مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دهان یار که درمان درد حافظ داشت

فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبهای دراز بیشتر بیدارم

نزدیک سحر روی به بالین آرم

می‌پندارم که دیده بی دیدن دوست

در خواب رود، خیال می‌پندارم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
مگر اين دشت شقايق دل خونين من است؟
كه چنين در غم آن سرو روان ميسوزد
آتشي در دلم انداخت و عالم بو برد
خام پنداشت كه اين عود نهان ميسوزد
 

azadeh_arch _eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا تا کی در ای زندان فریب اینو ان بینی
یکی زین چاه ظلمانی برونا تا جهان بینی
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
ياري كن اي نفس كه درين گوشه قفس
بانگي برآورم ز دل خسته يكي نفس

تنگ غروب و هول بيابان و راه دور
نه پرتو ستاره و نه ناله جرس
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرو بلند بین که چه رفتار می‌کند

وان ماه محتشم که چه گفتار می‌کند

آن چشم مست بین که به شوخی و دلبری

قصد هلاک مردم هشیار می‌کند
 

amarjani200

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرو بلند بین که چه رفتار می‌کند

وان ماه محتشم که چه گفتار می‌کند

آن چشم مست بین که به شوخی و دلبری

قصد هلاک مردم هشیار می‌کند

دشت هايي چه فراخ
كوههايي چه بلند
در گلستانه چه بوي علفي مي آمد

 

behnam-t

عضو جدید
دوش از این فصه نخفتم که رفیقی میگفت
حاقظ ار مست بود جای ملامت باشد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
من چاکر آنم که دلی برباید

یا دل به کسی دهد که جان آساید

آن کس که نه عاشق و نه معشوق کسیست

در ملک خدای اگر نباشد شاید
 

keramos

عضو جدید
الا يا ايها الساقي ادر كاسا و ناولها كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها

به بوي نافه اي كاخر صبا زان طره بگشايد زتاب جعد مشكينش چه خون افتاد در دلها
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا