جومونگ (دانگمیونگ سئونگ وانگ ) دوران: ۳۷ تا ۱۹ پیش از میلاد
زادروز: ۵۸ پیش از میلاد
مرگ: ۱۹ پیش از میلاد
پدر: هه موسو
دودمان: گوگوریو
دانگمیونگ سئونگ وانگ که به اسم زمان تولدش جومونگ به معنی تیر انداز ماهر معروف است،
موسس امپراتوری گوگوریو بود
گوگوریو در میان سه امپراطوری کره، شمالیترین آنها محسوب میشد و بخشهایی از منچوری و کره شمالی امروزین را در بر میگرفت.. درلوح سنگی گوانگائتو از او با نام چومووانگ به معنی پادشاه چومو و در ۲
کتاب تاریخی سامگوک ساگی و سامگوک یوسا از او با نام جومونگ و عنوان گو یاد شدهاست.
همچنین در کتاب سامگوک ساگی از او با نام چومونگ یا سانگائی نیز نام برده شدهاست.
آرامگاه جومونگ در کره شمالی کنونی واقع است. در سایر نوشتههای بدست آمده او با نامهای چومونگ، جونگمو یا دومو معرفی شدهاست.
تولد
افسانه تاسیس گوگوریو برگرفته از متون کهن کره از جمله لوح سنگی گوانگائتو میباشد
معروفترین متن شناخته شده با اندکی تغییرات از کتابهای سامگوک یوسا، سامگوک ساگی و دانگمیونگ سئونگ وانگ پیئون از دانگ گوک ایسانگ گوکجیپ بدست آمدهاست.
بحثهای مختلفی بر سر آنکه پدر واقعی او چه کسی بوده به وجود آمدهاست، در بعضی از متون کره، جومونگ را پسر هه موسو (به معنی پسر آسمان) و یوها (به معنی دختر خدای رودخانه هابک) توصیف کردهاند
گفته شدهاست که هموسو با یوها زمانی که او در کنار رودخانه در حال حمام کردن بود آشنا شدهاست، اما خدای رودخانه هه موسو را قبول نکرد و او به آسمان برگشت. خدای رودخانه یوها را به اوبالسو تبعید کرد،
مکانی که او با پادشاه دانگ بویو (بویو شمالی)، گوموا آشناشد و ندیمه او گردید. یوهوا که توسط هموسو باردار شده بود،
پسری را بدنیا آورد که جومونگ نامیده شد و در زبان کرهای به معنی کماندار ماهر است. جومونگ در تیراندازی ماهر بود.
ترک دانگ بویو
جومونگ برای مهارت استثنایی که در تیراندازی داشت، معروف بود. سرانجام به خاطر حسادت پسران گوموا، جومونگ مجبور به ترک دانگ بویو شد
برطبق افسانهای در هنگام فرار با اسبش به رودخانهای خروشان رسید، لاک پشتها و جانوران آبزی بر سطح آب آمدند و یک پل ایجاد کردند.
هنگامیکه او به سرزمینی که در جنوب رودخانه قرار داشت وارد شد، مورد استقبال گو موسئو دانگون فرمانروای جولبون (که همان باک بویو بود) قرار گرفت
گو موسئو میدانست که جومونگ یک مرد معمولی نیست و دخترش سوسانو را به عقد او درآورد.
بعد از مرگ گو موسئو در ۳۷ قبل از میلاد، جومونگ هفتمین دانگون در باک بویو گردید. او تمام ۵ قبیله جولبون را با یکدیگر متحد کرد و یک کشور پادشاهی متمرکز به وجود آورد
اولین پادشاه گوگوریو
جومونگ در سال ۳۷ قبل از میلاد کشور گوگوریو را تاسیس نمود و اولین پادشاه گوگوریو شددر همان سال، پادشاه قبیله بیرو که سونگینگ نام داشت پس از دریافت کمک جهت شکست قبیله مالگال که مورد هجوم آنها قرار گرفته بود تسلیم جومونگ شد.
در سال ۳۴ قبل از میلاد، جولبون سئونگ اولین شهر پایتخت گوگوریو همراه با قصر امپراتوری تکمیل شد. ۴ سال بعد و در سال ۲۸ قبل از میلاد، جومونگ ژنرال بو ویئوم را جهت تسخیر پادشاهی اوکجه فرستاد.
در طی همان سال مادر جومونگ، یوها، در قصر دانگ بویو درگذشت و برای او یک مراسم خاکسپاری در حد یک ملکه گرفتند در حالیکه او فقط یک صیغه سلطنتی بود. جومونگ یک فرستاده و هدایای فراوانی جهت
قدردانی از سخاوت پادشاه گوموا، برای او ارسال نمود. در سال ۱۹ قبل از میلاد همسر اول جومونگ، یی سویا همراه پسرش، یوری، دانگ بویو را ترک کردند و وارد گوگوریو شد یی سویا، ملکه شد و سوسانو همسر
دوم جومونگ به علت فشارهای وارده و همچنین ترس از موقعیت پسرانش در آینده گوگوریو تصمیم به ترک آنجا گرفت.
سوسانو، گوگوریو را همراه دو پسرش و تعدادی از مردم ترک کرد و آنها را به سمت جنوب شبه جزیره کره، مکانی که در حال حاضر کره جنوبی در آن قرار دارد
رهبری کرد. جومونگ اولین پسرش یوری را به عنوان ولیعهد معرفی نمود و او را وارث تاج و تخت کرد
مرگ
جومونگ در سال ۱۹ قبل از میلاد، در سن ۴۰ سالگی درگذشت.
شاهزاده یوری که ولیعهد نیز بود، پدرش را در یک قبر هرمی شکلی دفن نمود و پس از مرگ به او نام چومو سئونگ وانگ را اهدا نمود. فرضیات زیادی در مورد علت مرگ او مطرح است که از مهمترین آن میتوان به
عفونت دست چپ او اشاره نمود که در اثر جراحت شمشیر زهرآگین در جنگ ایجاد شده بود
قلمرو پادشاهی گوگوریوی جومونگ، سرانجام توسعه پیدا کرد و به یک قدرت بزرگ منطقهای تبدیل شد.
گوگوریو به مدت 900 سال باقیماند و در این مدت ۲۸ پادشاه از خانواده سلطنتی گو بر آن حکمرانی کردند تا اینکه
دودمان: گوگوریو
دومین فرمانروای گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره و بزرگترین پسر پادشاه جومونگ، مؤسس گوگوریو بود. برخلاف بسیاری از فرمانروایان کهن کره سرگذشت زندگی او که در کتاب
سامگوک ساگی ثبت شده است
یوری پسر پادشاه جومونگ، مؤسس امپراطوری گوگوریو بود. او همانند پدرش در جایی که او بزرگ شده بود در کنار مادرش بزرگ شد. یوری همراه مادرش، بانویه سویا، در سال ۱۹ قبل از میلاد، برای
دیدن پدرش به گوگوریو رفت.
پادشاه جومونگ، یوری را به عنوان ولیعهد گوگوریو معرفی کرد. اونجو و بیریو (پسران سوسونو)، در معرض خطر قرارگرفتند
. سوسونو همراه پسرانش گوگوریو را ترک کرد و به سمت جنوب رفت و کشور باکجه را تأسیس نمود، او مدتی بعد در "Michuhol" درگذشت. یوری بعد از مرگ پادشاه جومونگ، پادشاه گوگوریو شد
سلطنت
یوری پادشاهی بیلیاقت بود که قسمتهای شمالی گوگوریو را تسلیم دانگ بویو کرد اما بعد از ان دائموسین آخرین پسر ان مناطق از دست رفته را پس گرفت. در همان سال دودمان هان از چین
توسط ژین منقرض گردید.
یوری پنج پسر و یک دختر به نام سریو داشت. بزرگترین پسر یوری دوجول نام داشت که در یکی از نبردهای گوگوریو با شورشیان مغول جان خود را از دست داد. پس از ان یوری هامیونگ را به عنوان جانشین خود پذیرفت.
هامیونگ نیز توسط دائه سو پادشاه دانگ بویو به قتل رسید. در ان زمان که قلمرو گوگوریو کاهش یافته بود دانگ بویو با پیشروی به مرزهای گوگوریو نزدیک تر میشد. دائموسین جانشین یوری شد.
دائموسین یا موهیول گوگوریو را توسعه داد و شورشیان داخلی جولبون را سرکوب کرد
سرانجام در سال ۲۳ میلادی دائموسین با حملهای عظیم دانگ بویو را ضمیمه خاک خود کرد و تسو و دانگ بویو برای همیشه از صحنه روزگار محو شدند. بعد از مرگ یوری در سن 63 سالگی موهیول یا دائموسین پادشاه گوگوریو شد.
به قدرت رسیدن شاه یوری
فرضیهٔ اول: پسرجومونگ
نظریه رایج این است که یوری به عنوان پسر پادشاه جومونگ و بانو یه سویا جانشین او گردید. یک توضیح متداول برای تفاوت عنوان پدر و پسر در این است که، عنوان اصلی جومونگ، "Hae" بوده، اما او پس از تأسیس
امپراطوری گوگوریو آن را به Go" تغییر داده بود.
در کتابهای سامگوک ساگی و سامگوک یوسا به این تغییر عنوان اشاره شدهاست
فرضیهٔ دوم: غصب تاج و تخت
در مطالعات تازه صورت گرفته، بعضی از تاریخ نویسان، یک سری نظرات، در ارتباط با تأسیس گوگوریو ارائه کردند. آنها فکر میکنند که این احتمال وجود دارد که یوری، پسر جومونگ نباشد و فقط یک غاصب تاج و تخت باشد.
نظراتی که منجر به این نتیجهگیری توسط این گروه از تاریخ نویسان شد شامل، مرگ زودهنگام جومونگ، تفاوت عنوانها، رفتار تند یوری نسبت به بعضی از افراد قابل اعتماد جومونگ و تفاوت در روشهای حکومتی آنها بود.
پادشاه جومونگ، در سن ۴۰ سالگی درگذشت
همچنین تفاوت عنوانها ممکن است به معنی تغییر سلسله از خانواده Go به خانواده Hae باشد. البته این فرضیه هم وجود دارد که go لقب امپراتور گوموا باشد و hae لقب هائه موسو. مادر جومونگ
بانو یوهوا برای آنکه کسی متوجه نشود که جومونگ پسر هائه موسو است لقب اورا از hae به go تغییر داد که یوری پسر جومونگ لقب واقعی اورا به ارث برد یعنی hae.
نکته قابل تأمل دیگر، این حقیقت میباشد که اغلب افراد مورد اعتماد و نزدیک به جومونگ تبعید و یا مجبور به استعفاء شدند. به طور مثال میتوان از هیوبو نام برد،
که در زمره اولین سه پیرو پادشاه جومونگ، برطبق اولین جلد گوگوریو از تاریخچه سه امپراطوری (سامگوک ساگی)، بود. هیوبو، به طور پیوسته با روش پادشاه یوری که پی در پی جهت شکار قصر را ترک میکرد، مخالفت میورزید.
او با اصرار زیاد از پادشاه در خواست میکرد که با دقت بیشتری به مسائل مهم کشوری بپردازد.
اگرچه خشم یوری افزایش پیدا کرد و هیوبو را مجبور به استعفاء نمود، اما این ادعا شاید خنثی شود با اثبات این حقیقت که همه افراد پادشاه جومونگ حذف نشدند.
ژنرال بو بان نو و اویی، در بیشتر دوران حکومت پادشاه یوری به گوگوریو خدمت کردند و نقشهای فعالی را در امپراطوری ایفا کردند
گوگوریو در زمان حکومت یوری آن سیاست قاطع و گستردهای که در زمان حکومت جومونگ وجود داشت را نتوانست نشان دهد
نظریهٔ سوم: شمشیر شکسته
آخرین نظریه، به یک شمشر شکسته که در افسانه آمدهاست، اشاره میکند. بعضی از مورخین این طور استباط کردهاند که، یوری یک قطعه از شمشیر شکسته جومونگ را پیدا کرده و از او جهت فروپاشی حکومت
جومونگ و به قدرت رسیدن خود استفاده کردهاست.
روی هم رفته، این حقیقت که جومونگ ۵ ماه پس از رسیدن یوری فوت کرده، دلیل سؤ ظن این گروه ار مورخین است.
سومین امپراطور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره، بود. موهیول، به زودی گوگوریو را به سمت یک دوره توسعه ارضی بزرگ، تسخیر چندین کشور کوچک و امپراطوری قدرتمند بویو(دانگ بویو)، سوق داد.
پرنس موهیول، سومین پسر پادشاه یوری و نوه پادشاه جومونگ بود. او در سن ۲۰ سالگی، در سال ۱۴ بعد از میلاد ولیعهد گوگوریو شد و مدتی بعد، پس از مرگ پدرش، به سلطنت رسید
او در "Daesuchonwon" دفن شده است
موهیول، حکومت مرکزی گوگوریو را قوی کرد و قلمرو گوگوریو را گسترش داد. او در سال ۲۳ میلادی، بویو (دانگ بویو) را ضمیمه کشور گوگوریو کرد و پادشاه آن "Daeso"یا تسو، را کشت
موهیول، در سال ۲۶ میلادی «Gaema-guk» و پس از آن «Guda-guk» را تصرف کرد
بعد
از دفع حمله چینیها در سال ۲۸ میلادی، او پسرش، پرنس هودونگ، را جهت حمله به مقر فرماندهی "NangnangL"، در سال ۳۲ میلادی فرستاد
پادشاه نانگ ناگ دو دختر به نام لاهی و جامیونگ داشت که یکی باعث نابودی کشور می شد. پادشاه نانگ نانگ لاهی را که باعث نابودی می شد را به عنوان جانشین خود تعیین کرد و جامیونگ را به جایی دور افتاده به
همراه پسر خدمتکار ملکه با قایق فرستاد و پس از مدتها جامیونگ قدرت پیشگویی را توسط هودونگ به دست می اورد و به قصر پدرش بر می گردد پادشاه موهیول هودونگ را به نانگ ناگ برای ازدواج با (لاهی) و برای
گرفتن قصر می فرستد
پرنس هودونگ با دختر پادشاه نانگ نانگ (لاهی) ازدواج می کند و در اخر هودونگ با اجیر کردن همسر خود (لاهی) برای پاره کردن طبل مقدس (جامیونگ گو) به نانگ نانگ می فرستد و پس از رسیدن به مقبره با کشتن
نگهبانان وارد معبد می شود و پس از جنگ با جامیونگ لاهی طبل را پاره و توسط پرنده پیغام را به هودونگ می فرستد و ارتش گوگوریو وارد نانگ نانگ شده انجا را تسخیر می کنند و هنوز جامیونگ زنده مونده بود
و پس از مدتها موهیول هودونگ را برای کشتن جامیونگ می فرستد. و طی جنگ با شورشی ها او را دستگیر کرده و شب را کنار دریا می مانند و جامیونگ هودونگ را گول زده. خنجری را در قلبش فرو می کند و
هودونگ زنده می ماند. و هودونگ با دیدن سربازان گوگوریو جامیونگ رابغل کرده و شمشیر را وسط کمر خود و جامیونگ فرو میکند و هر دو میمیرند
پادشاه دائموسین موهیول،» Nangnang" را در سال ۳۷ میلادی فتح نمود
هودوگ پسر بانو یئون یا یون وایونگ بودند که دختر وزیر اعظم بویو (دانگ بویو) بود که دانگوانگ بر اثر ضربه شمشیر کشته شد همسر اول وی پادشاه موهیول و دومین همسر او سردار دوجین بود که
خود رادر سن ۲۵ سالگی از کوه پرت کردو مرد
با مرگ وی که قبل از تسخیر بویو بود تسو او را به عنوان ولیعهد قرار داده بود . ابتدا دانگ بویو شرقی سپس تمامی بویو نابود شد .
گرچه، دوران فرمانروایی مینجانگ، طولانی نبود، اما او توانست از نبردهای نظامی اجتناب کند و آرامش را در بیشتر امپراطوری حفظ کند
دوران حکومت او با چندین حادثه بد طبیعی مشخص شدهاست. در دومین سال حکومت مینجانگ، سیلی در استانهای شرقی رخ داد که موجب شد تا تعدادی از مردم خانههای خود را از دست بدهند و دچار قحطی شوند.
با دیدن این وضعیت، مینجانگ، دستور داد تا در انبارهای غذا را باز کنند و مواد غذایی را به طور مساوی در میان مردم توزیع کنند
در چهارمین سال حکومت او، مینجانگ یک غار سنگی، در ناحیهای در غرب امپراطوری، ساخت و گفته شدهاست که او در آن بعد از یک شکار طولانی استراحت میکردهاست.
در سال ۴۸ میلادی، بعد از 4 سال حکومت، مینجانگ، مریض شد و درگذشت
در بستر مرگ، او درخواست کرد تا او را در مکانی که در آن استراحت میکردهاست، دفن کنند و افراد او خواسته او را برآورده کردند.
پنجمین امپراطور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره، بود.
بر طبق کتاب سامگوک ساگی، تاریخچه سه امپراطوری کره در قرن 12، موبون بزرگترین پسر سومین پادشاه گوگوریو، پادشاه دائموسین بود. گرچه، موبون در هنگام مرگ دائموسین ولیعهد بود،
به علت جوان بودن، برادر کوچکتر دائموسین به سلطنت رسید. موبون بعد از مرگ مینجانگ، پادشاه شد.
در کتاب سامگوک یوسا، از موبون به عنوان برادر بزرگتر مینجانگ نام برده شده است. برطبق نوشتههای کتاب سامگوک ساگی، موبون دارای شخصیتی خشن و خودسر بود. او خشم مردم معمولی را برانگیخت. در
سال 49 میلادی، او به کشور هان چندین بار حمله کرد، اما بعد از آن با هان یک معاهده امضاء کرد.
پادشاه موبون توسط یکی از صاحب منصان دربار به نام "Duro" کشته شد. او در "موبون ون" دفن شده است.
پادشاه موبون، پسرش "Ik" را به عنوان ولیعهد معرفی کرده بود. اما پس از مرگ او، منازعاتی برای رسیدن به قدرت و تاج وتخت ایحاد شد
بعضی از محققان معتقد هستند که موبون، آخرین نفر از نسل “Hae” بود که توسط دومین امپراطور گوگوریو، یوری بنا نهاده شده بود و ششمین پادشاه، تائجو سلسله "Go" را ایجاد کرد.
با عطف به گذشته، دودمان "Go" را با موسس گوگوریو، پادشاه جومونگ مرتبط دانسته اند
ششمین امپراطور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره بود.
در بعضی از مواقع از او با نام پادشاه تائجو بزرگ نام برده شده است. او پس از قتل پادشاه موبون به سلطنت رسید.
در دوران حکومت پادشاه تائجو، بر قلمرو گوگوریو افزوده شد و او یک حکومت مرکزی در امپراطوری ایجاد کرد. دوران حکومت ۹۳ ساله او به نظر میرسد
دومین حکومت طولانی (از نظر مدت فرمانروایی) در میان پادشاهان جهان است
تائجو، نوه دومین فرمانروای گوگوریو، پادشاه یوری، بود. او پسر "Jaesa"، رئیس خاندان “Go” از دودمان “Kyeru”، یکی از ۵ خانواده قدرتمند در دربار سلطنتی، و مادر او اهل بویو بود.
گرچه، موبان منفور، پسرش را بعنوان ولیعهد معرفی کرده بود، بعد از مرگ او در سال ۵۳ میلادی، دربار گوگوریو "Jaesa" را بعنوان پادشاه بعدی کاندید کردن. گفته شده به خاطر سن بالا، "Jaesa" پیشنهاد آنها را رد کرد،
و پسر هفت ساله او "Gung"، پادشاه شد
ملکه بیوه به عنوان نایب السلطنه شاه جوان فعالیت نمود
پادشاه تائجو درطی اولین سال حکومتش، امپراطوری را با تبدیل کردن ۵ قبیله به ۵ ایالت که توسط یک حکمران، که از میان یکی از قبایل انتخاب میشد و تحت نظارت مستقیم پادشاه بود و بر آنها حکومت میکرد
متمرکز کرد. بدین وسیله او اساس کنترل و نظارت خانواده سلطنتی بر کلیه امور نظامی، اقتصادی و سیاسی را بنا نهاد.
پادشاه تائجو در سال ۵۶ میلادی ایالتهای شرقی اوکجی، ۶۸ میلادی "Galsa" و ۷۲ میلادی "Jona" و ۷۴ میلادی “Juna” را تصرف کرد. او جهت انجام امور حکومتی در مرکز، افرادی را از تمام کشور جذب نمود و برای
قدرتمند کردن نظارت خانواده سلطنتی در سرتاسر کشور مسافرت کرد.
او چندین بار با سلسله هان چین جنگید و تجارت بین لی لانگ و هان را قطع نمود. در سال ۵۵ میلادی، او دستور ساخت یک قلعه نظامی را در ناحیه "Liaodong" را صادر کرد
پادشاه تائجو در سالهای ۱۰۵، ۱۱۱ و ۱۱۸ میلادی به مناطق مرزی چین حمله کرد. در سال ۱۲۲ میلادی، او با اتحادیه ماهان، در مرکز کره، و قبیله همسایه، Yemaek، جهت حمله به "Liaodong" پیمان بست
پادشاه تائجو با مهارت کشور گوگوریو را توسعه داد، او در سال ۱۴۶ میلادی اقدام به یک حمله بزرگ دیگر کرد
در ۹۴امین سال حکومت پادشاه تائجو، برادر جوانتر تائجو،"Suseong"، به سلطنت رسید و پادشاه چادائه گردید
گرچه مطالب بیشتری در سامگوک ساگی یافت نشده، اما بر اساس سامگوک یوسا، طولی نکشید که توسط چادائه، ۲ پسر تائجو کشته شد.فرمانروای بعدی، پادشاه سیندائه، برادر جوانتر و ناتنی تائجو و چادائه،
در سال ۱۶۵ میلادی ۲ برادرش را به قتل رساند
بر طبق سامگوک ساگی و سامگوک یوسا، تائجو در سن ۱۱۹ سالگی فوت کرد.
