بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آخه دير اومدي نسيم جونم.
راستش منم بايد برم فردا تمرين دارم.ولي واسه شما فعلا مي مونم:w16:
محمدحسسين گفتي امشب قصه نداري؟آخه من چند بار بپرسم
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام نسیم جان .

خیلی خوشحالم . انشالله خوبه خوب میشن .میان خونه
برا مامان بزرگ منم دعا کنید.
سلام عزيزم...ممنون
باشه حتما براي مادربزرگ شما هم دعا ميكنيم....
باعث افتخار
ولي خانشو خوب اومدي
خان دوست داري؟ ميخرم برات :D
چندتا ميخواي عزيز؟
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
چراشو بگرد پيدا كن:razz:

فروردين جون،نگار جون،تنهايي جان شبتون بخير
قربونت برم!!ببخشید اگه اهمال کردم در حقت!!چی کار کردم من گردن خرد:cry:
راستي ارامش چه بدي از من ديدي تازه من كه به احترام شما قهوه ي تنهايي رم نخوردم(شكر نداشت بدون شكر دوست ندارم)

تو خوبی!!تو چون پسری در اون سنگر حساب میشی!!:thumbsup2:
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قربونت برم!!ببخشید اگه اهمال کردم در حقت!!چی کار کردم من گردن خرد:cry:


تو خوبی!!تو چون پسری در اون سنگر حساب میشی!!:thumbsup2:
نه بابا عزيزم.بي خيال:smile:

آرامش از محمدحسين بگذر.اون اينوري بود ديگه:biggrin:(هرچند كه دليل نخوردنش چيز ديگه اي بود.)
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
نه بابا عزيزم.بي خيال:smile:

آرامش از محمدحسين بگذر.اون اينوري بود ديگه:biggrin:(هرچند كه دليل نخوردنش چيز ديگه اي بود.)
ملودی جان از آن نترس که های و هوی دارد!!از لین محمد بترس که سر به تو دارد!!!من این چیزا رو کهنه رکدم!!مگه شب یلداش یادم میره؟!!
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اينم يه داستان به خاطر نسيم عزيز اميدوارم تكراري نباشه
«مادر»
کودکي که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسيد:« مي گويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد؛ اما من به اين کوچکي و بدون هيچ کمکي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟»
خداوند پاسخ داد :« از ميان بسياري از فرشتگان، من يکي را براي تو در نظر گرفته ام. او در کنار توست و از تو نگهداري خواهد کرد.»
اما کودک هنوز مطمين نبود که مي خوهد برود يا نه.
- اينجا در بهشت، من هيچ کاري جز خنديدن و آواز خواندن ندارم و اين ها براي شادي من کافي است.
خداوند لبخند زد :« فرشته تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهي کرد و شاد خواهي بود.»
کودک ادامه داد:« من چه طور مي توانم بفهمم مردم چه مي گويند وقتي زبان آنها را نمي دانم؟»
خداوند او را نوازش کرد و گفت:« فرشته تو، زيباترين و شيرين ترين واژه هايي را که ممکن است بشنوي، در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوري به تو ياد خواهد داد که چگونه صحبت کني.»
کودک با ناراحتي گفت:« وقتي مي خواهم با شما صحبت کنم، چه کنم؟»
خداوند براي اين سؤال هم پاسخي داشت :« فرشته ات دستهايت را کنار هم مي گذارد و به تو ياد مي دهد که چگونه دعا کني.»
کودک سرش را برگرداند و پرسيد:« شنيده ام که در زمين انسان هاي بدي هم زندگي مي کنند. چه کسي از من محافظت خواهد کرد؟»
- فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتي اگر به قيمت جانش تمام شود.
کودک با نگراني ادامه داد :« امات من هميشه به اين دليل که ديگر نمي توانم شما را ببينم ناراحت خواهم بود.»
خداوند لبخند زد و گفت:« فرشته ات هميشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد مرا خواهد آموخت؛ گرچه من همواره کنار تو خواهم بود.»
در آن هنگام بهشت آرام بود، اما صداهايي از زمين شنيده مي شد. کودک مي دانست که بايد به زودي سفرش را آغاز کند. او به آرامي يک سؤال از ديگر از خداوند پرسيد :« خدايا اگر بايد همين حالا بروم، لطفاً نام فرشته ام را به من بگوييد.»
خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد :« نام فرشته ات اهميتي ندارد و به راحتي مي تواني او را مادر صدا کني.»
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محمدحسين:w00:ماهمچنان در خماري بسر ميبريم

چرا آرامش مگه چيا مي گفت؟من يادم نمياد.:w20:لازم شد برم اونشبو يه نگاهي بندازما
(خودت اعتراف كن اون شب چي چيا گفتي.زود!)
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
حالا حي پشت سر من صفحه بزارين
ببينم اين قضيه شب يلدا چيه من خودم خبر ندارم:razz:
 

nasim khanom

عضو جدید
کاربر ممتاز
وايييي محمد حسين چقدر قشنگ بود دستت درد نكنه... موهاي بدنم سيخ سيخ شد :cry:
خدايا .... تورو به بزرگيه خودت قسم ميدم ...همه اون فرشته هايي كه خودت براي نگهداريه ما فرستادي... صحيح و سالم نگهشون دار :smile:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
حالا حي پشت سر من صفحه بزارين
ببينم اين قضيه شب يلدا چيه من خودم خبر ندارم:razz:
محمدحسین ممکنه بقیه رو بتونی قول بزنی ولی من خودم یه پا پلیسم!!حواسم بود شب یلدا تمام خوراکی ها رو تو خوردی!!!اون پشت قایم شده بودی!!!فکر نکن من ندیدم!!اوهوم!!
 

...Melody

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آرامش ميگه خودتو نزن به اون راه

بچه ها منم ديگه برم.اين سماهم كه نيومد.:razz:
آرامش جان،محمد حسين دستت درد نكنه قشنگ بود،ثمين جان همه شبتون بخير

اين محمدم نيومد آرامش توجه كردي؟
آآرررااامممششش
:w15::w15:
حالا فهميدم،تو محمدو ميگي بنده خدا محمدحسين:w12::w12:
هيچي محمدحسين جان سوءتفاهمي بيش نبود:w15::w15:
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سمين جان محمد حسين منم
پشت سر آدم صفحه ميزاني
ننگم به آدم مي چسبونيد
من دخسر نيستم پسرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
ملودی تو فهمیدی آره!!بلاگرفته ای هستی!!!:w15: آره دقیقا همون بود!!ولی به روت نیار


شبت بخیر باشه
بچه ها شب همگی تون بخیر باشه!!!ما رفتیم :gol::gol:
محمدحسین حرص نخور!!شب می باشه چاق میشی دیگه زیر کرسی جا نمیشی!!:w25:
 

Similar threads

بالا