کلاس اولی ها...

Elmira2010

عضو جدید
کاربر ممتاز
المیراجون بعدا از این دعایی که برات کردم ممنون می شی. من برادرزاده پسر هم دارم. همه اش یک سال و نیمه شه. اسمش "کارن" ه اما رسما من یکی رو که بیچاره کرده. کتابام و لپ تاپم روی میز هم از دستش در امان نیستن. برای اینکه داغونشون نکنه صندلی میز رو بر می دارم هر چند یاد گرفته با هل دادن صندلی رو سر جاش بذاره. :( عجیب شیطون بلاست:heart:
ای جونم دوس دارم پسرخوگشلتره نانازه مخصوصابرادرزاده ی آیندم احسان:D
 

parsa8324

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعن یادش بخیر...
من که روز اول اینقدر گریه کردم!!!:D:biggrin:
مقسی از دعوتت استارتر عزیز...
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
میرسیییییییییییییی
هیییییییییی یادش بخیر
 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اصلایادم نیس اونروزوفقط یادمه یه مسواک بهمون هدیه دادن اونم چون توعکسه!!
 

!ala

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم مثه این بچه تخسا روز اول مدرسه رو رو سرم گذاشتم، اینقد گریه کردمو جیغ زدم که رنگم بنفش شده بود، کلا دوس داشتم همه بهم توجه کنن خود کم بینی داشتم:D
ولی حاضر نیستم دیگه به دوران دبستان برگردم اما به راهنمایی و دبیرستان حاضرم بر گردم آخه تازه یاد گرفته بودم چه جوری حرص معلمارو در بیارم ، حیف که عمرش کوتاه بود:sweatdrop:

 

havij139

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
مرسی ممنون:gol:

واقعا یادش بخیر.....

آدم وقتی تو این اخبارها.. مصاحبه از این کلاس اولی هارو میبینه چه کیفی میکنه:دی... خیلی باحالن
مادرم هم معاون مدرسه ی ابتداییه...... وقتی میرم مدرسش اصن یه خیلی بچه مث جوجه اطرافشن.. منو میبینن میگن ما جوجه های مادرتیم.. هی ازم سوال میپرسن و مخمو کار میگیرن و بالا و پایین میپرن مث کانگرو :دی
 

l0ve.s0ng

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هي يادش بخير...
من اصن گريه نكردم.
تازه يكي از بچه ها اينقد گريه كرد كه تعجب كردم.تا چند روز فكرم اين بود كه واسه چي گريه ميكردhmm.gif
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هي يادش بخير...
من اصن گريه نكردم.
تازه يكي از بچه ها اينقد گريه كرد كه تعجب كردم.تا چند روز فكرم اين بود كه واسه چي گريه ميكردمشاهده پیوست 171957


روز اول مدسه من یادمه مثه بچه مظلوما نسشته بودم یه گوشه هیچی تحویلم نمیگرف منم با هیچی نحرفیدممشاهده پیوست 171957
 

MINA 73

عضو جدید
آخی.....یادش بخیر!اون موقع ها یه دختر ریزه میزه بودم با مانتو و کفش و کیف سرمه ای!:)اون موقع ها تازه آبجی کوچولوم به دنیا اومده بود تقریبا 7 ماهه بود!روز اول که خواستم برم مدرسه تو خونه خواب بود مامانم نیاوردش مدرسه منم همش به مامانم میگفتم برو دیگه!سارا بیدار میشه گریه میکنه تو نباشی!:redface:همچین خواهر گلی بودم من!!:Dدو تا دختر خاله هام که از من یکی دو سالی بزرگتر بودن هم تو همون مدرسه بودن و هوامو داشتن!یادش بخیر.....روزای ساده و رنگی رنگی من!:redface:
 

vahid haghverdi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خانم بهیاری....مهربون ترین معلم تاریخ....معلم کلاس اول حقیر بودن....:D
هرجا هستن امیدوارم پیروز و سر بلند باشن:gol:

ممنون استاتر گرام
 

portgirl

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی دلم چقدر ساده تنگ میشود...
برای کودکی هایم...
خنده هایی از ته دل...
خوابهایی آرام...
نگاه هایی متفاوت...
قهر هایی ساعتی...
حرفهایی ساده...

این روزها یک یادش بخیر هم آرامم نمیکند...

چقدر عجیب بقض کرده ام از این همه بزرگ شدنی که بیشتر کوچم کرد...
 

mahdi 2

عضو جدید
سلام دستت درد نکنه.......................
ما هم 1دونه داشتیم.....انقده ذوق داشت........داداش گل خودم بود دیگه..................
یاد معلم اولممم به خیر خیلی با هاش خوب بودم...خانوم سیف.......
 

elnaz0020

عضو جدید
کاربر ممتاز
کلاس اول که بودم توهمون روزهای اول معلمم منو از کلاس بیرون کرد ..بخاطر شیطنت اخه کل کلاس رو بهم ریختم:D ..
البته بعدا ازم عذرخواهی کرد ولی من همیشه ازش بدم میومد ..معلم خوبی نبود ولی چندسال بعد فهمیدم خیلی مشکلات شخصی داشته ..ایشالا همیشه سالم وشاد باشه:smile:
 

70arezu

عضو جدید
منم خیلی خوشحال بودم از اینکه رفتم کلاس اول اصلن هم گریه نکردم

:cry:

:cry:


:cry:

ولی این روزها دارم به این فکر میکنم

"ناگهان چقدر زود دیر می شود"
 

شهلای تنها

عضو جدید
دلم واسه کتابامون تنگ شده هرچی میگردم پیداشون نمیکنم:cry:

یادش بخیر چه روزایی داشتیم.حیف که زود گذشت
 
بالا