با سلام خدمت دوستان من مدل درس خوندنم فک کنم با شما ها زیاد فرق میکنه مثلا من نمیتونم یکمی مفاهیم زیاد بخونم یعنی حوسلم از توضیحات سر میره نکه بدون فهمیدن خود تاببع تحلیلی تست بزنم ها بلکه دیگه تعاریف اضافی نمیخونم{اکثرا ریاضی وار میخونم}کلا درس رو با حل مساله یاد میگیرم البته مفاهیمم رو می خونم ها ولی زیاد تو بهرش نمیرم و در کل تست رو یا مساله رو که می خونم در اکثر مواقع میرم سراغ جوابش و بعد یاد گرفتن حلش میتونم دفعه دیگه انو حل کنم .1 به نظرتون این یه روش اشتباه ؟2 با این کار درس رو همراه با حل تست یاد می گیرم ولی ایا این کار باعث حفظ شدن مطلب وتست نمیشه؟ 3 اصلا شما بعد خوندن درس به چند درصد تست ها می تونین بدو نگاه کردن به جواباشون جواب بدین؟
سلام
روش شما با درس خوندن من که زیاد فرقی نداره(یه تیکش چرا).مفهومو شما وقتی میتونی مطمئن باشی که یاد گرفتی که بتونی باهاش مسئله حل کنی.وگرنه مثلا میگم تبدیل فوریه زمان گسسته مگه چی داره ؟کلا مواد اصلی درسش چند تا فرموله و روابط و ویژگی هاش .در صورتی که وقتی پای مسئله حل کردنش میشه میبینی بله!اینا حل شدنش به این راحتی نیست.یا مثلا ماشین dc بابا کلا 4 تا فرموله!!!!ولی سخته یعنی سخته!دیگه ریز شدن تو متن درس فایده نداره.شما فقط مطمئن باش که concept رو گرفتی حالا با مسئله حل کردن تو ذهنت ملکش می کنی.ولی به شرط اینکه درک کرده باشی دیگه .مثلا نشه دوست من که تو سیگنال خواص سیستم هارو با خواص سیگنال ها قاطی می کرد.
اما این که شما سریع بری سراغ راه حل من به نظرم درست نیست.شاید اون لحظه فکر کنی یاد گرفتی ولی بعد یه مدت فراموشت میشه.من میگم شما که الان وقت زیاد داری (من حتی وقتی وقت کم بود باز هم تقریبا همین کارو می کردم)مثلا مدار داری حل میکنی اصلا اول کار نرو سراغ حل .بشین خودت فکر کن شده یک ساعت هم براش وقت بگذاری بگذار ولی ارزش داره.شما ذهنت کار میفته . جی میگن؟ داره مبارزه میکنه بره حل کردن تست .یه جور تمرینه .داری وادارش می کنی که پویا باشه.مثلا میگم من خودم که عمومی امتحان داشتم درسو اول می خوندم به خیال خودمم حفظ شده بودم ولی وقتی از خودم سوال می کردم میدیدم خیر هنوز خیلی راه داره
اینم همونه .فکر کردن زیاد قبل از دیدن حل خیلی مهمه و زودتر به حالت ماندگار میرسه!چون شاید شما بخونی تستو حلشو درک کنی ولی کافیه یکم تغییر داده بشه مدت طولانی بگذره.اثرش خنثی میشه
من خودم اول کار که شروع کردم میگم اصلا حاضر نمی شدم به راحتی حلو نگا کنم کلی فکر می کردم و خیلی وقتا اخرش مجبور می شدم تسلیم بشم (دیگه جدا نمی کشید مخم و درصد بالایی بود)ولی این اخرا کار به جایی رسیده بود که نه تنها اکثر تستا حل میشد بلکه یادمه مثلا سر مدار کارو کامنت میزاشتم (بعد زدن تستا)که حل خیلی طولانی و بده به حل من مراجعه شود!!
دوست خوبم کنکور هیچی نیست الا تمرین و تمرین بیشتر و باز تمرین بیشتر .و مهم تر از همه حفظ ارامش و اعتماد به نفس سر جلسه.وگرنه مفهوم دانشجو اگه دنبالش باشه(به فرض اینکه خوب مفهومو درک نکرده باشه ) اینقدر کتاب های مرجع عالی و روون داریم که به راحتی متوجه میشه .
کل کنکور همینه تست زیاد زدن و داشتن اعتماد به نفس .
اگه بخوام خلاصش کنم به قول قدیمیا دیکته ننوشته غلط نداره .پس تا می تونی تست حل کن اگه اولشم بالای50درصد غلط داشتی (مثل خودم)هیچ باکی نیست!!فقط تلاش زیادی می خواد همین