تروخدا یکمی انـــــــــــرژی مـــــــثـــــــبــــــــ ــت ...

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز


-میرم توی خیابون کارگرا رو میبینم تویه گرمای تابستون دارن سگ دو میزنن و کار میکنن و همش هم آه و ناله از بدبختی روزگار دارن و بی پولی و مشکلات زندگیشون و...
-سوار ماشین میشم،شروع میکنه به ناله کردن که آره زمان قدیم چه خوب بود،چقدر هوا کثیف شده،چقدر مردم بی بخار شدن،چقدر مردم بی تربیت شدن،بنزین گرون شده من بدبختم پول ندارم خرج زندگیمو در بیارم،چقدر ما بدبختیم و ...
-رفتم دانشگاه میشینم پیش رفیقم،یه دفعه میبینم اون هم توی زندگیش پر از مشکلات احساسی و مریضی اقوام و درد و دل هست...
-میرم خونه،برخی مواقع شادی و خندست،بیشتر مواقع هم ناراحتی از این و اون و وضعیت ناراحت کننده ی زندگی خودمون و آشنایان و حرفهای ناراحت کننده ی بعضی ها و خرج و مخارج و خستگی زندگی...
---
-میخوایم درس بخونیم،نه آینده ای درش میبینم،نه فرصتی برای رشد خودم از بس که حرف "کار نیست،کار نیست" و "تو دانشجویی نه وزیر نفت" و "بشین با درس خوندن ببینم کجای دنیا رو میخوای بگیری" و ... میشنوم ...
-میخوام برم خوابگاه بجای اینکه توی فکر این باشم که الآن بهم خوش میگذره،همش تو فکر اینم که بچه های اتاق دوباره با هم دعواشون نشه ، دوباره حرمت اتاق رو نشکونن...
-یه روز هم که با هم قرار میزاریم بریم بیرون،یه دفعه چند نفر میگن ما نیستیم،نمیتونیم بیایم،کار داریم،بدبختی داریم...


من موندم توی این روزگار،چرا همه انرژی منفی میدن؟
چرا همه به دنبال اینن که بگن ما بدبخت تریم؟
چرا همه میخوان ثابت کنن که تو زندگی مشکل و بدبختی دارن؟

بابا بخدا قسم زندگی چیزی به اسم خنده هم داره!
بخدا همه ی ما مشکل داریم ولی دلیل نمیشه هر جا میشینیم هی بگیم اخ و اوخ!
بخدا زندگی فرصت های رشد هم داره چرا ما کوریم!
بخدا قسم خسته شدم از این همه آه و ناله ی اطرافیانم...
بخدا خسته شدم از این همه نا امیدی زندگی...
بخدا خسته شدم از این همه آرزو ها،اعتقادات،هدف هایی که داریم و به هیچ کدومشون عمل نمیکنیم...

بخدا حتی نمیتونم بگم خدا چیه و به چی تکیه کردم و دارم به چی قسم میخورم،از بس مثل دیگران کور شدم از سختی های زندگی...
:(

پ.ن1»این تاپیک رو برای خودم نزدم،زدم که یکمی چشمهامون باز تر بشه.
پ.ن2»باور کنید منظورم از این تاپیک این نیست که با پست های قشنگتون انرژی مثبت به من بدید.فقط میخوام به خودتون برگردید.
پ.ن3»من پارانوییا ندارم!فقط خستمه...


:heart: :gol: :heart:
 

3ctor

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که خودم این احساس رو خیلی وقته از خوم دور کردم و همیشه خدا رو شاکرم نه اینکه بگم حالا چون این تایپیک رو زدی اومدم میگم ها نه کسایی که منو اینجا میشناسن میتونن تایید کنن . با اینکه فکر نمیکنم هیچکی به حد من مشگل داشته باشه ولی همیشه به یاد این جمله هستم که میگه به خدا نگو که مشگل دارم به مشگل بگو که خدایی بزرگ دارم من همیشه سعی کردم نزارم مشکلات بهم غلبه کنن و به شما هم همین پیشنهاد رو میکنم که یاد خدا رو همیشه و همه جا همراه خدتون داشته باشید .
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
این افرادی که همش مینالن همیشه خواهند نالید .. نمیخوام بی ادبی کنم .. ولی یکمی خودت رو بیار بالاتر .. مطمئنم به تمام مشکلات خواهی خندید :smile:
مشکل اینجاست که همه چی رو این دنیا میبینیم

دنیا به این قشنگی .. این همه چیزهای خوب .. حالا یکی هی دوست داره مشکلات رو واسه خودش بزرگ کنه کاملا در اشتباه هست ..

هر چند همه ما ها آدمیم و احساس داریم .. درسته گاهی از زندگی کردن خسته میشیم و نمیتونیم از پسشون بر بیاییم ولی این بر میگرده به اینکه هنوز خودمون و راهمون رو نشناختیم

بنظرم توی این دنیا مشکلی نیست که انسان نتونه حلش کنه .. دقت کن برای رسیدن به هر چیزی باید سختی کشید و این سختی هست که راحتی رو شیرین میکنه

فرصت ها رو باید غنیمت شمرد و از تک تک لحظه هاش لذت برد .. شاید هیچی نداشته باشیم .. ولی بزرگترین خوشی داشتن ایمان و دلی شاد و با محبت هست

این تیکه کلمه من هست .. همیشه خوبمممممم (و واقعا هم هستم:cowboy:)

قشنگ برای خودم یه وقتایی رو تنظیم میکنم که برم بیرون حالا یا با دوستانم یا تنهایی .. و وقتی هم میریم سعی میکنم فقط به همون لحظه فکر کنم و اینکه چطور اون لحظات رو هم بکام خودم و هم دوستان شیرین کنم (البته نه با پایمال کردن حق کسی:smile:)


انصافا نگاه کن .. زمان داره با سرعت میگذره .. همه مون هم چه اونی که کلی مشکل داره چه نداره .. شبش صبح میشه و صبحش شب ..فقط این خود افراد هستند که برای خودشون مسائل رو بزرگ میکنن

یه روز یه نفر کلی برام از مشکلاتش گفت .. من فقط یه حرف (و اون هم پول بود ) رو از صحبتاش کشیدم بیرون .. طرف دید دیگه مشکلی نداره
میخوام اینو بگم که یه انسان خیلی بزرگتر و باارزشتر از این حرفا هست که مشکلات دنیایی اونو از پای در بیاره

بالاخره یه خدایی هست و مطمئنم اگر تلاش کنی زحمتت بی نتیجه نمیمونه .. انشاالله

پس لذت ببر از تک تک ثانیه های زندگیت و عاشق باش .. عاشق زیبایی ها .. عاشق کنار مردم بودن .. عاشق داشتن حسی که خدایی هست در همین نزدیکی :redface:


پس تنبلی و نا امیدی رو بزار کنار به خدا توکل کن درس رو با شوق و لذت بخون .. ببین ایده هایی به ذهنت میرسه که میتونی دنیا رو باهاشون تکون بدی..
:smile:


هیچ وقت نا امید نباش .. که ناامیدی بدترین حالت ممکنه :gol:
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی رو هر طور ببینی همون طور میگذره
مثل آینه.دست خود آدمه!
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
زندگی مثل یه موج سینوسیه گاهی بالا داره گاهی پایین...ولی با همه ی این ها باید زندگی کرد.....ول خب هیچی همون زندگی باید کرد....
.
.
.
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
این افرادی که همش مینالن همیشه خواهند نالید .. نمیخوام بی ادبی کنم .. ولی یکمی خودت رو بیار بالاتر .. مطمئنم به تمام مشکلات خواهی خندید :smile:
مشکل اینجاست که همه چی رو این دنیا میبینیم

دنیا به این قشنگی .. این همه چیزهای خوب .. حالا یکی هی دوست داره مشکلات رو واسه خودش بزرگ کنه کاملا در اشتباه هست ..

هر چند همه ما ها آدمیم و احساس داریم .. درسته گاهی از زندگی کردن خسته میشیم و نمیتونیم از پسشون بر بیاییم ولی این بر میگرده به اینکه هنوز خودمون و راهمون رو نشناختیم

بنظرم توی این دنیا مشکلی نیست که انسان نتونه حلش کنه .. دقت کن برای رسیدن به هر چیزی باید سختی کشید و این سختی هست که راحتی رو شیرین میکنه

فرصت ها رو باید غنیمت شمرد و از تک تک لحظه هاش لذت برد .. شاید هیچی نداشته باشیم .. ولی بزرگترین خوشی داشتن ایمان و دلی شاد و با محبت هست

این تیکه کلمه من هست .. همیشه خوبمممممم (و واقعا هم هستم:cowboy:)

قشنگ برای خودم یه وقتایی رو تنظیم میکنم که برم بیرون حالا یا با دوستانم یا تنهایی .. و وقتی هم میریم سعی میکنم فقط به همون لحظه فکر کنم و اینکه چطور اون لحظات رو هم بکام خودم و هم دوستان شیرین کنم (البته نه با پایمال کردن حق کسی:smile:)


انصافا نگاه کن .. زمان داره با سرعت میگذره .. همه مون هم چه اونی که کلی مشکل داره چه نداره .. شبش صبح میشه و صبحش شب ..فقط این خود افراد هستند که برای خودشون مسائل رو بزرگ میکنن

یه روز یه نفر کلی برام از مشکلاتش گفت .. من فقط یه حرف (و اون هم پول بود ) رو از صحبتاش کشیدم بیرون .. طرف دید دیگه مشکلی نداره
میخوام اینو بگم که یه انسان خیلی بزرگتر و باارزشتر از این حرفا هست که مشکلات دنیایی اونو از پای در بیاره

بالاخره یه خدایی هست و مطمئنم اگر تلاش کنی زحمتت بی نتیجه نمیمونه .. انشاالله

پس لذت ببر از تک تک ثانیه های زندگیت و عاشق باش .. عاشق زیبایی ها .. عاشق کنار مردم بودن .. عاشق داشتن حسی که خدایی هست در همین نزدیکی :redface:


پس تنبلی و نا امیدی رو بزار کنار به خدا توکل کن درس رو با شوق و لذت بخون .. ببین ایده هایی به ذهنت میرسه که میتونی دنیا رو باهاشون تکون بدی..
:smile:


هیچ وقت نا امید نباش .. که ناامیدی بدترین حالت ممکنه :gol:
حرفات اینقدر قشنگن که جایی رو واسه بحث نمیزاری.
من هم تقریبا سعی کردم که تا الآن رفتار و افکار شما و امثال موفق شما رو دنبال کنم،ولی از بس از بس از بسسسسسس که دیگران دور و برم ناامید و پژمرده هستند،دلم میگیره.
هرچقدر هم سعی میکنم خودم رو خوب و شاد و راحت و فائق بر مشکلات در دید خودم و دیگران نشون بدم،تا حدودی موفقم ولی بعد از یه مدتی مثل بغض گلوم میترکم (!) و اونموقع هست که مثل الآن ناامید میشم مثل دیگران.
---
من برای خودم و همدلی و درد دل این تاپیک رو نزدم،فقط برای اینکه تجربه ای کسب کنم و بتونم درکم رو از زندگی بیشتر کنم که مثل این دوست گلمون سعی کنم بر مشکلات زندگی غلبه کنم،این تاپیک رو احداث کردم. :gol:

A N A H I T A گفت:
زندگی رو هر طور ببینی همون طور میگذره
مثل آینه.دست خود آدمه!
با 80% این جمله موافقم ولی واقعا برخی مواقع بعضی مشکلات داد آدم رو از درون در میاره.همیشه خودم رو شاد و خوشحال نشون میدم و توی خوابگاه و اطرافیانم،سوژه ترین و شاد ترین و به قول رفیقام یکی از باحال ترین آدم ها هستم،ولی پیش خودم وقتی تنها میشم،شروع میکنم به اه و ناله از زندگی.وقتی هیچکس پیشم نیست،بغضم میترکه و ناراحتی هام رو از زندگی مرور میکنم و حس و حال افسردگی میگیرم.این برام دردناک میشه.وگرنه توی روند عادی زندگی،کاملا متوجهم که چطور با زندگی دست و پنجه نرم کنم.
زندگی ما ها رو خوب بزرگ و پخته کرده با درد ها و فشار هایی که برامون بوجود میاره.

دست گُل تون درد نکنه دوستای گلم

:gol::gol::gol::gol:
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرفات اینقدر قشنگن که جایی رو واسه بحث نمیزاری.
من هم تقریبا سعی کردم که تا الآن رفتار و افکار شما و امثال موفق شما رو دنبال کنم،ولی از بس از بس از بسسسسسس که دیگران دور و برم ناامید و پژمرده هستند،دلم میگیره.
هرچقدر هم سعی میکنم خودم رو خوب و شاد و راحت و فائق بر مشکلات در دید خودم و دیگران نشون بدم،تا حدودی موفقم ولی بعد از یه مدتی مثل بغض گلوم میترکم (!) و اونموقع هست که مثل الآن ناامید میشم مثل دیگران.
---
من برای خودم و همدلی و درد دل این تاپیک رو نزدم،فقط برای اینکه تجربه ای کسب کنم و بتونم درکم رو از زندگی بیشتر کنم که مثل این دوست گلمون سعی کنم بر مشکلات زندگی غلبه کنم،این تاپیک رو احداث کردم. :gol:


با 80% این جمله موافقم ولی واقعا برخی مواقع بعضی مشکلات داد آدم رو از درون در میاره.همیشه خودم رو شاد و خوشحال نشون میدم و توی خوابگاه و اطرافیانم،سوژه ترین و شاد ترین و به قول رفیقام یکی از باحال ترین آدم ها هستم،ولی پیش خودم وقتی تنها میشم،شروع میکنم به اه و ناله از زندگی.وقتی هیچکس پیشم نیست،بغضم میترکه و ناراحتی هام رو از زندگی مرور میکنم و حس و حال افسردگی میگیرم.این برام دردناک میشه.وگرنه توی روند عادی زندگی،کاملا متوجهم که چطور با زندگی دست و پنجه نرم کنم.
زندگی ما ها رو خوب بزرگ و پخته کرده با درد ها و فشار هایی که برامون بوجود میاره.

دست گُل تون درد نکنه دوستای گلم

:gol::gol::gol::gol:
بیخودی دلت نگیره !با خدا باش و پادشاهی کن
با خدا که باشی همیشه دلت روشنه.
 

LEGEND.MM

کاربر فعال تالار موبایل
کاربر ممتاز
خب من امسال یکی از سخت ترین سال های زندگیم بود . فشار کنکور از یه طرف و ....
حالا یکی هی دوست داره مشکلات رو واسه خودش بزرگ کنه کاملا در اشتباه هست ..
ولی من الان به این جمله رسیدم و واقعا بهش اعتقاد پیدا کردم !
 

ناشناس آشنا

عضو جدید
الهی .......
این مشکل همه ی جوونای جامعه ی ماست
ازبس فعالیت های روحیه بخش ندارن ،دیگرانم که فقط بلدن توذوق طرف بزنن بگن بشین یه طرف صدات در نیاد،نخند احیانا کسی چشت نزنه
گریه کنی همه راحت ترن
یه گوشه کز کن همه میگن چه باادبه ،سربه زیره از این حرفا
دیگه کم کم حتی خودمونم فکر می کنیم خندیدن کار جلفیه
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
حرفات اینقدر قشنگن که جایی رو واسه بحث نمیزاری.
من هم تقریبا سعی کردم که تا الآن رفتار و افکار شما و امثال موفق شما رو دنبال کنم،ولی از بس از بس از بسسسسسس که دیگران دور و برم ناامید و پژمرده هستند،دلم میگیره.
هرچقدر هم سعی میکنم خودم رو خوب و شاد و راحت و فائق بر مشکلات در دید خودم و دیگران نشون بدم،تا حدودی موفقم ولی بعد از یه مدتی مثل بغض گلوم میترکم (!) و اونموقع هست که مثل الآن ناامید میشم مثل دیگران.
---
من برای خودم و همدلی و درد دل این تاپیک رو نزدم،فقط برای اینکه تجربه ای کسب کنم و بتونم درکم رو از زندگی بیشتر کنم که مثل این دوست گلمون سعی کنم بر مشکلات زندگی غلبه کنم،این تاپیک رو احداث کردم. :gol:

آفرین بر شما :smile::gol:

خب اینو رو هم باید در نظر بگیری که ما کامل نیستیم .. یعنی اصلش این هست به این دنیا آمده اییم که کامل بشیم .. پس اگر زمانی خسته شدی مسئله ایی نیست .. مهم اینه که هدفی داشته باشی در زندگیت و برای اون تلاش کنی .. و قطعا برای رسیدن به هدف باید امیدوار بود و با شور و نشاط و انگیزه پیش رفت

انشاالله که همیشه دلی پر از امید و لبی خندون داشته باشی .. انشاالله :redface:
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفرین بر شما :smile::gol:

خب اینو رو هم باید در نظر بگیری که ما کامل نیستیم .. یعنی اصلش این هست به این دنیا آمده اییم که کامل بشیم .. پس اگر زمانی خسته شدی مسئله ایی نیست .. مهم اینه که هدفی داشته باشی در زندگیت و برای اون تلاش کنی .. و قطعا برای رسیدن به هدف باید امیدوار بود و با شور و نشاط و انگیزه پیش رفت

انشاالله که همیشه دلی پر از امید و لبی خندون داشته باشی .. انشاالله :redface:

حق داری.حرف هات همش صحیحه ولی من شعورم نمیرسه که راحت حرفهات رو درک کنم،بپذیرم و عمل کنم و حرفهای شما و امثال شما کمتر تو گوشم میره تا متضاد حرفهای شما که در اصل تاپیک گفتم،بخاطر همین هست که دلم میگیره.
والا من همیشه هدف دار بودم،واقعا هم هدفام بینهایت عظیم هستند.راهکارهای اهدافم هم بلدم ولی هییییچ همتی در وجودم نیست.هروقت بخوام تلاش کنم اینگار توی باطلاق گیر کردم.همیشه خسته ام،و همیشه از اینکه خسته ام از خودم بدم میاد.
برخی مواقع واقعا دیوونه میشم از روند زندگی خودم و اطرافیانم.میبینم کسی که میتونه زندگیش بهتر باشه ولی نمیشه چون یا یه کاری رو از روی ناچاری انجام میده یا کاری رو از روی ناچاری انجام نمیده.احساس میکنم همه ی مُخ ها تعطیل شدن فقط بازوهایی موندن که مغزی نیست که بگه چیکار کنن.

البته من یه 20-30 % مواقع این حالت بد رو پیدا میکنم اونهم بخاطر رفت و آمد های زیادی هست که با اقشار کاملا متفاوت و متضاد دارم.ولی وقتی خودم خونه باشم یا یه مدت طولانی ای تنها باشم،خیلی راحت تر کنار میام و تلاشم خیلی بیشتر میشه.

خیلی دوست دارم وقتی کسی داره برام درد و دل میکنه بهش راهکار بدم تا اینکه گوش باشم ولی در عمل معمولا فقط یه گوش خوب هستم.خیلی هم سعی کردم راهکار بدم تا جاییکه میتونم به عنوان یه عضو کویچیکی تویه این جامعه،کسی باشم که راهکار بده بجای اینکه حرف بزنه و حرف گوش بده ولی سخته.ای کاش بتونم.

ممنونم دوست گُلم.:gol: بعضی آدما ارزششون از گل هم بیشتره.
 
بالا