نتایح جستجو

از دعای دست تو بود که مرگبا کت و شلوار قهوه ای اش تنم را کشید به کوچه های حوالی امامزاده توی گوش های خودم خواندم : (( شاید هنوزم دیر نیست )) (( شاید هنوزم دیر نیست )) اما دعای تو دست گذاشته بود روی گلوم تا برای گریه های هشت بهشت از اصفهان برایم نوشتی : سلام ! سلام مرا به دوستانت برسان...

از سخن چينان شنيدم آشنايت نيستم خاطراتت را بياور تا بگويم كيستم سيلي هم صحبتي از موج خوردن سخت نيست صخره ام،هر قدر بي مهري كني مي ايستم تا نگوئي اشكهاي شمع از كم طاقتي ست در خودم آتش به پا كردم ولي نگريستم چون شكست آئينه،حيرت صد برابر ميشود بي سبب خود را شكستم تا ببينم كيستم زندگي در برزخ...

يک نفر مست پيش می آيد باده در دست پيش می آيد عاشقی جرم نيست ترسوها اتفاق است پيش می آيد

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند :cry:

قطار می‌رود تو می‌روی تمام ایستگاه می‌رود و من چقدر ساده‌ام كه سال‌های سال در انتظار تو كنار این قطار ِ رفته ایستاده‌ام و همچنان به نرده‌های ایستگاهِ رفته تكیه داده‌ام!

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را مزن ابتدای یک پریشانی است حرفش را مزن گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو چشم هایم بی تو بارانی است حرفش را مزن آرزو دارم که دیگر بر نگردم پیش تو راهمان با اینکه طولانی است حرفش را مزن دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا دل شکستن کار آسانی است حرفش را مزن خورده ای...

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را مزن ابتدای یک پریشانی است حرفش را مزن گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو چشم هایم بی تو بارانی است حرفش را مزن آرزو دارم که دیگر بر نگردم پیش تو راهمان با اینکه طولانی است حرفش را مزن دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا دل شکستن کار آسانی است حرفش را مزن خورده ای...

سلام گلاب جان ببخشید که فضولی می کنم ولی فکر می کنم امضاتون واسه یه مدیر انم مدیر تالار هنر و ادیبات مناسب نباشه ببخشید بابت فوضولی

سلام خانم مدیر امدم تبریک بگم همین

سلام عجب جای باحالی من هم بیام ؟ با اجازه؟ ولی یه مشکلی هست با اینجا کسی دیگه کافه نمیاد:cry:

سلام الهام خانم خوبید می تونم باهاتون بیشتر اشنا شم ؟

سلام مهندس خسته نباشید من سهرابم امضاتون توجهمن رو جلب کرد گفتم عرض ادم و احترام کنم شاد باشید سهراب

گر می نخوری طعنه مزن مستان را / بنیاد مکن تو حیله و دستان را / تو غره بدان مشو که می مینخوری / صد لقمه خوری که می غلام‌ست آن را! - خیام

اتی جان یه سری اینجا بزن http://www.iran-far.ir

سلام حاج محسن ما خیلی مخلصیم دادا یه سر بزن پشیمون نمی شی تشکر یادت نره خوش تیپ کلی گشتم پیداش کردما

سلام خان مدیر خوبید من فکر می کنم شما همکار مدیر بدید چی شد مدیر شدید ؟؟

سلام اتوسا خانم خوبید؟ من سهراب هستم می تونم از شما بپرسم تو تالار هنر چه خبره؟

سلام خانم فرهادی من هر چی دقت می کنم نمی تونم بفهمم سما کدوم طرفی هستید ؟

هر آنچه مي‌رود از ديده گر ز دل برود ... چرا زياده ز دوري شود محبّت تو؟ درازتر ز شب هجر نامه‌اي بايد ... که خامه شرح دهد شوق بي نهايت تو من آن زمان چو قلم سر ز سجده بردارم ... که طي چو نامه شود روزگار فرقت تو «صائب»