استادان دانشگاه

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
اگر یک روزی استاد دانشگاه شدید، چطوری تدریس می کنید؟ جزوه ارائه میدید؟ 100 تا کتاب به دانشجوتون معرفی می کردید و آخرش هم معلوم نبود از کدومش درس میدادید؟ امتحان سخت میگرفتید؟ به دانشجوتون میگفتید که حضور غیاب نمی کنید؟ چطوری امتحان میگرفتید؟
از نوع سوال هایی میدادید که گویی ارث پدری خود را از دانشجو طلب دارید؟
جوری نمره میدادید که زرگرها جلوی شما لنگ بندازند؟
آنقدر به داشنجو پروژه میدادید که گویی او را حمالی فرض کرده اید؟
اگر دانشجویی از شما طلب نمره کرد که ترم آخری هستم یا در حال مشروط شدن، اما یک گوش شما درب و یک گوش دگر دروازه؟
دانشجوها را به خاطر خطای کوچیک (چسباندن آدامس روی صندلی استاد) همانند قاتلین بی رحم تهدید به مرگ می کردید؟
 

maziyar_darabi

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر یک روزی استاد دانشگاه شدید، چطوری تدریس می کنید؟ جزوه ارائه میدید؟ 100 تا کتاب به دانشجوتون معرفی می کردید و آخرش هم معلوم نبود از کدومش درس میدادید؟ امتحان سخت میگرفتید؟ به دانشجوتون میگفتید که حضور غیاب نمی کنید؟ چطوری امتحان میگرفتید؟
از نوع سوال هایی میدادید که گویی ارث پدری خود را از دانشجو طلب دارید؟
جوری نمره میدادید که زرگرها جلوی شما لنگ بندازند؟
آنقدر به داشنجو پروژه میدادید که گویی او را حمالی فرض کرده اید؟
اگر دانشجویی از شما طلب نمره کرد که ترم آخری هستم یا در حال مشروط شدن، اما یک گوش شما درب و یک گوش دگر دروازه؟
دانشجوها را به خاطر خطای کوچیک (چسباندن آدامس روی صندلی استاد) همانند قاتلین بی رحم تهدید به مرگ می کردید؟
من از اون استادا میشدم که همیشه 125 تا دانشجو داره ... نمره اورت به دانشجو میدادم که حاااال کنه :D:D
یه پروژه هم در طول ترم میدادم کلی تاکید میکردم
که حتما پروژه هاتون رو میخونم ولی خو هییییچ وقت نمیخونم:surprised:
بابت کوچک ترین فعالیت به دانشجوها نمره میدم
هرکی هم خواست بیاد سر کلاس هرکی هم خواست نیاد
ولی یه جوری با دانشجوها برخورد میکردم که همه همیشه بیان :D
امتحان هم کپ جزوه ... یه جزوه ی چکیده به دانشجوها میدادم و
قال قضیه رو میکندم ...
جنبه ی شوخی هم دارم ... البته چون خودم شوخی زیاد میکنما ...
به هر حال بهترییییین استاد میشدم ...:D
هرکجا که اسم استاد مازیار دارابی شنیدید حتما باهاش کلاس بگیرید
البته فکر کنم به بچه هاتون برسم دیگه نه شما ....
پس به بچه هاتون بگید ...:whistle:
 

lady bayat

عضو جدید
اگر یک روزی استاد دانشگاه شدید، چطوری تدریس می کنید؟ جزوه ارائه میدید؟ 100 تا کتاب به دانشجوتون معرفی می کردید و آخرش هم معلوم نبود از کدومش درس میدادید؟ امتحان سخت میگرفتید؟ به دانشجوتون میگفتید که حضور غیاب نمی کنید؟ چطوری امتحان میگرفتید؟
از نوع سوال هایی میدادید که گویی ارث پدری خود را از دانشجو طلب دارید؟
جوری نمره میدادید که زرگرها جلوی شما لنگ بندازند؟
آنقدر به داشنجو پروژه میدادید که گویی او را حمالی فرض کرده اید؟
اگر دانشجویی از شما طلب نمره کرد که ترم آخری هستم یا در حال مشروط شدن، اما یک گوش شما درب و یک گوش دگر دروازه؟
دانشجوها را به خاطر خطای کوچیک (چسباندن آدامس روی صندلی استاد) همانند قاتلین بی رحم تهدید به مرگ می کردید؟
من از اون استادا میشم که معمای ذهنی طرح می کنم واسه دانشجوم تا بدونم در چه سطحیه اونوقت کیلو کیلو نمره میدم ولی باشون کار می کنم شمارمو بهشون میدم تا حتی اگه ساعت سه نصفه شب مشکل داشت بپرسه و اونوقت جوابشم میدم با خودم می برمشون اردو :)جلسه اخر مهمونشون میکنم:biggrin:
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
یک استاد باید به درسش تسلط کافی داشته باشه نه اینکه شب قبلش یک کمی مطالعش کنه و بیاد سر کلاس درس حاظر بشه و وقتی یه دانشجو ازش میپرسه آیا دما تابع آنتالپی می باشد بتونه اشتباه شاگرد رو بگیره نه اینکه سرش رو تکون بده و بگه بله کاملا درسته. (اون وقت باید گفت خاک بر سر اون استاد).
یک استاد باید طوری در دوران دانشجویش یک درس رو مطالعه کنه البته با علاقه که هر سوالی ازش پرسیدن بتونه جواب بده. نباید مداوم درس عوض کنه برای تدریس چند ترم بر روی یک درس تکیه کنه تا با نحوه تدریس صحیح آشنا بشه و انواع سوالات دانشجویان.
متاسفانه در ایران هر کسی که فوق لیسانس میگیره میاد در دانشگاه تدریس می کنه یا خیلی خوبش رو بخواهیم فرض کنیم تا دکترا میگیره میاد تدریس می کند. این اشتباه می باشد. وقتی دکترا گرفته می شود اون استاد وارد آزمایشگاه باید شود و در کنار یک استاد تمام کار کند به عنوان دستیار ایشون تا تجربه و نحوه برخرود صحیح و تدریس رو یاد بگیره. بعد از کار با دانشجویان و استاد و ارائه چند مقاله به درجه دانشیاری دست یابد حالا چند شاگرد را به وی میدهند اما هنوز در محیط آزمایشگاه تا با شاگرادان خود چند سالی کار کند تا این روال بگذرد و یک نظریه ارائه دهد تا به درجه استاد تمام دست یابد....
اما متاسفانه در کشور ما استادان چند شغل دارند و شغل فرعی آن ها تدریس در دانشگاه می باشد. نداشتن سواد صنعتی یکی از مشکلات بین دانشجویان و استاد می باشد که نمی تواند مطلب رو به صورت صنعتی آموزش دهد بیشتر اساتید ما سواد اکادمیک دارند.
 

maral22

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من یه استاد علاوه بر دانش لازم باید قدرت انتقال خوبی هم داشته باشه تا بتونه مفاهیم رو به ساده ترین شکل ممکن برای دانشجوها شرح بده!و لازمه این علاوه بر داشتن دانش کافی(به عبارتی مدرک امروزی)نیاز به قدرت سخنوری بالا و اداره زیبای کلاس و....است!به طور مثال من استادی داشتم که با داشتم مقالات و تحقیقات زیاد و استاد تمام بودن متاسفانه قدرت انتقال خوبی نداشت و فقط به درد کارهای پژوهشی و تحقیقاتی میخورد!به نظر من این شخص رو حداقل در مقاطع پایین تحصیل دانشجوها نباید واحدی رو برای تدریس بهشون بدن!شاید برای دانشجوهای مقاطع بالاتر که مقداری آشنای ببشتری با مباحث دارن درک راحت تری از سخنان ایشون داشته باشن!و بر عکس این قضیه هم اتفاق افتاده که استادی با درجه ی استاد قبلی نبوده ولی چنان قدرت انتقال خوبی از مطلب داشته و تونسته کلاس رو به بهترین شکل برای دانشجوها جذاب کنه که حتی نیاز به حضور غیاب هم نداشته!چه بسا دانشجوهای دیگه هم برای استفاده از کلاس درس اون استاد داوطلبانه مینشستن و استفاده میبردن!
در نهایت به نظره من درجه ی استادی نه به داشتن مدرک و پژوهش های متفاوته و نه به سابقه ی کاری و شغلی!اول از همه باید یک معلم خوب باشه تا همون اطلاعات حالا چه کم یا زیاد رو بتونه به شاگردها در بهترین و زیباترین شیوه تدریس کنه تا همیشه در ذهن طرف ثبت بشه!انشاءالله ما همه داشتن چنین استادانی رو در زندگیمون تجربه کرده باشیم!
 

AMIR-ALI

عضو جدید
یه ربع از سرفصل ها اموزش میدم خیلی خلاصه
باقی تایم کلاس رو به دو قسمت میکنم معارف و زندگی اجتماعی ( منظورم دینی مینی نیستا کلا روی بینش بچه ها ) الباقی هم کار مرتبط به رشتشون بصورت کاربردی یادشون میدم
مثلا برای بچه های خودمون یه دوره فشرده و ساده اموزش کاشت و داشت و برداشت میدم نه از این خزعبلاتی که به هیچ دردی نمیخوره
 

محمدیان

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ازجزوه و کتاب خودم امتحان می گیرم. هر جلسه کوئیز می گیرم. هر جلسه تمرین به بچه ها میدم و اون تمرین توسط خودشون سرکلاس حل میشه. این باعث می شه که هر جلسه مطالعه داشته باشند. حضور غیاب نمی کنم، بچه ها آزادند که درباره حضور در کلاس تصمیم بگیرند البته کسی می تونه پاس کنه که در کلاس حضور داشته باشه ولی اگه کسی فکر می کنه خودش بخونه مفیدتره نیاد سرکلاس.کلاس حل تمرین دارم و اشکالاتشون رو رفع می کنم. امتحان پایان ترم برای کسی که خونده باشه آسونه البته یه سوال حداقل یه نمره ای می گذارم که تفاوت بیست با 19 و 18 مشخص بشه.

باید پروژه ارائه بشه ، چون این پروژه ها برای خودم توی دوران تحصیل خیلی مفید بود.آخر ترم وقتی می گذارم که بچه ها بیان راجع به کاری که درباره پروژه انجام دادند توضیح بدند.

برای اینکه علم روز در باره اون فیلد رو یاد بگیرن باید یه مقاله به روز رو بخونن و گزارش بدند ، البته این نمره اضافه داره.

توی نمره دهی خیلی دقیق نمره می دم و زمان ارائه نمرات هم ریز نمره ها رو توی برد می زنه که شبهه ایجاد نشه. منظورم از دقیق اینه که تک تک تمرینها ، کوئیز ها، میان ترم، پروژه و تحقیق و پایان ترم نمره داره .به نظرم نمره 19 با 19.5 خیلی فرق داره ، سعی می کنم کسی نیفته مگه اینکه خیلی تعطیل باشه :D


جو گیر شدم! احساس کردم استادم :D:biggrin:
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
مشکل ما از نحوه آموزشمون شکل میگیره...جزوه! کتاب محدود شده! حضور غیاب!
من از جزوم امتحان میگیرم. من جزوه ارائه می دهم. من .... اگر این من اینقدر قدرت داره پس چرا یه کتاب نمینویسه؟ حتما یه جای کار ایراد داره.
جزوه ارائه دادن یه اشتباه هستش. نمره بالا گرفتن یک اشتباه هستش. سوال از جزوه هستش یا تمرین های مشخص شده اشتباه هستش. وقتی که دانشجو درس رو بر اساس یک شیوه صحیح یاد گرفته باشه دیگر ترسی از امتحان ندارد. استاد 20 % قدرت بیان دارد نه بیشتر نه کمتر..مابقی به عهده دانشجو می باشد هیچ شخصی 100% نیست پس ما از 85% به پایین رو فرض می کنیم. استاد وقتی تدریس می کند دانشجو یا در حال مشاهده ساعت هستش یا به فکر کارهای دیگر یا به دنبال تیکه پرانی در کالاس هستش که به گونه ای وقت کلاس گرفته شود و یک کلاس 3 ساعته می شود یک ساعت و نیم و در این مدت حدود 45 دقیقه فقط وقت مفید می باشد مابقی صرف سوال پرسیدن ها رفع اشتباهات یا حضور غیاب می شود. وقتی استاد میبیند که دانشجو از او کار نمی کشد پس مطالعه ای هم ندارد. پس خودش هم بی میل می شود، این اولین گام در جهت فقر سواد می باشد که مطالعه را فقط برای نیاز خود بخواهد، یک استاد در دانشگاه باید توانایی این را داشته باشد که یک دانشجو در هر مبحث مربوط به آن رشته سوال پرسید تخصص و اطلاعات کافی را داشته باشد. نه اینکه یک ترم درس مکانیک سیالات 1 بدهد در آن ترم فقط درباره همین درس اطلاعات داشته باشد.
 

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشکل ما از نحوه آموزشمون شکل میگیره...جزوه! کتاب محدود شده! حضور غیاب!
من از جزوم امتحان میگیرم. من جزوه ارائه می دهم. من .... اگر این من اینقدر قدرت داره پس چرا یه کتاب نمینویسه؟ حتما یه جای کار ایراد داره.
جزوه ارائه دادن یه اشتباه هستش. نمره بالا گرفتن یک اشتباه هستش. سوال از جزوه هستش یا تمرین های مشخص شده اشتباه هستش. وقتی که دانشجو درس رو بر اساس یک شیوه صحیح یاد گرفته باشه دیگر ترسی از امتحان ندارد. استاد 20 % قدرت بیان دارد نه بیشتر نه کمتر..مابقی به عهده دانشجو می باشد هیچ شخصی 100% نیست پس ما از 85% به پایین رو فرض می کنیم. استاد وقتی تدریس می کند دانشجو یا در حال مشاهده ساعت هستش یا به فکر کارهای دیگر یا به دنبال تیکه پرانی در کالاس هستش که به گونه ای وقت کلاس گرفته شود و یک کلاس 3 ساعته می شود یک ساعت و نیم و در این مدت حدود 45 دقیقه فقط وقت مفید می باشد مابقی صرف سوال پرسیدن ها رفع اشتباهات یا حضور غیاب می شود. وقتی استاد میبیند که دانشجو از او کار نمی کشد پس مطالعه ای هم ندارد. پس خودش هم بی میل می شود، این اولین گام در جهت فقر سواد می باشد که مطالعه را فقط برای نیاز خود بخواهد، یک استاد در دانشگاه باید توانایی این را داشته باشد که یک دانشجو در هر مبحث مربوط به آن رشته سوال پرسید تخصص و اطلاعات کافی را داشته باشد. نه اینکه یک ترم درس مکانیک سیالات 1 بدهد در آن ترم فقط درباره همین درس اطلاعات داشته باشد.
من اگه قار بود استاد دانشگاه می شدم اول در رشته مربوطه در یک جایی مشغول به کار می شدم از نزدیک تجربه کاری داشتم بعد وقتی سر کلاس بودم وقتی از یک مبحث صحبت می کردم باور داشتم گفته هامو و لمسش می کردم
به نظر من مسئولین بجای وحدت حوضه و دانشگاه
مبحث دانشگاه و صنعت روش کار می کردند بهتر بود
الان بیشتر استادان در حد تئوریین هستند وبالطبع دانشجوها همینطور و انا هم که سر کارن به صورت سعی و خطا پیش می رن چون سواد علمی انچنانی ندارند:gol:
 

جویای اندیشه

عضو جدید
کاربر ممتاز
من جزوه خوانی رو از روش تدریسم حذف میکردم و به جای اون به دانشجوها فرصت میدادم تا مطالب رو از کتاب های جدید و مقاله ها و تحقیقات به روز به صورت مستقیم استخراج کننند.
جزوه خوانی بلای جان دانشجوهای ما شده و اصولا دانشجوی شب امتحانی و جزوه استاد با هم رابطه مستقیم و بسیار قوی دارند.
همچنین قبول شدن در کنکورها با خواندن جزوات طراحان سوال که دیگه از اون پدیده های انتیک تو کشور ما هست که هیچ جای دنیا سابقه نداره.
 

جویای اندیشه

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نکات مهم دیگه اینه که دانشجو رو با تئوری صرف اشنا نکنیم بلکه تئوری در کنار مسایل عملی هست که ارزش پیدا میکنه. در غیر اینصورت مشکلی که الان تو دانشگاهها داریم پیش میاد. یعنی دوری صنعت از دانش.در هر صورت این دانشجو باید روزی بره تو محیط کاری خودش و در زمینه علمی خودش فعالیت کنه تا هم خودش از نظر روحی ارضا بشه و هم وقت و انرژی و پولی که برای پرورش این دانشجو صرف شده به هدر نره.
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اگه به امید خدا استاد بشم در کنار اموزش نظری اموزش عملی هم دارم و سعی میکنم طوری درس بدم که خود دانشجو به درس علاقمند بشه و با من همکاری کنه و با دادن جزوه مخالفم و حضور غیابم نمیکردم اگه دانشجو به این درس علاقه داشته باشه سر کلاس میاد و طوری نمره میدادم که کسی نیوفته و بر اساس رابطه و علاقه نمره نمیدادم و طوری با دانشجویان رفتار میکردم که راحت باشن و از من نترسن و........
 

IranianWay

عضو جدید
اصول این است که استاد طوری کلاس را ارائه کند که علم و اطلاعات(سطح کلاس) را افزایش دهد.
ولی چون دانشجو کم کار است اطلاعات و علم استاد(سطح کلاس) را تا حد خودش پائین می اره
البته ضعف استاد در کار کشیدن از دانشجو هم می باشد
 

reza.izadi

عضو جدید
به امید خدا اگه استاد بشم به دانشجوها جزوه نمی گم.با گروه بندی کلاس هر گروه مسیول میکردم که به دانشجویان درس بدهند.امتحانات میان تم هم خودشان بگیرند و استاد مثل یک دوست بماند.در زمان درس دادن هر جا که کم اوردن من اوضیح میدادم.
در کل مخالف این نظام اموزشی هستم.
دانشجوها عاقل و بالغ هستند و باید ازشون استفاده کرد.
برای نمره...اگه یکی بیاد بگه که از این درس بدم میاد و فلان !!!!!!! جلوی خودش یک نمره ی قبولی همونجا بهش میدم و می گم حالا به خاطر نمره نیا سر کلاس بخاطر اینکه یک چیزی یادبگیری بیا و اگر چیزی نمی خواهی یاد بگیری نیا!!!!!!!!!!
در خلال ترم هم بچه هارو شرایط کاری هم اشنا میکردم.و کسی از بابت نمره مشکلی نداشته باشه.

این روش تدریس یکی از اساتید خودمونه که داره اجرا میکنه.
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از اين استاداي سخت گيرم كه خيلي سوالاي سختي ميده!اما تو نمره دادن بسته به اينه بدونم طرف درس خونده يا همين جوري پاشده اومده!اهل حضور غياب و اومدن اجباري نيستم.به وقتش مي ندازم به وقتش هم نمره ميدم.اگه بدونم طرف يه بار ديگه اين درسو بگيره براش بهتره تا ده بشه حتما 9/75 بهش ميدم.خلاصه از اينا كه خدا نصيب گرگ بيابون نكنه!
 

mehrshad53

اخراجی موقت
من تا میومدم جا بیفتم بازنشستم میکردن!
ولی استاد خوبی میشدم،توی تدریس خوبم و با حوصله:smile:
 

maral22

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشکل ما از نحوه آموزشمون شکل میگیره...جزوه! کتاب محدود شده! حضور غیاب!
من از جزوم امتحان میگیرم. من جزوه ارائه می دهم. من .... اگر این من اینقدر قدرت داره پس چرا یه کتاب نمینویسه؟ حتما یه جای کار ایراد داره.
جزوه ارائه دادن یه اشتباه هستش. نمره بالا گرفتن یک اشتباه هستش. سوال از جزوه هستش یا تمرین های مشخص شده اشتباه هستش. وقتی که دانشجو درس رو بر اساس یک شیوه صحیح یاد گرفته باشه دیگر ترسی از امتحان ندارد. استاد 20 % قدرت بیان دارد نه بیشتر نه کمتر..مابقی به عهده دانشجو می باشد هیچ شخصی 100% نیست پس ما از 85% به پایین رو فرض می کنیم. استاد وقتی تدریس می کند دانشجو یا در حال مشاهده ساعت هستش یا به فکر کارهای دیگر یا به دنبال تیکه پرانی در کالاس هستش که به گونه ای وقت کلاس گرفته شود و یک کلاس 3 ساعته می شود یک ساعت و نیم و در این مدت حدود 45 دقیقه فقط وقت مفید می باشد مابقی صرف سوال پرسیدن ها رفع اشتباهات یا حضور غیاب می شود. وقتی استاد میبیند که دانشجو از او کار نمی کشد پس مطالعه ای هم ندارد. پس خودش هم بی میل می شود، این اولین گام در جهت فقر سواد می باشد که مطالعه را فقط برای نیاز خود بخواهد، یک استاد در دانشگاه باید توانایی این را داشته باشد که یک دانشجو در هر مبحث مربوط به آن رشته سوال پرسید تخصص و اطلاعات کافی را داشته باشد. نه اینکه یک ترم درس مکانیک سیالات 1 بدهد در آن ترم فقط درباره همین درس اطلاعات داشته باشد.
در تایید صحبت شما پیرجو جان به نظرتون این مشکل ما ایرانی ها نیست که همه کاره و هیچ کاره ایم!؟یعنی استادی که در درس مکانیک سیالات تخصص داره همون درس رو هر ترم بهش بدن و در عوض اون استاد بتونه راحت تر با علم روز خودش رو تطبیق بده!و اطلاعات لازم رو در اختیار دانشجوها بذاره!؟تا این که هر ترم یه درس مختلف بهش بدن!؟(البته من زیاد از دروس دیگه و واحدهاشون سررشته ندارم!نمی دونم مثال خوبی رو انتخاب کردم یا نه!)
منظورم تخصصی کردن یه واحد درسی به اساتید مرتبط با اون رشته است.
 

جویای اندیشه

عضو جدید
کاربر ممتاز
در تایید صحبت شما پیرجو جان به نظرتون این مشکل ما ایرانی ها نیست که همه کاره و هیچ کاره ایم!؟یعنی استادی که در درس مکانیک سیالات تخصص داره همون درس رو هر ترم بهش بدن و در عوض اون استاد بتونه راحت تر با علم روز خودش رو تطبیق بده!و اطلاعات لازم رو در اختیار دانشجوها بذاره!؟تا این که هر ترم یه درس مختلف بهش بدن!؟(البته من زیاد از دروس دیگه و واحدهاشون سررشته ندارم!نمی دونم مثال خوبی رو انتخاب کردم یا نه!)
منظورم تخصصی کردن یه واحد درسی به اساتید مرتبط با اون رشته است.
دوست عزیزم تخصص مهم نیست که .مهم اینه که اشنا داره میتونه هر درسیو دلش بخواد بگیره و هر جوری که دلش بخواد درس بده.مهم روابط قویه;)
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
يه استاد داشتم كه واقعا اسم ستادي برازندش بود.هم از نظر اخلاقي و هم از نظر علمي واقعا 20 بود.
به غير از درسي كه باهش داشتم خيلي درسا ازش ياد گرفتم.هيچوقت جزوه نميگفت اما مطالبي كه سر كلاس ميگفت از كتابايي كه بهمون معرفي كرده بود كاملتر بود.امتحانش هم طوري گرفت كه واقعا بفهمه دانشجو از اين درس چيزي حاليش هست يا نه؟؟؟؟
الكي به كسي نمره نميداد.
دوستاني كه رشته مهندسي شيمي & نفت & پليمر هستن با درس عمليات واحد آشنايي دارن و ميدونن چه جور درسيه.
من با اينكه اين درسو 3 ترم پيش پاس كردم اما هنوز اگه يه مسئله ازش بدن ميتونم حل كنم.
خلاصه اگه يه روز استاد شدم همچين رويه اي دارم.در مورد حضور و غياب اصلا برام مهم نيست چون تنها كسي كه ضرر ميكنه خود دانشجو هست.اما با اين روش تدريس كه گفتم هيچ دانشجويي از كلاس آومدن بيزار نيست.
اما پروژه براي اينكه سطح سواد دانشجو بره بالا لازمه.ولي اونم حدو حدودي داره.
يه دونه پروژه اما باكيفيت خوب طوري كه خود دانشجو هم بياد اونو ارائه بده نه اينكه فقط بياد تحويل بده و نفهمه چي به چي شده!!!
نمره هم طوري ميدم كه اگه كسي واقعا حقش افتادنه بيوفته.مثلا 6 رو كه نميشه 10 داد.اما ميشه بهش 9.75 داد.
يه موقع يكي از استادام يه جمله خيلي قشنگي گفت كه حيفم مياد اينجا نگم
گفت: نمره پاك كن يادگيري
واقعا جمله حكيمانه ايه .
پس دوستان اگه خدا خواست و استاد شدين طوري فضاي آموزشي رو براي دانشجو فراهم كنيد كه براي نمره درس نخونه
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخ اخ اي گفتيا!استادم استاداي قديم!نه اين تازه به دوران رسيده ها كه فقط عنوان عقده اي برازنده شون هست!
 
بالا