بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.ناگهانیک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.پری چوب جادووییش رو تکون داد و اجی مجی لا ترجی
دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک Qm2در دستش ظاهر شد. حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم. خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!! پری چوب جادوییش و چرخوند و.........
اجی مجی لا ترجی
و آقا 92 ساله شد!
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
بلی بلی


- الو

- سلام

- سلام کجایی؟

- تو تاکسی دارم می رم خرید

- همین الام پیاده شو!

- چرا؟ نرسیدم که هنوز!

- پیاده شو، زود باش ، بهت می گم همین حالا

- مگه قراره ماشین منفجر بشه که اینطوری می گی؟

- مامان پیاده شو دیگه!

- تا نگی چرا، پیاده نمی شم، خُلم مگه وسط خیابون پیاده شم؟

- باشه برات توضیح می دم به شرطی که قول بدی برگشتنه با BRT برگردی

- وا؟؟؟ معلوم هست چت شده دختر؟نکنه دوباره درباره ی مزایای حمل و نقل عمومی مطلب خوندی و جو گرفتت!؟

- ببین مگه با BRT بری زودتز نمی رسی؟

- چرا.

- مگه ارزون تر در نمیاد؟

- خوب چرا.

- پس چرا با تاکسی می ری که ترافیک و آلودگی رو بیشتر می کنه؟ ببین قالیباف با این همه مشکلاتی که داره نمی زاره پروژه هاش عقب بیوفته و مردم لنگ بمونن.اون وقت امثال من و تو از این امکانات استفاده نکنیم؟درسته آخه؟

- راستشو بگو ببینم چت شده؟ دردت چیه آخه؟

- راستی مامان شنیدی تونل توحید طبق برنامه اول مهر افتتاح می شه؟

- بحث رو عوض نکن دختر بگو ببینم چی شده؟

- مامان مگه من مثل لیلای اقدس خانم اینا لیسانس ندارم؟

- خوب چرا؟

- آخه من چیم از دختر اقدس خانم اینا کمتره؟

-هیچی دختر.ولی اینا چه ربطی به تاکسی و ترافیک داره؟

- آخه می دونی چیه مامان؟ دیروز مامانه لیلا تو بی آر تی با یه زنه دوست شده ، زنه یه برادر زاده داره که هم پولداره هم تحصیل کرده. امشبم قراره بیان خواستگاری، تو هم از این به بعد با بی آر تی برو اینور اونور دیگه!

هي واي من !!
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
راس موگوام...باور کن...

تو که خیلی خشنگی... از همون موقع که تو اون تاپیک با کلمه ی بعد یه شعر بوگویید دیدمت ازت خوشم اومد...
دیگه ازون به بعد به خاطر تو میومدم اون تاپیک و وقتی یه بلا گرفته زودی میپرید جوابتو میداد میخواستم بیزنم لهش کنم...

آره مریم ژونی...
اینم قصه ی دردناکه عشخ من به تو...

وووووووووووووويييييييييييي عزيزممممممممممممم
چه عاشخ باغيرتي :دي
حالا بذار منم اعتراف كنم كه تو وقتي ميومدي تو اون تاپيكه انگاري قند تو دل من اب ميكردن هر كي هم ميومد جاي تو جواب ميداد كلي دلم ميگرفت كه اون چرا تو نيستي

اينم قصه عشخ من به تو بودش
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.ناگهانیک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.پری چوب جادووییش رو تکون داد و اجی مجی لا ترجی
دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک Qm2در دستش ظاهر شد. حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم. خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!! پری چوب جادوییش و چرخوند و.........
اجی مجی لا ترجی
و آقا 92 ساله شد!


:w11::w15::w15::w15::w17::w17:
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستان جملگی شب خوش!ما نیز برفتیم!!
در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد//آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد
من در پی آن دلبر عیار برفتم//او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وووووووووووووويييييييييييي عزيزممممممممممممم
چه عاشخ باغيرتي :دي
حالا بذار منم اعتراف كنم كه تو وقتي ميومدي تو اون تاپيكه انگاري قند تو دل من اب ميكردن هر كي هم ميومد جاي تو جواب ميداد كلي دلم ميگرفت كه اون چرا تو نيستي

اينم قصه عشخ من به تو بودش
:surprised::surprised::surprised:

منم همین حسو دارم ادم کیفور میشه !
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=3]عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس یادگارى بگیرد.[/h] [h=3] معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشویق می‌کرد که دور هم جمع شوند. [/h] [h=3]معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شدید به این عکس نگاه کنید و [/h] [h=3]بگوئید : این احمده، الان دکتره. یا اون مهرداده، الان وکیله. [/h] [h=3]یکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مرده.[/h]
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوباره عشق كجا و كي اتفاق بيفتد

اگر كه بين من و تو شبي فراق بيفتد؟

مباد تيره شود روزهاي روشنِ با تو

مخواه ماه منيرِ تو در مَحاق بيفتد

نيايد آن كه تو سهم من از زمانه نباشي

دلت كه زنده به من بود از اشتياق بيفتد

گناه دارد امّيدوار كردن اين رود

اگر بناست گذارش به باتلاق بيفتد

چه فرق دارد اگر سايه سار باغ نباشد

درخت، دار شود يا كه در اجاق بيفتد!

اگر بناست نماني،چه فرق مي كند اصلاً

براي ما:

-من و دنيا-

چه اتفاق بيفتد.....
مهرداد نصرتی
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان جملگی شب خوش!ما نیز برفتیم!!
در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد//آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد
من در پی آن دلبر عیار برفتم//او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد

شب شما هم خوش و خرم


خو شيه مگه ؟ عشق يهو بي هوا در خونه ادمو ميزنه ديه
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آه مریمم...!!
اکنون که این راز سر گشود...من در آستانه ی مرگم... !

چرا اینقدر دیر گفتی لامروت...
بی معرفت...
آآآآآآهه مریم....
خوب بود؟؟؟
نگار ژونی تعجب نکن...خو ما عاشخیم دیگه...
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
چقدر مثل خودت نيستي و بد شده‌اي

كسي كه باورم اصلا نمي‌شود شده‌اي

قرار بود كه مقصد شوي نه جاده، چه شد

كه بين آمد و شدها فقط لگد شده‌اي؟

درون آينه مردي غريبه مي‌خندد

به تو كه از خودت اين طور ساده رد شده‌اي

كدام آينه؟اين قاب عكس ترحيم است

نگاه كن به خودت، كاملا جسد شده‌اي

شبيه ابرِ سياهِ غروبِ دلتنگي

كه درد مي‌كشد و گريه مي‌كند شده‌اي

مهرداد نصرتی
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه باو ما داريم يه عمري با بي ار تي ميريم يوني هيچ تفاقي نيفتاده !!!
شانس نداریم دیگه!!!!


دوباره عشق كجا و كي اتفاق بيفتد

اگر كه بين من و تو شبي فراق بيفتد؟

مباد تيره شود روزهاي روشنِ با تو

مخواه ماه منيرِ تو در مَحاق بيفتد

نيايد آن كه تو سهم من از زمانه نباشي

دلت كه زنده به من بود از اشتياق بيفتد

گناه دارد امّيدوار كردن اين رود

اگر بناست گذارش به باتلاق بيفتد

چه فرق دارد اگر سايه سار باغ نباشد

درخت، دار شود يا كه در اجاق بيفتد!

اگر بناست نماني،چه فرق مي كند اصلاً

براي ما:

-من و دنيا-

چه اتفاق بيفتد.....
مهرداد نصرتی
:(
هیچ فرق نداره دیگه...


شب شما هم خوش و خرم



خو شيه مگه ؟ عشق يهو بي هوا در خونه ادمو ميزنه ديه
هیچی شوماااا هم راحت باش!
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آه مریمم...!!
اکنون که این راز سر گشود...من در آستانه ی مرگم... !

چرا اینقدر دیر گفتی لامروت...
بی معرفت...
آآآآآآهه مریم....
خوب بود؟؟؟
نگار ژونی تعجب نکن...خو ما عاشخیم دیگه...
میگم می خواین ما بریم شوماااا راحت باشین؟
حالا نمیر شوممممما

چقدر مثل خودت نيستي و بد شده‌اي

كسي كه باورم اصلا نمي‌شود شده‌اي

قرار بود كه مقصد شوي نه جاده، چه شد

كه بين آمد و شدها فقط لگد شده‌اي؟

درون آينه مردي غريبه مي‌خندد

به تو كه از خودت اين طور ساده رد شده‌اي


كدام آينه؟اين قاب عكس ترحيم است

نگاه كن به خودت، كاملا جسد شده‌اي

شبيه ابرِ سياهِ غروبِ دلتنگي

كه درد مي‌كشد و گريه مي‌كند شده‌اي

مهرداد نصرتی
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
آه مریمم...!!
اکنون که این راز سر گشود...من در آستانه ی مرگم... !

چرا اینقدر دیر گفتی لامروت...
بی معرفت...
آآآآآآهه مریم....
خوب بود؟؟؟
نگار ژونی تعجب نکن...خو ما عاشخیم دیگه...

vivian ام !!
چه بگويم ؟ چه ميگفتم خو ؟ ميترسيدم اين عشخ يه طرفه بوده باشد و ته آن داراي دردسرهاي فيراوان

ولي حال كه از راز دلت اگاه گرديدم بسي بسيار خرسندم ژيگرمممممممممممم
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
vivian ام !!
چه بگويم ؟ چه ميگفتم خو ؟ ميترسيدم اين عشخ يه طرفه بوده باشد و ته آن داراي دردسرهاي فيراوان

ولي حال كه از راز دلت اگاه گرديدم بسي بسيار خرسندم ژيگرمممممممممممم
:surprised::surprised::surprised:
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مریم ژان نگار ژان شب خوبی بود...
من صبح کلاس دارم...
آه مریم امشب با یاد تو زیبا میخوابم و از شکفتن این عشخ خرسندم بسی...
شبتان به خیر...



 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
مریم ژان نگار ژان شب خوبی بود...
من صبح کلاس دارم...
آه مریم امشب با یاد تو زیبا میخوابم و از شکفتن این عشخ خرسندم بسی...
شبتان به خیر...




باشه عزيزكم برو و راحت بخواب عشخم

خواباي خوب خوب ببيني مثلا خواب منو :ديييييي

شبت بخير
 

Similar threads

بالا