مشاعرۀ سنّتی

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

يار با ماست چه حاجت که زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس


سازیم با جفای نکویان کزین گروه
ناسازی زمانه کشد انتقام ما
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزها گذشت
چشم انتظارم هنوز
اما نمیدانم کی وقت امدنت میشود
میدانی دیگر ان دختر جوان سابق نیستم

ماندیم و سرودیم .در این گوشه ی خلوت
هیهات ازاین ، شور و ، از این عشق و ، محبت


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تو نگاهت مهربان
دستانت نوازشگر
اخر کجای دنیا مهربانی بی ارزش هست نمیدانم

میدانی تازگی لبخند زدن ان هم بدون دلیل را خوب یاد گرفتم
میخواهی پرواز کنی
کافیست دیگر به کسی نامهربانی نکنی
کافیست دلت و نگاهت اسمانی شود
شاید به اسمان دعوت شدی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدانی تازگی لبخند زدن ان هم بدون دلیل را خوب یاد گرفتم
میخواهی پرواز کنی
کافیست دیگر به کسی نامهربانی نکنی
کافیست دلت و نگاهت اسمانی شود
شاید به اسمان دعوت شدی

يك به يك يـاران زمن رو تافتند
رفتن و يك ريسمان از غم برايم بافتند
ناكس آنان كه دلم را زير پا انداختند
رفتن و ويرانه اي از غم برايم ساختند
يادشان ازمن جدا ، اما خدا همراهــشان
آن عزيزاني كه در رفتن چو اسبان تاختند

 

IRANI91

عضو جدید
يك به يك يـاران زمن رو تافتند
رفتن و يك ريسمان از غم برايم بافتند
ناكس آنان كه دلم را زير پا انداختند
رفتن و ويرانه اي از غم برايم ساختند
يادشان ازمن جدا ، اما خدا همراهــشان
آن عزيزاني كه در رفتن چو اسبان تاختند


دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک
دچار دریای بی کران باشد
دچار باید بود...
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند

دربندم از آن دو زلف بند اندر بند
نالانم از آن عقیق قند اندر قند
ای وعده فردای تو پیچ اندر پیچ
آخر غم هجران تو چند اندر چند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا