeh89]

قرار عقل برفت و مجال صبر نماند
که چشم و زلف تو از حد برون دلاویزند

دلم محراب زیبایی چو ابروی تو میخواهد
بهانه كرده و تنها ،گل روی تو میخواهد

 

[malmal_r]

دلم محراب زیبایی چو ابروی تو میخواهد
بهانه كرده و تنها ،گل روی تو میخواهد

در این درگه که گه گه که که و که که شاود
ناگه ز امروزت مشو غره که تا برهم زنی دیده نه این بینی ن ان!

 

[malmal_r]

دلم محراب زیبایی چو ابروی تو میخواهد
بهانه كرده و تنها ،گل روی تو میخواهد

در این درگه که گه گه که که و که که شود
ناگه ز امروزت مشو غره که تا برهم زنی دیده نه این بینی نه ان!

 

[امالیا]

در این درگه که گه گه که که و که که شود
ناگه ز امروزت مشو غره که تا برهم زنی دیده نه این بینی نه ان!

نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس
که به شمشیر غمت کشته چو من بسیارند

 

[fahimeh89]

در این درگه که گه گه که که و که که شود
ناگه ز امروزت مشو غره که تا برهم زنی دیده نه این بینی نه ان!

نـاله را هرچند میخـواهم که پنهـانی کنم
سینه میگوید که من تنگ آمدم، فریاد کن​

 

[fahimeh89]

نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس
که به شمشیر غمت کشته چو من بسیارند

دوری از تو قسمت ما شد خدا داند چرا
اشک و آه و ناله و ماتم یار ما شد خدا داند چرا

 

[malmal_r]

دوری از تو قسمت ما شد خدا داند چرا
اشک و آه و ناله و ماتم یار ما شد خدا داند چرا

انان که خاک را که به نظر کیمیا کنند
آیابود که گوشه ی چشمی به ما نیگاه کنند

 

[anahita1370]

انان که خاک را که به نظر کیمیا کنند
آیابود که گوشه ی چشمی به ما نیگاه کنند

دل نبستم به وفای کس و در نگشادم
تا خیال قد و بالای تو در فکر منست
(سعدی)

 

[malmal_r]

دل نبستم به وفای کس و در نگشادم
تا خیال قد و بالای تو در فکر منست
(سعدی)

تا تو نگاه میکینی کار من اه کردن است ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است!

 

[fahimeh89]

تا تو نگاه میکینی کار من اه کردن است ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است!

تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی
وگر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم

 

[anahita1370]

تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی
وگر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم

من از آن روز که در بند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
(سعدی)

 

[fahimeh89]

من از آن روز که در بند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
(سعدی)

من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی

 

[anahita1370]

من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی

یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم
به وفای تو کزان روز که دلبند منی
(سعدی)

 

[fahimeh89]

یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم
به وفای تو کزان روز که دلبند منی
(سعدی)

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه ی کیست

 

[امالیا]

یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم
به وفای تو کزان روز که دلبند منی
(سعدی)

یاد باد آنکه چو چشمت بعتابم میکشت
معجز عیسویت در لب شکرخا بود

 

[امالیا]

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه ی کیست

تو ندانی که چرا در تو کسی خیره بماند
تا کسی همچو تو باشد که درو خیره بمانی

 

[eghlimaa]

تو ندانی که چرا در تو کسی خیره بماند
تا کسی همچو تو باشد که درو خیره بمانی

يک جرعه [FONT=tahoma, sans-serif]ی مِی ز ملک کاووس به است [/FONT]
[FONT=tahoma, sans-serif]از تخت قباد و ملکت توس به است [/FONT]