خسته شدیم از امتحان!شما چی، استرس دارید؟

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
میخوای یه تاپیک بزنم راه های مشزوط شدن رو بهت یاد بدم که لااقل این آرزوت تو دلت نمونه، گناه داری .تو که برق میخونی برا برقیا مشروط شدن راحت تر از آب خوردنه
حیف دیگه کار از کار گذشته:(
من 4 ساله که فارغ التحصیل شدم:redface:
 

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
قدیما رسم بود اسامی مشروط ها رو می زدن به دیوار یک ترم 180 اسم رو دیوار بود. در حالی که در همان ترم کلیه دانشجویان در حال تحصیل در مقاطع کاردانی و کارشناسی ورودی های مختلف برق 320 نفر بود.

حیف چقدر هر ترم با دوستامون می رفتیم در تابلوی گروه برق نگاه می کردیم اما اسم ما را نزده بود...........
تو دلم موند یه بار گروه برق اسمم بزنه.استادی اسمم را بزنه یا حتی حراست اسمم را بزنه به تابلو....................
 

زر خانیم

عضو جدید
حیف چقدر هر ترم با دوستامون می رفتیم در تابلوی گروه برق نگاه می کردیم اما اسم ما را نزده بود...........
تو دلم موند یه بار گروه برق اسمم بزنه.استادی اسمم را بزنه یا حتی حراست اسمم را بزنه به تابلو....................
وا چه جیزایی تو دلت میمونه ها
 

Atishpare_Shahi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما لوک خوش شانس نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

:cry:

اتفاقا برای من پیش اومده که به نظرم خیلی چیزها مهم نبوده اما به نظر اساتید گرام همون ها فقط مهم بودن.
خب نظر هر کسی برای خودش محترمه...............
در مورد امداد غیبی هم اگه سرنخ داشته باشی با یه اشاره راه حل را می یابی اما اگه هیچی نخونده باشی مثل امتحان زیان عمومی من مجبور می شی پاسخنامه از زیر دست خر خون ترین دختر کلاس بکشی .............

نه بابا تو اون همه سوال اون جزوه خداییش اون یه سوال مهم نبود...
ولی خوب من تقلب کردم اون سوالو نوشتم :D

فقط درس نیست من فوتبال هم نگا کنم احتمال سکته بالا هست،
هورمونها دست خود آدم نیست،

حالا این استرس مربوط به چیه؟ هورمونیه یا ژنی، یا هردوش یه چیزن؟
شایدم شرایطی که حاکم میشه تدریجا بوجود میارتش

اخ گفتی منم وقتی یه مسابقه میبینم کل ابا و اجداد بازیکنان جلوی چشم من در رفت و امد هستن :D
اصلا جنبه دیدن ندارم :D
 

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا تو اون همه سوال اون جزوه خداییش اون یه سوال مهم نبود...
ولی خوب من تقلب کردم اون سوالو نوشتم :D
اخ گفتی منم وقتی یه مسابقه میبینم کل ابا و اجداد بازیکنان جلوی چشم من در رفت و امد هستن :D
اصلا جنبه دیدن ندارم :D
تقلب.................................
یعنی چی آبا و اجداد بازیکنا میان جلوی چشمت؟؟؟
:eek::surprised::eek:
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اتفاقا برای من پیش اومده که به نظرم خیلی چیزها مهم نبوده اما به نظر اساتید گرام همون ها فقط مهم بودن.
خب نظر هر کسی برای خودش محترمه...............
در مورد امداد غیبی هم اگه سرنخ داشته باشی با یه اشاره راه حل را می یابی اما اگه هیچی نخونده باشی مثل امتحان زیان عمومی من مجبور می شی پاسخنامه از زیر دست خر خون ترین دختر کلاس بکشی .............
امدادهای غیبی جالب بود و انگیزه برا شرکتم توی بعضی از امتحانا، این اواخر گروهی آموزش می دادم :cool:
یکی از جالبترین هاش هم اتفاقا امتحان پایان ترم زبان تخصصی بود، استاد شک کرد جای منو عوض کرد :cry: که یکی از فرشته های نجات (پسرای کلاسمون) کل جوابهارو رو خلاصه روی یه برگه نوشت بهم داد :victory:

فقط درس نیست من فوتبال هم نگا کنم احتمال سکته بالا هست،
هورمونها دست خود آدم نیست،

حالا این استرس مربوط به چیه؟ هورمونیه یا ژنی، یا هردوش یه چیزن؟
شایدم شرایطی که حاکم میشه تدریجا بوجود میارتش

دوست عزیز راههای زیادی برای مقابله با استرس هست، داشتن استرس طبیعیه، فقط کنترلش کنین،
یکی از راههاش اینه که خودتونو در زمانی بعد از اینکه اون اتفاقی که باعث استرس شده میفته، موفق و پیروز تصور کنید...
بعضی داروهای گیاهی (معروفترینشون گل گاوزبون) خیلی به درد می خورن.

اتفاقا مشکل من استرس نداشتنه، جز برای امتحان طراحی الگوریتم که از استرس نصف عمر شدم، همیشه بی خیالم، هیچ کس نمی دونه از بی خیالی چیا که نکشیدم،
نمونش ترم اول که بودم، کلاس فیزیک رو نصفش هم نرفتم، جزوم کامل نبود، شب امتحان بچه ها گروه گروه نشستن درس بخونن، بینش هم استراحت می کردن، من هربار پیش گروهی می نشستم که نوبت استراحتش بود، با اولین خبر مبنی بر اینکه استاد کسی رو نمی ندازه، رفتم خوابیدم، 8 شدم، بازم عین خیالم نبود :cry:
البته جای شکرش باقیه کلاسای تخصصی رو حواسم بهشون بود، می رسوندم خودمو.

راستش پست اولو که خوندم فکر کردم یه جور شوخیه، یا اینکه منظور امتحانهای زندگی هستن...
 
آخرین ویرایش:

sami1984

عضو جدید
کاربر ممتاز
امدادهای غیبی جالب بود و انگیزه برا شرکتم توی بعضی از امتحانا، این اواخر گروهی آموزش می دادم :cool:
یکی از جالبترین هاش هم اتفاقا امتحان پایان ترم زبان تخصصی بود، استاد شک کرد جای منو عوض کرد :cry: که یک با اولین خبر مبنی بر اینکه استاد کسی رو نمی ندازه، رفتم خوابیدم، 8 شدم، بازم عین خیالم نبود :cry:
البته جای شکرش باقیه کلاسای تخصصی رو حواسم بهشون بود، می رسوندم خودمو.

راستش پست اولو که خوندم فکر کردم یه جور شوخیه، یا اینکه منظور امتحانهای زندگی هستن...
خب یه چند روش هم به دوستان آموزش بده.............
چرا همه برای زبان ها از این تکنیک استفاده می کنن؟؟؟؟؟؟؟
در ضمن هیچ کسی به خاطر رضای خدا تقلب نمی رسونه اینو مطمئن باش:D
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Atishpare_Shahi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز راههای زیادی برای مقابله با استرس هست، داشتن استرس طبیعیه، فقط کنترلش کنین،
یکی از راههاش اینه که خودتونو در زمانی بعد از اینکه اون اتفاقی که باعث استرس شده میفته، موفق و پیروز تصور کنید...
بعضی داروهای گیاهی (معروفترینشون گل گاوزبون) خیلی به درد می خورن.

اتفاقا مشکل من استرس نداشتنه، جز برای امتحان طراحی الگوریتم که از استرس نصف عمر شدم، همیشه بی خیالم، هیچ کس نمی دونه از بی خیالی چیا که نکشیدم،
نمونش ترم اول که بودم، کلاس فیزیک رو نصفش هم نرفتم، جزوم کامل نبود، شب امتحان بچه ها گروه گروه نشستن درس بخونن، بینش هم استراحت می کردن، من هربار پیش گروهی می نشستم که نوبت استراحتش بود، با اولین خبر مبنی بر اینکه استاد کسی رو نمی ندازه، رفتم خوابیدم، 8 شدم، بازم عین خیالم نبود :cry:
البته جای شکرش باقیه کلاسای تخصصی رو حواسم بهشون بود، می رسوندم خودمو.

راستش پست اولو که خوندم فکر کردم یه جور شوخیه، یا اینکه منظور امتحانهای زندگی هستن...


ممنون که راهنمایی کردی ولی من که استرس ندارم :surprised:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
قدیما رسم بود اسامی مشروط ها رو می زدن به دیوار یک ترم 180 اسم رو دیوار بود. در حالی که در همان ترم کلیه دانشجویان در حال تحصیل در مقاطع کاردانی و کارشناسی ورودی های مختلف برق 320 نفر بود.

اون موقع که من 3 می گرفتم می زدن تو دیوار،
الان که رتبه اول رو میارم،نمره ها رو تو خفا رد می کنن
 

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
امدادهای غیبی جالب بود و انگیزه برا شرکتم توی بعضی از امتحانا، این اواخر گروهی آموزش می دادم :cool:
یکی از جالبترین هاش هم اتفاقا امتحان پایان ترم زبان تخصصی بود، استاد شک کرد جای منو عوض کرد :cry: که یکی از فرشته های نجات (پسرای کلاسمون) کل جوابهارو رو خلاصه روی یه برگه نوشت بهم داد :victory:



دوست عزیز راههای زیادی برای مقابله با استرس هست، داشتن استرس طبیعیه، فقط کنترلش کنین،
یکی از راههاش اینه که خودتونو در زمانی بعد از اینکه اون اتفاقی که باعث استرس شده میفته، موفق و پیروز تصور کنید...
بعضی داروهای گیاهی (معروفترینشون گل گاوزبون) خیلی به درد می خورن.

اتفاقا مشکل من استرس نداشتنه، جز برای امتحان طراحی الگوریتم که از استرس نصف عمر شدم، همیشه بی خیالم، هیچ کس نمی دونه از بی خیالی چیا که نکشیدم،
نمونش ترم اول که بودم، کلاس فیزیک رو نصفش هم نرفتم، جزوم کامل نبود، شب امتحان بچه ها گروه گروه نشستن درس بخونن، بینش هم استراحت می کردن، من هربار پیش گروهی می نشستم که نوبت استراحتش بود، با اولین خبر مبنی بر اینکه استاد کسی رو نمی ندازه، رفتم خوابیدم، 8 شدم، بازم عین خیالم نبود :cry:
البته جای شکرش باقیه کلاسای تخصصی رو حواسم بهشون بود، می رسوندم خودمو.

راستش پست اولو که خوندم فکر کردم یه جور شوخیه، یا اینکه منظور امتحانهای زندگی هستن...


خیلی خواستم خودم رو به بیخیالی بزنم ولی دیدم سر خودم کلا می زارم،
یه دوست دارم نه عصبانی میشه نه عین خیالش هست همیشه خونسرد،

یکی دیگه هم زیر 18 چرخ بمونه باز نیشش رو نمی بنده،

ولی من به همه چی حساس هستم و ناخوداگاه استرس میاره،

موقع امتحانات از آفت دهان نمی تونم حرف بزنم،
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی خواستم خودم رو به بیخیالی بزنم ولی دیدم سر خودم کلا می زارم،
یه دوست دارم نه عصبانی میشه نه عین خیالش هست همیشه خونسرد،

یکی دیگه هم زیر 18 چرخ بمونه باز نیشش رو نمی بنده،

ولی من به همه چی حساس هستم و ناخوداگاه استرس میاره،

موقع امتحانات از آفت دهان نمی تونم حرف بزنم،
از اونجایی که می گین این استرس فقط برای امتحانا نیست، بهتره زودتر کنترلش کنین، گذشت زمان تاثیرشو عمیق تر می کنه .

چندتا پیشنهاد :
گاهی همین به بی خیالی زدن خودش استرس رو از بین می بره، سر خودتون کلاه بزارین .

وقتی از موقعیتی استرس دارین باهاش بجنگین، اگر می تونین خودتون رو در اون قرار بدین، قبل از اینکه استرس به شما وارد بشه، وارد موقعیت بشین و تموش کنین،
از تجربه خودم بگم: اولین ترمی توی دانشگاه که باید کنفرانس می دادیم( هر هفته چند نفر)، خیلی استرس داشتم و تصور اینکه این استرس رو تا آخر ترم با خودم بکشونم عذابم میداد، داوطلبانه به عنوان اولین نفر رفتم و کنفرانس دادم، انگار باری از روی دوشم برداشته شد .

تصور بی خیالی ، خودتون رو در موقعیت هایی مثل امتحانات که استرس دارین ، تصور کنین .
کافیه خیلی آروم دراز بکشین، چشم هاتون رو روی هم بزارین و اول ذهنتون رو از هرچیزی خالی کنین (اگه نمی تونین به یه سفید مطلق فکر کنین) بعد خیلی آروم خودتون رو توی موقعیت در حالی که خیلی راحت هستین و همه چی بر وفق مراد تصور کنین و همین طور خودتون رو تصور کنین که از این موقعیت به راحتی گذشتین،

حالا واقعا یک درسی هم بیفتین، یا مشروط بشین، از این اتفاقا برا هرکسی میفته، و خیلی هم معمولی هست،
یا در مورد مسابقات فوتبال اینکه کدوم تیم برنده بشه، بر زندگی شما بی تاثیره.

استرس ساخته ذهن شماست، پس توی ذهنتون از بین ببرینش .

توی تالار مشاوره یه مطلب هست، اگر می تونید بخونید
استرس کمتر=عمربیشتر

این پی دی اف رو داشتم گفتم براتون بزارم شاید به درد بخوره، البته خودم کامل نخوندمش ، ولی تا جایی که دیدم جالبه، موفق باشین
 
آخرین ویرایش:

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
از اونجایی که می گین این استرس فقط برای امتحانا نیست، بهتره زودتر کنترلش کنین، گذشت زمان تاثیرشو عمیق تر می کنه .

چندتا پیشنهاد :
گاهی همین به بی خیالی زدن خودش استرس رو از بین می بره، سر خودتون کلاه بزارین .

وقتی از موقعیتی استرس دارین باهاش بجنگین، اگر می تونین خودتون رو در اون قرار بدین، قبل از اینکه استرس به شما وارد بشه، وارد موقعیت بشین و تموش کنین،
از تجربه خودم بگم: اولین ترمی توی دانشگاه که باید کنفرانس می دادیم( هر هفته چند نفر)، خیلی استرس داشتم و تصور اینکه این استرس رو تا آخر ترم با خودم بکشونم عذابم میداد، داوطلبانه به عنوان اولین نفر رفتم و کنفرانس دادم، انگار باری از روی دوشم برداشته شد .

تصور بی خیالی ، خودتون رو در موقعیت هایی مثل امتحانات که استرس دارین ، تصور کنین .
کافیه خیلی آروم دراز بکشین، چشم هاتون رو روی هم بزارین و اول ذهنتون رو از هرچیزی خالی کنین (اگه نمی تونین به یه سفید مطلق فکر کنین) بعد خیلی آروم خودتون رو توی موقعیت در حالی که خیلی راحت هستین و همه چی بر وفق مراد تصور کنین و همین طور خودتون رو تصور کنین که از این موقعیت به راحتی گذشتین،

حالا واقعا یک درسی هم بیفتین، یا مشروط بشین، از این اتفاقا برا هرکسی میفته، و خیلی هم معمولی هست،
یا در مورد مسابقات فوتبال اینکه کدوم تیم برنده بشه، بر زندگی شما بی تاثیره.

استرس ساخته ذهن شماست، پس توی ذهنتون از بین ببرینش .

توی تالار مشاوره یه مطلب هست، اگر می تونید بخونید
استرس کمتر=عمربیشتر

این پی دی اف رو داشتم گفتم براتون بزارم شاید به درد بخوره، البته خودم کامل نخوندمش ، ولی تا جایی که دیدم جالبه، موفق باشین


خیلی ممنون،
لطف کردید،
حتماً امتحان خواهم کرد،

ولی نمی دونم شاید عذاب وجدان با استرس مخلوط میشه و فشارهای عصبی رو بیشتر می کنه،
مثلاً من اگه تلاش خودم رو بکنم استرسم در حد 1% هم نمیشه ولی وقتی یه کاری رو که باید تو وقتش انجام میدادم نمی دادم بیشتر فشار میاره،

ولی بعضی مواردش قابل کنترل هست ولی بعضی جاهاش قابل کنترل نیست،
مثلاً یه نفر به مد لباس اهمیت میده یکی براش مهم نیست.
حتی شرایط زندگی هم مهمه،
البته ژنتیکش که حتما مهمه، بعضی هورمونها تو بعضی افراد بیشتر ترشح میشه،بعضیاشون هم که دیگه ژنتیک حک شده هست.دست خود آدم نیست.

یه بار رفتم دکتر از اون قرصای سبز داد، خوابیدم فردا ساعت 14 ظهر بیدار شدم! یعنی فقط خواب آور هست،تازه آرام بخش هم باشه،آرام بخش ضد استرس نیست،
من اصلا نمره کم و زیاد عین خیالم نیست،اینکه افتادم یا اول شدم و آخر شدم حتی دیروز صفر گرفتم و خیلی هم خوشحال بودم!،
ولی فکر کنم دوران کودکی بدون اینکه خودم متوجه بشم تأثیرش رو گذاشته ناخوداگاه،

وقتی هواپیماها می اومد شهر رو بمباران می کرد،خیلی کوچیک بودم، اون موقع متوجه نمیشدم حتی خوشم هم می اومد، یعنی کارم شده بود گوش به زنگ بودن که الان یک بمب رو سرمون می افته تا صدای آژیر می اومد دو سوته می رفتم پناهگاه(حول و حوش 2.5 تا 5.5 سالگیم)، شاید از همون لحظه و حتی قبل ترش این شرایط بوجود اومده و الان داره بروز میده،

یک حس غیر ارادی، به هر صورت یک نفر که تو یه ویلای دنج تو هاوایی زندگی میکنه باید هم آرامش بیشتری داشته باشه...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

nice_Alice

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به نظرم اگه در طول ترم با کلاس پیش میرفتی
به مرور درسو میخوندی
شب امتحان دچار استرس نمیشدی
 

Tutulmaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظرم اگه در طول ترم با کلاس پیش میرفتی
به مرور درسو میخوندی
شب امتحان دچار استرس نمیشدی


خوب درس ما یه جوریه که شب امتحان همون اول ترم میشه،

اگه دو سه هفته نخونیم دیگه نمیشه رسید!

منظور از نخوندن یعنی کم خوندن هست،وگرنه روزی حداقل باید 8 ساعت بخونیم،
 

Similar threads

بالا