وای !! خدا مرگم بده!!! موشششششششش!!!!

tm-civil

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همگی!!!!!
امروز که تو خونه با مامانم تو خیالمون داشتیم سفر میکردیمو رفته بودیم اون قدیم قدیما!!!یاد یه خاطره افتادیم که کلی خندیدیم در عین حال که چندشمون شد!!!!
تصمیم گرفتم بیام اینجا یه تاپیک بزنمو خاطره مو بگم و از دوستان بخوام که خاطره هاشونو با موش این موجود جیزویزی بگن!!!!!!!!!
 

tm-civil

عضو جدید
کاربر ممتاز
قدیما که با خالم اینا و بچه هاشون(جمعا میشیم 6نفر) هر 3 روز یه بار خونه مامان بزرگم اینا جمع میشدیم همیشه یه نهار مشتی داشتیم که حالا یا آش بود یا دلمه برگ مو بود یا قرمه سبزی و .....
.
یکی از همین روزای قشنگ خدا جمع شده بودیم و تصمیم بر این بود که مامانا آش درست کنن،خلاصه جونم واستون بگه که سبزی شو پاک کردنو بلغورشو پختن و آش رو بار گذاشتن؛
جاتون خالی بوی آشه تا هفتا خونه اونمورتر هم میرفت !!
آشه نیم پز شده بودو خاله کوچیکم ( که خدا میدونه چقد از موش متنفره...) پاشد رفت آب بریزه تو قابلمه آش!!!
پارچ آبو از تو کمد ورداشت و گرفت زیر شیر آب... بعد برد ریخت تو دیگ.....
.
.
آره عزیزان.....
در دیگو گذاشت و رفت!!! 10 دقیقه بعد دوباره برگشت و دیگه رو هم زد!!!!...
..
..
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ!!!
..
-چی شد خاله!!!
..
..
-خدا مرگم بده حتما آشو ریخت روش!!!!!
..
- وای خدا مرگم بده موش....................
..
...
همه بدو بدو رفتیم آشپزخونه !!!
چشمتون روز بد نبینه !!! نگو تو پارچ آب یه موش مادر مرده افتاده بوده!!!
که حالا آشمون شده بود آبگوشت موش........................
 

معمار67سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای مامان آش با موش ببین چه طعمی می ده:hate:
ولی خاله کوچیکه من اصلا از موش نمی ترسه :eek:
یه بار خونه مامان بزرگمینا بودیم گفتش که تو خونه یه موش هست که می ره لحاف تشکارو می خوره اونو بگیرینش تا دودمانمون به باد نرفته مامانمو خاله م هم شدن مارپل و همکارش دنبال موشه می گشتن تا اینکه پیداش کردن مامانم ترسید عقب رفت خاله م چه کشتیی با این موشه گرفت اون بدو موش بدو همه داشتیم جیغ می زدیم آخر سر انداختش بیرون ولی نتونست بکشتش .............
همش هم می رفت حیاط تا شاید پیداش کنه و کارشو یه سره کنه از نخش بیرون نمی یومد :surprised: ولی فکر کنم موشه حساب کار دستش اومد دیگه اون حوالی پیداش نشد...............
 

tm-civil

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب در عوض من کلی خاطره با موش دارم!!!!!
یه بارم تو اتاقک خودم(اتاقک تنهایی تو پشت بوم!!!) نشسته بودم درس میخوندم !!
یهو دیدم دو تا چشم سیاه درشت براق خوشگل زل زده داره نیگا میکنه!!
منه بیجنبه هم یه جیغی کشیدم که موشه پشیمون شد تلو تلو رفت!!!
اینجاش جالب بود که موشه فرار نکرد!!!!!! خیلی ریلکس بود!!!!:d
 

niloo_sh.sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
وااااااااااااااااااای

دست رو دلم نذارید که خوووووووووووووووونه


با دو تا از دوستام جایی که درس میخونیم خونه گرفتیم
1 خونه قمری پر از موووووووووووووووش
دیگه تقریبا آب بندی شدیم
 

emi.zx2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خاطره مستقیم(face to face)با موش نداشتم
اما یه روز صبح از صدای جیغ مامانم از خواب بیدار شدم نگو داش صبحونه میخورد یه موش دیده ،یه 2هفته ای اهل خونه بسیج شدیم تا موشه رو پیدا کنیم اما مثل اینکه آب شده بود رفته بود زمین
بعد اون 6ملیون نوع ادوات جنگی علیه موش ها توی خونمون جاسازی شد
اما هنوز که هنوزه رنگی از موش ندیدیم

شایدم موش خرزوخان خدا بیامرز بود:whistle::whistle::whistle:
 

joliet_arch

عضو جدید
یه روز رفته بوم خونه دوستم که با هم درس بخونیم
یه داداش داشت که خیلی شر بود
ما داشتیم درس می خوندیم که یهو دیدیم صدای جیغ عجیبی اومد. از
طرف آشپز خونه.دویییدییم تو آشپز خونه که دیدیم
بله!داداش دوست یه موش بیچاره رو برداشته بود و روی شعله گاز گرفته بود .
وااااااااای!!!موش بیچاره جزغاله شدش ...........
 

vahid2007

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار یه موش اومده بود تو خونمون هر کار میکردیم نمیتونستیم بگیریمش تا صبح صدای خش خش میو اومد

خلاصه یه هفته اون بودو ما بودو تا این که بالاخره گرفتیمش

حالا بگو چی کارش کردیم

حدس بزن...
....
.
.
.
.
.سرشو با قاچو اره ای بریدم تا عبرت بقیه بشه
اره
 

joliet_arch

عضو جدید
یه بار یه موش اومده بود تو خونمون هر کار میکردیم نمیتونستیم بگیریمش تا صبح صدای خش خش میو اومد

خلاصه یه هفته اون بودو ما بودو تا این که بالاخره گرفتیمش

حالا بگو چی کارش کردیم

حدس بزن...
....
.
.
.
.
.سرشو با قاچو اره ای بریدم تا عبرت بقیه بشه
اره

ای بیرحم....خبیث
 

tm-civil

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار یه موش اومده بود تو خونمون هر کار میکردیم نمیتونستیم بگیریمش تا صبح صدای خش خش میو اومد

خلاصه یه هفته اون بودو ما بودو تا این که بالاخره گرفتیمش

حالا بگو چی کارش کردیم

حدس بزن...
....
.
.
.
.
.سرشو با قاچو اره ای بریدم تا عبرت بقیه بشه
اره


وای خدا.....................
.
. چه جوری دلتون اومد.!!!!!!!:cry::cry:
.
من سابقه خوردن مورچه دارم ولی سر بریدن نه!!!:w08:
آخه هی میگفتن مورچه ترش مزه اس!! منم که بچه کنجکاو!!
همچین بچه هم نبودما!!!! 3 راهنمایی!!!!
ولی خیلی کوچیک بود مزه شو نفهمیدم!!!:d:d
 

سالاری

عضو جدید
حالا من یه چیزه عجیب بگم کفتون ببره
تا حالا دیدین موش سنکوب کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!:surprised:
آره میشه
یه بار تو خونه مامان بزرگم موش اومده بود
موش بدبخت تو کنج دیوار گیر کرد
عموم که صدای بس گوش نواز داره به موشه زل زده بود
موشه هم به عموم
عموی مام ان چنان فریادی کشید
که موش بیچاره جا به جا سنکوب کرد. مرد!!!!!!!!!!!:eek::eek::eek::cry::cry:
 

emi.zx2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای خدا.....................
.
. چه جوری دلتون اومد.!!!!!!!:cry::cry:
.
من سابقه خوردن مورچه دارم ولی سر بریدن نه!!!:w08:
آخه هی میگفتن مورچه ترش مزه اس!! منم که بچه کنجکاو!!
همچین بچه هم نبودما!!!! 3 راهنمایی!!!!
ولی خیلی کوچیک بود مزه شو نفهمیدم!!!:d:d

:w15::w15::w15:
چی مورچه
:w15::w15::w15:
خوردیش؟
:w15::w15::w15:
:w14::w14::w14:
 

emi.zx2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
آها یه چی یادم اومد
حتما تا حالا شنیدین با دیدین که موش و گربه ،سگ و گربه ،قناری و گربه یا ... با هم زندگی مسالمت آمیز داشته باشن
اما فک کنم تا حالا نشنیدین که گربه از دست موش فرار کنه:eek::eek::eek:
اره این اتفاق افتاده اونم تو محله ما تازه نه یه بار که بگیم اتفاقی بوده بلکه تمام گربه های محله مون از دست موش های فسقلیم فرار میکنن:surprised::surprised:
چی کا کنیم سوسولن دیگه:whistle::whistle::whistle::warn::warn:
 

tm-civil

عضو جدید
کاربر ممتاز
آها یه چی یادم اومد
حتما تا حالا شنیدین با دیدین که موش و گربه ،سگ و گربه ،قناری و گربه یا ... با هم زندگی مسالمت آمیز داشته باشن
اما فک کنم تا حالا نشنیدین که گربه از دست موش فرار کنه:eek::eek::eek:
اره این اتفاق افتاده اونم تو محله ما تازه نه یه بار که بگیم اتفاقی بوده بلکه تمام گربه های محله مون از دست موش های فسقلیم فرار میکنن:surprised::surprised:
چی کا کنیم سوسولن دیگه:whistle::whistle::whistle::warn::warn:


ما یه زمانی آبادان زندگی میکردیم!!!!!!
موش داشتن به اندازه گربه!!!!!!!!!!!
.
.
اونجام همونجوری بود.... گربه ها از دست موشا فرار میکردن!!!!!!:d

.
ببخشید تشکرام تموم شده!!!!!!!
 

nattygirl

عضو جدید
یه روز رفته بوم خونه دوستم که با هم درس بخونیم
یه داداش داشت که خیلی شر بود
ما داشتیم درس می خوندیم که یهو دیدیم صدای جیغ عجیبی اومد. از
طرف آشپز خونه.دویییدییم تو آشپز خونه که دیدیم
بله!داداش دوست یه موش بیچاره رو برداشته بود و روی شعله گاز گرفته بود .
وااااااااای!!!موش بیچاره جزغاله شدش ...........
:surprised::surprised:بنده خدا
بيچاره
 

joliet_arch

عضو جدید
حالا من یه چیزه عجیب بگم کفتون ببره
تا حالا دیدین موش سنکوب کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!:surprised:
آره میشه
یه بار تو خونه مامان بزرگم موش اومده بود
موش بدبخت تو کنج دیوار گیر کرد
عموم که صدای بس گوش نواز داره به موشه زل زده بود
موشه هم به عموم
عموی مام ان چنان فریادی کشید
که موش بیچاره جا به جا سنکوب کرد. مرد!!!!!!!!!!!:eek::eek::eek::cry::cry:

Wow!!!:eek::surprised:
 

Similar threads

بالا