با هم می خوندیم اولیا شلخته دومیا پا تخته سومیا رئیسن ، چهارمیا پلیسن پنجمیا کاسه لیسن!
بعد پز می دادیم که امسال ما ریئسیم و شما کاسه لیس!شما یادتون نمیاد.نوزده و نیم میشدیم از بس گریه می کردیم به هق هق می افتادیم
بعد خانممون بهمون با ارفاق بیست میداد... شما یادتون نمیاد
تلویزیون اون آهنگ باز آمد بوی ماه مدرسه رو که می ذاشتدلمون می لرزید... انگار قیامت داره نزدیک میشه و هر آنه که اسرافیل تو صور بدمه...شما یادتون نمیادآقا معلممون
حوصلش نمیشد برگه ها رو تصحیح کنه میداد بچه زرنگ کلاس. اونم از تنبلا باج می گرفت.شما یادتون نمیادیه تک زنگ ورزش داشتیم اما تریپ ورزشی می رفتیم مدرسه!بچه
های اعیان کلاس، گرمکن و شلوار یه دست می پوشیدن کلی حسودیمون میشد .شما یادتون نمیاداین قد چوب کف دستمون می خورد اما بازم ناخنا و موامون بلند بود. ناظم
مدرسمون مجبور میشداز وسط سرمون یه چهارراهی بزنه. بعدم که کچل می کردیم بچه ها می گفتن کچل کچل کلاچه روغن کله پاچه!کلا!چه کچل چه مو دار ،بحران
داشتیم!شما یادتون نمیادزنگ تفریح که تموم میشد این مامورای آب خوری از یزیدیم بدتر میشدند.. مگه می ذاشتن اب بخوریم!شما یادتون نمیادهر معلمی یه اسمی رومون
میذاشت: زنگ اول بوزینه، زنگ دوم الاغ و زنگ آخرم شتر! زنگ تفریحم ناظممون تو بلندگو می گفت ای گوساله ندو. خلاصه ظهر که می رفتیم خونه دچار بحران هویت می
شدیم!شما یادتون نمیادزنگ آخر که می خورد می دویدیم طرف مدرسه دخترا بعد پیکشون می گرفتیم و در می رفتیم...بعد دخترا شب نامه می دادن که:پسرا موشن مث
خرگوشندخترا شیرن مث شمشیرن!!!شما یادتون نمیاد؟
بعد پز می دادیم که امسال ما ریئسیم و شما کاسه لیس!شما یادتون نمیاد.نوزده و نیم میشدیم از بس گریه می کردیم به هق هق می افتادیم
بعد خانممون بهمون با ارفاق بیست میداد... شما یادتون نمیاد
تلویزیون اون آهنگ باز آمد بوی ماه مدرسه رو که می ذاشتدلمون می لرزید... انگار قیامت داره نزدیک میشه و هر آنه که اسرافیل تو صور بدمه...شما یادتون نمیادآقا معلممون
حوصلش نمیشد برگه ها رو تصحیح کنه میداد بچه زرنگ کلاس. اونم از تنبلا باج می گرفت.شما یادتون نمیادیه تک زنگ ورزش داشتیم اما تریپ ورزشی می رفتیم مدرسه!بچه
های اعیان کلاس، گرمکن و شلوار یه دست می پوشیدن کلی حسودیمون میشد .شما یادتون نمیاداین قد چوب کف دستمون می خورد اما بازم ناخنا و موامون بلند بود. ناظم
مدرسمون مجبور میشداز وسط سرمون یه چهارراهی بزنه. بعدم که کچل می کردیم بچه ها می گفتن کچل کچل کلاچه روغن کله پاچه!کلا!چه کچل چه مو دار ،بحران
داشتیم!شما یادتون نمیادزنگ تفریح که تموم میشد این مامورای آب خوری از یزیدیم بدتر میشدند.. مگه می ذاشتن اب بخوریم!شما یادتون نمیادهر معلمی یه اسمی رومون
میذاشت: زنگ اول بوزینه، زنگ دوم الاغ و زنگ آخرم شتر! زنگ تفریحم ناظممون تو بلندگو می گفت ای گوساله ندو. خلاصه ظهر که می رفتیم خونه دچار بحران هویت می
شدیم!شما یادتون نمیادزنگ آخر که می خورد می دویدیم طرف مدرسه دخترا بعد پیکشون می گرفتیم و در می رفتیم...بعد دخترا شب نامه می دادن که:پسرا موشن مث
خرگوشندخترا شیرن مث شمشیرن!!!شما یادتون نمیاد؟