گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
بمون دل من فقط به بودنت خوشه ..........منو فکر رفتن تو میکشه

لحظه هام تباهه بی تو .................زندگیم سیاهه بی تو نمیتونم
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلــــــــم خــواب بــے کــــــابــــوس مـے خـــواهــــد....!!

دلــــــم کــــمــے خـــدا مـے خــواهـــد ...

کـَــمے سـُـکــــوت ...

دلـَــــــم دل بـُـــریـــــدن مــے خــــواهـَــد ...

کــَـمــے اشــــک ...

کــَـمــے بـُــهــت.....

کـَــمــے آغــوش آســِـمــــانــے.
 

www.iran_eng.com

عضو جدید
و در آن لحظه که خود را در بین آسمان و زمین می بینم و در آن لحظه که با عشق تمام تو را می خوانم دستت را دیگر در دستم نمی بینم و فریادم در تعجبم می خشکد و سقوط را در سکوت می بینم
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تنهایے اَمـ را کسے شریکــ نیست

مطمئن بآش

دستِ احتیآج به سمتـــِ تـُـ که هیچــ

به سمتـــِ خود همـ درآز نخواهمــ کرد

شآید کــِ تنهایے اَمـ

از این همه تنهایے دِق کنــــد
 

memoire

عضو جدید

دستانم را محكــم تر بگيـر


من هنوز هم نـمي خواهم تــو را


به دسـت خاطرات لعنتي بسپـارم
 

banooyeariayi

عضو جدید
"بـــا تــو بودَن"

را بــَرای این باوَر دارَم...

...که...

"بی تــو بودَن" را نمــــی توانــَم باور کنم...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"بـــا تــو بودَن"

را بــَرای این باوَر دارَم...

...که...

"بی تــو بودَن" را نمــــی توانــَم باور کنم...!
تو كیستی كه من اینگونه بی تو بی تابم

شب از هجوم خیالت نمی بَرَد خوابم

تو چیستی كه من از موج هر تبسم تو

بسان قایق سرگشته روی گردابم


تو در كدام سحر ، بر كدام اسب سپید

تو را كدام خدا

تو از كدام جهان

تو در كدام كرانه تو از كدام صدف

تو در كدام چمن همره كدام نسیم

تو از كدام سبو


من از كجا سر راه تو آمدم ناگاه

چه كرد با دل من آن نگاه شیرین....آه

مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه

كدام نشاه دویده ست از تو در تن من

كه ذره های وجودم تو را كه می بینند

به رقص می آیند

سرود می خوانند


چه آرزوی محالی ست زیستن با تو

مرا همین بگذارند یك سخن با تو


به من بگو كه مرا از دهان شیر بگیر

به من بگو كه برو در دهان شیر بمیر

بگو برو جگر كوه قاف را بشكاف

ستاره ها را از آسمان بیار به زیر


تو را به هر چه تو گویی ، به دوستی سوگند

هر آنچه خواهی از من بخواه ، صبر مخواه

كه صبر راه درازی به مرگ پیوسته ست

تو آرزوی بلندی و دست من كوتاه

تو دوردست امیدی و پای من خسته ست


همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته ست
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
دورم از تو


اما با تو


لحظه ها رو زنده هستم


بازم از تو


پرم از تو


واسه تو رویای خستم


خوبه دیروز با تو هر روز


از تو با خدا می خونم


تو خیالت توی حالت


باز توی کما می مونم


دورم از تو


اما با تو


لحظه ها رو زنده هستم


تا وقتی کنارمی می دونم


تا وقتی بهارمی می تونم


دیگه طاقت دوریت و ندارم


دیگه نمی تونم


غربت لحظه خسته


راه خنده هام و بسته


کمر گیتار عشقم


زیر بار غم شکسته


شب یلدام ساکت و سرد


حسرت شب خالی حسرت


تا که دق نکرده رویام


تو رو جون لحظه برگرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آهای....
آسمان میباری و این بارش تو مرهم همست اما کسی نمی فهمه غمهایت است
آسمان رو من نبار من خودم پره غم هستم
مگه اون از من مهربونتره؟
عشقم مگه حرفهای اون از منم قشنگتره؟
یه دنیا غمگینم چون عشقت دروغ بود
با لطفی که به دنیا می کنی همه را خوشحال اما من را نه
برای همه وقت داری برای من نه،همه را دوست میداری من را نه
عشق یعنی لطیف ترین تعریف زندگی
آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن*****نچرخ تا جون بگیره این آدم شكسته تن
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی:
پائیز بهاریست که عاشق شده است ... زرد است که لبریز حقایق شده است ... سرد است که با درد موافق شده است
عزیزم، امشب ، شام غریبان عاشقانه من و تو است
به یادت مثل شمع می سوزم و ذره ذره وجودم آب می شود
اشكالی ندارد
تو عزیزی ، اگه یه قاصدك هم از من قبول كنی ، خودش دنیاییه
دست نوشته ات را می بوسیدم و گریه می كردم
عزیزم
به بزرگی مهربانی ات ببخش كه اشكهایم دست خطت را بوسیدند
باز هم ستاره به ستاره جستجویت كردم ولی نیافتمت
چرا هیچکس او را دوست ندارد
مگر او چه گناهی کرده که تنها شده
جرم تنهایی چیست که هیچکس او را نمیخواهد؟!
دیشب تنهایی از اتاقم گذشت
دنبالش دویدم
ولی او رفته بود تنهای تنها
نیمه شب او را مرده کنار حوض خانه پیدا کردم
از گریه، چشمانش قرمز بود
برایش گریستم
آخر او از تنهایی مرده بود، تنهایی مرد و من تنهاتر شدم ...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست دارم تو را در آغوش بگیرم و گریه کنم........

دلم بدجوری هواتو کرده .........


کاش می توانستم دستان گرمت را بگیرم .........!!!

کاش می توانستم از نزدیک در چشمان عاشقت نگاه کنم

اما این فاصله بین من و تو نمی گذارد تنها عشقم را از نزدیک ببینم

ای خدا این فاصله را از میان ما محو کن که دیگر طاقتم به پایان رسید....!!!

دیگر طاقت این دوری را ندارم....

عشق پر از درد است اما دوری از عشق پر درد تر از یک درد


است.....!!!!!!


سرنوشت سر به سر اوقات تلخ من نگذار که بدجوری دلتنگم........


دوباره باز گلممممممممم من دلتنگم ومثل همیشه تنها یادت، تو


این تنهایی ها سنگ صبور منه .پس.................


عاشقانه چشمهایم را میبندم و تو را در خیالم تصور میکنم نمی دانی که


چقدر خیال تو برایم لذت بخش است ،از هر چیز در این دنیا برایم


شیرین ترهستی پس چشمهایم را میبندم و با تمام وجود احساست


می کنم و می گویم:


دوستت دارم .......
 

ترنم72

عضو جدید
اولین بار بود که ازت متنفر میشدم...
وقتی لبانت بوی سیگار میداد و من میدانستم که تو سیگار نمی کشی..
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادت هست....؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟!
و من سکوت کردم...
دیدی ...! جاده جایی نرفت...!
آن که رفت ، تو بودی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه چیز سرجای خودش است

فقط
دل من کاسه داغ تر از آش شد

و سوخت ...
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردهای من جامه نیستند
تا زتن درآورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نام‌هایشان
جلد کهنه‌ی شناسنامه‌هایشان
درد می‌کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه‌های ساده‌ی سرودنم
درد می‌کند
انحنای روح من
شانه‌های خسته‌ غرور من
تکیه‌گاه بی‌پناهی دلم شکسته است
کتف گریه‌های بی‌بهانه‌ام
بازوان حس شاعرانه‌ام
زخم خورده است
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


راز عشق در استواری است .

در فصول مختلف زندگی ، عشق تان را مانند کوه بلندی استوار ،

مانند خاک حاصلخیزی پر ثمر و مانند آفتاب چنان در مرکزیت نگه دارید ،

که همه ستارگان گسترده زمان و فضا به دور آن گردش کنند .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بده دستات رو به من تا باورم شه پیشمی

می دونم خوب می دونی تو تارو پود و ریشمی

تو که از دنیا گذشتی واسه یک خنده ی من

چرا من نگذرم از یه پوست و خون به اسم تن

تو خیال من نبود دوباره عاشقی کنم

ممنونم اجازه دادی تا دوباره زندگی کنم

نمی دونم چی بگم تا باورت شه جونمی

توی این کابوس درد،رویایه مهربونمی

وقتی حتی پیشمی دلم تنگ میشه باز

عشق تو توی لحظه هام حادثه ساز و قصه ساز

به جون خودم که بی تو از نفس هم سیر میشم

نمی دونم چی میشه بد جوری گوشه گیر میشم

هر چقدر که بد میشم اما تو نجابت می کنی

هر کجای دنیا که باشم بامنی و بر منی

نگران حال و روزم بیشتر از خوده منی
 

mar.1980

عضو جدید
دنيا را بغل گرفتيم چون گفتند امن است و هيچ با ما كاري ندارد !...

خوابمان برد . . .

بيدارشديم ديديم آبستن همه ي دردها شده ايم ! ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مينويسم دوستت دارم و

قايمش ميکنم

تو به درد زندگی نميخوری

تو را بايد نوشت و گذاشت

وسط همان شعرها و قصه هايی

که ازشان آمده ای...
 

mar.1980

عضو جدید
درود بر آنها كه :

از پاكيشان دوستي آغاز مي شود .

با صداقتشان دوستي ادامه مي يابد .

و با وفايشان دوستي هرگز پايان نخواهد يافت ....
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=6][FONT=georgia,times new roman,times,serif]کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه [/FONT][/h][h=6][FONT=georgia,times new roman,times,serif]"حالت چطوره؟"[/FONT][/h][h=6][FONT=georgia,times new roman,times,serif]و تو جواب میدی "خوبم!" [/FONT][/h][h=6][FONT=georgia,times new roman,times,serif]کسی باشه که محکم بغلت کنه و[/FONT][/h][h=6][FONT=georgia,times new roman,times,serif]آروم تو گوشت بگه:[/FONT][/h][h=6][FONT=georgia,times new roman,times,serif]"میدونم خوب نیستی..." [/FONT][/h]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدای چیک چیک اشکهایت را از پشت دیوار زمان میشنوم
میشنوم و میشنوم
که چه معصومانه در کنج شب برای ستاره ها ساز دلتنگی می زنی
و من میشنوم
میشنوم هیایوی زمانه را
که تو را از پریدن و پرکشیدن باز می دارد
آه .... ای شکوه بی پایان من
میشنوم
به آسمان بگو که من میشنوم
هر آنچه تو را شکسته و میشنوم هر آنچه در سکوته تو نهفته ......
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ی وقتها دل تنگ میشوم نه برای تو برای احساسی که با تو داشتم ..
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گوشهایم را می گیرم...
و چشم هایم را می بندم...
و زبانم را گاز می گیرم..
ولی...
حریف افکارم نمی شوم...
چقدردردناک است...
فهمیدن ...!
 

alone.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
به خط خطی های یه تنها سر بزنین و خط خطی هاتون رو بگین
تو امضام لینکش هست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل است این...آهن قراضه نيست...دلست اين عزيز جانايداد.....روزگار......اي داد......اي امان....!!امشب چرا همه جا سوت و کورشد؟پس کو ستاره هاي تک و توکت، آسمان؟...اگر که از سر تفريح بودهايم،سرگرم بازي است عجب فکر و ذکرتانآري که ما کجا و کسي چون شما کجاسوسويچشمهاي من و ... روي ماهِ تان!!؟؟تا کي به بي تفاوتي اينگونه: خب...برو...تا کي به زير لب افسوس: م م م م... بمان...آن شعرها که -آه- سرودمبراي تواز نقل قول خود برو با ديگري بخوانحالا که رفتني شده اي طبق گفتهاتباشد، قبول...لااقل اين نکته را بدان:آهن قراضه اي که چنان گرم گرمگرمدر سينه مي تپيد،دلم بود...مهربان.
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزا همه چیز غم انگیزه . میخندم و به ظاهر شادم ولی ... نه تو دلم بدجوری غم انگیزه

غم انگیزه یه نفر رو دوست داشته باشی ولی اون هیچوقت اینو ندونه

غم انگیزه که لحظه لحظه ها رو بشمری تا روزی بیاد که فقط یه لحظه یه لحظه ببینیش

غم انگیزه که وقتی می بینیش هیچی جزء یه سلام نتونی بگی

غم انگیزه که تو دلت ساعت ها باهاش حرف میزنی ولی وقتی می بینیش زبونت بند میاد

غم انگیزه که به کسی که دوستش داری نتونی احساستو بگی

غم انگیزه که بودنش کنارت فقط تو رویاهات ممکن باشه

غم انگیزه که روزی صد بار هزار بار و هزاران بار دلت براش تنگ بشه ولی هیچ راهی نداشته باشی جزء چشم به راهی

غم انگیزه که تمام روز رو باید تنهای تنها با خیالش سر کنی

غم انگیزه که تنها شعرهای غم انگیز مرحم زخمات باشه

آره ... این روزا همه چیز غم انگیزه




 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا