گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوختن قصه شمع است ولی قسمت ماست.
شاید این قصه تنهایی ما کار خداست.
آنقدر سوخته ام با همه ی بی تقصیری.
که جهنم نگذارد به تنم تاثیری
 

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی دفتری از خاطره هاست.
یک نفر در دل شب،یک نفر در دل خاک،
یک نفر همسفر خوشبختی هاست،یک نفر همسفر سختی هاست.
چشم تا باز کنیم عمرمان میگذرد
ما همه همسفر و رهگذریم
آنچه باقیست فقط خاطره هاست
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
حواسـ ــ ــم را ..

هرکــ ــ ــ ـجا که پــرت می کنـ م ،،

باز کنـ ــــار تـــو می افتــ ـد . . !!

❤❤❤❤
❤❤

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه گفتند فراموشش کن



و نمی دانستند



که به جزء یاد تو هر لحظه مرا



یاری نیست



هر که می دید غمم را می گفت



که دوایت گذر ایام است



لحظه و ساعت و روز



در پی هم رفتند



وفراموش شدند



عشقت اما در من



همچنان پابرجاست



هر که می گفت



دوایت گذر ایام است



کاش می دید که بعد از عمری



باز هم یاد تو در من باقیست



باز هم یاد تو در من گرم است



باز هم یاد تو در من خوب است



باز هم یاد تو رویای من است
 

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot] [/FONT]

[FONT=&quot]یکی بود ، یکی نبود...[/FONT]

[FONT=&quot]یکی موند ، یکی نموند...[/FONT]
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
چه بلند اوج گرفتی ...

آن هنگام که تو را برتر از سیه چشمان دیگر فرض کردم !

آنقدرها افتاده ام و زخمی شده ام ...

که دیگر آموخته ام ...

نه تو را و نه کس دیگر را ...

آنقدرها بالا نبرم ...

که بعد از سالیانی

آنقدر رشد کنی ...

که دیگر دست خودم هم به تو نرسد !!!


 

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot]
احمق بودن از اونجایی شروع میشه که می گی این با بقیه فرق داره.....![/FONT]
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پرده بردار ای حیات جان و جان افزای من//غمگسار و همنشین و مونس شب‌های من
ای شنیده وقت و بی‌وقت از وجودم ناله‌ها//ای فکنده آتشی در جمله اجزای من
امشب از شب‌های تنهایی است رحمی کن بیا//تا بخوانم بر تو امشب دفتر سودای من
همچو نای انبان در این شب من از آن خالی شدم//تا خوش و صافی برآید ناله‌ها و وای من
 

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot]
برای دوست داشتن فقط کمی وقت لازمه ، اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافیه[/FONT] . . . !
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دفتر تنهایی ام
ورق ورق شد
وقتی که دختران
شلوغ دلم
شیرازه نداشتند !
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشکل اینجاست که
همیشه برای فرار از دست یک" آدم" به آدم دیگری پناه برده ایم
اعتیاد به آدمها بدترین نوع "اعتیاد "است
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
جاده هنوز خیس است
و
من همچنان می روم
به خیال رد پای اشکهایت
ولی تردید مرا زجر می دهد
نمی دانم این خیسی اشکهای توست
یا
خیسی شرم این جاده از شکست دوباره من؟؟؟
 

mehravehoath

عضو جدید
وقتی كه دیگر نبود ، من به بودنش نیازمند شدم.​
وقتی كه دیگر رفت ، من به انتظار آمدنش نشستم.​
وقتی كه دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم.​
وقتی او تمام كرد ، من شروع كردم.​
وقتی او تمام شد ، من آغاز شدم.​
و چه سخت است تنها متولد شدن....​
مثل تنها زندگی كردن....​
مثل تنها مردن!​
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه قدر سخت است که بدانی چه می خواهی بگویی


ولی دیگر کسی نباشد...

نباشی کل این دنیا واسم قد یه تابوته
نبودت مثل کبریت و دلم انباره باروته
نباشی روز تاریکم یه اقیانوسه آتیشه
تموم غصه ی دنیا تو قلبم ته نشین می شه
دنیا رو بی تو نمی خوام یه لحظه
دنیا بی چشمات یه دروغ محضه
نباشی هر شب و هر روز
همه اش ویلون و آواره ام
با فکرت زنده می مونم
تا وقتی که نفس دارم
تا وقتی که نبود تو
یه روز کاری بده دستم
بمون تا آخر دنیا
بمونی تا تهش هستم
 

banooyeariayi

عضو جدید
نباشی کل این دنیا واسم قد یه تابوته
نبودت مثل کبریت و دلم انباره باروته
نباشی روز تاریکم یه اقیانوسه آتیشه
تموم غصه ی دنیا تو قلبم ته نشین می شه
دنیا رو بی تو نمی خوام یه لحظه
دنیا بی چشمات یه دروغ محضه
نباشی هر شب و هر روز
همه اش ویلون و آواره ام
با فکرت زنده می مونم
تا وقتی که نفس دارم
تا وقتی که نبود تو
یه روز کاری بده دستم
بمون تا آخر دنیا
بمونی تا تهش هستم


+با چشمانمـ کهـ مسیر بی تو بودن را وجبـ
میکنمـ تازه دلیل بغض هایمـ را می فهممـ !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بتوان دیده ز دیدارت بست

یا

با غم تو ساخت و یک گوشه نشست

اما

نتوان

از تو رباعی نسرود

وقتی

که دل از شعر نگاه تو پر است
 

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot]
آنکه دستش را اینقدر محکم گرفته ای ، دیروز عاشق من بود
[/FONT]
[FONT=&quot]دستانت را خسته نکن ! محکم یا آرام فردا تو هم تنهایی[/FONT]...............
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
 

*heaven*

عضو جدید
نبسته ام به کس دل...
نبسته کس به من دل,
چو تخته پاره بر موج.....رها ,رها,رها...
من.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
به ارتفاع ابدیت دوستت دارم
حتی اگر


به رسم پرهیزکاری های صوفیانه
از لذت گفتنش امتناع کنم...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
زمستان را دوست دارم ...
بخاطر یک سال دورتر شدن از آغاز راه............
 

niloo66

عضو جدید

[FONT=&quot]آنقــدر مرا سرد کرد[/FONT]
[FONT=&quot]از خودش ...
از عشق ...
کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام[/FONT]

[FONT=&quot]آهای !!!
روی احساسم پا نگذاریــد ...
لیز می‌‌خوریــد[/FONT]!!!!!


 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا