مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنـهـــايي خيــــلي خوبـــــه

امـــا دونفـــــرش. . . . . . . . . . .


سلام وممنونم
شب از گلايه هاي من به سوي روز ميدود

غروب ميكند دلم؛به پشت كوه ميرود


نفس نميكشد هوا ؛ قدم نميزند زمين

سكوت ميكند غزل بدون تو فقط همين
 

banooyeariayi

عضو جدید
سلام وممنونم
شب از گلايه هاي من به سوي روز ميدود

غروب ميكند دلم؛به پشت كوه ميرود


نفس نميكشد هوا ؛ قدم نميزند زمين

سكوت ميكند غزل بدون تو فقط همين
علیک سلام
خواهش می کنم


نـگـشـتـه ام
نـرفـتـه ام
ســـر نــکـرده ام
نـگـفـتـه ام..... مــی بـیـنـی چـــقـدر بـا تـــــو کـار دارم؟
پس بیش از این دل دل مکن
زودتـــر بـیــــا
می ترسم....
این دل ِکوچک
بی طاقت
شیدا
دیوانه
کار دستم دهد...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نـگـشـتـه ام
نـرفـتـه ام
ســـر نــکـرده ام
نـگـفـتـه ام..... مــی بـیـنـی چـــقـدر بـا تـــــو کـار دارم؟
پس بیش از این دل دل مکن
زودتـــر بـیــــا
می ترسم....
این دل ِکوچک
بی طاقت
شیدا
دیوانه
کار دستم دهد...
دوستان! دست مرا باید برید!
دشنه یی! تا درد خود درمان کنم:
نقش چشمی درکف دست من است؛
همتی! کین نقش را پنهان کنم.
هر شبانگه کافتاب دلفروز
روشنی را از جهان وا می گرفت،
چشم او می آمد و، پر خون ز خشم
در کنار بسترم جا می گرفت.
 

banooyeariayi

عضو جدید
دوستان! دست مرا باید برید!
دشنه یی! تا درد خود درمان کنم:
نقش چشمی درکف دست من است؛
همتی! کین نقش را پنهان کنم.
هر شبانگه کافتاب دلفروز
روشنی را از جهان وا می گرفت،
چشم او می آمد و، پر خون ز خشم
در کنار بسترم جا می گرفت.

تو سکوت می کنی

فریاد زمانم را نمی شنوی !

یک روز من سکوت خواهم کرد !

تو آن روز

برای اولین بار

مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید !!!
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو سکوت می کنی

فریاد زمانم را نمی شنوی !

یک روز من سکوت خواهم کرد !

تو آن روز

برای اولین بار

مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید !!!
دانستن اینکه
برای کسی حتی کمتر از
یک
عـ ـ ـ ــ ــ ـ ــ ـ ــ ا دتـــــــــــــــــــــ
هم
نبودی!

 
  • Like
واکنش ها: RZGH

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک دقیقه کمتر یا بیشتر؛


چه فرقی میکند؟!


این روزها "تو "را کم دارد...

دور دنیا در هشتاد روز چرخیدن

اعجاب انگیز نیست

وقتی مـ
ـن روزی صد بار عاشقانه دور دنیا می چرخم
...!

دور دنیای خودم


دور آغوش تـ
ـو

دور مردی که دوستش دارم


 
  • Like
واکنش ها: RZGH

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دور دنیا در هشتاد روز چرخیدن

اعجاب انگیز نیست

وقتی مـ
ـن روزی صد بار عاشقانه دور دنیا می چرخم
...!

دور دنیای خودم


دور آغوش تـ
ـو

دور مردی که دوستش دارم


من می خوام تو چشم تو زلال و آفتابی باشه
من باشم تو باشی و يک شب مهتابی باشه
هر چی گفتی تو باشه
حتی اگه به قيمت سوختن و شکستن و عمری بی تابی باشه
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

banooyeariayi

عضو جدید
من می خوام تو چشم تو زلال و آفتابی باشه
من باشم تو باشی و يک شب مهتابی باشه
هر چی گفتی تو باشه
حتی اگه به قيمت سوختن و شکستن و عمری بی تابی باشه

هر که آید گوید:
گریه کن، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است

چند سالی است که من می گریم
در پی تسکینم

ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا
بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر که آید گوید:
گریه کن، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است

چند سالی است که من می گریم
در پی تسکینم

ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا
بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
مشکل عشق نه درحوصله دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
 

banooyeariayi

عضو جدید
ديشب غزلي از عشق سرودم تو نبودي
يك پنجره تا عشق گشودم تو نبودي
دل خسته از اين پنجره تار گذشتم
تا روشن احساس وجودم تو نبودي
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديشب غزلي از عشق سرودم تو نبودي
يك پنجره تا عشق گشودم تو نبودي
دل خسته از اين پنجره تار گذشتم
تا روشن احساس وجودم تو نبودي
یادبادانکه زما وقت سحر یادنکرد
به وداعی دل غمدیده ما شادنکرد
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترا نگاه می کنم که خفته ای کنار من
پس ازتمام اضطراب عذاب وانتظارمن

نور چشمانت چه پر سو شده است
گیسوان رقصانت چه خوشبو شده است
امان از برش تیغ زبانت
کز برش تیغش دلها خونی شده است...
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
نور چشمانت چه پر سو شده است
گیسوان رقصانت چه خوشبو شده است
امان از برش تیغ زبانت
کز برش تیغش دلها خونی شده است...
تنش درست ودلش شادبادوخاطرخوش
که دست دادش ویاری ناتوانی داد
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک روزدراین فاصله هاخواهم مرد
مثل بیت ته قافیه ها خواهم مرد

دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب
تا روز نخفتیم من و شمع جگرتاب
از دست دل سوخته و دیده خونبار
یک لحظه نبودیم جدا ز آتش و از آب

 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب
تا روز نخفتیم من و شمع جگرتاب
از دست دل سوخته و دیده خونبار
یک لحظه نبودیم جدا ز آتش و از آب

برایت دعا کردم خدابگیرد ازتو
هرانچه می گیرد خدارا ازتو
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا جرعه ای از جام الستت ندهند /آگاهی از این پست و بلندت ندهند
تا کشته ی وادی محبت نشوی /سر رشته ی عاشقی به دستت ندهند
دامن دوست به صدخون دل افتاد به دست
به فسوسی که کندخصم رها نتوان کرد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا