بررسي عملكرد اقاي علي ابادي در اين 4 سال

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
محمد علی‌آبادی پس از مدت‌ها سکوت که در پی ناکامی‌های متوالی تیم‌های ورزشی ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری رخ دادند و چاره‌ای غیر از دور شدن این مقام مسئول از تیررس رسانه‌ها باقی نمی‌گذاشت، صبح چهارشنبه در حاشیه نشست هیأت دولت به خبرنگاران گفت: «نمره عملکرد 4 ساله‌ام 17 است.»

او البته شاخص هایش را برای رسیدن به این نمره رویایی اعلام نکرده است. محمد علی‌آبادی پیش از این وعده داده است در پایان سال 1388 ایران توان میزبانی رقابت‌های جهانی مثل المپیک را دارد. او که در چهار ساله گذشته بودجه عمرانی ورزش را از رقم 200 میلیارد تومانی نسبت به دولت قبل به رقم هزار میلیارد تومان رسانده، دو سال قبل این ادعا را پس از ساخت تعدادی از پروژه‌های نیمه تمام ورزشی مطرح کرد. ورزشگاه‌هایی چون استادیوم کاشان، سیستان و بلوچستان و اردبیل یا سردار جنگل رشت که برخی از آنها خیلی زود با مشکل روبرو شدند.

علی‌آبادی با وجود این افزایش کمی اماکن ورزشی کشور در دوره 4 ساله، شوکی بزرگ را به ورزش قهرمانی وارد کرد. اگر تنها برای هر کدام از آنها محمد علی‌آبادی یک نمره به خود داده باشد بی‌شک نمره‌تان بالاتر از 17 است.
1- برکناری محمد دادکان و انتخاب داریوش مصطفوی برای دبیری فدراسیون فوتبال که منجر به تعلیق فوتبال ملی شد.

2- واگذاری تیم قهرمان استقلال به وزارت رفاه در تصمیمی عجولانه و غیر کارشناسی که منجر به نابسامانی این تیم محبوب مردمی و مهمتر از آن حذف تیم به دلیل بی‌کفایتی مدیریتی در روزهای فسخ قرارداد واگذاری تیم به وزارت رفاه از لیگ قهرمانان آسیا شد.

3- مثبت اعلام شدن دوپینگ 11 ورزشکار تیم ملی وزنه‌برداری.

4- حذف تیم ملی تحت اداره کیومرث هاشمی با هزینه 11 میلیارد تومان در یک سال که رقمی دو برابر هزینه فدراسیون دادکان در سال صعود تیم ملی به جام جهانی بود، از جام ملت‌های آسیا.

5- برکناری محمدرضا طالقانی از فدراسیون کشتی و سپردن این فدراسیون به یزدانی خرم که منجر به سقوط کشتی ملی شد تا جایی که ورزش ملی ایران در سه سال متوالی به هیچ موفقیتی نرسید.

6- حذف تیم امید ایران از بازی‌های مقدماتی المپیک در شرایطی که فدراسیون فوتبال در این دوران درگیر دعواهای کمیته انتقالی بود، دعوایی که آن را دخالت دولتی سازمان ورزش در فوتبال رقم زد.

7- ایجاد تغییرات در فدراسیون جودو در آستانه مسابقات المپیک که اردوی تیم ملی را دچار تنش کرد و نتیجه‌اش ناکامی این تیم در مهم‌ترین رقابت ورزشی سال شد.

8- برکناری رئیس فدراسیون کاراته و ایجاد هرج و مرج در این رشته همیشه موفق ورزشی. تغییری که تنها به دلیل عدم تمکین رئیس فدراسیون درخواست غیراصولی رئیس سازمان ورزش برای ورود یک بانو به یکی از معاونت‌های فدراسیون یادشده بود؛ بانویی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری مسئول بسیج ورزشکاران کاراته برای تشکیل همایش‌های حمایت از احمدی‌نژاد بود. (با استناد به گفته‌های علیرضا سمندر به خبرگزاری ایسنا و عشرت شاه‌محمدی به روزنامه اعتماد ملی)

9- ناکامی مطلق کاروان 55 نفره ایران در المپیک 2008 چین.

10- تلاش برای حضور در مسند ریاست فدراسیون فوتبال با حذف رقیبان از راه اعمال فشار دولتی که منجر به دخالت مستقیم فدراسیون جهانی فوتبال و عقب‌نشینی مهندس با دستور شخص رئیس‌جمهور شد. (استناد به گفته‌های محمد آخوندی در آخرین همایش فوتبال و رسانه درباره مصطفی آجورلو)

11- دخالت غیرقانونی در انتخاب علی کفاشیان و تیم هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال از طریق ارتباط با هیات‌ها و مدیران باشگاه‌های صنعتی. (استناد به گفته‌های محمد آخوندی در هفته‌نامه شهروند در زمان برگزاری مجمع زمستان سال 86، گفت‌وگوی علی کفاشیان با روزنامه‌های اعتماد در اردیبهشت ماه و خبرورزشی در اواخر اسفند ماه سال 1388)

12- دخالت مستقیم در انتخاب علی دایی به رغم پافشاری کمیته فنی تیم‌های ملی بر گزینش افشین قطبی برای این سمت.

13- ایجاد تغییرات در هیأت مدیره تیم قهرمان پرسپولیس به مدیریت حبیب کاشانی و سپردن مدیریت تیم به داریوش مصطفوی و ناکامی مطلق این تیم محبوب در سال قبل که بیش از همه سال‌های قبل هزینه کرده بود.

14- تلاش برای اعمال فشار به برنامه تلویزیونی نود که همراه با مصاحبه‌های تند عوامل مختلف سازمان ورزش علیه عادل فردوسی‌پور بود. دعواهایی که تنها دلیلش انتقادهای این برنامه تخصصی ورزش از دخالت‌های بی‌مورد در امور فوتبال و پخش تصاویر ارسالی مردم از ورزشگاه‌های ساخته شده در این دوره بودند.

15- اصرار بر استفاده از مدیران دو شغله ورزشی و حذف رقیبان از مجمع کمیته ملی المپیک و تهدید مسئولان سازمان بازرسی کشور به تحریم ورزش ملی در صورت تلاش برای اجرای قانون ممنوعیت اشتغال مدیران دوشغله ورزشی که از سوی عوامل سازمان ورزش مطرح شد.

16- واگذاری غیر اصولی تیم‌ها به شهرستان‌ها که منجر به فروپاشی تیم قدرتمند صبا باتری شد.

17- تصمیم عجولانه و ارائه اطلاعات اشتباه به رئیس‌جمهوری عامل صدور ابلاغیه ورود بانوان به ورزشگاه‌ها شد. اتفاقی که با مخالفت شدید ارگان‌های ارزشی، حتی منجر به ممنوعیت حضور خبرنگاران بانو به استادیوم‌ها شد.

18- حذف تیم ملی فوتبال از جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی که حاصل دخالت‌های سازمان در عزل و نصب مربیان مختلف ملی بود (استناد به اظهارات نمایندگان محترم مجلس پس از برکناری علی دایی و انتخاب مایلی‌کهن و کمی بعد پس از حذف تیم ملی از جام‌جهانی)

19- دوپینگ دو ملی‌‌پوش تیم ملی وزنه برداری با هدایت حسین رضازاده.

20- اوضاع نابسامان مدیریتی پرسپولیس با عباس انصاری فرد که در فاصله فقط 20 روز به آغاز لیگ برتر هنوز سرمربی ندارد.

21- رسوایی مالی در اداره کل تربیت بدنی استان تهران.

22- بی‌پاسخ ماندن دلایلتان برای صدور حکم عضویت در هیأت‌رئیسه شنا بی‌آنکه حتی سابقه‌ای در این رشته ورزشی داشته باشد در دولتی که مدام شعار مبارزه با استفاده از امکانات دولتی توسط اقوام مسئولان را می‌دهد.
 

mohammad 87 سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
موضوع نداشتن وجدان كاري و لياقته!!
امثال علي ابادي كه كم نيستن فقط به صندلي رياست چسبيدن و فاتحه ورزش و ... خوندن!!
ريس جمهور كودتا متخصص گند زدن به سيستم كشور و از هيچ كوششي هم دريغ نميكنه ايشون!!
 
علیرضا دبیر: هفده از‌چند،‌آقای علی‌آبادی؟

ورزش > چشم‌انداز - رئیس سازمان ورزش به عملکرد چهار ساله خودش نمره 17 داد.
گزارشگر حامی دولت راهی جلسه هیأت دولت شده تا از وزرا بپرسد فکر می‌کنند دور بعد هم در هیأت دولت می‌مانند یا باید صندلی‌های ریاست‌شان را واگذار کنند. وزیر اطلاعات، مسکن، رئیس بانک مرکزی و البته پس از این‌ها نوبت می‌رسد به محمد علی‌آبادی که کامران نجف‌زاده و گروهش خود را به او می‌رسانند؛ «سلام آقای مهندس؛ به خود برای عملکرد چهار ساله‌تان چه نمره‌ای می‌دهید؟» و محمد علی‌آبادی که حداقل پس از اتفاقات پرونده مربوط به تخلفات تربیت بدنی استان تهران و حذف تیم ملی از جام جهانی به پرانتقادترین عضو هیأت دولت بدل شده و حتی گوی سبقت را از دوست دیرینش یعنی اسفندیار رحیم‌مشایی ربوده است، مکثی می‌کند و با تبسمی می‌گوید: «من فکر می‌کنم برای مجموعه عملکرد ورزش، نمره 17 نمره خوبی است.»

اتوبان کردستان برای رسیدن و اتصال به بزرگراه چمران فقط مسافتی 2 کیلومتری را پیش رو داشت؛ مسیری که درست از وسط «جاده قهرمانی» کمیته ملی المپیک و مجموعه ورزشی انقلاب یکی از معدود مجموعه‌های قدیمی و استاندارد تهران می‌گذشت. معاونت عمرانی شهرداری اصرار داشت این مسیر باید از روی زمین و به قیمت نابودی این مجموعه ورزشی به سرانجام برسد. اتفاقی که با اعتراض‌های گسترده‌ای مواجه شد.

محمد علی‌آبادی معاون عمرانی سال‌های ابتدایی دهه 80 تهران کسی بود که همه تلاشش را کرد تا ماشین‌های راهسازی را برای نابودی مجموعه ورزشی انقلاب به تقاطع بزرگراه نیایش و کردستان ببرد اما تنها 2 سال بعد او خود مالک مجموعه‌ای شد که قصد نابودی‌اش را داشت.
با پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، علی‌آبادی که نتوانست در رقابت بر سر شهرداری تهران از پس محمدباقر قالیباف بر‌آید به خواست رئیس‌جمهور منتخب، راه سازمان ورزش را در پیش گرفت، جایی که شاید کمترین آشنایی را با محیطش داشت. او از شهرداری رفت و مدیریت بعدی شهر هم تنها با یک پل مورب کردستان را به بزرگراه نیایش مرتبط کرد و تنها 100 متر جلوتر از این پل خیابان‌ها با دسترسی به به خیابان سئول فرصت رسیدن به بزرگراه چمران را در مسیری همیشه خلوت به‌دست آوردند.

«سیاست در این دوره هیچ نقشی در ورزش نداشته است.» رئیس رو به خبرنگاران ایستاد و این جمله را به زبان آورد. او معتقد بود مخالفان سیاسی دولت اینگونه قصد تخریب سازمان ورزش و دولت را دارند. محمد علی‌آبادی اعتقادی راسخ دارد که سازمان ورزش هیچ دخالتی در ورزش نداشته و اصلاً ورزش ایران دچار سیاست‌زدگی نشده است.

سه سال قبل وقتی رئیس سازمان ورزش پس از یک سال اختلاف شدید با محمد دادکان بر خلاف قوانین فیفا با استناد به اساسنامه‌ای که مدت‌ها بود فدراسیون جهانی نسبت به اصلاحش هشدار می‌داد، او را برکنار کرد، این اقدامش را حقی قانونی برای خود می‌دانست و به همین دلیل هم بود که مدام افراد منتسب به او فریاد می‌کردند و شعار می‌دادند: «فیفا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» ماجرایی که نقطه پایانش تعلیق فوتبال ملی و تشکیل کمیته انتقالی شد، درست به عکس آنچه سازمان ورزش ادعا می‌کرد. علی‌آبادی حتی آنچه در روزهای مجمع رخ داد و تلاشش برای حذف رقیبان از حضور در مجمع فوتبال را سیاسی نمی‌دانست. آنچه آنها سیاسی می‌دانستند تلاشهای یک جبهه منتقد سیاسی بود که به فیفا اطلاعات می‌فروخت.

ماجرای حضور حبیب کاشانی و حسن بیادی در پرسپولیس در فاصله کمی به مهلت انتخاب شهردار جدید تهران، هم اصلاً ربطی به سیاست نداشت. که اگر داشت چندی قبل بیادی در بحبوحه رقابت‌های انتخاباتی ادعا نمی‌کرد: «سازمان ورزش فقط و فقط بر اساس قصد و نیت‌های سیاسی، ورود به پرسپولیس را برای کاشانی تسهیل کرد یا تصمیم دارد پروین را به تیم برگرداند چون آنها شرط اصلی‌شان برای ما، گذر از پروین بود.» علیرضا دبیر، آرش میراسماعیلی و امیررضا خادم که سازمان تربیت‌بدنی را به دلیل تصمیم‌های گوناگونش متهم به سیاست‌زدگی می‌کردند سیاست زده بودند و گفته‌های‌شان کارشناسی نیست درست مانند مصطفی آجورلو. حتی این سیاست زدگی را در گفته‌های‌شان در واکنش به گفته‌های جدید سازمان ورزش هم می‌توان دید؛ «گفته‌اند نمره‌شان 17 است؟ 17 از چند؟ واقعاً 17 از 20؟ خیر است انشاء‌الله امیدوارم فقط ایشان در نمره‌ای که به خود داده‌اند منصف باشند. البته اگر قرار باشد من به عملکرد سازمان نمره بدهم بدون شک نمره آقای علی‌آبادی 17 می‌شود اما از مجموع 100 نمره!» این جمله را علیرضا دبیر می‌گوید، قهرمان نامی کشتی ایران که سازمان تربیت بدنی مانع حضور او در مجمع عمومی فدراسیون کشتی برای تصدی ریاست فدراسیون کشتی شد تا او با رأی مردم تهران به عضویت شورای شهر در آید. امیررضا خادم دیگر المپین نامی ایران که می‌خواست رقیبی برای محمد علی‌آبادی در انتخابات مجمع کمیته ملی المپیک باشد اما سازمان حتی نگذاشت او به مجمع معرفی شود در واکنش به آنچه علی‌آبادی ادعا کرده می‌گوید: « بگذارید تنها سکوت کنم. دیگر حس خوبی نسبت به ورزش ندارم. نه، نمی‌خواهم اصلاً حرفی بزنم، فقط بگذارید سکوت کنم.»

«فوتبال در دست ما نیست.» و حتماً به همین علت است که مدام ناکام می‌شود. محمد علی‌آبادی که این جمله را گفته است درباره اینکه او و سازمان متبوعش سیاست‌گذار فوتبال بوده‌اند می‌گوید: «این طور نیست، ما وظیفه حمایتی داریم این که مثلاً زمین یا استادیوم آماده کنیم.» او درحالی این جمله را می‌گوید که همین 3 روز قبل رئیس فراکسیون تربیت بدنی دخالت‌های سازمان تربیت بدنی در امور فوتبال را عامل ناکامی تیم ملی دانسته بودو درخواست کرد رئیس سازمان هرچه زودتر ورزش را ترک کند.
سیدجلال یحیی‌زاده در واکنش به ادعای جدید رئیس سازمان ورزش هم می‌گوید: «در بخش ساخت و ساز شاید حق داشته باشد اما در بحث ورزش قهرمانی نمره من به او خیلی متفاوت است.» او ادامه می‌دهد: «من هم مثل اکثریت مردم انتظار می‌کشم تا در شروع دور دوم دولت علی‌آبادی سازمان ورزش را ترک کند و جایش را به یک مدیر ورزشی بدهد.»
اما این نماینده اصولگرای حامی دولت درمجلس در پاسخ به ادعای عدم دخالت‌های سیاسی سازمان ورزش هم می‌گوید: «خیلی خوب است که ایشان نگاهی به گفته‌های اخیر علی کفاشیان داشته باشد. حتی رئیس فدراسیون هم معتقد به گفته علی‌آبادی نیست. وقتی کفاشیان می‌گوید سازمان پول می‌داد پس حق دخالت داشت یعنی سازمان دخالت کرده است. سازمان قطعاً در رشته‌های دیگر ورزشی هم در این دوران دخالت داشته است اما شاید این دخالت کم‌رنگ‌تر بوده است.»

یحیی‌زاده هم چون بسیاری از مردم و منتقدان سازمان ورزش نقشی پررنگ را برای دخالت‌های سازمان ورزش در انتخاب و عزل دایی، مایلی کهن و قطبی در تیم ملی و همچنین تغییرات پیاپی در ترکیب هیأت‌مدیره استقلال یا پرسپولیس، انتخابات فدراسیون فوتبال و بسیاری از دیگر فدراسیون‌های ورزشی قائل است. همه دخالت‌هایی که منجر به ناکامی تیم‌های ملی بزرگسالان و امید، کشتی، ورزش‌های رزمی و تیم‌های باشگاهی ایران در سال‌های اخیر در تورنمنت‌های مهم جهانی، آسیایی و المپیک شده است.

لینک مستقیم
http://www.khabaronline.ir/news-12740.aspx
 

!...

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناپدری همچنان تيشه در دست!

آفتاب: ورزش ایران همگام با بسیاری از کشورهای جهان سوم هنوز بدنه اصلی خود را برگرفته از دولت و حکومت خود می‌بیند و حضور بخش خصوصی در ورزش به خصوص در رشته‌های مهم و اصلی همانند فوتبال تنها در حد حرف و یا همانند طرح اخیر خصوصی‌سازی کردن پرسپولیس و استقلال در اندازه‌های یک شعار تبلیغاتی برای انتخابات مطرح می‌شود. طرح این مسئله برای دو باشگاه بزرگ ایران با توجه به بسترسازی‌ها انجام نشده در طول چهار سال گذشته درست همانند این است که ناگهان بشنوید قرار است تمام کویرهای ایران با درخت پوشانده شود!

همین می‌شود که بسیاری از عرصه‌های سیاسی همانند انتخابات برروی آینده ورزش کشور ما تاثیر مستقیم می‌گذارد و بسیاری از موقعیت‌های مثبت و منفی ورزش کشور، از طریق برنامه‌های سیاسی رقم می‌خورد که نمونه‌های فراوان آن در طی چند سال اخیر به خوبی مشخص شده است. همچنین ورزش کشور ما به عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین موضوعات، همواره یکی از نقطه‌های مورد هدف گروه‌ها و جناح‌های سیاسی مختلف کشور بوده است و شاید همین عامل بوده است که پای بسیاری از مدال‌آوران المپیکی کشور در لیست‌های انتخاباتی جناح‌های سیاسی کشور باز کرده است.

نمونه تاثیر واضح انتخابات ریاست‌جمهوری بر رشته مهمی چون فوتبال ایران شاید بعد از انتخابات دوره ششم ریاست‌جمهوری با انتخاب محمد خاتمی رقم خورد. درست زمانی که رئیس فدراسیون فوتبال وقت ایران یعنی محسن صفایی فراهانی توانست با با یک انتخاب کارشناسی شده جای داریوش مصطفوی را در فدراسیون فوتبال بگیرد. شاید جالب باشد بدانید پیش از حضور فراهانی در فدراسیون فوتبال، این نهاد مهم ورزش کشور به یک کیف محتوی چند مهر و کاغذ با سربرگ فدراسیون فوتبال خلاصه می‌شد! و همین عامل باعث می‌شد که فرضاً لیگ فوتبال ایران در سال 75 در اواخر سال 76 به اتمام برسد و یا تیم ملی فوتبال ایران برای تمرینات خودش مجبور به کرایه زمین‌های گلف تهران شود. اما با حضور صفایی فراهانی در فدراسیون فوتبال شاید فرخنده‌ترین اتفاق ممکن برای فوتبال کشور رقم خورد.

در همان ایام فوتبال ایران موفق شد بودجه مناسبی را از مجلس و دولت اصلاحات نصیب خود کند و با یک برنامه‌ریزی اصولی و بدور از هرگونه ریخت و پاش‌های اضافی از این بودجه نهایت استفاده را ببرد تا با تشکیل یک فدراسیون کاملا حساب شده و با برنامه، موفق شود دست‌آوردهای بزرگی همانند لیگ منظم حرفه‌ای، کمپ تیم‌های ملی و بازسازی تاریخی ورزشگاه آزادی و بسیاری دیگر از رویدادهای مثبت را رقم بزند. بدون شک اگر حضور افراد کاردان در دولت آن زمان و در راس آن‌ها محسن صفایی فراهانی حضور نداشت هرگز فوتبال ایران نمی‌توانست به این موفقیت‌ها حداقل طی زمانی کوتاه دست یابد.

عکس این اتفاق دقیقاً پس از انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 84 در ورزش کشور رخ داد. حضور محمد علی‌آبادی به عنوان یک مهندس عمران از بدنه شهرداری بر ورزش کشور و تصمیم گیری‌های بعضاً شتاب‌زده و به دور از منطق او بارها فوتبال و بسیاری از رشته‌های ورزشی کشور را دچار مشکل کرد.

فجایع تیم ملی در جام جهانی آلمان، حذف استقلال از باشگاه‌های آسیا، کسر شش امتیاز از پرسپولیس، داستان‌های هزار و یک شب انتخابات فدراسیون فوتبال و در نهایت تشکیل مشکل‌دارترین فوتبال ایران در طول عمر خود که اتفاقات نادر در آن کاملا رسانه‌ای شد و... همگی در زمانی رخ داد که محمد علی‌آبادی به عنوان متولی اصلی جلوگیری از این اتفاقات، نتوانست واکنش مناسبی را از خود بروز دهد.

در کنار این، نبود یک نهاد قدرتمند در بدنه که بتواند در بخش ورزش به خوبی مقصران اصلی این حوادث را شناسایی و توبیخ کند، سبب شد که حوادث تلخ ورزش ما متاسفانه به صورت سلسله مراتب و مکرر رخ دهد. اتفاقاتی که حتی نظیر کوچک آن در دو دوره دولت سابق به چشم هم نمی‌خورد.

مقایسه عملکرد صفایی فرهانی و محمد علی‌آبادی در بخش ورزش شاید بتواند الگوی کوچکی از مقایسه دو دولت آینده باشد. صفایی که در آن برنامه نود تاریخی آشفتگی دستگاه مدیریتی علی‌آبادی را برای انتخاب مربی تیم ملی در معرض قضاوت عموم قرار داد، به خوبی در همان شب نشان داد که در پشت پرده ورزش کشور دقیقا چه می‌گذرد.

پشت پرده‌ای که البته در المپیک پکن نیز خود را کاملا نشان داده بود: آذر ماه 1385 است. محمد علی‌آبادی به عنوان رئیس سازمان ورزش ایران با افتخار پشت میکروفن‌های پرتعدادی که روبرویش قرار دارد می‌ایستد. او ابتدا سعی می‌کند به شدت به دستگاه ورزش دولت قبل حمله کند و تمامی برنامه‌های آن‌ها را ناکارآمد بخواند و سپس از بیشتر شدن تعداد مدال‌های کاروان ایران در بازی‌های آسیایی دوحه با افتخار تمام یاد می‌کند و ارتقاء رتبه ایران را نسبت به دوره قبل حاصل برنامه‌ریزی فشرده و کوتاه‌مدت خود و همکارانش می‌داند و با قاطعیت یاد می‌کند که در دوره ریاست او ایران از نظر ورزش قطعا بالاتر از کشورهای نظیر ازبکستان، تاجیکستان و... قرار خواهد گرفت.

علی‌آبادی درحالی این حرف‌ها را می‌زد که خیلی از کارشناسان ورزش کشور اعتقاد داشتند از آنجا که اکثرا ورزشکاران و مربیان و حتی بسیاری از روسای فدراسیون‌هایی که رشته‌های آن‌ها در دوحه به مقام رسیده‌اند، فعالیت خود را قبل از دوره مدیریت علی‌آبادی آغاز کرده بودند و ثبات حاکام بر آن‌ها باعث شده بود که رتبه ایران در بازی‌های آسیایی صعود داشته باشد، رئیس جدید ورزش ایران نمی‌تواند خیلی این افتخار را به نام خود ثبت کند و باید صبر کرد و عملکرد او را در پایان بازی‌های المپیک چین دید که اوج کار او را برای ورزش کشور نشان می‌دهد. این پیش‌بینی زمانی علمی‌تر شد که علی‌آبادی در همان روزها با فشار برروی روسای بسیاری از فدراسیون‌ها آنها را مجاب به استعفا کرد تا روسای مورد علاقه خود را به فدراسیون‌ها برساند.

علی‌آبادی مهندس عمرانی که در زمان هدایت شهرداری تهران به دست محمود احمدی‌نژاد از نیروهای اصلی او قلمداد می‌شد و در زمان انتخابات نیز فعالیت‌های زیادی را برای احمدی‌نژاد انجام داد در حالی به ریاست سازمان تربیت بدنی ایران گمارده شد که تکلیف بسیاری از وزارت‌خانه‌ها روشن شده بود و نفرات پست‌های کلیدی نیز تعیین شده بود و در این شرایط محمد علی‌آبادی برخلاف میل باطنی خود برای سازمان ورزش در نظر گرفته شد. علی‌آبادی با نشان دادن نهایت تلاش خود برای رسیدن به پست شهرداری تهران ثابت کرده بود که اصلا علاقه‌ای برای ادامه فعالیت در بخش ورزش ندارد.

او در یکی از مصاحبه‌های معروفش نیز گفته بود که می‌تواند با 25 درصد از وقت خود هم ورزش ایران را اداره کند که این هم دلیل واضحی بود از بی‌انگیزگی این مهندس به بحث ورزش. اما کارهای او در این بخش آنقدر گره خورده بود که ظاهرا هیچکس دیگری حاضر نباشد جای او را در این سمت بگیرد.

پول بی‌نظیری که به بدنه ورزش ایران وارد شده بود سبب شد که دست سازمان تربیت بدنی برای انجام بسیاری از کارها باز باشد. برگزاری بسیاری از همایش‌ها و المپیادها که در راس آن مسابقات ایرانیان بود بدون هیچ برنامه‌ریزی مشخصی فقط علی‌آبادی را پشت ویترین قرار می‌داد تا جایی که جواد خیابانی گزارشگر محبوب مقامات! به واسطه این اقدامات، لقب پدر ورزش ایران را برای او برگزید. اقدامات علی‌آبادی و نفرات برگزیده او در فوتبال به واسطه توجه رسانه بیشتر از هر رشته‌ای در دید بود که ماحصل آن رخ دادن فجایع بی‌نظیری همانند حواشی تیم ملی در جام جهانی، تعلیق فعالیت‌های فدراسیون فوتبال، حذف استقلال از جام باشگاه‌های آسیا، کسر 6 امتیاز از پرسپولیس و... نشان می‌داد که حواشی مدیریت او به آن حد زیاد بوده است که جای هیچ پیشرفت فنی را برای ورزش ایران باقی نگذارد.

گواه این مسئله نیز حرف‌های کارشناسان رشته‌های مختلف ورزشی نظیر کشتی، تکواندو، جودو و... بود. المپیک پکن نزدیک بود اما آنچه که بیشتر از امید به کسب مدال برای ایرانیان واضح می‌نمود حواشی بود که همچنان به خاطر ضعف مدیریت ورزش کشور در رشته‌های مختلف به چشم می‌آمد.انتخاب ورزشکاران با بدترین شکل ممکن صورت می‌گرفت و انتخاب یک ورزشکار مصدوم به جای رقیبی که او را در مسابقه انتخابی هم شکست داده بود خود حدیث مفصلی بود از نحوه انتخاب نفرات اعزامی که هیچگاه بر اساس توانایی‌های فنی انتخاب نمی‌شدند.

این اتفاق در کشتی هم رخ داد و در نهایت بدترین اتفاق ممکن رخ داد و حسین رضازاده نیز به بهانه مصدومیت و به علت حاشیه‌های پشت‌پرده فراوان مجبور به کناره‌گیری از مسابقات المپیک شد تا امید به کسب مدال برای ایرانیان کمرنگ و کمرنگ تر شود. آنچه که چشمگیر بود ضعف مدیریتی ورزش ایران و وجود حواشی فراوان پیرامون رشته‌های مختلف ورزشی بود که اصلا اجازه این را نمی‌داد تا تیم‌های ایرانی به نحوی شایسته خود را آماده این مسابقات بزرگ کنند. اما رئیس ورزش ایران با چهره عبوس خود در برابر رسانه‌ها همچنان به لقب پدر ورزش خود افتخار می‌کرد و در این شرایط خود را متوقع به کسب مدال های زیاد از سوی ورزشکاران و مدیران فدراسیون‌ها می‌دانست.

او به همراه کاروان ایران به پکن می‌رود تا احتمالا با افتخار‌آفرینی یک ورزشکار ایرانی او باشد که مدال‌ها را به گردن آن‌ها بی‌اندازد. المپیک باشکوه چین آغاز می‌شود اما با گذشت هرروز شکوه آن برای ایرانیان کمتر و کمتر می‌شود چراکه فقط خبر باخت و حذف ورزشکاران ایرانی است که از پکن به گوش می‌رسد. رشته‌هایی که هیچ زمان در آن ها مدال نداشته‌ایم باز هم بدون مدال برای ما تمام می‌شود تا مشخص شود حداقل برنامه‌های آقای پدر برای پیشرفت فوق‌العاده ورزش ایران در زمان او با شکست مواجه شده است. نوبت به رشته‌هایی می‌رسد که پیش از این امید کسب مدال در آن‌ها المپیک را برای ایرانیان جذاب می‌کرد. اما خبرها همچنان مشترک است.

در حالی که چین تایپه، بحرین، فلیپین، تاجیکستان و ازبکستان و... به جدول دارندگان مدال وارد می‌شوند خبرنگاران ایرانی با چهره گرفته فقط خبر شکست ورزشکارانمان را مخابره می‌کنند تا آهنگ‌های حماسی تلویزیون در آرشیو باقی بماند. تنها مراد محمدی و هادی ساعی هستند که در رشته پرافتخار سال‌های گذشته آن هم برروی استعداد ذاتی ما را به دو مدال می‌رسانند تا از افغانستان عقب‌تر نباشیم!

مرداد ماه 1387 است. محمد علی‌آبای به شدت از دوربین و میکروفن فراری است. او در یک مراسم تنها به ذکر این نکته بسنده می‌کند: «کدام ناکامی!؟ ما در المپیک اصلاً ناکام نبودیم و شما نتیجه این بازی‌ها را باید در بازی‌های آسیایی گوانجو چین دنبال کنید» اوج استیصال علی‌آبادی به چشم می‌آید.

هموکه مدیریت قبلی ورزش ایران را بارها و بارها زیر سوال برده بود. جواد خیابانی هم عصبانی‌تر از همیشه برابر دوربین مدیریت ورزش را زیر سوال می‌برد. او دیگر برای ورزش به دنبال «پدر» نمی‌گردد و حتما در این لحظات آخرین حرف صفایی فراهانی در فدراسیون فوتبال را در ذهنش مرور می‌کند که گفت: «این کودک را نزد نامادری‌اش سپردم».

یزدانی‌خرم که روزهای بسیار خوبی را در فدراسیون والیبال پشت سر گذاشته بود و در یک تصمیم عجیب علی‌آبادی به فدراسیون کشتی آمد پشت میکروفن می‌گوید: «ما فقط در سطح آسیا می‌توانیم ادعای قهرمانی داشته باشیم. المپیک جای مقام‌آوری برای ما نیست»! تا به ما یادآوری کند که ملت باید به جای دولت شرمنده باشد که توقع خود را تا این حد بالا برده است و ملی پوش بازنده همانند حق ماست که از آن ما باشد.

احتمالا چندی دیگر یزدانی‌خرم می‌گوید کشتی ایران در سطح مرزهای ایران قدرتمند است و کشتی‌گیران ما می‌توانند در المپیاد ایرانیان به مقام برسند نه در آسیا! بدترین المپیک تاریخ ورزش ایران گوارای وجودمان باشد که در المپیاد ایرانیان ورزشکاران ما آن را جبران کنند! جالب اینکه علی‌آبادی همچنان از المپیک پکن به‌عنوان یک رویا یاد می‌کند و همچنان به دستگاه‌های ورزش دولت قبل حمله می‌کند...


(این سایت چون جلوش رو گرفتن, و لینکهام پاک شده, متنش رو داشتم!)
 

SHRP

همکار مدیر تالار مهندسی کامپیوتر متخصص برنامه نوی
کاربر ممتاز
17 از 100 ديگه!
فكر كنم اونم مال نوشتن نام و نام خانواگيش بوده زير برگه ها!
 

Similar threads

بالا