Recent content by icttci

  1. I

    طرح پله پله تا ملاقات خدا

    سلام و درود بر شما فلق عزيز من تازه به اين تاپيك شما اومدم اما تمام مطالبش را از اول تا اينجا خوندم مطما باش خداوند مهربان اجر اين كارت كه پله پله مي خواهيد يكي مثل منو به خدا برسونيد مي دهد و دست خالي بيرون نمي رويد اميدوارم موفق باشيد
  2. I

    مشاعرۀ سنّتی

    تا کي غم آن خورم که دارم يا نه وين عمر به خوش‌دلي گذارم يا نه پر کن قدح باده که معلومم نيست کاين دم که فرو برم برآرم يا نه
  3. I

    مشاعرۀ سنّتی

    هرگز زجهان در طلب يار نبوديم لب را به سخن غير محبت نگشوديم بوديم و كسي پاس نمي داشت كه بوديم باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم
  4. I

    مشاعرۀ سنّتی

    اي نگار مبادا ناكسان رامت كنند بابدان كمتر نشين ترسم كه بدنامت كنند من نگويم با كس خو نگير هركس كه بهرت تب كند بهرش بمير
  5. I

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    مناجات مناجات خدایا دلم برات تنگ شده . . . پروردگارا! ببخش مرا كه از تمسخر ديگران لذت بردم. پروردگارا! ببخش مرا كه براى رسوا كردن ديگران تلاش كردم. پروردگارا! ببخش مرا كه نمازم، وقت يافتن گمشده‏هاى من است. پروردگارا! ببخش مرا كه نادانى ديگران را به رُخِشان كشيدم. پروردگارا! ببخش مرا كه براى...
  6. I

    الهی! یاد تو میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان، یافتِ تو زندگانیِ جان است و رستخیز نهان،...

    الهی! یاد تو میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان، یافتِ تو زندگانیِ جان است و رستخیز نهان، ای ناجسته یافته و در یافت نادریافته یافت تو روز است که خود برآید ناگاهان، او که ترا یافت نه به شادی پرداز و نه به اندهان. الهی! تا آموختنی را آموختم و آموخته را جمله بسوختم، انداخته را برانداختم و...
  7. I

    مشاعرۀ سنّتی

    نقل قول نقل قول خس و خاشاک;تحمل کن ای ناتوان از قوی که روزی تواناتر از وی شوی به همت برآر از ستیهنده زور که بازوی همت به از دست زور روزم سپري شد به اميدي كه شب آيد شب آمد و ديدم به دلم تاب و تب آمد اي دوست دعا كن من بيچاره مبادا در حسرت ديدار توجانم به لب آيد.
  8. I

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    الهی! همه دوستی میان دو تن باشد، سه دیگر در نگنجد، و درین دوستی همه تویی، من در نگنجم، گر این کار سَزارِ منست، مرا بدین کار نه کار، ور سزار تو است همه تویی، من فضول را به دعوی چه کار؟ الهی! از کجا بازیابم من آن روز که تو مرا بودی و من نبودم، تا باز بدان روز رسم میان آتش و دودم، اگر به دو گیتی آن...
  9. I

    مشاعرۀ سنّتی

    آنكه غمت ناز فروشد به دو عالم درياب كه من غير تو غمخوار ندارم
  10. I

    مشاعرۀ سنّتی

    من رمیده دل آن به که در سماع نیایم که گر به پای در آیم به در برند به دوشم!
  11. I

    مشاعرۀ سنّتی

    دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمری ست که عمرم همه در کار دعا رفت
  12. I

    مشاعرۀ سنّتی

    دل ميرود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا كه راز پنهان خواهد شد اشكارا آرزو دارم دلت از غصه ها خالي شود سهم تو از زندگي يك عمر خوشحالي شود
  13. I

    مشاعرۀ سنّتی

    در این دیار بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند در دياري كه دگر نيست كسي يار كسي يارب اي كاش نيفتد به كسي كار كسي
  14. I

    مشاعرۀ سنّتی

    کلک مشاطه‌ی صنعش نکشد نقش مراد هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد در وطن مثل غريبانم نمي دانم چرا روز وشب سر در گريبانم نمي دانم چرا هر كه را از روي دل جانم فدايش مي كنم مثل عقرب ميزند نيشم نمي دانم چرا
  15. I

    مشاعرۀ سنّتی

    مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت تني زنده دل خفته در زير گل ،به از عالمي زنده ي مرده دل . تن زنده هرگز نگردد هلاك،هزار مرده دل گر بميرد چه باك
بالا