رفتن دوست از بر ما
رفتن دوست از بر ما
سیاهی را نوشتی و تو رفتی
خط و نشانی را کشیدی و رفتی
از این ویرانسرا رفتن چه خوبست
که باغم بودم و هستم! تو رفتی
مرا تنها چرا غمگین گذاری
برو ای دل که میبینم تو رفتی!
هوای یار تو را از کوی ما برد
وگرنه کس نپندارد که رفتی
غبار از چهره می شویم ولی تو
به یاد آن...