?!؟
عضو جدید
معرفی:وهوکا داریوش دوم
یونانی ها او را داریوش اخس نامیده و بعضا ون تس به معنی حرامزاده می گفتند.
وهوک به ئسیله قتل برادر خود سغدیانس به قدرت رسید.او به کمک پروشات.خواهرش که با او ازدواج کرده بود توانست در بین منازعات گوناگون در بین اشرافیان و توطئه های خواجه سرایان پیروز شود و قدرت خود را تثبیت کند.
این ملکه((پروشات))در تمام نیرنگ ها و دسایس در کنار برادر بود.به طور کلی در زمان این شاه زنان و خواجه سرایان به اوج قدرت خود رسیدند و از این جهت می توان گفت قدرت واقعی در دستان پروشات بود.در این زمان شورش های پی در پی در ممالک تابع روی می داد از جمله یاغی گری های آرسیت برادر شاه بود که استظهار یونانی ها اجیر یاغی شد.ولیکن داریوش به یونانی ها پول داده و آنها را متفرق کرد و بر آرسیت غلبه یافت.در عصر وی جنگهای پلوپونیز ((بین آتن و اسپارت ))به شدت هرچه تمام تر ادامه یافت.ایرانی خا نیز بوسیله تیسافرن والی و ساتراپ لیدیه .با تحریک آنها و تزریق پول و طلا که((تیراندازان طلایی پارس))لقب گرفته بود.موجب پیروزی اسپارت ها در جنگ سرنوشت ساز اگوس پوتاموس شدند.در این زمان اسپات ها در صدد نزدیکی به داریوش بودند و از او می خواستند تا به آنها کمک کند تا آتن را به طور کامل شکست دهند اما داریوش راضی به این امر نمی شد .زیرا به عقیده وی برای ایران ادامه ضدیت بین دولت های یونانی و حفظ موازنه از برتری یکی از آنها بردیگری مفیدتر بود اما با این حال به صورت مخفیانه به هر دو طرف کمک می کرد تا هیچ کدام شکست کامل نخورند.
احوال از این قرار بود که کوروش پسر داریوش دوم ساتراپ آسیا صغیر گردید و بعد به سرداران اسپارتی کمک کرد تا در جنگ شکست نخورند.از این بابت بود که اسپارتی ها هم به او وفادار شدند.
پیشرفت های ایران در این زمان به واسطه ی زرنگی و کاردانی والی آسیا صغیر تیسافرن و فرناباذ بود.مخص.صا تیسافرن که با استفاده از ضدیت بین یونانی ها اغلی درجه نفوذ را در امور یونان حاصل نمود و در نتیجه سیاست او یونانی های آسیا صغیر که به موجب کالیاس آزاد شده بودند و نیز بعضی از جزایر یونانی مجددا مطیع ایران گشتند.ولی باید در نظر داشت که ارتش ایران در این زمان بسیار ضعیف بود چرا که هرج و مرج ها در دریار ادامه داشت.از جمله این هرج ومرج ها می توان به جنایت های در دربار به دست پروشات((ملکه))که در قساوت قلب بی مانند بود روی داد و تقریبا ابهت خواندان سلطنتی را از بین برد.
خصال داریوش
Click here to view the original image of 1495x970px and 186KB.
داریوش دوم در 404 در گذشت.در زمان وی مصر به ریاست آمبرته یاغی شد و داریوش نتوانست آن را بخواباند و آنها توانستند تا حدود 60سال بعد از ایران جدا بمانند.وی فردی سست عنصر و بیشتر یاغی بود تا سیاستمدار.از این لحاظ بسیاری اورا شخصیت داراب در شاهنامه می دانند.همان طور که گفته شد در زمان وی تقریبا همسرش(0یا بهتر بگوییم خواهرش))همه قدرت سیاسی را به دست گرفته بود و برای کنترل دربار و اشراف دست به هر جنایتی می زد.وی برای پیشبرد اهدافش قدرت زیادی به خواجه سرایان داد که باعث گردید در دوره شاهان بعدی دست به جنایات بزرگی از جمله کشتن اردشیر سوم که آخرین امید برای نگاه داشتن حکومت بود شود.
