برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هفته*های خالی* از لحظه*های تو
روز*هایِ بارانی که جای هیچکس خالی* نیست جز خودت
غروب*هایی* که بی* جهت دلم می*گیرد
حرف*هایی* که هرگز به هم نگفته ایم
شعر*هایی* ، پر از واژه*های غمگین
نگاه*هایِ غریبه، نگاه*هایی* که دیگر مال من نیست
تنهایی
بی* آغوشی
امید*های واهی
شب*های طولانی
تمام اینها به من میگوید که تو چیزی جز یک خواب نبودی
یک رویا
یک آرزو
یک خیالِ خوب که هنوز گرمم می*کند
یک صدایِ آشنا که با عشق صدایم میزند
خوابِ من پر از مهربانی است
پر از نوازش
پر از حرف*های خوب
دیوانه نیستم
دوستت دارم
باورم کن
زیباست ، لحظه*های خوشِ دوست داشتن کسی* که حتی نیست


نیکی* فیروزکوهی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من دلم می خواهد، شاخه ای ازگل مریم، سبدی ازگل یاس، بوته ای

از گل سرخ بغلی اززنبق یا که برگی ازتاک،همه درپای توریزم جانا !

من دلم می خواهد، نغمه ای از بلبل یا که آوی هزار یا سرود هدهد

یا نوای قمری همه در گوش تو خوانم جانا !

من دلم می خواهد، هر سحر آب زلال که به رودی جاریست تا به دریا

ریزد ، این همه پاکی و آرامش را ، به سر کوی تو آرم جانا !

من دلم می خواهد، شامگاهان تا صبح که بخوابد خورشید وبتابد مهتاب

همه شب خواب توبینم جانا !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدانم چرا یادم نیست

که چگونه محو تماشای بازی روزگار شدم

فقط میدانم

در جریان باخت قلبم

به صداقت وجود تو

بازنده نهایی هردویمان بودیم

چون تو هم پس از قهرمانی

صداقت را در میدان مسابقه جا گذاشتی
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگ ترین لحظه های من نبودن توست و این روزها این ابهام توهم زا تمامفکرم را پر کرده ... توهم رفتنت...ندیدنت ...نشنیدن صدایت...

در سکوت این شبهای بی پنجره ، به تو می اندیشم و باز هم مثل همیشه به احساس مبهمی که از من داری می اندیشم.

حس غریبی شیشه ی احساسم را تلنگر می زند که پرنده رفتنی ست و من به یادتودلم ترک بر میدارد که تک پرنده ی دل من ماندن را تا کی تاب می آورد؟؟؟

چون دوستت دارم اگر هم بروی خودت را به خاطر و پروازت را بهخاطرههایم می سپارم .تا ابد . مگر هر کس چند بار از ته دل می تواند کسی رادوستبدارد؟ فقط یک بار . پس بدان انتخاب یک باره ی من تو بودی ، هستی وخواهیبود.

مهم نیست چقدر با هم فاصله داریم .مهم قلب من است که در هر تپش خود نامتورا در وجودم به جریان در می آورد و این زیباترین حسی ست که تا حالاتجربهنکرده بودم و هر اتفاق زیبا یک بار رخ میدهد و اکنون اتفاق زیبایزندگی منتویی

یادم نرفته که بین ما یکسال فاصله جا خوش کرده است .اگر دلش خوش استبهماندن بگذار بماند چون میان قلب پاک تو و این حس دوست داشتن فاصلهمعناندارد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگ ترین لحظه های من نبودن توست و این روزها این ابهام توهم زا تمامفکرم را پر کرده ... توهم رفتنت...ندیدنت ...نشنیدن صدایت...

در سکوت این شبهای بی پنجره ، به تو می اندیشم و باز هم مثل همیشه به احساس مبهمی که از من داری می اندیشم.

حس غریبی شیشه ی احساسم را تلنگر می زند که پرنده رفتنی ست و من به یادتودلم ترک بر میدارد که تک پرنده ی دل من ماندن را تا کی تاب می آورد؟؟؟

چون دوستت دارم اگر هم بروی خودت را به خاطر و پروازت را بهخاطرههایم می سپارم .تا ابد . مگر هر کس چند بار از ته دل می تواند کسی رادوستبدارد؟ فقط یک بار . پس بدان انتخاب یک باره ی من تو بودی ، هستی وخواهیبود.

