رباعی و دو بیتی

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر تیر جفای دشمنان می‌آید

دل تنگ مکن که دوست می‌فرماید


بر یار ذلیل هر ملامت کاید

چون یار عزیز می‌پسندد شاید
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز دلم شکشته و بیمار است
قربانی یک جنایت و آزار است
اقرار کن ای دختر بد! حرف بزن
من مطمئنم که دست تو در کار است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
روی چمن از شکوفه ها رنگین شد
وز عطر اقاقیا هوا سنگین شد
در نغمه هر چلچله پیغامی هست
کای خفته روزگار فروردین شد
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
فریاد بزن که دادمان کم نشده
از وسعت اتحادمان کم نشده
سوگند به آیه آیه ی چشمانت
یک ذره از اعتقادمان کم نشده
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر زبوی سنبل آیو

چو شو گیرم خیالش را درآغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصلآ چه قدر مانده مرا تا دریا؟
یا مرگ بده خدای من یا دریا
دیریست که رود میروم،خسته شدم
درباره ی من حرف بزن با دریا
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر زحال دل خبر داری بگــــــــو

ور نشانی مختصر داری بگــــــو

مرگ را دانم ولی تا کوی دوست

راه اگر نزدیکتر داری بگـــــــــــــو
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
حافط

حافط

سیلاب گرفت گرد ویرانهٔ عمر

وآغاز پری نهاد پیمانهٔ عمر

بیدار شو ای خواجه که خوش خوش بکشد

حمال زمانه رخت از خانهٔ عمر
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قومي متفکرند اندر ره دين
قومي به گمان فتاده در راه يقين

مي‌ترسم از آن‌که بانگ آيد روزي
کاي بي‌خبران راه نه آن است و نه اين!

"حکيم خيام"
http://www.iran-eng.../images/smilies/icon_gol.gif
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سعید قلی نژاد

سعید قلی نژاد

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]يك عمر تو را انيس و مونس كردم[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]با هر نفست بهار را حس كردم[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در خلوت گلزار تو را بوئيدم[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هر وقت هواي گل نرگس كردم[/FONT]
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سعید قلی نژاد

سعید قلی نژاد

موسیقی ناز باد را می خوانم
زیبایی بامداد را می خوانم
هر بار که چشمم به لبت می افتد
صد بار "وان یکاد"را می خوانم
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
صد زلزله بی شمار رخ خواهد داد
یک آتش بی مهار رخ خواهد داد
از گرمی چشمهای گوگردی تو
صد حالت انفجار رخ خواهد داد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هرروز دلم در غم تو زار تر است
وز من دل بیرحم تو بیزارتر است
بگذاشتی ام غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارتر است


مولوی
_____________________________
در خواب شبی شهاب پیدا کردم
در رقص سراب اب پیدا کردم
این دفتر پر ترانه را هم روزی
در کوچه افتاب پیدا کردم

قیصر امین پور
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
از آب گل آلود ترا می گیرم
از است و شد و بود ترا می گیرم
وقتی که گلستان شدنش حتمی نیست
از آتش نمرود ترا می گیرم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
قاليچه اي از اميد مي اندازي
نقش از گل و برگ بيد مي اندازي
قفل غم و غصه ام به دستت شده باز
وقتي كه به در كليد مي اندازي
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلبم به خدا که بی تو غم دیده گلم
صد نوع گل از باغچه ام چیده گلم
از بس که نیامدی به زیر پاهام
انگار که صد درخت روییده گلم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هنگام وداع خشكسالي شده بود
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]درياچه پر از شميم شالي شده بود[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باران و نسيم و ژاله با من بودند[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ديروز هواي من شمالي شده بود[/FONT]
[/FONT]
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
همراه خودت بهار داری بانو
یک طایفه خواستگار داری بانو
با این همه یادت نرود فردا ظهر
با شاعر خود قرار داری بانو
 

چاووش

عضو جدید
پروانه كه در كنج لبت جا كرده
بهتر زگل است اينكه پيدا كرده

مانند شكوفه ميدرخشد لبهات
لب نيست دو لعل است كه غوغا كرده
 

MaC_MaC

عضو جدید
دلم گم کرده راهش را
و چشمانم نگاهش را
شبيه آسماني که
شبي گم کرده ماهش را...
 

z.19.P

عضو جدید
اسرار ازل را نه تو داني و نه من / وين حرف معما نه تو خواني و نه من
هست از پس پرده گفتگوي من و تو / گر پرده بر افتد نه تو ماني ونه من
 
آخرین ویرایش:

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست تو و یک غروب آبان کافی ست
حالا که دلم گرفته، باران کافی ست
مثل دوقلوهای به هم چسبیده-
یک چتر، برای هردوتامان کافی ست!...
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به! چه عجب که شانس راه افتاده

دوربین! صدا! سکانس راه افتاده
بر تخت دلش تازه تولد شده ام
او مثل یک آمبولانس راه افتاده
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایام زمانه از کسی دارد ننگ

کو در غم ایام نشیند دلتنگ


می خور تو در آبگینه با ناله چنگ

زان پیش که آبگینه آید بر سنگ


از رباعیات خیام
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابر آمد و باز بر سر سبزه گريست
بي باده ارغوان نمي بايد زيست
اين سبزه كه امروز تماشا گه ماست
تا سبزه خاك ما تماشا گه كيست
[FONT=&quot][/FONT]
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ای ساقی اگر سعادتی هست تراست

جانی و دلی و جان و دل مست تراست


اندر سر ما عشق تو پا میکوبد

دستی میزن که تا ابد دست تراست

- مولوی
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است
هنگام گل و مل است و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی این است
 

Similar threads

بالا