یه داستان در مورد دیدار با آقاست. خیلی داستان قشنگیه اینقدر قشنگ که کل داستانو تایپ کردم تا همه بتونن بخوننش.
غریب قریب
اهل کشور انگلستان هستم و اسمم ونوس. در دانشگاه علوم پزشکی مشغول تحصیل بودم و کاری هم به کار همکلاسی ها و تفریحاتشان نداشتم.
یک روزبعد از ترک کلاس و بی توجه به بگو مگوهای...