جنبش مصاف

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز

در این تاپیک مطالب و اخبار در مورد مبارزه با صهیونیسم ، اومانیسم و فراماسونری قرار داده میشود

منبع این مطالب بیشتر از سایت جناب رائفی پور میباشد

 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
واشنگتن وتل آویوبدانندکه ایران بدون بمب‌ هسته‌ای هم بحقش میرسد

هر پیشرفتی که ایران درصنایع مختلف بکندغرب بمثابه تهدیدمینگردوفورا میگویدکه ایران... امنیت جامعه جهانی را تهدید کرده است. از تلاش ایران برای دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای تا آزمایش موشک‌های تدافعی میان برد و دور برد تا ارسال فضاپیما به فضا. از نگاه غرب به ویژه امریکا و اسرائیل همه این موارد تهدیدی است که از سوی ایران علیه جامعه جهانی اعمال می‌شود.

امریکا و اسرائیل به روی هم نزدیک به 700 میلیارد دلار در سال برای تامین امنیت تاسیسات ملی و نظامی‌شان هزینه می‌کنند در حالی که هزینه ایران در این زمینه‌ها تنها 10 میلیارد دلار است.


بگزارش خبرگزاری قدس(قدسنا)روزنامه السفیر، چاپ لبنان در یادداشتی به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: بحث بر سر حمله احتمالی نظامی به ایران سوال‌های بسیاری را به وجود آورده است. کسی نیست بپرسد که اگر ایران بخواهد انسان سوار فضاپیما کند و به فضا بفرستد آیا برای این حرکت ایران باید بر طبل جنگ کوبید؟ آن‌چه از این رفتار غرب برداشت می‌شود، این است که آنها در نگرانی کامل هستند. در حالی که در دنیا دو قدرت هستند که بزرگ‌ترین قدرت منطقه‌ای محسوب می‌شوند، یکی امریکا و دیگری اسرائیل، ولی این دو، کشور دیگری را دائما تهدید می‌کنند که از لحاظ تعداد و کیفیت از آنها بسیار پایین‌تر است و حتی می‌توانیم بگوییم تفاوت‌های فاحشی در این زمینه با آنها دارد. آن دو قدرت به روی هم نزدیک به 700 میلیارد دلار در سال برای تامین امنیت تاسیسات ملی و نظامی‌شان هزینه می‌کنند در حالی که هزینه ایران در این زمینه‌ها تنها 10 میلیارد دلار است. اسرائیل و امریکا پیشرفته‌ترین نیروی نظامی و سربازهایشان بیشترین آموزش و آمادگی را در جهان دارند و امریکا هزاران مدل سلاح‌های ویرانگر هسته‌ای و اسرائیل صدها مدل از این دست در اختیار دارند در حالی که تاسیسات هسته‌ای ایران تازه در حال گسترش است و به هیچ وجه هم ترسناک و خطرناک نیست و سلاح هسته‌ای‌ نیز که ابدا ندارد.در ادامه این یادداشت آمده است: این صحیح است که ایران در حال گسترش برنامه‌های هسته‌ای‌اش و غنی سازی اورانیوم است و صحبت از جنگی که این روزها ورد زبان غرب شده نیز به همین دلیل است ولی گزارش‌های سازمان‌های امنیت ملی همان دو قدرت تاکید می‌کند که ایران در حال حاضر هیچ برنامه عملی برای رسیدن به سلاح هسته‌ای در اختیار ندارد.نویسنده روزنامه السفیر سپس به مقایسه‌های انتقاد آمیز خود از غرب ادامه می‌دهد و می‌نویسد: ایالات متحده امریکا ده‌ها پایگاه نظامی در مناطق مختلف مجاور ایران در اختیار دارد در حالی که ایران نصف این تعداد را هم ندارد. امریکا هم‌پیمانان قدرتمندی در سراسر دنیا دارد در حالی که هم‌پیمانان ایران کشورهای کوچک، ضعیف و مستضعف منطقه هستند. علاوه بر همه اینها، امریکا تا کنون مسبب چهار جنگ در سراسر جهان از سال 1990 تا کنون شده و به شش کشور جهان حمله کرده، به اشغال در آورده و بمباران کرده و ویران کرده است؛ اسرائیل از سال 1967 تا کنون دائما در جنگ بوده، در آن سال کرانه باختری را به اشغال در آورد، در سال 1982 و 1999 لبنان را اشغال کرد و در سال 2006 جنگ دیگری را علیه لبنان انجام داد و در سال‌های 2008 و 2009 علیه غزه وارد نبرد شد. کما این که مقام‌های امریکایی بارها و بارها صحبت از تغییر رژیم در ایران زدند و اسرائیل در ترور دانشمندان هسته‌ای ایران وارد عمل شده است، در حالی که ایران در طول این مدت و به رغم همه این فشارها و جنگ‌افروزی‌ها یک اقدام متقابل در سال‌های اخیر انجام نداده و حتی در برابر کوچک‌ترین اقدام آنها وارد عمل نشده است.در پایان این یادداشت آمده است: در برابر همه این تهدیدهایی که متوجه ایران است، دو دشمن بزرگ ایران فقط متحیر منتظرند تا ایران فضاپیما به فضا بفرستد تا دوباره علیه آن وارد عمل شوند. چرا ایران به رغم همه این تهدیدها تا کنون به دنبال سلاح هسته‌ای نرفته و آن را فقط به عنوان یک ابزار بازدارنده و تدافعی در اختیار نگرفته است؟ آن‌چه بیشتر بر این شگفتی می‌افزاید و درباره این سوال بیشتر ما را به فکر فرو می‌برد این است که امریکا و اسرائیل دائما صحبت از تهدید هسته‌ای ایران می‌زنند و تهدید به حمله نظامی می‌کنند در حالی که بیشتر ناظران بر این اعتقادند که چنین حمله‌ای نمی‌تواند تاسیسات هسته‌ای ایران را از بین ببرد و توان هسته‌ای ایران را نابود کند. پاسخ روشن است، ایران تلاش دارد ثابت کند که بدون دستیابی به سلاح هسته‌ای هم می‌تواند به حق مسلم خود برسد و امریکا به عنوان کشوری که صرفا ادعای رهبری جهان آزاد برای رساندن قضایا به سر منزل مقصود از راه‌های مسالمت‌آمیز را می‌کند، دروغی بیش نمی‌گوید.
منبع:دیپلماسی ایرانی


 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
خودداری جودوکار یمنی از رویارویی با حریف صهیونیستی

علی خصروف عضو جوانان مومن انقلابی یمن در تظاهرات علیه رژیم صالح یکبار مجروح شده بود

علی خصروف بازیکن تیم ملی جودوی یمن در چهارچوب بازیهای جام جهانی جودو که در دوسلدروف آلمان برگزار می شود از رویارویی با حریف صهیونیستی خود سرباز زد.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) بازیهای جام جهانی جودوی دوسلدروف در واقع انتخابی المپیک 2012 لندن نیز محسوب می شود و هر جودوکاری که در این رقابت ها حایز یکی از رتبه های اول تا سوم شود به طور مستقیم به المپیک لندن که آرزوی ورزشی هر وروزشکار ملی پوش است خواهد رفت.
علی خصروف جودوکار یمنی که در وزن 60 کیلوگرم برای تیم ملی این کشور به مسابقات جهانی دوسلدروف اعزام شده بود در اولین مرحله از این رقابتها با قرعه رویارویی با جودوکار اسراییلی برخورد کرد اما در حمایت از ملت فلسطین حاضر به رویارویی با وی نشد.
نعمان شاهر رییس فدراسیون جودوی یمن با تایید این خبر به خبرگزاری رسمی یمن (سبا) گفت: خصروف برای جبران این وضعیت همه تلاش خود را خواهد کرد تا در رقابتهای مقدماتی المپیک لندن که قرار است 25 فوریه در شهر پراگ جمهوری چک برگزار شود سهمیه المپیک را برای کشورش به ارمغان بیاورد.
وی همچنین درباره دلایل چنین تصمیمی از سوی علی خصروف افزود: این تصمیم نشان دهنده روح ملی، ارزش های دینی و اصول اخلاقی و انسانی این بازیکن و سایر بازیکنان ملی پوش یمنی است.
به گفته رییس فدراسیون جودوی یمن اقدام خصروف در واقع اعتراضی است به برخی تلاش ها برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و این کمترین کمکی است که مردم یمن می توانند به برادران فلسطینی خود اهدا کنند.

خصروف در دوازدهمین دوره بازیهای کشورهای عربی که در دسامبر 2011 در دوحه قطر برگزار شد به کسب مدال طلای این رشته در وزن 60 کیلوگرم نایل شد.
اقدام جودوکار یمنی با استقبال گسترده مردم انقلابی یمن مواجه شد و در موضعگیریهای مختلفی از این اقدام علی خصروف تقدیر و تشکر کردند.
عمر مدهش از شهروندان یمنی در گفتگو با خبرگزاری یمن این اقدام اسلامی خصروف را متناسب با مواضع ملی وی توصیف کرد و گفت: علی سال گذشته به صف انقلابیون یمنی در اعتراض به حکومت استبدادی و وابسته علی عبدالله صالح پیوست و در یکی از تظاهراتها که بسیاری از جوانان مومنیمنی به دست نیروهای صالح کشته شدند او مجروح شد.
وی تصریح کرد: برخی از مسئولان یمنی راضی به شرکت او در رقابتهای اخیر بازیهای عربی دوحه نبودند اما خصروف با شجاعت در این بازیها مشارکت کرد و توانست مدال گرانبهای طلای آن را برای یمن کسب کند.

 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
انفجار در هتل محل اقامت سلمان رشدی

«مازح»، كه حدود بيست ساله بود، در ساعت 45/2 دقيقه بعد از ظهر با انفجار بمبى كه سه طبقه بالاتر و سقف هتل 5 طبقه را ويران ساخت، در اتاقش كشته شد و تكه‏هاى بدنش بين طبقات سوم و چهارم پخش گرديد. مشرق - شنبه پنجم اگوست 1989، چهاردهم مرداد ماه 1368، در حالی تنها چهار ماه و بیست روز از فتوای تاریخی روح خدا درباره حکم قتل سلمان رشدی مرتد می گذشت، خبری مهم در رسانه های جهان منتشر شد؛ تیتر خبر این بود: رشدى، هدف بمب‏گذارى در هتل متن خبر: ديروز يك گروه اسلامى در لبنان اعلام كرد تروريستى كه روز پنجشنبه، براثر انفجار بمبى در حال سوار كردن آن در هتلى در غرب لندن بود از بين رفت، يكى از اعضاى آن‏ها بوده كه در حال تدارك حمله‏اى به سلمان رشدى بوده است.
طى يادداشت دستنويسى كه تحويل روزنامه النهار در بيروت گرديد، «سازمان جهادگران اسلام» اعلام كرد كه مسلمانان اكنون براى از دست دادن «غريب»، اولين شهيدى كه به هنگام انجام مقدمات حمله عليه سلمان رشدى مرتد جان خود را از دست داد، سوگوارند و شهداى بعدى به اين اهداف خواهند رسيد.






گروه فوق‏الذكر در اين بيانيه تاكيد كرده است هر فردى، از جمله خانم تاچر، كه از رمان «آيات شيطانى» از رشدى حمايت كند بهاى آن را خواهد پرداخت.
«اسكاتلند يارد» در حال تحقيق در اين زمينه مى‏باشد. در حال حاضر، مشخص شده است كه پنجشنبه بعد از ظهر دو بمب در هتل «بورلى هاوس» واقع در منطقه «ساكس گاردنز پادينگتن» منفجر گرديده است. تصور مي‏شود كه اولين بمب، به هنگام سوار كردن آن توسط تروريستى كه معتقدند الجزايرى يا مراكشى مى‏باشد و بنام «مازح» ملقب است، منفجر گرديد و انفجار دومين بمب، 15 دقيقه بعد متعاقب انفجار اول صورت گرفته است.
بمب‏ها، در مجموع حاوى 5 پوند مواد منفجره پلاستيك نظامى بوده است كه احتمالاً از نوع «سمتكس» مى‏باشد.
اطلاعات زيادى از مازح در دست نمى‏باشد، به جز اينكه چنين گمان مى‏رود كه او با قايق وارد انگلستان شده و مواد منفجره را در كوله پشتى سبز رنگى حمل مى‏كرده است. هيچ پاسپورتى از او در هتل به دست نيامده است.
به دليل ويرانى ساختمان، بازرسى هتل توسط كارشناسان مختل گرديده است و بعيد به نظر مى‏رسد كه اجزاى متلاشى شده بدن بمب گذار براى كالبد شكافى تا اواخر امروز به بيرون از هتل منتقل گردد.

«مازح»، كه حدود بيست ساله بود، در ساعت 45/2 دقيقه بعد از ظهر با انفجار بمبى كه سه طبقه بالاتر و سقف هتل 5 طبقه را ويران ساخت، در اتاقش كشته شد و تكه‏هاى بدنش بين طبقات سوم و چهارم پخش گرديد.
«مازح» با پرداخت 39 پوند و 50 پنس، يك اتاق يك تختى را روز سه شنبه در هتل رزرو كرد و قرار بود ديروز آنجا را ترك كند. آقاى «تونى گنوزو» مدير هتل گفت كه ابتدا نامبرده هتل را براى يك شب رزرو كرد، اما بعد با پرداخت نقدى صورت حسابش مدت اقامت خود را تمديد نمود.
منبع: «روزنامه ديلى تلگراف» چاپ لندن
خبر فوق به عنوان سندى عينى، از ميان دهها روزنامه و نشريه انگليسى كه تنها ساعاتى پس از به شهادت رسيدن طلبه شهادت‏طلب «مصطفى مازح» نخستين شهيد مسير اجراى حكم تاريخى حضرت امام خمينى(ره) همگام با ساير مطبوعات و رسانه‏هاى جمعى كشورهاى غربى به انعكاس اخبار و جزئيات مربوط به اين واقعه پرداختند، عرضه شد.
رسانه‏هاى فراگير غربى چنان با آب و تاب در اين باره به ارايه تحليل و القاى نظرات خاص خود مى‏پرداختند كه موج خبرى آن تا چند ماه خوراك تبليغاتى صهيونيسم را تامين مى‏نمود.
دامنه اين موج كه در واقع تحت تاثير ارزش عمل قهرمانانه شهيد مازح قرار داشت، از مبدأ لندن، مرزهاى جغرافيايى را در نورديد و به اقصى نقاط عالم رسيد. بد نيست از باب نمونه به قسمتهايى از مقاله نشريه «سانكى» چاپ توكيو تحت عنوان «سلمان رشدى، حالا...» كه در روز چهارشنبه 30 آگوست 1989 متشر گرديد، نگاهى بيندازيم:
«آقاى كازواو ايشيگورو يك نويسنده ژاپنى تبعه انگلستان و دوست صميمى سلمان رشدى مى‏باشد. ما وقتى از وى در مورد محل زندگى سلمان رشدى سؤال كرديم او در جواب گفت: من در اين باره هيچ چيز نمى‏دانم. اگر هم اطلاع داشته باشم نمى‏توانم بگويم. به علت معتبر بودن حكم اعدام سلمان رشدى كه از سوى خمينى صادر شده، اطرافيان سلمان رشدى در اين مورد بسيار احتياط مى‏كنند.

سلمان رشدى به همراه همسرش تحت حفاظت امنيتى قرار دارند و هر چند هفته يك بار محل اقامت خود را تغيير مى‏دهند. همسر وى مى‏گويد طى مدت چهار ماه، 56 بار محل زندگى خود را عوض كرده‏اند و گويا او از اين طرز زندگى خسته شده و در حال حاضر جدا از شوهرش زندگى مى‏كند.
هنوز در لندن كتابفروشى‏هايى كه «آيات شيطانى» را مى‏فروشند، مورد حمله با مواد آتش زا قرار مى‏گيرند. اخيرا جريان انفجار يك بمب و مرگ يك مرد در هتلى در شهر لندن، موجب نگرانى اسكاتلند يارد، پليس انگلستان، شد. چون پس از جريان مى‏گويند اين نخستين شهيد راه اعدام سلمان رشدى مى‏باشد.
پس از اين جريان، نيروهاى امنيتى و ضد ترور براى حفظ جان رشدى، تدابير سخت‏ترى اتخاذ كرده‏اند. پس از صدور حكم مذكور از سوى امام خمينى، انگلستان و ايران روابط خود را قطع كردند.»
اين موج كم‏سابقه خبرى تا هنگام تحويل بقاياى پيكر پاك شهيد مازح به خانواده‏اش (هشت ماه پس از انفجار) و نيز برگزارى مراسم تدفين آن بزرگوار و مجالس يادبود و گراميداشت نام و راهش ادامه داشت.
مثلاً «ديلى تلگراف» تقريبا ده ماه پس از شهادت مازح، همصدا با ده ها نشريه ديگر اروپايى، اخبار مربوط به مجالس بزرگداشت وى را با حساسيت عجيبى منتشر مى‏ساخت:
«ماه گذشته، حزب‏الله تظاهراتى به خاطر مصطفى مازح، يكى از پيروانش، در جنوب بيروت ترتيب داد. اين شخص طى يك ماموريت انتحارى در لندن به منظور كشتن سلمان رشدى بر اثر انفجار بمب تكه تكه شد.»(5/6/1990)
نكته عجيب و باور نكردنى اينجاست كه خبر اين واقعه بى‏سابقه در داخل كشورمان به عنوان قلب تپنده انقلاب اسلامى، تا هفت سال پس از وقوع آن، مسكوت نگاه داشته شد و پس از شكسته شدن اين سكوت مرگبار توسط معدودى از نشريات اصولگرا، ساير مطبوعات و رسانه‏هاى جمعى و حتى صدا و سيماى ام‏القرى! به اين سكوت ناموجه ادامه مى‏دهند.


وصيتنامه شهيد كه پس از ارتحال جانگداز حضرت امام خمينى(ره) نوشته شده است:
بسم‏ الله ‏الرحمن‏ الرحيم
تسليت عرض مى‏كنم به اسلام، به رزمندگان اسلام، به مردم مظلوم و مستضعف، به مجاهدان در ايران و افغانستان و لبنان و فلسطين و به هر انسانى كه در راه حق مجاهدت مى‏كند...اين انسان مؤمن، جبار، شجاع، مخلص، براى اسلام خود، براى مردم خود، كسى بود كه به ضمير خود وفادار بود. آرى پدر! اين انقلاب از افتخارات او بود .اين امام دوست داشتنى، خمينى بزرگ كه رحمت و رضوان خدا بر او باد... آرى، آسمان هنوز براى اين رهبر مخلص اشك مى‏ريزد. ملائكه در سوگ اين امام ضجه و فرياد مى‏كنند... هرگز تو را فراموش نخواهيم كرد...همانا خورشيد در آن روز خجالت زده شد و طلوع نكرد ؛ ماه نيز ذوب خواهد شد، هيچكس زندگى نخواهد كرد. هرگز هيچكس نخواهد خنديد...هرگز روزهاى مقدس زندگى با تو را فراموش نخواهيم كرد...فرمانهاى تو را در هر زمان و مكان اجرا مى‏كنيم، شجاعت تو را در برابر دشمنان به ياد مى‏آوريم. در روز برگزارى نماز در قدس شريف، ياد تو را در جهان زنده مى‏كنيم. با ياد تو هر دولت و مرامى را كه در مقابل اسلام بايستد، نابود مى‏كنيم.

سعادتمندند كسانى كه تو را شناختند، كسانى كه از راه تو پيروى كردند، كسانى كه به كلام تو گوش فرا دادند و كسانى كه به نام جمهورى اسلامى شما پرچم اسلام را برافراشتند. اى امام عزيز! همانا من با تو پيمان مى‏بندم كه هميشه در راه روشن تو خواهم بود و تحت اوامر نايب برحقت امام سيد على خامنه‏اى در اين راه باقى خواهم ماند. فرمان تو، انديشه او انديشه تو و آراى او همان آراى تو خواهد بود. به درستى كه تو شجاعت را به او آموختى و ما اكنون سرباز او هستيم و همانگونه كه امر فرمودى بر اين جمهورى اسلامى باقى خواهيم ماند. جمهورى اسلامى والايى كه متعلق به حضرت مهدى(عج) ولى‏عصر و زمان است.
اى امام مهدى! آه اى آقاى من، اى فريادرس و نجات دهنده من، آيا نمى‏بينى چه حوادثى رخ مى‏دهد و چه شهدايى بر زمين مى‏افتند در حالى كه دشمنان در حال آماده باش كامل هستند، تا چه زمانى اى آقاى من! تا چه زمانى مى‏توانيم در برابر دشمن ستمگر مقاومت كنيم؟! العجل العجل اى نجات دهنده ما برما رحم نما و به فريادمان رس... به نام اين رهبر سفر كرده...به نام شهدا...به نام مجاهدين اسلام...

 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایران بزرگتر از آن چه ما می بینیم




آمريکا و اسرائيل به همراهي کشورهاي غربي در 33 سال انقلاب هميشه سعي بر اين داشتند تا جوامع مختلف و کشورهاي اسلامي را نسبت به ايران بد بين کنند و اين دشمني با صداي مردم که در سال 1357 در کوچه ها وخيابان ها آزادي خواستند شروع شد.
براي اولين بار استکبار جهاني صدايي را شنيد که با منافع و خواسته هايش تضاد داشت و خبر از مردم با اراده و سلحشوري مي داد که دست از خواسته هاي خود بر نمي دارند.کشوري که رهبرش حرف از علت اصلي بيماري کره ي زمين مي زد و غده سرطاني را تشخيص داده بود.
نوکران حلقه به گوش شيطان سعي بر خفه کردن صدا در نطفه داشتند وشروع به دسيسه چيني و سنگ اندازي کردند.
جدايي طلبان -فرقه سازي-افراد منحرف و کج فهم که دست به ترور مسئولان مي زدند-خيانتکاران-ديوانه اي به نام صدام که با کمک تقريبا کل دنيا آتش جنگ راه انداخت وبسيار بسيار فتنه هاي ديگر براي کشور ما ساختند و باز هم خواهند ساخت به نظر شما چه چيزي مي تواند اين همه کينه و دشمني به وجود آورده باشد؟
چند سالي هم هست که مدام صحبت از احتمال ساختن بمب اتم به دست ايران مي کنند.
اگر موضوع انرژي هسته اي است که قبل از انقلاب با علاقه قصد داشتند به ايران تقديم کنند.
دوستان اين همه دشمني و کينه و عداوت يک علت دارد و آن تفکري است که منجر به کوتاه شدن عمر شخص شيطان مي شود.
خواستن حکومت آخرين معصوم.
اگر تحريم هاي اقتصادي مي کنند اگر جنگ راه انداختند و تحديد به جنگ مي کنند اگر فتنه سبز راه مي اندارند همه يک علت دارد و آن خواستن آمدن مردي است که با آمدنش گردن ابليس بريده ميشود و انسان به اوج کمال و شعور خواهد رسيد.
با آمدنش انسان هدف اصلي خلقت را درک خواهد کرد و زمين به بندگان صالح خدا خواهد رسيد چيزي که شيطان و فرزندانش متعلق به خود مي دانند. عزيزان با حرف امام خميني(ره) که فرمود انقلاب ما بايد صادر شود حساب کار دستشان آمد که اگر جلوي ايران اسلامي را نگيرند بايد با امت اسلامي رو به رو شوند.
انقلاب کشورهاي عربي در دل خود چه حرفي داشت؟ مردم اين کشورها چه مي خواستند؟
غير از اين است که با وجود سرکوب و گاز اشک آور و آب فشار قوي نماز جماعت خواندند و در برابر پروردگار خود به سجده افتادند؟!
اين ها همه نتيجه صبر و استقامت ماست اما دشمنان تا دندان مسلح هيچ وقت دست نخواهند کشيد.
قطعا امسال براي ايران خواب هاي بدي ديده اند و سعي دارند اذهان مردم دنيا را براي نابودي ايران آماده کنند.
بايد حواسمان را جمع کنيم.
انتخابات پيش رو معيار خوبي براي دشمن است تا بداند مردم ايران هنوز بر خواسته 33 سال پيش خود پا فشاري مي کنند يا خير.
حواسمان را جمع کنيم تا از سناريو هاي دشمن بازي نخوريم. اصلي ترين دشمن استکبار جهاني کشور ما ايران است.
به اخبار اين روزهاي شبکه هاي خارجي دقت کنيد:
تلاش ايران براي ترور سفير عربستان،
بمب گذاري در تايلند و گرجستان،
ايران در حال ساختن بمب هسته اي.
به حوادث سوريه دقت کنيد.
اتفاقات در سوريه با ديگر کشورهاي انقلابي منطقه کاملا متفاوت است و مخالفان حکومت از روز اول مبارزه اسلحه در دست داشتند و در اماکن عمومي بمب گذاري مي کردند.
آنها قصد دارند ايران شيعه خانه امام زمان را فتح کنند.
اما از دل تاريکي شب است که خورشيد طلوع مي کند.
مردم من برادران و خواهران سلحشور من از شما خواسته اي دارم در لحظلات نزديک به پيروزي دست از مبارزه بر نداريد

اللهم عجل لوليک الفرج
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
جذب جنگجویان سایبری در ارتش آمریکا
پنتاگون برای گسترش نیروها و امکانات خود در فضای سایبری مبلغ 2.5 میلیون دلار را در بودجه سال 2012 خود در نظر گرفت.
به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، با توجه به رشد تهدید جنگ سایبری، ارتش‌های کشورهای مختلف در حال رقابت با یکدیگر هستند تا بتوانند متخصصان رایانه‌ای را به عضویت ارتش خود دربیاورند که به عقیده آنها نقشی مرکزی در نزاع‌های قرن 21 را دارا خواهند بود.
اما در عین اینکه پول هنگفتی برای نیروها و «جنگجویان سایبری» جدید صرف می‌شود، اما جذب این هکرها در رده‌های نظامی مسئله دیگری است و یافتن اشخاصی که بتوان به آنها فرمان راند نیز کار سختی می‌باشد.
به گزارش رویترز، سپهبد ریت هرناندز،‌ رییس ستاد سایبری نیروی زمینی ارتش آمریکا، در همایشی که در لندن برگزار شد بیان کرده است: «هم‌اکنون ما کارهای زیادی برای انجام داریم و هر روز نیز بر مقدار آنها افزوده می‌شود.»
وی افزود: «فضای سایبری نیازمند جنگجویان سایبری در سطح جهانی است... ما امروز باید به روش دیگری دست به توسعه، جذب، و حفظ نیرو بزنیم.»

هرچند آمریکا اخیراً اعلام کرده است که از بودجه و تعداد نظامیان خود خواهد کاست، اما در بودجه سال 2012 خود 2.5 میلیون دلار را برای ارتقای قابلیت‌های سایبری خود اختصاص داده است.
در ماه دسامبر، ارتش آمریکا اعلام کرد که نخستین «تیپ سایبری»‌ خود را عملیاتی کرده است. در حال حاضر،‌ آمریکا روسیه و چین را بزرگ‌ترین رقبای خود در فضای سایبری به حساب می‌آورد که البته برخی از مقامات آمریکا نام ایران را نیز به این فهرست افزوده‌اند.
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
مصلح جهان




يکي از مسائل و اموري که فرق اسلام بر آن، اجتماع و اتّفاق نموده‌اند، ظهور حضرت مهدي(ع) در آخرالزّمان است که و همه انتظار يک قيام روحاني جهاني و ظهور مصلحي را مي‌کشند که عدالت اجتماعي و نظام جهان را بر اساس ايمان به خدا و احکام دين اسلام برقرار سازد، دنيا را از چنگال ستمکاران و جبّاران نجات بخشد و پرچم عزيز اسلام را در تمام نقاط به اهتزاز در آورد. همه چشم به راهند و انتظار دارند که شايسته‌ترين فرزندان پيغمبر قيام کرده، آيين توحيد و رسم برادري و مساوات اسلامي را زنده نموده، بشر را از نعمت آسايش بهره‌مند سازد و موجبات تفرقه و محروميّت و ناکامي را از ميان بردارد.
اين وعدة الهي و تخلّف‌نا‌پذير است. دنيا به طرف آن عصر درخشان در حرکت است، سير زمان، گردش دوران هر دم بشر را به چنين روزگاري نزديک‌تر مي‌سازد.
ايمان به ظهور حضرت مهدي(ع) و جهانگير شدن دين اسلام به آيات متعدّدي از قرآن مجيد و متواترترين روايات و قوي‌ترين اجماعات اتّکا و استناد دارد که هر مسلمان معتقد به قرآن و رسالت پيغمبر(ص) بايد به اين ظهور، ايمان راسخ و ثابت داشته باشد.
در اين مقاله تفصيل و شرح اين مطالب ممکن نيست؛ امّا براي توجّه خوانندگان محترم تحت چهار عنوان: 1. آيات قرآن مجيد؛ 2. اجماع و اتّفاق مسلمانان؛ 3. روايات اهل سنّت؛ 4. روايات شيعه، هر كدام را به اختصار توضيحاتي مي‌دهيم.

