احتیاج به کمک دارم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

spirit*

عضو جدید
سلام
من یه مشکلی دارم میخوام از بچه های اینجا کمک بگیرم
اکثر شما ها کنکور رو پشت سر گذاشتین مشکل منم مربوط میشه به کنکور
متاسفانه سال اول کنکورم اصلا درس نخوندم
همش خودم رو با کارای مختلف مشغول میکردم
آخرش هم یه رشته ای قبول شدم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم
حالا نشستم برا خوندن که دوباره کنکور بدم
از اول مهر شروع کردم آزمون های قلم چی رو هم ثبت نام کردم
خیلی با انرژی شروع کرده بودم
ترازم آزمون اول 5000, آزمون دوم 5200 بود ولی متاسفانه آزمون آخر رو خیلی افت کردم و ترازم شده 4400
همش حس سال کنکورم رو دارم
دستم به درس و کتاب نمیره
خودم رو مشغول کارای مختلف میکنم مثل تلویزیون, اینترنت...
میدونم باید درس بخونم
میدونم تنها راهمه
ولی درس خوندنم نمیاد! نمیاد!
خواهش میکنم کمکم کنین
 

etnn

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
من یه مشکلی دارم میخوام از بچه های اینجا کمک بگیرم
اکثر شما ها کنکور رو پشت سر گذاشتین مشکل منم مربوط میشه به کنکور
متاسفانه سال اول کنکورم اصلا درس نخوندم
همش خودم رو با کارای مختلف مشغول میکردم
آخرش هم یه رشته ای قبول شدم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم
حالا نشستم برا خوندن که دوباره کنکور بدم
از اول مهر شروع کردم آزمون های قلم چی رو هم ثبت نام کردم
خیلی با انرژی شروع کرده بودم
ترازم آزمون اول 5000, آزمون دوم 5200 بود ولی متاسفانه آزمون آخر رو خیلی افت کردم و ترازم شده 4400
همش حس سال کنکورم رو دارم
دستم به درس و کتاب نمیره
خودم رو مشغول کارای مختلف میکنم مثل تلویزیون, اینترنت...
میدونم باید درس بخونم
میدونم تنها راهمه
ولی درس خوندنم نمیاد! نمیاد!
خواهش میکنم کمکم کنین

من فکر میکنم چون هدف مشخصی ندارید اینطوری بی انگیزه شدید.....فکرتون رو روی هدفتون متمرکز کنید(یه رشته و دانشگاهی که بهش علاقه دارید رو انتخاب بشید و فقط روی اون متمرکز بشید).....مثلا من خودم گفتم من باید مهندسی کامپیوتر یا ای تی دانشگاه اصفهان قبول شم چون به این رشته خییلی علاقه داشتم....الانم مهندسی کامپیوتر میخونم .....قبول شدم چون واقعا هدف داشتم....ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازه است...:)
قلم چی رو هم جدی بگیر...واسه من که خییلی خوب بوده...با برنامش برو جلو....انشالله قبول میشی...
 

behnam_nurse86

عضو جدید
سلام
من یه مشکلی دارم میخوام از بچه های اینجا کمک بگیرم
اکثر شما ها کنکور رو پشت سر گذاشتین مشکل منم مربوط میشه به کنکور
متاسفانه سال اول کنکورم اصلا درس نخوندم
همش خودم رو با کارای مختلف مشغول میکردم
آخرش هم یه رشته ای قبول شدم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم
حالا نشستم برا خوندن که دوباره کنکور بدم
از اول مهر شروع کردم آزمون های قلم چی رو هم ثبت نام کردم
خیلی با انرژی شروع کرده بودم
ترازم آزمون اول 5000, آزمون دوم 5200 بود ولی متاسفانه آزمون آخر رو خیلی افت کردم و ترازم شده 4400
همش حس سال کنکورم رو دارم
دستم به درس و کتاب نمیره
خودم رو مشغول کارای مختلف میکنم مثل تلویزیون, اینترنت...
میدونم باید درس بخونم
میدونم تنها راهمه
ولی درس خوندنم نمیاد! نمیاد!
خواهش میکنم کمکم کنین
تنها چیزی که بهت کمک میکنه این هست که بری یه سری به دانشجوها و افراد اون رشته بزنی که دوست داری قبول بشی
مثلا فرضا دندونپزشکی رو دوست داری یه سری برو دانشکده دندانپزشکی شهرتون یه گشتی بزن و هدفت رو بذار رو همون این خیلی میتونه بهت کمک کنه
 

