راننده زن عربستانی: غلط کردم ببخشید!

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقای حذب الله ...
مسلمونای سوریه که آدم نیستند
مسلمونای چین که آدم نیستند
بس کن بابا این همه ریا کاری رو تو سوریه 1500 نفر مردن زن و مرد رو مثل چند ماه پیش ایران میگیرن و رعب و وحشت درست میکنن بعد از 50 سال هنوز تو سوریه وضعیت فوق العاده برقراره یک بار صداش در نیومد حالا اومدی ادعای مچ گیری از آمریکا میکنی
آقای محترم املات ضعیف بوده ها . دی
در مورد مردم سوریه ..........حرف بشار اسد کاملا گواه حقوق بشر هست ......یه سر بزنین حرفهای بشار رو بخونین البته با عرض پوزش رسانه های غرب چیزی نگفتن ............ در ضمن بحث سر مسلموان بودن افراد نیست .........بحث سر دین دار بودن و آزادی خواه بودن واقعی افراد است ..........نه آزادی تلویحی


حقوق بشر یعنی تساوی حقوق زن و مرد
یعنی مساوی بودن دیه
یعنی نبود حق تعدد زوج برای مرد
یعنی نبود حق مهریه برای خانم که بعضی مرد ها رو به خاک سیاه نشونده
یعنی نبود سنگسار
یعنی نبود زندانی سیاسی
یعنی نبود حجاب اجباری
یعنی نبود سوال های دینی هنگام ورود به دانشگاه یا استخدام
یعنی آزادی دین
یعنی آزادی حق اعتراض
یعنی امکان داشتن حق زندگی ...
احسنت
حقوق برابر یعنی چی ؟ عدالت یعنی چی ؟ اینطور که شما میگی نعوذبالله خداوند هم حقوق رو یکسان رعایت نکرده ..... چون خانمها بیشتر احساساتین نسبت به ما مردها ........وقتی حرف از حقوق برابر میزنید .........بدونید یعنی چی ؟
حقوق برابر یعنی با توجه به ویژگیهای اونها حق و حقوقی مسالمت آمیز تعیین بشه که حق دیگری با توجه به خصوصیاتش پایمال نشه ............ در این بین اون ویژگیها رو قطعا کتابهای مقدس تعیین میکنن
نه حرف من و شما نوعی .........مثلا کی باورش میشه خانمها بیش از سه هزار کلمه در روز حرف میزنن و اینو دانشمندان کشف کردن طبق نمونه گیری انجام شده در انگلیس تازه . دی
در شرایطی که قرآن در این باره گفته هزار و چهارصد سال پیش ..........اعجاز قرآن خیلی موارد هست از جمله موتلد شدن انسان ........کهکشانها و ......... که تازه بشر داره میفهمه

این مواردی که شما گفتی به نظرمن هیچ کدومش حقوق یکسان و عادلانه نیس چون ویژگیهای یکی ویژگیهای دیگری رو نقض میکنه .......... آزادی مجرم اینم خوبه نه ؟!!!!!!!
یکی گفت چرا گفتی هم جنس ........ اون خانم حقوق بشری هی دفاع میکنن نمیکنن ؟
طبق همین حرف شما ..........حقوق برابر
و بایستی به فرموده اینها حقوق انسانی که اشرف مخلوقاته با حقوق حیوان برابری کنه !!!!!!!!
حیوانی که هیچ کنترلی بر خودش نداره ...................
 

bahram3

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w10:توایران این موضوع برعکسه.خیلی به حقوق خانوما رسیدن.از تحصیلات بگیرتااشتغال...متاسفانه!!!
ما هم اگه همین طوری پیش بریم با این قوانین جدیدی که تصویب میشه چند سال دیگه از عرب ها بدتر میشیم مثلا حذف پذیرش زنان در دوره ارشد درچند دانشگاه ...فکر نکنید ما خیلی از عرب ها پیشرفته تریم
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقای محترم املات ضعیف بوده ها . دی
در مورد مردم سوریه ..........حرف بشار اسد کاملا گواه حقوق بشر هست ......یه سر بزنین حرفهای بشار رو بخونین البته با عرض پوزش رسانه های غرب چیزی نگفتن ............ در ضمن بحث سر مسلموان بودن افراد نیست .........بحث سر دین دار بودن و آزادی خواه بودن واقعی افراد است ..........نه آزادی تلویحی



احسنت
حقوق برابر یعنی چی ؟ عدالت یعنی چی ؟ اینطور که شما میگی نعوذبالله خداوند هم حقوق رو یکسان رعایت نکرده ..... چون خانمها بیشتر احساساتین نسبت به ما مردها ........وقتی حرف از حقوق برابر میزنید .........بدونید یعنی چی ؟
حقوق برابر یعنی با توجه به ویژگیهای اونها حق و حقوقی مسالمت آمیز تعیین بشه که حق دیگری با توجه به خصوصیاتش پایمال نشه ............ در این بین اون ویژگیها رو قطعا کتابهای مقدس تعیین میکنن
نه حرف من و شما نوعی .........مثلا کی باورش میشه خانمها بیش از سه هزار کلمه در روز حرف میزنن و اینو دانشمندان کشف کردن طبق نمونه گیری انجام شده در انگلیس تازه . دی
در شرایطی که قرآن در این باره گفته هزار و چهارصد سال پیش ..........اعجاز قرآن خیلی موارد هست از جمله موتلد شدن انسان ........کهکشانها و ......... که تازه بشر داره میفهمه

این مواردی که شما گفتی به نظرمن هیچ کدومش حقوق یکسان و عادلانه نیس چون ویژگیهای یکی ویژگیهای دیگری رو نقض میکنه .......... آزادی مجرم اینم خوبه نه ؟!!!!!!!
یکی گفت چرا گفتی هم جنس ........ اون خانم حقوق بشری هی دفاع میکنن نمیکنن ؟
طبق همین حرف شما ..........حقوق برابر
و بایستی به فرموده اینها حقوق انسانی که اشرف مخلوقاته با حقوق حیوان برابری کنه !!!!!!!!
حیوانی که هیچ کنترلی بر خودش نداره ...................
بله محمد عزیز...حق با شماست... فقط من نمی دونم چرا تو این تطابق حقوق با ویژگیها ،همیشه حق خانوما کمتره... یعنی این ویژگی های خاص ما اینقدر مارو پستتر کرده؟؟؟ تا این حد؟؟ که حق نه گفتن به زندگی ای که برامون جهنمه رو نداریم؟؟؟ حق داشتن بچه ای که به دنیا آوردیم و بزرگ کردیمو نداریم؟؟؟ ما اینقدر پست تریم؟؟؟

:w10:توایران این موضوع برعکسه.خیلی به حقوق خانوما رسیدن.از تحصیلات بگیرتااشتغال...متاسفانه!!!
خدمتتون عرض کنم دارن تو مراتب عالیه حقوق خانوما رو کم می کنن... گفتم که خوشحال و خوشبخت و خوشبحال بشین
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله محمد عزیز...حق با شماست... فقط من نمی دونم چرا تو این تطابق حقوق با ویژگیها ،همیشه حق خانوما کمتره... یعنی این ویژگی های خاص ما اینقدر مارو پستتر کرده؟؟؟ تا این حد؟؟ که حق نه گفتن به زندگی ای که برامون جهنمه رو نداریم؟؟؟ حق داشتن بچه ای که به دنیا آوردیم و بزرگ کردیمو نداریم؟؟؟ ما اینقدر پست تریم؟؟؟


خدمتتون عرض کنم دارن تو مراتب عالیه حقوق خانوما رو کم می کنن... گفتم که خوشحال و خوشبخت و خوشبحال بشین
سلام
دوست عزیز و گلم ...........خداوند زن رو زیبا تر قرار داده یا مرد رو ؟ ..........در برابر این همه ویژگیهایی که ما داریم ویژگیهای زن حتی اگر کمتر باشه که تقریبا نیست بیشتر خودشو نشون میده

البته ظلمهایی در حق زن در برخی کشورها شده حتی کشورهای مسلمان اما اون کشورهایی که چارچوب برخورد با خانمها رو قرآن قرار ندادن و مرد سالاری رو پیش گرفتن

اصلا چرا خانمها نباید برن سربازی ؟!!!!!!!!!
اگر بنا بر حقوق یکسان غربیهاس .......خانمها هم باید برن سربازی ........نه به خواسته خودشونا .........فرق فوکوله !!!!!!!!!
خیلی موارد دیگه هم هست اگه خواستین بهتون میگم .............
در ضمن خانمها تو مراتب عالیه کاملا میتونن تحصیل کنن
مهندس عزیز تو اون تاپیک هم گفتم شما برو فایل پی دی اف سازمان سنجش رو بگیر ..........حقیقت رو خیلی جالب در می یابی .............. خود محور محدودیت پذیرش نیست در هیچ دانشگاهی حتی علم و صنعت .......شبانه هم خانمها بیشتر میگیره ....... البته روزانه فقط یکی دو دانشگاه مرد میگیرن .......ولی خانمها یعنی فقط میخواستن برن علم و صنعت !!!!!!!!!؟
من فکر نمیکنم با وجود دانشگاه شریف ، شهید بهشتی ، امیرکبیر .........خیلی هم فضا بر خانمهایی که حقیقتا استادی برازندشونه بسته بشه ......... در ضمن ظرفیتها هم که کاملا مشهوده افزایش پیدا کرده ........همه اینا در مقطع فوق لیسانس بود
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدم دوباره یک سری حرفهای کلیشه ای درمورد اینکه اسلام به فکر زن بوده و زن ریحانه خانه است و...اینکه در کشور های غربی زنان تبدیل به وسیله ای برای ارضای شهوت مردان شده اند و...بهانه ها وسخنان کلیشه ای که بیش از 30 ساله داره تکرار میشه و ازش برای زیرپاگذاشتن حقوق زنان استفاده میشه. بد ندیدم یکسری سخنان از امام اول شیعیان که قبلا در سایت دانشجو درمورد ارزش زن در اسلام نوشته بودم رو اینجا قراربدم تا موضوع نگرش دین مردسالار اسلام به زن مشخص بشه:

تصورمی کنم اگربخواهیم ازدید اسلامی ودینی به موضوع نگاه کنیم زن دارای خلفتی ناقص می باشد.توجه داشته باشیدکه بسیاری ازاحکام ازجمله حکم شهادت زن،ارث بردن او رفتاری که شوهرمجازاست باهمسرش بکندو...که مفصل است درموردزنهاوجوددارد.حضرت علی درمورد زنان درنامه ای به امام حسن درنهج البلاغه می گوید:

درامورسیاسی کشورازمشورت بازنان بپرهیز که رای آنان زودسست می شود وتصمیم آنان ناپایداراست. درپرده حجاب نگاهشان دار تانامحرمان راننگرند.بیرون رفتن رنان بدترازاین نیست که افرادغیرصالح رامیانشان آوری واگربتوانی به گونه ای زندگی کنی که غیرتورانشناسندچنین کن! کاری که برترازتوانایی زن است به اووامگذارکه زن گل بهاری است نه پهلوان سخت کوش. مبادا درگرامی داشتن زن زیاده روی کنی که اورابه طمع ورزی کشانده برای دیگران به نارواشفاعت می کند.... ترجمه دشتی

البته باتوجه به جامعه مردسالارعربستان شنیدن چنین سخنانی چندان جای تعجبی ندارد.حضرت علی صراحتامشورت بازنان درامورسیاسی رانهی می کندوحتی می گویدکه به گونه ای زندگی کن که غیرتورانشناسند! به گونه ای درموردزنان سخن گفته است که زنان موجوداتی ناقص الخلقه هستندوباید جوری باهاش برخوردکردکه یه وقت پررونشود! توجه داریدکه حضرت علی هیچ گونه اماواگری باقی نمی گذاردوصراحتاهمه زنان راموردخطاب قرارمی دهدونه فقط عده ای ازآنان را.
به هرحال اگردوستان ما(به خصوص خانوم های محترم سایت)نمی دانستندکه این سخنان ازچه کسی است وجملات بالارامی خواندنددرموردکسی که این سخنان راگفته است چه نظری داشتند؟! قضاوت باخودتان.
البته بدیهی است که وقتی درقرآن ودرکلام ورفتارامامان ماشاهدچنین برخوردی بازنان هستیم وحتی زن ازمرددرست شده است وزن عامل سقوط وگناه مرددربهشت می باشدطبیعتاباچنین پیش زمینه ای که علمادارندعجیب نیست که گاهی اوقات سخنان عجیب وحیرت انگیزی راازآنهابخوانیم.البته این دوستان معمولاسعی می کنندکه حرمت کلام راحفظ کننداماگاهی اوقات برای بیان حقیقت(!)دلیلی به اینکارنمی بینندوصراحتاتفکراتشان رابیان می کنند.آقای صدرالمتالهین درکتابش اسفاراربعه سخنی زشت درموردزنان داردوآقای ملاهادی سبزواری درحاشیه نوشته است که بله ایشان زنان رادرعداد حیوانات آورده است وبرای اینکه زنان ازجنس حیوانات هستندوفقط صورت انسان به آنهاداده شده است تامردان ازآنان مشمئزنشوندودرنکاح باآنان رغبت کنند.زنان به دلیل ضعف عقل وادراک جزییات ومیل به زیورهای دنیا،حقاوعدلا درحکم حیوانات زبان بسته اندولی به آنهاصورت انسان داده شده است تامردان ازمصاحبت باآنان متنفرنشوندودرنکاح باآنان رغبت ورزندوبه همین دلیل درشرع مطهر مردان رادرکثیری اراحکام مثل طلاق ونشوز و...برزنان چیرگی داده اند...

همانگونه که می بینیداززنان تصویری حیوانی،پست وفقط ابزاری دردرست مردبرای نکاح وادامه دادن نسل خودساخته شده است ومردبایدهمانگونه که ازطفل خودمراقبت می کندمواظبش باشدوهمواره افساراوراددردست داشته باشدکه مباداازحدخودبگذاردوبایداو رراحتی الامکان درخانه نگاه داردتایک وقت به خاطرضعف عقلش گمراه نشود.

به عنوان حسن ختام یکی ازخطبه های حضرت علی را که بعد ازجنگ جمل درنکوهش زنان ایراد شده است را می نگارم:

خطبه 079-نكوهش زنان
و از خطبه هاى آن حضرت است پس از پايان نبرد جمل، در نكوهش زنان مردم! ايمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ايشان ناتمام. نشانه ناتمامى ايمان، معذور بود نشان از نماز و روزه است به هنگام عادتشان، و نقصان بهره ايشان، نصف بودن سهم آنان از ميراث است نسبت به سهم مردان، و نشانه ناتمامى خرد آنان اين بود كه گواهى دو زن چون گواهى يك مرد به حساب رود. پس از زنان بد بپرهيزيد و خود را از نيكانشان وا پاييد، و تا در كار زشت طمع نكنند، در كار نيك از آنان اطاعت ننماييد. ترجمه شهیدی


خطبه 79

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است

بَعْدَ فَراغِهِ مِنْ حَرْبِ الْجَمَلِ فى ذَمِّ النِّساءِ
پس از پايان جنگ جمل در مذمّت زنان

مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ النِّساءَ نَواقِصُ الاْيمانِ، نَواقِصُ الْحُظُوظِ،
اى مردم، زنان از نظر ايمان و ارث
نَواقِصُ الْعُقُولِ. فَاَمّا نُقْصانُ ايمانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ
و عقل ناقصند. اما نقصان ايمانشان به اعتبار معاف بودن از نماز و روزه
وَالصِّيامِ فى اَيّامِ حَيْضِهِنَّ. وَ اَمّا نُقْصانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَواريثُهُنَّ
در ايام قاعدگى است. اما نقصان ارثشان به اعتبار اينكه سهم ارث آنان
عَلَى الاَْنْصافِ مِنْ مَواريثِ الرِّجالِ. وَ اَمّا نُقْصانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهادَةُ
نصف سهم ارث مردان است. اما نقصان عقلشان، به اعتبار اينكه شهادت دو زن

امْرَاَتَيْنِ كَشَهادَةِ الرَّجُلِ الْواحِدِ. فَاتَّقُوا شِرارَ النِّساءِ، وَ كُونُوا مِنْ
برابر شهادت با يك مرد است. از بَدان آنان بترسيد، و از خوبانشان
خِيارِهِنَّ عَلى حَذَر، وَلاتُطيعُوهُنَّ فِى الْمَعْرُوفِ حَتّى لايَطْمَعْنَ
بر حذر باشيد، و در امور پسنديده از آنان پيروى نكنيد تا در اعمال ناشايسته طمع
فِى الْمُنْكَـرِ.
پيروى نداشته باشند. ترجمه آقای انصاریان

می بینید که حضرت علی صراحتا زنان را ناقص العقل خطاب می کند وحتی ایمانشان را ناقص می نامد ومی گوید که حتی در امورپسندیده ازآنها پیروی نکنید تا پررو وپرتوقع نشوند وانتظارشان بالانرود واگرکاربدی ازشماخواستند انتظارقبول شدن درخواستشان رانداشته باشند.همچنین هشدارمی دهد که ازخوبانشان هم برحذرباشید.
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدم دوباره یک سری حرفهای کلیشه ای درمورد اینکه اسلام به فکر زن بوده و زن ریحانه خانه است و...اینکه در کشور های غربی زنان تبدیل به وسیله ای برای ارضای شهوت مردان شده اند و...بهانه ها وسخنان کلیشه ای که بیش از 30 ساله داره تکرار میشه و ازش برای زیرپاگذاشتن حقوق زنان استفاده میشه. بد ندیدم یکسری سخنان از امام اول شیعیان که قبلا در سایت دانشجو درمورد ارزش زن در اسلام نوشته بودم رو اینجا قراربدم تا موضوع نگرش دین مردسالار اسلام به زن مشخص بشه:

تصورمی کنم اگربخواهیم ازدید اسلامی ودینی به موضوع نگاه کنیم زن دارای خلفتی ناقص می باشد.توجه داشته باشیدکه بسیاری ازاحکام ازجمله حکم شهادت زن،ارث بردن او رفتاری که شوهرمجازاست باهمسرش بکندو...که مفصل است درموردزنهاوجوددارد.حضرت علی درمورد زنان درنامه ای به امام حسن درنهج البلاغه می گوید:

درامورسیاسی کشورازمشورت بازنان بپرهیز که رای آنان زودسست می شود وتصمیم آنان ناپایداراست. درپرده حجاب نگاهشان دار تانامحرمان راننگرند.بیرون رفتن رنان بدترازاین نیست که افرادغیرصالح رامیانشان آوری واگربتوانی به گونه ای زندگی کنی که غیرتورانشناسندچنین کن! کاری که برترازتوانایی زن است به اووامگذارکه زن گل بهاری است نه پهلوان سخت کوش. مبادا درگرامی داشتن زن زیاده روی کنی که اورابه طمع ورزی کشانده برای دیگران به نارواشفاعت می کند.... ترجمه دشتی

البته باتوجه به جامعه مردسالارعربستان شنیدن چنین سخنانی چندان جای تعجبی ندارد.حضرت علی صراحتامشورت بازنان درامورسیاسی رانهی می کندوحتی می گویدکه به گونه ای زندگی کن که غیرتورانشناسند! به گونه ای درموردزنان سخن گفته است که زنان موجوداتی ناقص الخلقه هستندوباید جوری باهاش برخوردکردکه یه وقت پررونشود! توجه داریدکه حضرت علی هیچ گونه اماواگری باقی نمی گذاردوصراحتاهمه زنان راموردخطاب قرارمی دهدونه فقط عده ای ازآنان را.
به هرحال اگردوستان ما(به خصوص خانوم های محترم سایت)نمی دانستندکه این سخنان ازچه کسی است وجملات بالارامی خواندنددرموردکسی که این سخنان راگفته است چه نظری داشتند؟! قضاوت باخودتان.
البته بدیهی است که وقتی درقرآن ودرکلام ورفتارامامان ماشاهدچنین برخوردی بازنان هستیم وحتی زن ازمرددرست شده است وزن عامل سقوط وگناه مرددربهشت می باشدطبیعتاباچنین پیش زمینه ای که علمادارندعجیب نیست که گاهی اوقات سخنان عجیب وحیرت انگیزی راازآنهابخوانیم.البته این دوستان معمولاسعی می کنندکه حرمت کلام راحفظ کننداماگاهی اوقات برای بیان حقیقت(!)دلیلی به اینکارنمی بینندوصراحتاتفکراتشان رابیان می کنند.آقای صدرالمتالهین درکتابش اسفاراربعه سخنی زشت درموردزنان داردوآقای ملاهادی سبزواری درحاشیه نوشته است که بله ایشان زنان رادرعداد حیوانات آورده است وبرای اینکه زنان ازجنس حیوانات هستندوفقط صورت انسان به آنهاداده شده است تامردان ازآنان مشمئزنشوندودرنکاح باآنان رغبت کنند.زنان به دلیل ضعف عقل وادراک جزییات ومیل به زیورهای دنیا،حقاوعدلا درحکم حیوانات زبان بسته اندولی به آنهاصورت انسان داده شده است تامردان ازمصاحبت باآنان متنفرنشوندودرنکاح باآنان رغبت ورزندوبه همین دلیل درشرع مطهر مردان رادرکثیری اراحکام مثل طلاق ونشوز و...برزنان چیرگی داده اند...

همانگونه که می بینیداززنان تصویری حیوانی،پست وفقط ابزاری دردرست مردبرای نکاح وادامه دادن نسل خودساخته شده است ومردبایدهمانگونه که ازطفل خودمراقبت می کندمواظبش باشدوهمواره افساراوراددردست داشته باشدکه مباداازحدخودبگذاردوبایداو رراحتی الامکان درخانه نگاه داردتایک وقت به خاطرضعف عقلش گمراه نشود.

به عنوان حسن ختام یکی ازخطبه های حضرت علی را که بعد ازجنگ جمل درنکوهش زنان ایراد شده است را می نگارم:

خطبه 079-نكوهش زنان
و از خطبه هاى آن حضرت است پس از پايان نبرد جمل، در نكوهش زنان مردم! ايمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ايشان ناتمام. نشانه ناتمامى ايمان، معذور بود نشان از نماز و روزه است به هنگام عادتشان، و نقصان بهره ايشان، نصف بودن سهم آنان از ميراث است نسبت به سهم مردان، و نشانه ناتمامى خرد آنان اين بود كه گواهى دو زن چون گواهى يك مرد به حساب رود. پس از زنان بد بپرهيزيد و خود را از نيكانشان وا پاييد، و تا در كار زشت طمع نكنند، در كار نيك از آنان اطاعت ننماييد. ترجمه شهیدی


خطبه 79

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است

بَعْدَ فَراغِهِ مِنْ حَرْبِ الْجَمَلِ فى ذَمِّ النِّساءِ
پس از پايان جنگ جمل در مذمّت زنان

مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ النِّساءَ نَواقِصُ الاْيمانِ، نَواقِصُ الْحُظُوظِ،
اى مردم، زنان از نظر ايمان و ارث
نَواقِصُ الْعُقُولِ. فَاَمّا نُقْصانُ ايمانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ
و عقل ناقصند. اما نقصان ايمانشان به اعتبار معاف بودن از نماز و روزه
وَالصِّيامِ فى اَيّامِ حَيْضِهِنَّ. وَ اَمّا نُقْصانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَواريثُهُنَّ
در ايام قاعدگى است. اما نقصان ارثشان به اعتبار اينكه سهم ارث آنان
عَلَى الاَْنْصافِ مِنْ مَواريثِ الرِّجالِ. وَ اَمّا نُقْصانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهادَةُ
نصف سهم ارث مردان است. اما نقصان عقلشان، به اعتبار اينكه شهادت دو زن

امْرَاَتَيْنِ كَشَهادَةِ الرَّجُلِ الْواحِدِ. فَاتَّقُوا شِرارَ النِّساءِ، وَ كُونُوا مِنْ
برابر شهادت با يك مرد است. از بَدان آنان بترسيد، و از خوبانشان
خِيارِهِنَّ عَلى حَذَر، وَلاتُطيعُوهُنَّ فِى الْمَعْرُوفِ حَتّى لايَطْمَعْنَ
بر حذر باشيد، و در امور پسنديده از آنان پيروى نكنيد تا در اعمال ناشايسته طمع
فِى الْمُنْكَـرِ.
پيروى نداشته باشند. ترجمه آقای انصاریان

می بینید که حضرت علی صراحتا زنان را ناقص العقل خطاب می کند وحتی ایمانشان را ناقص می نامد ومی گوید که حتی در امورپسندیده ازآنها پیروی نکنید تا پررو وپرتوقع نشوند وانتظارشان بالانرود واگرکاربدی ازشماخواستند انتظارقبول شدن درخواستشان رانداشته باشند.همچنین هشدارمی دهد که ازخوبانشان هم برحذرباشید.
به به چقدر خوب که شما عضو یک سایت ***** شده هستین .......تبریکات بنده رو بپذیرین :biggrin:
آقای محترم چقدر به صحت حرفهات اعتقاد داری ؟ آیا نوع نگرشت رو با اشخاصی مثل حضرت علی یکی میدونی ؟
عجب زمونه ای شده ........بخشی از سخنان رو حذف میکنن ........یه قسمتشو میذارن میگن بله نگاه حضرت علی به زن این بود

بانو فاطمه زهرا ، فراموش نکن همسر حضرت عی (ع) بودا ........ شما چقدر در مورد شخصیت ایشون میدونی .........شما در مورد سخنانی که پیغمبر در مورد زن گفته چی میدونی

در کل میدونی در قرآن ما مطرح شده که زن و مرد یکسان هستن ......... هیچ زنی بر هیچ مردی برتری نداره .........عقل و شعور زن و مرد هم با هم هیچ فرقی نداره .........فقط زن احساسی تر تصمیم میگیره ........... دین اسلام دین مشورت هست و هیچ جا گفته نشده با خانمها مشورت نکنید .........حتی در قبال مسائل خانواده گفته شده حتما با خانم خودتون مشورت کنید و اینکه دین اسلام که دشمنانش بدون اینکه کوچکترین آیه اونو خونده باشن این چنین برداشتهایی میکنن .......درش بیشتر درس زندگیس ..........تا درس عبادت
آنجا که گفته .........زن و مرد مکمل یکدیگر هستند و ............

در ضمن گفتی سایر ادیان ........فکر نمیکنم از ادیان دیگر هم شناخت چندانی داشته باشی ............. چون لااقل اونها رو مطرح نمیکردی
نکته بعدی هم که باید اشاره کنم اینه ..........هر دینی متناسب با همون زمان بوده .......کتب تاریخ هست ببین قبل از هر دینی چه مسائلی در قبال خانمها مطرح میشده و همین غربی که شما دفاع میکنی ازش برو ببین زمان انقلاب صنعتی تا چه حد در گرداب فرورفته بود .... البته الآنم هست نامحسوس تر .........که البته دوباره محسوس میشه ............. با وجود بچه هایی که معلوم نیس پدرشون یا حتی مادرشون کیه

حقوق زن ایناس نه ؟!!!!!

دین اسلام موقعی اومد که در عصر جاهلیت دختران رو زنده به گور میکردن ........ البته قبل از خیلی دیگه از ادیان هم اتفاق افتاده بود و این دین بوده که در تمامی عرصه ها جلوی بد اخلاقیها و کج فهمیها رو گرفته :gol:
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ضمن منابع شما انقدر نامعتبره که هر کی یه خورده اهل تحقیق باشه دروغیاتشو حس میکنه

مثلا کتاب بیست و سه سال دشتی ..........اگر اشتباه نکرده باشم ....... شما فقط همین کتاب رو خوندی .........آیا سه جلد کتابی که در انتقاد به این کتاب نوشته شده رو هم خوندی ؟
به طور قاطع میگم ........... نه :cool:
در اون کتاب نشون داده میشه ...........که چطور بعضی روایات تغییر یافته اند ..........چطور بعضی از کلمات قرآن رو عوض کرده و چطور ترجمه رو بد انجام داده و .............

البته از این قبیل دشمنیها با اسلام چیز جدیدی نیست :mad:
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
فقط من به یکی از کذبیات اشاره میکنم بقیه رو به خوانندگان وامیگذارم

فقط من به یکی از کذبیات اشاره میکنم بقیه رو به خوانندگان وامیگذارم

زنان نصفی از جامعه‌ی اسلامی زمان پیامبر(ص) و خلفای‌ راشدین(رض) را تشکیل میدادند، بنابراین جامعه نمیتونست نصفی از توانایی خود را تعطیل یا با ظلم و ستم، حقوق آنان را پایمال کند. چون ما مسلمانان دارای یک اساس‌نامه الهی هستیم که در ارج نهادن به مقام زنان و رعایت عدالت و انصاف در شأن او و نجات دادنش از زیر ستم و جهالت، منحصر به فرد است. و بر خلاف آنچه که جوامع غربی می‌پندارند که اسلام از نظر فعالیت سیاسی، زنان را محدود کرده است، و اجازه ورود به عرصه‌ی سیاست را ندارند. عدّه‌ای این تصور میکنندکه اشتغال زن به امور خانه، یک اصل، و مشارکت در امور سیاسی از امور فرعی و حاشیه‌ای می‌باشد. به این معنی که زن در خانه همسر یا مادر است و فقط در بعضی از موارد استثنایی می‌تواند در پروژه‌های سیاسی شرکت نماید. این دیدگاه از نظر اسلام دور از حقیقت می‌باشد. چون کسی که این گونه می‌اندیشد از نصّ قرآن و حدیث ـ همچون منبعی هدایت‌بخش برای جوامع و اصلی برای بنیاد نهادن جامعه‌ای مدنی ـ فهم درستی ننموده است.

به این مطلب دقت کنین

هدف از نزول قرآن کریم آن بوده است که به آدمیان چه زن، و چه مرد، ارزش والا و مناسب عطا نماید. بنابراین اسلام چگونه زن را از دخالت مستقیم در امور سیاسی و اجتماعی دور نگه می‌دارد؟! در حالی که او خود زن را برای ایفای نقش اجتماعی و پرورشی ـ که سیاست غیرمستقیم می‌باشد ـ نامزد می‌نماید

زن در اسلام «زن نیز مانند مرد مسئول است. در مورد بندگی خداوند متعال و تلاش برای برپاداری و اقامه‌ی دین و ادای واجبات، اجتناب از محرمات، پایبندی به حدود، مرزهای شریعت و دعوت دیگران به سوی دینداری (امر به معروف و نهی از منکر) دارای تکلیف و مسئولیت است.
قرار است انسان خلیفه‌ی خدا در زمین باشد. پس زن و مرد هر دو در لبیک‌گفتن به این امر ـ خلافت ـ فرا خوانده‌ شده‌اند.

هنگامی که خداوند می‌فرماید: «یا أیُّهَا النَّاسُ» و یا «یا أیُّهَا الّذینَ آمَنُوا» قطعاً زنان را نیز شامل می‌گردد. به همین خاطر را که فرمود: «یَا أیُّهَا النَّاسُ»

هنگامی که امّ سَلَمه (رض) ‌ندای رسول‌خدا را شنید، اگر چه مشغول انجام‌دادن کارهای خانه بود، ولی شتابان به طرف رسول خدا(ص) و چون عدّه‌ای از سرعت حضور او در شگفت شدند، گفت: «مگر من جزءِ مردم نیستم!» اصل و قاعده‌ی عمومی این است که زنان در همه‌ی تکالیف و مسئولیت‌ها به جز موارد استثنایی، همچون مردان هستند.
زیرا خداوند متعال می‌فرماید: آل‌عمران/195 یعنی: «بعضی از شما از بعضی دیگرند.» و پیامبر گرامی می‌فرماید: [ إنَّمَا النِّسَاءُ شَقائقُ الرِّجَالِ ] یعنی: «همانا زنان همتای مردانند.» قرآن، مسئولیت و ادراه‌ و اصلاح جامعه را بر عهده‌ی هر دو جنس مرد و زن قرار داده است. از

نظر اسلام به چنین مسئولیتی «امر به معروف و نهی از منکر» می‌گویند. خداوند در سوره توبه آیه 71 می‌فرماید: [وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ] توبه/71 یعنی: «مردان و زنان باایمان دوستان یکدیگرند که (انسان‌ها) را به کارهایی پسندیده وا می‌دارند و از کارهایی ناپسند باز می‌دارتد و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌دهند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند. آنان که خداوند به زودی مشمول رحمتش قرار خواهد داد.»

قرآن کریم پس از این که به بیان ویژگی‌های منافقان می‌پردازد و می‌فرماید: [الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ] توبه/67 یعنی: «مردان و زنان منافق همانند یکدیگرند و به کار ناپسند وا می‌دارند و از کار پسندیده باز می‌دارند.» وقتی زنان منافق، برای ایجاد فساد و تباهی در میان جامعه دوش به دوش مردان منافق تلاش می‌کنند، بر زنان مؤمن نیز واجب است که دوش به دوش مردان برای اصلاح جامعه از هیچ کوششی کوتاهی ننمایند.
در عصر نبوّت، زنان نقش خود را به خوبی بلند شد، صدای خدیجه (رض) ادا می‌کردند. اولین صدایی‌که در تصدیق و تأیید پیامبر و اولین کسی‌که در راه اسلام جانش را فدا کرد، سمّیه مادر عمّار و همسرش یاسر در غزوه‌ی اُحُد بودند؛ و فراتر از آن بعضی از زنان را می‌یابیم که همراه پیامبر و حنین به جنگ و نبرد پرداخته‌اند.

امروز علمانیون و مکتب سکولاریست‌ها با بهره‌گیری از مسأله‌ی حقوق زن به ترویج بازار خود پرداخته‌اند؛ و می‌کوشند پاره‌ای اتهامات ناروا را به اسلام بچسبانند که دین اسلام از آن مبرّا است. از جمله اینکه می‌گویند: «اسلام به زنان ستم می‌کند و اجازه نمی‌دهد که استعدادها و توانایی‌های و خلفایآنها شکوفا شود»
امّا غافل از این که در زمان حیات مبارک حضرت رسول ، راشدین زن نیز در فعالیت‌های سیاسی شرکت کرده‌اند.

نمونه‌ای از مشارکت سیاسی زن در قرآن در جامعه‌ی اسلامی، مشارکت در امور سیاسی از حقوق و تکالیف مسلم او به شمار می‌رود؛ و باید همچون مردان در این عرصه فعالیت نماید.

قرآن کریم داستان ملکه‌ی سبا را به عنوان نمونه‌ ارزنده از مشارکت زن در قدرت سیاسی برای ما بیان می‌کند. آوردن آن نمونه در قرآن کاملاً هدفمند می‌باشد و می‌خواهد این حقیقت را بیان کند که گاهی زنان در امور سیاسی و حکومت دارای چنان ژرف‌نگری و خوش‌فکری و دوراندیشی و درایت نشان می‌دهند که بسیاری از مردان از آن ناتوانند.
 
آخرین ویرایش:

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به چقدر خوب که شما عضو یک سایت ***** شده هستین .......تبریکات بنده رو بپذیرین :biggrin:

اولا که متوجه منظور شما از اینکه عضو یک سایت ***** نمیشم.منظورتان فیلت*ر است؟ این سایت که فیلت*ر نیست.
ازاین گذشته متوجه نمیشم این صحبت شما چه ربطی داره به بحث ما؟دانشجو هر چه که هست چه ربطی با بحث فعلی ما داره؟خواهش می کنم وسط بحث از مطرح کردن حرفهای بی ربط خودداری کنید .اگر حرفی در راستای حرفهای من دارید خوشحال میشم بخوانم.
آقای محترم چقدر به صحت حرفهات اعتقاد داری ؟ آیا نوع نگرشت رو با اشخاصی مثل حضرت علی یکی میدونی ؟
عجب زمونه ای شده ........بخشی از سخنان رو حذف میکنن ........یه قسمتشو میذارن میگن بله نگاه حضرت علی به زن این بود
من کدام بخش از حرفهای حضرت علی رو حذف کردم؟ این عین خطبه حضرت علی بود.می تونید به نهج البلاغه سر بزنید.خوشبختانه من از کتاب ناشناخته ای این سخنان رو نیاوردم بلکه بعد از قرآن،معتبرترین کتاب شیعیان نهج البلاغه است.سخنان حضرت علی صریح روشن و شفاف هستند.مگر شما اعتقاد ندارید که هرچه حضرت علی بگوید درست است؟ خب این حرفهای شفاف و روشن ایشان.چرا سعی در توجیه دارید؟ دو راه دارید: یا بگویید نظر حضرت علی غیرازاین است که من در جواب خواهم گفت اگر نظرش غیرازاین است پس به چه دلیل چنین حرفهایی را برزبان آورده است؟چرا اینگونه در مورد زنان سخن گفته و ایمان و عقل آن ها را ناقص خطاب کرده؟اگر رفتار او غیرازاین بوده پس چرا اینگونه حرف می زند؟مگر می شود شما به چیزی اعتقاد داشته باشید و دقیقا برخلاف آن سخن بگویید؟دلیل این تناقض گویی جضرت علی چیست؟ او که معصوم است ونباید تناقض گویی کند.و راه دوم شما که به نظرهم راه معقولانه ای می آید این است که به جای مطرح کردن سخنان بیربط و توجیهات سطحی حرفهای شفاف حضرت علی را بپذیرید که در آنصورت من و شما با هم به توافق رسیده ایم.
البته مسلما نگرش من به زن با نگرش حضرت علی تفاوت اساسی دارد.من هرگز چنین نگاه تحقیرآمیزی به زن ندارم.

بانو فاطمه زهرا ، فراموش نکن همسر حضرت عی (ع) بودا ........ شما چقدر در مورد شخصیت ایشون میدونی .........شما در مورد سخنانی که پیغمبر در مورد زن گفته چی میدونی

در کل میدونی در قرآن ما مطرح شده که زن و مرد یکسان هستن ......... هیچ زنی بر هیچ مردی برتری نداره .........عقل و شعور زن و مرد هم با هم هیچ فرقی نداره .........فقط زن احساسی تر تصمیم میگیره ........... دین اسلام دین مشورت هست و هیچ جا گفته نشده با خانمها مشورت نکنید .........حتی در قبال مسائل خانواده گفته شده حتما با خانم خودتون مشورت کنید و اینکه دین اسلام که دشمنانش بدون اینکه کوچکترین آیه اونو خونده باشن این چنین برداشتهایی میکنن .......درش بیشتر درس زندگیس ..........تا درس عبادت
آنجا که گفته .........زن و مرد مکمل یکدیگر هستند و ............

این سخنان شما شعارهایی بیشتر نیستند. یا باید سخنان حضرت علی رو بپذیرید یا باید بپذیرید که حضرت علی دچار تناقض گویی و اشتباه شده است.اگر عقل و شعور مرد و زن با هم فرق نداره و اگر گفته نشده با زنان مشورت نکنید و...پس این حرفهای حضرت علی چه معنایی دارد؟ لطفا سعی نکنید با مطرح کردن مسائل بی ربط حرفهای حضرت علی رو توجیه کنید.اگر امام علی معصوم است صراحتا دارد در این خطبه و نامه با شما صحبت می کند.در ضمن در قرآن هم زن به کشتزار تشبیه شده است! کشتزاری که هر زمان مرد بخواهد می تواند وارد آن شود!

در ضمن گفتی سایر ادیان ........فکر نمیکنم از ادیان دیگر هم شناخت چندانی داشته باشی ............. چون لااقل اونها رو مطرح نمیکردی
نکته بعدی هم که باید اشاره کنم اینه ..........هر دینی متناسب با همون زمان بوده .......کتب تاریخ هست ببین قبل از هر دینی چه مسائلی در قبال خانمها مطرح میشده و همین غربی که شما دفاع میکنی ازش برو ببین زمان انقلاب صنعتی تا چه حد در گرداب فرورفته بود .... البته الآنم هست نامحسوس تر .........که البته دوباره محسوس میشه ............. با وجود بچه هایی که معلوم نیس پدرشون یا حتی مادرشون کیه

خوشحالم که به بالاخره یک نقطه مشترک پیدا کردیم! من هم کاملا با جمله بولد شده شما موافقم. هر دینی متناسب با همون زمان بوده. اسلام هم با توجه به زمان خودش بوده. پس اینکه ما سعی کنیم دستورات تبعیض آمیزی که از زبان بزرگان این دین و اشخاصی همانند حضرت علی رو که در جامعه جاهل،مرد سالار و عقب مانده عربستان در 1400 سال پیش زندگی می کرده رو اکنون در قرن بیست و یکم اجرا کنیم نتیجه اش میشه همینی که در عربستان می بینید!


حقوق زن ایناس نه ؟!!!!!

دین اسلام موقعی اومد که در عصر جاهلیت دختران رو زنده به گور میکردن ........ البته قبل از خیلی دیگه از ادیان هم اتفاق افتاده بود و این دین بوده که در تمامی عرصه ها جلوی بد اخلاقیها و کج فهمیها رو گرفته :

اولا که مسلما در غرب اینگونه که شما می فرمایید نیست. من نمیگم چنین مسایلی وجود نداره اما اینکه شما موضوعی رو تعمیم بدید به کل جامعه و تصور بکنید که مثلا هیچ بچه ای پدر و مادرش معلوم نیست کژاندیشی و سطحی نگری می باشد.درضمن توجه داشته باشید که قرار نیست همه با جهان بینی اسلامی و حزب اللهی زندگی کنند.هرکسی با جهان بینی خودش زندگی می کند.هرکسی تفکرات و دین و عقاید خودش را دارد.غرب ایران نیست که شما مجبور باشید با جهان بینی عده ای زندگی کنید و عده ای تفکرات خود را بر شما تحمیل کنند.شاید چیزی که برای شما ارزش باشد برای یک غربی ارزش نباشد.دلیل نمیشه چون طرف همانند شما فکر نمی کند او در اشتباه است.
از این گذشته مسلما اشتباهات غرب نمی تواند اشتباهات کشور و دین شما را توجیه کند. شما نمی توانید بگید چون در غرب حق زن زیرپاگذاشته شده پس در اینجا هم حق زن زیرپاگذاشته میشه.
در مورد دین هم سخن بسیار است اما دوست ندارم تاپیک به سمت مسائل جزیی دینی کشیده بشود چون از مسیرش منحرف می شود.
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
قرآن در جریان بحث مذکور به می‌پردازد: [چگونگی برخورد و روابط او با حضرت سلیمان] [قَالَتْ یٰأَیُّهَا ٱلْمَلأُ أَفْتُونِی فِیۤ أَمْرِی مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمْراً حَتَّىٰ تَشْهَدُونِ * قَالُواْ نَحْنُ أُوْلُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِیدٍ وَٱلأَمْرُ إِلَیْکِ فَٱنظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ] نمل/33ـ 32 یعنی «(بلقیس رو به اعضای مجلس شورا کرد و) گفت: ای بزرگان و صاحبنظران، رأی خود را در این کار مهم برای من ابراز دارید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور و نظر شما انجام نداده‌ام و فیصله نبخشیده‌ام. ما از هر لحاظ قدرت و قوّت داریم و در جنگ تند و سرسخت می‌باشیم. فرمان فرمان توست. بنگر که چه فرمان می‌دهی؟»
متوجه می‌شویم مردانی که سران قوم بلقیس می‌باشند در مقابل او زانو زدند. وی فرمانروا بوده و او نیز نظر خود را اعلام می‌دارد: [قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُواْ قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُواْ أَعِزَّةَ أَهْلِهَآ أَذِلَّةً وَکَذلِکَ یَفْعَلُونَ] نمل/34 یعنی: «گفت: پادشاهان چون به شهری در آیند آن را تباه و عزیزانشان را خوار می‌گردانند. و این‌گونه می‌کنند.» به همین دلیل بلقیس بر آن شد تا با هدیه‌ای رضایت سلیمان را جلب کند. پس ملکه‌ی سبا به او ایمان آورد و با سیاست زیرکانه و هوشمندانه خویش، قومش را به سوی سعادت دنیا و آخرت سوق داد.

پس می‌توان نتیجه گرفت که زن این حق را دارد که در میدان عمل سیاسی مشارکت و فعالیت نماید. و در آن عرصه، گوی سبقت را در جلب موقعیت از مردان زیادی برباید. اما گاهی شرایط و سنن و رسوم اجتماعی به زن این اجازه را نمی‌دهد که با ورود خود به عرصه فعالیت وسیاسی، حضوری فعّال داشته باشد. نمونه‌هایی از مشارکت سیاسی زن در زمان رسول خدمات سیاسی عدیده‌ای را انجام دادند که بانوان در عصر پیامبر خدا (ص)خلفای راشدین به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:
1ـ قرآن کریم زنان مؤمنه را نیز همچون مردان مکلف ساخته تا در شرایطی که جامعه دچار آلودگی‌های معنوی شدید شده است، به سرزمینی که قانون خداوند اجرا می‌شود مهاجرت کنند. زنان هم از مهاجرین بودند. در هجرت اوّل به حبشهبه حبشه که در ماه رجب سال پنجم بعثت نخستین گروه از صحابه‌ی پیامبر اسلام مهاجرت کردند؛ شامل دوازده‌مرد و چهارزن بودند. در هجرت دوّم به حبشه، شمار مهاجران هشتاد و دو مرد و هیجده یا نوزده زن بودند.

بیعت از بارزترین جوانب عمل سیاسی است که امّت اسلامی با آن سر و کار دارد. زیرا از نظر اسلام بیعت نه تنها به نظام حاکم مشروعیت می‌بخشد، بلکه در تجربه صدر اسلام بیعت حتی مسبوق به ایجاد نظام بوده است. بنابراین بیعت اساس جامعه‌ی سیاسی اسلامی، و وسیله‌ای برای اعلام التزام جامعه به بشریت است. بیعت عبارت است از میثاق ولاء و پایبندی به نظام سیاسی اسلامی، یا خلافت اسلامی و التزام به جماعت مسلمین و اطاعت از امام ایشان است.
بیعت، به مثابه‌ی واجب عینی بر هر زن و مرد مسلمان ـ بیعت بر عقیده و اخلاق اجتماعی ـ واجب است. پیامبر این بیعت را قبل و بعد از تأسیس دولت از مردم گرفت. بدون آن که شکل آن عوض شود. این بیعت اصطلاحاً به «بیعت النساء» معروف است. در بیعت عقبه‌ی دوّم زنان همراه با مردان شرکت داشته‌اند؛ که در بیعت دوم عفرا بنت عبدالله بن شعبه و عماره و ام منیع حضور داشتند. همچنین موضوع بیعت زنان از حدّ اطاعت در معروف فراتر رفته و شامل عقیده و التزام سیاسی نیز می‌شود. پس از صلح حُدیبیه با زنان مهاجر و انصار و پس از فتح مکه با زنانچون پیامبر خدا قریش بر این امر بیعت گرفت. همچنین نُسیبه بنت کعب، در عقبه‌ی دوّم با پیامبر خدا بر جهاد بیعت کرد و در جنگ‌ها (اُحُد ـ یمامه ـ خیبر) جنگید. و علاوه بر این در بر مرگ بیعت داد.
اگر جهاد ازبیعت رضوان نیز همراه اصحاب با رسول خدا بارزترین جلوه‌های سیاست دینی بحساب آوریم، حضور زنان به عنوان آبرسانی، پرستاری، تدارکات جنگ و انتقال اجساد حضور چشمگیری دارد.
4ـ از مهم‌ترین فعالیت‌های سیاسی زنان که حضرت عایشه (رض) آن را سرپرستی می‌کرد، ماجرای جنگ جمل می‌باشد؛ که لشکری عظیم مرکب از اصحاب بودند. لشکری که دو نفر از عشره مبشّره در جمع آنان بودند حضور داشتند، و در عین حال اعضای شورای شش نفره، کاندیدا برای احراز مقام خلافت، (طلحه ) در آن لشکر مشارکت داشتند و این خود یک پیکار سیاسی بود.

حضرت عایشه (رض)و زبیر از نظر اجتهاد و موقعیت در جامعه اسلامی دارای جایگاه و منزلت بزرگی بود و به نظر بوده باشد، آن گونه که بعضینمی‌رسید که هدف او تنها مطالبه‌ی خون عثمان بن عفان ادّعا می‌کنند چه بسا هدفش از فرماندهی این لشکر تصدّی پست خلافت بوده باشد. چون از ابی‌بکره خواست که او را همراهی کند. ولی او به وی جواب داد: «تو مادر مؤمنان هستی حق تو بزرگ است» هرچند بعدها حضرت عایشه از این اقدام خود پشیمان شد.
5ـ همچنین در صادر گردید، زنان نیز مشارکت موارد بسیاری، تصمیمات و قوانینی که توسط عمر داشتند. از جمله:

الف)تغییر در قانون پرداخت شهریه به تمام کودکان از لحظه تولد ازباز با نظر خانم‌ها اصلاح گردید ب) حتی خانمی که در هنگام سخنرانی عمر رأی ایشان انتقاد نمود. انتقاد ایشان مربوط به امر تعیین مقدار مهریه بود که پس از از این تصمیم عدول نمودند.
6ـ حدیثی که امام احمد بن حنبلآن انتقاد، عمر درباره‌ی بیرون رفتن عایشه ام‌المؤمنین روایت کرده است که گفته: «چون عایشه شبانه به آب‌های بنی‌عامر رسید. سگ‌ها عوعوکنان شوریدند. عایشه گفت: این چه آبی است؟ گفتند:«ماء الحؤاب» است. گفت: گمان می‌کنم که باید برگردم. بعضی از همراهان به وی گفتند: ‌بلکه باید به پیش بروید تا مسلمانان تو را ببینند و صلح و سازش در میانشان به من گفت: حال یکی از شمابرقرار شود. حضرت عایشه (رض) گفت: روزی رسول خدا چگونه خواهد بود هنگامی که سگ حوأب او را ببینند. پس از این روایت بر می‌آید که در اسلام زن می‌تواند انتخاب کند انتخاب شود و کارهای مهم را متصدی گردد و اگر صلاحیت و شایستگی داشته باشد هرکاری غیر از خلافت عُظْمَا را می‌تواند انجام دهد.
7ـ امّ برادرش قصد داشتند آنهانی در روز فتح مکّه یکی از مشرکین را پناه داد و حضرت علی فرمود: « ای امّ هانی! کسی که تو پناهمرد پناه داده شده را بکشند؛ پیامبر زنان نیز مشارکتداده‌اید ما نیز پناه می‌دهیم.» پس می‌بینیم که در زمان حضرت سیاسی داشته‌اند. و


امام طبری نیز می‌فرماید: «زن می‌تواند تمام پست‌ها و مقام‌ها را داشته باشد و حتی به صورت عام می‌تواند فرمانروا باشد.» الف) داستان در حرم مکی مورد هجوم حجّاجاسماء‌ بنت ابوبکر (رض) همراه پسرش عبدالله بن زبیر بن یوسف قرار گرفت. ب) مناظره و مناقشه آروی بنت حارث بن عبدالمطلب (رض) با در زمان فتنه و قتل، ج) موضع‌گیری ام کلثوم (رض) دختر علی بن أبی‌طالب معاویه که از فتنهعثمان بن عفان در برابر پدرش و جلوگیری از دستگیری عبدالله بن عمر در تاریخ آمده است.کناره‌گیری کرد و برای عمره به مکه رفت و علی بن أبی‌طالب زنان بسیاری به کارهای سیاسی پرداخته‌اند. از جمله: اُروَی بنت احمد بن جعفر الصیلیحه حکمه‌ی یمن، فاطمه سلطان امیر قاسموت، در جنوب شرقی مسکو، ستّ الملک دختر و وزیر فاطمی مصر، شجره الدر مادر خلیل صالحیه و غیره که تاریخ اسلامی سرشار از امثال آنان است. دیدگاه اسلامی نسبت به زن بر پایه‌ی صفت ایمانی او به عنوان فردی از افراد امت که رابطه‌ی اعتقادی، او را به سایر افراد امّت پیوند می‌دهد، استوار است. رابطه‌‌ی اعتقادی رابطه‌ای است که حرکت سیاسی زن را صبغه‌ای خاص می‌بخشد. زیرا با این دید، جنبش زنان همراه با حرکت و فعالیت‌های امّت در جهت تحقق مقاصد شرع که حاکم بر جامعه است، جریان می‌یابد. اگر چه آثار بسیاری درباره‌ی حقوق زن در اسلام انتشار یافته است، امّا هنوز مسئولیت سیاسی زن در سطح امّت آنگونه که باید مورد توجه کافی قرار نگرفته است؛ زیرا برخی صلاحیت زن را برای فعالیت سیاسی از اساس نفی و برخی دیگر آن را به شروطی مقیّد کرده‌اند. امّا اکثر نوشته‌های اسلامی به حقوق که زن در سایه‌ی اسلام بدست آورده اعتراف دارند.
اما زن دارای صلاحیت سیاسی می‌باشد. صلاحیتی که زن آن را با کارآمدی و کمال بخشیدن به آگاهی‌ها و شعور سیاسی خویش بدست می‌آورد. اسلام بر رشد آگاهی‌های سیاسی زن تأکیدی تمام دارد تا زن بتواند مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی خود را به انجام رساند. شرایط و بافت اجتماعی می‌تواند مانع ایفای این مسئولیت‌ها شود. همچنان که ممکن است آن را تسریع کند. در نهایت خود امّت است که مسئول تغییر بافت و ساخت اجتماعی است، تا زن امکان بیابد در فعالیت‌های سیاسی امت مشارکت کند.
همچنین زن در نماز جماعت حضور می‌یابد. نماز جمعه نمازی است که امام، مردم را به اقامه‌ی آن در مسجد جامع می‌خواند تا در آن مسائل مهم پدیدآمده و حوادث و اخبار جدید را برای ایشان بررسی و بازگو کند و مسجد مصدر، تربیت و رشد و آگاهی اجتماعی و سیاسی است. علاوه بر این عرصه‌‌ی سازمان‌یافته‌ای نیز برای ارتقاء همواره روزیاین گروه از زنان در زمان حضرت وجود داشت و آن آموزش علم است. پیامبر معین را به زنان اختصاص می‌داد تا به آنها امور دین و عقاید و شریعت را بیاموزد. پیوند میان عرصه‌های کسب آگاهی‌های اعتقادی، اجتماعی و سیاسی، مسجد موجب می‌گردید تا سطح اندیشه‌ی زن مسلمان ارتقاء یافته و در امور دین و جامعه‌ی خویش تحولات آن را دنبال کند. زیرا آگاهی‌ با خودآگاهی و ایجاد حس مسئولیت در او، پدید می‌آید.

زن در دیدگاه‌ اسلامی از صلاحیت سیاسی در سطوح مختلف آن بهره‌مند است. مقتضای این بهره‌مندی آن است که در رشد فکری خود توجه به شئون عمومی کوشا باشد و به سطحی برسد که امور اجتماعی و سیاسی را خوب بفهمد و آنها را پیگیری کند و خطا و صواب را در آنها تشخیص دهد. آحاد مردم به تناسب رشد فکری و سطح اندیشه و نیز در وسعت درک عقلی و استعدادهای خاص، از شئون مسلمانان فهمی مضیق یا موسع دارند و از این نظر زن با مرد تفاوتی ندارد و میدانی که او می‌تواند در آن نقش خود را در زمینه‌ی اداره وپرداخت به امور جامعه ایفا کند، کاملاً گسترده است. فهم رفتار سیاسی زن بدون توجه تنظیم اجتماعی یک جامعه ممکن نیست، و حرکت سیاسی زن در دیدگاه اسلامی از حرکت اجتماعی تفکیک‌پذیر نیست. درک نکته‌ی اخیر از مهم‌ترین رهیافت‌های فهم فعالیت سیاسی همین زنان را به حضور درزن در جامعه‌ی اسلامی به شمار می‌آید.

چنانچه حضرت محمد نماز عیدین حتی در حال حیض مکلف ساخته. این بدان معناست که تخفیف در عبادت به دلیل شرایط ویژه مربوط به زن با مشارکت وی در گردهمایی موسمی مقرون نیست. این دو نماز اجتماع سیاسی عامی است که بدون استثناء در هر سالی و در زمانی معین تشکیل می‌شود و در آنها مسائل اسلامی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

منابع :
نقدی بر کتاب بیست و سه سال علی دشتی
زن در اندیشه‌ی اسلامی، جمال محمد فقی رسول، مترجم: دکتر محمود ابراهیمی
داستان زنان در قرآن، عبدالمنعم الهاشمی، سیدرضا اسعدی
جایگاه زن در جامعه اسلامی، دکتر قرضاوی، مترجم: عمر قادری
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولا که متوجه منظور شما از اینکه عضو یک سایت ***** نمیشم.منظورتان فیلت*ر است؟ این سایت که فیلت*ر نیست.
ازاین گذشته متوجه نمیشم این صحبت شما چه ربطی داره به بحث ما؟دانشجو هر چه که هست چه ربطی با بحث فعلی ما داره؟خواهش می کنم وسط بحث از مطرح کردن حرفهای بی ربط خودداری کنید .اگر حرفی در راستای حرفهای من دارید خوشحال میشم بخوانم.

من کدام بخش از حرفهای حضرت علی رو حذف کردم؟ این عین خطبه حضرت علی بود.می تونید به نهج البلاغه سر بزنید.خوشبختانه من از کتاب ناشناخته ای این سخنان رو نیاوردم بلکه بعد از قرآن،معتبرترین کتاب شیعیان نهج البلاغه است.سخنان حضرت علی صریح روشن و شفاف هستند.مگر شما اعتقاد ندارید که هرچه حضرت علی بگوید درست است؟ خب این حرفهای شفاف و روشن ایشان.چرا سعی در توجیه دارید؟ دو راه دارید: یا بگویید نظر حضرت علی غیرازاین است که من در جواب خواهم گفت اگر نظرش غیرازاین است پس به چه دلیل چنین حرفهایی را برزبان آورده است؟چرا اینگونه در مورد زنان سخن گفته و ایمان و عقل آن ها را ناقص خطاب کرده؟اگر رفتار او غیرازاین بوده پس چرا اینگونه حرف می زند؟مگر می شود شما به چیزی اعتقاد داشته باشید و دقیقا برخلاف آن سخن بگویید؟دلیل این تناقض گویی جضرت علی چیست؟ او که معصوم است ونباید تناقض گویی کند.و راه دوم شما که به نظرهم راه معقولانه ای می آید این است که به جای مطرح کردن سخنان بیربط و توجیهات سطحی حرفهای شفاف حضرت علی را بپذیرید که در آنصورت من و شما با هم به توافق رسیده ایم.
البته مسلما نگرش من به زن با نگرش حضرت علی تفاوت اساسی دارد.من هرگز چنین نگاه تحقیرآمیزی به زن ندارم.



این سخنان شما شعارهایی بیشتر نیستند. یا باید سخنان حضرت علی رو بپذیرید یا باید بپذیرید که حضرت علی دچار تناقض گویی و اشتباه شده است.اگر عقل و شعور مرد و زن با هم فرق نداره و اگر گفته نشده با زنان مشورت نکنید و...پس این حرفهای حضرت علی چه معنایی دارد؟ لطفا سعی نکنید با مطرح کردن مسائل بی ربط حرفهای حضرت علی رو توجیه کنید.اگر امام علی معصوم است صراحتا دارد در این خطبه و نامه با شما صحبت می کند.در ضمن در قرآن هم زن به کشتزار تشبیه شده است! کشتزاری که هر زمان مرد بخواهد می تواند وارد آن شود!



خوشحالم که به بالاخره یک نقطه مشترک پیدا کردیم! من هم کاملا با جمله بولد شده شما موافقم. هر دینی متناسب با همون زمان بوده. اسلام هم با توجه به زمان خودش بوده. پس اینکه ما سعی کنیم دستورات تبعیض آمیزی که از زبان بزرگان این دین و اشخاصی همانند حضرت علی رو که در جامعه جاهل،مرد سالار و عقب مانده عربستان در 1400 سال پیش زندگی می کرده رو اکنون در قرن بیست و یکم اجرا کنیم نتیجه اش میشه همینی که در عربستان می بینید!




اولا که مسلما در غرب اینگونه که شما می فرمایید نیست. من نمیگم چنین مسایلی وجود نداره اما اینکه شما موضوعی رو تعمیم بدید به کل جامعه و تصور بکنید که مثلا هیچ بچه ای پدر و مادرش معلوم نیست کژاندیشی و سطحی نگری می باشد.درضمن توجه داشته باشید که قرار نیست همه با جهان بینی اسلامی و حزب اللهی زندگی کنند.هرکسی با جهان بینی خودش زندگی می کند.هرکسی تفکرات و دین و عقاید خودش را دارد.غرب ایران نیست که شما مجبور باشید با جهان بینی عده ای زندگی کنید و عده ای تفکرات خود را بر شما تحمیل کنند.شاید چیزی که برای شما ارزش باشد برای یک غربی ارزش نباشد.دلیل نمیشه چون طرف همانند شما فکر نمی کند او در اشتباه است.
از این گذشته مسلما اشتباهات غرب نمی تواند اشتباهات کشور و دین شما را توجیه کند. شما نمی توانید بگید چون در غرب حق زن زیرپاگذاشته شده پس در اینجا هم حق زن زیرپاگذاشته میشه.
در مورد دین هم سخن بسیار است اما دوست ندارم تاپیک به سمت مسائل جزیی دینی کشیده بشود چون از مسیرش منحرف می شود.
عزیز جواب شما رو کامل دادم ;)

جدی ؟
پس برای من ***** هست احتمالا :biggrin:

دوستان عزیز که دنبال حقیقتا ........این سایت رو سرچ کنن ..........ممنون میشم و حقیقت معلوم میشن
ww.daneshjoonews.com
سایت دانشجویان ایران

بقیه موارد جدید هم با توجه به حرف اول شما لازم نمیبینم زحمت خودم بدم که پاسخ بدم :D
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
زنان نصفی از جامعه‌ی اسلامی زمان پیامبر(ص) و خلفای‌ راشدین(رض) را تشکیل میدادند، بنابراین جامعه نمیتونست نصفی از توانایی خود را تعطیل یا با ظلم و ستم، حقوق آنان را پایمال کند. چون ما مسلمانان دارای یک اساس‌نامه الهی هستیم که در ارج نهادن به مقام زنان و رعایت عدالت و انصاف در شأن او و نجات دادنش از زیر ستم و جهالت، منحصر به فرد است. و بر خلاف آنچه که جوامع غربی می‌پندارند که اسلام از نظر فعالیت سیاسی، زنان را محدود کرده است، و اجازه ورود به عرصه‌ی سیاست را ندارند. عدّه‌ای این تصور میکنندکه اشتغال زن به امور خانه، یک اصل، و مشارکت در امور سیاسی از امور فرعی و حاشیه‌ای می‌باشد. به این معنی که زن در خانه همسر یا مادر است و فقط در بعضی از موارد استثنایی می‌تواند در پروژه‌های سیاسی شرکت نماید. این دیدگاه از نظر اسلام دور از حقیقت می‌باشد. چون کسی که این گونه می‌اندیشد از نصّ قرآن و حدیث ـ همچون منبعی هدایت‌بخش برای جوامع و اصلی برای بنیاد نهادن جامعه‌ای مدنی ـ فهم درستی ننموده است.

به این مطلب دقت کنین

هدف از نزول قرآن کریم آن بوده است که به آدمیان چه زن، و چه مرد، ارزش والا و مناسب عطا نماید. بنابراین اسلام چگونه زن را از دخالت مستقیم در امور سیاسی و اجتماعی دور نگه می‌دارد؟! در حالی که او خود زن را برای ایفای نقش اجتماعی و پرورشی ـ که سیاست غیرمستقیم می‌باشد ـ نامزد می‌نماید

زن در اسلام «زن نیز مانند مرد مسئول است. در مورد بندگی خداوند متعال و تلاش برای برپاداری و اقامه‌ی دین و ادای واجبات، اجتناب از محرمات، پایبندی به حدود، مرزهای شریعت و دعوت دیگران به سوی دینداری (امر به معروف و نهی از منکر) دارای تکلیف و مسئولیت است.
قرار است انسان خلیفه‌ی خدا در زمین باشد. پس زن و مرد هر دو در لبیک‌گفتن به این امر ـ خلافت ـ فرا خوانده‌ شده‌اند.

هنگامی که خداوند می‌فرماید: «یا أیُّهَا النَّاسُ» و یا «یا أیُّهَا الّذینَ آمَنُوا» قطعاً زنان را نیز شامل می‌گردد. به همین خاطر را که فرمود: «یَا أیُّهَا النَّاسُ»

هنگامی که امّ سَلَمه (رض) ‌ندای رسول‌خدا را شنید، اگر چه مشغول انجام‌دادن کارهای خانه بود، ولی شتابان به طرف رسول خدا(ص) و چون عدّه‌ای از سرعت حضور او در شگفت شدند، گفت: «مگر من جزءِ مردم نیستم!» اصل و قاعده‌ی عمومی این است که زنان در همه‌ی تکالیف و مسئولیت‌ها به جز موارد استثنایی، همچون مردان هستند.
زیرا خداوند متعال می‌فرماید: آل‌عمران/195 یعنی: «بعضی از شما از بعضی دیگرند.» و پیامبر گرامی می‌فرماید: [ إنَّمَا النِّسَاءُ شَقائقُ الرِّجَالِ ] یعنی: «همانا زنان همتای مردانند.» قرآن، مسئولیت و ادراه‌ و اصلاح جامعه را بر عهده‌ی هر دو جنس مرد و زن قرار داده است. از

نظر اسلام به چنین مسئولیتی «امر به معروف و نهی از منکر» می‌گویند. خداوند در سوره توبه آیه 71 می‌فرماید: [وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ] توبه/71 یعنی: «مردان و زنان باایمان دوستان یکدیگرند که (انسان‌ها) را به کارهایی پسندیده وا می‌دارند و از کارهایی ناپسند باز می‌دارتد و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌دهند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند. آنان که خداوند به زودی مشمول رحمتش قرار خواهد داد.»

قرآن کریم پس از این که به بیان ویژگی‌های منافقان می‌پردازد و می‌فرماید: [الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ] توبه/67 یعنی: «مردان و زنان منافق همانند یکدیگرند و به کار ناپسند وا می‌دارند و از کار پسندیده باز می‌دارند.» وقتی زنان منافق، برای ایجاد فساد و تباهی در میان جامعه دوش به دوش مردان منافق تلاش می‌کنند، بر زنان مؤمن نیز واجب است که دوش به دوش مردان برای اصلاح جامعه از هیچ کوششی کوتاهی ننمایند.
در عصر نبوّت، زنان نقش خود را به خوبی بلند شد، صدای خدیجه (رض) ادا می‌کردند. اولین صدایی‌که در تصدیق و تأیید پیامبر و اولین کسی‌که در راه اسلام جانش را فدا کرد، سمّیه مادر عمّار و همسرش یاسر در غزوه‌ی اُحُد بودند؛ و فراتر از آن بعضی از زنان را می‌یابیم که همراه پیامبر و حنین به جنگ و نبرد پرداخته‌اند.

امروز علمانیون و مکتب سکولاریست‌ها با بهره‌گیری از مسأله‌ی حقوق زن به ترویج بازار خود پرداخته‌اند؛ و می‌کوشند پاره‌ای اتهامات ناروا را به اسلام بچسبانند که دین اسلام از آن مبرّا است. از جمله اینکه می‌گویند: «اسلام به زنان ستم می‌کند و اجازه نمی‌دهد که استعدادها و توانایی‌های و خلفایآنها شکوفا شود»
امّا غافل از این که در زمان حیات مبارک حضرت رسول ، راشدین زن نیز در فعالیت‌های سیاسی شرکت کرده‌اند.

نمونه‌ای از مشارکت سیاسی زن در قرآن در جامعه‌ی اسلامی، مشارکت در امور سیاسی از حقوق و تکالیف مسلم او به شمار می‌رود؛ و باید همچون مردان در این عرصه فعالیت نماید.

قرآن کریم داستان ملکه‌ی سبا را به عنوان نمونه‌ ارزنده از مشارکت زن در قدرت سیاسی برای ما بیان می‌کند. آوردن آن نمونه در قرآن کاملاً هدفمند می‌باشد و می‌خواهد این حقیقت را بیان کند که گاهی زنان در امور سیاسی و حکومت دارای چنان ژرف‌نگری و خوش‌فکری و دوراندیشی و درایت نشان می‌دهند که بسیاری از مردان از آن ناتوانند.

قرآن در جریان بحث مذکور به می‌پردازد: [چگونگی برخورد و روابط او با حضرت سلیمان] [قَالَتْ یٰأَیُّهَا ٱلْمَلأُ أَفْتُونِی فِیۤ أَمْرِی مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمْراً حَتَّىٰ تَشْهَدُونِ * قَالُواْ نَحْنُ أُوْلُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِیدٍ وَٱلأَمْرُ إِلَیْکِ فَٱنظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ] نمل/33ـ 32 یعنی «(بلقیس رو به اعضای مجلس شورا کرد و) گفت: ای بزرگان و صاحبنظران، رأی خود را در این کار مهم برای من ابراز دارید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور و نظر شما انجام نداده‌ام و فیصله نبخشیده‌ام. ما از هر لحاظ قدرت و قوّت داریم و در جنگ تند و سرسخت می‌باشیم. فرمان فرمان توست. بنگر که چه فرمان می‌دهی؟»
متوجه می‌شویم مردانی که سران قوم بلقیس می‌باشند در مقابل او زانو زدند. وی فرمانروا بوده و او نیز نظر خود را اعلام می‌دارد: [قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُواْ قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُواْ أَعِزَّةَ أَهْلِهَآ أَذِلَّةً وَکَذلِکَ یَفْعَلُونَ] نمل/34 یعنی: «گفت: پادشاهان چون به شهری در آیند آن را تباه و عزیزانشان را خوار می‌گردانند. و این‌گونه می‌کنند.» به همین دلیل بلقیس بر آن شد تا با هدیه‌ای رضایت سلیمان را جلب کند. پس ملکه‌ی سبا به او ایمان آورد و با سیاست زیرکانه و هوشمندانه خویش، قومش را به سوی سعادت دنیا و آخرت سوق داد.

پس می‌توان نتیجه گرفت که زن این حق را دارد که در میدان عمل سیاسی مشارکت و فعالیت نماید. و در آن عرصه، گوی سبقت را در جلب موقعیت از مردان زیادی برباید. اما گاهی شرایط و سنن و رسوم اجتماعی به زن این اجازه را نمی‌دهد که با ورود خود به عرصه فعالیت وسیاسی، حضوری فعّال داشته باشد. نمونه‌هایی از مشارکت سیاسی زن در زمان رسول خدمات سیاسی عدیده‌ای را انجام دادند که بانوان در عصر پیامبر خدا (ص)خلفای راشدین به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:
1ـ قرآن کریم زنان مؤمنه را نیز همچون مردان مکلف ساخته تا در شرایطی که جامعه دچار آلودگی‌های معنوی شدید شده است، به سرزمینی که قانون خداوند اجرا می‌شود مهاجرت کنند. زنان هم از مهاجرین بودند. در هجرت اوّل به حبشهبه حبشه که در ماه رجب سال پنجم بعثت نخستین گروه از صحابه‌ی پیامبر اسلام مهاجرت کردند؛ شامل دوازده‌مرد و چهارزن بودند. در هجرت دوّم به حبشه، شمار مهاجران هشتاد و دو مرد و هیجده یا نوزده زن بودند.

بیعت از بارزترین جوانب عمل سیاسی است که امّت اسلامی با آن سر و کار دارد. زیرا از نظر اسلام بیعت نه تنها به نظام حاکم مشروعیت می‌بخشد، بلکه در تجربه صدر اسلام بیعت حتی مسبوق به ایجاد نظام بوده است. بنابراین بیعت اساس جامعه‌ی سیاسی اسلامی، و وسیله‌ای برای اعلام التزام جامعه به بشریت است. بیعت عبارت است از میثاق ولاء و پایبندی به نظام سیاسی اسلامی، یا خلافت اسلامی و التزام به جماعت مسلمین و اطاعت از امام ایشان است.
بیعت، به مثابه‌ی واجب عینی بر هر زن و مرد مسلمان ـ بیعت بر عقیده و اخلاق اجتماعی ـ واجب است. پیامبر این بیعت را قبل و بعد از تأسیس دولت از مردم گرفت. بدون آن که شکل آن عوض شود. این بیعت اصطلاحاً به «بیعت النساء» معروف است. در بیعت عقبه‌ی دوّم زنان همراه با مردان شرکت داشته‌اند؛ که در بیعت دوم عفرا بنت عبدالله بن شعبه و عماره و ام منیع حضور داشتند. همچنین موضوع بیعت زنان از حدّ اطاعت در معروف فراتر رفته و شامل عقیده و التزام سیاسی نیز می‌شود. پس از صلح حُدیبیه با زنان مهاجر و انصار و پس از فتح مکه با زنانچون پیامبر خدا قریش بر این امر بیعت گرفت. همچنین نُسیبه بنت کعب، در عقبه‌ی دوّم با پیامبر خدا بر جهاد بیعت کرد و در جنگ‌ها (اُحُد ـ یمامه ـ خیبر) جنگید. و علاوه بر این در بر مرگ بیعت داد.
اگر جهاد ازبیعت رضوان نیز همراه اصحاب با رسول خدا بارزترین جلوه‌های سیاست دینی بحساب آوریم، حضور زنان به عنوان آبرسانی، پرستاری، تدارکات جنگ و انتقال اجساد حضور چشمگیری دارد.
4ـ از مهم‌ترین فعالیت‌های سیاسی زنان که حضرت عایشه (رض) آن را سرپرستی می‌کرد، ماجرای جنگ جمل می‌باشد؛ که لشکری عظیم مرکب از اصحاب بودند. لشکری که دو نفر از عشره مبشّره در جمع آنان بودند حضور داشتند، و در عین حال اعضای شورای شش نفره، کاندیدا برای احراز مقام خلافت، (طلحه ) در آن لشکر مشارکت داشتند و این خود یک پیکار سیاسی بود.
حضرت عایشه (رض)و زبیر از نظر اجتهاد و موقعیت در جامعه اسلامی دارای جایگاه و منزلت بزرگی بود و به نظر بوده باشد، آن گونه که بعضینمی‌رسید که هدف او تنها مطالبه‌ی خون عثمان بن عفان ادّعا می‌کنند چه بسا هدفش از فرماندهی این لشکر تصدّی پست خلافت بوده باشد. چون از ابی‌بکره خواست که او را همراهی کند. ولی او به وی جواب داد: «تو مادر مؤمنان هستی حق تو بزرگ است» هرچند بعدها حضرت عایشه از این اقدام خود پشیمان شد.
5ـ همچنین در صادر گردید، زنان نیز مشارکت موارد بسیاری، تصمیمات و قوانینی که توسط عمر داشتند. از جمله:
الف)تغییر در قانون پرداخت شهریه به تمام کودکان از لحظه تولد ازباز با نظر خانم‌ها اصلاح گردید ب) حتی خانمی که در هنگام سخنرانی عمر رأی ایشان انتقاد نمود. انتقاد ایشان مربوط به امر تعیین مقدار مهریه بود که پس از از این تصمیم عدول نمودند.
6ـ حدیثی که امام احمد بن حنبلآن انتقاد، عمر درباره‌ی بیرون رفتن عایشه ام‌المؤمنین روایت کرده است که گفته: «چون عایشه شبانه به آب‌های بنی‌عامر رسید. سگ‌ها عوعوکنان شوریدند. عایشه گفت: این چه آبی است؟ گفتند:«ماء الحؤاب» است. گفت: گمان می‌کنم که باید برگردم. بعضی از همراهان به وی گفتند: ‌بلکه باید به پیش بروید تا مسلمانان تو را ببینند و صلح و سازش در میانشان به من گفت: حال یکی از شمابرقرار شود. حضرت عایشه (رض) گفت: روزی رسول خدا چگونه خواهد بود هنگامی که سگ حوأب او را ببینند. پس از این روایت بر می‌آید که در اسلام زن می‌تواند انتخاب کند انتخاب شود و کارهای مهم را متصدی گردد و اگر صلاحیت و شایستگی داشته باشد هرکاری غیر از خلافت عُظْمَا را می‌تواند انجام دهد.
7ـ امّ برادرش قصد داشتند آنهانی در روز فتح مکّه یکی از مشرکین را پناه داد و حضرت علی فرمود: « ای امّ هانی! کسی که تو پناهمرد پناه داده شده را بکشند؛ پیامبر زنان نیز مشارکتداده‌اید ما نیز پناه می‌دهیم.» پس می‌بینیم که در زمان حضرت سیاسی داشته‌اند. و


امام طبری نیز می‌فرماید: «زن می‌تواند تمام پست‌ها و مقام‌ها را داشته باشد و حتی به صورت عام می‌تواند فرمانروا باشد.» الف) داستان در حرم مکی مورد هجوم حجّاجاسماء‌ بنت ابوبکر (رض) همراه پسرش عبدالله بن زبیر بن یوسف قرار گرفت. ب) مناظره و مناقشه آروی بنت حارث بن عبدالمطلب (رض) با در زمان فتنه و قتل، ج) موضع‌گیری ام کلثوم (رض) دختر علی بن أبی‌طالب معاویه که از فتنهعثمان بن عفان در برابر پدرش و جلوگیری از دستگیری عبدالله بن عمر در تاریخ آمده است.کناره‌گیری کرد و برای عمره به مکه رفت و علی بن أبی‌طالب زنان بسیاری به کارهای سیاسی پرداخته‌اند. از جمله: اُروَی بنت احمد بن جعفر الصیلیحه حکمه‌ی یمن، فاطمه سلطان امیر قاسموت، در جنوب شرقی مسکو، ستّ الملک دختر و وزیر فاطمی مصر، شجره الدر مادر خلیل صالحیه و غیره که تاریخ اسلامی سرشار از امثال آنان است. دیدگاه اسلامی نسبت به زن بر پایه‌ی صفت ایمانی او به عنوان فردی از افراد امت که رابطه‌ی اعتقادی، او را به سایر افراد امّت پیوند می‌دهد، استوار است. رابطه‌‌ی اعتقادی رابطه‌ای است که حرکت سیاسی زن را صبغه‌ای خاص می‌بخشد. زیرا با این دید، جنبش زنان همراه با حرکت و فعالیت‌های امّت در جهت تحقق مقاصد شرع که حاکم بر جامعه است، جریان می‌یابد. اگر چه آثار بسیاری درباره‌ی حقوق زن در اسلام انتشار یافته است، امّا هنوز مسئولیت سیاسی زن در سطح امّت آنگونه که باید مورد توجه کافی قرار نگرفته است؛ زیرا برخی صلاحیت زن را برای فعالیت سیاسی از اساس نفی و برخی دیگر آن را به شروطی مقیّد کرده‌اند. امّا اکثر نوشته‌های اسلامی به حقوق که زن در سایه‌ی اسلام بدست آورده اعتراف دارند.
اما زن دارای صلاحیت سیاسی می‌باشد. صلاحیتی که زن آن را با کارآمدی و کمال بخشیدن به آگاهی‌ها و شعور سیاسی خویش بدست می‌آورد. اسلام بر رشد آگاهی‌های سیاسی زن تأکیدی تمام دارد تا زن بتواند مسئولیت‌های سیاسی و اجتماعی خود را به انجام رساند. شرایط و بافت اجتماعی می‌تواند مانع ایفای این مسئولیت‌ها شود. همچنان که ممکن است آن را تسریع کند. در نهایت خود امّت است که مسئول تغییر بافت و ساخت اجتماعی است، تا زن امکان بیابد در فعالیت‌های سیاسی امت مشارکت کند.
همچنین زن در نماز جماعت حضور می‌یابد. نماز جمعه نمازی است که امام، مردم را به اقامه‌ی آن در مسجد جامع می‌خواند تا در آن مسائل مهم پدیدآمده و حوادث و اخبار جدید را برای ایشان بررسی و بازگو کند و مسجد مصدر، تربیت و رشد و آگاهی اجتماعی و سیاسی است. علاوه بر این عرصه‌‌ی سازمان‌یافته‌ای نیز برای ارتقاء همواره روزیاین گروه از زنان در زمان حضرت وجود داشت و آن آموزش علم است. پیامبر معین را به زنان اختصاص می‌داد تا به آنها امور دین و عقاید و شریعت را بیاموزد. پیوند میان عرصه‌های کسب آگاهی‌های اعتقادی، اجتماعی و سیاسی، مسجد موجب می‌گردید تا سطح اندیشه‌ی زن مسلمان ارتقاء یافته و در امور دین و جامعه‌ی خویش تحولات آن را دنبال کند. زیرا آگاهی‌ با خودآگاهی و ایجاد حس مسئولیت در او، پدید می‌آید.

..........................
واین است حقیقت نگاه اسلام به جایگاه و منزلت زن
( میتونید کامل کاملشو در صفحه قبل ببینید البته اینم به نکته هایی تنها اشاره کرده و دین اسلام بیش از اینها به این موضوعات پرداخته )

خارج از همه اینا همین مشارکت زن در انتخابات ، حضور در رای دادن .........همه اینا خودش مشورت سیاسیس که امام امت خمینی کبیر ، با توجه به موازین اسلام به عنوان قانون نوشته

شما همین راهپیماییها رو نگاه کنید ........همه اینا نشون میده که زن در جامعه ما مشارکت سیاسی داره و البته اینا خیلی نمونه های کوچیکشه
نماز عبادی - سیاسی نماز جمعه ، بیان شدن داستان ملکه سبا در قرآن هم که یک گوشه از مشارکت زن در سیاست رو از دیدگاه اسلام نشان میده
 
آخرین ویرایش:

3D Art

عضو جدید
کاربر ممتاز
واین است حقیقت نگاه اسلام به جایگاه و منزلت زن
( میتونید کامل کاملشو در صفحه قبل ببینید البته اینم به نکته هایی تنها اشاره کرده و دین اسلام بیش از اینها به این موضوعات پرداخته )

خارج از همه اینا همین مشارکت زن در انتخابات ، حضور در رای دادن .........همه اینا خودش مشورت سیاسیس که امام امت خمینی کبیر ، با توجه به موازین اسلام به عنوان قانون نوشته

شما همین راهپیماییها رو نگاه کنید ........همه اینا نشون میده که زن در جامعه ما مشارکت سیاسی داره و البته اینا خیلی نمونه های کوچیکشه
نماز عبادی - سیاسی نماز جمعه ، بیان شدن داستان ملکه سبا در قرآن هم که یک گوشه از مشارکت زن در سیاست رو از دیدگاه اسلام نشان میده

واقعا متاسفم برای شما و امثال شما که اینقدر فکرتون بسته هست که فکر میکنید با این حرف های بچه گانه نظر مردم به سمت امام و اسلام دوباره برمیگرده
مشارکت سیاسی !!!!!!:mad:
راه پیمایی و نماز جمعه !!!!!! :mad:
وای خدااااااااااااااااااااااا ببین ایران افتاده دست چه تفکرهایی .....
نمیدونم شما چرا چشماتو به واقعیت جامعه بستی آقای نسبتا محترم
سنگسار وحشیانه زنان که هنوز هم تو ایران اتفاق می افته
آزاد بودن آزدواج برای مردان به غیر از صیغه و کوفت و زهر مار های دیگه
ارث بردن دختر نصف پسر
اسیر بودن زن به دست مرد با حق طلاق
عدم حمایت دولت خدمتگذار از زنان مطلقه و به دنبالش برای زنده موندن این زنها مجبورن خود فروشی کنن
و
و
و
واقعا متاسفم برای امثال شما
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا متاسفم برای شما و امثال شما که اینقدر فکرتون بسته هست که فکر میکنید با این حرف های بچه گانه نظر مردم به سمت امام و اسلام دوباره برمیگرده
مشارکت سیاسی !!!!!!:mad:
راه پیمایی و نماز جمعه !!!!!! :mad:
وای خدااااااااااااااااااااااا ببین ایران افتاده دست چه تفکرهایی .....
نمیدونم شما چرا چشماتو به واقعیت جامعه بستی آقای نسبتا محترم
سنگسار وحشیانه زنان که هنوز هم تو ایران اتفاق می افته
آزاد بودن آزدواج برای مردان به غیر از صیغه و کوفت و زهر مار های دیگه
ارث بردن دختر نصف پسر
اسیر بودن زن به دست مرد با حق طلاق
عدم حمایت دولت خدمتگذار از زنان مطلقه و به دنبالش برای زنده موندن این زنها مجبورن خود فروشی کنن
و
و
و
واقعا متاسفم برای امثال شما
سلام ........یه آب قندی درس کن عزیز جان ........نگرانتما . دی

شما که احتمالا نمیدونی بدون .........یه دوستی گفت دین اسلام به کل زن رو آدم حساب نمیکنه و گفته مشارکت سیاسی نکنه ........من یه نمونه کوچیکشو بهش اشاره کردم یه نمونه کوچیک ..........خواستی نمونه های بزرگشم میگم
در مورد سنگسار ........چقدر در موردش اطلاع داری ........میدونی تا حالا چقدر از زنا نجات پیدا کردن ........ در شرایطی که اگر اعدام میشدن شده بودن دیگه !!!!!! زندگی در این دنیا براشون تموم شده بود
خداوند انسان گناهکار رو میندازه آتیش جهنم !!!!!!
بعضی روایات میگه انسان بالاخره بهشتی میشه ولی چندین بار اون گناهکارا متناسب با گناهشو سوخته و میمیرن و دوباره زنده میشن !!!!!!!
آیا در قبال همه خانمها سنگ سار انجام میشه .......در قبال کیا ؟ اونی که به شوهرش پشت کرده و زنا کرده .......
در مورد زنا در قرآن نوشته شده و به نوع حکومتی ربط ندارد
آزاد بودن ازدواج برای مردان ........ در این قبال چی میدونی ؟ همین حتما حداکثر چهارتا .........متاسفانه مفهوم اینو نفهمیدی ..........صیغه و موارد دیگه هم شرایط خاص خودشو داره ......شما میدونی خطبه هایی در صیغه است که محدودیت ارتباط ایجاد میکنه و .........
موارد دیگر هم همینطور
در مورد حق طلاق این دیگه تقصیر حکومت و نوع نگاه مردمه که چندین بار سعی شد تغییر کنه ..........در مورد ارث مسائل فقهی بسیاری داره که اگه بخوام توضیح بدم چهار صفحه این تاپیک رو میگیره

آی .......همه اینا رو گفتی و گفتی ..............ما که ربطشو به عنوان تاپیک نفهمیدیم

مسئله چی بود ........رانندگی زنان در عربستان که ممنوع است و این نقض حقوق بشر از نظر کشورهای مدعیش حساب نمیاد

منم که گفتم .......حساب نمیاد دیگه .........الکی شلوغ نکنید :biggrin:
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی دوس داشتم هم پروفیلم باز بود و هم پیام خصوصیهام که مسائل بی ربط به تاپیک رو اونجا در خدمتتون باشم اگر خودتون میخواستید
که متاسفانه فعلا به لطف بعضی دوستانتون امکان پذیر نیست

چه ساده اندیش و خیال پردازن
آنهایی که فکر میکنن با تهدید کردن دیگران و حمله به حریم خصوصی آنها میتوانند سبب بشن که حقیقت پنهان بشه و حرفی از حق به میان نیاد به خصوص از طرف کسانیکه تهدید شدگانند ;)
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ضمن منابع شما انقدر نامعتبره که هر کی یه خورده اهل تحقیق باشه دروغیاتشو حس میکنه

نمی دونستم نهج البلاغه شده منبع غیرمعتبر! من از معتبرترین کتاب شیعیان سند میارم و ایشون اون رو غیرمعتبرمیدونه! ظاهرا هرچیزی که بطلان عقاید شما را نشان دهد نامعتبر است! حتی نهج البلاغه! اگر شما اهل تحقیق بودید به جای کپی پیست کردن یک سری خزعبلات به حرف حضرت علی گوش میدادید! شما درجایگاهی نیستید که بگید اگر کسی اهل تحقیق باشد چکارمی کند! چرا که خودتان دارای تعصبات کور و جزمیت اندیش هستید!
مثلا کتاب بیست و سه سال دشتی ..........اگر اشتباه نکرده باشم ....... شما فقط همین کتاب رو خوندی .........آیا سه جلد کتابی که در انتقاد به این کتاب نوشته شده رو هم خوندی ؟
به طور قاطع میگم ........... نه :cool:
در اون کتاب نشون داده میشه ...........که چطور بعضی روایات تغییر یافته اند ..........چطور بعضی از کلمات قرآن رو عوض کرده و چطور ترجمه رو بد انجام داده و .............

البته از این قبیل دشمنیها با اسلام چیز جدیدی نیست :

من از متن نهج البلاغه سند میارم شما میگید من کتاب دشتی رو خوندم!! لطفا بفرمایید من این مطلب رو از صفحه چند کتاب دشتی برداشتم! شوربختانه تعصبات کور شما به شما اجازه دیدن حقیقت را نمی دهد بلکه بلافاصله با دیدن سخنان حضرت علی که جواب دندان شکنی به شما می دهد حتی لحظه ای به خود اجازه تفکر کردن را ندادید و بلافاصله دست به دامان کپی پیست کردن یک سری خزعبلات که برای فریب شما و امثال شما نوشته می شوند شدید. من صراحتا سخنان امام علی را می آورم و شما برای من یک سری تفسیرهای پوچ را می آورید!

عزیز جواب شما رو کامل دادم ;)

جدی ؟
پس برای من ***** هست احتمالا :biggrin:

دوستان عزیز که دنبال حقیقتا ........این سایت رو سرچ کنن ..........ممنون میشم و حقیقت معلوم میشن
ww.daneshjoonews.com
سایت دانشجویان ایران

بقیه موارد جدید هم با توجه به حرف اول شما لازم نمیبینم زحمت خودم بدم که پاسخ بدم :D

نه حزب اللهی بزرگوار! من وقتی میگم سایت دانشجو یعنی www.daneshju.ir/forum.
درضمن سخنان حضرت علی کاملا صریح و روشن هستند و شما نمی توانید با کپی پیست کردن یک سری تفاسیر من درآوردی که بعید می دانم خودتان هم آنها را تا آخر خوانده باشید از سخنان حضرت علی فرار کنید. به جای کپی پیست کردن یک سری سخنان پرت و پلا لطفا جواب پست بنده را بدهیدچرا که سخنان شفاف و روشن حضرت علی بر تمامی این تفاسیر پرت و پلا بطلان می کشد! اگرقرار باشد شما بین این تفاسیر و سخنان حضرت علی یکی را انتخاب کنید باید سخن حضرت علی را انتخاب کنید چون حضرت علی معصوم است! پس یا سخنان حضرت علی را بپذیرید یا توضیح دهید که چرا حضرت علی چنین سخنانی را برزبان آورده. مسلما وقتی سخنان حضرت علی با تفاسیرکپی پیست شده شما از اینترنت درتناقض است پس شما باید تفاسیر اینترنت را نادرست بدانید نه سخن حضرت علی را! چرا که شما اعتقاد دارید امام شما معصوم است پس باید حرف امامتان را بپذیرید! درمورد جایگاه سیاسی زنان هم که یکسری ادعاهای پوچ آوردید که نیازمند اثبات هستند سعی کردید دوباره همان حرفهای کلیشه ای رابزنید اما خود حضرت علی دلیل این موضوع را صراحتا توضیح داده،اگر تعصبات شما که چشم خردتان را کورکرده اجازه میداد و یکبار متن سخنان حضرت علی را می خواندید اینقدر تفاسیر پرت وپلا نمی آوردید.حضرت علی صراحتا می گوید: از مشورت با زنان در امور سیاسی بپرهیز چون رای آنان زودسست می شود و تصمیم آنان ناپایدار است! و همچنین عقل آنها را ناقص می نامد:

ايمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ايشان ناتمام. نشانه ناتمامى ايمان، معذور بود نشان از نماز و روزه است به هنگام عادتشان، و نقصان بهره ايشان، نصف بودن سهم آنان از ميراث است نسبت به سهم مردان، و نشانه ناتمامى خرد آنان اين بود كه گواهى دو زن چون گواهى يك مرد به حساب رود.


من صراحتا سخن حضرت علی را می آورم که می گوید خرد زنان ناتمام است و نباید با آنها مشورت کرد چون رای آنان سست می شودوتصمیماتشان ناپایدار است آنوقت جناب حزب اللهی عزیز یکسری سخنان کلیشه ای و پرت وپلاو شاعرانه درمورد جایگاه رفیع زن در اسلام می آورد!!
ای کاش حضرت علی اینجا بود و می دیدید که چطور کسانی که ادعای معصوم بودنش را دارند و ادعای شیعه و پیرو بودنش را دارند و ازمظلومیتش و ظلمی که به اوشده سخن می گویند حرف او را زیر پا می گذارند وسخنانش را لگدمال می کنند!
 
آخرین ویرایش:

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدم دوباره یک سری حرفهای کلیشه ای درمورد اینکه اسلام به فکر زن بوده و زن ریحانه خانه است و...اینکه در کشور های غربی زنان تبدیل به وسیله ای برای ارضای شهوت مردان شده اند و...بهانه ها وسخنان کلیشه ای که بیش از 30 ساله داره تکرار میشه و ازش برای زیرپاگذاشتن حقوق زنان استفاده میشه. بد ندیدم یکسری سخنان از امام اول شیعیان که قبلا در سایت دانشجو درمورد ارزش زن در اسلام نوشته بودم رو اینجا قراربدم تا موضوع نگرش دین مردسالار اسلام به زن مشخص بشه:

تصورمی کنم اگربخواهیم ازدید اسلامی ودینی به موضوع نگاه کنیم زن دارای خلفتی ناقص می باشد.توجه داشته باشیدکه بسیاری ازاحکام ازجمله حکم شهادت زن،ارث بردن او رفتاری که شوهرمجازاست باهمسرش بکندو...که مفصل است درموردزنهاوجوددارد.حضرت علی درمورد زنان درنامه ای به امام حسن درنهج البلاغه می گوید:

درامورسیاسی کشورازمشورت بازنان بپرهیز که رای آنان زودسست می شود وتصمیم آنان ناپایداراست. درپرده حجاب نگاهشان دار تانامحرمان راننگرند.بیرون رفتن رنان بدترازاین نیست که افرادغیرصالح رامیانشان آوری واگربتوانی به گونه ای زندگی کنی که غیرتورانشناسندچنین کن! کاری که برترازتوانایی زن است به اووامگذارکه زن گل بهاری است نه پهلوان سخت کوش. مبادا درگرامی داشتن زن زیاده روی کنی که اورابه طمع ورزی کشانده برای دیگران به نارواشفاعت می کند.... ترجمه دشتی

البته باتوجه به جامعه مردسالارعربستان شنیدن چنین سخنانی چندان جای تعجبی ندارد.حضرت علی صراحتامشورت بازنان درامورسیاسی رانهی می کندوحتی می گویدکه به گونه ای زندگی کن که غیرتورانشناسند! به گونه ای درموردزنان سخن گفته است که زنان موجوداتی ناقص الخلقه هستندوباید جوری باهاش برخوردکردکه یه وقت پررونشود! توجه داریدکه حضرت علی هیچ گونه اماواگری باقی نمی گذاردوصراحتاهمه زنان راموردخطاب قرارمی دهدونه فقط عده ای ازآنان را.
به هرحال اگردوستان ما(به خصوص خانوم های محترم سایت)نمی دانستندکه این سخنان ازچه کسی است وجملات بالارامی خواندنددرموردکسی که این سخنان راگفته است چه نظری داشتند؟! قضاوت باخودتان.
البته بدیهی است که وقتی درقرآن ودرکلام ورفتارامامان ماشاهدچنین برخوردی بازنان هستیم وحتی زن ازمرددرست شده است وزن عامل سقوط وگناه مرددربهشت می باشدطبیعتاباچنین پیش زمینه ای که علمادارندعجیب نیست که گاهی اوقات سخنان عجیب وحیرت انگیزی راازآنهابخوانیم.البته این دوستان معمولاسعی می کنندکه حرمت کلام راحفظ کننداماگاهی اوقات برای بیان حقیقت(!)دلیلی به اینکارنمی بینندوصراحتاتفکراتشان رابیان می کنند.آقای صدرالمتالهین درکتابش اسفاراربعه سخنی زشت درموردزنان داردوآقای ملاهادی سبزواری درحاشیه نوشته است که بله ایشان زنان رادرعداد حیوانات آورده است وبرای اینکه زنان ازجنس حیوانات هستندوفقط صورت انسان به آنهاداده شده است تامردان ازآنان مشمئزنشوندودرنکاح باآنان رغبت کنند.زنان به دلیل ضعف عقل وادراک جزییات ومیل به زیورهای دنیا،حقاوعدلا درحکم حیوانات زبان بسته اندولی به آنهاصورت انسان داده شده است تامردان ازمصاحبت باآنان متنفرنشوندودرنکاح باآنان رغبت ورزندوبه همین دلیل درشرع مطهر مردان رادرکثیری اراحکام مثل طلاق ونشوز و...برزنان چیرگی داده اند...

همانگونه که می بینیداززنان تصویری حیوانی،پست وفقط ابزاری دردرست مردبرای نکاح وادامه دادن نسل خودساخته شده است ومردبایدهمانگونه که ازطفل خودمراقبت می کندمواظبش باشدوهمواره افساراوراددردست داشته باشدکه مباداازحدخودبگذاردوبایداو رراحتی الامکان درخانه نگاه داردتایک وقت به خاطرضعف عقلش گمراه نشود.

به عنوان حسن ختام یکی ازخطبه های حضرت علی را که بعد ازجنگ جمل درنکوهش زنان ایراد شده است را می نگارم:

خطبه 079-نكوهش زنان
و از خطبه هاى آن حضرت است پس از پايان نبرد جمل، در نكوهش زنان مردم! ايمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ايشان ناتمام. نشانه ناتمامى ايمان، معذور بود نشان از نماز و روزه است به هنگام عادتشان، و نقصان بهره ايشان، نصف بودن سهم آنان از ميراث است نسبت به سهم مردان، و نشانه ناتمامى خرد آنان اين بود كه گواهى دو زن چون گواهى يك مرد به حساب رود. پس از زنان بد بپرهيزيد و خود را از نيكانشان وا پاييد، و تا در كار زشت طمع نكنند، در كار نيك از آنان اطاعت ننماييد. ترجمه شهیدی


خطبه 79

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است

بَعْدَ فَراغِهِ مِنْ حَرْبِ الْجَمَلِ فى ذَمِّ النِّساءِ
پس از پايان جنگ جمل در مذمّت زنان

مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ النِّساءَ نَواقِصُ الاْيمانِ، نَواقِصُ الْحُظُوظِ،
اى مردم، زنان از نظر ايمان و ارث
نَواقِصُ الْعُقُولِ. فَاَمّا نُقْصانُ ايمانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ
و عقل ناقصند. اما نقصان ايمانشان به اعتبار معاف بودن از نماز و روزه
وَالصِّيامِ فى اَيّامِ حَيْضِهِنَّ. وَ اَمّا نُقْصانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَواريثُهُنَّ
در ايام قاعدگى است. اما نقصان ارثشان به اعتبار اينكه سهم ارث آنان
عَلَى الاَْنْصافِ مِنْ مَواريثِ الرِّجالِ. وَ اَمّا نُقْصانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهادَةُ
نصف سهم ارث مردان است. اما نقصان عقلشان، به اعتبار اينكه شهادت دو زن

امْرَاَتَيْنِ كَشَهادَةِ الرَّجُلِ الْواحِدِ. فَاتَّقُوا شِرارَ النِّساءِ، وَ كُونُوا مِنْ
برابر شهادت با يك مرد است. از بَدان آنان بترسيد، و از خوبانشان
خِيارِهِنَّ عَلى حَذَر، وَلاتُطيعُوهُنَّ فِى الْمَعْرُوفِ حَتّى لايَطْمَعْنَ
بر حذر باشيد، و در امور پسنديده از آنان پيروى نكنيد تا در اعمال ناشايسته طمع
فِى الْمُنْكَـرِ.
پيروى نداشته باشند. ترجمه آقای انصاریان

می بینید که حضرت علی صراحتا زنان را ناقص العقل خطاب می کند وحتی ایمانشان را ناقص می نامد ومی گوید که حتی در امورپسندیده ازآنها پیروی نکنید تا پررو وپرتوقع نشوند وانتظارشان بالانرود واگرکاربدی ازشماخواستند انتظارقبول شدن درخواستشان رانداشته باشند.همچنین هشدارمی دهد که ازخوبانشان هم برحذرباشید.

سخنان حضرت علی صریح روشن و شفاف هستند.مگر شما اعتقاد ندارید که هرچه حضرت علی بگوید درست است؟ خب این حرفهای شفاف و روشن ایشان.چرا سعی در توجیه دارید؟ دو راه دارید: یا بگویید نظر حضرت علی غیرازاین است که من در جواب خواهم گفت اگر نظرش غیرازاین است پس به چه دلیل چنین حرفهایی را برزبان آورده است؟چرا اینگونه در مورد زنان سخن گفته و ایمان و عقل آن ها را ناقص خطاب کرده؟اگر رفتار او غیرازاین بوده پس چرا اینگونه حرف می زند؟مگر می شود شما به چیزی اعتقاد داشته باشید و دقیقا برخلاف آن سخن بگویید؟دلیل این تناقض گویی جضرت علی چیست؟ او که معصوم است ونباید تناقض گویی کند.و راه دوم شما که به نظرهم راه معقولانه ای می آید این است که به جای مطرح کردن سخنان بیربط و توجیهات سطحی حرفهای شفاف حضرت علی را بپذیرید که در آنصورت من و شما با هم به توافق رسیده ایم.
البته مسلما نگرش من به زن با نگرش حضرت علی تفاوت اساسی دارد.من هرگز چنین نگاه تحقیرآمیزی به زن ندارم.

این سخنان شما شعارهایی بیشتر نیستند. یا باید سخنان حضرت علی رو بپذیرید یا باید بپذیرید که حضرت علی دچار تناقض گویی و اشتباه شده است.اگر عقل و شعور مرد و زن با هم فرق نداره و اگر گفته نشده با زنان مشورت نکنید و...پس این حرفهای حضرت علی چه معنایی دارد؟ لطفا سعی نکنید با مطرح کردن مسائل بی ربط حرفهای حضرت علی رو توجیه کنید.اگر امام علی معصوم است صراحتا دارد در این خطبه و نامه با شما صحبت می کند.در ضمن در قرآن هم زن به کشتزار تشبیه شده است! کشتزاری که هر زمان مرد بخواهد می تواند وارد آن شود!
.

امیدوارم به جای مطرح کردن سخنان بی ربط جواب اینها را بدهید.البته می شود گفت که پیشاپیش ما جواب خودمان را ازشما گرفته ایم. همان جایی که فرمودید:

هردینی متناسب با همون زمان بوده

از این جمله شما هم نتیجه می گیریم که پس اسلام هم متناسب با زمان خودش بوده و دلیلی ندارد که ما دستورات آن را از جمله وجود تبعیض بین زن و مرد را امروز در قرن بیست و یکم دارای اعتبار بدانیم! امیدوارم اگر جوابی ندارید سکوت اختیار کنید و به مطرح کردن مسائل حاشیه ای و بی ربط مثل *****بودن سایت و نماز جمعه و خمینی کبیر و..نپردازید.

يا سخن دانسته گو اي مرد يا خموش
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
امیدوارم به جای مطرح کردن سخنان بی ربط جواب اینها را بدهید.البته می شود گفت که پیشاپیش ما جواب خودمان را ازشما گرفته ایم. همان جایی که فرمودید:



از این جمله شما هم نتیجه می گیریم که پس اسلام هم متناسب با زمان خودش بوده و دلیلی ندارد که ما دستورات آن را از جمله وجود تبعیض بین زن و مرد را امروز در قرن بیست و یکم دارای اعتبار بدانیم! امیدوارم اگر جوابی ندارید سکوت اختیار کنید و به مطرح کردن مسائل حاشیه ای و بی ربط مثل *****بودن سایت و نماز جمعه و خمینی کبیر و..نپردازید.

يا سخن دانسته گو اي مرد يا خموش
کلا خیلی تابلو میگی
پسر خوب خودت نوشتی ترجمه دشتی .......... میخای انکار کنی ؟!×!!!!!!!!!
من چیزی که لازم بود و حقیقت بود رو گفتم ......... در ضمن وقتی شما داری در مورد مسائل مهمی مثل دین حرف میزنی ........قطعا نمیتونی نظر خودتو نظر برتر بدونی ........چون مگه تو تو کلاسهای فقه بودی .مگه تو رفتی دنبال دین ؟
پس بایستی به اسناد اشاره کرد ........اسناد هم در این باره معلومه
من هیچ وقت دوست ندارم مثل امثال بعضیها حرف من در اوردی از خودم در بیارم و بگم بله این حرف یک معصومه

پسر خوب رو چه حسابی به من میگی حزب اللهی الله و علم
ولی فکر نمیکنم شما منو دیده باشی ...........در ضمن امیدوارم روزی واقعا در حزب خدا قرار بگیرم
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ضمن چند نکته رو جهت یادآوری خدمت شما میگم

یکی اینکه یکبارم شده خداوکیلی خطبه 79 نهج البلاغه رو نگاه کن !!!!!!
اون چیزی نیست که شما میگی
خطبه 79 اینه :
أ تزعم أنَّك تهدى ألى السَّاعة الَّتى من سار فيها صرف عنه السُّوء و تخوِّف من السَّاعة الَّتى من سار فيها حاق به الضّرّ ؟ فمن صدَّقك بهذا فقد كذَّب القرآن . . . ( آيا گمان ميبرى تو آن ساعتى را كه هر كس در آن ساعت حركت كند ، ناگوارى از او برطرف ميشود ، ميدانى ؟ لذا از حركت در چنين ساعتى كه موجب احاطه ضرر بر انسان متحرك ميشود ، ميترسانى ؟ هر كس كه ترا در اين نظر تصديق كند ، قرآن را تكذيب كرده است ) .

اما چیزی که آقای دشتی منظورش بوده خطبه 80 نهج البلاغه است

که در موردش بایستی به چند نکته توجه کرد ...........یکی اینکه بعد از جنگ جمل این قضیه مطرح شده و انشاالله اگر تاریخ بدانی میدونی این جنگ با کی بوده ...........دیگر اینکه من و شما فکر نمیکنم چندان در زمینه علوم دینی تبحر کافی داشته باشیم که خودمان بخواهیم تفسیر کنیم :smile:

تفاسیر رو در این باره در احتمالا یک پست قرار میدم .........باشد که آگاه شوید ;)
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
تفسیر خطبه هشتاد نهج البلاغه

تفسیر خطبه هشتاد نهج البلاغه

تفسیر عمومی خطبه هشتادم" معاشر الناس، ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول... "
نواقص العقول- ظاهر این دو کلمه اینست که عقول زنان در برابر عقول مردان ناقص است. توضیح این کلمه چنین است که:

اولا مقصود از نقص، کاهش ارزشی نیست، چنانکه محدودیتهای زن در هنگام بارداری در برابر رویدادهائی که تنظیم رابطه با آنها احتیاج به قدرت دارد نقص و کاهش ارزشی نیست،
زن در حال بارداری در با اهمیتترین جریان حیات، در حال تلاش است که عبارت است از اشتغال به رویاندن بذر انسانی که بدون آن، دستگاه خلقت انسانی از کار میافتد، اگر با دقت کامل در این مسئله بنگریم و سهم مرد را در دستگاه خلقت در نظر بگیریم خواهیم دید سهم مرد در این دستگاه که عبارت است از لحظات محدودی از لذات در موقع تخلیه نطفه بسیار ناچیز است و قابل مقایسه با سهم زن که با تمام موجودیتش در اجرای فرمان خلقت به تلاش میافتد نمیباشد.
چنانکه ناچیزی سهم مرد در اجرای فرمان خلقت نقص ارزشی برای او محسوب نمیشود همچنین محدودیت عقل نظری محض زن که وسیلهای برای تجرید و تعمیم و غیر ذلک است نقص ارزشی نمیباشد.

ثانیا- عدم تساوی شهادت مرد و زن که امیرالمومنین علیهالسلام بیان فرمودهاند با نظر به محدودیت طبیعی ارتباطات زن با حوادث و رویدادهای بسیار گوناگون است که مرد در آنها غوطهور است و توانائی دقت و بررسی عوامل و مختصات و نتائج آنها را بیش از زن دارا میباشد و کنجکاوی مرد و نفوذ فکری او در ریشههای حوادث یک امر طبیعی است که درنتیجه قرار گرفتن مرد در امواج گوناگون و تلاطمهای متنوع زندگی بوجود میآید.

لذا اگر مردی را فرض کنیم که از قرار گرفتن در امواج و خطوط پرپیچ و
خم حوادث زندگی برکنار بوده باشد و این کنار بودن ارتباطات عادی وی را با جهان عینی و زندگی محدود نماید. بدون تردید شهادت او هم درباره اموری که معمولا از آنها برکنار است، دچار اشکال میگردد.

بهمین جهت است که شهادت زنها در موارد زیادی حتی بدون تعدد مساوی شهادت مردها میباشد و آن موارد عبارتند از موضوعاتی که لایعلم الا من قبلها (دانسته نمیشوند مگر از طرف خود زنها).
مانند شهادت زن به اینکه در روزهای قاعدگی است یا در روزهای طهر و اینکه بچهای که در شکم او است مربوط به کدام مرد است و غیر ذلک.
این نکته هم قابل تذکر است که بدانجهت که زن نگهبان طبیعی و اولی حیات است خداوند متعال عواطف و احساسات او را خیلی قویتر و متنوع از مرد قرار داده است.
زیرا بقای حیات انسانها از نظر نیازی که به احساس لذت و الم دارد، بیشتر به عواطف و احساسات نیازمند است تا مفهوم بازی و دلیل پردازیهای تجریدی. وجود این نعمت عظمی در صنف زنها آنان را از پرداختن به نمودهای خشک باز میدارد و آن نمودها برای زن در درجه دوم و فرعی محسوب میشوند.
غائله پر سر و صدای عقل زن و عقل مرد نخست تعریف مختصری را درباره عقل متذکر میشویم:

عقل و تعقل عبارت است از آن فعالیت مغزی که با روشنائی قوانین و اصول تثبیت شده از واحدها و قضایای روشن و ساده نتایج مطلوب را بدست میآورد.

اگر بخواهیم کلیتر از این تعریف را برای عقل و تعقل مطرح کنیم، باید بگوئیم:
فعالیت عقلانی عبارتست از درست اندیشیدن در انتخاب وسایل برای وصول به هدفهای مطلوب.
البته مسلم است که بجهت تنوع واحدها و قضایا (وسایل بطور عموم) و تنوع هدفها و کمی و زیادی اطلاع از قوانین و اصول تثبیت شده و توجهات درونی ذاتی و برون ذاتی، فعالیتهای عقلانی نیز متنوع میباشند.

عقل با این تعریف در همه انسانهائی که از نظر ساختمان مغزی صحیح و سالمند، چه مرد و چه زن و چه سیاه و چه سفید وجود دارد،

اختلافی که میان مردم در این فعالیت عقلانی دیده میشود مربوط به کیفیت و کمیت آشنایی مردم با واحدها و قضایای استخدام شده در راه هدفها و اختلالات نظر آنان در هدفگیریها و آشنائی با قوانین و اصول عقلانی وجود دارند که تجرید و تعمیم نامیده میشوند،
مانند عددسازی مغز و تجرید کلی و تعمیم مفاهیم و غیر ذلک این نکته را فراموش نکنیم که بدانجهت که ما بهیچ وجه نمیتوانیم انواع فعالیتهای مغزی و روانی را با هویتهای فیزیکی و مرزهای عینی از یکدیگر تفکیک و با آنها مانند نمودهای فیزیکی مشخص و قابل لمس ارتباط برقرار کنیم،
لذا نمیتوانیم برای هر یک از فعالیتهای مغزی و روانی الفاظی کاملا مشخص بکار ببریم وقتی که ما میگوئیم:

نوعی از فعالیتهای مغزی ما عبارتست از عددسازی، نوع دیگر عبارت است از تجرید کلی نوع سوم عبارت است از درک بینهایت ریاضی، نوع چهارم عبارت است از درک بینهایت کیفی، نوع پنجم عبارت است از فعالیت تجزیهای، نوع ششم عبارت است از فعالیت ترکیبی...
آیا این همه فعالیتها یکی هستند و کافی است که کلمه فعالیت عقلانی را برای نشان دادن هر یک از آنها به کار ببریم، یا هر یک از آنها فعالیت مخصوصی هستند که دارای هویت معینی میباشند؟ هنوز این سئوال بیک پاسخ قانع کننده نرسیده است. آنچه که مهم است این است که یک تقسیم قابل پذیرش در فعالیتهای عقلانی از دورانهای قدیم معرفت و جهانبینی، در جو افکار قابل توجه شرق و غرب، مطرح شده و تقریبا با اتفاق نظر مقبول تلقی شده است.

آن تقسیم عبارت است از 1- عقل نظری 2- عقل عملی.
عقل نظری- همان فعالیت استنتاج هدفها یا وصول به آنها با انتخاب واحدها و قضایا و وسایلی که میتوانند برای رسیدن به هدفها کمک نمایند بدون اینکه واقعیت یا ارزش آن هدفها و وسایل را تضمین نمایند. منطق صوری و ریاضی که عالیترین جلوه فعالیتهای عقل نظری میباشند هرگز متکفل واقعیت و ارزش هدفها و وسائل خود نیستند.
بعنوان مثال: وقتی که میگوئیم: انسان سنگ است و هیچ سنگی تناسل نمیکند پس انسان تناسل نمیکند.
از نظر منطقی که ابزار فعالیت عقل نظریست کاملا صحیح است ولی مقدمه اول که عبارتست از انسان سنگ است خلاف واقع است. یعنی قضیهای که برای نتیجه انسان تناسل نمیکند استخدام شده است، غلط است.

 
بدین ترتیب عقل نظری که همواره با ابزار منطق فعالیت میکند کاری با واقعیت ندارد چنانکه هیچ کاری با ارزشها هم ندارد. یعنی وقتی که شما با تفکرات منطقی و عمل ریاضی به این نتیجه میرسید که آزادی یا عدالت در فلان جامعه را با این مقدمات میتوان منفی کرد تنظیم واحدها و قضایا و انتخاب وسایل را برای بدست آوردن هدف مطلوب خود با روش منطقی محض که ابزار کار عقل نظری است انجام دادهاید،
آنچه که غلط و ضد انسانی است جبر و ستم را هدف قرار دادن است نه تنظیم مقدمات و شکل ترتیب و انتخاب وسائل در حقیقت عقل نظری محض بنائی ساختمان را تعلیم میدهد که آجرها چگونه روی هم قرار بگیرد مقاومت مصالح در چه حدودی ضرورت دارد پیریزی ساختمان به چه مقدار سیمان و آهک و سنگ و آهن احتیاج دارد؟
اما اینکه این ساختمان جایگاهی برای تعلیم و تربیت و احیای انسانها خواهد بود، یا کشتارگاهی برای انسانها؟
عقل نظری محض کاری با این مسائل ندارد. همواره عقل نظری بر آنچه که از پیش صحیح فرض شده است، حکم صادر میکند، و کاری با آن ندارد که صحیح از نظر چه کسی؟
صحیح در چه شرایط؟ صحیح از روی کدامین واقعیتها. ب
همین جهت بوده است که منطقدانان حرفهای، حتی کسانی که ابتکاراتی را در منطق بوجود آوردهاند فقط از آن جهت که منطق میدانند و بر همه راههای فعالیت عقل نظری آشنا هستند جهانشناسان و انسانشناسان واقعی نبودهاند، زیرا واقعیتها و ارزشها غیر از شناخت و قدرت بر تنظیمبندی فرمولها بر مبنای وسایل صحیح فرض شده، میباشد.
این همان عقل نظری است که صدها مکتب و عقیده را ساخته و پرداخته و در طول تاریخ انسانها را رویاروی هم قرار داده، کره خاکی ما
را به شکل کشتارگاه درآورده است. اگر از هر یک از حامیان این مکتبها بپرسند ک شما ادعای خود را چگونه اثبات میکنید؟
بیدرنگ به منطق نظری محض تکیه خواهد کرد. اگر شما به ارسطو بگوئید: شما وجود هیولی را با کدامین دلیل اثبات میکنید؟ او نخواهد گفت: شب هیولی را در خواب دیدهام بلکه خواهد گفت: من با دلیل منطق عقل وجود هیولی را اثبات میکنم. اگر به منکرین وجود هیولی بگوئید: شما با چه دلیلی میگوئید: هیولی وجود ندارد نخواهند گفت که من در عالم خیالات بودم، هیولی را ندیدهام، بلکه هم دلایل منطقی عقلی ارسطو را با استدلال منطق عقلی رد خواهد کرد و هم برای نفی هیولی بر دلیل مزبور تکیه خواهد کرد. این همان مسئله است که حتی روان آرام دکارت را مضطرب ساخته است.
او میگوید: از فلسفه چیزی نمیگویم جز اینکه میدیدم با آنکه از چندین قرن نفوس ممتاز بدان سرگرم بودهاند هیچ قضیهای از آن نیست که موضوع مباحثه و مجادله و بنابراین مشکوک نباشد و به خود آن چنان غرور نداشتم که امیدوار باشم در این باب برخوردارتر از دیگران شوم و چون ملاحظه کردم که در هر مبحث چندین رای مختلف میتوان یافت هر یک از آنها را جمعی از فضلا طرفدارند در صورتی که البته
رای صواب و حقیقت یکی بیش نیست بدین ترتیب چون هیچ یک از ارباب مکاتب برای اثبات عقاید خویش بر خیالات و خوابنمائی و احساسات شعری تکیه نمیکنند، بلکه همه آنان ادعای منطق و تعقل در نتیجهگیریهای خود مینمایند!!
پس ارزش عقل نظری محض جز چیدن واحدهائی که صحیح فرض شده است در کنار همدیگر یا پشت سر یکدیگر برای نتیجهگیری چیزی دیگر نیست که مغزهای متفکر بشری چه در شرق و چه در غرب کوششهای فراوانی مبذول میدارند.

که فعالیت اختصاصی عقل نظری را معین نموده و نگذارند از حدود خود تجاوز نماید. عقل نظری محض قدرت ورود به حوزه ارزشها را ندارد عقل نظری کاری با واقعیات فی نفسه ندارد.

در صورتی که عقل علمی هر یک از نیروهای فعال درون بشری را مانند عقل نظری و وجدان و حدس و استشمام واقعیات و اراده و تجسیم و اندیشه را هماهنگ میسازد که همه آنها را در وصول به واقعیات و بایستگیها و شایستگیها بسیج نماید.

آن گروه از متفکران شرقی و غربی که نه برای ارضای حس کنجکاوی فقط بلکه برای دریافت واقعیات در محصول و کاربرد عقل نظری نگریسته و آنرا ارزیابی واقعی نمودهاند همگی به این نتیجه رسیدهاند که عقل نظری محض وسیلهای است برای تنطیم آن واحدها که صحیح
فرض شده است برای رسیدن به آن هدفها که مطلوب تلقی شده است نه اینکه عقل نظری حاکم مطلق در واقعیات و ارزشهای شناخت انسان و طبیعت و بایستگیها و شایستگیهای آدمی بوده باشد. برای اثبات ناتوانی عقل نظری از حاکمیت مطلق نمونههایی از بزرگترین متفکران شرق و غرب را میآوریم:
مولانا جلالالدین: از رهبری عقل بجائی نرسیدیم پیچیدهتر از راه بود راهبر ما عقل بند رهروان است ای پسر آن رها کن ره عیانست ای پسر آن نمیدانست عقل پای سست که سبو دائم ز جو ناید درست عقل تو از بس که باشد خیره سر هست عذرت از گناه تو بتر عقل جزئی همچو برقست و درخش در درخشی کی توان شد سوی رخش عقل رنجور آردش سوی طبیب لیک نبود در دوا عقلش مصیب عقل را خط خوان این اشکال کرد تا دهد تدبیرها را زان نورد عقل جزئی عقل استخراج نیست جز پذیرای فن و محتاج نیست لاابالی عشق باشد نی خرد عقل آن جوید کز آن سودی برد عقل را هم آزمودم من بسی زین سپس جویم جنون را مغرسی او ز شر عامه در خانه شد او ز ننگ عاقلان دیوانه شد آزمودم عقل دور اندیش را بعد از این دیوانه سازم خویش را آنکه در عقل و گمان هستش حجیب گاه پوشیده است گه بد
ریده جیب عقل را خود با چنین سودا چه کار کر مادرزاد را سرنا چکار! آن زمان چون عقلها درباختند بر رواق عشق یوسف تاختند عقلشان یکدم ستد ساقی عمر سیر گشتند از خرد باقی عمر عقل محجوبست و جانهم زین کمین من نمیبینم تو میتانی ببین غرق گشته عقلهای چون جبال در بحار وهم و گرداب خیال چون مقلد بود عقل اندر اصول دان مقلد در فروغش ای فضول و اندیشهای که حاکمیت بر اندیشههای منطقی و عقلی محض دارد- چو در دل پای بنهاد بشد از دست اندیشه میان بگشا اسرار و میان بربست اندیشه به پیش جان درآمد دل که اندر خود مکن منزل گرانجان دید مرجان را سبک برجست اندیشه برست از خویش اندیشی چنان آمد ز بیخویشی که از هر کس همیپرسد عجب خود هست اندیشه فلک از خوف دل کم زد دو دست خویش بر هم زد که از من کس نرست آخر چگونه رست اندیشه چنین اندیشه را هر کس نهد دامی به پیش و پس گمان دارد که در گنجد به دام و شصت اندیشه چو هر نقشی که میجوید ز اندیشه همیروید تو مر هر نقش را مپرست خود بپرست اندیشه جهان کهنه را بنگر گهی فربه گهی لاغر که درد کهنه زان دارد که آبست است اندیشه جواهر جمله ساکن بد همه همچون اماکن
بد شکافید این جواهر را و بیرون جست اندیشه دکارت هنگامی که جوانتر بودم از ابواب فلسفه به منطق و از ریاضیات به جبر و مقابله و تحلیل هندسی بیشتر دل داده بودم و این سه فن یا علم را چنان میپنداشتم که به مقصود من یاری خواهند کرد. اما چون درست تامل نمودم درباره منطق برخوردم به اینکه فایده قیاسات و بیشتر تعلیمات دیگرش این نیست که آدمی چیزی را که نمیداند دریابد بلکه آنست که بتواند آنچه را که میداند به دیگری بفهماند، یا مانند فن ریمون لول از آنچه را که نمیداند بیتصور و تصدیق گفتگو کند.

 
تساوی زن و مرد در عقل علمی کلمه عقل عملی در مکتبهای گوناگون با اصطلاحات مختلفی تعبیر میشود، مانند عقل سلیم، عقل فطری، وجدان، عقل کمالجو... تعریف عقل عملی تقریبا مورد اتفاق نظر متفکران شرقی و غربی است.

کانت میگوید: قوه دیگر عقل آنست که انسان بواسطه او اموری را بوجدان غیر حسی ادراک میکند و آنها ذواتند نه عوارض، مثل ادراک نفس خود و ادراک مختار بودن نفس در اعمال خویش که منتهی به اعتقاد به بقای نفس و وجود ذات پروردگار میشود. و این قوه را عقل عملی مینامید در مقابل عقل نظری، بنابر اینکه عقل بوسیله این قوه انسان را بر عمل نیک برم
یانگیزد اما نه به اعمال نظر و ترتیب برهان قیاس و استقراء و پی بردن از معلول به علت یا از علت به معلول بلکه احکامش بیواسطه است اما یقینی است و حتی یقینیتر از احکامی است که بقوه نظری میکند و این قوه یعنی عقل عملی برتر و شریفتر از عقل نظری است زیرا عقل نظری آنچه میکند راجع به ظواهر و عوارض یا مصلحت اندیشی دنیوی است و درباره حقایق و ذوات و معقولات واقعی چنانکه گفتیم جز حدس و احتمال کاری از او ساخته نیست بلکه غالبا در ذهن وسوسه میکند و شک میآورد.

 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما عقل عملی متوجه حقایق است و حسن نیت و اراده خیر را به انسان میدهد و بنیاد عقاید دینی و اخلاقی را استوار میسازد و منشا ایمان است نه تشکیک بنابراین آنچه که صنف مرد به او میبالد و مغرور میشود فی نفسه دارای ارزش نیست و اعتباری بیش از شکل دادن به واحدها و قضایایی که آنها را صحیح تلقی کرده است، ندارد.


بلکه از آنجهت است که اشتیاق آدمی به دریافت واقعیت و رشد بشرط اعتدال روانی سطوح شخصیت وی را اشغال مینماید لذا با حاکمیت عقل نظری درباره واقعیتها و رشد شخصیت همواره دچار نوعی تشویش خاطر و وسوسه میباشد.
اگر صنف زنان با توجه به گسترش عقل نظری محض مردان احساس حقارتی در
خود نمایند عامل شکست روحی خود را با دست خود فراهم میآورند. اگر صنف زنان از عوامل تعلیم و تربیتی کامل برخوردار شوند بجهت داشتن نقش اساسی در خلقت و چشیدن طعم واقعی حیات و برخوردار بودن از احساسات عالی یا امکان تصعید احساسات خام به احساسات عالی که در صنف زنان قویتر است میتوان ادعا کرد که زمینه رشد شخصیت انسانی در زنها کمتر از این زمینه در صنف مردان نمیباشد.

شرح نهج البلاغه (محمد تقی جعفری تبریزی )
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقد کتاب «زن در نهج البلاغه»

نقد کتاب «زن در نهج البلاغه»

یکی از موضوعات مورد توجه زن پژوهان در سالیان اخیر، به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایران و برخی کشورهای اسلامی موضوع زن در نهج البلاغه، یا زن از نگاه امیر المؤمنین علی علیه السلام است.
توجه به این موضوع از چند زاویه قابل توجیه است، نخست آن که در میان امامان معصوم شیعه، امام علی علیه السلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است به گونه‌ای که حجم روایت‌های غیر فقهی از ایشان حجم قابل توجهی از روایات شیعی را تشکیل می‌دهد به خصوص آن‌که مجموعه به نسبت منسجمی از کلمات قصار، خطبه‌ها و نامه‌های آن حضرت به همت سید رضی(ره) به صورت کتابی مستقل در دسترس است که بررسی و خوانش دیدگاه‌های آن حضرت را آسان‌تر می‌کند. اعتنا و پذیرش آن حضرت توسط سایر فرق اسلامی به عنوان صحابی خاص پیامبر اکرم(ص) و یکی از خلفای برجسته، اهمیت دیدگاه‌های ایشان را به طور عام و به طور خاص (در موضوع زنان) بیشتر می‌کند. دوم آن‌که زن در نهج البلاغه از جایگاه خاصی برخوردار است چه به لحاظ تعداد جملات و کلماتی که به زن اختصاص پیدا می‌کند و چه به لحاظ نوع گویش و توصیف زنان از زبان امام علی (ع).

شکی نیست که مواجهه اولیه و سطحی با نهج البلاغه، نوعی بدبینی و مذمت جایگاه و نقش زنان از منظر امام علی(ع) را به مخاطب القا می‌کند و به همین دلیل بررسی و تحقیق در اطراف این موضوع بخشی از دغدغه‌های اسلام شناسان و شارحان کلام امیر المؤمنین(ع) را به خود اختصاص داده است.

کتاب «زن در نهج البلاغه» تألیف دکتر نجوی صالح الجواد و ترجمه ورود سلامی و مقدمه دکتر سید محمد بحر العلوم که توسط انتشارات زمزمه زندگی و در تیراژ 3000 نسخه در تابستان 1384 منتشر شده است از جمله آثاری محسوب می‌شود که به غرض دفاع از حریم نهج البلاغه و در توجیه و تبیین دیدگاه‌های امام علی (ع) درباره زنان به رشته تحریر درآمده است.
مقدمه کتاب که توسط دکتر سید محمد بحرالعلوم از دانشمندان عراقی و مقیم لندن به رشته تحریر درآمده است، به شرح حال آشنایی ایشان با نویسنده کتاب، خانم نجوی صالح الجواد و چگونگی شکل گیری این کتاب و تدوین آن اختصاص دارد و البته دکتر بحر العلوم در این مقدمه به ایده اصلی کتاب که بسیار مایه بهت و شگفتی ایشان شده است، اشاره می‌کند.
« ملاحظه نمودم که دستیابی ایشان به موضوع با دقت و توجه و اعتنایی فراوان بود و سعی داشت آنچه در نهج البلاغه در مورد مذمت زن آمده است و بسیاری از شراح به آن پرداخته‌اند، را توجیه نماید و تأکید نماید که کلام حضرت در این خصوص نتیجه شرایط خاص و جبهه‌گیریی بود که علیه حضرت شده بود و مسلمانان بهای سنگین آن را پرداخت کردند از سخنان ایشان به شگفت آمدم و در تمام مدت غرق در سخنان ایشان بودم»(صفحه7)
مقدمه بعدی کتاب مقدمه خانم دکتر نجوی صالح الجواد است که به معرفی اجمالی کتاب و فصول مختلف آن پرداخته و داستان تدوین کتاب را بیان می‌کند. و در نهایت مقدمه مترجم است که نکته مهمی دربرندارد.
اما اصل کتاب از یک دیباچه و دو بخش اصلی تشکیل شده است. دیباچه که به نسبت مفصل نگاشته شده است، در دو فصل تنظیم شده است که در فصل اول نگاهی اجمالی به زندگانی و فضایل و مناقب امام امیر المؤمنین(ع) می‌شود و در فصل دوم نهج البلاغه آن حضرت به اختصار معرفی می‌شود و تلاش می‌شود به برخی شبهات درباره استناد نهج البلاغه به امام علی(ع) و یا سید رضی پاسخ داده شود.
بعد از دیباچه بخش اول کتاب آغاز می‌شود. در فصل اول این بخش نگاهی اجمالی به کلمات آن حضرت درباره زنان شده که در چهار بخش خطبه‌ها ونامه‌ها، وصیت‌ها، حکمت‌ها، مثل‌ها و اضافات ابن ابی الحدید دسته بندی شده است. در این بخش مؤلف به نقل کلمات امام علی(ع) پرداخته و ازتفسیر و یا توضیح فقرات نقل شده صرف نظر می‌کند.
در فصل دوم مؤلف به بحث زن در آیات قرآن می‌پردازد. تلاش مؤلف آن است که بعد از نقل فقراتی از کلام امیر المؤمنین با رجوع به آیات قرآنی و سنت نبوی (در فصل سوم) به ملاک و مبنای روشنی برای فهم و تفسیر کلمات امام علی(ع) دست پیدا کند.
نویسنده با مراجعه به آیات الهی، موضوع زن در قرآن را در سه محور کلی انسانیت زن، زن در جامعه و زن به عنوان زن، پی می‌گیرد.
در بحث انسانیت زن، وحدت آفرینش و خلقت میان زنان و مردان و تساوی ایمانی،
(تساوی در ارزش‌های دینی) وحدت کمال عقلی را نتیجه می‌گیرد. از آن جا که یکی از موضوعات جنجالی نهج البلاغه موضوع عقل زنان است مؤلف با تمسک به وحدت در تکالیف وحدت کمال عقل در زن و مرد را تبیین می‌کند: «اگر بین زن و مرد در تکالیف الهی تفاوتی باشد درآن صورت قوای عقلانی زن و مرد نیز باهم متفاوت است ولی چنان‌چه تکالیف دینی و الهی زن و مرد با هم مساوی باشد در آن صورت چاره‌ای جز این نیست که به تساوی قوای عقلانی زن و مرد حکم کنیم»(صفحه 99)
در موضوع زن در جامعه نویسنده با استفاده از مدل تفکیک نقش‌ها و وظایف در خانواده به توجیه اختلاف در احکام فقهی از قبیل ارث می‌پردازد که بر این اساس تفاوت‌ها نه بیان‌گر تنقیص، که بیان‌گر تفاوت در مسئولیت‌ها و وظایف است. در موضوع سوم یعنی زن بودن زن، به مباحثی از قبیل زینت زن، حجاب و پوشش و احکام نگاه و استقرار در منزل اشاره می‌شود و به تبیین و توضیح آیات وارده در این باب پرداخته می‌شود.
در فصل سوم از بخش اول، مؤلف محترم با بیان مصادیقی از سنت و سیره پیامبر (ص) درباره زنان، به نقش اجتماعی برجسته زنان در زمان پیامبر(ص) اشاره می‌کند.
بخش دوم که مهم‌ترین بخش کتاب محسوب می‌شود به تفسیر، توجیه و تبیین کلام امیر المؤمنین علی علیه السلام درباره زنان پرداخته می‌شود. در مقدمه فصل اول این بخش به روش نویسنده در تفسیر کلام امیر المؤمنین علی (ع) اشاره می‌شود که دو رویکرد کلی پیشنهاد می‌شود.
1- در مواردی که روایت مخالف با آموزه‌هایی است که از قرآن کریم و سنت نبوی به دست می‌آید، روایت به عنوان روایت مجعول طرد می‌شود.
2- تلاش می‌شود با فهم فضا و زمان صدور روایت به فهم عمیق‌تری از نصوص دست پیدا کرد تا بتوان روایاتی را که به ظاهر در خدمت زنان وارد شده است، توجیه کرد. از جمله روایاتی که بر اساس مدل اول با آنها رفتار می‌شود، روایت معروف«المرأة شر کلها و شر ما فیها انه لابد منها» است.
مؤلف با توجه به عدم وجود گزارش تاریخی که بتوان این کلام را بر اساس آن تفسیر کرد و از سوی دیگر مخالفت این روایت با نصوص قرآنی و سنت نبوی این روایت را رد می‌کند و کلام شارحان در توجیه این روایت را نقادی می‌کند.
بر همین سیاق و البته با توضیحات کم و بیش متفاوتی مؤلف محترم نسبت به حدیث معروف حضرت ، بعد از جنگ جمل « ان النساء نواقص العقول... برخورد می‌کند .
اما روایاتی که می‌توان از آنها فهم عمیق‌تری به‌دست آورد و با توجه به قراین داخلی(سایر کلام آن حضرت) و یا قراین خارجی (رویدادها و وقایع) بتوان آن‌ها را توجیه کرد، دسته بیشتری از روایات را شامل می‌شوند. از همین قبیل است روایت معروف« فاتقوا شرار النساء و کونوا من خیارهن علی حذر و لا تطیعوهن فی معروف حتی لا یطمعن فی منکر» که بر اساس برخی شواهد تاریخی مراد از آن مذمت عایشه ام المؤمنین است و یا روایاتی که در مذمت مشورت با زنان وارد شده است که کلام آن حضرت به ضمیمه قراین کلامی دیگر و حکمت کلام آن حضرت نهی از مشورتی است که بر اساس عقل پایه‌گذاری نشده است.
فصل دوم از بخش دوم این کتاب اصل ارتباط نصوص نهج البلاغه با حوادث و وقایع تاریخی دوباره مورد بازخوانی قرار می‌گیرد که در توجیه آن می‌توان به اهمیت این موضوع از دیدگاه مؤلف اشاره کرد. ویژگی مهم این اصل علاوه بر این که نصوص بیشتری را توجیه می‌کند آن است که عملا روایات مورد بحث مورد توجه قرار گرفتند و به تعبیری به دلیل مخالفت با قرآن و یا عقل رد و طرد نمی‌شوند.
مؤلف محترم برای توجیه این رویکرد به دو مبنای متفاوت در تفسیر روایات اشاره می‌کند: اصل فراگیری نصوص و اصل تخصیص نصوص. مراد از اصل فراگیری نصوص، تفسیر نصوص بدون توجه به عوامل مکانی و زمانی و اصل تخصیص نصوص یعنی این‌که نص در چارچوب اوضاع و افرادی که به نوعی با نص در ارتباط هستند باقی بماند.
مؤلف بدون این که کلامی در رد اصل فراگیری نصوص ایراد کند از اصل تخصیص نصوص درباره فهم کلام امیر المؤمنین درباره زنان مدد می‌جوید:
« به نظر ما بررسی نصوص نهج البلاغه که در خصوص زنان است بر همین منوال می‌باشد و این تنها راهی است که با اصول اسلامی نسبت به دیدگاه آن به زن، قابل انطباق است»( صفحه 225)
در ادامه این فصل مؤلف با برجسته کردن نقش عایشه در زمان امیر المؤمنین و حوادث مربوط به جنگ جمل تلاش می‌کند حجم بسیاری از روایات وارده در کلام امیر المؤمنین درباره زنان را ناظر به عایشه تفسیر و توجیه کند.
در فصل سوم و پایانی کتاب با بیان داستان برخی از زنان مهم و تأثیر گذار در زندگی امیر المؤمنین علیه‌السلام تلاش می‌شود تا شواهدی از سیره امیر مؤمنان مبنی بر عدم زن ستیزی آن حضرت اقامه شود.
یکی از نکاتی که در اولین نظر و با مطالعه اجمالی کتاب به دست می‌آید، عدم ترجمه روان و دقیق متن عربی کتاب است، که این در ترجمه کتاب‌های عربی بسیار مشاهده می‌شود و مصداق این امر در کتاب مورد بحث چه از نظر ترجمه و چه از نظر ویرایش فراوان یافت می‌شود.
اما در خصوص محتوای کتاب ذکر چند نکته قابل توجه است:
نخست آن‌که محقق محترم، با تلاش محققانه و عالمانه خود، اطلاعات مفید و فراوانی در شرح احادیث امام علی(ع) در نهج البلاغه ارایه می‌کند که از پشتکار و دقت وی در فهم و تفسیر کلام امام علیه السلام حکایت دارد، کثرت ارجاعات و مراجعه به شروح نهج البلاغه در حد قابل قبولی صورت گرفته است.
دوم آن‌که تلاش محقق محترم در دفاع از حریم امامت و ولایت در خور تحسین است، تلاش مؤلف محترم آن است که تا آن‌جا که می‌تواند بهترین توجیه و وجه جمع را در تفسیر و توجیه کلمات امام بیان کند که هم از زن ستیزی ظاهری کلمات آن حضرت جلوگیری کند و هم تا آن‌جا که می‌توان به ورطه طرد و رد روایات آن حضرت کشیده نشود.
سوم، صرف نظر از طرد و رد پاره‌ای از روایات که از یک سو مضمون آن‌ها به نظر مؤلف قابل دفاع نبوده و از طرفی شاهد تاریخی قابل اعتنایی هم نمی‌توان برای آن اقامه کرد، ایده اصلی مؤلف تاریخیت مجموعه روایاتی است که درباره زنان در نهج‌البلاغه ذکر شده است. به این معنا که مذمت امیر مؤمنان ناظر به فرد یا گروهی از زنان زمان خود است که برخی فتنه‌گری‌ها در زمان آن حضرت را سبب گردیده‌اند.
در این‌باره چند نکته قابل تأمل است:
الف: این ایده یکی از ایده‌های مطرح در میان شارحان و مفسران کلام امیر مؤمنان(ع) است و نسبت نوآوری به مؤلف محترم آن، آن‌چنان که در مقدمه دکتر بحر العلوم آمده است چندان صحیح نیست.
ب: اگر چه این راهکار درباره پاره‌ای از روایات نهج البلاغه صادق است، اما درباره بسیاری و یا حداکثر آن روایات این توضیحات چندان موجه به نظر نمی‌رسد، که در این مختصر بیان برخی از مصادیق آن میسر نیست.
ج: اما درباره اصل تخصیص نصوص که مؤلف در تفسیر کلام امام در نهج البلاغه به آن استناد می‌کنند از زوایای مختلفی قابل بحث است. این‌که عالمان و فقیهان در مواردی به اصالت عدم یا اصالت عدم تخصیص یا اصالت عدم تاریخیت تمسک می‌کنند درمقام فهم ظاهر کلام معصوم است، و بعد از فهم ظاهر، آن به مقام فهم درآید حجت و قابل قبول است.
این‌که بعد از انعقاد ظهور، به دلیل عدم توانایی در توجیه کلام و یا پذیرش کلام به اصل تخصیص نصوص تمسک کنیم، از جمله مواردی است که خروج از گفتمان تفسیر کلام اهل بیت محسوب می‌شود.
در خاتمه به یک عقیده کهن و مورد پذیرش شیعه در مورد اهل بیت علیهم السلام توجه ضروری می‌نماید و آن این‌که اهل بیت علیهم‌السلام به منزله کلمه واحده و نور واحد هستند که کلمه یکی مفسر کلام دیگری است. بر فرض که بتوان برخی روایات در کتاب شریف نهج البلاغه را بر حوادث تاریخی حمل کرد با حجم وسیعی از روایات دیگر که از زبان دیگر معصومین علیهم السلام صادر شده است و همین مضامین را تأکید می‌کنند، چه باید کرد.

منبع : پایگاه حوزه
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما در قبال برداشت شما از حرف بنده ........بله در قبال سایر ادیان حرف شما درسته ولی خب بایستی دانست که هر دینی که بعدش اومده دین قبلی رو کامل تر کرده و فهم و شعور مردم بالاتر رفته بوده
دین اسلام آخرین دین الهی است .......... شاید قرآن کتاب 1400 ساله پیش باشه ولی معجزه الهیست ............ اعجاز لغوی ، علمی دینی و .............
اینکه در قرآن قبل از اینکه گالیله و ......اظهاراتی رو بگن .......در کتاب قرآن ما به حرکت هم زمین و هم خورشید اشاره شده ........... در مورد متولد شدن نوزاد اطلاعاتی رو قرآن مطرح کرده که شاید 20 سال پیش مقداریشو متوجه شدن و از این موارد بسیار است

یک سوال از شما میپرسم ..........آتش کی کشف شد ..............آیا تو این مدت خاصیت آتش عوض شده ؟
اصولا یک ثبات در آدمی نیز هست ............ کتب الهی هم ویژگیهاشون هرگز تغییر نمیکنه ..........اصل ثابته ....... مسائل فرعی است که تغییر میکنه
بنابریا بنده اصلا با شما هم عقیده نیستم که دین اسلام دین 1400 سال پیش تنها بوده

خیلی از فرامین قرآن برای گذشتگان معنای چندانی نداشته و امروز ما متوجه میشیم و..........
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلا خیلی تابلو میگی
پسر خوب خودت نوشتی ترجمه دشتی .......... میخای انکار کنی ؟!×!!!!!!!!!

من چیزی که لازم بود و حقیقت بود رو گفتم ......... در ضمن وقتی شما داری در مورد مسائل مهمی مثل دین حرف میزنی ........قطعا نمیتونی نظر خودتو نظر برتر بدونی ........چون مگه تو تو کلاسهای فقه بودی .مگه تو رفتی دنبال دین ؟
پس بایستی به اسناد اشاره کرد ........اسناد هم در این باره معلومه
من هیچ وقت دوست ندارم مثل امثال بعضیها حرف من در اوردی از خودم در بیارم و بگم بله این حرف یک معصومه

پسر خوب رو چه حسابی به من میگی حزب اللهی الله و علم
ولی فکر نمیکنم شما منو دیده باشی ...........در ضمن امیدوارم روزی واقعا در حزب خدا قرار بگیرم

حالا دیگه مطمئن شدم که زبان من رو نمی فهمید.وقتی من میگم ترجمه دشتی یعنی چی؟ یعنی اینکه از کتاب بیست و سه سال دشتی مطلب آوردم؟! من نهج البلاغه ترجمه دشتی رو آوردم.یعنی نهج البلاغه ای که دشتی ترجمه کرده! اینقدر درک این موضوع سخته؟ حالا چون شما توی سایتی رفتید و خوندید دشتی یک کتاب به نام بیست وسه سال داره که دلیل نشد.

تفسیر کردن با توجیه کردن تفاوت داره.و هر تفسیری هم قرار نیست چشم و گوش بسته بپذیریم بلکه اگر تعصبات دینی اجازه بده باید با بی طرفی در اون اندیشه کنیم.

شما و امثال شما معمولا وقتی بطلان عقایدشون نشون داده میشه چند رویه درپیش می گیرند: 1.میگن اینجا رو علم هنوز کشف نکرده،چون علم کشف نکرده که به معنای اشتباه بودنش نیست!
2. عقل ما نمیرسه! حکمتی توش هست! ما نمی فهمیم! 3.باید به مرجع تقلیدمون رجوع کنیم! ما عالم دینی نیستیم! 4....

خب با امثال شما چطور میشه بحث کرد؟مسلما امثال شما هرگز حاضر نمیشن با حقیقت روبرو بشن و همواره سعی درفرار ازاون دارند و با یک سری توجیهات بچگانه سعی در توجیه دارند.موضوع کاملا شفاف و روشنه اما خاصیت دین اینگونه است که شخص چون عقایدی از دوران کودکی در ذهنش ریشه گرفته و با تکرار مداوم تبدیل به یک دگم فکری شده،هرچقدر هم سند بیاری باز توجیه میکنه.طرف کاملا خردگریز شده،و نمیتونه به مسائل با دید منطقی نگاه کنه.شما حتی در مسائلی روشن و واضح هم عقل خود را دست کم می گیرید و به سراغ مرجع تقلید می رید! خب ببخشید اما من میمون دست آموز مراجع تقلید نیستم.من خودم عقل و خرد دارم.نوشته های آنها را می خونم اگر عقلانی وصحیح بود می پذیرم. اینجا با یک بحث عقلی روبرو هستیم که با مطالعه برای همه قابل فهم خواهد بود.وقتی کسی میخواد لامپ خونه اش رو عوض کنه شما هیچ وقت نمیگید تو باید دکترای برق داشته باشی.من هم وارد مباحث کلامی پیچیده و فقهی نشدم.بلکه یک سری مطالب ساده روان و قابل فهم رو که حضرت علی در نهج البلاغه آورده رو اینجا ارائه کردم.
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ضمن چند نکته رو جهت یادآوری خدمت شما میگم

یکی اینکه یکبارم شده خداوکیلی خطبه 79 نهج البلاغه رو نگاه کن !!!!!!
اون چیزی نیست که شما میگی
خطبه 79 اینه :
أ تزعم أنَّك تهدى ألى السَّاعة الَّتى من سار فيها صرف عنه السُّوء و تخوِّف من السَّاعة الَّتى من سار فيها حاق به الضّرّ ؟ فمن صدَّقك بهذا فقد كذَّب القرآن . . . ( آيا گمان ميبرى تو آن ساعتى را كه هر كس در آن ساعت حركت كند ، ناگوارى از او برطرف ميشود ، ميدانى ؟ لذا از حركت در چنين ساعتى كه موجب احاطه ضرر بر انسان متحرك ميشود ، ميترسانى ؟ هر كس كه ترا در اين نظر تصديق كند ، قرآن را تكذيب كرده است ) .

در ترجمه دشتی این خطبه 80 هست اما در ترجمه شهیدی یا انصاریان این خطبه،خطبه 79 است.در ترجمه ها هم نوشتم که ترجمه شهیدی و انصاریان رو آوردم.اگر خوب نگاه کنید می بینید.

اما چیزی که آقای دشتی منظورش بوده خطبه 80 نهج البلاغه است

که در موردش بایستی به چند نکته توجه کرد ...........یکی اینکه بعد از جنگ جمل این قضیه مطرح شده و انشاالله اگر تاریخ بدانی میدونی این جنگ با کی بوده ...........دیگر اینکه من و شما فکر نمیکنم چندان در زمینه علوم دینی تبحر کافی داشته باشیم که خودمان بخواهیم تفسیر کنیم :smile:

تفاسیر رو در این باره در احتمالا یک پست قرار میدم .........باشد که آگاه شوید ;)

اگر بعد از جنگ جمل بوده و منظور حضرت علی عایشه بوده پس شما باید توضیح دهید که چرا خطاب حضرت علی به زنان است و نه به عایشه؟ حضرت علی زنان را مورد خطاب قرار می دهد درحالیکه اگر منظورش عایشه بود خیلی راحت می تونست بگه عایشه!
این یک بحث تخصصی فقهی کلامی نیست که شما اینگونه به عقل و خرد خود توهین می کنید و با این توجیه که ما نمی فهمیم سعی در پاک کردن صورت مسئه دارید.گرچه حتی اگر عالم دینی هم بودم می گفتید حضرت علی سخنی رو از روی حکمت مطرح کرده که ما نمی فهمیم!!
اینکه یک سری مطالب رو کپی کنیم کار راحتیه اما مسلما جوابگویی به آن کار مشکلیه.از آنجایی که این بحث رو بی فایده می بینم، درپست بعدی به عنوان حسن ختام، به این موضوع می پردازم.
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا دیگه مطمئن شدم که زبان من رو نمی فهمید.وقتی من میگم ترجمه دشتی یعنی چی؟ یعنی اینکه از کتاب بیست و سه سال دشتی مطلب آوردم؟! من نهج البلاغه ترجمه دشتی رو آوردم.یعنی نهج البلاغه ای که دشتی ترجمه کرده! اینقدر درک این موضوع سخته؟ حالا چون شما توی سایتی رفتید و خوندید دشتی یک کتاب به نام بیست وسه سال داره که دلیل نشد.

تفسیر کردن با توجیه کردن تفاوت داره.و هر تفسیری هم قرار نیست چشم و گوش بسته بپذیریم بلکه اگر تعصبات دینی اجازه بده باید با بی طرفی در اون اندیشه کنیم.

شما و امثال شما معمولا وقتی بطلان عقایدشون نشون داده میشه چند رویه درپیش می گیرند: 1.میگن اینجا رو علم هنوز کشف نکرده،چون علم کشف نکرده که به معنای اشتباه بودنش نیست!
2. عقل ما نمیرسه! حکمتی توش هست! ما نمی فهمیم! 3.باید به مرجع تقلیدمون رجوع کنیم! ما عالم دینی نیستیم! 4....

خب با امثال شما چطور میشه بحث کرد؟مسلما امثال شما هرگز حاضر نمیشن با حقیقت روبرو بشن و همواره سعی درفرار ازاون دارند و با یک سری توجیهات بچگانه سعی در توجیه دارند.موضوع کاملا شفاف و روشنه اما خاصیت دین اینگونه است که شخص چون عقایدی از دوران کودکی در ذهنش ریشه گرفته و با تکرار مداوم تبدیل به یک دگم فکری شده،هرچقدر هم سند بیاری باز توجیه میکنه.طرف کاملا خردگریز شده،و نمیتونه به مسائل با دید منطقی نگاه کنه.شما حتی در مسائلی روشن و واضح هم عقل خود را دست کم می گیرید و به سراغ مرجع تقلید می رید! خب ببخشید اما من میمون دست آموز مراجع تقلید نیستم.من خودم عقل و خرد دارم.نوشته های آنها را می خونم اگر عقلانی وصحیح بود می پذیرم. اینجا با یک بحث عقلی روبرو هستیم که با مطالعه برای همه قابل فهم خواهد بود.وقتی کسی میخواد لامپ خونه اش رو عوض کنه شما هیچ وقت نمیگید تو باید دکترای برق داشته باشی.من هم وارد مباحث کلامی پیچیده و فقهی نشدم.بلکه یک سری مطالب ساده روان و قابل فهم رو که حضرت علی در نهج البلاغه آورده رو اینجا ارائه کردم.

در ترجمه دشتی این خطبه 80 هست اما در ترجمه شهیدی یا انصاریان این خطبه،خطبه 79 است.در ترجمه ها هم نوشتم که ترجمه شهیدی و انصاریان رو آوردم.اگر خوب نگاه کنید می بینید.

اما چیزی که آقای دشتی منظورش بوده خطبه 80 نهج البلاغه است



اگر بعد از جنگ جمل بوده و منظور حضرت علی عایشه بوده پس شما باید توضیح دهید که چرا خطاب حضرت علی به زنان است و نه به عایشه؟ حضرت علی زنان را مورد خطاب قرار می دهد درحالیکه اگر منظورش عایشه بود خیلی راحت می تونست بگه عایشه!
این یک بحث تخصصی فقهی کلامی نیست که شما اینگونه به عقل و خرد خود توهین می کنید و با این توجیه که ما نمی فهمیم سعی در پاک کردن صورت مسئه دارید.گرچه حتی اگر عالم دینی هم بودم می گفتید حضرت علی سخنی رو از روی حکمت مطرح کرده که ما نمی فهمیم!!
اینکه یک سری مطالب رو کپی کنیم کار راحتیه اما مسلما جوابگویی به آن کار مشکلیه.از آنجایی که این بحث رو بی فایده می بینم، درپست بعدی به عنوان حسن ختام، به این موضوع می پردازم.
مشکل شما پسر جان همینه
اول از همه اینکه زود قضاوت میکنی ...........بنده کتاب دشتی رو خوندم البته همراه نقدش ......... هرچند الآن رو کامپیوترن نیست
شما اولین منبعت ترجمه دشتی بود ؟ نبود
نکته بعد تو چقدر به زبان عربی مسلط هستی ؟
آیا قواعد زبان عربی رو میدونی ؟ ......... حضرت علی رو نمیتونی با من ، خودت و .........مقایسه کنی
حضرت علی یک فقیه بوده ..........پس قطعا مسائل رو فقهی مطرح میکرده ..........از نگاه فقه هم جواب شما رو دادم
نکته بعد گفتم بین ترجمه و تفسیر خیلی فرق هست ........... و اینکه شما اصلا زبان شناسی عربی داری یانه !!!!!!!!!
همین زبان فارسی ما استعاره داریم .......کنایه داریم و ........... اگر دقت کرده باشی خیلی جاهاس که اسم یک نفر رو میاریم ولی منظورمون جمعه !!!!!!!!
زبان عربی هم خاصیت خودشو داره ........ قواعد خودشو
تقصیر من نیست که باور نمیکنی ..........تو یه دنیای بسته خودتو قرار دادی .........برو مثلا در مورد تولد نوزاد از زبان قرآن سرچ کن .........سرچ انگلیسی نه فارسی !!!!!!
اون وقت خیلی چیزا رو میبینی ......... شاید خیلی از اعجازهای کلام الله رو متوجه بشی

اما در قبال تقلید ............اصلا میدونی چی هست ..............بله خیلی موارد رو عقل میتونه تشخیص بده ولی خیلی موارد رو نه !!!!!!!
یک مرجع تقلیدم نداریم ..............چنتا .........و این بازم ما هستیم که انتخاب میکنیم
مثلا در مورد مسائل همین نماز فکر میکنی همه چی دانی ؟؟؟؟؟؟
خب از خودت تقلید کن .......چه میدونم شاید فقیهی !!!!!!!!!
فایده داشتن مرجع تقلید میدونی چیه .........اگه اون مرجع اشتباه کرده باشه که خب امکانش هست او بازخواست میشه
ولی وقتی تو در مورد تمامی مسائل دینی خودتو عقل کل میپنداری و بدون اینکه تحقیق دینی باشی خودتو عالم میدونی و مجتهد واجد شرایط !!!!! اگر اشتباهی بکنی ............دو تا گناه پات نوشته میشه ............. البته همه اینا در شرایطی است که دین شما اسلام باشه .........
اگر نیست که هیچ ..........برای ما محترمی ..............ولی بهت اجازه تخریب دینی رو بر اساس پوچیات خودت با نگاه کاملا یکطرفه نمیدیم :mad:

این تاپیک تاپیک منو شما به تنهایی نیست هست !!!!!!!؟
بازدید کننده داره ............اونا خودشون قضاوت میکنن

پس خواهشا به عقل و شعور اونا احترام بذار و خودتو جمع نبند ;)
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب حالا که سخنان شفاف وروشن حضرت علی تمامی راه های فرار روبرشمابسته طبیعتا من انتظارداشتم که شمابگید باید اهل فن صحبت کنه! مانمی فهمیم! بایدبه متخصص رجوع کنیم! حالا متخصص کیه؟ مرجع تقلید! روحانی شیعه! واون هم که معلومه بهت چی میگه.وبه این شکل افرادمقلدی همانند شمادریک دورباطل گیرافتادند.هرچی روکه باعقلشون جوردرنمیادمیگن مانمی فهمیم باید سراغ فلان روحانی بریم وبعدهم که اون معلومه بهش چی تحویل میده.خواهش می کنم ازاین دورباطل خودتون رو رهایی ببخشید.تاکی می خوایدیک مقلد تمام وکمال باشید؟ تاکی خردگریزی وعقل ستیزی و تقلید همه جانبه؟

بزرگوار! وقتی سخن اززبان عربی میشه باید به متخصصین زبان عربی و فرهنگ لغت عربی رجوع کرد ودید ناقص ومشتقات آن به چه معناست.این مرزبندی رو شمافقط برای توجیه سخن حضرت علی درست کرده اید.هرجمله ای که از زبان مردی عربی خارج می شود ماباید به ترجمه آن رجوع کنیم.نه اینکه هرجابه صلاحمون نبود بگیم خب این روایت ترجمه اش میشه فلان.
درقرآن هرجا ازنقص ومشتقات آن استفاده شده به معنای کمبود وکاستی بوده.مثال ها بی شمارهستند.به فرهنگ لغت هم مراجعه کنید همواره معنای اصلی ومهم آن کمبودوکاستی می باشد.حالا اگرشمانظری غیرازاین دارید باید دلیل قانع کننده ای داشته باشیدکه چرا ماباید ازمعنای مهم واصلی نقص صرفنظرکنیم ومعناهای دیگر رامدنظرقراردهیم.تازمانی که دلیلی برای صرف نظرازمعنای بدیهی نقص وجود نداردپس ماهم همینگونه ترجمه می کنیم.ضمن اینکه متخصصین هم آن را ناقص وناکامل ترجمه کرده اند همانگونه که خواهیم دید.

ببین بزرگوار! حضرت علی بعدازجنگ برای سپاهیانش که یک عده آدم عادی وساده و بی سواد وکم سوادبودندسخنرانی می کنه.دیگه حضرت علی وقتی داره بایک یه عده آدم عامی و بی سواد صحبت میکنه وقتی میگه ناقص یعنی ناقص! وقتی میگه عقل یعنی عقل! حضرت علی وقتی داره برای مردم صحبت میکنه نمیاد بحث های کلامی پیچیده بکنه! من توی خیابون به شما میگم ناقص العقل! شماازمن به دادگاه شکایت می کنید به جرم توهین به شما.من هم توی دادگاه میگم نه منظورمن ازعقل،فلان چیز بوده! منظور من ازناقص که اون معنای توی ذهن شمانیست!
می بینید چقدرمسخره وبی معناست؟متاسفانه وقتی همه چیزشفاف وروشنه چون این شفافیت به نفع دین نیست پس باید تاجایی که میشه اون روپیچوند وپیچیده کرد تا معنای حرفهای طرف روتغییردادودستخوش تحریف کرد.

این موضوع هرگزبحث پیچیده وتخصصی نیست که شماداریدسعی می کنید اینگونه نشانش دهید! شخصی رفته بالای منبروبه زبان ساده وعامیانه برای مردم عامیانه وکم سواد صحبت کرده.بالای منبرکه برای یک عده بی سوادبحث های کلامی وعلمی پیچیده نکرده! حالا من به تنهاچیزی که نیازدارم یک مترجم خوبه تاحرفهایش روبرای من ترجمه کنه. همین! که تمامی مترجمان هم ازعلمای خودتشیع هستند! مثلا متنی که من ترجمه اش روبرای شماگذاشتم متنی بود که توسط استاد حسین انصاریان ترجمه شده بود.دیدیدکه حتی نام خطبه در مذمت زنان بود.ترجمه آقای شهیدی روهم شماملاحظه بفرمایید.بازعنوان خطبه نکوهش زنان می باشد.متن ترجمه شده توسط آقای شهیدی روهم ملاحظه بفرمایید:

خطبه 079-نكوهش زنان

و از خطبه هاى آن حضرت است پس از پايان نبرد جمل، در نكوهش زنان. مردم! ايمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ايشان ناتمام. نشانه ناتمامى ايمان، معذور بود نشان از نماز و روزه است به هنگام عادتشان، و نقصان بهره ايشان، نصف بودن سهم آنان از ميراث است نسبت به سهم مردان، و نشانه ناتمامى خرد آنان اين بود كه گواهى دو زن چون گواهى يك مرد به حساب رود. پس از زنان بد بپرهيزيد و خود را از نيكانشان وا پاييد، و تا در كار زشت طمع نكنند، در كار نيك از آنان اطاعت ننماييد.


فقط دشتی به جای ناقص وناتمام کلمه را متفاوت ترجمه کرده.که درپاورقی درتوضیح اینکه چرااینگونه ترجمه کرده می نویسد: ظاهراین خطبه وکلمه نواقص مخالف آیات قرآن کریم،عقائد وفلسفه اسلامی است.اگربگوییم که خدا نیمی ازانسان هارا ناقص آفرید) تنهاراه جمع آن است که در واژه نواقص تصرف کنیم ومعنای آن را تفاوت واختلاف بدانیم.که درلغت وواژه های قرآن نیزبه جای دیگراستعمال شده اند.آنگاه تضاد ظاهری این خطبه باقرآن کریم ومبانی اعتقادی برطرف می شود.کلمه نواقص دراینجایعنی تفاوت وتفاوت درآیه 3 سوره ملک "ماتری من تفاوت" یعنی نقص وکاستی.

می بینیدکه دشتی هم اشاره می کند که چون خطبه بامبانی اعتقادی درتضاداست معنای آن راعوض کرده ونه به خاطراینکه ترجمه صحیح آن به این شکل است.بلکه دشتی تعصبات ودیدگاه خودش راواردموضوع کرده وچون او امام علی را امام معصوم می داند پس نمی تواندبپذیردکه او نصف انسان ها راناقص القعل خطاب کرده باشد.برای همین معنای ناقص رابه متفاوت تغییرمی دهد! امادرپایان اضافه می کند که نواقص دراینجایعنی تفاوت و درآیه 3 سوره ملک تفاوت یعنی نقص وکاستی!

خب این هم سخن متخصصین زبان عربی! شایدهم شماخودتان رابالاترازاین افرادمی دانیدکه به خودشهامت این رامی دهیدکه باآنهامخالفت کنید.خواهش می کنم دست ازلجاجت برداریدو همانگونه که متخصصینی همانند دشتی وشهیدی وانصاریان این کلمه را ناقص و ناکامل و نقص و کاستی معناکرده اند شما هم سخن ایشان رابپذیرید و سعی درگریزازحقیقت نداشته باشید.

