آشنایی با انواع و اقسام مغالطه...

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله تعریفتون درست هست.
اما چرا ظاهر گوسفند هست و باطن گرگ؟

چون گوسفند نمادی از سادگی، بی ریایی و ساده لوحی هست، موجودی که تمامی وجودش رو در اختیار چوپان میذاره، مزد اینهمه اعتمادش هم در نهایت سر بریده شدن هست !!!

مغلطه باز با گوسفند فرض کردن مخاطب، در واقع گرگی هست که قصد شکار گوسفند را دارد.
بسیار عالی..نکته ای که گفتین معرکه بود...
عجب عکسی بوده ها!!
این عکس هم تکلیف مخاطب و هم تکلیف مغلطه باز و هم تکلیف اساس مغلطه بازی رو روشن کرده!!!
فکر میکنم با در نظر گرفتن این عکس خیلی ساده بشه با جایگذاری داده های مسئله:دی تکلیف مغالطه رو روشن کرد...کافی بفهمی ظاهر چیه..کجای کارش میلنگه و بتونی نقشه مغلطه باز رو به باد بدی:دی
ممنون از توضیحتون..عالی بود...:gol:
سر و پا گوشم برا بقیش(بازم سئوال بپرسم؟:دی)
 

*Essi*

اخراجی موقت
بسیار عالی..نکته ای که گفتین معرکه بود...
عجب عکسی بوده ها!!
این عکس هم تکلیف مخاطب و هم تکلیف مغلطه باز و هم تکلیف اساس مغلطه بازی رو روشن کرده!!!
فکر میکنم با در نظر گرفتن این عکس خیلی ساده بشه با جایگذاری داده های مسئله:دی تکلیف مغالطه رو روشن کرد...کافی بفهمی ظاهر چیه..کجای کارش میلنگه و بتونی نقشه مغلطه باز رو به باد بدی:دی
ممنون از توضیحتون..عالی بود...:gol:
سر و پا گوشم برا بقیش(بازم سئوال بپرسم؟:دی)

بله سئوالی بود حتما بپرسین. :gol:

البته به باد دادن نقشه مغلطه باز به این راحتی ها نیست.

چون گوسفند هرگز باور ندارد، چوپان صلاح او را نمیخواهد !!!

مگر اینکه خارج از گود باشی و به مغلطه و مغلطه باز نگاه کنی، وگرنه بودن در گود یا گوسفند بودن را میطلبد یا گرگ (در لباس چوپان) بودن !!!
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله سئوالی بود حتما بپرسین. :gol:

البته به باد دادن نقشه مغلطه باز به این راحتی ها نیست.

چون گوسفند هرگز باور ندارد، چوپان صلاح او را نمیخواهد !!!

مگر اینکه خارج از گود باشی و به مغلطه و مغلطه باز نگاه کنی، وگرنه بودن در گود یا گوسفند بودن را میطلبد یا گرگ (در لباس چوپان) بودن !!!

سپاس:gol:
جمله آخرتون درکش برام به شدت سخت بود...آخه تا اونجایی که من فهمیدم ما معمولا" یا مغلطه بازیم یا یا برامون مغالطه میکنن:surprised:
خارج گود بودن به این سادگی نیست و بیشتر از اون سودی به حال ما نداره...
به نظرم این مهم هست که با شناخت درست از مغلطه بتونی بجاش مغلطه بازی کنی:Dو به جاش از چنگال مغالطه گر فرار کنی!!!
والا برای گوسفند ساده ای که گیر گرگ افتاده دونستن منی که خارج از گود هستم دردی رو دوا نمیکنم...
منم منتظرم تا با به دست آوردن شناخت بتونم سود خودمو ببرم:cool:
 

*Essi*

اخراجی موقت
6- قیاس مع الفارغ:


در این نوع مغالطه، گوینده از یک همانندسازی بی ربط و بی منطق استفاده میکنه
.



مثال:

این مغالطه بیشتر از سوی والدین و رهبران مذهبی برای تحقیر طرف مقابل، مطرح میشود:


« فلانی رو ببین! هم سن و سالته! امکاناتش و شرایط زندگیش هم از تو بدتر بوده! حالا اون دکترا گرفته! توچی؟...» ...

در واقع این مقایسه یک مقایسه نادرست است زیرا استعدادها و علایق افراد مختلف با هم متفاوته،

پس نتیجه گیری از اون جمله به اینصورت که:« شما زحمت نکشیدید و سستی و تنبلی کردید و توانایی هاتون ، و وقت و فرصتهاتون رو به هدر دادید»، در واقع یک نوع مغالطه است و استدلال درستی نیست.
 
