دیگر صدایت را می شناسم
هرروز، همیشه ، در پستوی نهان خانه دلم زمزمه هایی را که سراسر وجودم را می لرزاند و همه چیز را بار ها و بارها تکرار می کند:
بنده من لذت ببر، از همه کس و همه چیز من دنیا را با همه تعلقاتش با عشق از بهر تو آفریدم زمانیکه هر آنچه روی زمین بود خلق می کردم تنها به امید لمس کردن...