دلتنگی؟بیا که همدردیم.

Unknown_S

متخصص سیستم های قدرت
کاربر ممتاز
سلام . منم فقط همینو بگم که حال و روزم بهتر از شما نیست. چرا....؟
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
شده احساس کنی یکی گلوتو گرفته باشه نه بتونی حرف بزنی نه بتونی گریه کنی؟
اصلا چرا دل آدم میگیره؟
چرا دلش تنگ میشه واسه همه چیزهایی که از دست داده یا داره
فقط میتونم بگم زندگی خیلی سخته خیلی
خدایا به دادم برس که تویی فریاد رس
 

accounting

عضو جدید
دلتنگی دیگه برام واژه کوچیکی شده
وقتی عاشق کسی باشی که نخوادت چه جوری میشه ولش کرد؟
دلم برای روزایی که شاد بودم تنگ شده
آزاد و بی قید
اگه همراه زندگیت بهت بگه فقط دارم تحملت میکنم چی؟
حالت را کاملا درک می کنم امیدوارم فقط خدا کمک کند جز او و معجزه او راهی نیست
 

rm_arch

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید اینجور نوشت هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس
زندگی اجباریست
 

lucky.n

عضو جدید
حالت را کاملا درک می کنم امیدوارم فقط خدا کمک کند جز او و معجزه او راهی نیست


دیگه نمیدونم چه خبره
شاید
ولی تا خود آدم تو شرایط نباشه نمیتونه درک کنه
خیلی خیلی خیلی سخته
فقط آرزوی مرگ برای آدم میمونه
آلان تا حدودی اوضاعم بهتر شده
 

ترمه جون

عضو جدید
هر وقت به کسی یا چیزی دل بستم،همون وقت که چشام خندید و به اشک راه نداد،دنیا عشقمو ازم گرفت.
دنیا این بار صدای خنده هامو نشنو.دنیا دیگه بسه!حالا که یکی دوسم داره،حالا که کسی هست که واسه دیدنش بی قرارم،حالا که آغوش گرم دارم که غمم رو توش فراموش میکنم.دنیا بذار بمونه.
من دیگه جونی ندارم!این بار منو نشکن................
 

1155

عضو جدید
گر چه غم و رنج من درازی دارد
عیش و طرب تو سر فرازی دارد

بر هر دو مکن تکیه که دوران فلک
در پرده هزار گونه بازی دارد
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر وقت به کسی یا چیزی دل بستم،همون وقت که چشام خندید و به اشک راه نداد،دنیا عشقمو ازم گرفت.
دنیا این بار صدای خنده هامو نشنو.دنیا دیگه بسه!حالا که یکی دوسم داره،حالا که کسی هست که واسه دیدنش بی قرارم،حالا که آغوش گرم دارم که غمم رو توش فراموش میکنم.دنیا بذار بمونه.
من دیگه جونی ندارم!این بار منو نشکن................
این قسمتش دقیقا مثل من
انگار باید همیشه گریه کنم
انگار دنیا نمیخواد هیچوقت خنده هامو ببینه
من خیلی وقته تنهایی مونسم شده
میترسم از همه چیزو همه کس میترسم
الان فقط آرزوم اینکه بمیرم و راحت بشم
خیلی وقته احساس میکن این دنیا جای من نیست
خدا خودش میدونه که اجباری زندم همین:cry:
 

1155

عضو جدید
به نظر من این طرز فکر کار دستت میده به قول شاعر

تو زر نئ ای غافل نادان که تو را
در خاک نهند و باز بیرون آرند:redface:
 

accounting

عضو جدید
دیگه نمیدونم چه خبره
شاید
ولی تا خود آدم تو شرایط نباشه نمیتونه درک کنه
خیلی خیلی خیلی سخته
فقط آرزوی مرگ برای آدم میمونه
آلان تا حدودی اوضاعم بهتر شده
خواهم که قلب گرمت آماج غم نگردد
باغ دلت اللهی دشت ستم نگردد
اشک ندامت ای دوست از چشم تو نبارد
دنیای آرزویت مرداب غم نگردد
وقتی گفتم حالت می فهمم یعنی جات هستم اشک ندامت ریختم
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لبم میخندد و دل در حصار سینه میگرید

خدایا خسته ام
دیگه طاقت ندارم
بگو کجا اشتباه کردم
خدایا صدامو میشنوی

خسته شدم , دیگه کم آوردم

خدایااااااااااااااااااا
 

hilari

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم چيزي بگو شايد ،هنوزم فرصتي باشه

هنوزم بين ما شايد يه، حس تازه پيدا شه

يه راهي رو به من وا کن، تو اين بي راه بنبست

يه کاري کن براي ما، يه مايي هنوزم هست

به من چيزي بگو از عشق، از اين حالي که من دارم

من از احساس شک کردن، به احساس تو بيزارم

تو هم شايد شبيه من ،تو اين برزخ گرفتاري

تو هم شايد نميدوني ،چه احساسي به من داري

گريزي جز شکستن نيست، منم مثل تو ميدونم

نگوبايد بريد از عشق، نه ميتوني، نه ميتونم
 

mina_p

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حالمان بد نيست غم کم مي خوريم کم که نه! هر روز کم کم مي خوريم
آب مي خواهم، سرابم مي دهند عشق مي ورزم عذابم مي دهند
خود نمي دانم کجا رفتم به خواب از چه بيدارم نکردي؟ آفتاب!!!!
خنجري بر قلب بيمارم زدند بي گناهي بودم و دارم زدند
دشنه اي نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمي پشتم شکست
سنگ را بستند و سگ آزاد شد يک شبه بيداد آمد داد شد
عشق آخر تيشه زد بر ريشه ام تيشه زد بر ريشه ي انديشه ام
عشق اگر اينست مرتد مي شوم خوب اگر اينست من بد مي شوم
بس کن اي دل نابساماني بس است کافرم! ديگر مسلماني بس است
در ميان خلق سر در گم شدم عاقبت آلوده ي مردم شدم
بعد ازاين با بي کسي خو مي کنم هر چه در دل داشتم رو مي کنم
نيستم از مردم خنجر بدست بت پرستم، بت پرستم، بت پرست
بت پرستم،بت پرستي کار ماست چشم مستي تحفه ي بازار ماست
درد مي بارد چو لب تر مي کنم طالعم شوم است باور مي کنم
من که با دريا تلاطم کرده ام راه دريا را چرا گم کرده ام؟؟؟
قفل غم بر درب سلولم مزن! من خودم خوشباورم گولم مزن!
من نمي گويم که خاموشم مکن من نمي گويم فراموشم مکن
من نمي گويم که با من يار باش من نمي گويم مرا غم خوار باش
من نمي گويم،دگر گفتن بس است گفتن اما هيچ نشنفتن بس است
روزگارت باد شيرين! شاد باش دست کم يک شب تو هم فرهاد باش
آه! در شهر شما ياري نبود قصه هايم را خريداري نبود!!!
واي! رسم شهرتان بيداد بود شهرتان از خون ما آباد بود
از درو ديوارتان خون مي چکد خون من،فرهاد،مجنون مي چکد
خسته ام از قصه هاي شوم تان خسته از همدردي مسموم تان
اينهمه خنجر دل کس خون نشد اين همه ليلي،کسي مجنون نشد
آسمان خالي شد از فريادتان بيستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گر نباشد پيشه ام بويي از فرهاد دارد تيشه ام
عشق از من دورو پايم لنگ بود قيمتش بسيار و دستم تنگ بود
گر نرفتم هر دو پايم خسته بود تيشه گر افتاد دستم بسته بود
هيچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه!
هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه! هيچ کس اندوه مارا ديد؟ نه!
هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت
چند روزي هست حالم ديدنيست حال من از اين و آن پرسيدنيست
گاه بر روي زمين زل مي زنم گاه بر حافظ تفاءل مي زنم
حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت:

" ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم"



http://iran-eng.com/../profile_view.php?userID=3953
 

mina_p

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
امشب از دوري تو دلتنگم
و غم انگيزترين آهنگم
امشب از غصه و غم لبريزم
آه اي عشق! مگر من سنگم!
برگي از شاخه جدا در پاييز
خشك و بيحوصله و كمرنگم
بي تو من دهكده اي خاموشم
دورافتاده ترين فرهنگم
حرف ناگفته زياد است ولي
حيف در قافيه ها ميلنگم
 

mina_p

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هي فلاني!
زندگي شايد همين باشد:
يك فريب ساده و كوچك.
آنهم از دست عزيزي كه تو دنيا را، جز براي او و جز با او نميخواهي.
من گمانم زندگي بايد همين باشد.

اخوان ثالث



 

Milad 1

عضو
دیگه خسته نیستم

نه خسته نه ناامید چون یه هدف بزرگ تو زندگیم پیدا کردم.:w16:

شاد شاد شاد. :w40: :w33: :w14::w42:


این گلم هدیه می کنم به تمام بچه های باشگاه.

:w30:
 

nilgoon13

عضو جدید
[FONT=&quot]وقتی تو عالم بچه گی نرسیده به بلوغ درست وسط جاده ی زندگی از همه فراز و نشیب هاش و پیچ و خماش خسته می شی و دلت می خوادیه گوشه بشینی و دیگه بلند نشی.....درست همون موقع است که یه قریبه از راه می رسه و دستتو می گیره تا به خیال خودت بلندت کنه.....توی از همه جا بی خبر نمی دونی اونم اومده تا به بهونه ی کمک تورو محکم تر از قبل زمین بزنه اونجوری که دیگه نتونی بلند شی....وقتی چشاتو باز می کنی میبینی دوباره همونجا تنهای تنها روی زمین افتادی و مردم بدون اینکه حتی نگات کنن از کنارت رد می شن.....آره اونوقت دلت می خواد به این تقدیر لعنتی هرچی فحش بلدی نثار کنی....بری تو یه کنج تاریک اونقدر تنها بشبنی تا بمیری(غافل از اینکه بعضی وقتا فقط بعضی وقتها آدمای خوب هم پیدا می شن...).....همون موقعس که یه دست دوباره به طرفت دراز میشه و توی احمق دوباره دل و دینتو به صاحبش می بازی.....و زمزمه می کنی: این مثل بقیه نیست[/FONT]...[FONT=&quot][/FONT]
 

nilgoon13

عضو جدید
[FONT=&quot]تا حالا شده يه هو تو جمع احساس تنهايی بياد سراغت؟؟...يه جوری احساس تنهايی کنی؟؟...دلت بخواد سرتو بزاری رو شونه ی يک و زار زار گريه کنی؟؟..تا حالا شده احساس کنی بار غمت اونقدر سنگينه که هيچ موجود فانی ديگه نمی تونه تحملش کنه؟؟[/FONT]...
[FONT=&quot]اگه تا حالا اين احساس ها سراغت نيومدن، آرزو می کنم هيچوقت سراغت نيان[/FONT]
..[FONT=&quot][/FONT]
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تا حالا شده يه هو تو جمع احساس تنهايی بياد سراغت؟؟...يه جوری احساس تنهايی کنی؟؟...دلت بخواد سرتو بزاری رو شونه ی يک و زار زار گريه کنی؟؟..تا حالا شده احساس کنی بار غمت اونقدر سنگينه که هيچ موجود فانی ديگه نمی تونه تحملش کنه؟؟[/FONT]...
[FONT=&quot]اگه تا حالا اين احساس ها سراغت نيومدن، آرزو می کنم هيچوقت سراغت نيان[/FONT]
..[FONT=&quot][/FONT]

:cry:
من 24 ساعته اینطوریم!
 

zahra-FARZIN

عضو جدید
دلتنگی دیگه برام واژه کوچیکی شده
وقتی عاشق کسی باشی که نخوادت چه جوری میشه ولش کرد؟
دلم برای روزایی که شاد بودم تنگ شده
آزاد و بی قید
اگه همراه زندگیت بهت بگه فقط دارم تحملت میکنم چی؟
man ye bar inkaro ba yeki kardam
ta 2,3 mah azab vejdan dashtam unm bikhial nemishod .bebin vaghti yeki ro dus nadari vaghean nemituni bahash bemuni hala male u ke bahsesh fargh mikone me3 inke namzadete
 

saghar 64

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر وقت به کسی یا چیزی دل بستم،همون وقت که چشام خندید و به اشک راه نداد،دنیا عشقمو ازم گرفت.
دنیا این بار صدای خنده هامو نشنو.دنیا دیگه بسه!حالا که یکی دوسم داره،حالا که کسی هست که واسه دیدنش بی قرارم،حالا که آغوش گرم دارم که غمم رو توش فراموش میکنم.دنیا بذار بمونه.
من دیگه جونی ندارم!این بار منو نشکن................
:w24:
درکت می کنم:w05:
ولی دنیا همین یه ذره امیدم رو هم ازم گرفت:w05:
هیچ هدفی ندارم:w20:
فک می کنم مردن بهتر از این زنده بودنه من فقط دارم نفس می کشم:crying2:
شدم یه مرده متحرک:w05:

این قسمتش دقیقا مثل من
انگار باید همیشه گریه کنم
انگار دنیا نمیخواد هیچوقت خنده هامو ببینه
من خیلی وقته تنهایی مونسم شده
میترسم از همه چیزو همه کس میترسم
الان فقط آرزوم اینکه بمیرم و راحت بشم
خیلی وقته احساس میکن این دنیا جای من نیست
خدا خودش میدونه که اجباری زندم همین:cry:
:w05:
ما چه شبیه همیم:w16::cry:
:w05:

:cry:
من 24 ساعته اینطوریم!
:w24:
راست میگی حتی خواب درست حسابیم ندارم:w05:
 
  • Like
واکنش ها: A&S

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
‏:-(
چقد عجیبه، من چند وقت پیش تو یکی از تاپیکا گفتم که الان مجبوری زندم و دیگه حالم از این زندگی بهم میخوره اما همه یطوری موضع گرفتن که انگار دیوونم،
حالا میبینم ادمای دیگه ای هم مثل من اینجا هستن که هم دردیم.
 

lucky.n

عضو جدید
man ye bar inkaro ba yeki kardam
ta 2,3 mah azab vejdan dashtam unm bikhial nemishod .bebin vaghti yeki ro dus nadari vaghean nemituni bahash bemuni hala male u ke bahsesh fargh mikone me3 inke namzadete

آره نامزدیم
4تیر هم عروسی میکنیم
من چکار کنم که دوستش دارم؟
میگن که وقتی کسی رو دوست داری ساده ازش نگذر شاید دیگه کسی رو پیدا نکنی که اندازه اون دوست داشته باشی
من تا آخرین لحظه میمونم آخرین لحظه برای من وقتیه که دیگه تو این دنیا نباشم یا مجبور بشم که کاری کنم که دیگه تو این دنیا نباشم

البته اگه ازم بخواد که برم انقدر دوستش دارم که بخاطرش این کارو بکنم
ولی اون موقع دیگه پایان زندگیمه
 

accounting

عضو جدید
[FONT=&quot]تا حالا شده يه هو تو جمع احساس تنهايی بياد سراغت؟؟...يه جوری احساس تنهايی کنی؟؟...دلت بخواد سرتو بزاری رو شونه ی يک و زار زار گريه کنی؟؟..تا حالا شده احساس کنی بار غمت اونقدر سنگينه که هيچ موجود فانی ديگه نمی تونه تحملش کنه؟؟[/FONT]...
[FONT=&quot]اگه تا حالا اين احساس ها سراغت نيومدن، آرزو می کنم هيچوقت سراغت نيان[/FONT]..
چه سخت است در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن ، به چشم دیگرا ن چون کوه بودن ،ولی در خود به آرامی شکستن
 

Similar threads

بالا