راه های جلو گیری از عاشق شدن چیه؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

arash250

عضو جدید
سلام رفقا

از همتون بابت پاسخ هاتون و راهنمایی هاتون ممونم
بهتره دیگه روی این موضوع بحث نکنید . چون باعث کلک و درگیری لفظی شده و داره به انحراف کشیده می شه
از همتون از صمیم قلب تشکر میکنم امیدوارم بتونم اگه مشکلی برای شما
پیش بیاد بتونم جبران کنم و در حد توانم به همتون کمک کنم.

امیدوارم که برای هیچ کدوم از شما تو زندگی هیچ مشکلی پیش نیاد
با آرزوی موفقیت بای شما تمام بروبچ باصفای .iran-eng

مرسی
بای
 

arash250

عضو جدید
باشه یه کاریش میکنم که فراموش کنم

لطفا راه های عملی و کار بردی تون رو برای فراموش کردن بدین
فقط خواهشا راه حل الکی ندین
 

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز. بایدبگم شیفتگی اینه که بعد از شش ماه از بین می ره.
اگر تونستی بری جلو و باهاش حرف بزنی (البته منطقی) بدون هیچ ارتباطی (با عرض معذرت حتی دست دادن) و تا شش ماه همین جوری با صلح و صفا باشین، یعنی بله شما عاشق شدین. شما اینقدر بچه مثبتی و تا الان خوب خودتو کنترل کردی بهتره با خانواده درمیون بذاری البته اگر دختره هم مثل خودته وگرنه ارزش نداره. البته سنت پایینه خیلی عجله نکن.
باید بگم آخر دوستی اینهکه باید قید نمره 20 رو بزنی.
باید بگماینارو دکتری که برامون آورده بودن دانشگاه می گفت. واقعاً هم راست می گفت
 

arash250

عضو جدید
دوستان سلام مجدد

به یه نتیجه 50% - 50% رسیدم
1- یا این که تو این 3 هفته تعطیلی بین ترمی تمام تلاشمو میکنم تا فراموشش کنم
2- یا این که اگه مورد بالا جواب نداد میرم باهاش حرف میزنم

شما هم هر راه حلی که میدونید و به ذهنتون میرسه که راه حل اول عملی شه رو بگید تا ببینم چی میشه

باز هم از کلیه بروبچ با مرام تشکر میکنم

مرسی از همگی
 

لیلا مندلیف

عضو جدید
دوستان سلام مجدد

به یه نتیجه 50% - 50% رسیدم
1- یا این که تو این 3 هفته تعطیلی بین ترمی تمام تلاشمو میکنم تا فراموشش کنم
2- یا این که اگه مورد بالا جواب نداد میرم باهاش حرف میزنم

شما هم هر راه حلی که میدونید و به ذهنتون میرسه که راه حل اول عملی شه رو بگید تا ببینم چی میشه

باز هم از کلیه بروبچ با مرام تشکر میکنم

مرسی از همگی
من نمیدونم چرا همه پیشنهاد دوستی میدن.اگه شرایط ازدواج نداری که بی خیال شو..حالا فرض کن رفتی گفتی.اونم حاضر شد باهات دوست بشه.اصلا فرض کن به این نتیجه رسیدی که باهاش خوشبخت میشی.کی میتونی باهاش ازدواج کنی؟کی درست تموم میشه؟سربازی هم که داری.باید سر کار هم بری.شاید تو این مدت اون یه خواستگار داشت که موقعیت ازدواجو داشت و بهش جواب مثبت داد.فکر کردی چه لطمه ای میخوری؟البته به نظر من اگه اون این کارو بکنه حق داره.اون نباید با تو دوست میشد.اصلا یه جور دیگه نگاه کنیم.اون خیلی دوستت داشت و شما 4 سال با هم دوست بودین.اگه تو این مدت تو بخوای ازش جدا شی و اون نخواد میدونی دلش میشکنه و تو مسئولش هستی؟تازه احتمالا از این دوستیتون به خوانوادت چیزی هم نمیگی و بعد از 4 سال میگی من میخوام با این دختر ازدواج کنم.اگه مخالفت کردن چی؟با جنگ و دعوا میخوای راضیشون کنی؟آخرش چی؟ همین چند وقت پیش این اتفاق واسه دو تا از بچه های دانشگاهمون افتاد.خوانواده پسره مخالفت کردن.4سال هم با هم دوست بودن.دختره هم خوشگل هم نجیب هم با حجاب هم تحصیلکرده.......ولی میگن ما اینو نمیخوایم....هر دوشون عزا گرفتن.اصلا فکر کن باهاش ازدواج کردی.تو که اینقدر درسخونی مطمئن باش پشیمون میشی و میگی اگه ازدواج نکرده بودم پیشرفت میکردم.......اونم همینطور.چون به دوستاش نگاه میکنه که با پسرایی ازدواج کردن که موقعیتشو داشتن.عاقلانه فکر کن.مطمئن باش این دوستی به درست هم لطمه میزنه
 

لیلا مندلیف

عضو جدید
حالا اگه خیلی عاشقی....اول سعی کن عشقو بشناسی.به نظر من عاشق شدن یه نعمته که خدا به یه نفر میده.عشق میتونه به هر دلیلی باشه.قیافه,اخلاق,....همش خوبه.ولی این احساس اولیه به قول ما شیمیست ها مثل یه هسته اولیه برای تشکیل بلور میمونه.ما باید اول اونو خوب تو دلمون بپرورونیم و وقتی یه گوهر زیبا شد تقدیم کنیم به یار.یادت باید به مرحله ای برسی که از بتونی از خودت بگذری.عشق سود و زیان نمیشناسه.خدا رو شکر عرفا وشعرای ایرانی به اندازه ی کافی راه و رسم عاشقی رو گفتن.عشق باید به جایی برسه که تو وجود معشوقت ذوب بشی.خوشحالی اون خوشحالی تو باشه و ناراحتی اون ناراحتی تو.غزلیات سعدی و شهریار بخون میفهمی چی میگم.عشق باید باعث جلای روح بشه.البته همه ی اینایی که گفتم واسه همین عشق زمینی بود نه الهی.هرچند کسی که عشق زمینی رو درک کنه به عشق آسمانی هم میرسه. اگه خیلی عاشقشی نباید بگی موقعیتشو ندارم.باید موقعیتشو جور کنی.اگه عقلت منعت کرد پس عاشق نیستی.عاقلی.برو دنبال عقلت.عشق نصف نیمه و الکی همون هوسه.گفتم هوس نه شهوت.مثلا من هوس میکنم فلان ماشین زیبا رو داشته باشم.اگه همینجوری داشته باشم خوبه ولی اگه خیلی زحمت داشته باشه نمیخوام....چون عاشقش نیستم.البته من از این مثال قصد توهین به عشقت و اون دختر خانوم نداشتم فقط خواستم بگم نگاه عاشق راحت طلب مثل نگاه خریدار به یه کالاست
حالا انتخاب کن.یا عاقل باش یا عاشق.ولی هرکدومو انتخاب کردی راه و رسمشو درست به جا بیار.به خدا توکل کن.خدا رو چه دیدی شاید تو سال 2010 هم یه فرهاد پیدا شد که تو بودی
 

لیلا مندلیف

عضو جدید
به نظر من تو درستو بخون.به قول اون دوستمون ورزش کن.با کسی دوست نشو.سالم زندگی کن.تا وقتش که شد خدا هم یه دختر خوب و سالم نصیبت کنه.اصلا اگه خودت کسی رو سراغ نداشتی به خودم بگو یه دختر خوب و خوشگل بهت معرفی کنم.من دستم سبکه مادر جون.:biggrin:
 

لیلا مندلیف

عضو جدید
تقصیر پسر مردم نیست
وقتی دخترا ناز و عشوه میآن دون می پاشن بعد میکشن کنار
چه توقعی هست؟:mad:
اون کسی که دون میپاشه صیاده.پس آخر وعاقبتش معلومه.اون کسی هم که میره طرف دون منفعت طلبه نه عاشق.جون میخواسته دون بخوره به خاطر صیاد که نرفته!!!!!عشق یعنی عشق بلبل به گل.نه دنبال دونه نه دانه(!)فقط به خاطر خود گل به طرفش میاد.به خاطر زیبایی هاش.
 

IranianWay

عضو جدید
من نمیدونم چرا همه پیشنهاد دوستی میدن.اگه شرایط ازدواج نداری که بی خیال شو..حالا فرض کن رفتی گفتی.اونم حاضر شد باهات دوست بشه.اصلا فرض کن به این نتیجه رسیدی که باهاش خوشبخت میشی.کی میتونی باهاش ازدواج کنی؟کی درست تموم میشه؟سربازی هم که داری.باید سر کار هم بری.شاید تو این مدت اون یه خواستگار داشت که موقعیت ازدواجو داشت و بهش جواب مثبت داد.فکر کردی چه لطمه ای میخوری؟البته به نظر من اگه اون این کارو بکنه حق داره.اون نباید با تو دوست میشد.اصلا یه جور دیگه نگاه کنیم.اون خیلی دوستت داشت و شما 4 سال با هم دوست بودین.اگه تو این مدت تو بخوای ازش جدا شی و اون نخواد میدونی دلش میشکنه و تو مسئولش هستی؟تازه احتمالا از این دوستیتون به خوانوادت چیزی هم نمیگی و بعد از 4 سال میگی من میخوام با این دختر ازدواج کنم.اگه مخالفت کردن چی؟با جنگ و دعوا میخوای راضیشون کنی؟آخرش چی؟ همین چند وقت پیش این اتفاق واسه دو تا از بچه های دانشگاهمون افتاد.خوانواده پسره مخالفت کردن.4سال هم با هم دوست بودن.دختره هم خوشگل هم نجیب هم با حجاب هم تحصیلکرده.......ولی میگن ما اینو نمیخوایم....هر دوشون عزا گرفتن.اصلا فکر کن باهاش ازدواج کردی.تو که اینقدر درسخونی مطمئن باش پشیمون میشی و میگی اگه ازدواج نکرده بودم پیشرفت میکردم.......اونم همینطور.چون به دوستاش نگاه میکنه که با پسرایی ازدواج کردن که موقعیتشو داشتن.عاقلانه فکر کن.مطمئن باش این دوستی به درست هم لطمه میزنه
قابل تامل بود .(+کامل)
حالا عصر خودم میام یک توضیحی به جناب آرش خان میدم فعلا خواب نیاز دارم. :heart:
 

arash250

عضو جدید
مرسی ""ENERJHI جان از جواب

منون از "لیلا مندلیف" به خاطر حرفای پرمعنی و یه یه خورده عارفانه تون

بچه ها یه چندتا راه دیگه بجز ورزش کردن برای فراموش کردن پیش نهاد کنید

منتظرم ها
 

IranianWay

عضو جدید
من نمیدونم چرا همه پیشنهاد دوستی میدن.اگه شرایط ازدواج نداری که بی خیال شو..حالا فرض کن رفتی گفتی.اونم حاضر شد باهات دوست بشه.اصلا فرض کن به این نتیجه رسیدی که باهاش خوشبخت میشی.کی میتونی باهاش ازدواج کنی؟کی درست تموم میشه؟سربازی هم که داری.باید سر کار هم بری.شاید تو این مدت اون یه خواستگار داشت که موقعیت ازدواجو داشت و بهش جواب مثبت داد.فکر کردی چه لطمه ای میخوری؟البته به نظر من اگه اون این کارو بکنه حق داره.اون نباید با تو دوست میشد.اصلا یه جور دیگه نگاه کنیم.اون خیلی دوستت داشت و شما 4 سال با هم دوست بودین.اگه تو این مدت تو بخوای ازش جدا شی و اون نخواد میدونی دلش میشکنه و تو مسئولش هستی؟تازه احتمالا از این دوستیتون به خوانوادت چیزی هم نمیگی و بعد از 4 سال میگی من میخوام با این دختر ازدواج کنم.اگه مخالفت کردن چی؟با جنگ و دعوا میخوای راضیشون کنی؟آخرش چی؟ همین چند وقت پیش این اتفاق واسه دو تا از بچه های دانشگاهمون افتاد.خوانواده پسره مخالفت کردن.4سال هم با هم دوست بودن.دختره هم خوشگل هم نجیب هم با حجاب هم تحصیلکرده.......ولی میگن ما اینو نمیخوایم....هر دوشون عزا گرفتن.اصلا فکر کن باهاش ازدواج کردی.تو که اینقدر درسخونی مطمئن باش پشیمون میشی و میگی اگه ازدواج نکرده بودم پیشرفت میکردم.......اونم همینطور.چون به دوستاش نگاه میکنه که با پسرایی ازدواج کردن که موقعیتشو داشتن.عاقلانه فکر کن.مطمئن باش این دوستی به درست هم لطمه میزنه
برای همین است که من هم در تاپیک دیگر گفتم کار صحیحی نیست.
چون یک باره می بینید واقعا به هم علاقه دارید و دیگه نمیتونید مثل الان همدیگر رو فراموش کنید.
به قول لیلا 4سال درس داری 2 سال سربازی بعد از اینها که نمیگن بیا پشت میز بشین باید بری دنبال کار حداقل 8 سال دیگه میشه :smile: تازه اگر همه موافق باشن و همه چیز روال عادی رو طی کنه
یعنی دختره رو معطل خودت میکنی همین
تو اگر واقعا دوستش داری باید از خیرش بگذری و بزاری دنبال فرصت ها و موقیعت هاش بره
ترم آخر هم نیستی اون ترم اول آدم بگه تا تون درسش تمام بشه شما حداقل یک کاری دست و پا کردی.
تازه 7-8 سال دوستی به این شکل آخرش قولت میدن این قدر دست انداز میآد تو زندگی شما که دعواتون میشه میره
اون که دیگه فرصتی زیاد نخواهد داشت خود شما هم ... .
بنده اگر واقعا از کسی خوشم بیاد و تا روشن شدن وضعیت زندگی و نرساندن آن به یک مرحله مشخص هیچ وقت پا پیش نمی زارم.چون اون وقت با دست خودم دارم زندگی شو خراب میکنم.
حالا اگر پدر پولداری بحث دیگه ای هست.
 

لیلا مندلیف

عضو جدید
مرسی ""ENERJHI جان از جواب

منون از "لیلا مندلیف" به خاطر حرفای پرمعنی و یه یه خورده عارفانه تون

بچه ها یه چندتا راه دیگه بجز ورزش کردن برای فراموش کردن پیش نهاد کنید

منتظرم ها
ای بابا تو بازم راه حل میخوای.این حرفها رو به سنگ زده بودم بیخیال شده بود.یه ذره به این حرفها فکر کن بی خیال شو دیگه!!!!!!!!!!!!!فکر کنم اینقدر درس خوندی یه چیزیت شده........
یه راه دیگه هم هست.برو رقص ترکی و کردی یاد بگیر.هر روز 20 دقیقه برقص.اینقدر تحرک و هیجان داره که همه چی یادت میره!!!!!!!!:lol:
 

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا اگه خیلی عاشقی....اول سعی کن عشقو بشناسی.به نظر من عاشق شدن یه نعمته که خدا به یه نفر میده.عشق میتونه به هر دلیلی باشه.قیافه,اخلاق,....همش خوبه.ولی این احساس اولیه به قول ما شیمیست ها مثل یه هسته اولیه برای تشکیل بلور میمونه.ما باید اول اونو خوب تو دلمون بپرورونیم و وقتی یه گوهر زیبا شد تقدیم کنیم به یار.یادت باید به مرحله ای برسی که از بتونی از خودت بگذری.عشق سود و زیان نمیشناسه.خدا رو شکر عرفا وشعرای ایرانی به اندازه ی کافی راه و رسم عاشقی رو گفتن.عشق باید به جایی برسه که تو وجود معشوقت ذوب بشی.خوشحالی اون خوشحالی تو باشه و ناراحتی اون ناراحتی تو.غزلیات سعدی و شهریار بخون میفهمی چی میگم.عشق باید باعث جلای روح بشه.البته همه ی اینایی که گفتم واسه همین عشق زمینی بود نه الهی.هرچند کسی که عشق زمینی رو درک کنه به عشق آسمانی هم میرسه. اگه خیلی عاشقشی نباید بگی موقعیتشو ندارم.باید موقعیتشو جور کنی.اگه عقلت منعت کرد پس عاشق نیستی.عاقلی.برو دنبال عقلت.عشق نصف نیمه و الکی همون هوسه.گفتم هوس نه شهوت.مثلا من هوس میکنم فلان ماشین زیبا رو داشته باشم.اگه همینجوری داشته باشم خوبه ولی اگه خیلی زحمت داشته باشه نمیخوام....چون عاشقش نیستم.البته من از این مثال قصد توهین به عشقت و اون دختر خانوم نداشتم فقط خواستم بگم نگاه عاشق راحت طلب مثل نگاه خریدار به یه کالاست

حالا انتخاب کن.یا عاقل باش یا عاشق.ولی هرکدومو انتخاب کردی راه و رسمشو درست به جا بیار.به خدا توکل کن.خدا رو چه دیدی شاید تو سال 2010 هم یه فرهاد پیدا شد که تو بودی
شما واقعاً قشنگ همه چی رو توضیح دادی.
کاش روانشناسی می خوندی، واقعاً موفق می شدی .;)
من که خیلی ازت ممنونم. قشنگ روشنمون کردی :sweatdrop:
 

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب دوستمون راست می گه یه کار پر هیجان انجام بده. اخه ما از کجا بدونیم چه کاری برات هیجان داره. فقط اینو بدون که دخترا آخرش می گن این پسره که الان با ما دوست بود از کجا معلوم که قبلاً با کس دیگه ایی نبوده. همین رو پسرا هم می گن. :surprised:
بچه جان به حرف دوستات گوش کن
نتونستی با خانواده در میون بذار، بعد باهاش حرف بزن
 

ahmad hassani

عضو جدید
سلام دادا
فقط اینو بدون که عشق کبوتر چاهی نیست که هر روز رو پشت بوم یکی بشینه.این احساست به گفته رفقا تو رو از بین می بره.بزار درست تموم شه سربازیتم بورو نترس دختر خوب فراووووووووووووووونه
 

لیلا مندلیف

عضو جدید
مادر جون می خوای یه آش ضد عاشقی برات درست کنم بخوری تا فرامشش کنی و دیگه عاشق نشی؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! راه خوبیه؟
آخه پسر جان آدم اگه عقلشو به کار بندازه دلش هم رضایت میده.تو هم که همچین مجنون نیستی که اینقدر واسه ما تریپ عشق ورمیداری:lol:که عشق چشاتو کور کرده باشه!!!(شوخی کردما)به هر حال خدا به آدم عقل داه.اگه میخوای برو خودتو بنداز تو چاه.خیالی نیست:whistle:
من میرم اول اسفند میام.اخه کنکور ارشد دارم.دعا کن اونی که میخوام قبول شم!جواب پیامت هم بعدا مفصل میدم.:gol:
 

لیلا مندلیف

عضو جدید
شما واقعاً قشنگ همه چی رو توضیح دادی.
کاش روانشناسی می خوندی، واقعاً موفق می شدی .;)
من که خیلی ازت ممنونم. قشنگ روشنمون کردی :sweatdrop:
ممنون:gol:.شرمنده میکنید:redface:اتفاقا خیلی دوست داشتم.دانشگاه تهران هم قبول شده بودم.ولی به خاطر بازار کارش نرفتم.البته شیمی رو هم خیلی دوست دارم.از یه جهات مثل روانشناسیه.فرقش اینه که با روح مواد شیمیایی سر و کار داری.بعد از اینکه دکترای شیی گرفتم اگه خدا بخواد حتما تو رشته روانشناسی هم تحصیل میکنم.من کلی واسه زندگیم برنامه دارم.دعا کن خدا فرصت و یه اراده قوی بهم بده که به همشون برسم.واسه ارشدم دعا کن.
 

mohammad hoseni

عضو جدید
ممنون:gol:.شرمنده میکنید:redface:اتفاقا خیلی دوست داشتم.دانشگاه تهران هم قبول شده بودم.ولی به خاطر بازار کارش نرفتم.البته شیمی رو هم خیلی دوست دارم.از یه جهات مثل روانشناسیه.فرقش اینه که با روح مواد شیمیایی سر و کار داری.بعد از اینکه دکترای شیی گرفتم اگه خدا بخواد حتما تو رشته روانشناسی هم تحصیل میکنم.من کلی واسه زندگیم برنامه دارم.دعا کن خدا فرصت و یه اراده قوی بهم بده که به همشون برسم.واسه ارشدم دعا کن.
موفق باشین لیلا
 

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام. چی شد آقا آرش تصمیم گرفتی چی کارکنی؟
تا می تونی سر خودتو گرم کن. البته باسرگرمی های خوب و مثبت.
تا می تونمی با دوستات برو بیرون و گردش. حتماً از این حال و هوا در می آی. چیزایی که حواستو پرت کنه. سعی کن زیاد تنها نباشی. زیاد هم جلوش ظاهر نشو.

همش بگو و بخند. قول میدم که فراموشش می کنی
 

ENERJHI

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون:gol:.شرمنده میکنید:redface:اتفاقا خیلی دوست داشتم.دانشگاه تهران هم قبول شده بودم.ولی به خاطر بازار کارش نرفتم.البته شیمی رو هم خیلی دوست دارم.از یه جهات مثل روانشناسیه.فرقش اینه که با روح مواد شیمیایی سر و کار داری.بعد از اینکه دکترای شیی گرفتم اگه خدا بخواد حتما تو رشته روانشناسی هم تحصیل میکنم.من کلی واسه زندگیم برنامه دارم.دعا کن خدا فرصت و یه اراده قوی بهم بده که به همشون برسم.واسه ارشدم دعا کن.
موفق باشی عزیزم. اتفاقاً منم مثل خودت ارشدی هستم. تو هم برای من دعا کن.
منم رشته روانشناسی رو خیلی دوست دارم ولی نه به عنوانح رفه اصلی. در کنار درسم دوست دارم اونم بخونم. گاهی هم که بیکار می شم کتاب روانشناسی می خونم.
امیدوارم موفق بشی تو همه چی:gol:;)
 

ozra.m

عضو جدید
من كه تا حالا عاشق نشدم واسه همين ميگم خوش به حالت
ببين اگه دوسش نداري يا احساس مي كني اون تو رو دوس نداره بي خيال شو اما اگه نه ادامه بده خوب به جاي 20 مي گيري 18 نميشه !!!!!!
بعدشم يه مدت ديگه عادي مي شه برات نگران نباش بعضي موقعه ها شكست عشقيم لازمه
اين نظر من بود ..
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا