رد پای احساس ...

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زندگی برایِ هر آدمی
از یک روز …
از یک جا …
از یک نفر …
به بعد …
دیگر هیچ چیز مِثلِ قَبل نیست
نه روزها ، نه رنگ ها، نه خیابانها …
همه چیز میشود
<دلتنگی>
ساعتها به این می اندیشم

که چرا زنده ام هنوز؟
مگـه نگفته بودم بی تو میمیرم؟
خدا یادش رفته مرا بکشد،
یا تو قرار است برگردی؟!
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]برای نبودن که ...![/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]همیشه لازم نیست راه دوری رفته باشی .[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]میتوانی همین جا پشت تمــــــام بغض هایت ...[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]گم شده باشی ...![/FONT]
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي کاش مي توانستم تنهاييم را براي تو معنا کنم و از گوشه هاي افق برايت آواز بخوانم.
کاش مي توانستم هميشه از تو بنويسم.
مي ترسم روزي نتوانم بنويسم و دفترهايم خالي بمانند و حرفهاي ناگفته ام هرگز به دنيا نيايند.
مي ترسم نتوانم بنويسم و کسي ادامه ي سرود قلبم را نشنود.
مي ترسم نتوانم بنويسم وآخرين نامه ام در سکوتي محض بميرد وتازه ترين شعرم به تو هديه نشود.
دوباره شب،دوباره طپش اين دل بي قرارم.
دوباره سايه ي حرف هاي تو که روي ديوار روبرو مي افتد.
دلم مي خواهد همه ي ديوارها پنجره شوند و من تو را ميان چشمهايم بنشانم.
دوباره شب ،دوباره تنهايي و دوباره خودکاري که با همه ي ابر هاي عالم پر نمي شود.
دوباره شب،دوباره ياد تو که اين دل بي قرار را بيدار نگه داشته.
دوباره شب،دوباره تنهايي،دوباره سکوت،دوباره من و يک دنيا خاطره...
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی دلم می گیرد
از آدم هایی که در پس نگاه سردشان با لبخندی گرم
فریبت می دهند
دلم می گیرد از خورشیدی که گرم نمی کند
و نوری که تاریکی می دهد
از کلماتی که چون شیرینی افسانه ها فریبت می دهند
دلم می گیرد از سردی
چندش آور دستی که دستت را می فشارد
و نگاهی که به توست و هیچ وقت تو را نمی بیند
از دوستی که برایت
هدیه
دو بال برای پریدن می آورد
و بعد پرواز را با منفور ترین کلمات دنیا معنی می کند
دلم می گیرد از چشم امید داشتنم به این همه هیچ
گاهی حتی
از خودم هم دلم می گیرد!!
 

GMFAR

عضو جدید
من با تو می رسم به تماشای یک غزل...



همه می گویند تکراریست
حـرفــهــایــت...
احـســاســـت...
نـــوشــتــه ات...
تــنــهــایــی ات...
دوست داشتنت...
عــشــقـــت......

مدتهاست رخنه کرده در تار و پودم...


درد دارد ترک کردنش...
باید بستری شوم
برای آغوشت...
می پذیری ام آیا؟؟؟؟؟؟

 

mclaren

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روحـــم آزرده و رنجــــــور اســــت!

حـــــسیــــ شـــبــیـــه بــــهــــ

کــــشـیـــدهـــ شـــدنـــــِ نــــاخـــــن

رویـــ ســــطـــحی صـــافــــــ....
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

چه قدر دوست داشتم تمام دلتنگي هاي اين روزها را با كسي تقسيم مي كردم

و يا كسي بود براي گوش دادن و درد دل كردن...

بماند كه آنقدر فاصله زياد شده كه هرچه فرياد مي زنم گويا صدايم را نه تو مي شنوي و نه هيچ كس ديگر...
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق را وارد کلام کنيم تا به هر عابري سلام کنيم!

و به هر چهره اي که تبسم داشت ما به آن چهره احترام کنيم

زندگي در سلام و پاسخ اوست...

عمر را صرف اين پيام کنيم

عابري شايد عاشقي باشد

پس به هر عابري سلام کنيم...
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز

امروز
مردی که هر روز
از دوری تو
پیرتر می شود را
در آینه دیدم!



 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

فـرهنـگ لـغـتهــا نـيـاز بـه ويــرايــش دارند

بـراي مـعني دلـتـنـگي احتيـاج بــه ايــنهــمـه کـلمه نــيـســت

دلتنـگي يــعنـــي تـــو...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از تو به آسمانها رسیدم ، شدم خورشید و بر روی دنیا تابیدم

از تو به دریاها رسیدم ، مثل یک موج خروشان در آغوش ساحل قلبت خوابیدم

از تو به عشق رسیدم ، عاشق شدم و راز عشق را فهمیدم...

از تو به رویاها رسیدم ، در خیالم به حقیقت رسیدم ،

زندگی ام با تو همین است که من رسیده ام به جایی که

دلم نمیخواد هیچگاه ترک کنم این دنیای عاشقانه را

رها کردی مرا از تنهایی آنگاه که نسیم عشقت گرد و غبارها را از دلم برد،

آنگاه که امواج پر از عشقت غمها را از دلم شست ،

رسیده ام به جایی بهتر از تمام دنیا ، به جایی که پر از آرامش است ،

آری قلبت برایم یک کلبه عاشقانه است ،

که همیشه بمانم در آن ، تا از آن به تو برسم ، تا از تو دوباره به قلبت برسم

از تو به تو رسیدم ، شدم قلبی و برایت تپیدم ،

تا از تپشهای من ، مال تو باشم ،

همیشه و همه جا جزئی از وجود تو باشم...
 

Eshgh Khoodayi

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه حسه بدیه وقتی کسی رو دوست داری ولی زمین و زمان نمی خوان بش برسی!!! چه حسه بدیه اونیکه دوسش داری فک کنه داری بش دروغ میگی!!! چه حسه بدیه دلت تنگ باشه ولی دلیل اروم شدنو ازت بگیرن!!! چه حسه بدیه وقتی هوای دلت افتابیه یه ابر نحس همه چی رو تاریک کنه!!! چه حسه بدیه طعمه ی عقده ی دیگری شی!!! چه حسه بدیه فک کنی داری تموم میشی!!! چه حسه بدیه فک کنی داری تو عشق میسوزی!!! چه حسه بدیهبه خاطر عشقت خورد شی!!! چه حسه بدیه اونیکه دوسش داری بت اعتماد نکنه!!! چه حسه بدیه وقتی هوا صافه یه هو طوفان بگیره!!! چه حسه بدیه اونیکه دوسش داری ازت برنجه!!! چه حسه بدیه وقتی از جون شیرینت برای کسی میگزری ولی اون بهت بی وفایی کنه!!! چه حسه بدیه وقتی بغضت گرفته و میخوای زار بزنی و خودتو خالی کنی ولی نتونی!!! چه حسه بدیه تو روت بت بگن درک دوس داشتنو نداری!!! چه حسه بدیه در عرض 10 ثانیه لحن عشقت عوض شه!!! چه حسه بدیه بت بگن دروغ میگی ولی ندونی چه دروغی گفتی!!! چه حسه بدیهانتظار بکشی تا از اونیکه دوسش داری یه خبر بشنوی!!! چه حسه بدیه شبهاتو با گریه بخوابی!!! چه حسه بدیه ندونی باید گریه کنی یا بخندی!!! چه حسه بدیه وقتی نتونی عشقتو ثابت کنی!!! چه حسه بدیه وقتی مرگو به زندگی ترجیح بدی!! چه حسه بدیه وقتی میخوام دیگه نباشم!!!!!!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه چه خوبــــــــــم اگه بــــــــــــد

اگه دلــــــم حرفی نزد

اگه زمونم بـــــدی کرد

نتـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــرس

با تــــــو میمونم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


يكي بهش زنگ بزنه
بگه هنوز تو فكرشم
بگه هنوز مثل قديم ناز
نگاشو مي كشم
يكي بهش زنگ بزنه
بگه كه مي ميرم براش
بگه هنوزم عاشقم
عاشق اون طعم لباش
بهش بگين اگه يه روز نبينمش
دق مي كنم
دل و براش قربوني با
دليل و منطق مي كنم
بهش بگين اگه بخواد هميشه
عاشق مي مونم
تموم شعرام و براش
با اشك . هق هق مي خونم
من بي اون تموم كارم
آخه مثل اونو از كجا بيارم
بهش بگين اگه بخواد
دنيا رو آتيش مي زنم
اوني كه عاشقه دوتا چشاي آبيشه منم
بهش بگين كه همه چيز بهم ميريزه
وقتي نيست
اگه نباشه ديگه مردن حتي كار سختي نيست
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ســــر زده بيــــــا …

کمــــــے آشفتــــگي بــــد نـيست …

آن وقــــــت …

تکــــــاندن ِ شانــــــه هاے ِ پُـر غُـبــــــار

و مُرتب کردن ِ موهــــــاے ِ پريـشــــــانت ،

بهانـــــــہ اے مـےشود براے ِ زندگـــــــے . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه پوچ و احمقانه
با اشکهایم مرورت میکنم
و در میان شوری اشک
شیرینی خاطرات لبخند تورا میچشم
نمیدانم تا کجا رمق خواهم داشت
تا تو را با وقاحت برای خود بخواهم . . .
و امیدی گستاخانه به بودنت تا ابد . . .
اما
همواره دوستت دارم
دل افسار گسیخته . . .
و عقل متحیر از این لجاجت . . .
مرا در آغوش کش
و با بوسه هایت مرگ را به کامم بفشان
تا آرام گیرم . ..
مرگ را می خواهم . . .
بغض های شبانه روزی
توان نفس زدن را از من گرفته اند
میبینی ؟
ریشه دوانده ای . . .
محکم و استوار . . .
که حتی طوفان نفرت نیز تو را از جای نخواهد کند
دوستت دارم . . .
دوستت دارم . . .
دوستت دارم . . .
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا