انشاء تکان دهنده یک دختر 10 ساله میخواهم یک.....

وضعیت
موضوع بسته شده است.

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام

دوستان لطف کنن بحث رو سیاسی و منحرف نکنید

موفق باشید ;) :)
 

rosemehr87

عضو جدید
واقعا انشای تکان دهنده ای بود سرم درد گرفت از این همه بی بند و باری توی جامعه و بی معرفتی مرد ها !!!!!!!!!
نمی دونم زن ها برای مردهاشون چی کار باید بکنند که هیچ وقت هیچ مردی همچین فکری به سرش نزنه تا بچه ای هم آرزوی به این مزخرفی توی ذهنش نباشه؟؟؟؟؟؟؟؟
:confused::mad:
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما خود را گم کرده ایم.از این رو ست که در واژه های دیگران دنبال خود گم گشته می گردیم.
 

Dr ehsan

عضو جدید
واقعا انشای تکان دهنده ای بود سرم درد گرفت از این همه بی بند و باری توی جامعه و بی معرفتی مرد ها !!!!!!!!!
نمی دونم زن ها برای مردهاشون چی کار باید بکنند که هیچ وقت هیچ مردی همچین فکری به سرش نزنه تا بچه ای هم آرزوی به این مزخرفی توی ذهنش نباشه؟؟؟؟؟؟؟؟
:confused::mad:

دوست عزیز البته تو این مسئله خیلی عوامل دخیل هستن ولی با این حرف شما یاد یه حدیث از اما علی(ع) افتادم که مضمونش این بود که جهاد زن آرایش و آراستگی برای شوهرشه!
در کنار هزاران مشکل دیگه این هم هست که تا کمی زندگی روزمره می شه زن و مرد فراموش می کنن که باید مدام کارهایی بکنن که برای هم جذاب و خواستنی باشن! :razz:
 

ask q

عضو جدید
واقعا جای تاسف داره.
این دختربچه بالاخره بزرگ میشه و معنی همه ی این چیزا رو میفهمه،اون وقت چی؟؟؟

کاش آدما یادشون میموند که آدم هستن و اگه انسانیت نداشته باشن و فقط به فکر ... باشن اونوقت دیگه آدم نما میشن:(:(:(
 

Mehdi.A

عضو جدید
چه بامزه که برخی افراد حتی از این مجال هم برای تعیین مقصر استفاده می کنند. چه خوب که این مردها هستند، وگرنه این همه مشکل باید گردن چه کسی می افتاد.
انحرافات جنسی، مواد مخدر و نوشیدنیهای الکلی، عمری به درازای عمر انسان دارند. همه ما با واقعیت مواجه شده ایم (بارها، هر روز، هر لحظه)، اما چند نفر از ما این واقعیتها را آنطوری که هستند درک کرده ایم (حتی یک بار!!!؟). به نظر شما چنین واقعیتهایی زشت ترند یا خساراتی که فرد فرد ما به طبیعت وارد می کنیم؟ شیوع گرسنگی و بیماری در جهان؟ استعمار؟ جنگ؟
ما با پدیده های زشت فراوانی زندگی می کنیم که همه شان را هم نکوهش می کنیم و هم از زندگی با آنها بسیار سرخوشیم. و البته این واقعیت به ظاهر گنگ را هرگز به روی خودمان نمی آوریم (البته اگر آن را درک کرده باشیم). برای چند ثانیه ژست گرفتن راحت است، آیا تا به حال کسی را دیده اید که در تمام طول عمر خود ژستی را حفظ کرده باشد؟
 

pishoo

عضو جدید
دم این بچه گرم. حرف دلمو زد بابا چرا اخه اینطوریه؟ بعضی اوقات منم فکر می کنم اونا بهتر زندگی می کنن.آقایون شریک زندگیشون وآق پسرها دوست دخترای خوب و خانومشون و همچین بخاطر این قشر می پیچونن که بیا و ببین! حالا جالب اینجاس که چه زناشون چه دوست دختراشون از این قشر سر ترن . من صدی نود و نه تاشون و که می دیدم اینطوری بود.
آخه چرا؟چرا؟ یعنی اونی که سالم تره بی ارزش تره؟:razz:
یکی جوابم و بده. باز ذاغم تازه شد:cry::cry::cry:
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوست عزیز البته تو این مسئله خیلی عوامل دخیل هستن ولی با این حرف شما یاد یه حدیث از اما علی(ع) افتادم که مضمونش این بود که جهاد زن آرایش و آراستگی برای شوهرشه!
در کنار هزاران مشکل دیگه این هم هست که تا کمی زندگی روزمره می شه زن و مرد فراموش می کنن که باید مدام کارهایی بکنن که برای هم جذاب و خواستنی باشن! :razz:

درسته. این یکی از مشکلاتیه که ما خودمون و اطرافیانمونو فراموش کردیم و فقط وقتی میخوایم بریم بیرون و توی جمع باشیم به خودمون میرسیم...(هم اقایون هم خانوما)
اما یه مشکل دیگه هم هست... که معمولا مرغ همسایه غازه... امیدوارم متوجه منظورم شده باشید.:redface:
 

yalda neshin

اخراجی موقت
دم این بچه گرم. حرف دلمو زد بابا چرا اخه اینطوریه؟ بعضی اوقات منم فکر می کنم اونا بهتر زندگی می کنن.آقایون شریک زندگیشون وآق پسرها دوست دخترای خوب و خانومشون و همچین بخاطر این قشر می پیچونن که بیا و ببین! حالا جالب اینجاس که چه زناشون چه دوست دختراشون از این قشر سر ترن . من صدی نود و نه تاشون و که می دیدم اینطوری بود.
آخه چرا؟چرا؟ یعنی اونی که سالم تره بی ارزش تره؟:razz:
یکی جوابم و بده. باز ذاغم تازه شد:cry::cry::cry:
بی خیال
چه پر مصرف صدی 99.....................
 

Mehdi.A

عضو جدید
درسته. این یکی از مشکلاتیه که ما خودمون و اطرافیانمونو فراموش کردیم ...

اگر کمی بیشتر فکر کنیم، متوجه می شویم که فراموش نکردیم، مثلا اگر 2 ساعت طرف دیر برسه، پدرش رو در می آوریم که کدوم قبرستونی بوده، پس فراموش نکردیم، بلکه برامون بی اهمیت می شود. آره نمی شه انکار کرد که ما معمولا وقتی چیزی را به دست می آوریم، فکر می کنیم همه چیز تموم شده، غافل از اینکه داشتن یک چیز از به دست آوردن آن سخت تر است. (من فکر می کنم اگر لیلی و مجنون به همدیگه مرسیدند، داستان عشقشان شبیه داستان همه آدمها می شد، یعنی عطش، سازش، تحمل یا از منظری دیگه، حیرت، تعقل، عبرت)
... و فقط وقتی میخوایم بریم بیرون و توی جمع باشیم به خودمون میرسیم...(هم اقایون هم خانوما) ...

ما (هم آقایون و هم خانومها) دقیقا برای چی یا کی به خودمون می رسیم؟

... که معمولا مرغ همسایه غازه...

خداییش مرغ همسایه غاز نیست؟ یک مرد یا زن از همسرش یه چیزی می خواهد که او ندارد، درعوض شخص دیگری آن چیز را دارد. اگر مالک این چیز را غاز فرض کنیم، این غاز الآن کجاست؟ حالا بیاین و این موضوع را با حرفهایی مثل نجابت، وفاداری، شخصیت و غیره قاطی کنید، بابا اون خانوم یا آقایی که خیانت می کنه، به خاطر کمبود نجابت، وفاداری، شخصیت ... خیانت نمی کنه که هی از اینها دم می زنید. خانومها و آقایون بعد از ازدواج دیگر هرگز به اندازه افراد مجرد زیبا و جذاب نیستند، ولی افراد زیبا و جذاب وجود دارند، حس زیبا پسندی و جذب شوندگی آدمها هم همیشه زنده است.
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من هنوزم معتقدم که فراموش کردیم... و چون بی اهمیت شد برامون فراموش کردیم...
البته منظور من از فراموش کردن ندیدن اطرافیانمون هست...
متوجه منظورت نشدم... اما وقتی میخوای توی جمع باشیم در مورد اقایون که خب سعی میکنن بهترین عطر هارو استفاده کن. مناسبترین کلمه هارو به کار ببرن. شیکترین لباسهاشونو بپوشن... و در مورد ما خانومها هم بهترین ارایش هامون برای وقتیه که میخوایم بریم بیرون. مخصوصا اگه طرفو تا حالا ندیده باشیم که دیگه هیچی. قشنگترین لباسها... احساسی ترین رفتار. اصلا میشیم آخر شخصیت...
شده اون حساسیتی که تو انتخاب لباسای بیرون داریم برای انتخاب لباسهای خونه هم به کار ببریم...
چند ساعت میگردیم دنبال یه کت شلوار شیک که کف همه ببره... یا یه لباس شب شیک که تو عروسی دهن همه باز بمونه... یا مانتویی که وقتی میخوایم بریم بیرون همه چشاشون چار تا بشه......
حالا برای خرید لباس خونه چی؟؟؟ اصلا مگه مهمه؟؟؟ حتی اگه اشخاصی که میخوایم ببینیمشونو نشناسیم باز هم همه ی این کارهارو انجام میدیم. اما برای همسر و کلا بقیه اطرافیانمون نه...

در مورد قسمت آخر هم...
گفتی یه خانوم یا آقا بعد از ازدواج دیگه به اندازه اول زیباییرو نداره... نمیدونم چرا این فکرو میکنید... اگه از مساله ای که گفتم(به خودمون برسیم و این حرفا) بگذریم... باید بگم که ازدواج برای اقایون چیزیرو تغییر نمیده... پس اشاره شما نمیتونه به اقایون باشه. و اما خانوما... درم ورد خانوما هم که مطمئنا فقط همون سر و وضع و ظاهره... چون کسی که اسم یه اقا تو شناسنامش باشه با کسی که فقط اسم اقایون تو شناسنامش نمیاد ولی هستن توی زندگیش هیچ فرقی نداره.... کسی که هر شب با یکیه مطمئنا خیلی زودتر زیباییشو از دست میده....


ماها وقتی چیزیرو به دست میاریم فراموشش میکنیم...
 

xphoenix

عضو جدید
:surprised::surprised::surprised:
عجب!!!!!!!!!ببین وضعیت جامعه چه طوریه که بچه 10 ساله هم فهمیده!!!!!!!!!!:w19::w09:
 

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
لطفا تمومش کنید

لطفا تمومش کنید

سلام
ممنون به خاطر نظرهاتون
اگه امکان داره این پست رو همینجا به خوبی و خوشی تموم کنیم
آخه از عاقبتش میترسم ممکنه که تعدادی BAN یا اختلاف بین اعضای سایت یا پاک شدن پست منجر بشه

پس از همتون خواهش می کنم که این بحث رو تمومش کنیم

بازم ممنون

موفق باشید

JMSBeta
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
من كه فكر مي كنم همه اینها به بنیاد سست جامعه و خونواده هامون بر می گرده همه ما به جوری عقده ای شدیم درست مثل همون دختر بچه
فقط فرق ما با اون خانوم کوچولو اینه که ما به لب نمیاریم
اگه که خونواده هامون معنی عزت و شرف و ناموس و .....ارزش بدونن بچه هاشونم که میوه اون خانواده و اون زندگیه این طور افکار قشنگی پیدا نمی کنه
می خام بگم اگر که اون دختر بچه مشاهدات مستقیمی از رفتار دو پهلوی پدرش نسبت به مادر ش و خانم همسایه نمی دید هیچ وقت یه همچین آرزویی نداشت
خدا بهمون کمک کنه تو بد مرداب گیر کردیم
 

sinuhe

عضو جدید
منم مثل بقیه نمیدونم چی بگم اما برام جالبه که بدونم معلم این بچه بهش چی گفته؟چون هرچی با خودم فکر کردم نتونستم تصور کنم من اگه جای این معلم بودم چه جوابی باید به این بچه میدادم .چون اگه یکدفعه همه چیز شفاف سازی بشه که بچه افسردگی میگیره و از پدرش و جامعه متنفر میشه اینجوری جاده خلاف رو زودتر پیدا میکنه و اگر هم که چیزی گفته نشه که بازم این تفکر اشتباه تو ذهن بچه میمونه...؟!
 

xphoenix

عضو جدید
منم مثل بقیه نمیدونم چی بگم اما برام جالبه که بدونم معلم این بچه بهش چی گفته؟چون هرچی با خودم فکر کردم نتونستم تصور کنم من اگه جای این معلم بودم چه جوابی باید به این بچه میدادم .چون اگه یکدفعه همه چیز شفاف سازی بشه که بچه افسردگی میگیره و از پدرش و جامعه متنفر میشه اینجوری جاده خلاف رو زودتر پیدا میکنه و اگر هم که چیزی گفته نشه که بازم این تفکر اشتباه تو ذهن بچه میمونه...؟!
دقیقا!!!!!!!:surprised::w05:
 

neda_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين هم يك انشاء از يك دختر كوچولو 10 ساله

از زبان معلم اين دانش آموز: مسلما اين موضوع انشاء براي هزارمين بار تکرار شده ، فقط براي اينکه تغييري ايجاد بشود موضوع را اين جوري پاي تخته نوشتم " مي خواهيد در آينده چه کاره بشويد . الگوي شما چه کسي است ؟

" و برايشان توضيح دادم الگو يعني اينکه چه کسي باعث شده شما تصميم بگيريد اين شغل را انتخاب کنيد . انشاء ها هم تقريبا همان هايي هستند که هزار ها بار تکرار شده اند ، با اين تفاوت که چند تا شغل جديد به آن ها اضافه شده كه بطور مثال ميتوان اين رشته ها را نامبرد:
از زبان يك دانش آموز: من گفتم دوست دارم كه مهندس هوا و فضا شوم ولي پدرم مي گويد الان ام وي ام ( منظور پدر همان MBA است ) كه بهترين رشته ي دنيا است و خيلي پول دارد.

از زبان ديگر دانش آموز ميشنويم : دوست دارم مهندسي اتم بخوانم ولي پدرم دوست ندارد مي گويد اگر آشپزي بخوانم بيشتر به دردم مي خورد و ...
ولي اعتراف مي کنم از همه تکان دهنده تر اين يکي است " مي خواهم فاحشه بشوم " شايد اولين باراست که يک دختر بچه ده ساله چنين شغلي را انتخاب کرده .

" خوب نمي دانم که فاحشه ها چه کار مي کنند ... ( معلومه که نمي داني ) ولي به نظرم شغل خوبي است . خانم همسايه ما فاحشه است .اين را مامان گفت . تا پارسال دلم مي خواست مثل مادرم پرستار بشوم . پدرم هميشه مخالف است . حتي مامان هم ديگر کار نمي کند .من هم پشيمان شدم . شايد اگر مامان هم مثل خانم همسايه بشود بهتر باشد او هميشه مرتب است . ناخن هايش لاک دارند و هميشه لباس هاي قشنگ مي پوشد . ولي مامان هميشه معمولي است . مامان خانم همسايه را دوست ندارد . بابا هم پيش مامان مي گويد خانم خوبي نيست . ولي يک بار که از مدرسه بر مي گشتم بابا از خانه آن خانم بيرون آمد . گفت ازش سوال کاري داشته . باباي من ساختمان مي سازد . مهندس است . ازش پرسيدم يعني فاحشه ها هم کارشان شبيه مهندس هاي ساختمان است ؟ خانم همسايه هنوز دم در بود . فقط کله اش را مي ديدم . بابا يکي زد در گوشم ولي جوابم را نداد . من که نفهميدم چرا کتکم زد . بعد من را فرستاد تو و در را بست .

... من براي اين دوست دارم فاحشه بشوم چون فکر مي کنم آدم هاي مهمي هستند . مامان هميشه مي گويد که مردها به زن ها احترام نمي گذراند .ولي مرد ها هميشه به خانم همسايه احترام مي گذارند مثلا همين باباي من . زن ها هم هميشه با تعجب نگاهش مي کنند ، شايد حسودي شان مي شود چون مامانم مي گويد زنها خيلي به هم حسودي مي کنند . خانم همسايه خيلي آدم مهمي است . آدم هاي زيادي به خانه اش مي آيند . مه شان مرد هستند.

براي من خيلي عجيب است که يک زن رئيس اين همه مرد باشد . بعضي هايشان چند بار مي آيند . بعضي وقت ها هم اين قدر سرش شلوغ است که جلسه هايش را آخر شب ها تو خانه اش برگزار مي کند . همکارهايش اينقدر دوستش دارند که برايش تولد گرفتند. من پشت در بودم که يکي از آنها بهش گفت تولدت مبارک. بابا مي خواست من را ببرد پارک ، بهش گفتم امروز تولد خانم همسايه است . گفت مي داند . آن روز من تصميم گرفتم فاحشه بشوم چون بابا تولد مامان را هيچ وقت يادش نمي ماند.

تازه خانم همسايه خيلي پول در مي آورد . زود زود ماشين هايش را عوض مي کند . فکر کنم چند تا هم راننده داشته باشد که مي آيند دنبالش . اين ور و آن ور مي برند .
من هنوز با مامان و بابا راجع به اين موضوع صحبت نکردم . اميدوارم بابا مثل کار مامان با کار من هم مخالفت نکند"

امتیاز و نظر فراموش نشه;)

موفق باشید;):)


حتی یه دختر بچه 10 ساله هم فهمیده که دیگه خوب بود ن پاک بودن مقدس بودن بهایی نداره و دنیا شده دنیای دروغ گوها بد کاره ها و حتی فاحشه ها امروزه انها بها دارند نه درستکارها......:cry:
 

سامه

عضو جدید
حتی یه دختر بچه 10 ساله هم فهمیده که دیگه خوب بود ن پاک بودن مقدس بودن بهایی نداره و دنیا شده دنیای دروغ گوها بد کاره ها و حتی فاحشه ها امروزه انها بها دارند نه درستکارها......:cry:



اتفاقا مشکل اینه که اون بچه 10 ساله هنوز خیلی چیزا رو نمیدونه.. اونقدر پاکه که همه اتفاقات دور و برش رو از روی سادگی کودکانش استنباط میکنه

خوش به حالش که نمیدونه معنی شغل اون زن چیه. چون اگه میدونست (که بالاخره یه روز هم میفهمه) فقط خدا میدونه چی میشه فاجعه واقعی اون موقعست.

I Am Real Sorry

 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا