مشاعرۀ سنّتی

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به لهجه خودمون::::

توام گوشـادا وا کـون، دیگه شعـری آخِرِس
مـا میبـاس جــدا بشیم، اینجـوری خیلی بِیتِـرِس
کلّه من که دیگه داغ نیس، خیلی یَم چایده شُدِه س
هِی نگو دوسِد دارم، این حرفا بی فایده شُدِه س
تو پاچِم مار بوده سا خیال می کردم آدِمِه س
کوچه علی چپ نرو، خُب می دونی که من چِمِس
تازه فمیدم چرا گوشید همیشه مشغولِه س
حتمن اون خوشگلا، خوش تیپّا، جیبی شَم پُر پولِه س
دیگه دَسِّد رو شُده س، چاخان ماخان برام نکون
وَخی اِز پیشم برو، یه روز با این یه روز با اون
دیگه نه زنگ می زِنی نه اِس اِم اِس برام میدِی
دنبالی من نیمیای پِیغوم به هیچ کِس نیمیدِی
دیگه اَسِش برا من یُخده چی ارزش نداری
مِثی شلواری شُدِه ی که یه وِجِب کِش نداری
حَیفی من که عُمریما به پایی عِشقی تو دادم
تو را نشناخـدَما با کلّـه تو دامِـد اُفتـادم
یادَمه س برا نَنِـم یه چای اُوُردَم دو تا قنـد
چایّا خـورد، آ گُف: نَنـه تـو این زمونه دل نبند
تو دلم خندیدما گُفدَم چی چی میگوی نَنه
اون که من دوسِش دارم همیشه به یادی مَنه
خُدا رحمِتِه ش کونِد آدِما را شِناخده بود
اونم انگار مثی من نامردی خیلی دیده بود
بِگذِریم، آب که دیگه اِز سَری ما یکی گُذِش
خوش باشین با هم دادا، وَعدِه مونَم باغی بِهِش
ماه عباد تست و من با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست
لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به لهجه خودمون::::

توام گوشـادا وا کـون، دیگه شعـری آخِرِسمـا میبـاس جــدا بشیم، اینجـوری خیلی بِیتِـرِسکلّه من که دیگه داغ نیس، خیلی یَم چایده شُدِه سهِی نگو دوسِد دارم، این حرفا بی فایده شُدِه ستو پاچِم مار بوده سا خیال می کردم آدِمِه سکوچه علی چپ نرو، خُب می دونی که من چِمِستازه فمیدم چرا گوشید همیشه مشغولِه سحتمن اون خوشگلا، خوش تیپّا، جیبی شَم پُر پولِه سدیگه دَسِّد رو شُده س، چاخان ماخان برام نکونوَخی اِز پیشم برو، یه روز با این یه روز با اوندیگه نه زنگ می زِنی نه اِس اِم اِس برام میدِیدنبالی من نیمیای پِیغوم به هیچ کِس نیمیدِیدیگه اَسِش برا من یُخده چی ارزش نداریمِثی شلواری شُدِه ی که یه وِجِب کِش نداریحَیفی من که عُمریما به پایی عِشقی تو دادمتو را نشناخـدَما با کلّـه تو دامِـد اُفتـادمیادَمه س برا نَنِـم یه چای اُوُردَم دو تا قنـدچایّا خـورد، آ گُف: نَنـه تـو این زمونه دل نبندتو دلم خندیدما گُفدَم چی چی میگوی نَنهاون که من دوسِش دارم همیشه به یادی مَنهخُدا رحمِتِه ش کونِد آدِما را شِناخده بوداونم انگار مثی من نامردی خیلی دیده بودبِگذِریم، آب که دیگه اِز سَری ما یکی گُذِشخوش باشین با هم دادا، وَعدِه مونَم باغی بِهِش

خیلی با حال بود.........:biggrin:
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به لهجه خودمون::::

توام گوشـادا وا کـون، دیگه شعـری آخِرِس
مـا میبـاس جــدا بشیم، اینجـوری خیلی بِیتِـرِس
کلّه من که دیگه داغ نیس، خیلی یَم چایده شُدِه س
هِی نگو دوسِد دارم، این حرفا بی فایده شُدِه س
تو پاچِم مار بوده سا خیال می کردم آدِمِه س
کوچه علی چپ نرو، خُب می دونی که من چِمِس
تازه فمیدم چرا گوشید همیشه مشغولِه س
حتمن اون خوشگلا، خوش تیپّا، جیبی شَم پُر پولِه س
دیگه دَسِّد رو شُده س، چاخان ماخان برام نکون
وَخی اِز پیشم برو، یه روز با این یه روز با اون
دیگه نه زنگ می زِنی نه اِس اِم اِس برام میدِی
دنبالی من نیمیای پِیغوم به هیچ کِس نیمیدِی
دیگه اَسِش برا من یُخده چی ارزش نداری
مِثی شلواری شُدِه ی که یه وِجِب کِش نداری
حَیفی من که عُمریما به پایی عِشقی تو دادم
تو را نشناخـدَما با کلّـه تو دامِـد اُفتـادم
یادَمه س برا نَنِـم یه چای اُوُردَم دو تا قنـد
چایّا خـورد، آ گُف: نَنـه تـو این زمونه دل نبند
تو دلم خندیدما گُفدَم چی چی میگوی نَنه
اون که من دوسِش دارم همیشه به یادی مَنه
خُدا رحمِتِه ش کونِد آدِما را شِناخده بود
اونم انگار مثی من نامردی خیلی دیده بود
بِگذِریم، آب که دیگه اِز سَری ما یکی گُذِش
خوش باشین با هم دادا، وَعدِه مونَم باغی بِهِش

شمعی فروخت چهره که پروانه‌ی تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه‌ی تو بود
خم فلک که چون مه و مهرش پیاله‌هاست
خود جرعه نوش گردش پیمانه‌ی تو بود
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این بهشت، سیب منی گندم منی
ای ناگزیرِ دیدنی اما نچیدنی

طعم تو را همیشه ولی بو کشیده‌ام
آنگاه که کنارَمی و حرف می‌زنی

یک چشمه شعرم و غزل‌ام نطفه بسته است
در هر زنی که شسته در این آب‌ها تنی

حالا تو هم دچار منی، چون از این قفس
حتی اگر رها بشوی دل نمی‌کنی

شاعر شنیدنی‌ست ولی من پر از غم‌ام
آن‌قدر که نه دیدنی‌ام نه شنیدنی

مشنو مرا و شرح ملال‌آور مرا
من ناشنیدنی‌ترم از هر نگفتنی ..

شمعی فروخت چهره که پروانه‌ی تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه‌ی تو بود
خم فلک که چون مه و مهرش پیاله‌هاست
خود جرعه نوش گردش پیمانه‌ی تو بود
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این بهشت، سیب منی گندم منی
ای ناگزیرِ دیدنی اما نچیدنی

طعم تو را همیشه ولی بو کشیده‌ام
آنگاه که کنارَمی و حرف می‌زنی

یک چشمه شعرم و غزل‌ام نطفه بسته است
در هر زنی که شسته در این آب‌ها تنی

حالا تو هم دچار منی، چون از این قفس
حتی اگر رها بشوی دل نمی‌کنی

شاعر شنیدنی‌ست ولی من پر از غم‌ام
آن‌قدر که نه دیدنی‌ام نه شنیدنی

مشنو مرا و شرح ملال‌آور مرا
من ناشنیدنی‌ترم از هر نگفتنی ..


یه‌ پرنده‌ ، یه‌ امیدی‌ ، مث‌ِ دفترِ سفیدی‌
خط‌ّ خورشیدِ چشات‌ُ ، روی‌ مشق‌ِ شب‌ کشیدی‌
یه‌ نشونه‌ ، یه‌ چراغی‌ ، درِ نقره‌کوب‌ِ باغی‌
برای‌ ساحل‌ِ خلوت‌ ، مث‌ِ تابستون‌ِ داغی‌
مثل‌ِ دریا پُرِ رازی‌ ، از ترانه‌ بی‌نیازی‌
تیله‌ی‌ آخرِ عشقی‌ ، برای‌ نجات‌ِ بازی‌
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یارت شوم یارت شوم،هر چند آزارم كنی
نازت كشم نازت كشم،گر در جهان خوارم كنی
بر من پسندی گر منم دل را نساز غرق غم
باشد شفا بخش دلم،كز عشق بیمارم كنی
گر رانیم از كوی خود،ور باز خوانی سوی خود
با قهر و مهرت خوش دلم ، هر عشوه در كارم كنی
من طایر پر بسته ام،در كنج غم بنشسته ام
من گر قفس بشكسته ام،تا خود گرفتارم كنی
من عاشق دلداده ام بهر بلا آماده ام
یار من دلداده شو، تا با بلا یارم كنی
ما را چو كردی امتحان،ناچار گردی مهربان
رحم آر ای آرام جان بر این دل زارم كنی
گر حال دشنامم دهی روز دگر جانم دهی
كامم دهی الطاف بسیارم كنی

یه‌ پرنده‌ ، یه‌ امیدی‌ ، مث‌ِ دفترِ سفیدی‌
خط‌ّ خورشیدِ چشات‌ُ ، روی‌ مشق‌ِ شب‌ کشیدی‌
یه‌ نشونه‌ ، یه‌ چراغی‌ ، درِ نقره‌کوب‌ِ باغی‌
برای‌ ساحل‌ِ خلوت‌ ، مث‌ِ تابستون‌ِ داغی‌
مثل‌ِ دریا پُرِ رازی‌ ، از ترانه‌ بی‌نیازی‌
تیله‌ی‌ آخرِ عشقی‌ ، برای‌ نجات‌ِ بازی‌
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یارت شوم یارت شوم،هر چند آزارم كنی
نازت كشم نازت كشم،گر در جهان خوارم كنی
بر من پسندی گر منم دل را نساز غرق غم
باشد شفا بخش دلم،كز عشق بیمارم كنی
گر رانیم از كوی خود،ور باز خوانی سوی خود
با قهر و مهرت خوش دلم ، هر عشوه در كارم كنی
من طایر پر بسته ام،در كنج غم بنشسته ام
من گر قفس بشكسته ام،تا خود گرفتارم كنی
من عاشق دلداده ام بهر بلا آماده ام
یار من دلداده شو، تا با بلا یارم كنی
ما را چو كردی امتحان،ناچار گردی مهربان
رحم آر ای آرام جان بر این دل زارم كنی
گر حال دشنامم دهی روز دگر جانم دهی
كامم دهی الطاف بسیارم كنی

یه‌ ترانه‌ هَس‌ تو قلبم‌ که‌ هنوز نخونده‌ مونده‌
فکرِ خوندن‌ِ یه‌ حرفش‌ همه‌ عمرم‌ُ سوزونده‌
تا حالا هر چی‌ که‌ داشتم‌ ، سرِ خوندنش‌ گذاشتم‌
صد دفه‌ شکستم‌ اما رو ترانه‌ پا نذاشتم‌
اگه‌ اون‌ ترانه‌ باشه‌ ، هیچ‌ دلی‌ تیره‌ نمی‌شه‌
دیگه‌ هیچ‌ نگاه‌ِ خیسی‌ به‌ افق‌ خیره‌ نمی‌شه‌
وقتی‌ اون‌ شعرُ بخونم‌ پرده‌ها رُ می‌سوزونم‌
دستا رُ به‌ سیب‌ِ سرخ‌ِ باغ‌ِ قصه‌ می‌رسونم‌
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از تعهد شمشیر و قلب بیزارم .

نه از وقاحت تیغ برهنه‌ی تهمت

نه از شماتت نفرت

که گاهواره‌ی من تلخ تلخ می نالید :

بخواب فرزندم،

به پشت پلک تو پر از لالایی‌ست

بهانه در رگ من شیهه می کشید :

نخواب

زمان بیداری‌ست

هنوز بیدارم

یه‌ ترانه‌ هَس‌ تو قلبم‌ که‌ هنوز نخونده‌ مونده‌
فکرِ خوندن‌ِ یه‌ حرفش‌ همه‌ عمرم‌ُ سوزونده‌
تا حالا هر چی‌ که‌ داشتم‌ ، سرِ خوندنش‌ گذاشتم‌
صد دفه‌ شکستم‌ اما رو ترانه‌ پا نذاشتم‌
اگه‌ اون‌ ترانه‌ باشه‌ ، هیچ‌ دلی‌ تیره‌ نمی‌شه‌
دیگه‌ هیچ‌ نگاه‌ِ خیسی‌ به‌ افق‌ خیره‌ نمی‌شه‌
وقتی‌ اون‌ شعرُ بخونم‌ پرده‌ها رُ می‌سوزونم‌
دستا رُ به‌ سیب‌ِ سرخ‌ِ باغ‌ِ قصه‌ می‌رسونم‌
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از تعهد شمشیر و قلب بیزارم .

نه از وقاحت تیغ برهنه‌ی تهمت

نه از شماتت نفرت

که گاهواره‌ی من تلخ تلخ می نالید :

بخواب فرزندم،

به پشت پلک تو پر از لالایی‌ست

بهانه در رگ من شیهه می کشید :

نخواب

زمان بیداری‌ست

هنوز بیدارم

ما دوتا پولک‌ِ نوریم‌ رو یه‌ ترمه‌ی‌ سیاه‌
یه‌ گُذر با دو تا فانوس‌ ، یه‌ شبیم‌ با دوتا ماه‌
نکنه‌ یه‌ شب‌ ستاره‌ی‌ تو روشن‌ نباشه‌
نکنه‌ یه‌ وقت‌ من‌ُ جا بذاری‌ تو نیمه‌ راه‌

نکنه‌ پنجره‌ت‌ُ یکی‌ ببنده‌ ! نازنین‌ !
نکنه‌ چشمکت‌ُ بدزدن‌ از شب‌ِ زمین‌ !
بی‌تو من‌ جایی‌ ندارم‌ تو تموم‌ِ آسمون‌ !
بی‌تو من‌ سایه‌ی‌ یک‌ ستاره‌اَم‌ ! فقط‌ همین‌ !
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیوتن اگر جاذبه را درست می‌فهمید معشوقه‌اش از درخت متنفر نبود .و در دفتر خاطراتش نمی‌نوشت :" اشک‌های من هم به زمین می‌افتاداما تو سیب را ترجیح دادی "
ما دوتا پولک‌ِ نوریم‌ رو یه‌ ترمه‌ی‌ سیاه‌
یه‌ گُذر با دو تا فانوس‌ ، یه‌ شبیم‌ با دوتا ماه‌
نکنه‌ یه‌ شب‌ ستاره‌ی‌ تو روشن‌ نباشه‌
نکنه‌ یه‌ وقت‌ من‌ُ جا بذاری‌ تو نیمه‌ راه‌

نکنه‌ پنجره‌ت‌ُ یکی‌ ببنده‌ ! نازنین‌ !
نکنه‌ چشمکت‌ُ بدزدن‌ از شب‌ِ زمین‌ !
بی‌تو من‌ جایی‌ ندارم‌ تو تموم‌ِ آسمون‌ !
بی‌تو من‌ سایه‌ی‌ یک‌ ستاره‌اَم‌ ! فقط‌ همین‌ !
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیوتن اگر جاذبه را درست می‌فهمید معشوقه‌اش از درخت متنفر نبود .و در دفتر خاطراتش نمی‌نوشت :" اشک‌های من هم به زمین می‌افتاداما تو سیب را ترجیح دادی "

ياران موافق همه از دست شدند

در پای اجل يکان یکان پست شدند

بودیم به یک شراب در مجلس عمر

یک دور ز ما پیشترَک مست شدند
 

mx_2000

عضو جدید
ياران موافق همه از دست شدند

در پای اجل يکان یکان پست شدند

بودیم به یک شراب در مجلس عمر

یک دور ز ما پیشترَک مست شدند


دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

مگر تو روي بپوشي و فتنه باز نشاني
كه من قرار ندارم كه ديده از تو بپوشم
 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز
مکن با معشوقه ات به پایان تو کار
که انگه تو خوشونود باشیو او رستگار
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
مکن با معشوقه ات به پایان تو کار
که انگه تو خوشونود باشیو او رستگار

روزگار است اين كه گه عزت دهد گه خوار دارد

چرخ بازيگر ازين بازيچه ها بسيار دارد

 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم غربت زنگ آخر گرفت

نگاهم که کردي دلم پر گرفت


نگاهم که کردي سکوتم شکست

درون دلم عشق گويي نشست

نگاهم که کردي زمان صبر کرد

دل آسمان را پر از ابر کرد

و بعد از نگاه تو باران گرفت

و عشقي درون تنم جان گرفت

نگاهم کن و باز با من بمان

تو حرف دل بي کسم را بخوان

نگاهم کن اي زندگي بخش من

دانا به سر ندارد جز فکر آن سرایش .......بودا به بت چینی دیگر صفا ندارد
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم غربت زنگ آخر گرفت

نگاهم که کردي دلم پر گرفت


نگاهم که کردي سکوتم شکست

درون دلم عشق گويي نشست

نگاهم که کردي زمان صبر کرد

دل آسمان را پر از ابر کرد

و بعد از نگاه تو باران گرفت

و عشقي درون تنم جان گرفت

نگاهم کن و باز با من بمان

تو حرف دل بي کسم را بخوان

نگاهم کن اي زندگي بخش من


نگات قشنگه وليكن يه كم عجيب و مبهمه

من از كجا شروع كنم دوست دارم يه عالمه

من و گذاشتي و بازم يه بار ديگه رفتي سفر

نمي دونم شايد سفر براي دردات مرهمه


تا وقتي اينجا بموني يه حالت عجيبيه


من چه جوري واست بگم بارون قشنگ و نم نمه


هواي رفتن كه كني واسه تو فرقي نداره


اما به جون اون چشات مرگ گلاي مريمه


آخرشم دق مي كنم تا من و دوست داشته باشي


مردن كه از عاشقيه يك دفه نيست كه كم كمه


من نمي دونم تو چرا اينجور نگاهم مي كني


زير نگاه نافذت نگاه عاشقم خمه


مي پرسم از چشماي تو ممكنه اينجا بموني ؟


مي خندي و جواب مي دي رفتن من مسلمه


برو به خاطر خودت اما به من قول بده


هرجاي دنيا كه بري ديگه نشو مال همه


رسمه كه لحظه ي سفر يادگاري به هم مي دن


قشنگ ترين هديه ي تو تو قلب من يه مشت غمه


شايد اين و بهم دادي كه هميشه با من باشه


حق با تو ا تو راست مي گي غمت هميشه پيشمه


ديدي گلا شب كه ميشه اشكاشونو رو مي كنن


يادت باشه چشم منم هميشه غرق شبنمه


تو مي ري و اسم من و از رو دلت خط مي زني


اسم قشنگ تو ولي هميشه هرجا يادمه


چشماي روشنت يه كم كاشكه هواي من رو داشت


تنها توقعم فقط يه بار جواب ناممه
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حلالم کن دارم میرم ...چقدراین لحظه دلگیره
گناهی گردن مانیست ...همش تقصیر تقدیره

نگام کن لحظه ی رفتن ...چه تلخه این هم آغوشی

چه وحشتناکه دل کندن ...چقدر سخته فراموشیپرازبغضم پرازگریه ...پرازتلخی وشیرینی

حلالم کن دارم میرم ...منوهرگز نمی بینی

حلالم کن اگه دستام ...به دستای توعادت کرد

آخه دنیای عاشق کش ...به ما دوتا خیانت کرد

کلاف آرزوهامو ...چراهیشکی نمی بافه

برای ما دوتا عاشق ...جدایی دورازانصافه

تمام سهم من از تو ...یه حلقه س که توو دستامه

تمام سهم تو ازمن ...یه عشق بی سرانجامه

تو بارونی ترین ابری ...من از پاییز لبریزم
چه معصومانه می باری ...چه مظلومانه می ریزم






نگات قشنگه وليكن يه كم عجيب و مبهمه

من از كجا شروع كنم دوست دارم يه عالمه

من و گذاشتي و بازم يه بار ديگه رفتي سفر

نمي دونم شايد سفر براي دردات مرهمه

تا وقتي اينجا بموني يه حالت عجيبيه

من چه جوري واست بگم بارون قشنگ و نم نمه

هواي رفتن كه كني واسه تو فرقي نداره

اما به جون اون چشات مرگ گلاي مريمه

آخرشم دق مي كنم تا من و دوست داشته باشي

مردن كه از عاشقيه يك دفه نيست كه كم كمه

من نمي دونم تو چرا اينجور نگاهم مي كني

زير نگاه نافذت نگاه عاشقم خمه

مي پرسم از چشماي تو ممكنه اينجا بموني ؟

مي خندي و جواب مي دي رفتن من مسلمه

برو به خاطر خودت اما به من قول بده

هرجاي دنيا كه بري ديگه نشو مال همه

رسمه كه لحظه ي سفر يادگاري به هم مي دن

قشنگ ترين هديه ي تو تو قلب من يه مشت غمه

شايد اين و بهم دادي كه هميشه با من باشه

حق با تو ا تو راست مي گي غمت هميشه پيشمه

ديدي گلا شب كه ميشه اشكاشونو رو مي كنن

يادت باشه چشم منم هميشه غرق شبنمه

تو مي ري و اسم من و از رو دلت خط مي زني

اسم قشنگ تو ولي هميشه هرجا يادمه

چشماي روشنت يه كم كاشكه هواي من رو داشت

تنها توقعم فقط يه بار جواب ناممه
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حلالم کن دارم میرم ...چقدراین لحظه دلگیره
گناهی گردن مانیست ...همش تقصیر تقدیره

نگام کن لحظه ی رفتن ...چه تلخه این هم آغوشی

چه وحشتناکه دل کندن ...چقدر سخته فراموشیپرازبغضم پرازگریه ...پرازتلخی وشیرینی

حلالم کن دارم میرم ...منوهرگز نمی بینی

حلالم کن اگه دستام ...به دستای توعادت کرد

آخه دنیای عاشق کش ...به ما دوتا خیانت کرد

کلاف آرزوهامو ...چراهیشکی نمی بافه

برای ما دوتا عاشق ...جدایی دورازانصافه

تمام سهم من از تو ...یه حلقه س که توو دستامه

تمام سهم تو ازمن ...یه عشق بی سرانجامه

تو بارونی ترین ابری ...من از پاییز لبریزم
چه معصومانه می باری ...چه مظلومانه می ریزم

من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشمات و واکن
تو میگی من و رها کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمی شه
من میگم تنهام می ذاری
تو میگی طاقت نداری
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا که یکباره چشم در رخت افتاد ..........زین شعر بجانم افتاد


دیدم شتابان میروی ، گفتم کجا؟ یکدم بمان
گفتی نمی خواهم تو را ، تنها بمان با مردمان
گفتم نشاید اینچنین با این دلم بازی کنی
گفتی که نتوانی مرا با گریه ات راضی کنی
گفتم در این شهر خشن ، در خانه ماندن بهتر است
باید ز مار سمی خوشرنگ دنیا دل گسست
گفتی خمش ، من میروم، با تو نماند هیچکس
بودن کنارت در قفس؟ هیهات! حتی یک نفس


گفتم که پس یکدم بمان تا روی ماهت بنگرم
گفتی که من مه نیستم ، خود سوی ماه دیگرم
گفتم مرا با خود ببر ، گفتی نخواهم دردسر
گفتم خبر از من بگیر ، گفتی نگیر از من خبر
گفتم که تا برگشتنت من منتظر می ایستم
گفتی به فکر من مباش ، من هم به فکرت نیستم
گفتم چه شد پیمان تو ؟ تا انتهای جان تو
خندیدی و گفتی به من ،‏ طومار آن از آن تو




من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشمات و واکن
تو میگی من و رها کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمی شه
من میگم تنهام می ذاری
تو میگی طاقت نداری
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا که یکباره چشم در رخت افتاد ..........زین شعر بجانم افتاد


دیدم شتابان میروی ، گفتم کجا؟ یکدم بمان
گفتی نمی خواهم تو را ، تنها بمان با مردمان
گفتم نشاید اینچنین با این دلم بازی کنی
گفتی که نتوانی مرا با گریه ات راضی کنی
گفتم در این شهر خشن ، در خانه ماندن بهتر است
باید ز مار سمی خوشرنگ دنیا دل گسست
گفتی خمش ، من میروم، با تو نماند هیچکس
بودن کنارت در قفس؟ هیهات! حتی یک نفس


گفتم که پس یکدم بمان تا روی ماهت بنگرم
گفتی که من مه نیستم ، خود سوی ماه دیگرم
گفتم مرا با خود ببر ، گفتی نخواهم دردسر
گفتم خبر از من بگیر ، گفتی نگیر از من خبر
گفتم که تا برگشتنت من منتظر می ایستم
گفتی به فکر من مباش ، من هم به فکرت نیستم
گفتم چه شد پیمان تو ؟ تا انتهای جان تو
خندیدی و گفتی به من ،‏ طومار آن از آن تو

وقت اجلم ناله نه از رفتن جانست
از یار جدا میشوم این ناله از آن است
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تکرار شو شاید ما سهم هم باشیم
شاید به جرم عشق ما متهم باشیم
باز در حضور تو آشفته خویشم
در سفره عشقت درویش درویشم

مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه
من باشم و تو باشي و يه شب مهتابي باشه


امشب مي خوام از آسمون ياسهاي خوشبو بچينم
امشب مي خوام عكس تو رو تو خواب گل ها ببينم

كاشكي بدوني چشمات رو به صد تا دنيا نمي دم
يه موج گيسوي تو رو به صد تا دريا نمي دم

كاش تو هواي عاشقي هميشه پيشم بموني
از تو كتاب زندگي حرفاي رنگي بخوني

حتي اگه دلت نخواد اسم تو ، تو قلب منه
چهره تو يادم مياد وقتي كه بارون مي زنه

امشب مي خوام براي تو يه فال حافظ بگيرم
اگر كه خوب در نيومد به احترامت بميرم

امشب مي خوام رو آسمون عكس چشات رو بكشم
اگر نگاهم نكني ناز نگات رو بكشم

مي خوام تو رو قسم بدم به جون هر چي عاشقه
به جون هر چي قلب صاف رنگ گل شقايقه

يه وقتي كه من نبودم بي خبر از اينجا نري
بدون يه خداحافظي پر نزني تنها نري

وقتي كه اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه
 

مهندکس

عضو جدید
مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه
من باشم و تو باشي و يه شب مهتابي باشه


امشب مي خوام از آسمون ياسهاي خوشبو بچينم
امشب مي خوام عكس تو رو تو خواب گل ها ببينم

كاشكي بدوني چشمات رو به صد تا دنيا نمي دم
يه موج گيسوي تو رو به صد تا دريا نمي دم

كاش تو هواي عاشقي هميشه پيشم بموني
از تو كتاب زندگي حرفاي رنگي بخوني

حتي اگه دلت نخواد اسم تو ، تو قلب منه
چهره تو يادم مياد وقتي كه بارون مي زنه

امشب مي خوام براي تو يه فال حافظ بگيرم
اگر كه خوب در نيومد به احترامت بميرم

امشب مي خوام رو آسمون عكس چشات رو بكشم
اگر نگاهم نكني ناز نگات رو بكشم

مي خوام تو رو قسم بدم به جون هر چي عاشقه
به جون هر چي قلب صاف رنگ گل شقايقه

يه وقتي كه من نبودم بي خبر از اينجا نري
بدون يه خداحافظي پر نزني تنها نري

وقتي كه اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه

همزبانی نیست تابرگویمش
راز این اندوه وحشتبار خویش
بی گمان هرگز کسی چون من نکرد
خویشتن را مایه آزارخویش
ازمنست این غم که برجان من است
دیگراین خودکرده را تدبیر نیست..
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
همزبانی نیست تابرگویمش
راز این اندوه وحشتبار خویش
بی گمان هرگز کسی چون من نکرد
خویشتن را مایه آزارخویش
ازمنست این غم که برجان من است
دیگراین خودکرده را تدبیر نیست..


تاراج دل ما همه ي اصل کلام است

آغاز سخن گفتن يك جمله سلام است
يک جمله بگو تا که دلم شعر سرايد
اين دل ز فراق لب تو همچو کباب است
گر نکتهي مبهم تو به شعرم داري
اين شعر که از دل بدرايد چو جواب است



 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز


تاراج دل ما همه ي اصل کلام است

آغاز سخن گفتن يك جمله سلام است
يک جمله بگو تا که دلم شعر سرايد
اين دل ز فراق لب تو همچو کباب است
گر نکتهي مبهم تو به شعرم داري
اين شعر که از دل بدرايد چو جواب است




تاریخ دین ما پر است از عشقو محبت ،جانا************سر منشا آن همی سرشت است جانا
زین پس به کنا ر عالمان ، تو بخوان**************** سر منزل محبوب همین جاست جانا
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاریخ دین ما پر است از عشقو محبت ،جانا************سر منشا آن همی سرشت است جانا
زین پس به کنا ر عالمان ، تو بخوان**************** سر منزل محبوب همین جاست جانا


اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی// وانگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا