این تیــــتر درد دارد + تصاویر

behnam.95

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وبلاگ ' گمنام مثل پدرم ' در مطلبی خطاب به پدر جاوید نشانش نوشت :




لا...لا...گل پونه ...

نه ... خوابم نمی برد.خیلی وقت است که چشم های بابا ندیده ام روی هم نمی رود

بچه که بودم وقتی خوابم نمی برد عزیز جون می گفت : ستاره ها را بشمار ... و من به جای ستاره ها

روزهای نبودنت را می شمردم

راستی بابا، بیست وچهار سال نبودنت یعنی چند روز ؟؟

مادر که می گوید: یک قرن ...

بابابیست وچهار سال است که هر وقت می گویند: نام پدر ؟ صدای سوختن دلم را می شنوم ...

بابا مادر هنوز فکر می کند که تو می آیی ...

هر سال من را می فرستد شلمچه دنبال تو بگردم و خودش خانه را آماده می کند برای آمدنت ...

بابا مادر برای روز تولدم شمع بیست وچهارسالگی خرید

شمع بیست وچهار سالگی خرید و من بیست وچهار سال بی بابایی ام را فوت کردم
بابا من دلم تو را می خواهد ...عزیز جون می گفت: همیشه بابا دوست داشت موهایت راببافدو حالا که چند تار موی سپیدم را می بیند

بغضش می گیرد و می گوید : ننه جان اگر بابا ببیند غصه می خورد

من هم میان گریه هایم می خندم و می گویم: عزیز جان بگذار غصه بخورد... چقدر بی انصاف است این داماد تو





 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگم اگه مرثیه ای هم داشتی بذار تا دم عیدی حسابی گریه کنیم .
شهیدان زنده اند و در پیشگاه حق روزی میخورند.
رودخانه و حرکت آن معنی واقعی زندگی ماست. در مقطعی تند و در مقطعی کند حرکت می کند. مثل زندگی ما، یک روز گل آلود است، یک روز شفاف است. یک روز به حیوانات و گیاهان اطرافش کمک می کند.در کنار رودخانه راه بروید و صدای آن را گوش بدهید. جواب مسائلتان را در آن می بینید. گاهی آب اینقدر پشت سنگی می ماند تا آن را می کند. اینقدر پشت یک مشکل بایستید تا آن را از بین ببرید،حتمأ هر چیزی موقعی دارد و موقع حل آن که برسد، حل خواهد شد.(کنده شدن سنگ)چهار فصل طبیعت را ببینید، یادتان می افتد که زندگی هم همینطور متفاوت است، یک روز خوب، یک روز سرد، و...
 
آخرین ویرایش:

tanb

عضو جدید
:biggrin: :cry:
نمیدونم بخندم یا گریه کنم ، فقط خدا همه بیماران چه عقلی و چه جسمی را شفاع بده .
 

مهندس نفت

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام مرسی بهنام جام ممنون ما رو به یاده چیزایی انداختی که شاید یادمون رفته باشه
 

mona-70

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرسی.چند ساعت بیشتر نمونده تا تحویل سال. با این پستت منو یاد دایی شهیدم انداختی.شاید برم اونجا واسه تحویل سال.بازم مررررسی
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
:biggrin: :cry:
نمیدونم بخندم یا گریه کنم ، فقط خدا همه بیماران چه عقلی و چه جسمی را شفاع بده .
اولا شفاع نه و شفا!!!
ثانیا خداوند همه ی کسایی رو که چرک کف دست شده تموم زندگیشون رو هم شفا بده....گاهی باید یاد کسایی افتاد که رفتن و خانوادشون فدا کردن تا امثال تو شب عید بیان پای نت ابراز وجود کنن!!
در مورد اصل مطلب نمیتونی نظر بدی گیر کردی تو دو راهی که بخندی یا گریه کنی!!!؟؟؟:razz:
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درد من هجران شهدای گرانقدر نیست. درد من رنج دل پدری دردمند و محروم هست که شب عیدی نتونسته چیزی برای زن و بچه هاش و سفره عید تهیه کنه و شرمنده بچه هاش سرش رو به زیر دوخته.
 

مهندس نفت

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام این دمه سا ل تحویلی بییایم یاد شهدا بکنم با ذکر یه صلوات برمحمد و ال محمد
 

tanb

عضو جدید
ثانیا خداوند همه ی کسایی رو که چرک کف دست شده تموم زندگیشون رو هم شفا بده
در مورد اصل مطلب نمیتونی نظر بدی گیر کردی تو دو راهی که بخندی یا گریه کنی!!!؟؟؟http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_razz.gif
جمله بندیت من را کشته ، هنوز نمیدونی فعل و فاعل را کجا بزاری ، آره برو عیدی بزن تو سرت ، شادی برا پوستت بده .
 

.:ارمیا:.

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
جمله بندیت من را کشته ، هنوز نمیدونی فعل و فاعل را کجا بزاری ، آره برو عیدی بزن تو سرت ، شادی برا پوستت بده .



بذاری نه بزاری!!!
جمله بندی من هیچ اشکالی نداره...شما بلد نیستی بخونی!!یه بار دیگه بخون....من ادبیاتم عالیه در این زمینه نمیتونی خرده بگیری!!کسی نمیگه عید بزنیم توسرمون منظور استارتر (که الان معلوم نیست کجاست و چرا از تاپیکش دفاع نمیکنه!!)این بوده که یادی ازشون بکنیم و بابت تشکر چند دقیقه به اونایی که این عیدو واسمون نگه داشتن فکرکنیم !!
حالا چون عیده یه عیدی بهت میدم:
توچه می‌دانی تگرگ و برگ را​
غرق خون خویش،‌ رقص مرگ را​
تو چه می‌دانی که رمل و ماسه چیست​
بین ابروها رد قناسه چیست​
تو چه می‌دانی سقوط “پاوه” را​
“عاصمی” را “باکری” را “کاوه” ‌را​
هیچ می دانی”مریوان” چیست؟‌ هان!​
هیچ می‌دانی که “چمران” ‌کیست؟ هان!​
هیچ می‌دانی بسیجی سر جداست؟​
هیچ می‌دانی “دو عیجی”‌ در کجاست؟​
این صدای بوستانی پرپر است​
این زبان سرخ نسلی بی سر است​
با همان‌هایم که در دین غش زدند​
ریشه اسلام را آتش زدند​
پای خندق‌ها احد را ساختند​
خون فروشی کرده خود را ساختند​
زنده‌های کمتر از مردارها​
با شما هستم، غنیمت خوارها​
بذر هفتاد و دو آفت در شما​
بردگان سکه! لعنت بر شما​
باز دنیا کاسه خمر شماست​
باز هم شیطان اولی الامر شماست​
با همانهایم که بعد از آن ولی​
شوکران کردند در کام علی​
باز آیا استخوانی در گلوست؟​
باز آیا خار در چشمان اوست؟​
ای شکوه رفته امشب بازگرد!​
این سکوت مرده را درهم نورد​
از نسیم شادی یاران بگو​
از “شکست حصر آبادان” بگو!​
از شکستن از گسستن از یقین​
از شکوه فتح در “فتح المبین”​
از “شلمچه”، “فاو”‌ از “بستان” بگو!​
از شکوه رفته! از “مهران”‌ بگو!​
از همانهایی که سر بر در زدند​
روی فرش خون خود پرپر زدند​
شب شکاران سحر اندوخته​
از پرستوهای در خود سوخته​
زان همه گلها که می بردی بگو!​
از “بقایی” از “بروجردی” بگو!​
پهلوانانی که سهرابی شدند​
از پلنگانی که مهتابی شدند​
عشق بود و داغ بود و سوز بود​
آه! گویی این همه دیروز بود
.
.
.شعر: محمدحسین جعفریان

بقیشو اگه خواستی برو بخون....البته مشخصه علاقه ای به ادبیات نداری!!
با عرض تبریک خدمت روح مطهر شهدا و همچنین خانواده ی صبور و فداکارشون...:gol:
تمام
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا