جن .......... ( شکلکه ترس )

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها . کی تا حالا جن دیده . تعریف کنه .

من خودم 2 بار دیدم .
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
تو این سه هفته
سه بار خواب جن دیدم
آخریش دیشب بود
تو خواب ازشون نمیترسم
ولی فرار میکنم
نمیدونم واسه چی
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
:surprised:

چه شکلی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:surprised:

یه بار طالقان تو باغمون دیدم . هوا تاریک بود . ولی وقتی داشت میومد طرفم داد زدم . مامانم که باهام 2 متر فاصله داشت یوهو دیدش زود فرار کرد منو تهنا گذاشت . منم با جیغ فرار کردم . داشتم سکته می کردم.
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو این سه هفته
سه بار خواب جن دیدم
آخریش دیشب بود
تو خواب ازشون نمیترسم
ولی فرار میکنم
نمیدونم واسه چی

اخ گفتی تو خواب . منم همش خواب میبینمشون . صبح که بیدار میشم از ترس میخوام سکته کنم . تازه این اخرین باری که خوابشونو دیدم خواب دیدم که یه جن همیشه دنبالمه . هر جا که برم .

الانا بیشتر وقتا شبا زیر سرم دعا میذارم که نیان تو خوابم.
 

hamid_geo

عضو جدید
من خواب جن زياد مي بينم تو خواب از ترسم نمي تونم حرف بزنم
ولي بعد كم كم آروم مي شم:confused:
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکیشون رو که تو خونه دیدم سفید بود. یکی هم تو جاده خلوت که اونم سفید بود.

اون یکی هم که فقط صورتشو دیدم که ترسناک بود ولی سفید نبود!

پس احتمالا اون 2 تا اولی فرشته بودن
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها . کی تا حالا جن دیده . تعریف کنه .

من خودم 2 بار دیدم .
شوخی نکن. میگم زینب تو میای اینجا زیاد از تالارمون دور نشو... باشه؟
ولی در کل از لحاظ علمی اجنه تمایل زیادی به تجسم ندارند و در اینصورت بسیار بسیار آسیب پذیر می شوند. پس بهتره زیاد هم ازشون نترسید.
 

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یه بار داشتم غذا درست میکردم برگشتم دیدم یه دختر 10-12 ساله وایساده پشتم داره نیکام میکنه!:eek:
خیلی هم خوشگل بود.....بعد یهو غیب شد! :surprised:
نمیدونم توهم بود یا جن یا روح :confused:
اسمشو گذاشتم آتوسا :D
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
خدمت کاربران عرض کنم، خارج از شوخی یه جن در باشگاه داریم....گهگاهی تاپیک ها رو دست کاری می کنه، در تالار مدیران باهاش رو به رو میشیم، هنوز نمیدونیم ویروسه؟ شبه اکانته؟ جن مجازیه؟ بعضی وقتا میره روی اعصابم...ولی تا حالا آنلاین ندیدمش هر وقت اومدم توی سایت کار خودش رو انجام داده و رفته.
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا فرشته نبودن که شاید روح بودن:D

شایدم

شوخی نکن. میگم زینب تو میای اینجا زیاد از تالارمون دور نشو... باشه؟
ولی در کل از لحاظ علمی اجنه تمایل زیادی به تجسم ندارند و در اینصورت بسیار بسیار آسیب پذیر می شوند. پس بهتره زیاد هم ازشون نترسید.

چشم . البته من تو تالار خودمون هر روز هستم . فقط گپ و گفتگو کمتر میام . چون دارم فعالیتم رو تو باشگاه هدفدار می کنم . تا اونجایی که بشه از اسپم تو تالار مواد جلوگیری کنم . بیشتر تالار سرامیک کار می کنم که بار علمیش بره بالا .

آره ولی من خیلی میترسم. مسخرم نکنیا ولی شبایی که خواب جن ببینم نصفه شب پا میشم میرم پیشه مامان بابام می خوابم :(

من یه بار داشتم غذا درست میکردم برگشتم دیدم یه دختر 10-12 ساله وایساده پشتم داره نیکام میکنه!:eek:
خیلی هم خوشگل بود.....بعد یهو غیب شد! :surprised:
نمیدونم توهم بود یا جن یا روح :confused:
اسمشو گذاشتم آتوسا :D

احتمالا خواهر خرزو خان بید جیگر :biggrin::biggrin:

خدمت کاربران عرض کنم، خارج از شوخی یه جن در باشگاه داریم....گهگاهی تاپیک ها رو دست کاری می کنه، در تالار مدیران باهاش رو به رو میشیم، هنوز نمیدونیم ویروسه؟ شبه اکانته؟ جن مجازیه؟ بعضی وقتا میره روی اعصابم...ولی تا حالا آنلاین ندیدمش هر وقت اومدم توی سایت کار خودش رو انجام داده و رفته.

من که میگم یه خبره ی اینترنته که از یکی از سایت هایه رقیبه.:que:
 

fifa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من يه بار نصفه شب يه زن سفيد رو تو شيشه ديدم البته مطمئن نيستم چي بود شايد هم خيالاتي شده باشم ولي خيلي دلم ميخواد يه بار بدون هيچ ترسي بشينم با يكيشون حرف بزنم.ميگن از جنها هر چي بخواي بهت ميدن درست ميگن؟كي تجربه داره؟
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
من يه بار نصفه شب يه زن سفيد رو تو شيشه ديدم البته مطمئن نيستم چي بود شايد هم خيالاتي شده باشم ولي خيلي دلم ميخواد يه بار بدون هيچ ترسي بشينم با يكيشون حرف بزنم.ميگن از جنها هر چي بخواي بهت ميدن درست ميگن؟كي تجربه داره؟


من تجربه ی احضار روح رو دارم . البته مدیوم خودم نبودم . فقط در یه جلسه ی احضار روح شرکت کردم.

میدونی وفتی یه جن رو تسخیر کنی هر چی بخوای اولش برات انجام میده . اگه از شانس خوبت به جنه مومن گیرت بیفته ( که احتمالش 1% هست ) بهت کاری نداره اما اگه جن کافر گیرت بیفته ممکنه اولش واست کاری رو انجام بده اما آخر سر ازت بخواد که مثلا زبونم لال گلاب به روت پدرتو بکشی . اگه هم این کارو نکنی خودش پدرتو می کشه .

اکثره جن هایی هم که تسخیر میشن کافر هستن چون اجنه ی مومن و مسلمان با انسان ها ارتباط بر قرار نمی کنند اکثرا.
 

afshin-18

عضو جدید
من دیشب خواب دیدم 13 هکتار زمین بهم ارث رسیده
امروز بیدار شدم دیدم هیچ کدوم از اقوام ما بیشتر از 4 هکتار زمین کشاورزی نداره
 

afshin-18

عضو جدید


چه ربطی به جن داشت این ؟
یکی از بچه ها گفت تو خواب جن دیده بعد این به اون ربط داشت

منم یه بار بیدار شدم دیدم یه جن رو بروم وایساده رفتم زیر پتو بعد چند دقیقه نگاه کردم دیدم رفته از اون به بعد حتی زاویه ی خوابم رو هم عوض کردم
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از بچه ها گفت تو خواب جن دیده بعد این به اون ربط داشت

منم یه بار بیدار شدم دیدم یه جن رو بروم وایساده رفتم زیر پتو بعد چند دقیقه نگاه کردم دیدم رفته از اون به بعد حتی زاویه ی خوابم رو هم عوض کردم

اهان از اون لحاظ.

وای راس میگی . منم یه بار اینقد به جن فک کرده بودم یوهو جلوم یه جسمه سیاه دیدم که تو آینه بود . دیگه از اون به بعد موقع خواب رومو می کنم یه طرف دیگه می خوابم . از آینه می ترسم.
 

atros

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز من چند وقت پیش یه تاپیک تو همین موضوع زدم _______ترسناک(واقعی)_____جن زده،یا هرکس که احساسشون کرده بیاد بگه___خواشا جدی بگیرین______
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/208676 متنش اولش این بود
سلام ،قبل از اینکه شروع به خوندن این تاپیک کنید چندتا قانون واسش میزارم خواهش میکنم همه بچها و دوستان گلم رعایت کنن.....
-------------------------
1- اگر واقعا از این بحث ها وحشت دارید و حالتی بد به شما دست میدهد پس دوست من همین حالا تاپیک رو ببند و فراموش کن چون دلیلی بر ترس نیست واقعیتی است که شاید هر کسی نتونه باهاش کنار بیاد خیلی ها با خواندن این مطالب در وجودشون نا خود آگاه احساس وحشت میکنند به همین خاطر پیشنهاد بستن این پنجره رو کردم
---------------------------------------------
2-از بچهای بذله گو (اولیش با خودمم)خواهش میکنم حتی اگر به روح وجن اعتقادی هم ندارن از مسخره کردن و آتو گرفتن از بچها حداقل تو این تاپیک خود داری کنن(دوستان فکر نکنم جن ها به 30یاست کاری داشته باشن التماسا تاپیک رو سی ا س ی نکنین)
--------------------------------------------------------------


3- نیایید وجود جن رو تعریف کنین تعریف جن و بحثش تو قرآن رو به موقش میزارم الان هر حادثه ترســـــــــــــناک (نه تخیلی) برای خودت یا کسی اتفاق افتاده وشنیدید رو بیا بگو فکر کنم اینجوری هیجان بیشتری داره


خیلیم روش زحمت کشیدم و بحثای جالبی توش داشت شکل میگرفت که یکسری بچهای بی جنبه باشگاه شروع کردن به خواستاری کردن از هم دیگه و تاپیک رو با صفحه شخصیشون اشتباه گرفتند منم هیچی دیگه نگفتم خورد توی ذوقم ولی فرقی نداره با اجازت اون اطلاعات و اینجا میزارم شاید اینجا جالب تر بشه;)
 

atros

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/images/icons/icon1.gif گزارشی از جن

اعضاى هشت نفره یك خانواده قزوینى ادعا مى كنند كه از ۱۱ماه پیش یك بچه جن با آنان در ارتباط است ومى توانند به وسیله او از آنچه در آینده روى مى دهد مطلع شوند. فرزندان این خانواده پس از دوستى و آشنایى با این بچه جن دچار مشكلات شدید روحى و روانى شده اند.
نخستین بار چه گذشت :

خانه در محله اى قدیمى واقع شده است. پدر خانواده با نگرانى در مورد آنچه كه روى داده مى گوید: ۱۱ماه پیش بود. پسر كوچكم كه ۱۵ساله است دچار حالت تشنج گونه شدیدى شده و در ناحیه گردن تمام رگهایش متورم شده و عضلات دستها و صورتش به شدت منقبض شده بود. او با صداى وحشتناكى با تمام ما درگیر شده بود.
وى گفت: از اینكه پسرم دچار جنون آنى شده ترسیده بودم ونمى دانستم چه كار كنم، هیجان او به اندازه اى بود كه همه به او خیره شده بودیم تا اینكه او جلوى آینه رفت و در آن شروع به حرف زدن كرد.
وى گفت: بعد از آن كم كم آرام شد و بعد با اشاره به ما گفت: این دختر دوست من است. ما هیچ كس را نمى دیدیم ولى او در آینه شروع به صحبت كردن با او كه روز بعد وقتى سرسفره براى خوردن ناهار نشسته بودیم همسرم خواست پارچ آب را وسط سفره بگذارد، پسرم در یك لحظه پارچ را برداشته و به دیوار كوبید و گفت: مامان! حواست كجاست؟ چرا پارچ را روى سر دوست من مى گذارى؟ خیلى از این وضعیت احساس خطر كردم براى همین بود كه همان روز پسرم را به نزد یك متخصص روانپزشكى بردم و مشكل را با آنان در میان گذاشتم ولى دكتر قرص آرامبخش براى او نوشت كه هیچ تاثیرى روى او نداشت و تنها براى مدتى او را آرام مى كرد.
*دومین جن زده
وى گفت: وضعیت پسرم همه اعضاى خانواده را پریشان كرده بود. همه نگران وضعیت او بودیم و مى ترسیدیم كه مبادا بلایى سر او بیاید. در این میان دخترم كه تازه نامزد كرده بود بیشتر از بقیه احساس نگرانى مى كرد. بعد از چندروز متوجه شدم دخترم كه پرشور، اجتماعى و سرو زبان دار بود، ساعتها گوشه اى مى نشیند و به حالت افسردگى مبتلا شده است.
دخترم دیگر از خانه بیرون نمى رفت و در گوشه اى مى نشست. ساعتها گریه مى كرد. فكر مى كردم به خاطر وضعیت برادرش به این روز افتاده است، ولى بعد از چندروز حالت عجیبى از او سر زد او ناخن هایش را به شدت مى جوید و در زمانى كه در اتاق تنها بود با خودش حرف مى زد. نامزد دخترم از وضعیتى كه پیش آمده بود گلایه مى كرد و رفتارهاى دخترم با او باعث شد كه او ناراحت شود و سرانجام به توصیه من رفت و آمدش را به خانه ما كم كرد.
این پدر ادامه داد: دخترم در حرفهایش جسته و گریخته از دخترى حرف مى زد كه ما قادر به دیدن او نبودیم. او كم كم دیگر جلوى ما با موجودى حرف مى زد كه به چشم ما نمى آمد. هر روز شانه اى به دست مى گرفت و درهوا طورى تكان مى داد كه انگار دارد موهاى كسى را شانه مى كند.
وى ادامه داد: چند روزى گذشت یك روز تشنج شدیدى به او دست داد و در یك لحظه به طرف من حمله كرد. از این رفتار دخترم تعجب كردم. او با ناراحتى به من گفت: بابا! تو مقصر تمام بدبختى هائى هستى كه براى دوست من به وجود آمده است. سعى كردم او را آرام كنم. از او علت را پرسیدم و او گفت: تو دست هاى دوست مرا سوزانده اى.

*سومین جن زده
پدر مى گوید: پسر دیگرم هم بعد از مدت كوتاهى مثل آن دو شد. او هم از دوستى حرف مى زد كه ما او را نمى دیدیم. مى دانستیم كه این پسرمان هم مثل آن دوتاى دیگر جن زده شده است.

*پیشگویى
مادر خانواده در حالى كه ناراحت است مى گوید: در شرایطى بودیم كه نمى دانستیم چه كنیم. شوهرم و من به هر درى مى زدیم به نتیجه نمى رسیدیم. یك روز دخترم را شروع به نصیحت كردم و به او گفتم: دخترم تو چرا پدرت را آدمى سنگدل مى دانى كه دوست تو را سوزانده است. او آدم مهربانى است. دخترم گفت: مى دانى كه بابا قبلاً قصد ازدواج با شخص دیگرى را داشته است و اصلاً به تو هیچ علاقه اى ندارد. بعد هم گفت: زیاد نگران دایى نباش. دایى دچار ناراحتى كلیه است و تا ۱۰ ماه دیگر مى میرد. ۱۰ ماه بعد برادرم در بیمارستان جان سپرد. دیگر متوجه خطر جدى در نزدیك خودمان شده بودیم. هركس آدرسى از پزشك، دعانویس و امامزاده مى داد بچه ها را به آنجا مى بردیم. حتى گفتند زنى در شمال كشور امكان تسخیر اجنه را دارد و ما بچه ها را به آنجا بردیم. خانه آن زن در روستایى دورافتاده بود. پیرزن بچه هایم را داخل اتاقى برد. صداى ضجه بچه هایم را مى شنیدم، دیوانه شده بودم نمى توانستم تحمل كنم. شوهرم هم وضعیت بدترى از من داشت پیرزن با سرسختى به ما اجازه واردشدن به اتاق را نمى داد.
وى گفت: پنج روز آنجا بودیم. بچه هایم آرامتر شده بودند. پیرزن به من گفت: مقصر اصلى تمام این ماجراها شوهر تو است. ولى نه من و نه شوهرم واقعاً علت را نمى دانستیم. چند روز بعد از بازگشتن به قزوین دوباره سردردها، تشنج ها، حرف زدن ها، شانه زدن موهاى دخترك جن و واگویه ها وپیشگویى ها شروع شد. هر روز وقتى سر سفره ناهار یا شام مى نشستیم مى دانستیم كه دخترم قاشق قاشق به دوستش غذا مى دهد. او قاشق را پر مى كرد در هوا مى چرخاند و به سوى كسى كه كنارش نشسته بود مى گرفت و غذاى درون قاشق در یك لحظه ناپدید مى شد، بى آنكه ببینیم كسى قاشق را به دهان مى برد.
پسر كوچك خانواده كه ۱۵ ساله است مى گوید: دوستم دخترى است كوچك. او مثل ما لباس مى پوشد ولى دست هاى او سوخته است. دوستم همیشه گریه مى كند و از پدرم ناراحت است.

*چرا؟
پسرك مى گوید: خب معلوم است پدرم دست هاى او را سوزانده است. پدر من، پدر ومادر او را هم سوزانده و كشته است. پسرك بغض مى كند و مى گوید: او در كنار من مى نشیند و من با اوحرف مى زنم و او اطلاعات زیادى را به من مى دهد.

*چهارمین جن زده
خاله بچه ها كه از شنیدن وضعیت بچه هاى خواهرش نگران شده است راهى قزوین مى شود تا جویاى حال آنان شود ولى این زن بعد از چند روز اقامت در این خانه وقتى به خانه اش باز مى گردد، دچار همین حالات مى شود بر اثر پیش آمدن این حالات، همه از او فاصله مى گیرند و مشكلات زیادى براى او و خانواده اش پیش مى آید.

*كودكان جن زده محله
چند كودك و نوجوان كه به نوعى از دوستان فرزندان این خانواده قزوینى هستند بعد از مدتى دچار حالات مشابهى مى شوند. وضعیت همسایگان محله به هم ریخته است. یكى از این خانواده ها كه ادعا مى كند فرزندش جن زده شده یك كوچه بالاتر و دیگرى چند كوچه آن سوتر ساكن است.

*بچه جن
تمام این كودكان در مورد دوست كوچك خود مى گویند: او دخترى كوچك است. كاملاً شبیه انسان است. دست هایش سوخته است. لباس تمیز ومرتبى بر تن دارد. او همیشه در حال گریه وزارى است. موهایش بلند است و مثل همه انسانها حرف مى زند. پدر خانواده در مورد حالاتى كه در تمام فرزندانش مشاهده كرده است مى گوید: وقتى در لحظاتى بچه هایم ادعا مى كنند كه دوست جن شان را مى بینند دست هایشان مثل او از هم به دو طرف باز مى شود. عضلاتشان كشیده شده، چشمان شان كاملاً سرخ و پرخون و رگ هاى گردنشان متورم و چهره شان دگرگون مى شود.

*ادامه پیشگویى ها
بچه ها گاه و بى گاه از ...، نبودن همسایه، آمدن میهمان، كتك و دعوا در محل كار خبر مى دهند. در حالى كه این پیشگویى ها تاكنون كاملاً درست بوده است. مادر بچه ها با گریه مى گوید: نمى دانم چرا بچه هایم اینطورى شده اند. از این وضعیت ناراحت هستیم. آنها بعد از تشنج با تزریق سرم و دارو آرام شده و به حالت عادى باز مى گردند.
متخصصان چه مى گویند؟
یك كارشناس ارشد روانشناسى با اشاره به مشكلات روحى و روانى این افراد مى گوید: جن قابل لمس یا دیدن نیست. در احادیث و روایت اسلامى نیز به آن اشاره شده ولى به صورتى كه این خانواده وبچه ها ادعا مى كنند نیست به احتمال قوى همه این افراد دچار ناراحتى روحى-روانى كه زاده تخیل و تلقین است شده اند

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
 

atros

عضو جدید
کاربر ممتاز
قرآن و جن
در قرآن مشخصات زيادى براى جن ذكر شده، از جمله اينكه:
1ـ جن موجودى است كه از آتش آفريده شده، بر خلاف انسان كه از خاك آفريده شده است. «وخلق الجان من مارج من نار»(الرحمن/15)

2ـ داراى علم و ادراك و تشخيص حق از باطل، و قدرت منطق و استدلال است.(آيات مختلف سوره جن)
3ـ داراى تكليف و مسؤوليت است.(آيات سوره جن و سوره الرحمن)
4ـ گروهى از آنها مؤمن صالح، و گروهى كافرند. «و إنا منا الصالحون و منا دون ذلك»(جن/11)
5ـ آنها داراى حشر و نشر و معادند. «وأما القاسطون فكانوا لجهنم حطبا»(جن/15)
6ـ آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگيرى و استراق سمع داشتند، و بعدا از اين كار منع شدند و قدرت خود را از دست دادند. «و إنا كنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن يستمع الان يجد له شهابا رصدا»(جن/9)



7ـ آنها مي توانند با بعضى انسانها ارتباط برقرار كنند، و با آگاهى محدودى كه نسبت به بعضى از اسرار نهانى دارند، به اغواى انسانها بپردازند. «وإنه كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا»(جن/6)
8ـ در ميان آنها افرادى يافت مى شوند كه از قدرت زيادى برخوردارند، همانگونه كه در ميان انسانها نيز چنين است. «قال عفريت من الجن أنا آتيك به قبل أن تقوم من مقامك» يعني يكى از گردنكشان جن به سليمان گفت من تخت ملكه سبا را، پيش از آنكه از جاى برخيزى، از سرزمين او به اينجا مى آورم.(نمل/39)
9ـ آنها قدرت بر انجام بعضى كارهاى مورد نياز انسان را دارند. «... و من الجن من يعمل بين يديه بإذن ربه ... يعملون له ما يشاء من محاريب و تماثيل و جفان كالجواب...» يعني گروهى از جن پيش روى سليمان به اذن پروردگار كار مى كردند، و براى او معبدها، تمثالها، و ظرفهاي بزرگ غذا تهيه مى كردند.(سبا/12-13)
10ـ خلقت آنها در روى زمين قبل از خلقت انسانها بوده است. «و الجان خلقناه من قبل»(حجر/27)

ويژگيهاى ديگري هم مي توان با جستجوي در قران و روايات از جن و جنيان بدست آورد. بعلاوه از آيات قرآن به خوبى استفاده مى شود كه، بر خلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است كه آنها را "از ما بهتران" مى دانند، انسان نوعى است برتر از جن؛ به دليل اينكه تمام پيامبران الهى از انسانها برگزيده شدند، و اين اجنه بودند كه موظف به ايمان به پيامبر اسلام و تبعيت از او شدند. اصولا واجب شدن سجده در برابر آدم(ع) بر شيطان، كه بنا به تصريح قرآن در آن روز از بزرگان طايفه جن بود (كهف/50)، دليل بر فضيلت نوع انسان بر نوع جن مى باشد
 

atros

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند وقت پیش که این تاپیک وزدم خیلی داشتم دربارشون تحقیق میکردم تو سایتای مختلف که یهو لب تابم به کل خاموش شد منم هول کردم رفتم خوابیدم ساعت 3 اینطورا بود که یه خواب وحشتناک دیدم از خواب که پریدم گفتم خدارو شکر خواب بود جامو یکم این ور اون ور کردم اومدم که بخوابم احساس کردم یه نفر چسبیده به صورتم قشنگ داشتم صدای دم و بازدم نفس کشیدن یه نفرو حس میکردم انگار دماغشو آورده باشه جلو صورت من منتظره من چشمامو وا کنم به خدا داشتم سکته میکردم من که این همه ادعام میشد از ترسم چشمامو وا نکردم هی میخواستم داد بزنم کمک به خدا صدام در نمی اومد انگار لال شده بودم دیگه بعدش نفهمیدم چی شد دوباره ساعت 5 قبل از اذون صبح خواب همونی که تو خواب اول دیده بودم اومد تو خواب گفت من بودم من بختکم ازون شب تا حالا تو کفم که همشو خواب بودم یا نه..؟
 

zeinab68

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند وقت پیش که این تاپیک وزدم خیلی داشتم دربارشون تحقیق میکردم تو سایتای مختلف که یهو لب تابم به کل خاموش شد منم هول کردم رفتم خوابیدم ساعت 3 اینطورا بود که یه خواب وحشتناک دیدم از خواب که پریدم گفتم خدارو شکر خواب بود جامو یکم این ور اون ور کردم اومدم که بخوابم احساس کردم یه نفر چسبیده به صورتم قشنگ داشتم صدای دم و بازدم نفس کشیدن یه نفرو حس میکردم انگار دماغشو آورده باشه جلو صورت من منتظره من چشمامو وا کنم به خدا داشتم سکته میکردم من که این همه ادعام میشد از ترسم چشمامو وا نکردم هی میخواستم داد بزنم کمک به خدا صدام در نمی اومد انگار لال شده بودم دیگه بعدش نفهمیدم چی شد دوباره ساعت 5 قبل از اذون صبح خواب همونی که تو خواب اول دیده بودم اومد تو خواب گفت من بودم من بختکم ازون شب تا حالا تو کفم که همشو خواب بودم یا نه..؟

یا جده سادات .



من که دیگه سراغ جن نمی رم
 

jigsaw

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو این سه هفته
سه بار خواب جن دیدم
آخریش دیشب بود
تو خواب ازشون نمیترسم
ولی فرار میکنم
نمیدونم واسه چی


تعبیر خواب تو این است که سه جن در پی تو می ایند اما تو از انها نمیترسی اما فرار میکنی !
( تعبیری از داموس السلطنه )
 

Similar threads

بالا