1. آيات قرآن مجيد
خداوند در قرآن مجيد، در آيات کريمة متعدّدي تشکيل يک حکومت جهاني اسلامي، بسط دين اسلام، غلبة آن بر کلّية اديان، زمامداري صلحا و ارباب لياقت را وعده فرموده است که از آن جمله اين آيات است:
«وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّي لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لله فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛3 و با آنان بجنگيد تا فتنه‏اي بر جاي نماند و دين يكسره از آن خدا گردد پس اگر [از كفر] بازايستند، قطعاً خدا به آنچه انجام مي‏دهند بيناست.»
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛4 اوست خدايي که رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر همة اديان عالم او را تسلّط و برتري دهد».
«يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَي اللهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ؛5 مي‏خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند ولي خداوند نمي‏گذارد تا نور خود را كامل كند هر چند كافران را خوش نيايد.»
«يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ الله بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ؛6
کافران مي‌خواهند تا نور خدا را با گفتار باطل و طعن مسخره، خاموش کنند، البتّه خدا نور خود را تمام و کامل مي‌کند.»
«وَيُرِيدُ الله أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَ يَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ؛7
و خدا مي‌خواست که صدق سخنان حق را ثابت گردانده و ريشة کافران را از بيخ و بن برکند.»
«وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا؛8
بگو که حق آمد و باطل را نابود ساخت، که باطل خود لايق محو و نابودي است.»
«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛9
ما بعد از تورات در زبور نوشتيم که البتّه بندگان نيکوکار من ملک زمين را وارث و متصرّف خواهند شد.»
«وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ؛10
خداوند وعده فرموده، به کساني از شما که نيکوکار گردد در زمين خلافت دهد.»
«وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ؛ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ؛11
همانا عهد ما دربارة بندگاني که به رسالت فرستاديم سبقت گرفته است که البتّه آنها بر کافران فتح و پيروزي يابند و سپاهيان ما غالبند».
«إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ؛12
ما البتّه رسولان خود و کساني که ايمان آورند در حيات دنيا نصرت و ظفر مي‌دهيم».
«كَتَبَ اللهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ؛13 خدا حتم گردانيده که البتّه من و رسولانم غالب مي‌شويم که خداوند قوي و مقتدر است».
و آيات ديگري که تأويل آنها هنگام ظهور حضرت وليّ عصر(ع) آشکار شود، دلالت دارند بر غلبة اسلام بر ساير اديان و غلبة اهل حق بر اهل باطل و حتمي بودن غلبة انبياء و اتمام نور خدا که اين معاني به‌طور مطلق تا حال ظاهر نشده و اين آيات تحقّق آن را در آخرالزّمان بشارت مي‌دهد.
خداوند وعده داده که البتّه پيغمبران را غالب سازد و ياري کند و معلوم است که اين نصرت و غلبه فقط نصرت و غلبه در آخرت نيست، براي اينکه مي‌فرمايد: «در زندگاني دنيا و نصرت و غلبة انبيا بر قوم خودشان و پيشرفت کار آنها در عصر خودشان هم نيست، زيرا دعوت بسياري از پيغمبران در قومشان اثر نبخشيد بلکه بعضي از آنها کشته شدند.»
اين نصرت و غلبه، نصرت و غلبة مقصد و هدف و دعوت آنهاست که بر طبق ظاهر آيات مقيّد به مرتبه‌اي نيست بلکه نصرت و غلبة مطلق است.
همچنين است اتمام نور، که معني اينکه خدا نور خود را در مقابل آنهايي که مي‌خواهند نور او را خاموش کنند و مانع از پيشرفت اسلام شوند تمام مي‌گرداند اين است که دين را جلو مي‌برد و بر قلمرو اسلام مي‌افزايد و اتمام آن وقتي است که اسلام تمام جهان را بگيرد.
چنانکه معني استخلاف و جانشيني مؤمنان در زمين و وارث شدن آنها زمين را نيز استخلاف در تمام زمين و وارث شدن کرة ارض است که براي امام زمان(ع) و ياران و اصحاب آن حضرت حاصل مي‌شود.
معناي غلبة حق بر باطل به‌طور اطلاق هم غير از اين نيست که به تمام معني حق بر باطل پيروز شود و اگر از جهت حجّت و برهان غالب باشد (با اينکه به اين معني هميشه غالب است) ولي در ظاهر غالب نباشد، غلبة مطلق نيست و ظاهر اين آيات غلبة مطلق است.
و امّا آية: «ليظهره علي الدّين کلّه» که دلالتش بر غلبة اسلام واضح است.
و مؤيّد اين آيات رواياتي است که در اين باره از حضرت رسول(ص) منقول است، مثل: «ليدخلن هذا الدّين علي ما دخل عليه الليل؛ البتّه اين دين در هر کجا که شب داخل شده باشد داخل مي‌شود».
و شايد نکته اين باشد كه فرمود: «علي ما دخل عليه الليل» و نفرمود:«علي ما دخل عليه اليوم او الشّمس» تشبيه دين به آفتاب باشد که همانطور که روز، آفتاب در هر کجا که شب رفته باشد وارد مي‌شود، خورشيد عالمتاب اسلام نيز به تمام اماکن پرتو افکن خواهد شد و تاريکي کفر و شرک و ضلالت را نابود خواهد ساخت، همانطور که آفتاب، تاريکي شب را از ميان مي‌برد.


2. اجماع مسلمانان
اگر مقصود از اجماع و اتّفاق، شيعه باشد که محتاج به ذکر نيست و همه مي‌دانند که از ضروريّات مذهب اماميّه ظهور قائم آل محمّد(ع)، فرزند امام حسن عسکري(ع) است و اگر مقصود اتّفاق عامّة مسلمانان (از شيعه و سنّي) باشد براي اثبات آن، عبارت يکي از متتبع‌ترين علماي اهل سنّت، علّامة معتزله ابن ابي الحديد در «شرح نهج البلاغه» کافي است که مي‌گويد:
اتّفاق سني و شيعه بر اين است که دنيا و تکليف، منقضي و تمام نشود مگر بر آن حضرت ـ يعني بعد از ظهور آن حضرت .14
کساني که در تاريخ تتبع دارند، مي‌دانند که ظهور مصلح منتظَر و مهدي آل محمّد(ع) آنچنان مورد اتّفاق و مسلّم نزد تمام مسلمانان بوده که از همان قرن اوّل هجري تا حال در مقام ردّ ادّعاي افرادي که ادّعاي مهدويّت کردند يا اين ادّعا را به آنها نسبت دادند، اصل ظهور قائم آل محمّد(ع) را کسي انکار نکرد، زيرا بر خلاف اجماع مسلمانان و انکار اخبار قطعي صادر از پيغمبر(ص) بود. بلکه در مقام ردّ آنها به فاقد بودن اوصاف و علاماتي که براي مهدي موعود در اخبار و احاديث يادشده است، استناد مي‌جستند.
چنانچه چهار نفر از بزرگان علماي مذاهب چهارگانه اهل سنّت، ابن حجر شافعي، مؤلّف «القول المختصر» و ابو السّرور احمد بن ضياء الحنفي و محمّد بن احمد مالکي و يحيي بن محمّد حنبلي در جواب استفتايي که از ايشان شده و در باب 13 از کتاب «البرهان في علامات مهدي آخرالزّمان» عين فتاواي آنها را نقل کرده، همين روش را انتخاب نموده و به صحت اصل ظهور مهدي در آخرالزّمان و اينکه عالم را پر از عدل و داد کند و عيسي به آن حضرت اقتدا نمايد و اوصاف ديگر آن حضرت، رسماً فتواي محکم و مستدل و قاطع داده‌اند حتّي شاعر بني اميّه، حکيم بن عيّاش کلبي نيز در ردّ نسبتي که به جناب زيد بن علي بدون رضايت آن جناب داده شده بود (و او را مهدي خوانده بودند) گفته: «و لم ار مهديا علي الجذع يصلب؛ 15
مقصودش اين است که آن مهدي که ظهور مي‌کند مستولي بر ممالک و فاتح کشورها مي‌گردد و عدل و داد را بسط مي‌دهد، پس چگونه ممکن است جناب زيد که مصلوب شد، مهدي باشد.




معناي غلبة حق بر باطل به‌طور اطلاق هم غير از اين نيست که به تمام معني حق بر باطل پيروز شود و اگر از جهت حجّت و برهان غالب باشد (با اينکه به اين معني هميشه غالب است) ولي در ظاهر غالب نباشد، غلبة مطلق نيست و ظاهر اين آيات غلبة مطلق است. 3. احاديث اهل سنّت
محدّثان بزرگ اهل سنّت که ذکر اسامي و کتب و مصنّفات ايشان در اين مقاله سخن را طولاني مي‌سازد، احاديث دربارة ظهور حضرت مهدي(ع) را تخريج نموده‌اند و از جماعتي از صحابه16 و جمع بي‌شماري از تابعان دربارة ظهور آن حضرت روايات بسياري نقل کرده‌اند و بعضي از ايشان در تخريج اين احاديث کتاب خاص نوشته‌اند و گروه بسياري از آنان تواتر اين روايات را صريحاً تصديق کرده‌اند و به آنچه در کلمات بسياري از ايشان تصريح شده اين است که نه فقط اصل ظهور مهدي(ع) به روايات متواتر از پيغمبر اکرم(ص) ثابت و قطعي است، بلکه به تواتر ثابت است که آن حضرت زمين را پر از عدل و داد کند و عيسي(ع) از آسمان نزول کرده به آن حضرت اقتدا نمايد و تمام جهان را فتح کرده و احکام قرآن را نشر دهد.
علاوه بر اين، بسياري از محقّقان علماي عامّه در اشعار و قصايد يا کتب و تصنيفاتشان ايمان خود را به اينکه حضرت مهدي(ع) همان يگانه فرزند امام حسن عسکري(ع) است اظهار داشته‌اند، که ما در کتاب «منتخب الاثر» در باب اوّل از فصل سوم تصريحاتي از بيش از شصت نفر علماي اهل سنّت دربارة ولادت يا غيبت و امامت آن حضرت را ضبط کرده‌ايم و هر منصفي مجموع اين اعترافات را ملاحظه کند برايش جاي شبهه باقي نخواهد ماند.

4. روايت و اخبار شيعه
به‌طور کلّي احاديثي که از طرق شيعه روايت شده، معتبرترين روايات است؛ زيرا از عصر رسول اکرم(ص) تا به حال کتابت حديث، ضبط، حفظ و روايات در بين ايشان منقطع نشده و هم اکنون بعضي از کتبي که در نيمة اوّل و دوم هجرت نوشته‌اند موجود و محل مراجعه است و اوّلين کتاب ايشان همان کتابي است که به املاي رسول الله(ص) و خطّ اميرمؤمنان علي(ع) مي‌باشد و در اخبار مکرر ديده مي‌شود که ائمه(ع) در نقل احاديث و بيان احکام به آن استناد مي‌جستند.
روايات شيعه با روايات ديگران يك فرق ديگر نيز دارد و آن، اين است که روايات شيعه از اهل بيت(ع) که علم و زهد و تقوا و فضيلت ايشان نزد فريقين مسلم است، اخذ شده و به مقتضاي «اهل البيت ادري بما في البيت» طبعاً نقل آنها محکم‌تر و از اشتباه دور است و بالأخره سومين جهتي که روايات شيعه را در بالاترين درجة اعتبار قرار داده و در حقيقت پشتوانة اين روايات است، احاديث متواتر ثقلين؛ احاديث سفينه؛ احاديث امان و روايات ديگري است که امّت را ارجاع به ائمة معصومان(ع) از اهل بيت که اعدال قرآن مجيد هستند، نموده و قول ايشان را حجّت و اخذ از ايشان را امان از ضلالت معرفي کرده و دلالت بر خالي نبودن زمان از وجود امام معصوم از اهل بيت دارد. بنابراين احاديثي که از ائمة طاهران(ع) صادر شده از راه بناي عقلا بر احتجاج و عمل به خبر واحد در اعلي درجة اعتبار است؛ زيرا اختصاص و ارتباطي را که ائمه طاهران(ع) با پيغمبر اکرم(ص) داشته‌اند احدي از صحابه و تابعان نداشتند و از طريق حديث متواتر ثقلين شرعاً نفس اقوال و گفته‌‌هاي ايشان مستند است و بر امّت مراجعه و اخذ از ايشان که از قرآن جدا نمي‌شوند و معصومند، فرض و واجب مي‌باشد.
بعد از بيان اين مقدّمه کوتاه بايد گفت كه از طرق شيعه دربارة ظهور وليّ عصر(ع) معتبرترين روايات در کتب مشايخ و محدّثان ايشان که از همان قرن اوّل هجري تا به حال تأليف شده، موجود است مانند روايات کتب اصولي که پيش از ولادت حضرت قائم(ع) تأليف شده مثل کتاب «مشيخه» حسن بن محبوب (متوفي 224) و کتاب سليم بن قيس (متوفي 70 يا 90) رواياتي که بسياري از آنها به تنهايي براي اثبات امامت امام زمان(ع)، يگانه فرزند امام حسن عسکري(ع) کافي و متقن است. رواياتي که از لحاظ پيش‌گويي‌هايي که در آنها شده و وقوع يافته، از معجزات اولياي دين و اخبار آنان از غيبت شمرده مي‌شود. رواياتي که در آنها خصوصيات اين ظهور و شرايط و علامات آن به‌طور واضح بيان شده است. اين روايات، فوق تواتر بوده و شمارش آن جز براي اشخاصي که تتبّع و احاطه کامل داشته باشند، ممکن نيست.
در خاتمه، ياد آور مي‌شويم که دلايل ديگري از عقل و نقل بر وجود امام عصر(ع) اقامه شده که ما در اين مقاله در صدد بيان آن نبوده‌ايم و اجمالاً همة آن ادّلة عقلي و نقلي که در امامت عامّه دلالت دارند بر لزوم وجود امام معصوم در تمام اعصار و وجوب معرفت امام و اينکه زمين خالي از وجود حجّت نمي‌ماند که:
«لو بقيت الارض بغير حجة لساخت باهلها؛ اگر زمين بدون حجّت بماند اهل خود را فرو خواهد برد».
بر وجود صاحب الزّمان(ع) و امامت آن حضرت نيز دلالت دارند و اگر در مقام استدلال فقط همان براهين امامت عامه را مستند قرار دهيم، در اثبات امام عصر(ع) و بقاي آن حضرت در پشت پرده غيبت کافي خواهد بود.

پي‌نوشت‌ها:
1. اين مقاله در سالنامة معارف جعفري سال 81 ـ 1380، صص 60 ـ 73، چاپ شده است.
2. مخفي نماند که ملل ديگر و معتقدان به اديان معروف هم در اصل انتظار ظهور يک شخصيت روحاني براي اصلاح جهان و خاتمه دادن به ظلم و جنگ و فساد و خرابکاري و نجات ضعفاء و مظلومان، با مسلمانان همراه و متّفقند و بشاراتي که در کتاب‌هاي آنها است منطبق به حضرت صاحب الزّمان(ع) مي‌شود که بعضي از فضلاي معاصر آنها را استخراج نموده‌اند.
3. سورة انفال(8)، آية 39.
4. سورة توبه(9)، آية 33 و سورة فتح(48)، آية 28.
5. سورة توبه(9)، آية 32.
6. سورة صف(61)، آية 8.
7. سورة انفال(8)، آية 7.
8. سورة اسراء(17)، آية 81.
9. سورة انبياء(21)، آية 105.
10. سورة نور(24)، آية 55.
11. سورة صافات(37)، آيات 171 و 172.
12. سورة غافر(40)، آية 51.
13. سورة مجادله(58)، آية 21.
14. طبق رواياتي که ابن حجر عسقلاني شافعي در«الاصابه»، ج 1، ص 395 از«فوائد کواکبي» روايت کرده، حکيم بن عيّاش نامبرده به سبب نفرين حضرت صادق(ع) به وضع عجيبي هلاک شد.
15. قسمت‌هايي از اين مقاله مانند اسامي صحابه و کتاب‌هايي که در اين باب، علماي اهل سنّت تأليف کرده‌اند و نام کساني که به تواتر اين روايات تصريح نموده‌اند، حذف گرديد.
16. حديث متواتر، حديثي را گويند که راويان و کساني که آن را نقل مي‌کنند جمعي باشند که عادة اتّفاق و تباني آنها بر کذب ممکن نباشد.
سایت موعود
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
هاآرتص سلاح واقعی ایران را کشف کرد


هاآرتص نوشت: استراتژی های ایران عاقلانۀ عاقلانه است. ایران اکنون به اهداف خود بدون احتیاج به انبوهی از موشک های هسته ای رسیده است. به گزارش جام نیوز، روزنامه هاآرتص چهارشنبه ۲۲ فوریه (۳ اسفند) نوشت: «چقدر در کره شمالی سانتریفیوژ وجود دارد؟ در پاکستان، چه میزان اورانیوم غنی سازی می شود؟ چه مقدار سوخت هسته ای در اسرائیل وجود دارد؟ چه کسی جواب این سوالات را دارد؟ بی پاسخ ماندن این سوالات به خاطر این است که این کشورها حاضر نیستند داوطلبانه اطلاعات خود را در اختیار جهان قرار دهند اما ایران همواره دارایی هایش را اعلام می کند.»

هاآرتص افزود: «ایران اکنون نسل جدید سانتریفیوژهای خود را نشان داده است و می گوید که غنی سازی ۲۰ درصد انجام می دهد. چرا ایران اینقدر در مورد برنامه هسته ای خود واضح عمل می کند و در تلویزیون در مورد آنها سخن می گوید؟ ایران هنوز تصمیم به ساخت سلاح هسته ای نگرفته است اما چرا هنوز تصمیم نگرفته است؟ اگر ایران واقعاً می خواهد بمب هسته ای تولید کند، چرا اینقدر صبر می کند؟»

این روزنامه با اشاره به ادعاهای غرب علیه ایران نوشت: «اگر تحریم های غربی واقعاً در برنامه هسته ای ایران موثر است، دلیلی برای حمله به تاسیسات این کشور وجود ندارد و همین تحریم ها کافی است و حتی چه بسا با تغییر رفتار ایران، این تحریم ها نیز برداشته شود.»

هاآرتص در ادامه به دیپلماسی قوی ایران پرداخته و نوشت: «ایران از نظر دیپلماتیک نیز موفقیت های زیادی را به دست آورده است. با وجود حمله آمریکا به عراق، اکنون ایران در این کشور نفوذ کرده است و از دیگر سو، حزب الله و سوریه را نیز دارد. در حال حاضر تهران اوضاع را در لبنان کنترل می کند. ایران همچنین سرمایه گذاری های زیادی در افغانستان انجام داده و در چنین شرایطی رابطه مصر با آمریکا هم بهم خورده است. ایران با ترکیه، قطر و کشورهای شمال آفریقا رابطه نزدیکی دارد. تهران به دنبال یک ائتلاف شیعی است. استراتژی های ایران عاقلانهِ عاقلانه است.»

این روزنامه ادامه داد: «ایران در حال حاضر قدرت خود را افزایش داده است. موفقیت اصلی ایران، همکاری و رابطه این کشور با روسیه و چین است در حالی که هیچ کشور غربی، تمایلی برای حمله به ایران ندارد. غرب نشان داده است ایران هیچ نیازی به بمب هسته ای ندارد.»

هاآرتص در پایان نوشت: «همین سلاح نامتعارف(افزایش نفوذ و دیپلماسی قوی) برای ایران کافی است و این تهدید موجب شده این کشور به قدرت برتر در سرتاسر جهان تبدیل شود. ایران اکنون به اهداف خود بدون احتیاج به انبوهی از موشک های هسته ای رسیده است. ایران این رویه را به دوستان خود هم توصیه می کند تا آنها نیز موفق شوند ولی اسرائیل هیچ بهره از این سیاست نمی برد.»
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
معنا و مفهوم صلوات
واژه صلاه ، صلوه و جمع آن صلوات به معنی نماز خواندن و درود و تحیت است. صلی الله علیه یعنی خداوند بر او درود فرستاد، در معجم الوسیط هم صلاه به معنای دعا است.

صاحب المیزان در مورد کلمه صلوه می گوید:«کلمه صلوه در اصل به معنای انعطاف بوده، و صلاه خدا بر پیغمبر به معنای انعطاف او به وی است، به وسیله رحمتش، البته، انعطافی مطلق، چون در آیه شریفه صلات را مقید به قیدی نکرده، و همچنین صلاه ملائکه او بر آن جناب، انعطاف ایشان است بر وی، به اینکه او را تزکیه نموده و برایش استغفار کنند، و صلات مومنین بر او انعطاف ایشان است به وسیله درخواست رحمت برای او.»(المیزان/ 61/705)

راغب اصفهانی نیز در معنی صلوه معتقد است:«صلوات رسول الله و نماز مسلمانان، تزکیه ایشان است. همچنین دعا و استغفار فرشتگان مثل مردم است و صلاه که عبادت مخصوص است اصلش دعا است. و این عبادت خاص به این کلمه نامیده شده است.» (مفردات/ 392)

در تفسیر جوان نیز آمده است که «چنانچه صلوات به خدا نسبت داده شود به معنی فرستادن رحمت است و هرگاه به فرشتگان و مومنان منسوب گردد به معنی طلب رحمت می باشد.»(تفسیر جوان/71/ 623)


صلوات در آینه قرآن و کلام معصوم علیه السلام

در سوره احزاب آیه 56 خداوند با تاکید می فرماید: «خدا و فرشتگان او بر پیامبر اسلام درود می فرستند، شما هم ای کسانی که ایمان آورده اید بر او صلوات بفرستید، و آن طور که باید، تسلیم شوید.»

خداوند در این آیه تاکید می کند که ابتدا من و ملائکه بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صلوات می فرستیم و به پیروی از ما شما انسانها بر ایشان و آلش سلام و درود بفرستید.


در حکمت 163 نهج البلاغه آمده است «اذا کانت لک الی الله سبحانه حاجه فابدا بمساله الصلاه علی رسوله ثم سل حاجتک فان الله اکرم من ان یسال حاجتین فیقضی احدا هما و یمنع الاخری».

«هرگاه از خدای سبحان درخواستی داری، بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم درود بفرست سپس حاجت خود را بخوان، زیرا خداوند بزرگوارتر از آن است که از دو حاجت درخواست شده، یکی را برآورده و دیگری را بازدارد.»


تمام دعاهای صحیفه سجادیه نیز با صلوات آغاز می شود و یا پایان می یابد. در برخی از دعاها نیز در اواسط دعا، صلوات فرستاده شده است زیرا ائمه معتقدند صلوات، ذکر برآورده شدن حاجت است و در هر دعایی که صلوات فرستاده شود اجابت آن از سوی خدا حتمی است.

ایشان در دعای 44 به کرات صلوات را تکرار کرده و دعا برای حفظ توحید، رسیدن به منزلت بالا در نماز، شناخت حرمت خدا را از خداوند مسالت می کند.


در قسمتی از این دعا می فرمایند:«اللهم صل علی محمد و اله، فی کل اوان وقت و کل و علی کل حال عدد ماصلیت علیه، و افعان ذلک کله بالاضعاف التی لا یحصیها غیرک، انک فعال لما ترید «بار خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست، به شمار درودهایی که بر هر کس نثار فرموده ای و چندین برابر آن به چندین برابر که هیچ کس جز تو شمار آن نداند، که تو هر چه خواهی کنی.»


امام صادق علیه السلام نیز در باب اهمیت صلوات می فرمایند:«کسی که شهادت بدهد خدایی جز خدایی یگانه نیست و اگر شهادت دهد که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسول خداست، ده هزار حسنه برای او نوشته می شود.» (ثواب الاعمال/ 32)


کیفیت صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

در مورد کیفیت صلوات، روایات فراوانی است که درود و سلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را همراه با آلش مقبول می دانند.

این نوع کیفیت صلوات از منابع شیعه و سنی قابل اثبات است، چنانکه در صحیح مسلم، سن ابن داود ترمذی، نسانی، موطا مالک، مسند احمد و سنن دارمی، از ابومسعود انصاری روایت کنند که گفت:

«رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و با ما در مجلس سعد بن عباده نشست «بشیربن سعده ابونعمان بن بشیر به او گفت: ای رسول خدصلی الله علیه و آله و سلم خداوند ما را فرمان داده تا بر شما صلوات فرستیم، چگونه بر شما صلوات فرستیم؟ راوی گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (به گونه ای) ساکت شد که ما آرزو کردیم ای کاش او چنین سوالی نکرده بود سپس فرمود بگویید خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم صلوات فرستادی، و بر محمد آل محمد فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم در جهانیان فزونی دادی.



در کنزالعمال نیز از عایشه روایتی است که همین مضامین روایت قبل را دارد.

از حضرت علی علیه السلام نیز روایت است که ایشان فرمودند «اصحاب گفتند ای رسول خدا چگونه بر شما صلوات فرستیم که فرمود «بگویید: خداوندا بر محمد و آل محمد صلوات فرست، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی، راستی که تو ستوده و والایی، و بر محمد و آل محمد فزونی بخش، همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم فزونی دادی، براستی که تو پسندیده و عظمایی» (کنزالعمال)


برکات و ثواب صلوات

در باب ثواب صلوات روایات فراوانی است که تاکید می کند ده هزار بار حسنه دارد، رحمت و برکت و لطف و کرامت خدا را به همراه دارد، معادل با پاداش و ثواب تسبیح و تکبیر خداست، ارتقاء درجه به همراه دارد، معادل سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر است.

صلوات برکات فراوانی را برای شخص بدنبال دارد که برکات صلوات را می توان به برکتهای دنیوی و اخروی تقسیم کرد.

در دنیا صلوات باعث برآورده شدن حاجت، ازدیاد مال، رفع فقر، بخشش گناهان، ادای قرض، خوشبو شدن، درمان فراموشی، رفع نفاق، نجات از سختی، تندرستی، خواب مقصود دیدن و درک امام قائم می شود.

برای اثبات برخی از موارد ذکر شده به کلام ائمه استناد می کنیم.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند «صلوات فرستادن، فقر ر ابرطرف می کند»

امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید:«اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم » (خدایا بر محمد و آلش درود بفرست و به فرجشان سرعت بخش) نخواهد مرد تا آن که امام قائم از خاندان پیغمبر علیه السلام را درک و به ملاقاتش نایل آید.»

از دیگر برکات حائز اهمیت صلوات از بین رفتن گناهان است، چنانکه امام رضا به نقل از رسول خدا می فرمایند:«الصلاه علی و علی اهل بیتی تذهب بالنفاق» «صلوات و درود بر من و خاندان من نفاق را از بین می برد».

و اما برکات اخروی صلوات را می توان به پنج مرحله تقسیم کرد. 1- عالم برزخ 2- قیامت 3- پل صراط 4- جهنم 5- بهشت.


1- عالم برزخ

مداومت بر صلوات، عذاب قبر را در عالم برزخ دور می کند، ظلمت گناه را از بین می برد، عذاب را از همه اهل قبرستان دور می کند، ثواب صلوات سنگین تر از گناهان است، صلوات، فریادرس ایشان در قبر است، چهره انسان را در برزخ نورانی و جان کندن را راحت می کند.

ابوعلقه می گوید: پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بعد از نماز صبح رو به طرف ما کرد و فرمود: «اصحاب من! دیشب عمویم حمزه و برادرم جعفر(طیار) را در خواب دیدم به آن دو نزدیک شدم و گفتم: پدر و مادرم فدایتان، کدام عمل را برتر یافتید؟ پاسخ دادند: پدر و مادر به فدایت، ما صلوات بر تو، تشنه را سیراب کردن و محبت علی بن ابیطالب را برترین اعمال یافتیم.»

همچنین از ایشان نقل است که فرمودند: «الصلاه علی نور فی القبر» «صلوات بر من، نوری در قبر است.»

و نیز فرمود :

«هر کس بر من صلوات زیاد بفرستد از تلخی مرگ و جان کندن ایمن گردد»


2- قیامت

از ائمه علیه السلام آمده که هر کس در دنیا مداومت بر صلوات داشته باشد خصوصاً در روز جمعه، صلوات، شفیع ایشان می شود در قیامت، همچنین صلوات بسیار، صلوات فرستنده را در روز قیامت نزدیک ترین فرد به پیامبر قرار می دهد، خداوند از هر جهت بر فرد نور می تاباند، هفتاد حاجتش را در قیامت برآورده می کند و او را در زیر عرش الهی قرار می دهد. همچنین این صلوات ها موجب سنگینی اعمال در قیامت و افضل اعمال محسوب می شود و ذخیره ای خوب برای ایشان در قیامت به حساب می آید.

از پیغمبر نقل است که فرمودند: «سه کس در روز رستاخیز آن روزی که سایه ای جز سایه خداوند نخواهد بود در زیر عرش الهی خواهند بود: «عرض شد: یا رسول الله آنها چه کسانی هستند؟»

فرمود: «آن کس که اندوه غمزده ای از امت من را برطرف سازد و کسی که سنت مرا زنده نماید و آن کس که فراوان بر من صلوات فرستد.»


3- پل صراط

صلوات، راهنمای انسان در هنگام عبور از پل صراط است و نوری است که راه را بر او روشن می کند، چنانکه رسول گرامی اسلامصلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «اکثروا الصلاه علی فان الصلوه علی نور فی القبر و نور علی الصراط و نور فی الجنه»

«بر من بسیار درود بفرستید چرا که درود فرستادن بر من، برای صلوات فرستنده، نوری است در قبر و نوری است بالای صراط و نوری است در بهشت.»


4- جهنم

صلوات انسان را از گرمای جهنم مصون می دارد و مانعی است در ورود به آتش جهنم.

رسول خدصلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «لن یلج النار من صلی علی و من نسی الصلوه علی فقد أخطأ طریق الجنه» «آن کس که بر من درود بفرستد، داخل آتش نخواهد گردید و هر کس درود فرستادن بر من را فراموش کند، از راه بهشت به خطا خواهد رفت.»


5- بهشت

صلوات فرستندگان در بهشت، حورالعین نصیبشان می شود، دوست پیامبر در بهشت شده و هفتاد هزار قصر بهشتی دریافت می کنند، شراب سلسبیل می نوشند، در زمره خواص پیامبر وارد بهشت می شوند.

شخصی از پیامبر پرسید: صلوات فرستادن امت، ارسال تحفه ای است به نزد شما، آیا از جانب شما تحفه ای برای ایشان خواهد بود؟

آن حضرت فرمود:

«امروز، صلوات امت بر من، تحفه ای است از ایشان برای من، و فردا، تحفه من برای ایشان، در بهشت خواهد بود.»


آداب صلوات

حال که به اهمیت صلوات و آثار و برکات آن پی بردیم بهتر است بدانیم چه موقع و کجا صلوات فرستادن ثواب بیشتری دارد البته، هدف، ذکر صلوات و مداومت بر آن است اما از آنجا که مؤمن باهوش است به دنبال چیزهایی است که این حساب را چندین برابر می کند لذا به دنبال زمان مناسب و مکان مناسب برای فرستادن صلوات می گردد.


زمان صلوات

بهترین زمان صلوات پنج شنبه شب تا غروب جمعه است.

از امام جعفر صادق نقل است که: «در آخر روز پنج شنبه و شب جمعه، جمعی از ملائکه، از آسمان فرود می آیند، که با ایشان، قلم ها از طلا و لوحها از نقره هست، و در آخر روز پنج شنبه و شب جمعه و روز جمعه تا وقت غروب، چیزی به جز صلوات بر پیغمبر و آل آن حضرت علیهم السلام را نمی نویسند» هر وقت که انسان یاد خداست بهتر است که صلوات فرستد، روز مبعث، هنگام شنیدن صدای اذان، ماه شعبان بعد از نماز صبح و هنگام طلب حاجت، از بهترین اوقات صلوات فرستادن است. امام صادق علیه السلام فرمودند: پس از نماز صبح، پیش از آن که حرفی بزنی صدبار بگویید: «یا رب صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرج آل محمد و اعتق رقبتی من النار»


مکان صلوات

در هنگام عبور از مسجد، ورود به مسجد، عطسه کردن، وزش باد، ذبح گوسفند، و در مکان خوانده شدن خطبه ازدواج، فرستادن صلوات مستحب است. رسول خدا می فرمایند: هر که باشید بر من درود فرستید زیرا درود شما به من می رسد اما در روایات بر برخی مکانها تأکید شده از جمله: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «هرگاه از مسجدی عبور کردید، بر پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم صلوات بفرستید»

آنچه که از بررسی آیات و روایات می توان استنباط نمود این است که فرستادن صلوات اولاً باید به شکل درود و سلام بر پیامبر و آلش باشد تا قبول شود، از طرفی فرستادن صلوات در همه زمان ها و همه مکان ها ضروری است و ذکر برآورده شدن حاجت به حساب می آید و دارای ثواب و برکات فراوانی است که در دنیا و آخرت برفرستنده صلوات سرازیر می شود.
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوربین ماهواره نوید روی تل آویو و دیمونا زوم کرد


ماهواره نوید به عنوان سومین ماهواره بومی، چند روزی است در مدار خود به دور زمین می چرخد و با توجه به عبور 90 دقیقه یکبار از گرد کره خاکی، توانسته تصاویر متعددی را از مناطقی که قبلا اطلاعات ماهواره ای آن در اختیار کشورمان نبود، به جمهوری اسلامی ارسال کند.

این موضوع در سخنان رییس جمهور کشورمان در راهپیمایی میلیونی 22 بهمن نیز مورد تایید قرار گرفت و احمدی نژاد رسما خبر داد که ماهواره نوید علم و صنعت اولین تصاویر شفاف را از مراکز مهم جهان به ایران مخابره کرد و این تصاویر اکنون در اختیار ایران قرار دارد.





با توجه به اینکه مأموريت ماهواره نويد، تصويربرداري از زمين با تفکیک حدودا 400 متر ارسال تصاویر و اطلاعات پایشی سامانه در مدار LEO به ایستگاه های زمینی است، می توان این تصاویر را یک هم افزایی بزرگ در تکمیل اطلاعات جمهوری اسلامی از مناطق هدف دانست. از سوی دیگر با توجه به نصب سیستم کدينگ و رمز گذاری داده های تله متری و تله کامند این ماهواره و استفاده از تجهیزات و نرم افزارهای بومی، تلاش های احتمالی برای تاثیرگذاری بر امنیت و دوام ارتباط این ماهواره با ایستگاههای مستقر در شهرهای ماهدشت کرج، تبریز، قشم، بوشهر و مشهد مقدس به شکست خواهد انجامید.







نگاهی به جدیدترین دستاورد این ماهواره ایرانی، نشان از آن دارد که "نوید" با گذر از مناطق مهم و حساس فلسطین اشغالی، حضوری پرافتخار را بر بالای سر تاسیسات و مراکز مهم رژیم صهیونیستی داشته و امید است تصاویر این حضور، طی ساعات آینده در اختیار کشورمان قرار بگیرد و همچون مراکز دیگری که رییس جمهور کشورمان به آن اشاره کرد، مناطقی چون نیروگاه هسته ای دیمونا به عنوان یکی از قطب های فعالیت های هسته ای رژیم صهیونیستی در بخش نظامی، پایگاههای هوایی و مناطق مختلف شهر تل آویو در تسلط دوربین این ماهواره ایرانی باشد.




هرچند ممکن است این تصاویر در آینده نزدیک، رسانه ای نشود اما ترس دائمی را برای اشغالگران قدس شریف به همراه خواهد داشت؛ ترسی که با پرتاب ماهواره های مدرن تر ایرانی همچون فجر چند برابر خواهد شد.

منبع : مشرق
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
واکنش عصبی رسانه‌های غربی به مسلمان شدن شان استون / انتظاری جز این نبود



به گزارش خبرگزاری فارس، مسلمان شدن «شان استون»، پسر ۲۷ ساله «الیو استون» در ایران، واکنش‌ زیادی در دنیای مطبوعات و رسانه‌ها به همراه داشت که در این میان بسیاری از رسانه‌های غربی با نقل قول گفتگوی تلفنی «شان استون» با خبرگزاری فرانسه درباره اینکه اسلام آوردن او به معنای پشت کردن به دیگر ادیان نیست، سعی کردند تا مسلمان شدن او را عملی سطحی و غیرریشه‌ای عنوان کنند.

در این میان سایت سینمایی «بیگ هالیوود» نیز در یادداشتی مغرضانه نوشت: مسلمان شدن پسر پدری کینه‌جو و ضد آمریکایی چون الیور استون، به هیچ وجه تعجب برانگیز نیست، این نشان دهنده این مطلب است که در هالیوود ارزش‌های والدین بر فرزندانش تاثیر غیرقابل انکاری دارد.


نویسنده این یادداشت در ادامه با مقایسه کردن اسلام آوردن «شان استون» با معتاد شدن «ویتنی هوستون» متاثر از والدین معتاد و الکلی‌اش، تلاش کرد تا اسلام آوردن پسر استون را امری مخرب و فاجعه آمیز چون گرایش نسل جوان به اعتیاد متاثر از تربیت اشتباه خانواده تصویر کند.

در این بخش از یادداشت آمده است: در هالیوود، ارزش‌های والدین تاثیر مستقیمی بر فرزندان دارد، آنچنان‌که به عنوان مثال «ویتنی هوستون» و بسیاری دیگر از ستاره‌های هالیوود که عادت بد مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی روی آورده‌اند، در واقع در دامی که والدینشان برایشان پهن کرده‌اند، گرفتار آمده‌اند، یا «مارستون»، پسر «هیو هفنفر»، بنیانگذار مجله «پلی بوی» که همواره مشکلات اخلاقی داشته این هفته خود نیز به اتهام تجاوز دستگیر شد.

در ادامه این یادداشت می‌خوانیم: این موارد و صدها مورد مشابه دیگر همگی برخواسته از عنصر ژنتیک است، به نظر می‌رسد تعداد فرزندانی که در جامعه دچار معضل جدی می‌شوند در هالیوود به مراتب بیشتر از دیگر اصناف جامعه است و شاید در این میان عنصر شهرت نیز بی تاثیر نباشد به هرحال والدینی که تمام عمر خود را صرف توهین به آمریکا و ارزش‌های این کشور می‌کنند، نباید از دیدن فرزندانی تمام قد ضد آمریکایی متعجب شوند.

نویسنده «بیگ هالیوود» در پایان می‌افزاید: در حقیقت، عمل والدین است که مسیر فرزندان را مشخص می‌کند، آنها از والدین خود می‌آموزند که چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست، و خوب به طور واضح برای الیور استون، دین و گرایش به ارزش‌های آمریکایی مهم نیست و اما در پایان باید گفت که ارزش‌ها به مراتب مهم‌تر از درآمد است، تمام کودکانی که در ثروتی بیش از حد متعارف بزرگ می‌شوند، به هرآنچه که می‌خواهند دست می‌یابند ولی در این میان ارزش‌ها پایمال می‌شوند، ستاره‌بودن و شهرت به ستاره‌ها صدمه می‌زند و در این میان قربانیان اصلی این شهرت فرزندان ستاره‌ها هستند.
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
بحران محرميت در فرقه بهائيت
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
نویسنده : سید کاظم موسوی
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

در آموزه هاي بهائيت، روحي متضاد و ناسازگار با تعاليم انساني وجود دارد و سران تشکيلات ، علي رغم اينکه سعي دارند خلاف آن را ثابت کنند ديده مي شود که احکامي از سوي تشکيلات به افراد القاء کرده و مي کنند که ضديت با روح انسانيت دارد .

چندي پيش خبري در رسانه ها منعکس شد مبني بر اينکه فردي بهائي با يکي از محارم خويش زنا نموده ، براي اينکه مشخص شود شخص خاطي با چه انگيزه و زمينه هايي اقدام به چنين عمل شنيع نموده است لازم است که با مباني آموزه هاي بهائيت در امر ازدواج آشنا گرديم .

در دستورات تشکيلات بهائيت ، ازدواج واجب بوده و هدف عمده آن بقاي نسل است که ميرزا حسينعلي ( موسس فرقه بهائيت ) در کتاب اقدس به آن اشاره دارد ، ويا در يکي از دستورات تشکيلاتي که از سوي اسرائيل بر بهائيان وارد شده است چنين آمده است : امر بهائي به اهميت روابط جنسي واقف است و ازدواج هاي بي بند وبار بدون اولاد و نتيجه را محکوم مي کند .

از آنجايي که در اين آموزه ها هدف اصلي ازدواج ازدياد نفوس و گسترش جمعيت به هر شکل ممکن مي باشد اين گونه اقدامات در جامعه بهائي محال نمي باشد . از آنجايي که اين فرقه يک فرقه تشکيلاتي است ودر درون خود داراي محاکم حقوقي مي باشد احتمال درز خبر آن در رسانه ها کمتر اتفاق مي افتد.

طبق دستور بيت العدل در مورخ 3 آپريل 2007، ارجاع اختلافات احباء به مراجع دولتي ( قضائي ) نهي ومخالف مصالح تشکيلات قلم داد شده است و حل اختلافات را بعهده تشکيلات گذارده است وآنها نيز اظهار اميدواري کرده اند که رسيدگي به اختلافات به گونه اي باشد که نيازي به مراجعه به محاکم دولتي پيش نيايد به هرحال اين باعث نمي شود که اجراي قوانيني که حتي انسان هاي نخستين از آن روي گردان بوده اند و از سوي برخي ازبهائيان به مورد اجرا گزارده مي شود هر از چند گاه به گوش جامعه نرسد .

براي نمونه مي توان به دستور ازدواج با اقارب را که در کتاب حدود و احکام به صراحت آمده اشاره نمود ؛ در آنجا است که اين امر را تا رسيدن به نتيجه که همانا قوت گرفتن از نظر تعداد جمعيت، بلا مانع دانسته است . در آموزه هاي بهائيت تنها زن پدر است که محرم شناخته شده وبهائيان حق ازدواج با او را ندارند و مابقي مانند دختران ، خواهران ، خاله ها ، عمه ها و ........ براي ازدواج و رابطه جنسي حلالند!


در رساله سوال و جواب ، سوال 50 در مورد حرمت ازدواج با اقارب سوال شده که ميرزا حسينعلي در جوابش چنين گفته :" اين امور به امناي بيت العدل راجع است ". که در پي آن ، در پيام 15 ژانويه 1981بيت العدل چنين آمده است :" شما راجع به محدوديت هاي حاکم بر ازدواج با اقارب ، سواي موردي که ازدواج با زن پدر را ممنوع مي سازد ، سوال کرده ايد بيت العدل همچنين خواسته اند به اطلاع شما برسانيم که آن معهد اعلي !، هنوز موقعيت را براي صدور قوانين تکميلي راجع به ازدواج با اقارب ، مقتضي نمي داند بنابر اين در حال حاضر تصميم گيري در اين مورد بعهده خود نفوس مومنه محول شده" .

محول کردن اين حکم به جامعه بهائي در واقع تائيد ويک نوع مسکوت گذاشتن حکم است که نشان مي دهد مفهوم حکم قطعي در آموزه هاي بهائي با اصول انساني در تعارض است .در هيچ جامعه اي چنين مرسوم نبوده که امور به اين مهمي به مردم تفويض شود .

متاسفانه شاهديم که امروزه خانواده بهائي با چنين قوانيني در معرض آسيب ها و نا امني هاي بسيارجدي قرار دارد بطوري که اشخاص بهائي در کانون خانواده به جاي تجربه مفاهيم مثبتي چون محبت ، همدلي ، ايثار و... ، خشونت جنسي را توسط نزديکان واعضاي خانواده تجربه مي کنند .

