گوشه ای از جوا هرات ایرانی

مهرانه م

عضو جدید
جواهرات و قطعات موجود در خزانه جواهرات ملی در قالب 37گنجه دسته بندی شدهاند. محتویات این گنجهها بسیار متنوع بوده و بطور عمدهشامل انواع زیورآلات تزئینی، انواع تاج و نیمتاج، انواع جقه (پیشکلاه)،گلدان، سرپوشهای غذا، قلیان، آینه، تنگهای مینا، شمعدان، فیروزه، شمشیر،خنجر، سپر، ساعت، قلمدان، انفیهدان، اشیای آراسته به یاقوت و لعل، تفنگ،عصا، مدال، تخت، سنجاق و گل سینه، مروارید و... است.
در زیر برخی قطعات معروف به همراه تصویر و شرح مختصر آنها آورده شده است.
الماس معروف به دریای نور

شاید این الماس در میان جواهرات ملی ایران، مقام اول را دارا باشد. اینالماس معروف و الماس کوه نور، ظاهراً به علت قرابت نام، پیوسته یک زوج بهشمار میآمده اند، در حالی که از نظر تراش و رنگ هیچ وجه مشترکی با یکدیگرندارند. هر دو گوهر از آن نادر شاه بود، اما الماس کوه نور، بعد از مرگنادر شاه، توسط احمدشاه درانی به افغانستان برده شد. بعداز احمدشاه، بهشاه شجاع منتقل شد و پس از شکست شاه شجاع به دست سردار هندی، ملقب به شیرپنجاب، الماس مزبور به تصرف سردار نامبرده درآمد. این گوهرها بعدها به دستکمپانی هند شرقی افتاد و بدان وسیله به دربار انگلستان راه جست و به ملکهویکتوریا هدیه گردید. هم اکنون نیز این گوهر در تاج ملکه الیزابت، مادرملکه فعلی انگلستان، نصب است.

الماس دریای نور، پس از قتل نادرشاه، به نوه او شاهرخ میرزا رسید، سپس بهدست امیرعلم خان خزیمه و بعداً به دست لطفعلی خان زند افتاد. هنگامیکهلطفعلی خان به دست آقا محمدخان قاجار شکست خورد، گوهر مذبور به گنجینهجواهرات قاجار منتقل گشت.
ناصرالدین شاه معتقد بود این گوهر یکی از گوهرهای تاج کوروش بوده است وخود او بسیار به این گوهر گرانبها علاقه داشت و زمانی آن را به کلاه وگاهی به سینه خود نصب می کرد و حتی تولیت دریای نور را منصبی مخصوص قرارداد و این افتخار مهم را به اعیان و بزرگان کشور محول می داشت.
دریای نور بعدها داخل موزه دولتی گردید و اینک زینت بخش خزانه جواهرات ملیاست. وزن دریای نور 182 قیراط است و رنگ آن صورتی است که کمیابترین رنگالماس است.
در سال 1344، هنگام بررسی جواهرات ملی توسط دانشمندان کانادایی، درباره این گوهر نکته بسیار جالب توجهی کشف شد:
تاورنیه، سیاحتگر و جواهرشناس معروف فرانسوی، در کتاب خود از الماس صورتیرنگ به وزن 242 قیراط سخن می گوید و اشاره می کند در سال 1642 میلادی آنرا در شرق دیده است و نقشه و اندازه های آن را نیز در کتاب شرح می دهد وآن را Grand Table Diamante ( الماس یا لوح بزرگ ) می نامد. رنگ و شکل اینالماس توجه دانشمندان کانادایی را جلب کرد و ایشان معتقدند الماس دریاینور و نورالعین در اصل یک قطعه الماس بوده و بعداً آنرا به دو تکه قسمتنموده اند که تکه بزرگ آن دریای نور نام گرفته و تکه کوچک آن که به وزن 60قیراط است، نورالعین نامیده شده و در حال حاضر در وسط نیم تاج شماره 2گنجه 26 قرار دارد.
تاج پهلوی

تاج مورد استفاده رضاخان و محمدرضا پهلوی. این تاج از طلا و نقره ساختهشده و آراسته به الماس های برلیان بسیار اعلاء، تخمه های درشت زمرد، یاقوتکبود ومروارید است. کلاه تاج ابره مخمل قرمز است و در قبه آن که تخمه زمردخیاره در چنگ نشانده، قرار دارد.

تاج، در چهار طرف، دارای چهار کنگره پله پله به شکل تاج های شاهنشاهانساسانی است که در وسط و زیر کنگره پیشین آن، خورشیدی زرین با شعاع هایالماس نشان و تخمه الماس زرد درشت نصب شده است و در پشت همین کنگره، جقهپایه دار اسلیمی و در پشت آن پر قو قرار دارد.
شمار گوهرهای نشانده شده بر تاج چنین است: 3380 قطعه الماس به وزن 1144قیراط، 5 قطعه زمرد به وزن 199 قیراط و 2 آنه، 2 قطعه یاقوت کبود به وزن19 قیراط و 368 حبه مروارید غلطان جور. وزن تاج از زر و گوهر و مخمل، باهم، 444 مثقال، یعنی در حدود دو کیلو و هشتاد گرم است.

جقه نادری





جقه نادری، آراسته به الماس و زمرد، که در وسط آن یک تخمه زمرد دامله درشتخوشرنگ نصب شده است. در زیر جقه، سه آویز زمرد خوشرنگ امرودی آویخته شدهاست. قسمت بالای جقه، هفت شقه است و در دو طرف شقه ها نیز دو ریسه و برگ وگل الماس نشان ساخته اند و از نوک شقه های جقه، دو آویز زمرد بسیار اعلایسعیدی امرودی آویخته شده است. در بالای تخمه وسط، هلال الماس نشان و درپایین، در دو سو، شبیه درفش، طبل، لوله توپ و سرنیزه روی زه زین نصب شدهاست. پارچه درفش به سه ردیف یاقوت، الماس و زمرد کمرنگ تقسیم شده است.تمام جقه، آراسته به الماس های فلامک خوش آب و درشت و ریز است. رضاخانپهلوی، از جقه مزبور گاهی استفاده می کرد. وزن جقه 33 مثقال و 16 نخود است.

( ساخت ایران، سده 12 ﻫ. ق. )
کره جواهرنشان

این کره در سال 1291 هجری قمری، به دستور ناصرالدین شاه، توسط گروهی ازجواهرسازان ایرانی به سرپرستی ابراهیم مسیحی از جواهرات پیاده ای که درخزانه موجود بود، ساخته شد. وزن خالص طلای به کار رفته در این کره 34کیلوگرم و وزن جواهرات آن 3656 گرم است. تعداد کل جواهراتی که در روی کرهنصب شده، بالغ بر 51366 قطعه است. پیدا کردن کشورهای مختلف در میان برقسنگهای گوهرها کار مشکلی است، زیرا به نظر می آید مهارت سازنده آن درجواهر سازی، بیش از نقشه کشی بوده است. دریاهای روی کره به وسیله زمرد وخشکی ها به وسیله یاقوت نشان داده شده است. آسیای جنوب شرقی، ایران وانگلستان با الماس، هندوستان با یاقوت روشن و آفریقای مرکزی و جنوبی بایاقوت کبود مشخص شده است. خط استوا و سایر خطوط جغرافیایی با الماس نشانداده شده است. قطر کره تقریباً دو پا (66 سانتیمتر) است و روی پایه ای کهتماماً از طلای آراسته به جواهرات است، قرار دارد.



تاج کیانی


تاج فتحعلی شاه، معروف به تاج کیانی، که آراسته به الماس، زمرد، یاقوت ومروارید است. این تاج در زمان فتحعلی شاه ساخته شد و مورد استفاده سلاطینقاجاریه قرار گرفت.

این تاج اولین تاجی است که پس از دوران شاهنشاهی ساسانی به این صورت ساخته شده است.
( ساخت ایران، 1212 ﻫ. ق. )




تخت طاووس (تخت جمشید)


به فرمان فتحعلی شاه در سال 1216 هجری قمری، تختی عظیم و مجلل به مباشرتنظام الدوله محمدحسین خان صدر اصفهانی فرمانفرمای اصفهان با جواهر و طلایموجود در خزانه ساخته شد و به مناسبت نقش خورشید مرصعی که در صدر تختتعبیه شده است به نام تخت خورشید معروف گردید.

تخت خورشید سالها به همان نام نامیده می شد تا اینکه فتحعلی شاه با طاووستاج الدوله ازدواج نمود. از همان زمان به مناسبت نام او، تخت به نام طاووسمشهور شد. بعضی از ایرانیان می پنداشتند که تخت مذکور همان "تخت طاووس"هند است و با مقایسه و توصیفی که تاورنیه از تخت طاووس کرده و آنچه خود ازتخت طاووس موجود دیده و استنباط کرده به این نتیجه رسیده که ادعای مدعیانباطل است و برای اطمینان و تأیید نظر خود با ناصرالدین شاه مذاکره و ازایشان استفسار کرده و مطمئن شده است تخت طاووس به امر فتحعلی شاه ساختهشده و به نام همسر او طاووس خانم، تخت طاووس نامیده شده است. پس از درگذشتفتحعلیشاه، سالها بعد ناصرالدین شاه که در ضبط و ربط جواهر و نفایسسلطنتی، عنایت خاص داشت دستور داد تا تخت یاد شده را تعمیر کرده وتغییراتی جزئی در شکل ظاهر آن دادند از جمله اشعاری که مضمون آنها کیفیتتعمیر تخت به امر ناصرالدین شاه است، در کتیبه اطراف تخت به خط نستعلیقخوش در مصراعهای مجزا از یکدیگر روی زمینه زر، به مینای لاجوردی نگاشتهشده است. این مصراع ها فعلاً مرتب و دنبال یکدیگر نصب شده است و پیداست کهدر تعمیر بعدی آنها در جای خود نشاندهاند. تخت مذکور تا سال 1360 در تالارکاخ گلستان نگهداری می گردید. در تاریخ 17/6/1360 به خزانه جواهرات بانکمرکزی جمهوری اسلامی ایران انتقال یافت تا همواره با توجه به تجانس اینتخت با جواهرات موجود در خزانه (موضوع قانون سال 1316 شمسی) نگهداری شود.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تَخْتِ طاووس، تخت سلطنتی جواهرنشانمعروف دورۀ قاجار. این‌ تخت‌ به‌ دستور فتحعلی‌شاه قاجار(سل‍‍ 1212-1250ق/1797-1834م) زیر نظر محمدحسین خان صدر اصفهانی و به دست هنرمندانی ازرسته‌های گوناگون هنری چون جواهرتراش، زرگر، میناساز و نیز دیگر طراحاناصفهانی در 1215ق ساخته، و به تهران حمل شد، و فتحعلی‌شاه قاجارنخستین‌بار در نوروز1216ق بر این تخت جلوس کرد و بار عام داد و شاعراندرباری در وصف آن اشعاری سرودند که از میان آنها می‌توان به قصیده «نونیه»فتحعلی خان صبا اشاره کرد (ذکاء، 15-16). این تخت، در آغاز «تخت جمشید»نامیده می‌شد، زیرا در داخل قاب مدور بالای‌ تکیه‌گاه آن نقش‌ خورشید مزینبه الماس درشتی قرارداشت که در صورت کوک کردن، قاب مدور به دور خودمی‌چرخید (اعتمادالسلطنه،2/143؛ ذکاء، 24). پس از برگذاری‌ مراسم ازدواجشاه با طاووس خانم (تاج‌الدوله) ــ که‌از زنـان هنرمند و فرهیختۀفتحعلـی‌شاه به‌شمار می‌آمد ــ بـر روی این تخت، نام آن به تخت طاووسبرگردانده شد (اعتمادالسلطنه، همانجا).
تخت طاووس را به شکل مربع مستطیل، به اندازه‌های: درازا 285، پهنا 185 وبلندی از زمین تا کف تخت 110 سانتی‌متر (حکمت، 147)، از قطعات چوبی محکم وبه صورت مجزا ساخته‌اند و روی آن را با ورقه‌های ضخیم طلا پوشانده‌اند.تنها پشت و زیر پایۀ وسطی آن فاقد پوشش طلاست (ذکاء، 22).
تخت بر 6 پایۀ خرطومی شکل که در پایین برگشته و به سر اژدها تبدیل می‌شودو دو ستون و دو نیم ستون نقاشی و تذهیب شده استوار است. برای بالا رفتن،در قسمت پیشین تخت دو پله نصب شده که بر روی سطح عمودی هریک از آنها نقشاژدهایی درهم پیچیده، و در سطح افقی آن تزیینات ترنج و نیم ترنج حک شدهاست(همو،23؛ جواهرکلام، 1/94). دورتادور تخت بجز روبه‌روی پله، طارمیهایکوتاهی قرار دارد که از داخل و خارج به کتیبه‌های ترنجی شکل تقسیم شده، ودر داخل هرکدام ابیاتی به خط نستعلیق نوشته شده است. در بالای طارمیها وپشتی تخت 14 قبه و 6 صراحی نصب گردیده است. پشتی تخت مانند نیم‌ترنجی استکه بر بالا و در دو طرف آن نقش و پیکرۀ 4 پرنده (هدهد) دیده می‌شود. روکشطلای تخت را با تزیینات گل و بوتۀ میناکاری شده آراسته‌اند. سطح تکیه‌گاه،خورشید بالای تخت، قبه‌ها، صراحیها و دو پرندۀ روی تکیه‌گاه افزون برمیناکاری گوهرنشان نیز شده است (ذکاء، 23-24).
برای تزیین تخت طاووس از قطعه سنگهای گرانبهای فراوانی شامل 444‘1 الماس،431‘1 زمرد، 857 لعل و 855 یاقوت استفاده کرده‌اند (بلاغی، 84؛ قس: ذکاء،24). بر روی تخت سجادۀ مخملی با حاشیۀ پهن مرواریددوزی و جواهرنشان وهمچنین متکای ترمۀ مرصعی که شاه بر آن تکیه می‌زد، قرار داشت (همو، 19؛بلاغی، 83).
پس از فتحعلی‌شاه، در زمان محمدشاه (سل‍ 1250-1264ق/ 1834- 1848م) از اینتخت استفادۀ چندانی نشد و برای وی تخت دیگری ساختند. اما ناصرالدین شاه(سل‍ 1264-1313ق/ 1848-1895م) پس از به سلطنت رسیدن، به عبدالله نوریمستوفی فرمان داد تا با افزودن به تزیینات آن، تغییراتی نیز در ظاهر تختبدهد. بر همین مبنا روکشهای طلای تخت به خوبی میناکاری شد و در کتیبۀاطراف تخت به خط نستعلیق خوش ابیاتی در وصف ناصرالدین شاه و نیز ابیاتی دروصف فتحعلی‌شاه در مصراعهای مجزا از یکدیگر روی زمینۀ زر، با مینایلاجوردی نگاشته شد (ذکاء، همانجا؛ حکمت، 147- 148؛ «تخت طاووس»، بش‍‌ ).
در 1296ق/ 1879م که تالار سلام (اتاق موزه) احداث شد، شاه دستور داد تااین تخت همراه دیگر اشیاء نفیس به این محل منتقل شود. در زمان ناصرالدینشاه، هرساله مراسم سلام خاص نوروز با شکوهی خاص در برابر تخت طاووس انجاممی‌شد (ذکاء، همانجا). در 1309ق به بخشی از جواهرات تخت طاووس دستبرد زدهشد که با یافتن سارق، وی را به دستور ناصرالدین شاه گردن زدند (همو،20-21).
محمدعلی شاه آخرین شاه قاجار بود که مراسم تاج‌گذاری او بر تخت طاووسانجام گرفت (اوبن، 133-135, 140). از آن پس این تخت‌نقشی در آیینهای ‌رسمینداشت و در شمار آثار پرارزش کاخ گلستان محسوب می‌شد.
تخت طاووس در شهریور 1360 از کاخ گلستان به خزانۀ جواهرات بانک مرکزیجمهوری اسلامی ایران منتقل گردید تا با توجه به تجانس این تخت با جواهراتموجود در خزانه (موضوع‌ قانون‌سال1316ش) نگهداری شود(«تخت‌طاووس»،بش‍‌ ).
شباهت نام تخت طاووس با تختی به همین نام که به دستور شاهجهان (سل‍ 1037-1068ق)، پادشاه تیموری هند ساخته شده بود و در خلال لشکرکشی نادرشاه بههندوستان، به ایران آورده شد، سبب گردید تا کسانی این دو تخت را یکیبپندارند (استرابادی، 329، 333؛ هنوی، 230؛ اوتر، 168؛ فریزر، 328). امااین تخت هندی با تخت طاووس قاجاری از نظر ساختار متفاوت است. وصفهایلاهوری (1/ 78) کنبو (2/71-72)، شاهنوازخان (1/406) و تاورنیه(I/303-305)، همچنین یک مجلس نقاشی که شاهجهان را نشسته بر روی تخت‌طاووسهندی نشان‌می‌دهد، تأییدی بر این تفاوت است (براون، تصویر XXV). این تختکه شاهجهان، پادشاه تیموری هند در 1044ق/1634م برآن جلوس کرد، اثری است کهدر طی 7 سال (1037-1044ق) و با نظارت بی‌بدل خان سعیدی گیلانی، هنرمند وشاعر دربار ساخته شد. این تخت آراسته به جواهرات نفیس خزاین دربار شاهجهانو دارای سقفی بود که بر 12 ستون استوار شده و بر بالای آن دو طاووس قرارداشت و به همین سبب تخت طاووس نامیده می‌شد (برای وصفها، نک‍‍‍‍‍‍‍ :لاهوری، 1/ 78 بب‍‌ ).
از سرنوشت این تخت پس از کشته شدن نادرشاه (1160ق/ 1650م)، آگاهی دقیقی دردست نیست. و آنچه در منابع، به‌ویژه سفرنامه‌ها یاد شده، نشان‌دهندۀ تشتتآراء دربارۀ آن است (برای آگاهی بیشتر، نک‍‍‍‍‍‍‍ : هنوی، اوتر، همانجاها؛لاکهارت، 152؛ کوتزبوئه، 292؛جکسن، 476؛ کرزن،1/426؛ مرعشی صفوی،117؛ابوالحسن گلستانه، 46).
مآخذ: ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی،تهران، 1320ش؛ استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبداللهانوار، تهران، 1341ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، خیرات حسان، تهران، 1305ش؛اوتر، ژان، سفرنامه، ترجمۀ علی اقبالی، تهران، 1363ش؛ بلاغی، عبدالحجت،تاریخ تهران، قسمت غربی و مضافات، قم، 1350ش؛ «تخت طاووس (تخت جمشید)»(نک‍‍‍‍‍‍‍ : مل‍ ، «بانک مرکزی1»)؛ جکسن، ا. و.، سفرنامه، ترجمۀ منوچهرامیری و فریدون بدره‌ای، تهران، 1352ش؛ جواهرکلام، عبدالعزیز، تاریختهران، تهران، 1325ش؛ حکمت، علی‌اصغر، «تخت طاووس»، فرهنگ ایران زمین،تهران، 1339ش، شم‍ 7؛ ذکاء، یحیى، «تخت طاووس»، نقش و نگار، تهران، 1339ش،دورۀ 3، شم‍‌ 7؛ شاهنوازخان، مآثر الامرا، به کوشش مولوی عبدالرحیم،کلکته، 1888م؛ فریزر، جیمز، تاریخ نادرشاه افشار، ترجمۀ ابوالقاسمقراگزلو، تهران، 1321ق؛ کرزن، جرج، ایران و قضیه ایران، ترجمۀ وحیدمازندرانی، تهران، 1362ش؛ کنبو، محمدصالح، عمل صالح (شاهجهان نامه)، بهکوشش غلام یزدانی و وحید قریشی، لاهور، 1967م؛ کوتزبوئه، موریس، مسافرت بهایران، ترجمۀ محمود هدایت، تهران، 1365ش؛ لاهوری، عبدالحمید، بادشاه‌نامه،به کوشش کبیرالدین احمد و عبدالرحیم، کلکته، 1867- 1868م؛ مرعشی صفوی،محمدخلیل، مجمع التواریخ، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1362ش؛هنوی، جونس، زندگی نادرشاه، ترجمۀ اسماعیل دولتشاهی، تهران، 1365ش؛
 
بالا