برای من یک سوال بزرگ وجود دارد: حضرت علی باید چگونه با شماحرف بزند تاشمابفهمیدکه منظورش چیست؟! چگونه بگوید که اعتقاد دارد ایمان وعقل زن ناقص است؟چگونه بگوید که سعی کنید زن راحتی الامکان درخانه محبوس کنید تاکسی رانبیند؟چگونه بگوید که از زن حتی درخواسته های نیکوپیروی نکنید تا پرتوقع نشود؟ چگونه بگوید که درامورسیاسی باهاش مشورت نکنید چرا که زود ازحرفهایش برمی گردد وتصمیمات سستی می گیرد؟ چگونه...؟ براستی چگونه باید با شماحرف می زد که حرفش رابپذیرید وباورکنید؟! من که فکرنکنم راهی وجود داشته باشد که شماحرف امام علی رابپذیرید! تصور می کنم حتی اگر امام علی خودش الان میامد و به شما منظورش رو می گفت بازهم شما آن را نمی پذیرفتید و باز دست به دامان این تفاسیر نابخردانه می شدید! احتمالا می گفتید نه ما باید برای درک سخنان امام علی دست به دامان مفسران بشیم.نه! حضرت علی داشته من رو امتحان میکرده! این شخصی که این حرفها رو زد خودش رو جای امام علی جا زده! و... کما اینکه هم اکنون هم جملات واضح و شفاف حضرت علی رو نمی پذیرید و بیخود و بی جهت سعی در پیچاندن موضوع دارید.
نرود میخ آهنین در سنگ...!

این هم آخرین پست بنده دراین ارتباط بود.به هرحال قضاوت رابه عهده دوستان می گذارم.به امید اینکه روزی بتوانیم فارغ ازتعصبات وجزمیت اندیشی وایمان بلادلیل و پیش داوری های ذهنی آزادانه بیندیشیم وحقیقت راببینیم.امیدوارم همواره دیدی انتقادی جستجوگرانه وبی طرفانه داشته باشیم.
مراجع تقلید هم برای شما و امثال شماست که دارای افکاری پوسیده هستید.تعصب و تحجر از سخنان شما پیداست! و دقیقا هم مراجع تقلید برای افراد خردستیزی همانند شماست که برای چگونگی رفتن به مستراح و حکم جماع با حیوانات هم به مراجع تقلید رجوع می کنند! شما اصولا نمی توانید درست بیندیشید چون دچار سد ذهنی هستید.اینکه اسلام حق وحقیقت است نظرشماست نه نظرمن.من و شما بحث می کنیم و خود خواننده بی طرف تصمیم خواهد گرفت که نظرچه کسی رابپذیرد.همه همانند شما نیستند که کورکورانه دست به دامان کپی کردن یک سری صفحات از اینترنت بشوند و بدون ذره ای تفکر و تعقل حرف شخص یا اشخاصی را بپذیرند.دیگر دوره و زمانه امثال شما گذشته ونسل تان به زودی منقرض می شود! امثال شما هستند که خزعبلاتی همانند جن گیری و رمالی و... را مطرح می کنند و با چنین افکار سطحی و مضحکی عمق تحجر و عقب ماندگی شان را نشان می دهند.افکار زبونانه شما و امثال شما دیگر خریداری ندارد!
ما میمون دست آموزنیستیم که کورکورانه تقلیدکنیم.
من ازدوستان خواهش می کنم بدون پیش داوری و پیش زمینه ذهنی خودشان بیندیشند و تحقیق کنند.سپاسگذارم.

با این دو سه نادان که چنان میدانند
از جهل که دانای جهان ایشانند
خر باش که از خری که این دونانند
هر کو نه خر است کافرش میخوانند
 
آخرین ویرایش:

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
جواب بنده به شما

جواب بنده به شما

روایاتى که در مورد مذمت برخى از زنان وارد شده، همه آن‏ها، یا اکثر و عمده آن‏ها از امام على‏علیه‏السلام نقل شده است.
دقت در این امر به ما کمک مى‏کند که به اوضاع زمان امام على‏علیه‏السلام بیاندیشیم، زیرا همان گونه که آیات قرآن شأن نزول دارد و دانستن اسباب نزول در فهم و درک مراد خداوند به ما کمک مى‏کند، روایات هم شأن صدور دارند و پى بردن به اسباب صدور در پى بردن به معنا و مراد معصومان‏علیهم‏السلام به ما کمک شایانى مى‏کند.

خطبه هشتاد نهج البلاغه را حضرت امیرعلیه‏السلام بعد از فراغ از جنگ جمل بیان نمودند. از جمله محمد بن على، معروف به ابوطالب مکى متوفاى سال 386 ه' ق این نکته را متذکر شده است. (1) بعد از او سید رضى گردآورنده نهج البلاغه در آغاز به این نکته اشاره نموده است.
حال به یاد داشته باشیم که اولین عامل درگیرى و ناامنى در حکومت علوى، یک زن بود به نام ام المؤمنین عایشه. وى از این مقام بر ضد امام على‏علیه‏السلام بهره گرفت. او نسبت به على دلى پرکینه داشت که این حقد و کینه او باعث آتش افروزى در جنگ جمل شد و حرمت‏ها را شکست و خون ده‏ها هزار انسان را در راه احساسات زنانه‏اش به هدر داد و جنگ‏هاى صفین و نهروان را به وجود آورد.

خود حضرت در خطبه دیگرى به مذمت مردانى پرداخته است که فریب عایشه را خوردند و به خونریزى و جنگ رو آوردند: «کنتم جند المرأة و اتباع البهیمة». (2) ( آیا شما اینجا اسمی از عایشه میبینید !)

نکته جالبتر :
اگر در این خطبه از نقص عقل زنان یاد شده، در موارد دیگر از نقص عقل مردان نیز یاد شده است. نه کمال عقل در انحصار مردان است، و نه نقص عقل در انحصار زنان. هم بین زنان عده‏اى به کمال عقل راه یافته‏اند و هم میان مردان برخى به ضعف و نقص عقل مبتلا شده‏اند.
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام على‏علیه‏السلام فرمود: «اعجاب المرء بنفسه برهان نقصه و عنوان ضعف عقله؛
مردى که خودپسند است، عقلش ناقص و ضعیف است».(3) نیز فرمود: «اعجاب المرءبنفسه حمق؛ خودپسندى مرد دلیل حماقت و بى خردى او است». (4)
حضرت در مذمت کوفیان فرمود: «فأنتم لا تعقلون؛ شما مردان کوفه عاقل نیستید».(5) نیز در مذمت مردم بصره فرمود: «خَفَّت عُقُولکم؛ عقل‏هاى شما سست است».(6)
اما پاسخ به سؤال مذکور: آن را در پنج بخش بیان مى‏داریم:
1 - از نظر سند و انتساب این روایت به امام معصوم:
برخى در سند و انتساب خطبه یا روایت نقصان عقل به ا مام معصوم تردید جدى به خرج داده و گفته‏اند: از این که مضمون این روایت با بسیارى از آیات و روایات دیگر، نیز با عقل مخالفت دارد، صدور آن از معصوم قابل مناقشه، بلکه مردود است.
(7)

2 - از جهت عمومیت گفته‏اند: این سخن از جهت دلالت منطقى به صورت قضیه موجبه کلیه نیست؛ یعنى مراد تمامى زنان نیستند، بلکه تنها به برخى زنان اشاره دارد.
یکى از نویسندگان در توضیح و شرح خطبه مذکور مى‏نویسد:
«شک نیست که خطبه بالا یک قانون کلى و همگانى درباره عموم زنان نیست؛ بلکه با توجه به این که این خطبه بعد از جنگ جمل و آن همه خون ریزى‏هایى که توسط «عایشه» رخ داد، از امام صادر شده، درباره دسته خاصى از زنان است که در این گونه مسیرها گام بر مى‏دارند
وگرنه چه کسى مى‏تواند انکار کند که در پیشرفت اسلام زنان بزرگ و با شخصیتى همچون خدیجه بانوى اسلام، فاطمه زهرا و زینب کبرى و جمعى از زنان مبارز و دانشمند مانند سوده همدانیه شرکت داشته‏اند و براى پیشرفت اسلام و اجراى حق و عدالت بزرگ‏ترین فداکارى را به خرج داده‏اند، و با ایمانى محکم و تفکرى عالى، مردان خود را با تمام وجود در این مسیر حمایت مى‏کردند».(8)

3 - از نظر برداشت و پیام:
خداوند حکیم در خلقت جهان موجودات را حکیمانه آفریده؛ یعنى هر موجودى را به تناسب موقعیت و مسئولیتى که باید عهده‏دار آن باشد، آفریده است، مثلاً چشم را ظریف اما استخوان‏هاى اطراف آن را سخت و محکم آفریده است. در سیستم بدن هر عضوى به تناسب با وظیفه‏اش آفریده شده است تا این مجموعه اعضا با این تناسب و دقت حکیمانه بتوانند در کنار یکدیگر در سیستمى واحد، هر کدام وظیفه خود را به انجام برسانند.
این مربوط به یک سیستم اندام‌واره‏اى چون بدن است، حال در سیستم اندامواره بزرگ‏ترى به نام اجتماع بشرى نیز همین حکمت و ظرافت لحاظ شده است. واقعیت این است که در نظام آفرینش براى هر یک از مردان و زنان وظایف و مسئولیت‏هاى تکوینی ویژه‏اى در نظر گرفته شده و خداوند حکیم با تناسب همان وظایف، خصائص و قوت و ضعف هایى در خلقت هر یک لحاظ کرده است. به همین جهت است که خصوصیات روانى و جسمى زنان با مردان متفاوت است. زن با توجه به زن بودنش وظایفى را برعهده دارد، و خداوند خصوصیات روحى و عاطفى و توان جسمانیش را در راستاى آن آفریده است. براى مرد با توجه به مرد بودنش وظایفی قرار داده و خصوصیات روانى و جسمى او متناسب با همین وظایف آفریده شده است. این سخن روشن و عقل پسند است و در آن تردیدى نیست.
امام على‏علیه‏السلام در خطبه مذکور مى‏خواهد این پیام را به گوش جهانیان برساند که از جنس مادینه توقع و انتظار انجام وظایف نرینه را داشتن خطا است و برعکس از جنس نرینه توقع انجام وظایف مادینه نیز نارواست. به قول شاعر:
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست که هر چیزش به جاى خویش نیکوست
حاصل سخن این که در این سخن، حضرت در مقام گوشزد کردن به وظایف هر یک از زنان و مردان است. نه در پی تنقیص زنان.
4 - از نظر شیوه استدلال:
برخى سخن و شیوه استدلال امام على‏علیه‏السلام را در خطبه مذکور، از نوع «جدل» دانسته‏اند.
شایان ذکر است که جدل آن نوع استدلالى است که مقدمات آن از مسلّمات است و آن را مخاطب قبول دارد. در این سخن امام على‏علیه‏السلام خواسته است از اعتقاد و دانسته مردم آن زمان مبنى بر وجود برخى از نقص‏ها در وجود زنان بهره بگیرد و به آنان متذکر بشود: این که خود مى‏دانید و قبول دارید که زنان از نقص هایى بهره مندند، پس چرا تابع فلان زن شده و شعله‏هاى آتش جنگ جمل را با همکارى خودتان تقویت نموده‏اید! (9)
این سخن تقویت مى‏شود با جمله‏اى که از حضرت در ذیل خطبه نقل شده است که اشاره دارد به زنى همانند عایشه که نزد آنان خیلى محترم و نیکوکار شمرده مى‏شد. حضرت مى‏فرماید: حتى اگر زنى را [ همانند عایشه ] نیکوکار پنداشته‏اید، مواظب و برحذر باشید مبادا همانند اطاعت از او در جنگ جمل، دنیا و آخرت خویش را تباه نمایید.
نیز تقویت مى‏شود با عنایت به این که این خطبه بعد از جنگ جمل و با توجه به مسائل بوجود آمده بعد از جنگ‏افروزى عایشه بیان شده است.
5 - از نظر واقعیت:
واقعیت این است که بین جنس نرینه و مادینه از چند جهت تفاوت هایی وجود دارد.
الف: از نظر اعضاء و جوارح؛
ب: از نظر احساسات و عواطف و تمایلات و اخلاق؛
ج: از نظر فعالیت‏هاى خردمندانه و تفکر.

از نظر اعضا و جوارح: ممکن است برخى تصور کنند که مرد و زن تنها در اعضایى که مربوط به جنسیت آن دو است، تفاوت دارند و در دیگر اعضا و جوارح تساوى و یکسانى حکمفرما است. در حالى که واقعیت جز این است. آن دو جنس در تمامى اعضا و جوارح با یکدیگر اختلاف دارند، چه اعضا و جوارحى که به عضو جنسى و تولید مثل مربوط است و چه غیر آن، رویش مو در بدن زن و مرد، چربى زیر پوست، بافت‏ها، ظرافت و ضخامت پوست، شکل استخوان‏ها، وزن حجمى استخوان‏ها، مقدار مواد آلى و کانى در استخوان‏ها، درشتى عضلات، زور بازو، شکل هندسى و حجم و وزن مغز، وزن قلب، ضربان نبض، فشار خون، حرارت بدن، قد، وزن، ارتعاشات صوتى، زیر و بم صدا، جثه، ترشحات بدن، میزان گلبول‏هاى قرمز و سفید در خون، گنجایش و حجم ریه و الگوى رشد جسمانى در آغاز از دو جنس نرینه و مادینه. خلاصه این که همه چیز در زن و مرد متفاوت است.
ریشه این تفاوت‏ها در فعالیت‏هاى غددى نهفته است. تفاوت فعالیت‏ها و ترشحات غدد درون ریز و هورمونى بین دو جنس نرینه و مادینه به قدرى زیاد است که بدون استثنا تمامى اعضا و جوارح زن و مرد را از هم مجزا مى‏کند، به گونه‏اى که آزمایشگاه به راحتى مى‏تواند تشخیص دهد این خون، یا ادرار و یا دیگر ترشحاتى که از بدن یک نفر به دست آمده است و حتى یک تار مو، مربوط به زن است یا مرد. (10)
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نظر احساسات ، عواطف، تمایلات و اخلاق:
بنا به گفته روانشناسان، محبت، رفتار انفعالى، رفتار عاطفى و حمایت کننده را از ویژگى‏هاى زنانه و در مقابل، پرخاشگرى، استقلال، رقابت، سلطه و حاکمیت را از ویژگى‏هاى مردانه برشمرده‏اند. (11) نیز گفته‏اند داشتن دلی پر مهر و عاطفه و احساساتى آتشین، جلوه گرى، دلربایى، آرایش گرى و دوستدار پارچه و لباس و طلا و امور زینتى از خصائص زنان است. (12) زن براى این که نشان دهد جلوه کردن و دلبرى در انحصار غریزه او است، به زیور و آرایش علاقه نشان مى‏دهد و در برابر مغازه‏هاى زرگرى و لباس و پارچه فروشى، پاهایش شل مى‏شود. (13)
زن در تقلید، مدپرستى، تجمل پرستى، خنده وگریه از مرد پیش‏قدم است. (14)
زنان به جهت این که از نیروى احساس و عاطفه بیشترى بهره مندند، از صحنه‏هاى احساسى و عاطفى بیشتر تحت تاثیر قرار مى‏گیرند و به هیجان مى‏آیند. (15)
ریشه این اختلاف: از اختلافات در اعضا و جوارح زن و مرد، تفاوت‏هاى احساسى، عاطفى، تمایلى و اخلاقى پدید مى‏آید. چون که غدد تناسلى در زن و مرد متفاوت است و این غده‏ها افزون بر تأثیرات جنسیتى، تأثیرات عاطفى و احساسى متفاوتى در دو جنس نر و ماده مى‏گذارند، سرانجام به تمایز شخصیت این دو جنس منجر مى‏شود. به عنوان مثال ترشح بیضه‏ها موجب تهور و جوش و خروش مى‏گردد و این همان خصایصى است که گاو نر جنگى را از گاوى که در مزارع براى شخم به کار مى‏رود، متمایز مى‏سازد (چون که در اولى بیضه‏ها ترشح دارد، ولى در دومى اخته شده است و ترشحى ندارد) (16)
تنها با زیاد یا کم شدن یکى از ترشحات بدن یا یکى از عناصر متابولیکى هر چند ناچیز باشد، اخلاق، رفتار و شخصیت آدمى را دگرگون مى‏سازد.
از این سخن نتیجه مى‏گیریم و مى‏گوییم: با توجه به دامنه وسیع در تفاوت‏ها که بین زن و مرد در همه چیز وجود دارد( که تفاوت ترشحاتى غدد، جزئى از آن است) مى‏گوییم: باید اذعان نمود که لازم است زن، زن باشد و مرد، مرد. هر یک به وظایف و مسئولیت‏هاى خویش. (17)
اما از نظر فعالیت‏هاى خردمندانه و تفکر گفته‏اند: این روایت ناظر به عقل حسابگرى زنان است که در مقایسه با مردان کم‏تر است؛ یعنى واقعیت این است. نه زیاده روى در مورد حمایت از زنان درست است و نه نقطه مقابلش که به زنان ظلم روا داشته شد.
بیان این سخن:
اولاً: این سخن در پى بیان یک قضیه موجبه کلیه‏اى که استثنا نداشته باشد، نیست. همان گونه که در بخش دوم بیان شد، نه تمامى مردان از نظر عقل بر تمامى زنان برترى دارند و نه نقص عقل در انحصار زن مى‏باشد و کمال عقل در انحصار مرد است، بلکه این سخن درصدد بیان یک واقعیت است و آن این که: وجه غالب در کنش‏هاى مردان رفتارهاى حسابگرانه و وجه غالب در کنش‏هاى زنان رفتارهاى مهرانگیز و عاطفى و احساسى است. این مطلق نیست، بلکه نسبى است.
ثانیاً: هر یک از این دو نیروى عاطفه و عقل حسابگرایانه در جاى خویش نیکو، پسندیده و ضرورى است. قوت هر یک از این دو در یک فرد نه دلیل بر خوبى او است و نه دلیل بر بدى. نیز ضعف هر یک از این دو نه دلیل بر خوبى و نه دلیل بر بدى او است. در واقع قوت و ضعف این دو در دو جنس نرینه و مادینه نوعى تقسیم کار و تقسیم وظایف و مسؤولیت‏هاى تکوین و طبیعى است. به هیچ وجه مرد نمى‏تواند از عهده وظایف مهرانگیز و عاطفى زن برآید و برعکس، زن نمى‏تواند از عهده وظایف حسابگرایانه مرد برآید. موفقیت اصلى زن در وظایف خویش است که در راستاى ودیعه تکوین وى قرار دارد و موفقیت اصلى مرد نیز در امورى است که همگون با قواى تکوین اش مى‏باشد. در طبیعت و قوانین تکوین بین مردان و زنان کارها تقسیم شده است. چرا ما در نظام تشریع آن را نپذیریم؟

سخن امام على‏علیه‏السلام درباره زنان هشدار دهنده است که نباید از آنان انتظار حرکتى مردگونه داشت، چون که زنان سراپاشور و احساس و عاطفه‏اند؛ در برخورد با آنان نباید انتظار حسابگرانه‏هاى مردانه را داشت، بلکه مى‏بایست دقیقاً همگام با وظایف تکوین تقسیم کار را پذیرفت و روانشناسى زنان را در نظر داشت.
ثالثاً: عقل مورد بحث، عقل ارزشى نیست، بلکه عقل سنجش است.
توضیح: عقل یک وقت عقل سنجش یا نظرى است که مایه تکلیف است و هر انسان مکلفى مى‏بایست بهره‏اى از آن داشته باشد تا مشمول تکلیف گردد. این در دختران زودتر از پسران شکوفا مى‏شود، بدین جهت دختران سن تکلیفشان چند سال قبل از پسران است.
معناى دیگر عقل، عقل عملى یا ارزشى است. این عقل است که در روایات از آن تمجید شده است. این عقل آدمى را به عبادت خدا وامى‏دارد و مایه تحصیل بهشت است. (العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان) (18) این عقل به منزله عقال (زانو بند شتر) هواهاى نفسانى را کنترل مى‏کند. [ در چنین عقلى مردان برزنان برترى ندارند، بلکه از پاره‏اى روایات برترى زنان فهمیده مى‏شود.(19)
در عقل نظرى یا سنجشى
به عقیده برخى روانشناسان، پسران از یک سن خاصى بر دختران سبقت مى‏گیرند. (20)
علت تفاوت زن و مرد در عقل حسابگرى:
ممکن است برترى مردان بر زنان در عقل سنجشى، ناشى از تفاوت آنان در محیط کار و تجربه باشد؛ یعنى از نظر ذات و استعداد کاملاً یکسان هستند، کسى چون زنان به جهت وظایفى که طبیعت بر عهده زنان گذاشته است، کم تر از مردان
در اجتماع حضور و فعالیت دارند و کم تر از مردان، تجارت و فعالیت‏هاى اقتصادى بازارى دارند، بدین جهت مردان در عقل تجربى بر زنان سبقت گرفته‏اند.
ممکن است این برترى نه از جهت تجربه، بلکه از جهت ظرفیت وجودى مردان باشد، چون واقعیت این است که وزن، حجم و ظرفیت مغزى زنان نسبت به مردان متفاو ت است. در خور توجه است که زنان در تمام نژادها میزان ظرفیت، حجم و مقدار نخاعى آنان از مردان کمتر است. به همان نسبت در همه نژادها قدشان از مردان کوتاه تر است. مغز زن در تمامى نژادها صد تا دویست گرم از مرد کم تر است. این سبب اختلاف مردان با زنان در عقل و درک نظرى آنان مى‏گردد.
هورمون‏ها، غدد تناسلى، بافت‏ها، وضعیت اندام، وزن مغز، مقدار قد، دوران باردارى و هزاران فعالیت‏هاى فیزیولوژى و روانى در درک آدمى مؤثر است.
شاید بتوان گفت: اگر حسابگرى‏هاى زاده از برآوردهاى عقلى خشک در انسانى به نام مادر باشد، فرزند دچار نابسامانى تربیتى و کمبود عاطفى مى‏گردد. (21)
در علوم پزشکى ثابت شده که بدن‏ها دربست در اختیار غدد و ترشحات غددى قرار دارند، و اعمال این‏ها نیز توسط سلسله اعصاب کنترل مى‏شود، و سلسله اعصاب، مرکزى و فرماندهى دارند و این مرکز فرماندهى نزد زنان و مردان متفاوت است. در مردان در ناحیه پیشانى رشد بیشترى یافته و در زنان در منطقه «هیپوتالاموس» رشد و نمو زیادترى دارد. نیز ثابت شده که پیشانى مرکز تعقل و تفکر است و «هیپوتالاموس» مرکز عاطفه و احساسات است، و تمام این‏ها با هم همکارى مى‏کند. بنابراین جا دارد که واقع بین باشیم و از واقعیت‏هاى موجود، قضاوت واقعه بینانه در مورد مردان و زنان داشته باشیم و بگوییم: گویا مرد بر دریایى از تعقل و تفکر نشسته و زن بر اقیانوسى از عاطفه و احساسات.(22) اما این بدان معنا نخواهد بود که زنان عقل نداشته یا مردان عاطفه ندارند، بلکه بدین معنا است که هر یک از این دو نیرو ی انسانی در هر یک از دو جنس بیشتر و عمیق تر از دیگری است.
 

Similar threads

بالا