مشاعرۀ سنّتی

sh85 · Mar 4, 2010

*setareh66* گفت:
اگر که دجله پر از قایق نجات شود--پس از خرابی بغداد میرسد ما را

آنکه را عقل بدادی چه ندادی
آنکه را عقل ندادی چه بدادی !

hamid_61 · Mar 4, 2010

دست در گردن و آن گردن مینا در دست

بوسه بشکست و بدان عهد همه خلق شکست

sh85 · Mar 4, 2010

hamid_61 گفت:
دست در گردن و آن گردن مینا در دست

بوسه بشکست و بدان عهد همه خلق شکست

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

hamid_61 · Mar 4, 2010

در پای قدح بنشین زیبا صنمی بگزین

اسباب ریا برچین کمتر ز دعا دم زن

sh85 · Mar 4, 2010

hamid_61 گفت:
در پای قدح بنشین زیبا صنمی بگزین

اسباب ریا برچین کمتر ز دعا دم زن

نی حریف هر که از یاری برید
پرده هایش پرده های او درید
:gol:

hamid_61 · Mar 4, 2010

دردا که کشت ما را شیرین لبی که می گفت

من داده ام به عیسی انفاس جانفزا را

چون رو به دوست کردی سرکن به جور دشمن

چون نام عشق بدی، آماده شو بلا را

لطفی88 · Mar 4, 2010

از این میل است هر جنبش که ببینی
به جسم آسمانی یا زمینی

sh85 · Mar 4, 2010

لطفی88 گفت:
از این میل است هر جنبش که ببینی
به جسم آسمانی یا زمینی

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش

EVER GREEN · Mar 4, 2010

sh85 گفت:
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش

شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

غفار · Mar 4, 2010

EVER GREEN گفت:
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

آیاتای · Mar 4, 2010

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم

sh85 · Mar 4, 2010

آیاتای گفت:
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم

می نویسم خاطراتی تا بماند روزگاری
گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

head of flower · Mar 4, 2010

sh85 گفت:
می نویسم خاطراتی تا بماند روزگاری
گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

یادم آید روز شیرین
گردش یک روز دیرین
توی جنگلهای گیلان
میدویدم همچو آهو
می پریدم از سر جوی
دور میگشتم ز خانه
از دم باد وزنده......

lady_sh · Mar 4, 2010

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند

nooshafarin · Mar 4, 2010

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند

در عشق تو از بس که خروش آوردیم
دریای سپهر را به جوش آوردیم
چون با تو خروش و جوش ما در نگرفت
رفتیم و زبانهای خموش آوردیم

lighthearted · Mar 4, 2010

من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی دادیم

lady_sh · Mar 4, 2010

ماتم سراي عشق به آتش چه مي‌کشي
فردا به خاک سوختگان مي‌کشانمت

*setareh66* · Mar 4, 2010

تا عهد تو در بستم عهد همه بشکستم--- بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها

meh_61 · Mar 4, 2010

از آن رو هست ياران را صفاها با می لعلش
که غير از راستی نقشی در آن جوهر نمی‌گيرد[FONT=&quot][/FONT]

*setareh66* · Mar 4, 2010

دیر جوشی تو در بوته ی هجرانم سوخت -- ساختم این همه تا وارهم از خامیها

nooshafarin · Mar 4, 2010

*setareh66* گفت:
دیر جوشی تو در بوته ی هجرانم سوخت -- ساختم این همه تا وارهم از خامیها

ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وانگه برو که رستی از نیستی و هستی

غفار · Mar 4, 2010

nooshafarin گفت:
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وانگه برو که رستی از نیستی و هستی

یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

nooshafarin · Mar 4, 2010

غفار گفت:
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

در دایره ای کآمدن و رفتن ماست
آنرا نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

غفار · Mar 4, 2010

nooshafarin گفت:
در دایره ای کآمدن و رفتن ماست
آنرا نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم
جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد

nooshafarin · Mar 4, 2010

غفار گفت:
تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم
جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد

دائم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

Dehaty · Mar 5, 2010

یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

nooshafarin گفت:
دائم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

nooshafarin · Mar 5, 2010

Dehaty گفت:
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی
بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش

ahmadesalehi · Mar 5, 2010

Dehaty گفت:
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

[FONT=&quot]دنــیـا را به زانــوی گام های آمـــدنـت مـی کـشـانم اگــــر،[/FONT]
[FONT=&quot]بــه کـوچــکـتـریـن مــعنای بـودن هــــم پـای مـن بـاشــــی[/FONT]
[FONT=&quot]چـــه مــی شـــود مــگر،آســـمــان زمـیــن شـو د گـاهــــی[/FONT]
[FONT=&quot]مـن زمـین باشـم،تو قد قطره ای باران آســمـان من باشــی[/FONT]

Dehaty · Mar 5, 2010

سیار ما چون گیرد آغاز سماع
قدسیان در عرش دست افشان کنند

ahmadesalehi گفت:
[FONT=&quot]دنــیـا را به زانــوی گام های آمـــدنـت مـی کـشـانم اگــــر،[/FONT]
[FONT=&quot]بــه کـوچــکـتـریـن مــعنای بـودن هــــم پـای مـن بـاشــــی[/FONT]
[FONT=&quot]چـــه مــی شـــود مــگر،آســـمــان زمـیــن شـو د گـاهــــی[/FONT]
[FONT=&quot]مـن زمـین باشـم،تو قد قطره ای باران آســمـان من باشــی[/FONT]

ahmadesalehi · Mar 5, 2010

nooshafarin گفت:
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی
بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش

[FONT=&quot]شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید[/FONT]
[FONT=&quot] مگر مساحت رنج مرا حساب کنید [/FONT]
[FONT=&quot] محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید [/FONT]
[FONT=&quot] خطوط منحنی خنده را خراب کنید[/FONT]

[FONT=&quot]
[/FONT]

Thread starter	عنوان	تالار	پاسخ ها	تاریخ
	اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه	مشاعره	109	Jul 18, 2015
	مشاعرۀ شاعران	مشاعره	11	Sep 9, 2009

مشاعرۀ سنّتی

مدیر بازنشسته

عضو جدید

مدیر بازنشسته

عضو جدید

مدیر بازنشسته

عضو جدید

عضو جدید

مدیر بازنشسته

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

مدیر بازنشسته

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

عضو جدید

Similar threads