SHELLBY

کاربر بیش فعال
من برای کنکور ارشد دقیقا وضعیت شما برام پیش آمد.
بنظر من از اطرافیانتون بخواهید که هر وقت دارید کارهای بیهوده میکنید یا درس نمیخونید بهتون تذکر بدن.
سعی کنید با دوستان دیگه ای که دارن برای کنکور میخونن در ارتباط باشید،با هم تماس بگیرید ، به منزل همدیگه برید و گاهی با هم درس بخونید و از کنکور و پیشروی در درسها با هم صحبت کنید.
حتما یه برنامه ورزشی در محیط باز داشته باشید، حداقل هفته ای دوبار. فوتبال، دویدن، دوچرخه سواری یا هر چیز دیگه ای...
;) موفق باشید
 

chik.chik.jhik

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم مشکل شما رو داشتم و رشته ای که قبول شده بودم رو اصلا دوس نداشتم تازه مشکلم شدیدتر هست آخه روزانه بودم, بعده 2ترم حالا انصراف دادم که دوباره کنکور بدم
سعی کنین هدف داشته باشین
رشته ای رو که بهش علاقه دارین درنظر بگیرین تو همه لحظه های زندگیتون با خودتون داشته باشینش
فرضا رشته ی پزشکی رو دوس داشته باشین قبل از هر کاری از خودتون بپرسین اگه یه پزشک بودم تو این موقعیت چه کاری انجام میدادم
اینو هم همیشه یادتون باشه که سال بعده خودتون رو تصور کنین... وقتی به هدفتون رسیدین...
در ضمن همیشه و همه جا خدایی هست که زحمت های هیچکس رو بی نتیجه نمیذاره
بهش توکل کنین
اینا چیزایی بودن که برا موفقیت من خیلی موثر بودن
موفق باشین;)
 

*Chakavak*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
من یه مشکلی دارم میخوام از بچه های اینجا کمک بگیرم
اکثر شما ها کنکور رو پشت سر گذاشتین مشکل منم مربوط میشه به کنکور
متاسفانه سال اول کنکورم اصلا درس نخوندم
همش خودم رو با کارای مختلف مشغول میکردم
آخرش هم یه رشته ای قبول شدم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم
حالا نشستم برا خوندن که دوباره کنکور بدم
از اول مهر شروع کردم آزمون های قلم چی رو هم ثبت نام کردم
خیلی با انرژی شروع کرده بودم
ترازم آزمون اول 5000, آزمون دوم 5200 بود ولی متاسفانه آزمون آخر رو خیلی افت کردم و ترازم شده 4400
همش حس سال کنکورم رو دارم
دستم به درس و کتاب نمیره
خودم رو مشغول کارای مختلف میکنم مثل تلویزیون, اینترنت...
میدونم باید درس بخونم

میدونم تنها راهمه

ولی درس خوندنم نمیاد! نمیاد!
خواهش میکنم کمکم کنین

سلام
علاوه بر نظرات دوستای خوبم که کاملاً درست میگن،
این فکر رو هم از خودتون دور کنید (بهش میگن قدرت تفکر منفی!)، شما کلی راه دیگه برای موفقیت دارین! البته شاید این یه راه خوب باشه.
به جنبه های مثبتش فکر کنین، که اگر قبول بشین چقد خوب میشه
:w42:

دیدین کسی که داره از یه ارتفاع عبور می کنه، بهش میگن فقط به بالا نگاه کن؟
;)
موفق باشین
:gol:
 

kadoo

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام.دوست عزیز من هم سالی که خودم کنکور دادم رو به یاد دارم البته من پیش دانشگاهی بودم با این حال از اواخر دی تا بعد از عید درس خوندنم افت شدیدی پیدا کرد اصلا حس و حالش رو نداشتم و درس رو گذاشتم یه جورایی کنار
اما شما اشتباه من رو مرتکب نشو باشه ساعت های مطالعاتیت اگر کمتر از قبل شد اشکال نداره ولی به هیچ وجه قطعش نکن.بیخیال هم بشو،راحت و با اشتیاق درست رو بخون .دانشگاه همچین تحفه ای هم نیست که خیال میکنی پس بدون هیچ دغدغه ای بشین خوب و مفهومی بخون تا ترازهات بالا بیاد و ایشالا تو کنکور جواب زحمت هات رو ببینی فعلا با صرف یک افت نا امید نشو وقت بسیاره اتفاقا همیشه مشاورم میگفت اکثرا دسته ای از کسانی که قبول میشن همین هایی هستن که از همین موقع شروع میکنن البته با جدیت تمام.امیدوارم شما هم یکی از همین افراد باشی.
 

spirit*

عضو جدید
میدونم ممکنه نوشته م طولانی بشه خواهش میکنم حوصله کنین تا آخرش رو بخونین واقعا به کمک احتیاج دارم
مشکلات خودم از یه طرف خونواده هم از یه طرف دیگه
هرکی بهم میرسه میشینه به نصیحت کردن
دلم میخواد داد بزنم که بابا بخدا من فقط یه نفر, مخ یه نفر چقد میتونه کشش داشته باشه که هرکی بهش میرسه بخواد چند ساعت نصیحتش کنه
اینجوری نیس که از جو دانشگاه بی خبر باشم
سال قبل دانشجو بودم چون رشته م رو دوس نداشتم گذاشتم کنار
تو دلم قند آب می شد برا پزشکی و پرستاری و مامایی و...
آزمون قبل ترازم شده بود 4400 ولی چون از عواقب بعدش خبر داشتم کارنامه رو دستکاری کردم و گفتم شدم 5300
انقدر عذاب میکشم از این دروغ گفتنم ولی بخدا مجبورم
اصلا بذارین یه چیزی بگم که بفهمین محیط خونواده ی من چه شکلیه
سال اول دبیرستان بودم سر یه قضیه ای تو مدرسه بهم گفتن باید مامانم رو بیاد
مامانم چیکار کرد به نظرتون؟
گفت روم نمیشه من بیام مدرسه بگم دختر من این کارو کرده
خیلی جدی گفت از فردا نمیری مدرسه!!!
فکرشم اذیتم میکنه
نمیدونم برا ترسوندن من میگفت یا واقعا جدی بود
منم کاری رو کردم که نباید میکردم
الانم جای بخیه هاش رو روی مچم دارم
فکر کنین من هیچوقت تنها بیرون نرفتم, هیچوقت تنها لباس انتخاب نکردم... حتی اون یه سالی که دانشگاه بودم برنامه ی تمام کلاسام رو مامانم داشت
اجازه نداشتم از خوابگاه بیرون برم! اول ترم بود با دوستام رفتیم برا کتاب گرفتن از شب قبلش به مامانم گفته بودم, تو راه بودم که بهم زنگ زد اگه نرفتی نرو بابات اجازه نمیده! وقتی گفتم تو راهم شروع کرد به گریه کردن که چرا رفتی!
منم از سری بعدش دیگه بهش نمیگفتم و بیرون میرفتم
الان تو خونه خودمون نیستم و از اول مهر یه جای دیگه میمونم برا درس خوندنم
همه ی اینا برا این بود که یه کوچولو از شرایط خونوادم رو بگم

حالا اصل قضیه اینجاست که امروز هم که کارنامه م رو گرفتم ترازم شده 4900 نسبت به آزمون قبلم 500تا پیشرفت داشتم ولی از بهترین ترازم 400 تا پایین تره
وقتی ازم پرسیدن ترازت چند شده حواسم نبود و گفتم 5300....
باز شروع شد...
تو درس نمیخونی...
تو حواست جای دیگه ست...
خودتو مسخره کردی...
ما رو سرکار گذاشتی...
باور کنین واقعا خسته شدم
دلم میخواد به خدا بگم خداجون این زندگی که دادی ارزونی خودت من مرد این میدون نیستم
کم آوردم
کم آوردممممممممممممممم
 

ava2012

عضو جدید
سلام
من یه مشکلی دارم میخوام از بچه های اینجا کمک بگیرم
اکثر شما ها کنکور رو پشت سر گذاشتین مشکل منم مربوط میشه به کنکور
متاسفانه سال اول کنکورم اصلا درس نخوندم
همش خودم رو با کارای مختلف مشغول میکردم
آخرش هم یه رشته ای قبول شدم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم
حالا نشستم برا خوندن که دوباره کنکور بدم
از اول مهر شروع کردم آزمون های قلم چی رو هم ثبت نام کردم
خیلی با انرژی شروع کرده بودم
ترازم آزمون اول 5000, آزمون دوم 5200 بود ولی متاسفانه آزمون آخر رو خیلی افت کردم و ترازم شده 4400
همش حس سال کنکورم رو دارم
دستم به درس و کتاب نمیره
خودم رو مشغول کارای مختلف میکنم مثل تلویزیون, اینترنت...
میدونم باید درس بخونم
میدونم تنها راهمه
ولی درس خوندنم نمیاد! نمیاد!
خواهش میکنم کمکم کنین

منم پشت کنکوری ام دارم درس می خونم قبلاهیچ انگیزه ای نداشتم برای درس خوندن ولی دوستام باهام حرف زدندکه آینده وزندگیم درگرواین آزمون بزرگه.هم زندگیم هم آینده ی شغلی وهم شخصیتم.حالاکه انگیزه ی کافی دارم سخت درمی خونم تابه اهدافم برسم.توهم اگه انگیزه ی کافی برای درس خوندن داشته باشی می تونی قشنگ بشینی سردرس وکنکورت.موفق باشی
 

یک دختره

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها چیزی که بهت کمک میکنه این هست که بری یه سری به دانشجوها و افراد اون رشته بزنی که دوست داری قبول بشی
مثلا فرضا دندونپزشکی رو دوست داری یه سری برو دانشکده دندانپزشکی شهرتون یه گشتی بزن و هدفت رو بذار رو همون این خیلی میتونه بهت کمک کنه


دقیقا درسته این حرف....

این کار بهت انگیزه میده خیییییییییییلی زیاد....

حتما امتحان کن
 

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
میدونم ممکنه نوشته م طولانی بشه خواهش میکنم حوصله کنین تا آخرش رو بخونین واقعا به کمک احتیاج دارم
مشکلات خودم از یه طرف خونواده هم از یه طرف دیگه
هرکی بهم میرسه میشینه به نصیحت کردن
دلم میخواد داد بزنم که بابا بخدا من فقط یه نفر, مخ یه نفر چقد میتونه کشش داشته باشه که هرکی بهش میرسه بخواد چند ساعت نصیحتش کنه
اینجوری نیس که از جو دانشگاه بی خبر باشم
سال قبل دانشجو بودم چون رشته م رو دوس نداشتم گذاشتم کنار
تو دلم قند آب می شد برا پزشکی و پرستاری و مامایی و...
آزمون قبل ترازم شده بود 4400 ولی چون از عواقب بعدش خبر داشتم کارنامه رو دستکاری کردم و گفتم شدم 5300
انقدر عذاب میکشم از این دروغ گفتنم ولی بخدا مجبورم
اصلا بذارین یه چیزی بگم که بفهمین محیط خونواده ی من چه شکلیه
سال اول دبیرستان بودم سر یه قضیه ای تو مدرسه بهم گفتن باید مامانم رو بیاد
مامانم چیکار کرد به نظرتون؟
گفت روم نمیشه من بیام مدرسه بگم دختر من این کارو کرده
خیلی جدی گفت از فردا نمیری مدرسه!!!
فکرشم اذیتم میکنه
نمیدونم برا ترسوندن من میگفت یا واقعا جدی بود
منم کاری رو کردم که نباید میکردم
الانم جای بخیه هاش رو روی مچم دارم
فکر کنین من هیچوقت تنها بیرون نرفتم, هیچوقت تنها لباس انتخاب نکردم... حتی اون یه سالی که دانشگاه بودم برنامه ی تمام کلاسام رو مامانم داشت
اجازه نداشتم از خوابگاه بیرون برم! اول ترم بود با دوستام رفتیم برا کتاب گرفتن از شب قبلش به مامانم گفته بودم, تو راه بودم که بهم زنگ زد اگه نرفتی نرو بابات اجازه نمیده! وقتی گفتم تو راهم شروع کرد به گریه کردن که چرا رفتی!
منم از سری بعدش دیگه بهش نمیگفتم و بیرون میرفتم
الان تو خونه خودمون نیستم و از اول مهر یه جای دیگه میمونم برا درس خوندنم
همه ی اینا برا این بود که یه کوچولو از شرایط خونوادم رو بگم

حالا اصل قضیه اینجاست که امروز هم که کارنامه م رو گرفتم ترازم شده 4900 نسبت به آزمون قبلم 500تا پیشرفت داشتم ولی از بهترین ترازم 400 تا پایین تره
وقتی ازم پرسیدن ترازت چند شده حواسم نبود و گفتم 5300....
باز شروع شد...
تو درس نمیخونی...
تو حواست جای دیگه ست...
خودتو مسخره کردی...
ما رو سرکار گذاشتی...
باور کنین واقعا خسته شدم
دلم میخواد به خدا بگم خداجون این زندگی که دادی ارزونی خودت من مرد این میدون نیستم
کم آوردم
کم آوردممممممممممممممم

من رشته ام این نیست که بخام به شما مشاوره بدم ولی میخام بگم که شما یه اشتباه دارید مرتکب میشید و اون هم این هست که درس رو کردین تنها هدف زندگیتون و اگه مثلا 200 - 300 تا بالا پایین بشه ، به آتیش میزنید.
خب این کار غلطیه!
نمیگم درس برات مهم نباشه ولی نباید تنها هدفت باشه. بی خیال باش !!! راحت باش...... درس رو بخون، به ترازتم فکر نکن. هر وقت که دیدی ترازت بالا پایین شده، بگو من درسم رو خوندم ، وظیفه ام رو انجام دادم. دیگه حالا نباید به آب و آتیش بزنی و زندگی رو برای خودت سخت کنی به خاطر تراز یه آزمون.

تفریحت سر جاش باشه، درس خوندنت هم سرجاش باشه. اینطوری دیگه فشار بهت نمیاد که وااااای چقد درس خوندم و دیگه خسته شدم و خونواده فشار بهم میارن.


اینم بگم من الان توی دانشگاه پیام نور شهرستان خودم قبول شدم. اینقققققققققدر راضیم که اگه منو توی دانشگاه امیر کبیر تهران مذاشتن درس بخونم، اینقدر راضی و خوشحال نبودم.

درست رو بخون، بقیه اش رو بسپار به خدا!
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونم ممکنه نوشته م طولانی بشه خواهش میکنم حوصله کنین تا آخرش رو بخونین واقعا به کمک احتیاج دارم
مشکلات خودم از یه طرف خونواده هم از یه طرف دیگه...
من تو یه آموزشگاه کنکوری کار میکنم(البته بگما رقیب قلم چی ایم:mad:) متأسفانه بعضی پدر و مادرها انتظارات زیادی از بچه هاشون دارن بیشتر از توان اونها. این قضیه باعث میشه که دانش آموز نه تنها پیشرفت نمیکنه بلکه نتیجه بدتری هم چه در درس و چه در خلق و خو پیدا میکنه. شما اگه خودتون میتونید ویا شخصی رو دارید که میتونه کمکتون کنه رو(مثلاً پشتیبانتون) بگید با پدر ومادرتون صحبت کنه. فکر میکنم شما نمیتونید حرفاتونو مستقیماً با والدینتون بگید پس بگید صحبت کنن مشکلات شمارو بهشون بگن و ازشون بخوان شمارو بیشتر حمایت کنن تا اینکه سرزنش. باتوجه به نوشته هاتون من فکرمیکنم جوی که شما توش قرار دارید بی انگیزتون کرده وباید اول دید خودتون و اطرافیانتونو تغییر بدید. لطفاً روشهای عاقلانه رو انتخاب کنید و از غصه خوردن و افسردگی فاصله بگیرید. انشاالله آینده بهتری در انتظارتونه با دوشرط توکل و تلاش.
 

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
من تو یه آموزشگاه کنکوری کار میکنم(البته بگما رقیب قلم چی ایم:mad:) متأسفانه بعضی پدر و مادرها انتظارات زیادی از بچه هاشون دارن بیشتر از توان اونها. این قضیه باعث میشه که دانش آموز نه تنها پیشرفت نمیکنه بلکه نتیجه بدتری هم چه در درس و چه در خلق و خو پیدا میکنه. شما اگه خودتون میتونید ویا شخصی رو دارید که میتونه کمکتون کنه رو(مثلاً پشتیبانتون) بگید با پدر ومادرتون صحبت کنه. فکر میکنم شما نمیتونید حرفاتونو مستقیماً با والدینتون بگید پس بگید صحبت کنن مشکلات شمارو بهشون بگن و ازشون بخوان شمارو بیشتر حمایت کنن تا اینکه سرزنش. باتوجه به نوشته هاتون من فکرمیکنم جوی که شما توش قرار دارید بی انگیزتون کرده وباید اول دید خودتون و اطرافیانتونو تغییر بدید. لطفاً روشهای عاقلانه رو انتخاب کنید و از غصه خوردن و افسردگی فاصله بگیرید. انشاالله آینده بهتری در انتظارتونه با دوشرط توکل و تلاش.

آفرین این خیلی روش خوبیه برای اینکه رفتار پدر و مادرتون نرم تر بشه.
 

یک دختره

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به شخصه پشیمونم ازاین که انقدر به خودم سختی دادم.....

کی چی بشه... همش استرس اضطراب.... خب اخرش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟ همه مون یکجا میریم.... چه اونی که مثل.... خونده چه اونی که همون سال اول دبستان درسشو وبل کرده....

درسته رشته تحصیلی خییلی روی شخصیت ادم تاثیر داره اما مهم تر از اون فهم ودرکته.....
 

E ntezar

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
من یه مشکلی دارم میخوام از بچه های اینجا کمک بگیرم
اکثر شما ها کنکور رو پشت سر گذاشتین مشکل منم مربوط میشه به کنکور
متاسفانه سال اول کنکورم اصلا درس نخوندم
همش خودم رو با کارای مختلف مشغول میکردم
آخرش هم یه رشته ای قبول شدم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم
حالا نشستم برا خوندن که دوباره کنکور بدم
از اول مهر شروع کردم آزمون های قلم چی رو هم ثبت نام کردم
خیلی با انرژی شروع کرده بودم
ترازم آزمون اول 5000, آزمون دوم 5200 بود ولی متاسفانه آزمون آخر رو خیلی افت کردم و ترازم شده 4400
همش حس سال کنکورم رو دارم
دستم به درس و کتاب نمیره
خودم رو مشغول کارای مختلف میکنم مثل تلویزیون, اینترنت...
میدونم باید درس بخونم
میدونم تنها راهمه
ولی درس خوندنم نمیاد! نمیاد!
خواهش میکنم کمکم کنین

به نظر من شما باید محکم باشید سر هدفتون چون محکم نیستید اینطور هستید نا امید نباش سر به زن به دوستات اونایی که رشته خوب قبول شدن ببین چه حالی دارن مطئنم تاثیر داره البته دوستان هم نظرات خوبی دادن
 

eyes magic

عضو جدید
ببین.الان وقت این حرفا نیست.فکر کن. اگه پسری باید بری سربازی و اگه دختری...اگه دختری و درس نخونی یه پسری گیرت میاد که اونم درس کم خونده و باید بره سربازی و بعدش شغل و....خودتو اذیت نکن.لطفا رشته ات هم بگو تا بتونم بهتر کمکت کنم.
 

spirit*

عضو جدید
دقیقا درسته این حرف....

این کار بهت انگیزه میده خیییییییییییلی زیاد....

حتما امتحان کن

من که گفتم اجازه نمیدن جایی برم
دوستایی دارم که میتونم باهاشون برم سرکلاساشون ولی جرات این رو ندارم که تو خونه بیانش کنم
یعنی واویلا میشه ها...
میگن جای درس خوندنته....
 

spirit*

عضو جدید
من رشته ام این نیست که بخام به شما مشاوره بدم ولی میخام بگم که شما یه اشتباه دارید مرتکب میشید و اون هم این هست که درس رو کردین تنها هدف زندگیتون و اگه مثلا 200 - 300 تا بالا پایین بشه ، به آتیش میزنید.
خب این کار غلطیه!
نمیگم درس برات مهم نباشه ولی نباید تنها هدفت باشه. بی خیال باش !!! راحت باش...... درس رو بخون، به ترازتم فکر نکن. هر وقت که دیدی ترازت بالا پایین شده، بگو من درسم رو خوندم ، وظیفه ام رو انجام دادم. دیگه حالا نباید به آب و آتیش بزنی و زندگی رو برای خودت سخت کنی به خاطر تراز یه آزمون.

تفریحت سر جاش باشه، درس خوندنت هم سرجاش باشه. اینطوری دیگه فشار بهت نمیاد که وااااای چقد درس خوندم و دیگه خسته شدم و خونواده فشار بهم میارن.


اینم بگم من الان توی دانشگاه پیام نور شهرستان خودم قبول شدم. اینقققققققققدر راضیم که اگه منو توی دانشگاه امیر کبیر تهران مذاشتن درس بخونم، اینقدر راضی و خوشحال نبودم.

درست رو بخون، بقیه اش رو بسپار به خدا!

سعی میکنم خونسرد باشم ولی وقتی یاد نصیحت هاشون میفتم...
روزی که 3ساعت درس خوندم الکی میگم 10,11 ساعت خوندم
 

spirit*

عضو جدید
من تو یه آموزشگاه کنکوری کار میکنم(البته بگما رقیب قلم چی ایم:mad:) متأسفانه بعضی پدر و مادرها انتظارات زیادی از بچه هاشون دارن بیشتر از توان اونها. این قضیه باعث میشه که دانش آموز نه تنها پیشرفت نمیکنه بلکه نتیجه بدتری هم چه در درس و چه در خلق و خو پیدا میکنه. شما اگه خودتون میتونید ویا شخصی رو دارید که میتونه کمکتون کنه رو(مثلاً پشتیبانتون) بگید با پدر ومادرتون صحبت کنه. فکر میکنم شما نمیتونید حرفاتونو مستقیماً با والدینتون بگید پس بگید صحبت کنن مشکلات شمارو بهشون بگن و ازشون بخوان شمارو بیشتر حمایت کنن تا اینکه سرزنش. باتوجه به نوشته هاتون من فکرمیکنم جوی که شما توش قرار دارید بی انگیزتون کرده وباید اول دید خودتون و اطرافیانتونو تغییر بدید. لطفاً روشهای عاقلانه رو انتخاب کنید و از غصه خوردن و افسردگی فاصله بگیرید. انشاالله آینده بهتری در انتظارتونه با دوشرط توکل و تلاش.

میترسم بگم کسی باهاشون حرف بزنه
اونوقت هم میخوان جر و بحث راه بندازن که تو چرا صاف نیومدی به خودمون بگی رفتی به کس دیگه گفتی
همون سال دبیرستانم که مشکل داشتم با مشاور مدرسه مون حرف زدم که با مامانم حرف بزنه
تا چند وقت بعد هر اتفاقی می افتاد میگفتن هر اتفاقی بیفته حقته که میری همه جیک و پوک خونواده رو میذاری کف دست یه غریبه
 

spirit*

عضو جدید
من به شخصه پشیمونم ازاین که انقدر به خودم سختی دادم.....

کی چی بشه... همش استرس اضطراب.... خب اخرش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟ همه مون یکجا میریم.... چه اونی که مثل.... خونده چه اونی که همون سال اول دبستان درسشو وبل کرده....

درسته رشته تحصیلی خییلی روی شخصیت ادم تاثیر داره اما مهم تر از اون فهم ودرکته.....

برا من مهمه تو چه رشته ای درس میخونم
من عاشق محیط بیمارستانم
انقد از فارماکولوژِی اطلاعات دارم
انقد از بیماریا میدونم
اون یک سالی که دانشگاه بودم بیولوژی کمپبل همراهم بود هر وقت میتونستم میخوندمش
 

spirit*

عضو جدید
به نظر من شما باید محکم باشید سر هدفتون چون محکم نیستید اینطور هستید نا امید نباش سر به زن به دوستات اونایی که رشته خوب قبول شدن ببین چه حالی دارن مطئنم تاثیر داره البته دوستان هم نظرات خوبی دادن

انقد با خودم درگیرم حس میکنم اصلا وقت ندارم به چیزای دیگه فکر کنم
همه فکر و ذکرم اینه اگه این کارو بکنم چی بهم میگن چی میشه چه اتفاقی میفته...
 

chik.chik.jhik

عضو جدید
کاربر ممتاز
من حس میکنم شما بیشتر احتیاج به آرامش داری که این تضادهای وجودتون رو برطرف کنه
من بعنوان یه کنکوری و البته کسی که این راه رو یه بار رفته الان چند تا دانش آموز دبیرستانی دارم
نه اینکه مثل مشاورها باشم و راهکار بدم برا مشکلاتشون, بعضی وقتا فقط با گوش کردن هم آروم میشن
و البته ضرورت این نکته که هرکسی باید یاد بگیره از چیزی که داره ببخشه...
من الان بیشترین چیزی که دارم انرژی هستش
اگه فکر میکنین میتونه براتون کمک کننده باشه با من در ارتباط باشین
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
راستش منم پشت کنکور هستم
البته ارشد !
رشته ام هم صنایع هست اگر الان دارم ادامه میدم مثل خیلی دنبال شغل و پول نیستم چون واقعا عاشق سیستم هستم دارم ادامه میدم !!
حتی تو دانشگاه به جای استادمون کلاس میرم و درس هم میدم ! و ...
میدونم شرایطت سخته (شایم ندونم )
ولی همیشه انسان های بزرگ از این جور راه ها عبور کردن .
تو هم عاشق درسی پس به نصیحت دیگران که درکت نکردن گوش نکن اون راهی که فکر میکنی درسته ادامه بده
میدونم ادم بعدظهر جمعه کارنامه اش رو میگیره خیلی دپرس هست اصلا خستگیهای دو هفته اش چند برابر میشه
ولی خب
چاره چیه
تنهایی باید باهش عادت کنی
به خانواده هم به چشم مثبت نگاه کن
سعی کن جوری رفتار کنی که نظرشون عوض بشه !!
مثلا اگر تا الان مادرت دوبار صدات میزد جواب میدادی الان یه بار صدا زد بگو جانم مامان و ..
شاید اوایل مامانت بگه بیا بازم این یه چی میخواد و .....
ولی تو ادامه اش بده بزار بفهمه تو بهترین هستی و میتونی خانوم دکتر بشی
باور کن اگر افرادی مثل تو که سختی هستن خودشون رو پیدا کنن میتونن تا اخرش برن چون بعد هر سختی اسایشی هست
برو همه کولبار سنگینتو بلند کن
تو میخوای خودتو به همه ثابت کنی
اینکه بخوای میتونی
من باور دارم افرادی مثل تو میتونن خودشون رو ثابت کنن
به همه افراد
با مشاورتم صحبت کن
 

avayestan

کاربر بیش فعال
دوستان درست گفتن.. شما نیاز به آرامش داری... این زمونه همه راحت میرن یونی.. حتی ارشدشم راحت شده.. من میگم ما چه سخت درس خوندیمو بچه های الان چه راحت میرن یونی.. به خودت سخت نگیر.. تازه میگی ترازت بیشترم شده حالا دفعه ی بعد سعی کن ترازتو به بالاترین ترازی که آوردی برسون... بشین درستو بخون تو هر فرصتی که داری.. روزی نیم تا یه ساعت ساعات درس خوندنتو زیاد کن و اصلا درس خوندنتو قطع نکن.. اصلا سخت نگیر.. با خونوادتم سعی کن با احترامو پرانرژی و دوستانه تر برخورد کن تا اعتمادشونو جلب کنی و دوستانه باهاشون دردو دل کن تا درونتو بفهمن.. نتیجه رو هم بسپر بخدا..:gol: به امید روزی که بیای بگی خوب درس میخونیو بعدم بیای بگی قبوووووووووووووول شدییییییییییی;)
 

saeed gas

عضو جدید
سلام
من یه مشکلی دارم میخوام از بچه های اینجا کمک بگیرم
اکثر شما ها کنکور رو پشت سر گذاشتین مشکل منم مربوط میشه به کنکور
متاسفانه سال اول کنکورم اصلا درس نخوندم
همش خودم رو با کارای مختلف مشغول میکردم
آخرش هم یه رشته ای قبول شدم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم
حالا نشستم برا خوندن که دوباره کنکور بدم
از اول مهر شروع کردم آزمون های قلم چی رو هم ثبت نام کردم
خیلی با انرژی شروع کرده بودم
ترازم آزمون اول 5000, آزمون دوم 5200 بود ولی متاسفانه آزمون آخر رو خیلی افت کردم و ترازم شده 4400
همش حس سال کنکورم رو دارم
دستم به درس و کتاب نمیره
خودم رو مشغول کارای مختلف میکنم مثل تلویزیون, اینترنت...
میدونم باید درس بخونم
میدونم تنها راهمه
ولی درس خوندنم نمیاد! نمیاد!
خواهش میکنم کمکم کنین
تا میتونی درس بخون و ازش فاصله نگیر ولی همه چی درس نیست خیلیا تحصیلات کمی دارن ولی موفقن. شک نکن
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
Similar threads
بالا