[معماری سنتی ایران]:معماری سنتی

vahid_pakrou

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقاله ای در مورد معماری سنتی
مواد و مصالح ساختمانی در هر دوره از تاریخ معماری ایران، سبک و سیاق و شکل خاصی به معماری بخشیده به گونه ای که در صورت بررسی مواد و مصالح بناهای متعلق به دوره های مختلف تاریخی،‌ می توان میزان دسترسی معماران و استادکاران به امکانات ساخت و احداث بنا را مورد بررسی قرار داد.
«علی رضا بهرمان» کارشناس ارشد مرمت و استاد دانشگاه که در پروژه های بزرگی مانند کارگاه مرمت کاخ شهربانی، مسجد سپهسالار، مرمت سنگ و تزیینات بنا را برعهده داشته در حوزه تزیینات معماری بناهای تاریخی متخصص است در مورد تزیینات و مواد و مصالح به کار رفته شده در معماری دوران قاجار و پهلوی اول می گوید:
* آغاز معماری ایران به چه دوره ای بر می گردد؟
- ایرانیان به لحاظ شرایط اقلیمی ویژه کشور اغلب برای ساخت بناها از مصالح و مواد مقاوم بهره می گرفتند و بر همین اساس در زمینه ساخت بناها تبحر کافی پیدا کردند و به سرعت توانستند به هنر معماری در معنای واقعی آن دسترسی پیدا کنند. چنانچه آثار و ابنیه تاریخی به جای مانده از تاریخ کهن ایران مانند چغازنبیل نشانی از این حکایت است. همچنین در دوره های پارتی و ساسانی سبک و سیاق معماری سنگی به شناخت بهتر مواد و ساخت بناهای عظیم، طاق ها و کتیبه ها منجر شد که این روند در اواخر دوره ساسانی به شکل کاملی بروز پیدا کرد. با آغاز دوره اسلامی روند معماری ایران پویاتر شد تا جایی که در دوره سلجوقی، با تکمیل شدن مباحث سازه ای،‌ معمارها فرصت پیدا کردند تا از آجر، ملاط و تزیینات در ساخت بناها استفاده کنند که این هنر به ویژه در دوران اسلامی، در سطوح عالی آن به چشم می خورد. در اواخر دوره مغول اطلاعات مربوط به سازه و بنا تکمیل و معماری بنا از نظر فضاها کامل شد و بناهای به جا مانده از این دوره به عنوان یکی از کامل ترین نمونه های فضاهای معماری شهری، جلوه گر شد. پس از مغول و در دوران تیموریان کاشیکاری با سبک و سیاق کاشی معرق و به شکل بی نظیر به کار گرفته شد که این سبک در دوره صفویه نیز ادامه پیدا کرد، در این دوره سرعت ساخت و ساز استفاده از کاشیکاری هفت رنگ را جایگزین استفاده از کاشی های معرق کرد.
* در دوره قاجار با چه شکل خاصی از معماری و تزیینات بنا روبرو هستیم؟
- سبک های آذری و اصفهانی که به ویژه در دوران صفویه و با استفاده از کاشی های هفت رنگ و لعاب های رنگارنگ معمول بود،‌ به دوران قاجار نیز راه یافت و به ویژه بهره گیری از سبک اصفهانی در بناهای عام المنفعه و مذهبی کاملا مشهود بود.
در دوره های میانی قاجار، تحولات جهانی و گسترش صنعت در جهان بر بخش هایی از معماری ایران تاثیر گذاشت به طوری که با آغاز قرن ۱۹ نوعی آمیختگی معماری اصیل ایرانی با معماری مدرن، به چشم می خورد.
اختراع ماشین و احداث کارخانه ها، تولید انبوه و به دنبال آن تولید مواد و مصالح جدید ساختمانی از جمله آهن را به دنبال داشت، که با تولید آهن به طور انبوه‌، معماران از این ماده جدید در ساخت و ساز و احداث بناها استفاده کردند.
* حضور معماری مدرن و تلفیق آن در معماری کهن ایرانی تا چه میزان بر هویت معماری ایرانی تاثیر گذاشت و آیا در این دوره بناهایی را می توان شاهد بود، که هنوز تاثیر معماری اصیل ایرانی بر ساختارشان به طور کامل دیده شود؟
- معماری مدرن به راحتی در زوایای معماری کهن ایرانی رخنه کرد به طوری که در معماری بناهای دوران قاجار تاثیر این سبک معماری به وضوح دیده می شود، اما به هر حال تاثیر معماری مدرن بر بناهای سنتی، همچون سایر بناها نبود. برای مثال می توان از مسجد سپهسالار نام برد که هر چند ساخت آن به اواسط دوره قاجار و تاثیر معماری مدرن بر معماری آن روز ایران باز می گردد، اما بنای مسجد، در قالب یک مکان مذهبی،‌ نمایانگر ارزش های معماری اسلامی و ایرانی است. هر چند مسجد سپهسالار براساس طرح ها و نقشه های یکی از نخستین فارغ التحصیلان ایرانی در حوزه معماری از اروپا ساخته شد اما در این بنا سبک اصفهانی با تزیینات اسلامی قابل مشاهده است.
* تغییر در ساخت و ساز بناهای جدید در دوره قاجار چگونه به وجود آمد؟
- تغییر در مواد و مصالح معماری،‌ تغییر در شکل و ساختار معماری بناها را در این دوره به دنبال داشت. به گونه ای که با توجه به تغییرات ایجاد شده در عصر صنعت و نیاز به امکانات جدید شهری، ساخت برخی از بناها از جمله ایستگاه های راه آهن، نمایشگاه ها و کارخانه ها از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت.
* تلفیق سبک معماری کهن ایران و معماری مدرن چگونه صورت گرفت؟


- به دنبال سفر شاهان قاجار به اروپا به علاقه آنان به ساخت بناهایی مشابه آنچه در فرنگ دیده بودند، منجر شد و پس از آن معماران ایرانی با بهره گیری از تصویر کارت پستال هایی که شاهان قاجار از بناهای اروپایی به ایران آورده بودند،‌ بناهایی را احداث کردند که نشانگر تلفیقی از معماری کهن ایران و معماری مدرن اروپایی بود. به ویژه در دوره امیرکبیر، نخست وزیر اصلاح طلب دربار قاجار با نگرش های نورپردازانه تحولاتی در سیمای شهر تهران به وجود آورد، که از جمله این تحولات می توان به سامان دهی میدان ارگ و احداث میدان توپخانه و بناهای جدید اشاره کرد.
* وضعیت معماری اواخر دوران قاجار به چه شکل بود؟
_ در اواخر دوران قاجاریه حضور معماری اروپایی در فضاها و در تمامی بخش های ساختمان ها به چشم می خورد. معماران اروپایی در این دوران به ساخت بناهایی در ایران پرداختند که شکل ظاهری و معماری آن با بناهای پیشین ساخته شده در ایران متفاوت بود. در اواخر دوران قاجار و به ویژه با به قدرت رسیدن رضاخان استفاده از مواد و مصالح جدید که در اروپا رایج بود، جایگاه ویژه ای در معماری پیدا کرد که پس از پنج سال و با تشویق و حمایت رضاخان معماران ایرانی از این مواد و مصالح جدید برای ساخت و احداث بناها استفاده کردند.
* در دوران حضور رضاخان در ایران چه شکل خاصی از معماری در بناهای ساخته شده در آن دوران به چشم می خورد؟


_ در دوره رضا شاه با توجه به نگرش هایی که وی به سیستم اداری و حکومتی در ایران داشت، تلاش شد سامان دهی شکل اداری حکومتی ایران منطبق با اشکال موجود در اروپا باشد. در نخستین گام احداث ساختمان هایی که پاسخگوی شرایط جدید اداری باشند در قالب سه نوع متفاوت کاربری اداری، آموزشی و صنعتی مورد توجه قرار گرفت.
* چه بناهای خاصی در دوره رضا شاهی که نمایانگر شکل اداری جدید در ایران است، به وجود آمد؟
_ احداث کارخانه های مختلف از جمله کارخانه نساجی در دوره رضا شاهی و دیگر بناهای اداری، شکل خاصی از معماری و استفاده از مواد و مصالح اروپایی را به دنبال داشت، به خصوص حضور سبک نئوکلاسیک در این دوره در احداث بناها مشهود است و از آنجا که در این دوره براساس اعتقادات ناسیونالیستی سران حکومتی، بازگشت به معماری دوران پرشکوه تاریخ ایران از جمله دوره هخامنشی و ساسانی مد نظر قرار گرفت. برای مثال یکی از شرط های گزینش طرح های ارایه شده از سوی معماری برای ساخت بناهای اداری و دولتی در این دوره میزان توجه به عناصر معماری تزیینی دوران پیش از اسلام و به ویژه دوره هخامنشی و ساسانی بود.
* چه بناهای شاخصی از دوران حکومت رضاخان و با توجه به اصول معماری نئوکلاسیک (تلفیقی) در ایران به جای مانده است؟‌
_ کاخ شهربانی سابق، اداره پست، ساختمان شرکت نفت ایران و انگلیس و ساختمان بانک ملی، به عنوان بناهای شاخص به جای مانده از معماری دوران رضاشاهی مطرح هستند.
* در دوره پهلوی دوم چه شکل خاصی از معماری به چشم می خورد؟
_ در دوران پهلوی دوم وجود مصالح جدید ساختمان سازی در ایران و به ویژه کاربرد سیمان که تا آن زمان ماده ای ناشناخته بود، امکانات ویژه ای را در زمینه احداث بناها در اختیار معماران قرار داد. سیمان از سال ۱۳۰۵ از سایر کشورها به ایران وارد شد که در سال ۱۳۱۲ و با توجه به نیاز تولید سیمان در داخل کشور نخستین کارخانه سیمان در ایران احداث شد.
* استفاده از مواد و مصالح جدید و به ویژه سیمان چه امکانات ویژه ای را در اختیار معماران قرار داد؟
_ این ماده به سرعت از سوی معماران، استادکاران و مهندسان ایرانی مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که در سال ۱۳۱۳ و تنها یک سال پس از احداث کارخانه سیمان، شیوه های مختلفی برای استفاده از این ماده ساختمانی از سوی معماران ابداع شد و همچنین این ماده در احداث تندیس ها و مجسمه ها، بناهای دولتی و اداری از جمله کاخ شهربانی مورد استفاده قرار گرفت.
* استفاده از شیشه چه تغییراتی را در معماری ایران به وجود آورد؟
_ در قرن ۱۹، در اروپا و به لحاظ نیاز شدید معماری به ساخت فضاهای گسترده مثل نمایشگاه ها دیگر استفاده از مواد و مصالح سنگی یا آجری پاسخگو نبود بنابراین ضرورت ساخت سقف ها و سازه های فلزی از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت که به منظور استفاده از پوشش های سبک برای پوشاندن این سازه های فلزی، شیشه به عنوان ماده ای مقاوم از سوی معماران اروپایی مورد استقبال قرار گرفت.
در اوایل قرن ۱۹، تولید شیشه به شکل انبوه و صنعتی آن در اروپا آغاز شد و پس از مدتی رضاخان، به منظور استفاده از شیشه در ساخت بناهای جدید، کارخانه شیشه و بلور کرج را احداث کرد. در همین دوران استفاده از سنگ نیز از سوی معماران مورد توجه قرار گرفت.
* بهره گیری از سنگ به عنوان یکی از مصالح ساختمانی که از گذشته نیز توسط معماران به کار گرفته می شد در دوره پهلوی اول در معماری بناها چگونه مورد استفاده قرار گرفت؟
_ در دوره پهلوی اول، بهره گیری از برخی مواد و مصالح ساختمانی که از گذشته نیز معمول بود، بار دیگر از سوی معماران و استادکاران مورد توجه قرار گرفت به ویژه در دوره پهلوی اول و بازگشت به سبک معماری دوران هخامنشی و ساسانی، استفاده از سنگ در بناهای این دوره مشهود است، ساختمان سینگر که در امتداد خیابان سعدی به سمت میدان امام خمینی قرار گرفته است به عنوان یکی از بناهای شاخص که در احداث آن به استفاده از سنگ توجه شده، مطرح است.
* پرداختن به نمای داخلی بنا در دوران قاجار به چه صورت انجام می شد؟
_ در زمینه تزیینات معماری نمای داخلی بناها، در اوایل دوران قاجار استفاده از گچ بری و کاشیکاری در نماهای داخلی بناها مشهود است، اما با عبور از این دوره به ویژه با ورود به دوران پهلوی اول و دوم، استفاده از تزیینات پیچیده در فضاسازی داخلی کاهش پیدا می کند تغییر در میزان به کار بردن تزیینات داخلی بنا، با توجه به افزایش سرعت ساخت و ساز و استفاده از مواد و مصالح جدید در احداث بناها، به وجود آمد. برای مثال در کاخ شهربانی استفاده از گچ بری تنها در سرستون های بنا دیده می شود.
بزرگان معماری
مصاحبه با استاد زمرشیدی
اشاره: استاد محمد حسین زُمرشیدی ازپیشکسوتان هنر معماری و از اساتید برجسته معماری سنتی ایران است.
۲۱ کتاب در زمینه عمران، ۱۰ کتاب در زمینه معماری و ۲۵ مقاله در زمینه های فوق، حاصل کار وی است.
استاد زُمرشیدی در حال حاضر استاد ممتاز دانشگاه شهید رجائی، عضو فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی واز چهره های ماندگار کشورمان می باشد.
از کُتب موفق ایشان می توان به ” مسجد در معماری ایران ” ، ” طاق قوس در معماری ایران” ، ” نقش آجر و کاشی در نمای مدارس” ، ” معماری ایرانی و مصالح شناسی سنتی “، ” رسم فنی و نقشه کشی سنتی ” و پیوند و نگاره در آجر کاری اشاره نمود.
گفتگوئی با این استاد برجسته داشته ایم ؛
تبیان : استاد، چگونه به هنر معماری سُنتی روی آوردید؟
شغل پدرم بنائی و معماری بود. من نیز پس از گذراندن دوره ابتدایی، خود به خود به شغل وی علاقمند شده و همراه پدرم در بُقعه خواجه ربیع مشهد که یکی از آثار بسیار ارزشمند ایران می باشد، به فراگیری رموز معماری سنتی پرداختم. در آن زمان روزها کار می کردم و شب ها در مدارس شبانه درس می خواندم. مدتی هم کار بنائی انجام دادم. سپس به تهران آمده و در هنرستان صنعتی تهران (ایران وآلمان سابق) به عنوان استاد کار آموزشی به تدریس عملی رشته ساختمان پرداختم. مدتی هم هنرجوی شبانه رشته ساختمان بودم که در این رشته فارغ التحصیل شدم. در سال ۱۳۵۰ بود که در بین شرکت کنندگان اخذ بورسیه آلمان نمره ممتاز را کسب نمودم و عازم آلمان شدم و در رشته عمومی ساختمان و تربیت دبیر فنی، فارغ التحصیل شده و سپس به تهران بازگشتم و تاکنون کتب و مقالات بسیاری در زمینه معماری تألیف نموده ام.
تبیان : اساتید شما در رشته معماری سُنتی چه کسانی بودند؟
اولین استاد من پدرم بود که آن گنبد ” خواجه ربیع ” یادگار جاودانه اوست. همچنین مهدی تشکری اصفهانی، جواد تقوایی، علی ناجی از اساتید با خدا، هنردوست، ساده و بی آلایش آن زمان بودند که من در محضر آنان شاگردی کردم.
تبیان : چه خاطراتی از دوران هنرجو بودن خود به یاد دارید؟
یکی از خاطراتی که از زمان هنرجو بودن خود به یاد دارم دارم این است: زمانی که در آلمان بودم روی تخته شاسی ۱۲۰ در ۸۰ ، نقش های بسیار زیبایی رسم می کردم و چون استادم همیشه از من تعریف و تمجید می کرد ، دانشجویان آنجا به من حسودی می نمودند و دائماً با من دعوا می کردند. گاهی هم مُشت نثار من می کردند و نیّت شان هم این بود که مرا وادار کنند که به رَسّامی نقوش ادامه ندهم. روزی این مطلب را به مدیر اطلاع دادم. او چون بسیار به کارهای من علاقه داشت، آنها را به مدت سه ماه به کارگاه تبعید کرد. سرانجام بعد از یک ماه با وساطت خودم آنها را به کلاس باز گرداند. این، یکی از خاطرات شیرین بنده از دوران هنرجو بودن است.
تبیان : ارتباط گرافیک با معماری سُنتی چیست؟
در مجموع، گرافیک و معماری تفکیک شده هستند. گرافیک شامل خط ، نقاشی، هنرهای تجسمی و ترسیمات خاص خویش است و فقط درمورد هندسه نقوش با هم ارتباط دارند. حال آنکه معماری سُنتی یک رشته جوان و اقیانوسی از ترسیمات و نُقوش مختلف است.
تبیان : استاد، با توجه به قدمت معماری سُنتی، این هنر درچه ادوار تاریخی بیشتر معمول بوده است؟
در صدر اسلام، بناهای خشتی بسیار زیادی ساخته می شد مانند مسجد فهرج یزد که مربوط به نیمه اول قرن اول هجری است. دوران سلجوقی، دورانی است که نماها بیشتر آجری می شود و کار گِلی زیاد می شود، کاشی سازی نیز مطرح می شود و گچبری نیز آن زمان به بهترین شکل نمایان می شود. در حقیقت دوران سلجوقی، زمان گسترش علم و فرهنگ و رابطه بین مسلمانان ایران و علویون مصر است که معماری سُنتی در آن زمان پیشرفت بسزایی می نماید. متأسفانه بعد از حمله مغول بسیاری از این بناها خراب شد. در دوران ایلخانی نیز توسط غازان خان وسلطان محمد خدابنده و اعقابشان، کارهای هنری بسیاری در تبریز و زنجانیه انجام شد که می توان به” گنبد سلطانیه” ، “مسجد الجایتو” و “مدرسه حیدریه” اشاره نمود. سپس تیمورلنگ است که بعد از تخریب، هنرمندان را مشتاقانه رشد می دهد تا آن جایی که می بینیم فرزندانش مثل شاهرخ میرزا و بایسنقرمیرزا از بهترین خطاطان ثُـلت نویس و محقق نویس زمان خود می شوند. سمرقند در دوره تیموری مرکز هنر دنیا می شود که همه هنرمندان در آنجا جمع می شوند و ما می دانیم که بهترین و عالی ترین طاق پوش ها و کاشی کاری ها در زمان تیمور بوده است و مساجدی همچون بی بی خاتون (عیال تیمور)، مسجد کبود، مسجد گوهرشاد و… در آن زمان ساخته می شوند و هنر معماری سُنتی جلوه خاصی به خود می گیرد.
یکی دیگر از دوران هایی که معماری سُنتی رونق فراوانی داشته، دوران صفویه است. همین بس که ۹۹۹ کاروان سرای سُنتی و بسیاری ازبناهای سُنتی دیگردر آن زمان ساخته می شود. در دوران نادری نیز با اینکه ایران درگیر کشمکش های بسیاری بوده، باز کارهایی در این زمینه انجام شده است. در دوره زندیه نیز فعالیت های هنری زیاد بوده است. در اوایل دوره قاجاربا توقف روبروهستیم، ولی باز دگربار هنر شکوفا می شود و معماری های جالبی مانند کاخ گلستان، کاخ فیروزه، کاخ صاحبقرانیه، باغ ارم شیراز و …. در این زمان بنا می شود.
تبیان : معماری مدرن چه تأثیری برروی معماری سُنتی گذاشته است؟
واقعاً جای بسی تأسف است که با اینکه معماری سُنتی ما از غنای بسیار بالایی برخوردار است و محاسن و زیبایی آن نیز بر هیچ کس پوشیده نیست، امروزه کمتر به کار می رود. ما امروز شاهد آن هستیم که ساختمان ها با قد و قواره های گوناگون و بدون طرح و معماری اصولی ساخته می شوند و چهره سُنتی شهرها را از بین می برند. من فکر می کنم چون ساخت بناها بصورت مدرن، هزینه کمتری در بردارد، بسیاری ازمردم به این سو کشیده می شوند. امروز در مواردی نادر همچون مساجد، آن هم به مقدار ناچیزی، بناها بصورت سُنتی ساخته می شود. این مشکل بزرگی برای جامعه امروزی ماست و واقعاً این سئوال مطرح می شود که چرا باید نفوذ معماری مدرن غرب، اینطور فرهنگ و هنر ما را به خطر بیندازد.
تبیان : وضعیت تدریس این رشته را در هنرستان ها و دانشگاهها چگونه ارزیابی می کنید؟
یکی از مشکلات رشته معماری این است که هزینه چاپ کُتب مربوطه بالاست. کاغذها گلاسه و چاپ آنها عموماً رنگی است، بنابراین ناشری زیر بار چاپ آن نمی رود. دانشجو نیز به علت هزینه های گزاف این رشته، گاه از ادامه آن منصرف می شود. وضعیت تدریس نیز نسبتاً خوب است و می توان گفت این رشته جایگاه خاصی در مراکز آموزشی دارد.
تبیان : به نظر شما هنر، چه تأثیری در دیندار نمودن مردم به ویژه نسل جوان می تواند داشته باشد؟
وقتی یک گل ُرز، یک پیچک مو، یک نقش ترنج و نقش یک طاووس را در کاشی کاری و یا حتی در یک فرش می بینیم، ناخود آگاه به یاد ذات مقدس الهی می افتیم. معماران و بناهای سُنتی ما وضومی گرفتند و بعد روی داربست می رفتند و کار می کردند و با عشق به خدا به خَلق آثار هنری می پرداختند. این جمله همیشه در همه ادوار تداعی شده که خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، هنرِ هنرمندان ما ارتباط عمیقی با دین مبین اسلام داشته و در نقش های اسلیمی و تذهیب به خوبی می توان آنرا مشاهده کرد. پس با ابزارهنر می توان گام های بلندی در جهت گسترش دین اسلام برداشت و این لازمه همّت بلند هنرمندان این مرز و بوم است.
تبیان : استاد، بنظرشما یک نخبه هنری چگونه باید باشد؟
نخبه هیچگاه به مادیات فکر نمی کند و همیشه از خود گذشتکی دارد و با عشق، علاقه و ایمان به خلق آثار هنری می پردازد و تجربیات خود را نیز به دیگران می آموزد. هرکسی نمی تواند نخبه شود، برای نخبه شدن باید از خیلی چیزها گذشت.
تبیان : از برقراری ارتباط مردم به ویژه با جوانان در قالب یک وب سایت، چقدر استقبال می کنید؟
کار نو و جالبی است. با توجه به اینکه اینترنت یکی از فناوری های نوین جهان امروز است، معرفی مفاخر فرهنگی و هنری دراین قالب ضروری بنظر می رسد. بنده در حد استعداد خویش هرگونه همکاری که در زمینه ارائه اطلاعات و پیشنهاد باشد، مضایقه نخواهم کرد و از این طرح نیز استقبال خواهم نمود.


ساخت مسجد با بهره گیری از معماری سنتی رو به فراموشی است
رئیس سازمان تبلیغات اسلامی استان کهکیلویه و بویراحمد با اشاره به اینکه طی چند دهه اخیر کمتر از معماریهای سنتی در مساجد استفاده می شود، اظهار داشت: معماریهای سنتی با سبک و سیاق معنوی عامل مؤثری برای جذب و جلب مردم به مساجد، این مکان مقدس است که به نظر می رسد ساخت مسجد با بهره گیری از معماری سنتی و فضای معنوی، رو به فراموشی است .
حجت الاسلام موسوی اطهر رئیس سازمان تبلیغات اسلامی استان کهکیلویه و بویراحمد در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه در معماری سنتی به کیفیت بنای مساجد و ساختمان آن توجه ویژه ای می شود، اظهار داشت: معماری سنتی یکی از عوامل جذب، جلب و مشارکت عمومی به شمار می رفت.
وی به مساجد معتبر و زیبا اشاره کرد و گفت: در ایران مساجدی با معماری بسیار زیبا و عالی وجود دارد که با گذشت چندین دهه از بنای آنها به علت جذابیت و زیبایی مردم از آنها دیدن می کنند، زیرا در معماری آنها دوری از تجمل، تزئینات ظاهری و معنویت عمیق به چشم می خورد.
حجت الاسلام موسوی اطهر با اشاره به وجود مساجد موجود در زمان حضرت محمد (ص) تصریح کرد: در آن دوره اصل را بر بنای سادگی مساجد گذاشتند و به دنبال تشریفات و تزئینات ظاهری که اینک در مساجد دیده می شود، نبودند به همین سبب مساجد از رونق و جذب بیشتری برخوردار بود.
رئیس سازمان تبلیغات اسلامی استان کهکیلویه و بویراحمد با بیان اینکه اسلام با تجمل در حد معقول مخالفتی ندارد، اما اگر از تزئینات اهل دنیا استفاده شود مخالف با ارزشهای اسلام است، افزود: مساجد در گذشته از کاشیکاریهای زیبا، آیات قرآنی، روایات، احادیث، اسامی ائمه برخوردار بودند که بستری مناسب برای ایجاد فضایی معنوی و جذب مردم را فراهم می آوردند. اما امروزه مساجد هیچ نشانی از معماری گذشته و سنتی ندارند و به نظر می رسد به کارگیری معماری سنتی در مساجد رو به فراموشی است .
وی افزود: اگر در بنای مساجد تغییر و تحول ایجاد شود و از معماریهای خاص گذشته بهره گرفته شود، شاهد جذب و جلب مردم به سوی مساجد خواهیم بود . در این راستا می توان با کاشیکاریهای جدیدتر، نوشتن و حک کردن آیات قرآنی مربوط به مسجد، احادیث و روایاتی در این زمینه به کیفیت آنها کمک کرد.
حجت الاسلام موسی اطهر این اقدام را نه تنها زمینه ای برای جذب مردم به مسجد توصیف کرد، بلکه این فعالیتها را تبلیغات وسیع و گسترده ای در خصوص قرآن و آیات آن عنوان کرد.




خبرنگار گروه علمی ایرنا برای کسب نظر کارشناسان ساخت و ساز و معماری کشور درباره وضع کنونی معماری و نحوه نظارت و استفاده از مصالح ساختمانی ،ایمنی ساختمان و تاثیر ساخت و سازها در زیبایی شهرها، با چند تن از آنان گفت و گویی انجام داده است.
دبیرکمیته بزرگداشت هفته معمار و عضو “هیات امنای انجمن مفاخرمعماری ایران” در نشستی با خبرنگار گروه علمی ایرنا گفت: امروزه از هر عاملی که موجب تخریب محیط زیست و نزول صیانت از میراث نسل‌های آینده کشور می‌شود، باید به شدت مراقبت کنیم و از منابع باقیمانده با هشیاری و درک مسوولانه برای انتقال به نسل آینده پاسداری کنیم.
“محمدتقی رضایی حریری” گفت: کمبود ضوابط و قوانین در کشور محسوس است و دربرنامه چهارم توسعه و سایر برنامه‌های بلند مدت کشور باید تصمیمات و نقطه نظرها مورد بازبینی و کارشناسی دقیق‌تر قرار گیرد.
به عقیده وی، اینک در زمینه معماری و شهرسازی فاقد راهبردهای اجرایی برای دستیابی به توسعه پایدار هستیم.
حریری که دکترای فیزیک ساختمان و دارای مدرک فوق لیسانس معماری است می‌گوید: امروزه بیشتر قوانین و مقررات در خصوص محیط زیست و ساختمان‌سازی فقط بر روی کاغذ نوشته و تدوین شده‌اند، اما متاسفانه هیچ کدام از آنان در عمل به اجرا در نمی‌آیند.
وی تصریح کرد: متاسفانه بسیاری از اصول در راستای ایمنی، صرفه‌جویی در مصرف سوخت، نما و بسیاری مسایل دیگر در ساخت و ساز مورد توجه قرار نمی‌گیرد، به عنوان مثال پوسته خارجی ساختمان باید حدود ۲۰ سانتیمتر باشد در حالی که عملا می‌بینیم ساختمان‌هایی که ساخته می‌شوند ضخامت پوسته آنان بین پنج تا ۱۰ سانتیمتر است.
به گفته وی ، به علت ساخت و سازهای نامنظم به خصوص در تهران ، “خط- آسمان پایتخت” به هم خورده و تهران به شهری “بدون چهره” تبدیل شده که این مسال نیازمند کنترل و دقت بیشتر مسوولان و دست اندرکارساخت و سازهاست.
وی همچنین بااشاره به برج‌های ساخته شده در تهران گفت: ساخت این برج‌ها باعث تغییر آب و هوای تهران شده به گونه‌ای که هم‌اکنون تهران از آب و هوای خشک به شرجی تبدیل شده، زیرا وجود برج‌ها در ارتفاعات باعث جلوگیری از نفوذ باد و هوای خنک ارتفاعات به سمت پایین می‌شود.
رضایی حریری همچنین در خصوص استفاده از شیشه‌های دوجداره در ساختمان‌ها برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی اظهارداشت: ضریب انتقال حرارتی شیشه یک جداره ۵/۷ وات برمترمربع کلوین (درجه حرارت)است درحالی که‌این رقم درشیشه دوجداره به ۲/۹ می‌رسد، بنابراین استفاده صحیح از شیشه‌های دوجداره درساختمان تا حد زیادی از هدر روی انرژی جلوگیری می‌کند.
وی با بیان اینکه حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد انرژی از طریق درز پنجره‌ها هدر می‌رود تصریح کرد: اگر درز پنجرها عایق کاری نشود استفاده از شیشه‌های دو جداره نیز تاثیر چندانی در حفظ انرژی نخواهد داشت.
عضو هیات امنای انجمن مفاخر ایران خاطرنشان کرد چند سالی است استفاده از شیشه در نمای ساختمان‌ها بیشتر دیده می‌شود که متاسفانه درصد زیادی از آنان به صورت صحیح و علمی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.
وی گفت: سه نوع شیشه معمولی، لامنیت و سکوریت در نماها استفاده می‌شود که فقط شیشه سکوریت مناسب برای استفاده در نما است. چون دو نوع دیگر درمقابل حوادث طبیعی مانند زلزله به طرز بسیار خطرناکی می‌شکنند و درصد مرگ ومیر توسط آنان بسیار بالا است در حالی که شیشه سکوریت فقط پودر و در نهایت باعث زخمی شدن افراد می‌شود که این مشکل هم با رعایت نکات کامل ایمنی و علمی در نصب آن از بین می‌رود.
رضایی حریری در پایان تصریح کرد: معماری یک علم است، اما متاسفانه دست‌اندرکاران ساخت و ساز بااین علم زیاد سرو کارندارند و فقط به فکر کمیت در ساخت وساز هستند و کیفیت برایشان ازاهمیت چندانی برخوردار نیست که این مساله در دراز مدت به معضل تبدیل خواهد شد.
یک عضوهیات علمی مرکزتحقیقات ساختمان و مسکن نیز در گفت وگویی با خبرنگار علمی ایرنا درباره مساله ساختمان‌سازی در کشور اظهار داشت:
ظهورساختمان‌های بلند مرتبه و در برخی موارد غیراستاندارد در جامعه متاثر از شرایط آن جامعه و نتیجه افزایش بهای زمین و نوآوری‌های فنی است.
مهندس “ژاله طالبی” افزود: کشور ما نیز مانند دیگر کشورهای دنیا و با انگیزه صرفه‌جویی در مصرف زمین در مراکز شهرهای بزرگ به ساخت ساختمان‌های بلندمرتبه روی آورده، اما شرایط و نظام لازم و توجه به مسایل علمی در ساخت آنها را فراهم نیاورده است.
وی اظهار داشت: متاسفانه در برخی موارد ساختمان‌ها فاقد کیفیت مطلوب در زمینه تخصصی و علمی هستند.
وی بااشاره به نزدیک بودن ساختمانها و در برخی موارد اشراف فضای داخل آنها به همدیگر و سایه‌اندازی گفت: فاصله استاندارد ساختمانها از یکدیگر حدود ۱/۵ برابر نسبت به ارتفاع آن ساختمان است که متاسفانه این امر در کشور ما در صنعت ساختمان‌سازی رعایت نمی‌شود.
طالبی ادامه داد: امنیت، حریق، ایجاد صدا توسط باد ، هدر روی انرژی از طریق در و پنجره از دیگر مسایلی است که متاسفانه در ساخت و سازها در نظر گرفته نمی‌شود.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن تصریح کرد: متاسفانه به طور کلی ضوابط معماری که همه جنبه‌های طراحی در آن رعایت شده باشد وجود ندارد که این امر آسیب زیادی به صنعت ساختمان‌سازی کشور وارد می‌کند.
به گفته وی، طی چند سال گذشته از سوی شهرداری تمهیداتی برای ساختمان‌های بلندتر از شش طبقه در نظر گرفته شد که تعبیه پله‌های اضطراری یکی از آنهاست اما همه می‌دانیم که این تمهیدات جوابگو نیست و متولیان امر باید با برنامه‌ریزی اصولی و علمی به سمت برطرف کردن این نواقص در صنعت ساخت و ساز پیش روند.
مدیرکل معماری و شهرسازی شهرداری تهران نیز دراین خصوص گفت: متاسفانه در بسیاری از شهرها از جمله تهران اصول ایمنی در معماری ، طراحی و ساخت و ساز رعایت نمی‌شود.
مهندس “عباس اخلاصی” بااشاره به اینکه در اصول ساختمان‌سازی چندین نکته باید مورد توجه قرار گیرد افزود: طراحی، نوع معماری، نوع مصالح ساختمانی، نکات ایمنی، اتلاف انرژی و در نهایت ظاهر و منظر ساختمان در خصوص همخوانی با محیط از جمله مسایل با اهمیت در اصول ساختمان‌سازی است.
وی ادامه داد: خوشبختانه، وزارت مسکن و شهرسازی ، مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن با برگزاری نشست‌هایی ، گام‌های موثری دراین خصوص برداشته‌اند و همچنان رو به پیشرفت است.
اخلاصی اظهار داشت: به طور کلی ساختمان‌های موجود به جز تعداد اندکی براساس اصول ساخته نشده‌اند، اما خوشبختانه با برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته میزان ساختمان‌های مطلوب رو به افزایش هستند.
مدیرکل معماری و شهرسازی شهرداری تهران تاکید کرد: اصل مطلب در معماری و طراحی شهری، هویت بخشی به سیمای شهر است، بنابراین رسیدن به چنین مطلوبی نیازمند کنترل در نحوه ساخت و ساز است.
وی در ادامه با تاکید براینکه مردم دارای حق و حقوقی هستند و باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند گفت: وقتی مردم از حقوقشان آگاه باشند برای دستیابی به آن تلاش می‌کنند و این امرخود کمک بزرگی به پیشرفت طرح‌های مختلف از جمله رعایت اصول ایمنی در شهرسازی است.
اخلاصی همچنین درخصوص استفاده از شیشه در نمای برخی از ساختمانها اظهار داشت: استفاده از شیشه در نمای ساختمان از لحاظ ایمنی، انعکاس نور، ایجاد حرارت و یا مقاومت در برابر بلایای طبیعی، از جمله زلزله، مناسب نیست.


منبع : takbogh.blogfa.com

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
معماری سنتی ایران

معماری سنتی ایران

معماری سنتی سرشار از نکاتی است که ممکن است گاهی گوشه‎‎ای از آن کشف و مورد استفاده قرار بگیرد. معماری پر رمز و رازی که اساس و سنت آن، پویایی و روزآمدی است. (که البته لزوماً با معماری روزمرگی و روزمرگی معماری مغایرت تام دارد.) معماری ارزشمندی که حاصل آن ساختمان‎هایی است که برای ابد بنا می‎شوند. لذا بزرگترین ویژگی بناهایی اینچنین که دورنمایی جاویدان را ترسیم خواهند کرد، همه‎جانبه نگری و نکته‎سنجی‎های علمی، فنی و اجرایی در جهت ایستایی غیرقابل تردید آن است.



ضمن پذیرش نقاط و موارد ضعف ـ چه به لحاظ تکنیکی و چه در جزئیات اجرایی ـ در محصولات معماری سنتی باید گفت متأسفانه ساختمان‎هایی که بدون اتکا به لایه‎های پنهان فنون معماری سنتی ساخته شده و تنها به حفظ ظواهر بسنده کرده‎اند، موجبات بیشترین بهانه‎جویی‎ها را برای کسانی فراهم می‎کنند که به گونه‎ای اغراق‎گرا و متعصبانه هر نوع کارآیی ابنیه تاریخی و سنتی را به دیده تردید و انکار می‎نگرند و یا در تصمیم‎گیری‎های امروزی چاره‎ای جز تخریب کامل آن‎ها را نمی‎پذیرند.
آیا به‎راستی با ارائه نمونه‎هایی از ساختمان‎های کهنه، فرسوده و پردردسر می‎توان ساحت پرطمطراق معماری سنتی و بناهای تاریخی را خدشه‎دار کرد؟! در واقع باید پذیرفت انتساب عنوان معماری سنتی به هر ساختمان تقلیدی و التقاطی اهانت به اندیشه‎های بلند متفکران صاحب ذوقی است که رویای جاودانگی آدمی را در دست‎ساخته‎های خود برآورده کرده‎اند.
اگر جرم حجمی آجرهای معمولی را تقریباً ۱۷۰۰ کیلوگرم بر مترمکعب فرض کنیم، در مورد برجی مشابه شاهکار هزارساله معماری ایران، یعنی گنبد کاووس، با یک محاسبه ساده و حتی بدون فرض نیروهای حاصل از زاویه و شیب دیواره‎ها، تصوری از بزرگی فشاری که لایه‎های تحتانی این برج باید تحمل کنند (به اضافه فشار و تنش حاصل از نیروی باد و… ) می‎توان به‎دست داد. به‎طور مثال اگر صد سال پیش بنایی اینچنین با مصالحی معمولی ـ و بدون برخورداری از علوم و بدون توجه به تمهیدات و ظرائف واقعی معماری برج مذکور ـ ساخته می‎شد، می‎توانست آیا مصداق معماری سنتی و ساختمانی سنتی باشد؟! بنایی که پایداری آن در مقابل عوامل طبیعی و غیرطبیعی مختلف اظهرمن‎الشمس است؟! این مثال در همه ابعاد معماری و ساختمان‎سازی اعم از فضاها، مصالح، اجزاء ساختمانی و سازه‎ای، مکان‎یابی و جای‎گیری، حجم کلی بنا، تزئینات و… قابل پی‎گیری است.
از آنچه در مقاومت هر سازه در مقابل نیروهای مخربی همچون نیروهای زلزله و… حائز اهمیت بوده و در علوم امروزی نیز بر آن تاکید شده است می‎توان به مواردی اشاره کرد که با دقت و آگاهی در ابنیه سنتی رعایت شده است:
ـ تناسب بین عرض و طول پلان با ارتفاع ساختمان عامل تعیین کننده‎ای است که به واسطه گستردگی و کوتاهی این نوع ابنیه ضریب مقاومت آن‎ها را در مقابل انواع لرزه‎ها به شدت افزایش می‎دهد. معمولاً غیر از اجزایی همچون مناره‎ها و…، در ابنیه سنتی نمی‎توان از چنین ضعف‎های طراحی سراغی گرفت. از طرفی روشن است که افزایش اختلاف ارتفاع بناهای مجاور، کاملاً در تشدید آسیب‎های حاصل از زلزله و حرکت زمین مشهود است و این اختلاف تراز در الگوهای معماری و شهرسازی سنتی در حداقل ممکن و در موارد معدود با واسطه و پله‎ای دیده می‎شود.
ـ تقارن در فضا و احجام و حتی توزیع ثقلی نیز که عامل مؤثری در تقویت بنا محسوب می‎شود و کارایی آن در تجارب متعدد به اثبات رسیده است، بنا بر سنتی کهن در اغلب این ساختمان‎ها به چشم می‎خورد. نما و پلان‎های کاملاً قرینه و نزدیک به مربع و مستطیل، پرهیز از شکستگی‎های نامأنوس، حفظ ریتم در طراحی، هندسه موزون و یا سازه‎هایی همچون پوشش‎های گنبدی و کلمبو و… را باید نقاط تکامل این نیاز دانست.
ـ عامل دیگری که در توصیه‎های امروزی مورد توافق همه اهل فن شمرده می‎شود، کاهش وزن کلی ساختمان و تقلیل ارتفاع مرکز ثقل بنا می‎باشد. با وجود محدودیت‎های مربوط به ساخت و انتخاب مصالح بنایی، این مهم در بناها و معماری‎های سنتی ایران با شگردهای قابل توجه، تحسین‎برانگیز و درخور تحقیق تأمین شده است. انواع کانه‎پوش‎ها، دیواره‎های صندوقه، گنبدهای دوپوش و تغییرات تدریجی ضخامت دیوارهای باربر به تناسب ارتفاع و میزان بار و… را می‎توان در گروه این ساز و کارها برشمرد.
ـ استفاده از حائل‎ها و پشت‎بندهایی که گاه در ظاهری از رواق و ایوان و… پنهان می‎شوند و یا مهار و کش‎هایی که حرکات و فشارهای عرضی را کنترل می‎کنند، تنگ‎بندی‎ها، کلاف‎بندی‎های چوبی و همچنین تیر و الوارهای چوبی به‎کار رفته در مغز دیوارها و لایه‎های تکرارشونده که نقش به‎سزایی در تقسیم یکنواخت بارها بازی می‎کنند، توجه به یکپارچگی بنا، ساباط‎ها و… همه و همه در کنار قاب‎ها و قابلیت‎های انعطافی و انطباقی بناهای سنتی موجب دوام رازگونه این ابنیه می‎شوند.
ـ شاید پی‎سازی را بتوان از مهمترین نقاط ضعف و مورد تردید بناهای تاریخی محسوب کرد که ممکن است با اصول و یافته‎های علمی امروزی چندان همسو نبوده و تئوری‎های امروزی اشکالات چندی را بر آن وارد نماید. اما در این اصل نیز می‎توان انتخابات و شیوه‎های هوشمندانه‎ای را مثال زد. جای‎گیری هسته اولیه ارگ تاریخی بم بر روی صخره‎ای سترگ و سنگی که مهمترین عامل نجات بخش عمده آن از بلایای تخریبی زلزله بود، نمونه‎ای است شایسته توجه و مطالعات تطبیقی بیشتر. همچنین است در مورد بناهایی که مانند مسجد امام(ع) اصفهان نیمه‎کاره رها می‎شدند و تکمیل آن‎ها به بعد از ایجاد تعادل تدریجی و طبیعی بنا و شالوده و همگنی بستر آن موکول می‎شد.
ـ به این فهرست، دقایق و نظم عملیات پی‎گیر نگهداری را نیز باید اضافه کرد. ادامه حیات این بناها با ثبات شرایطی مثل سطح آب‎های زیرزمینی، رطوبت محفوظ در بنا، پوشش گیاهی محوطه پیرامونی و… و همچنین تجدید عایق‎های رطوبتی، کنترل ترک‎ها، تکمیل به موقع بخش‎های آسیب دیده، دقت در الحاقات و یا حذف احتمالی بعضی قسمت‎های جزئی و… با مشورت و استفاده از استادکاران آشنا به فن امکان‎پذیر می‎شد.
این دست‎آوردها و همه رازهای ناگشوده دیگر، مجموعه‎ای هستند که بقای هزاران ساله و چند صد ساله بناهایی همچون گنبد سلطانیه و… را تضمین می‎کنند و این اطمینان خاطر به‎خصوص در مورد بناهای عام‎المنفعه و مجموعه‎های حکومتی ـ در مقابل ساختمان‎های معمولی که ممکن است صدماتی از محدودیت‎های مالی و اجرایی دیده باشند ـ فراگیرتر است. در مجموع می‎توان گفت قریب به اتفاق نمونه‎های برگزیده معماری سنتی آنچنان که تصور می‎شود و یا گاهی سعی در القای آن می‎کنند، سست و ناپایدار نیستند.
شیوه‎ها و آئین‎نامه‎های مربوط به مقاومت ابنیه بیش از اینکه به سلامت و پایداری کامل بنا نظر داشته باشند، به ایمنی و حفظ جان ساکنین و یا شاغلین در آن توجه می‎کنند. به زبان دیگر یک ساختمان مقاوم معمولاً به ساختمانی اتلاق می‎شود که بعد از حوادث غیرمترقبه‎ای همچون زلزله و… موجب مرگ و آسیب جانی انسان‎ها نشود، اگرچه بنیان آن تا حد غیرقابل اطمینانی برای بهره‎برداری مجدد از هم گسیخته باشد. به همین دلیل بناها و خانه‎هایی که دچار حادثه‎هایی اینچنین شده باشند ـ پیش از بازسازی و یا تعمیرات کلی ـ برای ادامه کاربری گذشته توصیه نمی‎شوند. از این رو در حوزه حفظ جان انسان‎ها، نگاه به استحکام‎بخشی بناهای تاریخی برای حفظ و مقاومت کامل آن‎ها انتظاری است فراتر از آرا و فنونی که حتی برای بناهای نوساز امروزی اعمال می‎گردد. متأسفانه این شیوه استدلال متداول (یعنی تاکید بر حساسیت حفظ جان و سلامت انسان‎ها در بناهای تاریخی) قیاس مع‎الفارغی است که گاهی ـ به ویژه در مورد بافت‎های تاریخی ـ دست‎آویز تجددگرایان بی‎ریشه و مخالفان سودجو قرار می‎گیرد.
بنابراین لازم می‎نماید که مقوله استحکام‎بخشی ابنیه تاریخی ـ با این پیش‎فرض تعیین کننده که دخالت‎های فیزیکی مستقیم و اقدامات مرمتی محیرالعقول همیشه یگانه راه حل و یا بهترین راه حل نیست ـ بیشتر مبتنی بر دو اصل حفظ ارزش‎های تاریخی، هنری، فرهنگی و… این بناها و حفظ جان افرادی که به مناسبت‎های گوناگون اعم از بازدیدهای موقت، اسکان طولانی‎مدت و یا اشتغال دائم و… در این مجموعه‎ها تردد می‎کنند، متمرکز گردد. طبیعتاً تقویت جامع این بناها نیز در جهت تأمین این دو خواسته است که متأسفانه در اغلب موارد با این رویکرد مورد بررسی کامل قرار نگرفته و البته برآورده نشده‎اند.
در هر حال و با وجود اینکه مرمت‎کاران و معماران و… می‎کوشند که تخریب آثار ارزشمند تاریخی را تا سرحد امکان متوقف کنند و یا به شکل مشهودی به تعویق بی‎اندازند، آیا بلافاصله بعد از مشاهده آسیب و… باید دست به کار ترمیم آن شد؟! چرا گاهی با لجاجت کامل از پذیرش این واقعیت ملموس می‎گریزیم که: " ویرانی و آسیب‎های به وجود آمده در اثر عوامل طبیعی مثل سیل، زلزله و… هم جزئی از روند تاریخی یک اثر دیرسال است."؟ چگونه می‎توان از چهره‎ای بی اندک غبار تاریخ، انتظار داشت زبان گویای گذشته سرزمین و اقوامش باشد؟!
از این گذشته مقاوم‎سازی هر بنا به‎خصوص بناهای قدیمی علاوه بر مخارج و بار مالی سنگین و نیاز به توان علمی بالا، اغلب مستلزم دخالت‎های وسیعی در اصل بنا می‎باشد که ممکن است با مهمترین قواعد حفظ ابنیه تاریخی ـ که دامنه‎ای فراتر از شکل ظاهری دارد ـ مغایر باشد. ضمن اینکه عموماً برای اثبات صحت عملکرد بهترین شیوه‎ها نیز فرصت کافی برای مواجهه با تجارب طبیعی به وجود نیامده است. چه بسا آنچه به بنا افزوده شده یا از آن حذف شده تا باعث افزایش مقاومت بنا شود، در شرایطی دلیل اصلی افزایش احتمال و شدت تخریب بنا باشد. همانطور که سبک‎سازی بام ـ که اصلی بدیهی در علوم امروزی است ـ ممکن است تعادل دیرپای یک بنای قدیمی را برهم زده و موجب ایجاد آسیب‎های جدی در سازه و پوشش بنا شود. به این موارد باید پروسه پیچیده تصمیم‎گیری در مورد حد مقاومت بنا (مثلاً پیش‎بینی مقاومت لازم در برابر چند ریشتر نیروی زلزله و…) در قسمت‎های مختلف بنا را اضافه کرد. به‎خصوص این که مواردی همچون شدت و نزدیکی کانون زلزله به سطح زمین، مانند آنچه در زلزله بم اتفاق افتاد، هر اقدامی را فاقد کارآیی لازم کرده و نیاز به اعمال ترفندهای تکمیلی دیگری را ناگزیر می‎نماید.
از طرفی عمده فعالیت‎های مرمت و تثبیت بر روی قسمت‎های آسیب‎دیده و ضعیف‎تر بنا انجام می‎گیرد که ممکن است از حیث جزئیات، کیفیات و ظرائف اجرایی هماهنگ با بخش‎های وابسته و مجاور نبوده و محدودیت‎ها و ناآگاهی‎ها، موجب نقصان و یا توقف اقدامات جامع و فراگیر شده و میزان آسیب‎پذیری بنا را افزایش دهد. تفاوت واکنش‎های بخش‎های تازه تعمیر در مقابل عوامل محرک و فشارهای خارجی، ناهمگونی مصالح و ملات‎ها، تغییر بارها و نیروها، بی‎توجهی به تعامل پیچیده اجزاء درگیر و… عوامل دیگری هستند که ممکن است به ضعف بیشتر یک بنای تاریخی مرمت شده منجر شوند. نمونه‎ها و تجربه‎هایی مثل خسارات ناشی از زلزله بم در ارگ و دیگر بناهای تاریخی شهر بم گواهی است بر این مدعا که اقدامات مرمتی و حفاظتی اگر بدون تبعیت همه‎جانبه از معیارهای معماری سنتی و تداوم اصول نهفته در هویت بنا انجام شوند، می‎توانند در گسترش انواع تخریب‎های حاصل از حوادث، فوق‎العاده مؤثر باشند. در یک کلام تسری بی‎قید و شرط الگوهای ساختمان‎سازی و استحکام‎بخشی جدید به حیطه معماری سنتی می‎تواند ـ خصوصاً در حفظ ارزش‎های تاریخی و فرهنگی ـ فاجعه‎آفرین باشد.
روشن است که در حفظ موضوع اول بحث، یعنی حفظ ارزش‎های عیان و پنهان در بنا، هیچ چیز کامل‎تر و گویاتر از اصل آن نمی‎تواند عمل کند. اما باید پذیرفت که عدم اطمینان از بقای دائم این یادگارها که به واسطه وجود انواع آسیب‎ها و عوامل مخل، ناگزیر می‎نماید، مستندسازی‎های همه جانبه و دقیق و تکمیل پروژه‎های مطالعاتی در کنار اقدامات حفاظتی معقول و معمول یگانه شیوه‎ای است که می‎تواند بخش عمده‎ای از ارزش‎های مورد نظر را به پژوهشگران و نسل‎های آتی منتقل کرده و درصورت نیاز، امکان بازسازی و بازآفرینی آن را فراهم نماید.
در مورد موضوع دوم یعنی حفظ جان و سلامتی افراد هم ناگفته پیداست که براساس اصول اخلاقی و انسانی هیچ اغماض، سهل‎انگاری و رجحانی پذیرفته نیست. اما نمی‎توان و نباید این مهم را تنها به تغییرات اساسی در خود بنا ارجاع داد. گذشته از این وظیفه حتمی و لازم ـ که البته با محدودیت‎های بسیاری نیز مواجه است ـ نباید از ترفندهای کارآمد و ممکن دیگر غافل ماند.
یکی از مهمترین این موارد انتخاب کاربری‎های مناسب با بنا (به لحاظ مقاومت سازه، میزان جمعیت حاضر در بنا، پیش‎بینی میزان خطر وقوع حوادث غیرمترقبه و…) خواهد بود. بزرگترین فجایع انسانی مربوط به وقایعی مثل زلزله، در اثر حوادثی است که شب هنگام و هم‎زمان با ساعات استراحت و خواب مردم اتفاق افتاده‎اند. لذا در طرح‎های احیاء و تجدید کاربری‎ها باید به این موضوع توجه ویژه داشت و هرگز از ابنیه‎ای که مقاومت و ایستائی پائین و یا تردیدآمیزی دارند برای کاربری‎هایی مثل اقامت مسافرین استفاده نکرد.
در موارد اضطراری، تعبیه جان‎پناه‎های محفوظ، حفظ حدود حرائم، پوشش‎های موقت مبتنی بر اصول پایداری و استفاده از تونل‎های ایمنی و مسیرهای مطمئن تردد برای بازدیدکنندگان و حتی تأمین تجهیزات ساده ایمنی مثل کلاه ایمنی و… کارگشا بوده و خطرات جانی ناشی از ریزش آوار را به میزان قابل قبولی کاهش خواهد داد


منبع:poemarch.mihanblog.com
 
بالا