شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف چابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه میکرد. در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش نداشتههاش را از خدا طلب میکرد، انگاری با...
سگ باهوشقصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود " لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین" . ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت .سگ هم کیسه راگرفت و...
تعریف جالب و جامعی رو در مورد KM ارائه دادین.
البته من یک نکته رو به این موضوع اضافه کنم که قلمرو مدیریت دانش تنها در حیطه دانش هست و فراتر از اون پا نمی ذاره.مثلاً در مورد ادراک و یا خردورزی که از دانش فراترتد صحبتی به میان نمی یاره.
ایکاف تو کتاب خودش میگه که یک مثقال اطلاعات از خروارها داده...