رنج فهمیدن!

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان!
راستش تو این تاپیک قصد دارم به رابطه ی فهمیدن و رنجیدن بپردازم و نظر شما دوستان رو بدونم که
آیا معتقدید که اساسا دردها بر اساس درک هاست
و عموما آگاهی از حقایق باعث رنجش انسان و سلب آرامش میشه؟
و اینکه شما با توجه به عمر کوتاه انسان بین آرامش درونی یا شاد زیستن و فهم و درک هر چه بیشتر حقایق کدوم رو ترجیح میدید؟با دلیل لطفا




هر که درکش بیش دردش بیشتر ...!!!





رنج بردن باعث فهمیدن میشود و ذهن را به تلاش برای شناختن وا می دارد تا اینکه قواعد زندگی و تلخی و سختی را می شناسد و به درک و شعور می رسد.ولی وقتی به فهمیدن و درک رسیدی از آن به بعد دیگر خود فهمیدن باعث رنجت می شود.دیگر هم از فهمیدن خودت رنج میبری و هم رنج فهمیدن آنچه دیگران درک نمی کنند و نمی فهمند و نمی بینند به جانت نیش می زند و آزارت می دهد.ولی هر قدر در نادانی می شود درجا زد در فهمیدن نمی شود.وقتی چشمهایت باز شد دیگر نمی توانی آن را ببندی و خودت را به نفهمی بزنی!

دالان بهشت


اساسا <<خوشبختی>> فرزند نامشروع <<حماقت>> است. اگر توانستی (( نفهمی)) می توانی خوشبخت باشی !

دکتر شریعتی
 

*Essi*

اخراجی موقت
زنده یاد سوسن در گذشته یه آهنگ قشنگی میخوند:

خوش به حال دیوونه که همیشه خندونه، از تمام زندگی روشو بر میگردونه.

حقیقت هم همینه، هرچی توجهت به مسائل اطرافت کمتر باشه، جهان بینی ات موروثی تر باشه و در تفکر بیشتر تقلید گر باشی تا مستقل، زندگی راحت تری داری.
 

sara@fshar

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه موافق نیستم
فهمیدن شاید اولش با رنج همراهه ولی وقتی عمیق تر بشی در کار و احوال این جهان هستی, کم کم یه نشاط و شادی خاصی وجودتو فرا می گیره
شاید بزرگترین حقیقت دنیا در درک کامل این موضوع باشه که تو ماندنی نیستی هر لحظه داری به سوی مرگ قدم بر میداری اینجوری غمهای دنیا غمگینت نمی کنه
این رنج و دردی که شما ازش حرف می زنید درد پیدا نکردن انسانی از جنس خودته نه درد فهمیدن
 

a.inkare

عضو جدید
سلام دوستان!
راستش تو این تاپیک قصد دارم به رابطه ی فهمیدن و رنجیدن بپردازم و نظر شما دوستان رو بدونم که
آیا معتقدید که اساسا دردها بر اساس درک هاست
و عموما آگاهی از حقایق باعث رنجش انسان و سلب آرامش میشه؟
و اینکه شما با توجه به عمر کوتاه انسان بین آرامش درونی یا شاد زیستن و فهم و درک هر چه بیشتر حقایق کدوم رو ترجیح میدید؟با دلیل لطفا




هر که درکش بیش دردش بیشتر ...!!!





رنج بردن باعث فهمیدن میشود و ذهن را به تلاش برای شناختن وا می دارد تا اینکه قواعد زندگی و تلخی و سختی را می شناسد و به درک و شعور می رسد.ولی وقتی به فهمیدن و درک رسیدی از آن به بعد دیگر خود فهمیدن باعث رنجت می شود.دیگر هم از فهمیدن خودت رنج میبری و هم رنج فهمیدن آنچه دیگران درک نمی کنند و نمی فهمند و نمی بینند به جانت نیش می زند و آزارت می دهد.ولی هر قدر در نادانی می شود درجا زد در فهمیدن نمی شود.وقتی چشمهایت باز شد دیگر نمی توانی آن را ببندی و خودت را به نفهمی بزنی!

دالان بهشت


اساسا <<خوشبختی>> فرزند نامشروع <<حماقت>> است. اگر توانستی (( نفهمی)) می توانی خوشبخت باشی !

دکتر شریعتی
صد درصد موافقم
 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من موافقم.....رنج فهمیدن آنچه دیگران درک نمی کنند ...تازه خود ادم همش این سوال براش پیش میاد چرا من که دارم واضح حرف میزنم طرفم چرا حرفمو متوجه نمیشه تا اینکه ترجیح میدی بیشتر سکوت کنی........
حرفتون درسته
--------------------------------->این رنج و دردی که شما ازش حرف می زنید درد پیدا نکردن انسانی از جنس خودته نه درد فهمیدن
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
اره واقعا....
من هنوز موندم که کدومه ترجیح بدم...
این که حقیقتی تلخ مرا ازار دهد یا دروغی مرا شاد نگه دارم....
ولی این شکل طوریه که میگه هر چی مغز بزرگتر باشه فهم هم بیش تر میشه که اینو من همیشه قبول ندارم...
ولی کاملا موافقم که هر چی درک ادم بیش تر میشه...بیش تر رنج میبره از حقایق....
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنونم از جواباتون
البته از نظر خود من فهمیدن ارزششو داره که به خاطرش متحمل رنج بشیم چون داشتن دغدغه
انسانی تره و حداقل نیاز به دونستن انسان کنجکاو رو راضی میکنه.
و پیدا نکردن انسانی از جنس خود یعنی انسانی که از غرق شدن در حقایق زندگی
و سرسری گرفتن و زنده مانی راه دوم رو انتخاب کرده و تونسته حداقل شادتر زندگی کنه(یا اینطور فکر کنه)!

Paydar91 عزیز منظور این عکس رابطه مستقیم بزرگی مغز و فهم بیشتر نیست این شکل به طور نمادین مغز رو به منزله ی شعور انسان قرار داده.
 

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
مگه نشنیدی میگن خوشبخت اون که کره خر امد الاغ رفت .

فهمیدن باعث درد و رنجه وقتی چیزی رو بفهمی دیگه نمی تونی بی تفاوت بمونی و همون اگاهی وادارت می کنه در برابر مسائل واکنش نشون بدی و زبون سرخ هم که میدونید اخر عاقبتش چیه !!!!

وقتی زیاد تفکر کنی بنظر بعضیا اینطور میاد که کله ات بوی قرمه سبزی میده !!!

دیگه از این بیشتر نمی تونستم خودسانسوری کنم
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فهمیدن چیزه بسیار بسیار مزخرفیه...
بعضی وقتا دلم میخواست زمان به عقب بر میگشت و چیزی رو که فهمیدم متوجه نمیشدم...
مثالش این بود که با دیدن یک کلیپ که کاش هیچ وقت نمیدیدم فهمیدم یک انسان تا چه حد میتونه پست باشه که به دختر کوچولوی 4 ساله هم رحم نکنه و تو خواب بهش تجاوز کنه و ازش فیلم بگیره...
الان من با فهمیدن این موضوع چیکار تونستم بکنم جز اینکه چند روزه واقعا ذهن مشوشی دارم...
آخه پستی تا چه حد؟!
 

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترجيح ميدم
بدانم و گريه كنم

تا ندانم و بخندم

حداقل به اوناي كه حقم رو پايمال ميكنن نشون ميدم كه فهميدم چه ادماي كثيفي هستن
 

m_mahdi_tbt

عضو جدید
در دوران دبیرستان یه دبیر فیزیک نازنین داشتیم که همون سالها به رحمت خدا رفتن روحشون شاد.
ایشون میگفتن آدما مثل درخت برعکس میمونن یعنی برعکس درخت که ریشش تو زمینه و شاخ و برگش تو هوا ، انسان ریشش یعنی ( مغزش) تو هواست و شاخ و برگش یعنی دست و پاهاش تو زمینه
اگه آدم رو مثل درخت تصور کنین با بزرگ شدن ریشش یعنی بالا رفتن شعورش شاخ و برگش هم بزرگ میشه و وقتی این اتفاق افتاد به باد و طوفان حوادث و رخ داد ها حساس تر میشه ، یعنی این اطلاعات مثل یه باد تو شاخ و برگاش میپیچه و تکونش میده ، شاید یکم اذیت بشه ، بلرزه ، گاهی شاخ و برگاش بشکنن و بریزن ، ولی این درخت فهمیده یه ریشه ی قوی داره که اون ریشه نمیزاره درخت در مقابل این اطلاعات و مفاهیم بعضاً ناگوار کم بیاره و از جا کنده بشه ، بخاطر همین بنظر من نفهمی خوب نیست حتی اگر با فهمیدن آدم اذیت بشه.
 

natashkooh

عضو جدید
هر چیز به جای خود!!
من میتونم هم سر خوش باشم و هم به وقتش حقایق رو تمام و کمال درک کنم!!
 

sahar hosseiny

عضو جدید
هر چیز به جای خود!!
من میتونم هم سر خوش باشم و هم به وقتش حقایق رو تمام و کمال درک کنم!!

همه آدما میتونن به ظاهر سرخوش باشن اما وقتی میفهمی دیگه نمیتونی واقعا سرخوش باشی فهمیدن نمیذاره ساکت باشی همین باعث طرد شدنت میشه.
یکی از بزرگان میگفت کسی که میفهمه خودش زجر میکشه و کسی که نمیفهمه دیگرانو زجر میده.
 

Life13

عضو جدید
نه موافق نیستم
فهمیدن شاید اولش با رنج همراهه ولی وقتی عمیق تر بشی در کار و احوال این جهان هستی, کم کم یه نشاط و شادی خاصی وجودتو فرا می گیره
شاید بزرگترین حقیقت دنیا در درک کامل این موضوع باشه که تو ماندنی نیستی هر لحظه داری به سوی مرگ قدم بر میداری اینجوری غمهای دنیا غمگینت نمی کنه
این رنج و دردی که شما ازش حرف می زنید درد پیدا نکردن انسانی از جنس خودته نه درد فهمیدن

ما هر لحظه به سوی کودکی خودمان با سنی بزرگتر می رویم! با این تفاوت در آخر بجای آب به خاک تبدیل می شویم.

من دیگه رنج نخواهم کشید چون خودم را کودکی بزرگسال یافته ام.

در حقیقت ما کودکانی بزرگسال هستیم.

 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
فهمیدن با رنج و سختی همراهه
چون اوصلا آدم دوست داره اطرافیانش هم بفهمن و به اونا هم بفهمونه
منتهی رنج و تنهاییش به خاطر دیدن کارای ابلهانه دیگران و هلاک کردن خودشونه..
وگرنه اینکه بفهمی و دید بهتری نسبت به دیگران داشته باشی خودش یه نعمته:smile:
 

shanim

عضو جدید
کاربر ممتاز
مخالفم !
( یعنی‌ موافقم که فهمیدن درد ناکه! )
چطور میشه آدم خودش رو به بی‌ خیالی بزنه وقتی‌ که می‌بینه یک سری دارن به تو میفهمونن که کاری که می‌کنن صد در صد درسته در صورتی‌ که تو میدونی که صد در صد غلطه
نه‌ ! من نمیتونم بیخیال باشم به شعورم توهین میشه
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی زیاد تفکر کنی بنظر بعضیا اینطور میاد که کله ات بوی قرمه سبزی میده !!!
و دقیقا به همین دلیل بعضی وقتا مجبور میشی با عده ای از آدما مثل خودشون صحبت کنی تا متهم به پوچ گویی نشی وگرنه نفهمیدن حرفتو میزارن پای خیلی چیزا از جمله دیوونگی!

در دوران دبیرستان یه دبیر فیزیک نازنین داشتیم که همون سالها به رحمت خدا رفتن روحشون شاد.
ایشون میگفتن آدما مثل درخت برعکس میمونن یعنی برعکس درخت که ریشش تو زمینه و شاخ و برگش تو هوا ، انسان ریشش یعنی ( مغزش) تو هواست و شاخ و برگش یعنی دست و پاهاش تو زمینه
اگه آدم رو مثل درخت تصور کنین با بزرگ شدن ریشش یعنی بالا رفتن شعورش شاخ و برگش هم بزرگ میشه و وقتی این اتفاق افتاد به باد و طوفان حوادث و رخ داد ها حساس تر میشه ، یعنی این اطلاعات مثل یه باد تو شاخ و برگاش میپیچه و تکونش میده ، شاید یکم اذیت بشه ، بلرزه ، گاهی شاخ و برگاش بشکنن و بریزن ، ولی این درخت فهمیده یه ریشه ی قوی داره که اون ریشه نمیزاره درخت در مقابل این اطلاعات و مفاهیم بعضاً ناگوار کم بیاره و از جا کنده بشه ، بخاطر همین بنظر من نفهمی خوب نیست حتی اگر با فهمیدن آدم اذیت بشه.
تعبیر قشنگی بود.البته فهمیدن و داشتن دل دریایی!

فهمیدن با رنج و سختی همراهه
چون اوصلا آدم دوست داره اطرافیانش هم بفهمن و به اونا هم بفهمونه
منتهی رنج و تنهاییش به خاطر دیدن کارای ابلهانه دیگران و هلاک کردن خودشونه..
وگرنه اینکه بفهمی و دید بهتری نسبت به دیگران داشته باشی خودش یه نعمته:smile:
که متاسفانه اکثرا دید بهتری پیدا نمیکنی و این باعث رنجه
البته اگه بفهمی قبل از اینکه ظرفیتشو پیدا کنی سخت تر هم میشه!
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض معذرت از طرفداران این آقا. به نظر من این حرف خیلی بیخوده.

هرچند منم جز طرفداران نیستم و کلا با اینکه از شخصیت ها بت بسازیم مخالم(چیزی که خیلی رواج داره)ولی موافقم که اگر نفهمی میتوانی خوشبخت باشی!
 

ensan1

عضو جدید
بگذار شیطنت عشق چشمان تو را به برهنگی خویش بگشاید.هرچند آنجا جز رنج وپریشانی نباشد؛اما،کوری را بخاطر آرامش تحمل نکن!
 

Life13

عضو جدید
فهمیدن با رنج و سختی همراهه
چون اوصلا آدم دوست داره اطرافیانش هم بفهمن و به اونا هم بفهمونه
منتهی رنج و تنهاییش به خاطر دیدن کارای ابلهانه دیگران و هلاک کردن خودشونه..
وگرنه اینکه بفهمی و دید بهتری نسبت به دیگران داشته باشی خودش یه نعمته:smile:

کارای دیگران احمقانه نیستند! چون هر کس به اندازه ی عقل خود کار خود را درست انجام می دهد و خوب می داند.

در این میان فردی که بیشتر به کار خود فکر می کند و می فهمد که چکاری انجام می دهد و سعی در توسعه این فکر در بین افراد دارد به عنوان روشن فکر شناخته می شود

واگر تعدادی هم ارزش کار خوب وی را درک نکردند نشان از ابلهی نیست بلکه نشان از بی توجهی است و تا آدم بی توجه نباشد عالم بودن بی معنی است.


(در میان انسانها تنها چیزی که به طور مساوی تقسیم شده, عقل است)
.
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه اصولا این نیست که فهمیدن حقایق باعث رنج بشه...بستگی به این داره که با چه دیدی به اون حقیقت نگاه کنی و برداشتت چی باشه ازاون!!!!
 

Similar threads

بالا