نتایح جستجو

[IMG]

[IMG]

يا که به راه آرم اين صيد دل رميده را يا به رهت سپارم اين جان به لب رسيده را يا ز لبت کنم طلب قيمت خون خويشتن يا به تو واگذارم اين جسم به خون تپيده را کودک اشک من شود خاک‌نشين ز ناز تو خاک‌نشين چرا کني کودک نازديده را؟

وحشی بافقی وحشی بافقی من که به وصل تشنه‌ام خضر چه آبم آورد؟ رفع عطش نمي‌شود تشنه‌ي اين زلال را دل ز فريب حسن او بزم فسوس و اندرو انجمني به هر طرف آرزوي محال را

من معذرت می خوام داداشی الآن می خوابم.یه کم کار تایپی داشتم مجبور بودم بیدار باشم. دیگه تکرار نمی شه:tooth: :child:فقط اگه جسارت نباشه شما چی؟ "چرا گیر می دی"

وحشی بافقی وحشی بافقی هست اميد قوتي بخت ضعيف حال را مژده‌ي يک خرام ده منتظر وصال را گوشه‌ي نااميديم داد ز سد بلا امان هست قفس حصار جان مرغ شکسته بال را

سلام خانمی. عیدت مبارک:w17:[IMG]

سلام داداشی. عیدت مبارک.:biggrin: [IMG]

ما را به سوي خود خم موي تو مي‌کشد زنجير کرده بر سر کوي تو مي‌کشد اي باغ خوش بخند که خلقي ز هر طرف چون سبزه رخت بر لب جوي تو مي‌کشد

به نظر من دلیل اصلی اینکه کسی به این شاهکارها زیاد اهمیت نمیده واسه اینه که اصلا نمیدونن مثلا H3چه جور جایی بود، یا از وضیعت آفندی و پدافندی مکانهایی مثل هور،فاو و یا خود خرمشهر چیزی نمی دونن. :eek:

سلام ، ببخشید تا همین چند روز پیش تو امتحانا بودم حالا هم تا میام یکم تو سایتا بچرخم از بس که سرعت پایین هستش پشیمون می شم.

وحشي بافقي وحشي بافقي تازه شد آوازه‌ي خوبي ، گلستان ترا نعمه سنج نو، مبارک باد، بستان ترا خوان زيبايي به نعمتهاي ناز آراست، حسن نعمت اين خوان گوارا باد مهمان ترا

کارشناسی ارشد کارشناسی ارشد اول به همه شما که امسال ارشد قبول شدین تبریک می گم و امیدوارم که همیشه موفق باشین،:gol: حالا ازتون می خوام شما که امسال قبول شدین و ورودی جدید هستین خودتون رو تو این تاپیک معرفی کنین. البته رشته با شهرتون و دلیل انتخابتون رو هم بگین. مخصوصا اونایی که مثلا از شیمی...

دلي دارم، چه دل؟ محنت سرايي که در وي خوشدلي را نيست جايي دل مسکين چرا غمگين نباشد؟ که در عالم نيابد دل‌ربايي

فردوسی فردوسی کنون اي خردمند وصف خرد بدين جايگه گفتن اندرخورد کنون تا چه داري بيار از خرد که گوش نيوشنده زو برخورد خرد بهتر از هر چه ايزد بداد ستايش خرد را به از راه داد

خواجوی کرمانی خواجوی کرمانی يکدم ز قال بگذر اگر واقفي ز حال کانرا که حال هست چه حاجت بود بقال برلوح کائنات مصور نمي‌شود نقشي بدين جمال و جمالي بدين کمال

ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد آن جوان بخت که مي‌زد رقم خير و قبول بنده پير ندانم ز چه آزاد نکرد

در دلم افتاد آتش ساقيا ساقيا آخر کجائي هين بيا هين بيا کز آرزوي روي تو بر سر آتش بماندم ساقيا

دل روشن من چو برگشت ازوي سوي تخت شاه جهان کرد روي که اين نامه را دست پيش آورم ز دفتر به گفتار خويش آورم

با اجازه بزرگترا:D تو همچو صبحي و من شمع خلوت سحرم تبسمي کن و جان بين که چون همي‌سپرم