حال اين سوال در ذهن هر انسان آزاده اي متصور مي شود که در آموزه هاي بهائيت حق انساني زني که مورد تجاوزخويشان نزديک خود قرار گرفته و مي گيرد چه مي شود ؟

اگر هم به دستورات بيت العدل توجه نمايد و به سران تشکيلات مراجعه کند حيثيت بر باد رفته را چگونه مي تواند بدست آورد ؟

آيا به اين حساب مي توان به عدالت، حقيقت و يا انسانيت رسيد ؟

آيا سران تشکيلات با توجه به ورود به قرن بيست و يکم و گسترش دانش بشر در حوزه پزشکي باز هم نيازمند گذر زمان است تا بتواند به يک نتيجه معقول برسد ؟

اين ديگر بر مي گردد به نتايجي که افراد بهائي که بدون تعصب ، به قوانين ساختگي سران تشکيلات توجه نمايند و خود به پوچ بودن اين سازمان جهنمي وشيطاني برسند .
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
آشنایی با جریان‏های اصلی فمینیستی در ایران



تشکل مستقل زنان به عنوان یک نهاد صنفی ـ سیاسی اولاً به این امر تأکید نماید که امر رهایی زن امری سیاسی است. به این دلیل بسیار ساده که زنان در سراسر جهان برای کسب کوچکترین حقوق خود با دولت‏ها و


قوانین وضع شده از سوی آنها طرف هستند. یک نمونه بارز آن مبارزه برای حق آزادی پوشش و یا تغییر قوانین خانواده در جمهوری اسلامی است




جریان‏های داخلی و خارجی فعال در عرصه دفاع از حقوق زن ایرانی را می‏توان به سه دسته تقسیم کرد:

1. جریان سیاسی دفاع از حقوق زنان؛
2. جریان غیردینی (سکولار) دفاع از حقوق زنان؛
3 جریان به اصطلاح دینی دفاع از حقوق زنان یا طیف تجدید نظرطلب.


1. جریان سیاسی دفاع از حقوق زنان

این جریان که فعالیت خود را در چند کشور اروپایی و آمریکایی متمرکز ساخته و کم و بیش ارتباط‏هایی با برخی از جریان‏های داخل کشور نیز دارد، معتقد استکه مسئله رهایی زن، امری سیاسی است؛ زیرا زنان برای رسیدن به حقوق خود راهی جز مبارزه با دولت ندارند. در یکی از نشریات وابسته به این جریان در مورد ماهیت جنبش مستقل زنان چنین آمده است:
جنبش مستقل زنان، جنبشی است که با انگیزه، فعالیت و سازماندهی خود زنان شکل می‏گیرد و پلاتوم و برنامه عملی کار آن توسط زنان تعیین می‏گردد. طبیعتا زنان با گرایشات مختلف سیاسی و غیرسیاسی و انگیزه‏های گوناگون طبقاتی در این تشكّل‏ها شرکت خواهند کرد. اما مهم آن است که تشکل مستقل زنان به عنوان یک نهاد صنفی ـ سیاسی اولاً به این امر تأکید نماید که امر رهایی زن امری سیاسی است. به این دلیل بسیار ساده که زنان در سراسر جهان برای کسب کوچک‏ترین حقوق خود با دولت‏ها و قوانین وضع شده از سوی آنها طرف هستند. یک نمونه بارز آن مبارزه برای حق آزادی پوشش و یا تغییر قوانین خانواده در جمهوری اسلامی است.1

ویژگی‏های جریان سیاسی

برای آشنایی بیشتر با جریان یاد شده، با بهره‏گیری از نشریات وابسته به این جریان به برخی از مهم‏ترین ویژگی‏های آن‏اشاره می‏کنیم.2

1. ضدیت با اسلام و ارزش‏های اسلامی

جریان سیاسی دفاع از حقوق زنان به صراحت مخالفت خود را با احکام اسلام اعلام داشته، از هر چه که رنگ دینی داشته باشد دوری می‏جوید. دراینجا به نمونه‏هایی از اظهار مخالفت این جریان با اسلام و ارزش‏های اسلامی اشاره می‏کنیم:
یکی از فمینیست‏های ایرانی خارج کشور در بررسی موضوع «فمینیسم اسلامی» واینکه آیا امکان جمع اسلام و اندیشه‏های فمینیستی وجود دارد یا خیر، می‏نویسد:
واقعیت قضیه این است: در جایی که هنوز زنان به حکم اسلام سنگسار می‏شوند، هنوز حق قضاوت ندارند و ده‏ها و ده‏ها قوانین ضد زن دیگر، و وقتی هنوز در کنفرانس جهانی زنان در پکن بر سر جایگزینی حکم انصاف به جای برابری جدل در می‏گیرد، در زمانی که یکی از اهداف جدی بنیادگرایان مسلمان زنان هستند، چگونه می‏توان راه حلی میانی بین اسلام و فمینیست یافت و در نهایت آنها را با هم ترکیب کرد و کدام زنان می‏توانند با زنانی که معتقدند در اسلام برابری کامل زن ومرد رعایت شده است در زیر یک چادر گرد آیند؟3
یکی از داعیه‏داران دفاع از حقوق زنان که مقالات او در نشریات داخلی و خارجی به چاپ می‏رسد، دین اسلام را متهم به جنسیت گرایی و مردسالاری کرده، می‏گوید:
ما در عین در نظر داشتن سهم و نقش دین اسلام به مثابه یکی از عوامل نهادی کردن جنسیت گرایی و مرد سالاری، ناگزیر هستیم واقعیات مشخص تاریخی، مادی و سیاسی و فرهنگی جامعه را در یک کلیت همه جانبه‏تری در نظر بگیریم.4
همین نویسنده در بیان الگوی زنان ایرانی، الگوهای اسلامی را عامل تقویت «انقیاد و تبعیض» دانسته، می‏گوید:
زنان ایرانی به تدریج الگوهای شایسته و بومی خود را کشف و خلق می‏کنند، الگوهایی که نه چون الگوی زن مسلمان رو به گذشته داشته و انقیاد و تبعیض را تقویت بکند و نه فرهنگ باخته و غرب‏زده باشد، الگوهایی که در عینطرد سنن پوسیده و ستمگرانه، پای در تاریخ و سنن بالنده فرهنگ ایرانی دارد و رو به آینده داشته... .5
گفتنی است که نویسنده مزبور در تحولات فکری اخیر خود قائل به فمینیسم اسلامی شده و معتقد گشته است که زنان ایران می‏توانند در عین حفظ اسلام به اهداف خود برای رسیدن به برابری با مردان دست یابند.6

2. مخالفت با نظام جمهوری اسلامی

نقش فعال و حضور تعیین کنننده زنان در پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، مخالفان این انقلاب را به این گمان واهی واداشته که می‏توانند با طرح موضوع دفاع از حقوق زنان و تحریک احساسات زن ایرانی، از آنها برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی بهره جویند. ازاین‏رو، بسیاری از نشریات زنانه که توسط ایرانیان خارج از کشور منتشر می‏شود، دفاع از حقوق زنان را بهانه‏ای برای اظهار مخالفت با نظام اسلامی ساخته و به هر بهانه خشم خود را نسبت به این نظام آشکار می‏سازند.
یکی از وابستگان گروه‏های سیاسی که در عرصه دفاع از حقوق زنان فعالیت می‏کند، درباره جنبش زنان می‏گوید:
امروز در ایران، جنبش زنان، قوی‏ترین جنبش ضد رژیم، به دلیل فشار مستقیم رژیم بر زنان و پایمال کردن ابتدایی‏ترین حقوق آنان است. این جنبش از پتانسیل عظیمی برخوردار است و مثل یک آتشفشان نهفته در زیر پای جمهوری اسلامی است.7
یکی از مسئولان کمیته دفاع از حقوق زنان در ایران که در سوئد فعالیت می‏کند، در گفت‏وگویی با مجله آوای زن می‏گوید:
ما در مقالات و گزارشات خود به جامعه سوئد نشان می‏دهیم که زنان در ایران مبارزه می‏کنند و ساکت ننشسته‏اند! باید در این جنبش سراسری جای این زنان را نیز پیدا کرد و فراموش نکرد که یکی از مسائل عمده و عاجل جنبش زنان، مبارزه با حکومت بنیادگرای اسلامی زن‏ستیز در ایران است.8
او در ادامه گفت‏وگو اظهار می‏دارد که باید مانعی مثل جمهوری اسلامی را با سرعت از میان برداشت:
موانعی مثل جمهوری اسلامی، حکومت دین بر جامعه، خشونت علیه زنان در خانه و کوچه، نظام سرمایه‏داری [... ]را باید ابتدا و با سرعت از میان برداشت.9
یکی دیگر از زنان فعال در عرصه دفاع از حقوق زنان که از او با عنوان «یکی از زنان مطلع در داخل کشور» یاد شده است، در مصاحبه‏ای در مورد وضعیت جنبش زنان در ایران می‏گوید:
مرحله اخیر جنبش خود به خودی و غیر متشکل زنان ایران، از اولین روزهای به حکومت رسیدن رژیم مذهبی در ایران، در برابر سلب حقوق همه جانبه از زنان ایران و به عنوان مبارزه علیه این ستم قرون وسطایی شکل گرفت. هسته اصلی و اولیه این مبارزه از ابتدای حکومت اسلامی تا به امروز، بر علیه سرکوب محوری رژیم ـ اجباری کردن حجاب و پوشش زنان به مثابه رکن اصلی اقتدار ایدئولوژی خود [اخلاقیات زن ستیزانه] ـ به شکل مبارزه علیه قانون حجاب اجباری پدیدار شده است.10

3. بی‏توجهی به ارزش‏های اخلاقی

یکی دیگر از ویژگی‏های کسانی که به اسم دفاع از زن ایرانی در خارج از کشور و با انگیزه‏های عمدتا سیاسی به تلاشی برای احقاق حقوق زنان این مرز و بوم(!) مشغولند، بی‏توجهی به ارزش‏های اخلاقی و نادیده گرفتن هنجارهایی است که مورد احترام زنان مسلمان ایران است. این بی‏توجهی را به راحتی می‏توان از عکس‏ها، طرح‏ها، داستان‏ها و برخی مطالبی که در نشریات وابسته به این گروه‏ها به چاپ می‏رسد، استنباط کرد. نادیده گرفتن ارزش‏های اخلاقی در این نشریات گاه تا به آنجا می‏رسد که بدون هیچ محدودیتی اقدام به انتشار مقالاتی در زمینه هم‏جنس‏گرایی می‏کنند. در مقدمه مقاله‏ای که با عنوان «اخلاق، انسان و هم‏جنس‏گرایی» به قلم مسئول سابق گروه هومان (گروه دفاع از حقوق هم‏جنس گرایان ایران) در سوئد در یکی از مجلات ایرانی خارج کشور به چاپ رسیده چنین می‏خوانیم:
ارسال مطلب را از آن جهت ضروری دانستیم که در مجلات ایرانی از موضوع هم‏جنس گرایی حرفی زده نمی‏شود؛ اما می‏دانیم آوای زن مخالف حقوق ما نیست.11
نویسنده مقاله یاد شده در پایان مقاله خود می‏نویسد:
ما آمده‏ایم تا به کسانی که برای حقوق زنان مبارزه می‏کنند بگوییم که باید از حقوق زنان و دختران لزبیک (هم‏جنس‏گرای) ایرانی نیز دفاع کرد؛ چرا که همخوابگی یک زن هم‏جنس‏گرا با اجبار با جنس مخالف، یعنی مشروعیت بخشیدن به تجاوز دائمی به یک انسان است.12

4. تضعیف نهاد خانواده

جریان سیاسی دفاع از حقوق زنان به تبعیت از اندیشه‏های فمینیستی، خانواده را یکی از مظاهر نظام مردسالار دانسته و معتقد است وظیفه مقدس مادری چیزی جز بردگی خانگی نیست.
در گزارشی که یکی از نشریات وابسته به این جریان از حضور هیئت جمهوری اسلامی ایران در چهارمین کنفرانس جهانی زنان در پکن ارائه داده، چنین می‏خوانیم:
وظیفه مقدس مادری، موضوع اصلی مباحث هیئت جمهوری اسلامی در هر دو کنفرانس دولتی و غیردولتی را تشکیل می‏داد. گروه اعزامی در مباحث خود می‏گفت که حضور سیاسی زن نباید وظیفه مادری او را تحت الشعاع قرار دهد.
[...] در حقیقت، هیأت نمایندگی جمهوری اسلامی [...] به زنان گوشزد می‏کند که جایگاه اصلی زنان در خانه است و زنانی که احتمالاً دارای توانایی و استعداد خداداد هستند، اجازه دارند به شرط تمکین و در حدی که به وظیفه اصلی‏شان خدشه وارد نشود در مسائل سیاسی و اجتماعی دخالت‏هایی کنند.
ایدئولوژی جمهوری اسلامی آن‏چنان به باور کهتری زن آلوده است که حتی هنگامی که بلندگوهای تبلیغاتی‏اش می‏خواهند در نقش مدافع زن نیز وارد کارزار شوند نمی‏توانند برای زن جایگاهی فراتر از پستوی خانه قائل شوند. وظیفه شرعی و مقدسی که جمهوری اسلامی برای زنان قائل است چیزی جز بردگی خانگی نیست! هیأت اعزامی جمهوری اسلامی به کنفرانس پکن یک هیأت مبلغ بردگی خانگی زنان بود.13
در مقاله‏ای پژوهشی نیز که در یکی از نشریات مدافع حقوق زنان چاپ شده، چنین آمده است:
نویسندگان زن، خانواده را جایگاه اصلی پا برجایی ستم بر زنان می‏دانند. پژوهشگران زن، نظرات بسیاری در مورد خانواده و انتقاد از آن ابراز داشته‏اند که از کاربرد روزمره تا تحلیل‏های جامعه شناسانه، روان کاوانه و مارکسیستی را در برمی‏گیرد. پرده برداشتن از خانواده و کنار زدن هاله مقدس، با هدف دگرگونی آن به عنوان نهادی عادلانه ورای تعاریف رایج می‏رود.14


