دل سر گشته و غم دیده ی من
کجا می شتابی؟، سوی دنیا؟
مگر دگر بهر تو مانده، طاقتی از بهر خوردن غم
من خسته ام، خسته ی خسته
تمام پر و بالهایم شکسته
نرو بذار با ماندن تو
یکجا نشینم و آرام بگریم
آرام و آهسته بگویم خدایا از بهرچه و چرا؟
آفریدی منِ کوچک دل را
دلکم دنیا فریب است ارزش ماندن...