خيز، اى بنده محروم و گنهكار بيا
يك شب اى خفته غفلت زده بيدار بيا
بس شب و روز كه در زير لَحَد خواهى خفت
دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا
شب فيض است و در توبه و رحمت باز است
خيز، اى عبد پشيمان و خطاكار بيا
پرده شب كه بود آيت ستّارى من
دور از ديده مردم، به شب تار بيا
اين تويى، بنده آلوده و شرمنده...