یعنی چی؟ منظورم این بود که چندتا بوشهریه توپ سراغ دارم
دوستان نخندید بحث جدیه ...ببینیم چه می گوید این بانوی پاک دامن
یعنی چی؟ منظورم این بود که چندتا بوشهریه توپ سراغ دارم
اه پسر بزگ کرده مثل شیر ...خودم هستم دیگه اصلا هرجا رفتم ..اورو همو می برم دیگه
حالا با همه ی این حرفا زن میگیری داداش یا به زور واست بگیرم؟!
عصبانی میشماااااااااااااااااااااااااااااااااادوستان نخندید بحث جدیه ...ببینیم چه می گوید این بانوی پاک دامن
من از کجا بدونم تو مغز شما آقایون چی میگذره.چطور یه رقابت را بندازیم هرکی زودتر ..؟
ابجی داشت خوش نداره بباش زن دوم بگیرا ...دلیل هم نمی خواد با این قضیه اصلا خال نمی کنه و..بی دلیل یا با دلییل بذش میاذ ..جدیدامی کن نمی تونم به خودم بقبولنم ...ok
میدونم برای شما خانما قابل درک نیست..اره میدونم
من از کجا بدونم تو مغز شما آقایون چی میگذره.
بعدش من میگم شما اول ازدواج کن بعدش خودتون خود به خود راضی میشید.
اگه احساس میکنی که خیلی به پدر وابسته هستید هنوز ازدواج برای شما زوده و کلا هر دو بیخیال بشید. ولی مطمئن باش پدر شما به یک همدم نیاز داره.
خداوند روح مادر بزرگوارتون رو غرق در رحمت کنه. ولی بدونید که آقایون مخصوصا در زمانهای پیری به محبت خاص از جنس لطیف زنان احتیاج دارند.
شما هنوز ازدواج نکردید و شاید نتونید درک کنید ولی پدرتون که یکبار زندگی مشترک داشتن تنهایی براشون آزار دهنده تر از شما خواهد بود.
آیا شما قول میدید که تا آخر عمر ازدواج نکنید و همدم پدر بمونید؟
عصبانی میشماااااااااااااااااااااااااااااااااا
دوستان ازخدا پنهان نیست از شما چه پنهان ...بابایی درایم که تو اول اول جوانی کچلمون کرده...هر روز هزار بار می پرسته دردت چی مشکلت چی چرا ازدواج نمی کنی ....کار ..خونه ماشین ..سن مناسب ..درک شعور همه اینارو که داری ..چهارستون بدنت هم که سالم ..پس چت چرا زن نمی گیری ؟
جدیدا مادرخدا بیامرزمون هم می اد توخوابمون همینو می پرس؟
هی میگم الان نمی خوام ازدواج کنم ..بابامون قبول نمی کنه ...می گه برای چی ؟
تازگی ها می گه اگه ازدواج نکنی خودم ازدواج می کنم ...
شما میگید چی بگیم ؟
میدونم حس واقعیت چیههییییییی اه می گم بابام هنوز افتاب ننشسته می گیره می خواب طفلک..اخیش ..
ممنون بابت حرف های که گفتی ..
حالا شما تویه دنیای مجازی هستید این حرف ها رو می زنید من دارم میگم بیشترین خرف هام با فامیل و بابام همین ها هستند حرف های شما هزار بار بهم گفتن ..
اما این بابایی که من می شناسم تا حالا صددرصذ یکی رو پیدا کرده ..ئاره من امتحان می کنه ..زرنگ تراز این حرف ها ست
وایییییی چه جالب
خوب ازدواج کن مگه چی میشه؟؟!!!!!!!!!
میدونم حس واقعیت چیه
یه حس تملک و حسی که میخواید جای نبود مادرتون رو هیچکسی پر نکنه.
من به شما کاملا حق میدم.
ولی بدونید که مادر شما در اون دنیا هزاران برابر نسبت به من و شما و پدرتون در آسایش و خوشی هست.
من این رو به شما قول میدم روزی که شما ازدواج میکنید رابطتون با پدرتون خیلی کم میشه و آیا انصاف هست که پدرتون بخاطر حس تملک شما تا آخر تنها و افسرده بمونه؟
بر فرض هم که کسی رو پیدا کرده باشن. خب انقدر برای شما احترام قائل هستند که تا وقتی که رضایت نداده باشی اقدامی نکنن و الان هم اگر حتی در تلاش برای جلب رضایت شما هستن برای اینکه نظر شما رو مهمتر از نیاز واقعی خودشون میدونن. و این اوج فداکاری پدرها و مادرهاست و مطمئن باشین که بغیر از پدر و مارد کسی انقدر فداکاری نمیکنه.
اخه من ... سالمه حالا حالا ها وقت هست. تازه نمی خوام قضیه رو کم کنی باشه .
ازدواج زوری که نمی شه ..این قضیه برای دختر وپسر صادق
اصلا خام نشیا
الان اصلا وقت خوبی واسه مستی نیس
راسی توکه این حرفایی رو که دیگرون بهت گفتن رو می دونستی پس چرا تاپیک زدی
که بگی آره شیطون.....
اتفاقا منم همین سوالو ..آره چرا تاپیک زدی؟؟؟!!!!
خوب بهش بگو بره ازدواج کنه بنده خدا. میگن از نخورده بگیر بده دست خورده.دوستان ازخدا پنهان نیست از شما چه پنهان ...بابایی درایم که تو اول اول جوانی کچلمون کرده...هر روز هزار بار می پرسته دردت چی مشکلت چی چرا ازدواج نمی کنی ....کار ..خونه ماشین ..سن مناسب ..درک شعور همه اینارو که داری ..چهارستون بدنت هم که سالم ..پس چت چرا زن نمی گیری ؟
جدیدا مادرخدا بیامرزمون هم می اد توخوابمون همینو می پرس؟
هی میگم الان نمی خوام ازدواج کنم ..بابامون قبول نمی کنه ...می گه برای چی ؟
تازگی ها می گه اگه ازدواج نکنی خودم ازدواج می کنم ...
شما میگید چی بگیم ؟