یونانی ها او را داریوش اخس نامیده و بعضا ون تس به معنی حرامزاده می گفتند.
وهوک به ئسیله قتل برادر خود سغدیانس به قدرت رسید.او به کمک پروشات.خواهرش که با او ازدواج کرده بود توانست در بین منازعات گوناگون در بین اشرافیان و توطئه های خواجه سرایان پیروز شود و قدرت خود را تثبیت کند.
این ملکه((پروشات))در تمام نیرنگ ها و دسایس در کنار برادر بود.به طور کلی در زمان این شاه زنان و خواجه سرایان به اوج قدرت خود رسیدند و از این جهت می توان گفت قدرت واقعی در دستان پروشات بود.در این زمان شورش های پی در پی در ممالک تابع روی می داد از جمله یاغی گری های آرسیت برادر شاه بود که استظهار یونانی ها اجیر یاغی شد.ولیکن داریوش به یونانی ها پول داده و آنها را متفرق کرد و بر آرسیت غلبه یافت.در عصر وی جنگهای پلوپونیز ((بین آتن و اسپارت ))به شدت هرچه تمام تر ادامه یافت.ایرانی خا نیز بوسیله تیسافرن والی و ساتراپ لیدیه .با تحریک آنها و تزریق پول و طلا که((تیراندازان طلایی پارس))لقب گرفته بود.موجب پیروزی اسپارت ها در جنگ سرنوشت ساز اگوس پوتاموس شدند.در این زمان اسپات ها در صدد نزدیکی به داریوش بودند و از او می خواستند تا به آنها کمک کند تا آتن را به طور کامل شکست دهند اما داریوش راضی به این امر نمی شد .زیرا به عقیده وی برای ایران ادامه ضدیت بین دولت های یونانی و حفظ موازنه از برتری یکی از آنها بردیگری مفیدتر بود اما با این حال به صورت مخفیانه به هر دو طرف کمک می کرد تا هیچ کدام شکست کامل نخورند.
احوال از این قرار بود که کوروش پسر داریوش دوم ساتراپ آسیا صغیر گردید و بعد به سرداران اسپارتی کمک کرد تا در جنگ شکست نخورند.از این بابت بود که اسپارتی ها هم به او وفادار شدند.
پیشرفت های ایران در این زمان به واسطه ی زرنگی و کاردانی والی آسیا صغیر تیسافرن و فرناباذ بود.مخص.صا تیسافرن که با استفاده از ضدیت بین یونانی ها اغلی درجه نفوذ را در امور یونان حاصل نمود و در نتیجه سیاست او یونانی های آسیا صغیر که به موجب کالیاس آزاد شده بودند و نیز بعضی از جزایر یونانی مجددا مطیع ایران گشتند.ولی باید در نظر داشت که ارتش ایران در این زمان بسیار ضعیف بود چرا که هرج و مرج ها در دریار ادامه داشت.از جمله این هرج ومرج ها می توان به جنایت های در دربار به دست پروشات((ملکه))که در قساوت قلب بی مانند بود روی داد و تقریبا ابهت خواندان سلطنتی را از بین برد.
خصال داریوش
Click here to view the original image of 1495x970px and 186KB.
داریوش دوم در 404 در گذشت.در زمان وی مصر به ریاست آمبرته یاغی شد و داریوش نتوانست آن را بخواباند و آنها توانستند تا حدود 60سال بعد از ایران جدا بمانند.وی فردی سست عنصر و بیشتر یاغی بود تا سیاستمدار.از این لحاظ بسیاری اورا شخصیت داراب در شاهنامه می دانند.همان طور که گفته شد در زمان وی تقریبا همسرش(0یا بهتر بگوییم خواهرش))همه قدرت سیاسی را به دست گرفته بود و برای کنترل دربار و اشراف دست به هر جنایتی می زد.وی برای پیشبرد اهدافش قدرت زیادی به خواجه سرایان داد که باعث گردید در دوره شاهان بعدی دست به جنایات بزرگی از جمله کشتن اردشیر سوم که آخرین امید برای نگاه داشتن حکومت بود شود.