بعد از ۹۳ سال فرمانروایی، از او به عنوان پادشاهی که طولانیترین طول عمر و حکومت را در تاریخ کره کرده، یاد میشود.
هشتمین امپراطور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره، بود
بر طبق نوشتههای سامگوک ساگی، سیندائه برادر ناتنی ششمین فرمانروا، پادشاه تائجو، و هفتمین فرمانروا، پادشاه چادائه، بود
سایر نوشتهها، او را پسر تائجو یا چادائه معرفی کردهاند
او در دوران خشن چادائه، گوشه انزوا در کوهستان را اختیار کرد و آرام ماند
بعد از قتل چادائه بدست "Myeongnim Dap-bu"، صاحب منصبان دربار از سیندائه دعوت کردند تا بر تخت سلطنت بنشیند
در آن هنگام او ۷۷ ساله بود. سامگوک یوسا بیان میکند که او شخصاً تائجو و چادائه را به قتل رساند تا پادشاه شد. او سعی کرد با وارد کردن پسر چادائه و سایر مخالفانش به حکومت، دربار را تثبیت کند
او برای قدرتمند کردن خانواده سلطنتی، پست وزیر اعظم را ایجاد کرد و "Myeongnim Dap-bu" را به این مقام، منصوب کرد
در سال ۱۶۹ و ۱۷۲ میلادی، گوگوریو مورد حمله چینیها قرار گرفت، اما به صورت موفقیت آمیزی در برابر آنها مقاومت کردند
گوگوریو به "Xianbei«پیوست و به نواحی»Yuju«و»Byeongju«از سلسله هان چین، حمله کرد، اما اتحاد آنها پیروزی بزرگی را به ارمغان نیاورد
هان در ۱۱ امین ماه از سال ۱۷۲ میلادی به گوگوریو حمله کرد، اما توسط ارتش»Myeongnim Dap-bu«در»Jwa-Won" شکست خورد
در سال ۱۷۶ میلادی، او دومین پسرش(پادشاه گگوکچئون)را به عنوان ولیعهد معرفی کرد. سیندائه در دوازدهمین ماه از سال ۱۷۹ میلادی در سن ۹۱ سالگی درگذشت.
دومین پسر هشتمین پادشاه گوگوریو، سیندائه بود. با وجود اینکه برادر بزرگتر او، "(Go Balgi(고발기"، ولیعهد اصلی بود
صاحب منصبان دربار از گگوکچئون حمایت کردند، اودر سال 176 میلادی ولیعهد شد
در سال 180 میلادی، گگوکچئون با بانو "U"، دختر "U So" از "Jena-bu"، جهت نیرومندتر کردن قدرت مرکزی، ازدواج کرد. بانو "U" بعد از مرگ همسرش، با برادر گگوکچئون، پادشاه سانسانگ، ازدواج کرد و ملکه باقیماند
در مدت سلطنت او، پنج قبیله قدرتمند منطقه که "بو" نامیده میشدند، به بخشهایی از امپراطوری مرکزی تبدیل شدند و یاغیان نیز توسط حکومت اشرافی سرکوب گردیدند
در سال 182 میلادی، گگوکچئون، پرنس “Gye-Su” را برای مقابله با نیروهای مهاجم چینی سلسله هان، که از طرف فرماندار “Liaodong” اعزام شده بودند، فرستاد
با وجود اینکه پرنس “Gye-Su” توانسته بود، جلوی ارتش دشمن را بگیرد، پادشاه گگوکچئون در سال 184 میلادی، رهبری ارتش را مستقیماً" برای مقابله با تهاجم نیروهای هان بر عهده گرفت
در سال 191 میلادی، پادشاه گگوکچئون سیستم “meritocratic” را برای انتخاب صاحب منصبان دولت، پیاده کرد. در نتیجه این تصمیم او، تعداد زیادی از افراد با استعداد در سرتاسر گوگوریو کشف شدند، که مشهورترین
آنها "Eul Pa-So " بود. او توانست به مقام وزیر اعظم دست پیدا کند
بر اساس متون کهن سامگوک ساگی گفته شده است که، روزی در سال 194 میلادی، گگوکچئون به شکار رفت و با یک روستای قحطی زده روبرو شد. او مقداری از لباسها و غذایش را به یکی از روستاییان داد، و
احساس کرد که او مسئول درد و محنت آن مردم میباشد. گگوکچئون، برای اصلاح و بهیود زندگی کشاورزان و روستائیان در امپراطوری، اقدام کرد
Jindaebup
یک سیسنم قرض کردن حبوبات میباشد که توسط گگوکچئون، در سال 194 میلادی وضع گردید. بر اساس این سیتم مردم میتوانستند که از ماه مارچ تا ژوئیه، حبوبات قرض بگیرند و در ماه اکتبر قرض خود را پرداخت کنند.
این سیستم در طول سلسله جوسون “Hwangok” ادامه پیدا کرد
هرچند مخالفتها با تغییر جانشینی از پدر_فرزند به برادر به خاطر ارشدیت افزایش پیدا کرد. اما او بواسطه برادرش سانسانگ موفق به انجام این کار شد محل دفن او گگوکچئون وون میباشد.
دهمین امپراطور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره بود. او سومین پسر هشتمین فرمانروا، پادشاه سیندائه، و برادر کوچکتر نهمین فرمانروا، پادشاه گگوکچئون که بدون وارث فوت کرده بود
ه محض مرگ گگوکچئون، ملکه او، بانو "U"، از ادعای سانسانگ برای رسیدن به پادشاهی حمایت کرد و او را بر تخت نشاند. پس از آن، او ملکه سانسانگ شد
این موضوع نمایان ساخت که سنت ازدواج مرد، با زن برادر متوفای خود در گوگوریو هنوز صورت میپذیرفت، اما گذشته از این، قدرت بانو"U" را در دربار سلطنتی نشان داد
بالگی، برادر بزرگتر سانسانگ، نیروهای شورشی را رهبری کرد و به پایتخت حمله کرد. سانسانگ، برادر کوچکتر خود، "Gyesu"، را برای مقابله با نیروهای شورشی فرستاد، و بالگی مجبور شد خود کشی کند
پس از آن، سانسانگ به سلسله هان چین به دلیل همدستی آنها در این شورش حمله کرد
گفته شده است که او، در سال ۲۰۹ میلادی، پایتخت را به "Jain" منتقل کرد. گرچه بعضی از محققین در تاریخ آن تردید دارند
در سال ۲۱۷ میلادی او به هزاران خانواده از منطقه "Liaodong" پناهندگی داد و آنها را پذیرفت
پی نوشت :
در یازدهمین ماه از سال ۲۰۸ میلادی، پادشاه در هنگام شکار، گرازنری را تعقیب کرد تا اینکه به روستایی در منطقه "Jutongchon" رسید، او در آن مکان با زن جوانی ملاقات کرد و یک روز را با او گذراند
ملکه در مورد این موضوع شنید و سعی کرد تا او را بکشد، ولی موفق نشد. آن زن، پسری به دنیا آورد، و ملکه دوم شد. آن پسر در سال ۲۱۳ میلادی ولیعهد شد و بعداً" پادشاه دانگچئون گردید
سانسانگ، پس از ۳۱ سال فرمانروایی در سال ۲۲۷ میلادی فوت کرد، او را در محلی به نام "Sansang-neung" دفن کردند.
نوه هشتمین فرمانروای گوگوریو، پادشاه سیندائه و پسر دهمین فرمانروای گوگوریو، پادشاه سانسانگ، بود. مادر او ملکه دوم امپراطور سانسانگ بود. او در سال 213 میلادی ولیعهد شد، و پس از مرگ سانسانگ به
سلطنت رسید
دانگچئون، در میان رقابت قدرتهای بزرگ چین،سلسله گانگ سون یوآن (چین) و سلسله وو شرقی(چین) و سلسله کائو وی (چین)، بازی را آغاز کرد
در سال 234 میلادی، دانگچئون، یک نماینده به حکومت وی (چین) برای برقراری صلح فرستاد. در سال 236 میلادی، یک سفیر به نام هائو وی، از سلسله وو (چین) برای در خواست صلح به گوگوریو رسید
دانگچئون، آن سفیر را برای ماهها نگهداشت و عاقبت سر او را برای حکومت وی (چین)، فرستاد
در سال 238 میلادی، دانگچئون توانست با حکومت وی (چین)، برای نابودی خانواده گانگ سون و از بین بردن نفوذ آنها بر شبه جزیره لیون دانگ و سایر نواحی مرزی گوگوریو هم پیمان شود
دانگچئون در سال 242 میلادی، یک ارتش برای حمله به قلعه یودانگ فرستاد و خاک گوگوریو را با موفقیت گسترش داد.
جنگ علیه سلسله گانگ سون (چین) با موفقیت همراه بود، اما متحد گوگوریو، سلسله وی (چین)، سرانجام به یک تهدید جدید تبدیل شد، و دانگچئون دستور حمله به سلسله وی (چین) را صادر کرد
حکومت وی (چین) یک نیروی 10,000 نفری را برای حمله به گوگوریو فرستاد و پایتخت آن، هوان دو، را تصرف کرد، و دانگچئون مجبور شد تا پایتخت را به صورت موقت در سال 247 میلادی به پیونگ یانگ منتقل کند
از پیونگ یانگ، دانگچئون به مقابله با نیروهای سلسله وی (چین) پرداخت و توانست سرزمینهای اشغال شده را پس بگیرد
درآن هنگام، یک ژنرال گوگوریو، به نام یویو، به اردوگاه حکومت وی (چین) رفت و فرمانده نادان سلسله وی(چین) تصور کرد که گوگوریو تصمیم به تسلیم شدن گرفته است
ژنرال یویو از فرصت بدست آمده استفاده کرد و فرمانده را به قتل رساند و سپس خودکشی کرد، که سبب اختلاف و آشفتگی بزرگی در میان ارتش حکومت وی (چین) شد
وقتی که خبر مرگ ژنرال یویو به پادشاه دانگچئون رسید، او دستور داد که یک بنای یادبود برای ژنرال یویو بسازند
سپس او ارتش را رهبری کرد و به نیروهای حکومت وی (چین)، حمله کرد و به آنها فشار آورد تا از خاک گوگوریو خارج شوند. ژنرال میل یو و یو اوکگو، نیروهای سلسله وی (چین) را مجبور به عقب نشینی کردند
نیروهای گوگوریو در این جنگ پیروز شدند و توانستند تمام سرزمینهایی اشغالی را باز پس بگیرند
در سال 247 میلادی، پادشاه دانگچئون، پسرش یئون بول را به عنوان ولیعهد و جانشین خود معرفی کرد. او در سال 245 میلادی به شیلا، یکی دیگر از سه امپراطوری کره در جنوب، حمله کرد، اما در سال 248 میلادی با شیلا صلح کرد
دانگچئون در سال 248 میلادی، پس از 22 سال حکومت در اثر بیماری در گذشت.
گفته شده که قبر او در جنوب استان پیون گان، نزدیک پیونگ یانگ، واقع در کره شمالی میباشد. آمده است که دانگچئون بسیار محبوب بوده، بطوریکه تعداد زیادی از مردم در مراسم تدفین او شرکت کردند. ولیعهد یئون
بول، بلافاصله پس از مرگ پدرش به سلطنت رسید و پادشاه جونگچئون گردید.
دوازدهمین امپراطور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره، بود.
جونگچئون، پسر پادشاه دانگچئون بود و در ۱۷ امین سال حکومت پدرش به عنوان وارث تاج و تخت او معرفی گردید. جونگچئون، در سال ۲۴۸ میلادی پس از مرگ پدرش به سلطنت رسید.
در 11 امین ماه همان سال، برادران کوچکترش، "Go Ye-mul" و "Go-Sa-gu" و سایر افرادی که هویت آنها کشف شد، به او خیانت کردند، اما دستگیر و سپس اعدام شدند.
او با بانو "Yeon"، که احتمالاً" از منطقه "Yeonna-bu" بود، ازدواج کرد. در سال 251 میلادی ملکه به دلیل حسادت، همسر مورد علاقه پادشاه، بانو "Gwanna" را در دریای زرد غرق کرد.
در سال 255 میلادی، جونگچئون پسرش (پادشاه سئوچئو) را به عنوان وارث تاج وتخت خود معرفی نمود.
در سال 259 میلادی ژنرال "Wei Chijie" از کشور "Cao Wei" با ارتش تحت فرمانش به گوگوریو حمله کرد.پادشاه جونگچئون، 5000 سواره نظام را برای مقابله با آنها به منطقه "Yangmaek" اعزام نمود.
نیروهای "Wei" شکست خوردند و در حدود 8000 نفر از آنها نیز کشته شدند.
پادشاه جونگچئون در سال 270 میلادی و در سن 46 سالگی درگذشت. او در "Jungcheonji-won" به خاک سپرده شد
پادشاه سئوچئو ( سیزدهمین امپراطور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره بود. او دومین پسر امپراتور جونگچئون بود
سئوچئو در سال ۲۵۵ میلادی به عنوان ولیعهد معرفی گردید. او در سال ۲۷۰ میلادی پس از فوت پدرش به سلطنت رسید
دراولین ماه سال ۲۷۱ میلادی، او "Usu"، دختر "Daesaja" از منطقه "Seo-bo" را به عنوان ملکه خود انتخاب کرد
در سال ۲۸۰ میلادی، قوم Sushen، حمله کردند و پادشاه سئوچئو برادر کوچکتر خود، "Go Dal-ga"، را برای مقابله با آنها فرستاد. Dal-ga، سرزمین Dallo-seong را تصرف کرد و فرمانروای آن را کشت
او حدود 600 خانوار Sushen را به جنوب بویو منتقل کرد. پادشاه سئوچئو، به Dal-ga عنوان پرنس صلح(Anguk-gun) را اعطا کرد و به او کنترل ارتش و قبایل Sushen و Yangmaek را سپرد
در سال ۲۸۶ میلادی، برادرهای کوچکتر سئوچئو، "Go Il-u" و "Go So-bal" طغیان کردند، اما شورشیان شکست خوردند و کشته شدند
پادشاه سئوچئو، در سال ۲۹۲ میلادی، بعد از ۲۳ سال حکومت درگذشت. او در سئوچئو وو، دفن گردید. از اینرو نام معبد سئوچئو را دریافت نمود.
چهاردهمین امپراطور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره، بود
گفته شدهاست، که او از دوران جوانی آدم بسیار متکبر و فاسدی بوده، به دیگران اطمینان نداشته و بسیار حسود بودهاست
به محض رسیدن به سلطنت، بنگسانگ عموی معروفش، «Go Dal-ga» (پرنس An-guk)، را متهم به خیانت کرد و او را کشت. بر طبق کتاب سامگوک ساگی، خشونت او مردم را آشفته و ناراحت کرد.
در هشتمین ماه از سال 293 میلادی، قبیله "Xianbei"، به رهبری "Murong Hui" به گوگوریو حمله کرد و بنگسانگ به کوههای Sinseong فرار کرد
از شمال Sohyeong، شخصی به نام "Go No-ja" با هدایت 500 سواره نظام به ملاقات پادشاه رفت، و سپس برای مقابله با نیروهای "Xianbei" رهسپار شد. پادشاه به "Go No-ja" لقب "daehyeong" را اعطا کرد
پنجمین رتبه در دربار، و "Gongnim" را به عنوان پاداش به او بخشید
در پیروی همان ماه، پادشاه از ترس اینکه برادر کوچکترش،" Go Dol-go"، نقشه خیانتی علیه او طرح ریزی کرده باشد
او را مجبور به خود کشی کرد. پسر Go Dol-go، فرمانروای بعدی، پادشاه میچئون، فرار کرد و زندگی خود را نجات داد. در هشتمین ماه از سال 296 میلادی، Murong Hui یک بار دیگر به گوگوریو حمله کرد، اما حمله او دفع گردید.
پیروی همان ماه، یخبندان شدید و فر ریختن تگرگ سبب شد تا محصولات کشاورزی نابود گردد، اما پادشاه به بازسازی و تجدید بنای قصر ادامه داد
بطوریکه مردم به صورت بزرگ و عمده اعتراض کردند. پادشاه بنگسانگ، به توصیه وزیرانش گوش نداد، و به مردم توجه نکرد
در پایان، در طی کودتایی که وزیرانش در هشتمین ماه از سال 300 انجام دادند، بنگسانگ و دو پسرش مجبور به خودکشی شدند. او در در "بنگسانگ-وون" دفن گردید
وزیرانش، پرنس فراری را پیدا کردند، و او را به عنوان پادشاه میچئون به سلطنت رساندند.
او نوه سیزدهمین پادشاه گوگوریو، پادشاه سئوچئو، و پسر "gochuga Go Dol-go" بود، که توسط برادرش چهاردهمین فرمانروا، پادشاه بنگسانگ، کشته شد.
میچئون درخفا مدتی، به عنوان یک خدمتکار و بازرگان نمک زندگی کرد، اما بعد از بنگسانگ که توسط صاحب منصبان دربار برکنار شد، به پادشاهی رسید.
داستان زندگی میچئون در دورانی که مخفی شده بود و قبل از اینکه به پادشاهی برسد در کتاب سامگوک ساگی ثبت شده است. گفته شده است که او به عنوان خدمتکار یک فرماندار محلی مجبور بوده است
که در طول شب به تالابی سنگ پرتاب کند تا قورباغهها ساکت بمانند، سپس او فرار کرد و با یک بازرگان نمک ملاقات کرد، و در هنگام سفر برای فروش نمک با سختیهای بسیار بیشتری روبرو شد
در این بین، نفرت از پادشاه بنگسانگ افزایش پیدا کرد، و صاحب منصبان دربار با هدایت وزیر اعظم "Chang Jo-Ri"، کودتا کردند و پادشاه بنگسانگ را از قدرت برکنار کرده و پادشاه میچئون، را به سلطنت رساندند
میچئون به تدریج ارتش گوگوریو را گسترش داد و به یک نیروی قدرتمند تبدیل کرد. در طی تجزیه سلسله jin چین، او مرزهای گوگوریو را تا شبه جزیره "Liaodong" و فرمانداریهای چین، گسترش داد
اولین لشکرکشی او در سال ۳۰۲ میلادی، بر ضد فرمانداری "Xuantu" صورت گرفت. او فرمانداری " Lelang" را در سال ۳۱۳ و فرمانداری "Daifang" را در سال ۳۱۴ میلادی بعد از حمله به Seoanpyeong در
Liaodong ضمیمه خاک گوگوریو کرد
در دوران حکومت او، گوگوریو با افزایش نفوذ Xianbei در غرب، علیالخصوص حملات Murong Bu به Liaodong، مواجه شد. میچئون با سایر قبایل Xianbei در برابر Murong Bu متحد شد، اما موفقیت آمیز نبود
در سال ۳۱۹ میلادی، یکی از ژنرالهای گوگوریو به نام Yeo Noja توسط نیروهای Murong Bu دستگیر شد. در تمام این مدت، گوگوریو و Murong Bu به مواضع یکدیگر حمله کردند
اما هیچکدام پیروزی با دوام و پایایی بدست نیاوردند. شاه میچئون بارها به بکجای امپراطوری جنوبی کره حمله کرد
=در طی این جنگها با 11 دهمین پادشاه باکجه شاه بیرو توانست بیش از سی هزار سرباز او را نابود کند
شاه میچئون بیش از 72 بار با مهاجمین xianbi و باکجه جنگید و در اغلب انها پیروز شد او در ان زمان بسیار محبوب بود و مردم به او به عنوان نماد ملی نگاه میکردند.
پادشاه میچئون در سال ۳۳۱ میلادی درگذشت و در میچئون وون دفن گردید.
12 سال بعد در دوران حکومت پادشاه پادشاه گگوگوون، بقایای جسد او توسط مهاجمان "Former Yan" از قبر بیرون آورده و به عنوان خون بها نزد آنها نگه داشته شد.
شانزدهمین امپراطور گوگوریو، شمالیترین در میان سه امپراطوری کره، بود. او پسر پادشاه میچئون و بانو Ju بود. گگوگوون در سال ۳۱۴ میلادی ولیعهد شد و پس از مرگ پدرش به سلطنت رسید
در متون تاریخی چینی Suishu از او با نام امپراطور (Soyeol (Soyeol-je, 소열제, 昭烈帝 یاد شده است. اما مشخص شد که این یک اشتباه نسخه برداری از کتاب قدیمی Weishu بوده
برای اینکه در همان زمان، Tuoba Yihuai، امپراطور lie از Dai State بود
او در زمانی به سلطنت رسید که امپراطوری بسیار ضعیف شده بود و حکومت سستی داشت. او به یکی از ایالتهای Xianbei به نام Former Yan باج داد
بعد از اینکه آنها در سال ۳۴۲ میلادی به پایتخت حمله کردند و ملکه وصیغههای سلطنتی را به اسارت بردند، و برای اینکه جسد پادشاه میچئون را بازگرداند
پایتخت به طور موقت به پیونگ یانگ، که در حال حاضر پایتخت کره شمالی است، منتقل گردید. در واکنش به گسترش امپراطوری جنوبی کره، باکجی، گگوگوون یک حمله ناموفق را در سال ۳۶۹ میلادی رهبری کرد
پادشاه باکجه،Geunchogo ، در سال ۳۷۱ میلادی به گوگوریو حمله کرد و پسرGeungusu ،Geunchogo گگوگوون را در میدان جنگ و در قلعه پیونگ یانگ کشت
کتاب سامگوگ ساگی پیرامون تاریخ کره به صورت ترجمه انگلیسی شرح وقایع سه امپراطوری کره با فرمت مخصوص کامپبوتر به فروش میرسد برای خرید با ایمیل یا تلگرام زیر تماس بگیرید majid000a@gmail.com majid_ah1989@ یا ازاینجاخریداری کنید