ازدواج

mehdipesse

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شير يه روز تصميم گرفت با نامزدش ازدواج كنه

در وسط جشن و در گردهمايي با شكوه شيرها به مناسبت اين واقعه مهم





موش كوچكي با احتياط زياد راهي براي خودش پيدا كرد و روبروي داماد وايساد و با صداي رسا و لرزان!! گفت " داداش عزيز ازدواج تو رو تبريك مي گم و براي داداش گنده اي مثل تو آرزوي خوشبختي دارم"





يكي از شير هاي ميهمان غريد كه" موش فسقلي تو چطور به يه شير
مي گي داداش؟"


موش با احتياط و به آرامي گفت " با اجازه تو داداش عزيز منم قبل از ازدواج شير بودم!!"
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره خداییش این دیگه راسته راسته...
 

Similar threads

بالا