حیف دیگه کار از کار گذشتهمیخوای یه تاپیک بزنم راه های مشزوط شدن رو بهت یاد بدم که لااقل این آرزوت تو دلت نمونه، گناه داری .تو که برق میخونی برا برقیا مشروط شدن راحت تر از آب خوردنه
من 4 ساله که فارغ التحصیل شدم
حیف دیگه کار از کار گذشتهمیخوای یه تاپیک بزنم راه های مشزوط شدن رو بهت یاد بدم که لااقل این آرزوت تو دلت نمونه، گناه داری .تو که برق میخونی برا برقیا مشروط شدن راحت تر از آب خوردنه
قدیما رسم بود اسامی مشروط ها رو می زدن به دیوار یک ترم 180 اسم رو دیوار بود. در حالی که در همان ترم کلیه دانشجویان در حال تحصیل در مقاطع کاردانی و کارشناسی ورودی های مختلف برق 320 نفر بود.
وا چه جیزایی تو دلت میمونه هاحیف چقدر هر ترم با دوستامون می رفتیم در تابلوی گروه برق نگاه می کردیم اما اسم ما را نزده بود...........
تو دلم موند یه بار گروه برق اسمم بزنه.استادی اسمم را بزنه یا حتی حراست اسمم را بزنه به تابلو....................
مگه مشکلی دارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟وا چه جیزایی تو دلت میمونه ها
شما لوک خوش شانس نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اتفاقا برای من پیش اومده که به نظرم خیلی چیزها مهم نبوده اما به نظر اساتید گرام همون ها فقط مهم بودن.
خب نظر هر کسی برای خودش محترمه...............
در مورد امداد غیبی هم اگه سرنخ داشته باشی با یه اشاره راه حل را می یابی اما اگه هیچی نخونده باشی مثل امتحان زیان عمومی من مجبور می شی پاسخنامه از زیر دست خر خون ترین دختر کلاس بکشی .............
فقط درس نیست من فوتبال هم نگا کنم احتمال سکته بالا هست،
هورمونها دست خود آدم نیست،
حالا این استرس مربوط به چیه؟ هورمونیه یا ژنی، یا هردوش یه چیزن؟
شایدم شرایطی که حاکم میشه تدریجا بوجود میارتش
تقلب.................................نه بابا تو اون همه سوال اون جزوه خداییش اون یه سوال مهم نبود...
ولی خوب من تقلب کردم اون سوالو نوشتم
اخ گفتی منم وقتی یه مسابقه میبینم کل ابا و اجداد بازیکنان جلوی چشم من در رفت و امد هستن
اصلا جنبه دیدن ندارم
تقلب.................................
یعنی چی آبا و اجداد بازیکنا میان جلوی چشمت؟؟؟
امدادهای غیبی جالب بود و انگیزه برا شرکتم توی بعضی از امتحانا، این اواخر گروهی آموزش می دادماتفاقا برای من پیش اومده که به نظرم خیلی چیزها مهم نبوده اما به نظر اساتید گرام همون ها فقط مهم بودن.
خب نظر هر کسی برای خودش محترمه...............
در مورد امداد غیبی هم اگه سرنخ داشته باشی با یه اشاره راه حل را می یابی اما اگه هیچی نخونده باشی مثل امتحان زیان عمومی من مجبور می شی پاسخنامه از زیر دست خر خون ترین دختر کلاس بکشی .............
فقط درس نیست من فوتبال هم نگا کنم احتمال سکته بالا هست،
هورمونها دست خود آدم نیست،
حالا این استرس مربوط به چیه؟ هورمونیه یا ژنی، یا هردوش یه چیزن؟
شایدم شرایطی که حاکم میشه تدریجا بوجود میارتش
خب یه چند روش هم به دوستان آموزش بده.............امدادهای غیبی جالب بود و انگیزه برا شرکتم توی بعضی از امتحانا، این اواخر گروهی آموزش می دادم
یکی از جالبترین هاش هم اتفاقا امتحان پایان ترم زبان تخصصی بود، استاد شک کرد جای منو عوض کرد که یک با اولین خبر مبنی بر اینکه استاد کسی رو نمی ندازه، رفتم خوابیدم، 8 شدم، بازم عین خیالم نبود
البته جای شکرش باقیه کلاسای تخصصی رو حواسم بهشون بود، می رسوندم خودمو.
راستش پست اولو که خوندم فکر کردم یه جور شوخیه، یا اینکه منظور امتحانهای زندگی هستن...
دوست عزیز راههای زیادی برای مقابله با استرس هست، داشتن استرس طبیعیه، فقط کنترلش کنین،
یکی از راههاش اینه که خودتونو در زمانی بعد از اینکه اون اتفاقی که باعث استرس شده میفته، موفق و پیروز تصور کنید...
بعضی داروهای گیاهی (معروفترینشون گل گاوزبون) خیلی به درد می خورن.
اتفاقا مشکل من استرس نداشتنه، جز برای امتحان طراحی الگوریتم که از استرس نصف عمر شدم، همیشه بی خیالم، هیچ کس نمی دونه از بی خیالی چیا که نکشیدم،
نمونش ترم اول که بودم، کلاس فیزیک رو نصفش هم نرفتم، جزوم کامل نبود، شب امتحان بچه ها گروه گروه نشستن درس بخونن، بینش هم استراحت می کردن، من هربار پیش گروهی می نشستم که نوبت استراحتش بود، با اولین خبر مبنی بر اینکه استاد کسی رو نمی ندازه، رفتم خوابیدم، 8 شدم، بازم عین خیالم نبود
البته جای شکرش باقیه کلاسای تخصصی رو حواسم بهشون بود، می رسوندم خودمو.
راستش پست اولو که خوندم فکر کردم یه جور شوخیه، یا اینکه منظور امتحانهای زندگی هستن...
قدیما رسم بود اسامی مشروط ها رو می زدن به دیوار یک ترم 180 اسم رو دیوار بود. در حالی که در همان ترم کلیه دانشجویان در حال تحصیل در مقاطع کاردانی و کارشناسی ورودی های مختلف برق 320 نفر بود.
امدادهای غیبی جالب بود و انگیزه برا شرکتم توی بعضی از امتحانا، این اواخر گروهی آموزش می دادم
یکی از جالبترین هاش هم اتفاقا امتحان پایان ترم زبان تخصصی بود، استاد شک کرد جای منو عوض کرد که یکی از فرشته های نجات (پسرای کلاسمون) کل جوابهارو رو خلاصه روی یه برگه نوشت بهم داد
دوست عزیز راههای زیادی برای مقابله با استرس هست، داشتن استرس طبیعیه، فقط کنترلش کنین،
یکی از راههاش اینه که خودتونو در زمانی بعد از اینکه اون اتفاقی که باعث استرس شده میفته، موفق و پیروز تصور کنید...
بعضی داروهای گیاهی (معروفترینشون گل گاوزبون) خیلی به درد می خورن.
اتفاقا مشکل من استرس نداشتنه، جز برای امتحان طراحی الگوریتم که از استرس نصف عمر شدم، همیشه بی خیالم، هیچ کس نمی دونه از بی خیالی چیا که نکشیدم،
نمونش ترم اول که بودم، کلاس فیزیک رو نصفش هم نرفتم، جزوم کامل نبود، شب امتحان بچه ها گروه گروه نشستن درس بخونن، بینش هم استراحت می کردن، من هربار پیش گروهی می نشستم که نوبت استراحتش بود، با اولین خبر مبنی بر اینکه استاد کسی رو نمی ندازه، رفتم خوابیدم، 8 شدم، بازم عین خیالم نبود
البته جای شکرش باقیه کلاسای تخصصی رو حواسم بهشون بود، می رسوندم خودمو.
راستش پست اولو که خوندم فکر کردم یه جور شوخیه، یا اینکه منظور امتحانهای زندگی هستن...
از اونجایی که می گین این استرس فقط برای امتحانا نیست، بهتره زودتر کنترلش کنین، گذشت زمان تاثیرشو عمیق تر می کنه .خیلی خواستم خودم رو به بیخیالی بزنم ولی دیدم سر خودم کلا می زارم،
یه دوست دارم نه عصبانی میشه نه عین خیالش هست همیشه خونسرد،
یکی دیگه هم زیر 18 چرخ بمونه باز نیشش رو نمی بنده،
ولی من به همه چی حساس هستم و ناخوداگاه استرس میاره،
موقع امتحانات از آفت دهان نمی تونم حرف بزنم،
از اونجایی که می گین این استرس فقط برای امتحانا نیست، بهتره زودتر کنترلش کنین، گذشت زمان تاثیرشو عمیق تر می کنه .
چندتا پیشنهاد :
گاهی همین به بی خیالی زدن خودش استرس رو از بین می بره، سر خودتون کلاه بزارین .
وقتی از موقعیتی استرس دارین باهاش بجنگین، اگر می تونین خودتون رو در اون قرار بدین، قبل از اینکه استرس به شما وارد بشه، وارد موقعیت بشین و تموش کنین،
از تجربه خودم بگم: اولین ترمی توی دانشگاه که باید کنفرانس می دادیم( هر هفته چند نفر)، خیلی استرس داشتم و تصور اینکه این استرس رو تا آخر ترم با خودم بکشونم عذابم میداد، داوطلبانه به عنوان اولین نفر رفتم و کنفرانس دادم، انگار باری از روی دوشم برداشته شد .
تصور بی خیالی ، خودتون رو در موقعیت هایی مثل امتحانات که استرس دارین ، تصور کنین .
کافیه خیلی آروم دراز بکشین، چشم هاتون رو روی هم بزارین و اول ذهنتون رو از هرچیزی خالی کنین (اگه نمی تونین به یه سفید مطلق فکر کنین) بعد خیلی آروم خودتون رو توی موقعیت در حالی که خیلی راحت هستین و همه چی بر وفق مراد تصور کنین و همین طور خودتون رو تصور کنین که از این موقعیت به راحتی گذشتین،
حالا واقعا یک درسی هم بیفتین، یا مشروط بشین، از این اتفاقا برا هرکسی میفته، و خیلی هم معمولی هست،
یا در مورد مسابقات فوتبال اینکه کدوم تیم برنده بشه، بر زندگی شما بی تاثیره.
استرس ساخته ذهن شماست، پس توی ذهنتون از بین ببرینش .
توی تالار مشاوره یه مطلب هست، اگر می تونید بخونید
استرس کمتر=عمربیشتر
این پی دی اف رو داشتم گفتم براتون بزارم شاید به درد بخوره، البته خودم کامل نخوندمش ، ولی تا جایی که دیدم جالبه، موفق باشین
به نظرم اگه در طول ترم با کلاس پیش میرفتی
به مرور درسو میخوندی
شب امتحان دچار استرس نمیشدی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
از حرفهای سیاسی خسته شدیم کمی هم به فکر روح و روان باشیم | گفتگوی آزاد | 5 | ||
آیا خسته ای؟ | گفتگوی آزاد | 0 | ||
از سیاست خسته شدم... | گفتگوی آزاد | 5 | ||
E | خسته شدم ، من میخوام عوض بشم! | گفتگوی آزاد | 15 | |
خسته شدم | گفتگوی آزاد | 53 |