آخرین ویرایش:

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
5- اهمال در شرایط قیاس:


جایی که نتیجهٔ قیاس جزئی است، نتیجهٔ کلی استنتاج کنند.


مثال:


فردی استدلال می‌کند:

1. پنیر، غذاست.

2. غذا خوشمزه‌ است.

3. بنابر این پنیر خوشمزه‌ است.
دیدین گفتم این مورد به نظرم ناقص هست...!!:cool:
با اجازتون اینم کاملتر مطلب که بتونیم بیشتر استفاده کنیم..مورد جالبی بود..

اهمال در شرایط قیاس
: اهمال در شرایط قیاس آن است که شرایط انتاج و قواعد استنتاج را رعایت نکنند و مثلاً از ضروب عقیم، نتیجه بگیرند یا جایی که نتیجهٔ قیاس جزئی است، نتیجهٔ کلی استنتاج کنند. همچنین است رعایت‌نکردن شرایط حد وسط که قیاس سفسطی تولید می‌کند و وجه بطلان آن.(این قسمتشو نفهمیدم..وجه بطلان؟!)
نمونه ۱: ماست از شیر است؛ شیر برای اسهال مضر است؛ پس ماست برای اسهال مضر است.

نمونه ۲:فردی استدلال می‌کند:

  1. پنیر، غذاست.
  2. غذا خوشمزه‌است.
  3. بنابراین پنیر خوشمزه‌است.
او در این استدلال ادعا می‌کند که ثابت کرده‌است که پنیر خوشمزه‌است. این استدلال خاص به شکل قیاس مطلق(قیاس مطلق یعنی اینکه بدون در نظر گرفتن تمامی موارد و اختلافات،چند چیز رو مقایسه کنی؟!(درسته؟)) است. هر استدلالی باید هم فرض مقدم داشته باشد و هم نتیجه گیری. در این نمونه ما نیاز داریم که فرض‌های مقدم (فرض‌هایی که استدلال کننده انتظار دارد مخاطبش درستی آن‌ها را بپذیرد) را مشخص کنیم. فرض نخست تقریباً بنا به تعریف درست است(بازم ظاهر گوسفنده:دی): پنیر یک مادهٔ غذایی قابل خوردن توسط انسان است. فرض دوم بنا به معنایش کمتر روشن است: از آن جایی که این اثبات شامل هیچ سوری نیست، می‌توان هر یک از معانی زیر را از آن برداشت نمود(این اون قسمتی هست که قبل اشاره کردم..شخصی بودن نظر...در کل این نوع مغلطه به نظرم ابهام برانگیز هست و کمتر از بقیه انواع مغالطه میشه روش حساب کرد...زود لو میره:cool:):


  • همهٔ غذاها خوشمزه‌اند.
  • بیشتر غذاها خوشمزه‌اند.
  • به نظر من همهٔ غذاها خوشمزه‌اند.
  • بعضی از غذاها خوشمزه‌اند.
در همهٔ حالات بالا به جز حالت اول فرض مقدم دوم برقرار نمی‌گردد. علی ممکن است فرض کرده باشد که مخاطبش معتقد است همهٔ غذاها خوشمزه‌اند، اگر مخاطب چنین عقیده‌ای داشته باشد آنگاه استدلال علی درست است. در این مثال باید مخاطب فرض علی را تصدیق نماید. هر چند احتمال اینکه مخاطب معتقد باشد که برخی از غذاها بدمزه‌اند، بیشتر است. در این حالت نسبت به ابتدای امر برای علی پیشرفتی حاصل نشده‌است، چرا که اکنون او باید ثابت کند که پنیر یک غذای خوشمزه و مقبول در سراسر دنیا است که در حقیقت شکل تغییر یافته‌ای از همان قضیهٔ اولیه‌است. بنا به نوع دیدگاه محاطب ممکن است علی مرتکب مغالطهٔ مصادره به مطلوب شده باشد.(این همون نوع هست که اول یه چیز رو اثبات شده میدونی بعد با استفاده از همون نظرت باز اثباتش میکنی:confused:)


ببخشید طولانی شد...حالا یه سئوال...عنوان برام سئوال شده..اهمال در شرایط قیاس یعنی چی؟!یعنی توی شرایط مقایسه یعنی مواردی که باید دو موضوع رو باهم مقایسه کرد تا بتونی تعمیمشون بدی کوتاهی و اهمال کنی؟یعنی مقایسه ناقص انجام بدی؟

درسته؟؟!:surprised:
(هرچی سحری خوردم پرید...همش صرف فسفر سوزوندن شد:D)
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
5- قیاس مع الفارغ:


در این نوع مغالطه، گوینده از یک همانندسازی بی ربط و بی منطق استفاده میکنه
.



مثال:

این مغالطه بیشتر از سوی والدین و رهبران مذهبی برای تحقیر طرف مقابل، مطرح میشود:


« فلانی رو ببین! هم سن و سالته! امکاناتش و شرایط زندگیش هم از تو بدتر بوده! حالا اون دکترا گرفته! توچی؟...» ...

در واقع این مقایسه یک مقایسه نادرست است زیرا استعدادها و علایق افراد مختلف با هم متفاوته،

پس نتیجه گیری از اون جمله به اینصورت که:« شما زحمت نکشیدید و سستی و تنبلی کردید و توانایی هاتون ، و وقت و فرصتهاتون رو به هدر دادید»، در واقع یک نوع مغالطه است و استدلال درستی نیست.

عجب..پس اینم مغلطه بوده و ما بیخبر بودیم...یادم باشه به والدین گرامی متذکر بشم:D

یه درخواست دیگه...باور کنین به همین دم صبی که خروس قوقولی قوقو میکنی قسم،قصد منحرف کردن و احیانا" جیز کردن تاپیک رو ندارم:cry:
فقط یه مثال رو هر چی به مغزم فشار آوردم نیافتم:razz:
یه نمونه ساده از استفاده از همین مغلطه رو که مورد استفاده رهبران مذهبی هست ،میخوام بدونم:cool:
شما درباره رهبر کره شمالی بگین ما خودمون میفهمیم:D
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض پوزش..بدجور ذهنم درگیر شده:surprised:
یه سئوال دیگه...
فرقی بین مغلطه و سفسطه هست؟آیا جفتشون یکی هستن؟اگه یکی هستن پس چرا دو تان؟:confused:(این سئوال ازینجا به نظرم اومد که فرق هست بین دیدن و نگریستن!!!پس احتمالا" باید بین سفسطه و مغلطه هم فرق وجود داشته باشه...درسته؟!)ممنون میشم اگه یه اشاره ای هم به این موضوع بکنین...

با تشکر
(میتونین از شامپو سیر پرژک برای جلوگیری از ریزش موهاتون استفاده کنین:D)
 

*Essi*

اخراجی موقت
با عرض پوزش..بدجور ذهنم درگیر شده:surprised:
یه سئوال دیگه...
فرقی بین مغلطه و سفسطه هست؟آیا جفتشون یکی هستن؟اگه یکی هستن پس چرا دو تان؟:confused:(این سئوال ازینجا به نظرم اومد که فرق هست بین دیدن و نگریستن!!!پس احتمالا" باید بین سفسطه و مغلطه هم فرق وجود داشته باشه...درسته؟!)ممنون میشم اگه یه اشاره ای هم به این موضوع بکنین...

عجب ذهن کنجکاوی داری !!!!:surprised:

مغلطه و سفسطه که تقریبا مشابه هم هستند، ولی سفسطه بیشتر با هدف پیچوندن طرف برای فرار از یک مخمصه به کار میره، مغلطه بیشتر هدفش پیچوندن طرف برای هدایت کردن به خواست مد نظرش هست.

یعنی شیوه مغلطه و سفسطه تقریبا یکی هست، ولی هدف ها فرق میکنه، مغلطه بازبیشتر تلاش میکنه شما رو در یک تار عنکبوت گیر بندازه، سفسطه باز بیشتر سعی میکنه خودش رو از تار عنکبوت برهانه !!!
 

*Essi*

اخراجی موقت
یه نمونه ساده از استفاده از همین مغلطه قیاس مع الفارق رو که مورد استفاده رهبران مذهبی هست ،میخوام بدونم:cool:
شما درباره رهبر کره شمالی بگین ما خودمون میفهمیم:D

قیاس مع الفارق رو در تاپیک درخت گردکان با این بزرگی....درخت خربزه الله اکبر، در همین تالار فلسفه روش به اندازه کافی بحث کردیم با بچه ها.

اما برای مثال:

در کره شمالی مدام خبرهایی از اعتصابات و تظاهرات و بدبختی مردم غرب پخش میشه، گویی یک روز آرام اون بدبخت های غربی ندارند.

سپس میگه، این مشکلاتی که ما داریم در برابر اون مشکلات چیزی نیست !!! پس رهبر کیم جون ایل رو سپاس بگین واسه همینی که هست.
 

*Essi*

اخراجی موقت
7- مغلطه اسکاتلندی:

(وجه تسمیه این مغلطه یک داستان بلند و جالب و در خور توجهی دارد که در این جستار از گفتن آن صرفنظ میشود)



بدون شک این مغلطه پر کاربردترین مغلطه در بین پیروان مکاتب مختلف دنیا برای اثبات حقانیت مکتبشان است.

در این نوع مغالطه ، فرد مغالطه کننده با افزودن قید و کلمه ی " واقعی"به ادعای خودش، تفسیر این قید رو نیز "فقط" به خودش واگذار میکنه و این قید رو طوری مطرح میکنه که بنظر، ابطال ناپذیر بیاد.



مثال:


« یک یهودی هیچگاه چنین کاری نمیکنه » و وقتی شما نقیضی برای ادعای گوینده، بیان میکنید ، در جمله ای دیگه حرف قبلیش رو اینطور تکمیل میکنه که : « یک یهودی "واقعی" این کار رو نمیکنه »...

این کلمه ی "واقعی"، یک کلمه موهومه که تفسیرش فقط با شخص گوینده است و با این استدلال، شنونده رو سردرگم و ظاهراً تسلیم میکنه...
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجب ذهن کنجکاوی داری !!!!:surprised:

مغلطه و سفسطه که تقریبا مشابه هم هستند، ولی سفسطه بیشتر با هدف پیچوندن طرف برای فرار از یک مخمصه به کار میره، مغلطه بیشتر هدفش پیچوندن طرف برای هدایت کردن به خواست مد نظرش هست.

یعنی شیوه مغلطه و سفسطه تقریبا یکی هست، ولی هدف ها فرق میکنه، مغلطه بازبیشتر تلاش میکنه شما رو در یک تار عنکبوت گیر بندازه، سفسطه باز بیشتر سعی میکنه خودش رو از تار عنکبوت برهانه !!!

عجب:cool:...خیلی جالب بود...سپاس:gol:
بابت مثال هم سپاس:gol:
فقط یه مورد دیگه اگه تعاریفی که اینجا اشاره میکنم صحیح هست روی کلمه تشکر کیلیک بفرمایید..با تشکر:D(میخوام مطمئن شم)
قیاس مطلق:قیاس مطلق یعنی اینکه بدون در نظر گرفتن تمامی موارد و اختلافات،چند چیز رو مقایسه کنی؟!
اهمال در شرایط قیاس:یعنی توی شرایط مقایسه یعنی مواردی که باید دو موضوع رو باهم مقایسه کرد تا بتونی تعمیمشون بدی کوتاهی و اهمال کنی؟یعنی مقایسه ناقص انجام بدی؟

:gol:
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
7- مغلطه اسکاتلندی:

(وجه تسمیه این مغلطه یک داستان بلند و جالب و در خور توجهی دارد که در این جستار از گفتن آن صرفنظ میشود)


بدون شک این مغلطه پر کاربردترین مغلطه در بین پیروان مکاتب مختلف دنیا برای اثبات حقانیت مکتبشان است.

در این نوع مغالطه ، فرد مغالطه کننده با افزودن قید و کلمه ی " واقعی"به ادعای خودش، تفسیر این قید رو نیز "فقط" به خودش واگذار میکنه و این قید رو طوری مطرح میکنه که بنظر، ابطال ناپذیر بیاد.



مثال:


« یک یهودی هیچگاه چنین کاری نمیکنه » و وقتی شما نقیضی برای ادعای گوینده، بیان میکنید ، در جمله ای دیگه حرف قبلیش رو اینطور تکمیل میکنه که : « یک یهودی "واقعی" این کار رو نمیکنه »...

این کلمه ی "واقعی"، یک کلمه موهومه که تفسیرش فقط با شخص گوینده است و با این استدلال، شنونده رو سردرگم و ظاهراً تسلیم میکنه...

:w05:
 

*Essi*

اخراجی موقت

غصه نخور، این داستان کوتاهش:


مغلطه اسکاتلندی واقعی مغلطه جدیدی است و انتونی فلو “Antony Flew” فیلسوف انگلیسی در سال 1975 برای نخستین بار این مغلطه را تشریح کرد.

نام “اسکاتلندی واقعی” از این رو به افتخار فلو برای این مغلطه باقی ماند زیرا وی این مغلطه را با مثال زیر در کتابش نشان داد:


تصور کنید یک اسکاتلندی به نام همیش مک دونالد (Hamish McDonald) نشسته است و روزنامه صبح گلاسگو را میخواند.

در روزنامه چشمش به نوشتاری با عنوان “بیمار جنسی انگلیسی دوباره حمله میکند”

مک دونالد از دیدن این نوشتار شگفت زده میشود و میگوید “هیچ مرد اسکاتلندی ای چنین کاری نمیکند!”.

روز بعد وی نشسته است تا روزنامه صبح گلاسگو اش را بخواند و اینبار چشمش به نوشتاری در مورد مردی از اسکاتلند است میخورد که اعمال قبیح او روی بیمار جنسی انگلیسی را از پلیدی سفید میکند.

این واقعیت نشان میدهد که مک دونالد در ادعای قبلی خود دچار خطا شده است، اما آیا او به خطای خود اعتراف میکند؟

اینطور به نظر نمیرسد، اینبار خواهد گفت “هیچ اسکاتلندی واقعی ای چنین کاری نمیکند!”.
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
غصه نخور، این داستان کوتاهش:


مغلطه اسکاتلندی واقعی مغلطه جدیدی است و انتونی فلو “Antony Flew” فیلسوف انگلیسی در سال 1975 برای نخستین بار این مغلطه را تشریح کرد.

اینطور به نظر نمیرسد، اینبار خواهد گفت “هیچ اسکاتلندی واقعی ای چنین کاری نمیکند!”.
جالب بود خیلی:D..بازم ممنون
ولی یه مغلطه دیگر هم کاربرد داره اینجا...مرد اسکاتلندی همون حرف خودش رو باز میتونه بزنه:دی
“هیچ مرد اسکاتلندی ای چنین کاری نمیکند!”
چون اون اسکاتلندی کاری بدتر رو انجام داده نه اون عمل:دی
دنیایی داره این مغلطه:cool:
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
7- مغلطه اسکاتلندی:

(وجه تسمیه این مغلطه یک داستان بلند و جالب و در خور توجهی دارد که در این جستار از گفتن آن صرفنظ میشود)



بدون شک این مغلطه پر کاربردترین مغلطه در بین پیروان مکاتب مختلف دنیا برای اثبات حقانیت مکتبشان است.

در این نوع مغالطه ، فرد مغالطه کننده با افزودن قید و کلمه ی " واقعی"به ادعای خودش، تفسیر این قید رو نیز "فقط" به خودش واگذار میکنه و این قید رو طوری مطرح میکنه که بنظر، ابطال ناپذیر بیاد.



مثال:


« یک یهودی هیچگاه چنین کاری نمیکنه » و وقتی شما نقیضی برای ادعای گوینده، بیان میکنید ، در جمله ای دیگه حرف قبلیش رو اینطور تکمیل میکنه که : « یک یهودی "واقعی" این کار رو نمیکنه »...

این کلمه ی "واقعی"، یک کلمه موهومه که تفسیرش فقط با شخص گوینده است و با این استدلال، شنونده رو سردرگم و ظاهراً تسلیم میکنه...

زیاد اهل اسپم نیستم اسی خان ولی واقعا :gol:


این مغلطه همیشه رو مخ من بود و هیچ راهی هم نمی ذاره بجز قبول کردنش

اگه بخوای ردش کنی جونت بالا میاد
======================
راه مقابله ای که من بلدم:

طرف انقدر سوال پیچ می کنی که فقط حقیقت رو بگه و مدام باید ببریش به سمت چپ رینگ و سپس سمت راست رینگ (همون کلیبراسیون که قبلا معرفی کردم) جوری که تمام مشخصاتش مشخص بشه (2 حالت پیش میاد یا راست میگه یا دروغ!)

در اخر به وسیله ی همین راست یا دروغ هایی که گفته کوبیده میشه!

شبیه جلسه ی بازجویی که میگه هرچی بگی بر علیه خودت استفاده میشه!

================
در واقع چون این روش بیشتر یه نوع سفسطه هست باید امکان فرار رو از طرف بگیری و ....
======
ببخشید بابت اسپم
 

*Essi*

اخراجی موقت
8- مغلطه تجاهل:


این مغلطه زمانی رخ میده که شخصی ادعا کند گزاره ای درست یا نادرست است.

گزاره ای که اثبات خلاف اون غیر ممکن است یا طرف مقابل از اثبات خلاف اون عاجزه.


مثال:

مقام مسئولی مدعی بشه :« در سال 1400 بیش از 2.5 میلیون شغل در کشور ایجاد خواهد شد »...

چون طرف گوینده ی این گزاره، دلیلی مبرهن برای صحبتش بیان نمیکنه و شنونده هم پس از پایان سال 1400 قادر به شمردن مشاغل ایجاد شده نیست، پس این سخن در واقع یک مغالطه است...


در مثالی عمومی تر و رایجتـــــر شنیدین که شخصی انگشتش رو در نقطه ای از زمین قرار میده و میگه: « اینجا دقیقاً مرکز کره ی زمینه! باور نداری برو متر کن!!»...
 

*Essi*

اخراجی موقت
9- مغلطه ی توسل به مشاهیر:


در این نوع از مغالطه، شخص مغالطه گر تلاش میکنه درست بودن ادعایی را با
نقل قول کردن از شخصی مشهور(حقیقی یا حقوقی) ثابت کند که البته اون فرد شهیر، در مورد موضوع آن ادعا صاحب نظر نیست.


مثال:

شما میگویید از نظر من پپسی بهترین نوشیدنی دنیاست! چون دیوید بکام اون رو تبلیغ میکنه!» ...

شمردن و یادآوری چنین مواردی در عالم ســیاست، نیاز چندانی به فکر کردن ندارد .......
 

*Essi*

اخراجی موقت
10- مغالطه های آماری:


این مغالطه در مسایل سیــاسی و اجتماعی و اقتصادی، بسیار رایج است.....



مثال:

مقام مسئولی آمار مربوط به " تورم" ، " خط فقر" ، " رشد اقتصادی " و غیره رو اونطوری که مطلوبش هست محاسبه و به مردم قالب بکنه!...

بدیهیه که همــــــه ی مردم نه آمار میدونن و نه همه از نحوه محاسبه برخی شاخص های مهم آگاهی دارند و چون این آمار را از زبان شخص مسئولی میشنوند به اشتباه میفتند و تردیدی در صحت اون آمار نمیکنند.
 

MK264

کاربر بیش فعال
یک سوال همیشه برای من بود اینکه آیا روشی که سقراط برای متقاعد کردن(دانم که ندانم) استفاده میکرد جزء مغالطه محسوب میشه یا نه؟
 
آخرین ویرایش:

*Essi*

اخراجی موقت
یک سوال همیشه برای من بود اینکه آیا روشی که سقراط برای متقاعد کردن(دانم که ندانم) استفاده میکرد جزء مغالطه محسوب میشه یا نه؟

مغلطه رو باید روی مثال ها و نمونه ها گفت.
نمیشه بگیم فلانی چون در اینجا مغلطه کرد، کلا مغلطه بازه.

ارسطو و افلاطون و... هم خودشان از پیشگامان منطق بودن و جلوی سفسطه بازها میاستادند.

اما به دلیل اینکه ذهن بشر مدام در حال تکامل هست، استدلال های اونها در زمان ما میتونه مغلطه به حساب بیاد.

اگر مثالی دارین بیارین بشه روش بحث کرد.
 
آخرین ویرایش:

MK264

کاربر بیش فعال
مغلطه رو باید روی مثال ها و نمونه ها گفت.
نمیشه بگیم فلانی چون در اینجا مغلطه کرد، کلا مغلطه بازه.

ارسطو و افلاطون و... هم خودشان از پیشگامان منطق بودن و جلوی سفسطه بازها میاستادند.

اما به دلیل اینکه ذهن بشر مدام در حال تکامل هست، استدلال های اونها در زمان ما میتونه مغلطه به حساب بیاد.

اگر مثالی دارین بیارین بشه روش بحث کرد.

اول از همه شرمنده که تو پست قبلی سقراط رو ارسطو نوشته بودم.
دوم اینکه کلا روش سقراطی که به نام‌هایی چون روش افلاطونی، تلنخوس(بازجویی) و دیالکتیک(جدل) هم گفته میشه منظورم بود.
برای نمونه، اگر شخصی اعتقاد داشته باشد که «دموکراسی خوب است، امّا اشخاصی که پیرو فلان دین هستند نباید حق رای داشته باشند»؛ میشه با به‌کارگیری روش سقراطی او را متوجّه تناقض دیدگاهش کرد و به او نشان داد که او حداقل به یکی از دو گفته‌اش کمابیش پایبند نیست.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
amirstark اقسام حرکت بحث و گفتگوی فلسفی 2

Similar threads

بالا