من گاو هستم..................... با پوزش

mohamadi_m

عضو جدید
من گاو هستم
در يك مدرسه راهنمايي دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت مي كردم و چند سالي بود كه مدير مدرسه شده بودم.
قرار بود زنگ تفريح اول، پنج دقيقه ديگر نواخته شود و دانش آموزان به حياط مدرسه بروند.

هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هياهوي دانش آموزان در حياط و گفت وگوي همكاران در دفتر مدرسه، به هم نياميخته بود.
در همين هنگام، مردي با ظاهري آراسته و سر و وضعي مرتب در دفتر مدرسه حاضر شد و خطاب به من گفت:
«با خانم... دبير كلاس دومي ها كار دارم و مي خواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال هايي بكنم.»

از او خواستم خودش را معرفي كند. گفت:
«من 'گاو' هستم ! خانم دبير بنده را مي شناسند. بفرماييد گاو، ايشان متوجه مي شوند.»
تعجب كردم و موضوع را با خانم دبير كه با نواخته شدن زنگ تفريح، وارد دفتر مدرسه شده بود، درميان گذاشتم.
يكه خورد و گفت: «ممكن است اين آقا اختلال رفتار داشته باشد. يعني چه گاو؟ من كه چيزي نمي فهمم...»

از او خواستم پيش پدر دانش آموز ياد شده برود و به وي گفتم:
«اصلاً به نظر نمي رسد اختلالي در رفتار اين آقا وجود داشته باشد. حتي خيلي هم متشخص به نظر مي رسد.»
خانم دبير با اكراه پذيرفت و نزد پدر دانش آموز كه در گوشه اي از دفتر نشسته بود، رفت.
مرد آراسته، با احترام به خانم دبير ما سلام داد و خودش را معرفي كرد: «من گاو هستم!»
- خواهش مي كنم، ولي...
- شما بنده را به خوبي مي شناسيد.
من گاو هستم، پدر گوساله؛ همان دختر۱۳ ساله اي كه شما ديروز در كلاس، او را به همين نام صدا زديد...
دبير ما به لكنت افتاد و گفت: «آخه، مي دونيد...»
- بله، ممكن است واقعاً فرزندم مشكلي داشته باشد و من هم در اين مورد به شما حق مي دهم.
ولي بهتر بود مشكل انضباطي او را با من نيز در ميان مي گذاشتيد. قطعاً من هم مي توانستم اندكي به شما كمك كنم.
خانم دبير و پدر دانش آموز مدتي با هم صحبت كردند.
گفت و شنود آنها طولاني، ولي توأم با صميميت و ادب بود. آن پدر، در خاتمه كارتي را به خانم دبير ما داد
و با خداحافظي از همه، مدرسه را ترك كرد.
وقتي او رفت، كارت را با هم خوانديم.
در كنار مشخصاتي همچون نشاني و تلفن، روي آن نوشته شده بود:
«دكتر... عضو هيأت علمي دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه...»
 

M.Ghane

متخصص شطرنج باشگاه ورزشی
کاربر ممتاز
خیلی قشنگ و آموزنده بود
 

123456798

اخراجی موقت

خیلی قشنگ و آموزنده بود








پ ن : بیش از حد مزخرف بود :mad:
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قشنگ بود - درود به این استاد دانشگاه
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
طرف به بچش گفتن گوساله،سرشو انداخته پایین رفته اونجا.....
دوران بچگی ما،بچه ها رو با کابل تقریبا له میکردن!! که مثلا چرا موهاشون بلنده....؟ چرا مرگ بر دنیا رو با صدای کم گفتن؟!! چرا هنگام دعای صح،خمیازه کشیدن و ......

سر کلاس هم معلم،انواع و اقسام اسامی رو روی بچه ها میذاشت و یادمه یه بار از یه کلاس پنجمی به معلمشون شکایت کردم و اون معلمه که تو مدرسه معروف بود به کتک زدن،پسره رو انقد زد که من خودم گریم گرفته بود!!!
 

saeed jamshidi

عضو جدید
خدایا عجب گاوی افریدی چس لطف کن منم خر کن شاید شدم رئیس دانشگاه شهید بهشتی:biggrin:
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
ب نظرتون وقتی معلم مملکت بچه های مردمو که مثلا مثل بچه های خودشه گوساله خطاب کنه پدرش باید چطور جواب بی ادبی معلمو میداد.؟جواب دندان شکنب به معلمه داده خوشم اومد
 

shakibam

عضو جدید
کاربر ممتاز
جواب جالبی بهش داده.اما من اگه جای بابای بچه بودم ,سعی میکردم فیزیکی هم برخورد کنم یا لااقل یه چی بگم که خیلی خالی شم.
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه پدر باهوشی...........
از این پدر همچین دختری بعیده.......................
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه پدر باهوشی...............
از این پدر همچین دختری بعیده...........................
 

Similar threads

بالا