مهم نیست چقدر با هم فاصله داریم .مهم قلب من است که در هر تپش خود نامتورا در وجودم به جریان در می آورد و این زیباترین حسی ست که تا حالاتجربهنکرده بودم و هر اتفاق زیبا یک بار رخ میدهد و اکنون اتفاق زیبایزندگی منتویی

یادم نرفته که بین ما یکسال فاصله جا خوش کرده است .اگر دلش خوش استبهماندن بگذار بماند چون میان قلب پاک تو و این حس دوست داشتن فاصلهمعناندارد.

امروز که از تو دورم
صدای تیک تیک ساعت
همانند عمری دراز میگذرد
و من در خیال رویای تو
در میان عقربه ها گم شده ام
حیرانم و دلتنگ
کاش زمان زود می گذشت
تا تو در کنارم باشی.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بوي نفسات هنوز مستم ميکنه کنارم نيستي ولي با نفسهات گرم ميشم

زيبايي چشمانت هنوز افسونم ميکنه کنارم نيستي ولي چشمانت در چشمانم نقش بسته

صدايت هنوز از خود بي خودم ميکنه کنارم نيستي ولي جز صدات نميشنوم

تو کنارم نيستي اما من چيزي جز تو ندارم
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
با من از احتمال رفتن هم سخن مگو ،
می ترسم
.

ازهجوم خالی اطراف وقتی دیگر نباشی ،


از
جادوی بی تفاوتی لغزیدن در مرداب فراموشی ...


از همه اینها می
ترسم
.


عزیز روزهای بارانی ام ،


می ترسم آن روزهایی را که راه خانه
را گم می کنی ،


روزهایی که دستت به بلندی بنفش آسمان نمی رسد
،


روزهایی که یک جهان اضطراب سهم رویاهایت است
...


تنها
بمانی
.


می ترسم با مویه های باد در
روزهای

ناگزیر تشویش تنها
بمانی
.

می ترسم ، آخر زیاد حوصله
نداری
.


می ترسم خدای ناکرده همه نسبت
هایت

را با دالان های بازی مان انکار
کنی
!

بگویی : « من پروانه تر از این حرف
هایم
»

و پیله گی خود را از یاد
ببری
.

آی همبازی ... نکند همه روزهایی که
بر

من بی تو می گذرد ، بی من
باشی
.

می ترسم دیر کنی ، آنقدر دیر که
پیدایم نکنی
.


می ترسم جایی زیر دست و
پای

دلتنگی بمانم و تو هم دیر
کنی
.

می ترسم آنقدر دیر بیایی که کلید گم
شود
.


روزی بیایی بی کلید ، پشت در، زیر باران بمانی .


چه حرف هایی می
زنم
...


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فــــــــــــــــــردا ، کـــــ ِ ماه کامــــــــــل شود

آسمان باور مـےکند کـــــ ِ تو اینجایـے .

فـــــــــــــردا بـے دغدغه دوستت خواهمــــــــــ داشت

بـے هیاهوے تلخ ِ روزــــهایـے کــــ ِ گذشت . . .

فرقـے نمـےکند

یک شاخه گل برایت بفرستمـــــــ

یا بوسه اے با طعمــــ ِ باران ؛

مهمـــــــــ عطر ِ نفس ـهاے توست . . .
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



امروز که از تو دورم
صدای تیک تیک ساعت
همانند عمری دراز میگذرد
و من در خیال رویای تو
در میان عقربه ها گم شده ام
حیرانم و دلتنگ
کاش زمان زود می گذشت
تا تو در کنارم باشی.

کنارم باش ...





کنارم باش ، اگه حتی خیالی

اگه یه حسرتِ بی انتهائی

کنارم باش و با من زندگی کن !

اگه دنیا پره از بی وفائی



به چشمات دلخوشم توُ قاب نقره

تو این روزا که مثل شب سیاهه

نمی گـم از دلم ، از بی قراری

که حتی گفتنـش هم اشــتبـاهه



می خوام معنی رفتن تو وجودم

رسـیـدن به شـروع تازه باشـه

تجسـم می کنم عشق نفس گیر

که هستی ، تا دل ترانه وا شه



که هستی و هنوز از بوته ی یاس

سراغ عطـر دسـتاتو می گیـرم

کـنــار پنـجـره مثــل قـدیـمـا

با لجـبازی می آم جاتو می گیرم



به غـم هایِ همـه دنیـا می خـنـدیـم

من و تو ... هم نفس ... شونه به شونه

اگـرچـه دوری ... امـا با خیـالت

پر از گـرمی عـشـقـه تـوی خـونه !



کنارم باش ، اگه حتی خیالی

اگه یـه حسـرت بی انتهـائی

کنارم باش و با من زندگی کن !

شبـیـهِ لحـظـه هـای آشـنائی

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوشبختي نامه اي نيست که يک روز نامه رساني زنگ در خانه ات را بزند

و آنرا به دستهاي منتظر تو بسپارد…

خوشبختي ساختن عروسکي کوچک است از يک تکه خمير نرم رنگين ،

به همين سادگي ...به خدا به همين سادگي

اما يادت باشد که جنس آن خمير بايد از عشق و ايمان باشد نه هيچ چيز ديگر...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گويي اينجا
زمان وزن دارد!
هر ثانيه که ميگذرد . . .
سنگيني نبودنت خميده ترم مي کند...
من به تماشاي تکان هاي لبت محتاجم....
حرف بزن ..!
بند دل من
به بودن تو بند است....
 

venoos*m

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اندیشیدن به تو گرانبهاترین سكوت من است

طولانی‌ترین و پرهیاهوترین سكوت ....

تو همیشه در منی مانند قلبِ ســــــــاده‌ام
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیخودی خندیدیم...
که بگوییم دلی خوش داریم،

بیخودی حرف زدیم...
که بگوییم زبان هم داریم،

ما به هر دیواری...
آینه بخشیدیم...
که تصور بکنیم...
یکنفر با ما هست!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نزدیک میشم وقتی حواست نیست
اونقد که مرزی جز لباست نیست!
از پشتِ سر چشماتو میگیرم
بگو کی ام؟ وگرنه می میرم...
نزدیک میشم وقتی حواست نیست
اونقد که مرزی جز لباست نیست
از پشت سر چشماتو میگیرم
بگو کی ام که برگشتم !؟
بگو ! وگرنه می میرم
منم اونکه تظاهر کرد نداره دیگه احساسی
شاید واسه همینم هست که دستامو نمیشناسی

منم اونکه ازت دوره ولی قهرش حقیقت نیست
اون که با تموم دلتنگیش تولد ِ تو دعوت نیست!
شاید از صورت ِخستم...از این لحن ِ غم آلودم
بفهمی من کی ام امشب! کجای زندگیت بودم!
نمیخواستم بدونی تو چرا به گریه افتادم...
اگر اصرار میکردم تو رو از دست میدادم ! . . .
منم اونکه تظاهر کرد نداره دیگه احساسی
شاید واسه همینم هست که دستامو نمیشناسی !!
منم اونکه ازت دوره ولی قهرش حقیقت نیست!
که با تمام ِ دلتنگیش! تولد ِ تو دعوت نیست
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
میان پرنده و پرواز فراموشی بال و پر است.....................
سهراب
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر روز می خوام از ذهنم پاکت کنم

ولی به یادم میای

هر روز میگم خدا حافظ

ولی به یادم میای

داری یه جایی میری که هرچی هم دستمو دراز کنم

بهش نمی رسم

نمی تونم پیدا کنم و اینجا ایستادم گریه می کنم

چیکار کنم ؟

داری ازم درو می شی چیکار کنم ؟

داری من رو تنها می ذاری

دوستت دارم

اگر داد بزنم هم

نمی شنوی

چون دارم تو دلم داد می زنم

چیکار کنم ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهترین لحظات عمرم
و شیرین ترین خنده هایم
و آرام ترین گریه هایم را تقدیمت می کنم
تنها برگرد​

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می نشینم زیر باران

خیس خیسم

تک تک این دانه ها را می شمارم
......
خاطرات تلخ و شیرین را مرورش می کنم

تا رسد روزی که دیگر

من تو را در گل ، چمن

آسمان و ابر مجویم

می نشینم زیر باران

تا بیایی . . .
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستت دارم به اندازه ی پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم​
زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم . . .
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و به خاطر خود تو بود
فقط به خاطر تو
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیداست هنوز شقایق نشدی
زندانی زندان دقایق نشدی
وقتی که مرا از دل خود می رانی
یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی
زرد است که لبریز حقایق شده است
است که با درد موافق شده است تلخ
عاشق نشدی وگر نه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نجار ها هم کورند ،
هنوز تخت دو نفره می سازند ...
نمی بینند همه تنهاییم ..! حتی آنهایی که دو نفره می خوابند....
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا