حکایت حموم کردنمون!

maryam7f

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

samira.nanas

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی باحال بود منم بچه بودم همینجوری بودم...همیشه یه چشممو باز میذاشتم که یوقت جن نیاد....عجب خنگ بازیه.....بابا جن بیاد با چشم باز که بیشتر میترسیم.......بعدشم در هردو حالت کاری از دستمون برنمیاد.....
اما الانا بسم الله الرحمن الرحیم که میگم دیگه نمیترسم...
 

Similar threads

بالا