2. جریان غیردینی (سکولار) دفاع از حقوق زنان

همان‏طور که قبلاً نوشته شد، در سال‏های اخیر فضای جامعه به صورتی بود که موجب رشد جریان‏های داخل و خارج از کشور در موضوع حقوق زنان ایرانی بود که از جمله آن می‏توان به جریان سکولار دفاع از حقوق زنان اشاره کرد.
یکی از نظریه‏پردازان مسائل زنان در تحلیلی از «وضعیت زنان در کشورهای اسلامی» از اسلام به عنوان یکی از عواملی که به فرودستی مقام زن مشروعیت بخشیده، یاد کرده و سکولاریسم را پیش‏شرطی برای آزادی زنان دانسته است:
«اینکه زنان جوامع اسلامی نمی‏خواهند به تحلیل غربی از پروسه آزادی زنان تن در دهند، لزوما به این معنی نیست که باید آن را از نگاه اسلام مورد بررسی قرار داده و یا راه چاره را در میراث سنتی و مذهبی خود جست‏وجو کند؛ چرا که این عوامل به فرودستی مقام زن مشروعیت بخشیده‏اند. آینده نشان خواهد داد که به راستی می‏تواند وضعیت زنان را در کشورهای اسلامی بهتر سازد. به هر حال تجربه تاریخ به روشنی نشان داد که تفاسیر بنیادگرایانه از تمام مذاهب (از جمله اسلام) بدترین دشمنان زنان است. شاید نه امکان‏پذیر و نه ضروری باشد که جنبش زنان درکشورهای اسلامی با مذاهب اعلام جنگ دهند؛ ولی در هر صورت مبارزه برای سکولاریسم به عنوان پیش‏شرطی برای انتخاب آزادی زنان، اجتناب‏ناپذیر است».15
یکی از زنانی که در داخل کشور به فعالیت برای احقاق حقوق زنان مشغول است، در مصاحبه‏ای که با یکی از نشریات خارج از کشور انجام داده است، ماهیت جنبش زنان ایرانی را غیردینی و با هدف اجرای قوانینی کاملاً غیراسلامی دانسته، و می‏گوید:
ماهیت خواسته‏های تاکنون مطرح شده جنبش زنان ایران، ماهیتی غیردینی در جهت تصویب و اجرای قوانینی کاملاً غیراسلامی است. هر کوششی در جهت القای ماهیت به گونه‏ای دیگر به خصیصه‏های فرهنگی و فلسفی این جنبش، نه همگام و همسو با آن، بلکه تلاش در جهت عقب راندن آن است.16
جریان سکولار دفاع از حقوق زنان، تنها از دریچه‏های آموزه‏های غربی به حقوق زنان می‏نگرد و راه احقاق حقوق آنها را تنها در تن دادن بی‏قید و شرط به الگوها و هنجارهای متناسب با فمینیسم غربی جستجو می‏کند.17
ازاین‏رو در چند سال اخیر با هدف دین‏زدایی از حرکت اصلاحی زنان کشور، در پوشش عناوینی چون «تاریخ شفاهی زنان» و یا «سال‏نمای زنان» تلاش وسیعی را برای مطرح ساختن زنانی که پیش از انقلاب اسلامی و در دوران حاکمیت نظام منحط شاهنشاهی در صحنه‏های مختلف فرهنگی، هنری و اجتماعی حضور فعال داشته و در جهت توسعه و ترویج فرهنگ ضددینی رژیم پهلوی قدم‏های مؤثری برداشته‏اند آغاز کرده است.18


ویژگی‏های جریان غیردینی دفاع از حقوق زنان

1. استفاده ابزاری از دین

جریان سکولار دفاع از حقوق زنان که الزاما اعتقادی به اسلام ندارد با درک شرایط و موقعیت حاکم بر کشور به این نتیجه رسیده است که در حال حاضر برای نشر عقاید خود چاره‏ای جز نگارش در محدوده اصول اسلامی و مقررات حاکم نداشته و برای رسیدن به اهداف و مقاصد مورد نظر خود راهی جز استفاده از تعابیر و الفاظی که مورد قبول جامعه اسلامی ایران باشد، ندارد. ازاین‏رو، نویسندگان وابسته به این جریان در مقالاتی که در نشریات داخل کشور منتشر می‏شوند، بسیار از اسلام دم می‏زنند و از «روح رئوف اسلام»19، «روح والای اسلام»،20 و عباراتی از این دست سخن می‏رانند، ولی وقتی در خارج از کشور مجالی برای صحبت می‏یابند، حرف دل خود را می‏زنند. در اینجا برای روشن شدن دوگانگی و تناقضی که در سخنان و نوشتارهای نویسندگان یاد شده وجود دارد، به نمونه‏هایی از اظهار نظرهای ایشان در داخل و خارج کشور در مورد قوانین و احکام اسلامی اشاره می‏کنیم:
یکی از نویسندگان سرشناس این جریان پس از نقد یکی از مواد قانون مدنی، خواستار اصلاح آن بر اساس «فقه پویای شیعه» شده و می‏نویسد: «آیا زمان آن نرسیده است که با تمسک به فقه پویای شیعه، تغییراتی بنیادی در قوانین داده و آن را با مقتضای زمان و مکان سازگار سازیم؟»21
و یا در جایی دیگر حکومت جمهوری اسلامی را از اتهام نقض حقوق زن مبرا دانسته و می‏گوید:

2. ارائه نکردن طرح و الگویی مشخص و عملی

جریان سکولار دفاع از حقوق زنان، حداقل تا نیمه اول سال 1376، تمام تلاش را بر مخالفت با قوانین و مقررات جاری و طرح‏ها و لایحه‏های پیشنهادی به مجلس گذاشته و از ارائه الگویی مشخص برای زنان ایرانی خودداری کرده است. ذکر همه مواردی که در طول سال‏های گذشته از سوی جریان یاد شده مورد نقد و یا مخالفت واقع شده از حوصله این کتاب خارج است و در اینجا تنها به یادآوری برخی از آنها بسنده می‏کنیم:
1. مقررات دیات (مواد 300 و 301 قانون مجازات اسلامی)؛
2. مقررات قصاص (مواد 209 و 273 قانون مجازات اسلامی)؛
3. مقررات شهادت (مواد 137، 170، 199، 237 و... قانون مجازات اسلامی)؛
4. مقررات حضانت (مواد 1169 قانون مدنی)؛
5. مقررات طلاق (مواد 1133 قانون مدنی)؛
6 . مقررات ولایت (مواد 1180 قانون مدنی)؛22
7. طرح ممنوعیت استفاده ابزاری از زن (مصوب 23 فروردین 1377)؛
8. طرح انطباق امور اداری و فنی مؤسسات پزشکی با موازین شرع مقدس (مصوب 2 اردیبهشت 1377).23
اما اینکه چرا این جریان در طول این سال‏ها تنها از مواضع سلبی وارد شده و کمتر به طرح مباحث اثباتی و ارائه الگوی مورد نظر خود پرداخته است، از دو جنبه قابل بررسی است:

الف) نداشتن طرح و الگویی مشخص: بخشی از کسانی که با دیدگاه‏های غیردینی (لائیک) به بحث از حقوق زنان پرداخته‏اند، به ویژه کسانی که عمدتا از سال‏های 1367 تا 1370 صحنه گردان اصلی این بحث بوده‏اند، به خاطر نداشتن پشتوانه‏های تئوریک، فاقد بینش لازم برای ارائه طرح‏های کلان در زمینه مسائل زنان و پیشنهاد الگویی مشخص برای ساماندهی حرکت زنان، حتی در قالب فمینیسم غربی‏اند؛ ازاین‏رو تنها با برخوردهای سلبی و مخالفت با مواد قانونی مشخصی، همچون مواد قانونی مربوط به اختلاف دیه و قصاص زنان، خود را در عرصه دفاع از حقوق زنان مطرح ساخته و برای خود هویتی دست و پا کرده‏اند.
حتی اگر با نگاهی نه چندان دقیق، به کارنامه فعالیت‏های وسیع این بخش، در سال‏های گذشته نظر بیفکنیم، به راحتی متوجه می‏شویم که در این کارنامه چیزی جز مقالات و سخنرانی‏هایی که با وجود فراوانی، از محتوایی یکسان و تکراری برخوردارند، یافت نمی‏شود.

ب) بیم از پذیرفته نشدن الگوهای غربی: بخش دیگری از جریان سکولار دفاع از حقوق زنان، که عمدتا تا چند سال پیش در خارج از کشور به سر می‏برده‏اند، به دلیل داشتن دیدگاه‏های تند فمینیستی و تأثیرپذیری شدید از الگوهای غربی دفاع ازحقوق زنان، تا نیمه اول دهه دوم انقلاب اسلامی تحت تأثیر فضای حاکم بر کشور و از بیم اینکه مبادا طرح صریح دیدگاه‏هایشان، حداقل در نشریات داخلی، موجب طرد آنها از سوی جامعه زنان مسلمان ایران شود، جانب احتیاط پیشه کرده و تا مقطع زمانی مشخصی از مطرح ساختن آرمان نهایی خود، که چیزی جز پذیرش کامل الگوی غربی برابری زن و مرد نبود، خودداری کردند. گفتنی است که گروه یاد شده در دو سال گذشته، با بهره‏گیری از شرایط فرهنگی موجود، فعالیت وسیعی را برای تدوین دیدگاه‏های خود در جهت الگوسازی برای حرکت زنان ایران آغاز کرده و تلاش می‏کند که به هر صورت ممکن نسخه فمینیسم ایرانی را به عنوان تنها نسخه شفابخش دردهای زنان این مرز و بوم مطرح سازد. نگاهی اجمالی به کتاب‏ها و نشریاتی که در این دو سال منتشر شده‏اند، به خوبی این ادعا را به اثبات می‏رساند.24
اما این گروه از یک نکته اساسی غافل است و آن اینکه نسخه‏های وارداتی که هیچ سنخیتی با وضعیت اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی زنان مسلمان ایران ندارند، هیچ‏گاه نخواهند توانست دردی از دردهای زنان این مرز و بوم را درمان کنند؛ بلکه چنان‏که تجربه تاریخی نشان داده، تنها به مشکلات آنها خواهند افزود و به اسارت آنها خواهند انجامید.25
چنانچه می‏بینیم، همواره در مجامع بین المللی، حکومت جمهوری اسلامی ایران با نقض حقوق زن متهم می‏شود؛ و حال آنکه اساسا نباید مسئله از این دیدگاه مطرح شود. به نظر من، حکومت ایران هرگز سرناسازگاری با زنان ایران را ندارد؛ زیرا به خوبی واقف است که نمی‏توان نیمی از افراد جامعه را نادیده انگاشت. مسئله، درک صحیح از احکام مذهبی و انطباق آن با مقتضای زمان است.26
نویسنده یاد شده در یکی از مصاحبه‏های داخلی خود به هنگام استناد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می‏گوید:
به موجب قانون اساسی که خون بهای شهدای ماست، جرایم سیاسی و مطبوعاتی بایستی در محاکم دادگستری به صورت علنی و با حضور هیأت منصفه برگزار بشود.27
اما همین نویسنده در سخنرانی که با عنوان «زن ایرانی و حقوق بشر» در هفتمین سمینار پژوهش‏های زنان ایرانی در سیاتل آمریکا ایراد می‏کند، در مورد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می‏گوید:
مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، کلیه حقوق بشر را از زنان ایرانی سلب نموده و اصولاً هر آنچه در قانون اساسی ایران مدون شده تماما نقض حقوق بشر است. [... ]من به عنوان یک زن و یک حقوقدان، هر زمان که این مواد قانون اساسی را می‏خوانم، گریه می‏کنم.28
شخص مزبور در گفتگویی که در تاریخ 21/8/77 با رادیو آمریکا انجام داده، وضعیت حقوقی زنان را در قبل و بعد از انقلاب مقایسه کرده و می‏گوید:
اگر بخواهیم، مبنای مقایسه را از سال 1356 و 1357 بررسی کنیم می‏بینیم که طبق قوانین گذشته، زن‏ها از حقوق نسبتا بیشتری برخوردار بودند. در ابتدای انقلاب، سیستم حقوقی ما که یکی از اجزایش حقوق زن است تغییر بنیادی کرد و در این تغییرات بنیادین، زنان حقوق زیادی را از دست دادند، اضافه بر حقوقی که زمان شاه هم نداشتند... .

3. پذیرش منفعلانه حقوق غربی

جریان غیردینی دفاع از حقوق زنان به دلیل برخوردار نبودن از مبانی مستحکم برخاسته از فرهنگ و سنن دینی و ملی و همچنین به دلیل عدم درک صحیح از آنچه که در تعالیم اسلامی در مورد زنان مطرح شده است، تنها از دریچه آموزه‏هایغربی به حقوق زنان می‏نگرد و راه احقاق حقوق آنان را تنها در تن دادن بی‏قید و شرط به الگوها و هنجارهای متناسب با فمینیسم غربی جستجو می‏کند.
یکی از طرفداران اندیشه فمینیسم اسلامی که در چند سال گذشته بیش از دیگران در مورد آنچه که از آن به جنبش زنان ایران تعبیر می‏شود، نظریه‏پردازی کرده، به نقل از یکی از فعالان جنبش زنان هندوستان، در این زمینه می‏نویسد:
بعضی فمینیست‏های جهان سوم که از غرب تغذیه ایدئولوژیک می‏شوند، نقشی مشابه میسیونرها را به عهده می‏گیرند. آنها به تصور اینکه کلید مشکل‏گشای زنان کشور خود را یافته‏اند و به حقایقی دست پیدا کرده‏اند که زنان کشورشان از آن بی‏خبرند، به مثابه ناجی و ارشاد کننده به بقیه زنان نزدیک می‏شوند. آنها اشتیاق فراوانی دارند که روح این زنان را رهایی ببخشند و با این فرض حرکت می‏کنند که تمام آن زنانی که حاضر نمی‏شوند به فمینیسم مورد کشف و درک آنها بگروند، یا ناآگاه هستند یا احمق و یا مرتجع... آنان به این زنان، یا از روی ترحم و تصغیر و یا خصومت می‏نگرند.29
دفاع بی‏چون و چرای جریان سکولار از کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، مصوب 18 دسامبر 1979 (27 آذر 1358) مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که در تعارض آشکار با حقوق داخلی جمهوری اسلامی ایران است و به گفته برخی صاحب‏نظران، با حدود پنجاه اصل مسلم اسلامی و هفتاد ماده قانون مدنی و جزایی جمهوری اسلامی تعارض دارد،30 یکی از مظاهر بارز این انفعال و خودباختگی در برابر حقوق و ارزش‏های حاکم بر نظام‏های غربی است.
یکی از نویسندگان وابسته به این جریان در کتابی با عنوان رفع تبعیض از زنان به مقایسه کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با قوانین داخلی ایران پرداخته و ضمن بررسی موارد اختلاف و مغایرت مواد کنوانسیون یاد شده با قانون اساسی و قوانین مدنی و کیفری جمهوری اسلامی، در نهایت توصیه می‏کند که جمهوری اسلامی با تغییر قانون اساسی و قوانین عادی خود زمینه پیوستن کامل به این کنوانسیون را فراهم آورد.
نویسنده یاد شده از جمله در بررسی بند ز ماده 2 کنوانسیون مزبور که خواستار فسخ کلیه مقررات کیفری ملی که موجب تبعیض نسبت به زنان می‏شود شده است، می‏نویسد:
قانون مجازات اسلامی مصوب 1375، در بسیاری موارد بر پایه تبعیض علیه زنان استوار است. ازاین‏رو برای آنکه بند ز ماده 2 کنوانسیون به مرحله اجرا گذاشته شود، باید ابتدا زن از دیدگاه قوانین کیفری ایران بررسی شود و سپس موارد اختلاف این قانون را در مقایسه با مفاد کنوانسیون برشماریم تا ارزیابی امکانات شرعی دولت ایران با هدف اجرای مفاد بند ز که اصلاح و فسخ قوانین کیفری تبعیض‏آمیزی است، میسر گردد.31نویسنده در ادامه با برشمردن مواردی همچون، سن ورود به قلمرو و مسئولیت جزایی(سن بلوغ)، میزان دیه، شهادت و... به عنوان مهم‏ترین وجوه اختلاف حقوق زن و مرد در فصول مختلف قانون مجازات اسلامی ایران، خواستارتغییر موارد یاد شده در جهت هماهنگ شدن با مفاد کنوانسیون شده است.32

4. دین‏زدایی از حرکت اصلاحی زنان

جریان یاد شده با هدف دین‏زدایی از حرکت اصلاحی زنان کشور، در یکی دو سال گذشته در پوشش عناوینی چون تاریخ شفاهی زنان،33 زنان در گذشته34 و یا سال‏نمای زنان، تلاش وسیعی را برای مطرح ساختن زنانی که پیش از انقلاب اسلامی و در دوران حاکمیت نظام منحط شاهنشاهی در صحنه‏های مختلف فرهنگی، هنری و اجتماعی حضور فعال داشته و در جهت ترویج و توسعه فرهنگ ضددینی رژیم پهلوی قدم‏های مؤثری برداشته‏اند، آغاز کرده است.
این جریان تلاش می‏کند که با تطهیر این چهره‏ها، آنها را به عنوان الگوهایی برای نسل امروز زنان کشور و سرمشق حرکت‏های زنانه معرفی کند.
جالب توجه است که نشریات وابسته به این جریان به هنگام معرفی چهره‏های مورد نظر خود تعمّد عجیبی در چاپ عکس‏های بدون حجاب از آنان دارند، که این خود نیز تلاشی در جهت حساسیت‏زدایی نسبت به احکام شرعی است. سال‏نمای زنان ایران و جهان که به کوشش یکی از زنان فعال وابسته به جریان سکولار تهیه شده ده‏ها تن از چهره‏های سرشناس پیش از انقلاب اسلامی را معرفی کرده است که از آن جمله‏اند: طایره، بدرالملوک بامداد، قمرالملوک وزیری و... .
در این سالنما در توصیف و معرفی «طاهره» (طایره) که در وصف عبدالبها، رهبر فرقه بهایی شعرها سروده است، چنین می‏خوانیم:
«طاهره (طایره) در سال 1278 ه . ش در تهران متولد شد. وی شاعری متبحر بود و در سلسله مقالات خود که در روزنامه ایران نو با نام خانم دانشمند به چاپ می‏رسید از تعداد زوجات، طلاق و آموزش دختران سخن گفت.»35 گفتنی است که چهره‏های مورد توجه جریان یاد شده از سوی جریان سیاسی خارج کشور نیز مورد توجه قرار گرفته و آنها نیز در نشریات خود به این چهره‏ها پرداخته‏اند. از جمله نشریه نیمه دیگر در ویژه‏نامه‏ای با عنوان «نونگاری زن و زنانگی در عصر قاجار» به تفصیل در مورد طایره سخن گفته است. در این ویژه نامه از نام‏برده چنین یاد شده است:
عصمت خانم، متخلص به طایره، متولد 1278ه . ش یا 1282 ه . ش / (1861 یا 1865م.) و درگذشته به سال 1329 ه . ش شاعر و نویسنده، از کوشندگان دگرگونی شرایط زنان ایران و از جامعه بهاییان تهران بود. در این بخش، آنچه توانسته‏ام از نوشته‏های این زن و درباره او گرد آورم به چاپ می‏رسد، به این امید که آغازی شود برای کاری پژوهشی درباره زندگی و افکار او.36
در سال‏نمای مزبور در مورد بدرالملوک بامداد، از بنیان‏گذاران مدارس مختلط در ایران، چنین آمده است:
بدرالملوک بامداد، نخستین زنی بود که در سال 1314 در دانشگاه تهران نام‏نویسی کرد و از دانش‏سرای عالی فارغ‏التحصیل شد. تخصص او در تربیت جوانان است و در آمریکا به درجه فوق لیسانس نائل گشت. در سال 1320 برای اولین بار در ایران دبستان مختلط پسران و دختران را تأسیس کرد. نخستین کتاب خانه‏داری به سبک جدید را برای زنان و دختران نگاشت.
روان‏شناسی تربیتی، هدف پرورش زن، تعلیم و تربیت دموکراسی در ایران، از دیگر نوشته‏های اوست. وی مؤسس سازمان زنان و طرفدار اعلامیه حقوق بشر بود.37
در مورد قمرالملوک وزیری، از نخستین خوانندگان زن ایرانی، نیز در این سال‏نما می‏خوانیم:
«قمرالملوک وزیری در سال 1284 در قزوین به دنیا آمد. وی اولین زنی بود که در یک سالن عمومی کنسرت اجرا کرد. اولین کنسرتش را در سال 1303 در گراند هتل اجرا کرد...».38

3. فمینیست‏های به اصطلاح اسلامی یا طیف تجدیدنظرطلب

این جریان معتقد است که باید با تجدیدنظر در برخی اصول، اسلام را به گونه‏ای تعریف کرد که کاملاً با حرکت‏های نوین دفاع از حقوق زنان و اصول و مبادی حاکم بر این حرکت‏ها منطبق شود که می‏توان به مجله زنان، به عنوان یکی از طلایه‏داران این جریان اشاره نمود. سردبیر این مجله در اولین سرمقاله خود در شماره اول این مجله می‏نویسد:
به اعتقاد ما کلید حل مشکلات زنان در چهار حوزه نهفته است، دین، فرهنگ، قانون و آموزش. وی در ادامه مقاله اضافه می‏کند:
«وقت آن است که عالمان و متفکران دل‏سوز دین در کندوکاو خود در فقه و احکام، جدی‏تر به اجتهاد در مسائل زنان بیاندیشند تا شاید قرن‏ها پس از نزول اسلام، زنان مسلمان را از سرگردانی و آشفتگی و چندگونگی در یافتن مکتب خود و یا خدای خود، رهایی بخشند و از رخسار مهربان و معقول پویای مذهب بردارند».39
چنان که از این سرمقاله برمی‏آید، گرداننده‏های این مجله به عنوان نماینده طیف تجدیدنظرطلب، از ابتدا بر این اعتقاد بودند که باید حل مشکلات زنان را در پرتو اجتهاد و کندوکاو در فقه جستجو کرد. ولی به دلیل نداشتن درک درستی از اجتهاد وفقاهت، و ناآگاهی نسبت به منابع و موانع اجتهاد، و برداشت‏های نادرست از متون اسلامی، به ورطه تجدید نظرطلبی افتادند و در مقالاتی که در طول این چند سال منتشر کردند همه مبادی، مبانی و منابع پذیرفته شده اجتهاد شیعی را نادیده گرفته‏اند.
اگرچه نمی‏توان زمان دقیقی را به عنوان زمان شروع فعالیت طیف تجدیدنظرطلب مشخص نمود، ولی اگر بخواهیم به یک مقطع زمانی مشخص که این طیف در آن ظهور و بروز یافته و خود را در عرصه مطبوعات مطرح ساخته، اشاره کنیم، باید بگوییم که ماه‏های پایانی سال 1370 و همزمان با انتشار اولین شماره مجله زنان سرآغاز رشد و توسعه طیف یاد شده در عرصه دفاع از حقوق زنان است.
نخستین مقالاتی که با صبغه‏ای به ظاهر فقهی در مجله یاد شده به طرح مسائل زنان می‏پردازند، با نام‏های مستعار مینا یادگار آزادی،40 زینب السادات کرمانشاهی و نام‏های دیگر منتشر می‏شوند، ولی پس از مدتی با احساس اطمینان از این که این‏گونه مقالات حساسیت علمای حوزه را تحریک نکرده است، نام واقعی نویسنده درج شده41 و با جسارت بیشتری به طرح دیدگاه‏هایی که نوعی تجدیدنظرطلبی در فقه به شمار می‏آید، پرداخته می‏شود.

ویژگی‏های طیف تجدید نظر طلب

در مجموع با بررسی مقالات افراد سرشناس طیف مزبور می‏توان به ویژگی‏هایی برای این طیف دست یافت، که مهم‏ترین آنها عبارتند از:

الف) ناآگاهی یا تجاهل نسبت به منابع اجتهاد

نویسندگان طیف مزبور به هنگام بحث از برخی احکام فقهی مربوط به زنان، به منظور رسیدن به نتایج مورد نظر، عالما و عامدا چشم خود را بر روی برخی منابعمسلم اجتهاد، همچون سیره و سنت رسول‏اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و روایات معصومین علیهم‏السلام می‏بندند و تنها با استناد به برخی آیات قرآن به اجتهاد مورد نظر خود می‏پردازند و نظری را که مطابق میلشان است، استنباط می‏کنند!
برای مثال در مورد قصاص مرد قاتل پس از بیان آیه «...الحرّ بالحرّ و العبد بالعبد و الانثی بالانثی»42 می‏گوید: [...] از کجای آیه شریفه می‏فهمند که مرد را نمی‏توان به جرم قتل یک زن قصاص کرد؟43
البته چنین برداشت سطحی از آیات قرآن، اختصاص به نویسنده یاد شده نداشته و کسان دیگری نیز همین اشتباه را مرتکب شده‏اند. از جمله نویسنده تازه‏کاری به هنگام بررسی موادی از قانون مجازات اسلامی که در آنها به تفاوت قصاص زن و مرد اشاره شده می‏گوید:
[...] پس اگر تضادی بین بعضی از مواد این قانون و برخی از آیات قرآن مشاهده شود، تمام احادیثی که مؤيّد آن مواد قانونی باشند، از درجه اعتبار ساقطند.44
در مورد تفاوت دیه زن و مرد نیز این نویسندگان با چشم‏پوشی از روایات فراوانی که چه از طریق شیعه و چه از طریق اهل سنت در این زمینه وارد شده‏اند، با جسارت تمام می‏گویند:
خدا مقرر فرموده هر کس جان کسی را بگیرد و اگر قتل عمدی نباشد از او خون‏بها بستانند، اصلاً سخن از جنسیت در کار نیست. به هیچ وجه از نابرابری خون‏بهای زن و مرد، مطلبی در قرآن نیامده است!45
سخن ما با نویسنده محترم این مقاله و کسان دیگری که چون ایشان با استناد به آیاتی از قرآن درصدد اثبات برابری زن و مرد در قصاص و دیه برآمده‏اند، این است که: آیا می‏توان خود را شیعه و پیرو مذهب امامیه دانست، ولی به هنگام بحث از احکام شرع، آگاهانه از روایات معتبر و صریحی که از مفسران واقعی قرآن، ائمه اهل بیت علیهم‏السلام، نقل شده غفلت ورزید؟! آیا با این همه تأکید و اصراری که در روایات بر جدایی ناپذیربودن قرآن و اهل بیت علیهم‏السلام، شده است، می‏توان بدون استفاده از کلمات اهل بیت علیهم‏السلام به تفسیر قرآن و برداشت از آن پرداخت؟!
شما برچه اساس نظریه (قصاص بدون شرط) را، که هیچ قائلی در میان فقهای شیعه نداشته و دلایل آن بسیار خدشه‏پذیر است،46 قاطعانه ضروری دین دانسته‏اید، اما در مورد نظریه سوم (قصاص مشروط)، که روایات صحیح و انکارناپذیری از ائمه معصومین علیهم‏السلام، بر آن اقامه شده است، بی‏پروا اظهار می‏دارید که «نظریه قطعی و مسلّمی نیست»؟!

ب) غفلت از مبانی اجتهاد

طیف مزبور در مقالات به ظاهر فقهی خود، چنان اشتباهات فاحشی را مرتکب می‏شود که انسان در این که آنها نسبت به بدیهی‏ترین اصول فقاهت و اجتهاد نیز آگاهی داشته باشند، به تردید می‏افتد. در اینجا به عنوان نمونه به برخی از برداشت‏های نادرست این طیف از مبادی اصولی اجتهاد اشاره می‏کنیم:
درک نادرست از «حکم خدا»: آنچه فقیه در مسیر اجتهاد و با رعایت همه شرایط استنباط بدان دست می‏یابد، همان حکم اللّه‏است؛ اما حکم اللّه‏ ظاهری نه واقعی. به عبارت دیگر، فقیه پس از آنکه همه تلاش خود را برای رسیدن به حکم واقعی خداوند به کار می‏بندد، در نهایت تنها می‏تواند بگوید که حکم اللّه‏ ظاهری چنین است؛ زیرا ممکن است فقیه در ملاحظه منابع یا به کارگیری روش اجتهادی دچار خطا شده باشد و حکم اصلی خداوند را به درستی نشناخته باشد.47
اما باید توجه داشت که همین احکام در شرایطی که دست ما از دامان امامان معصوم علیهم‏السلام، کوتاه است و امکان یقین به همه احکام خدا برای ما وجود ندارد، شرعا و عقلاً برای فقیه و مقلدان او حجت است و برای همگان اعتبار دارد، مگر اینکه خلاف آن بر فقیه ثابت شود. در واقع، تفکیک میان حکم واقعی و حکم ظاهری به دلیل حساسیت و احتیاط فراوان فقهاء شیعه در انتساب احکام فقهی به خداوند متعال است.
پس از این مقدمه به بررسی برخی از عبادت‏های نویسندگان یاد شده می‏پردازیم، تا روشن شود که آنها از حکم‏اللّه‏ چه فهمیده‏اند! اینان برای اینکه بتوانند اساس احکامی چون تفاوت دیه و قصاص زن و مرد را متزلزل سازند، ادعا کرده‏اند که این احکام اصلاً حکم‏اللّه‏ نیستند؛ زیرا حکم‏اللّه‏ تنها شامل احکامی می‏شود که «در قرآن و یا سنت متواتر به خدا منتسب شده است»، لذا نباید هیچ نگرانی از کنار گذاشتن این احکام داشته باشیم:
«حکم‏اللّه‏ آن دسته از احکامی است که نسبت آن به خدا حقیقی و واقعی باشد. حدود، به معنای فقهی خاص آن، حقیقتا حکم‏اللّه‏ است؛ زیرا در قرآن و سنت، متواتر به خدا منتسب شده است. اما مقدار دیه زن و مرد چنین نیست و همین نکته راه امید را برای مردم و قانون‏گذار باز می‏گذارد».48
باید از این نویسنده محترم پرسید: بنابر فرض شما که حکم‏اللّه‏ باید یا در قرآن و یا در سنت، متواتر به خدا منتسب شده باشد، چه تعداد از احکام گسترده شرع رامی‏توان حکم‏اللّه‏ دانست؟ مگر نه این است که بسیاری از احکام شرع در قرآن بیان نشده و سنت متواتری هم بر آنها اقامه نشده است، بلکه با خبر واحد به اثبات رسیده‏اند؟
نویسنده مزبور در ادامه کلام خود استنباط فقیه را حکم بشر عالم و نه حکم خدا دانسته و می‏گوید:
گاهی استنباط فقیه، یا تفسیر مفسران رسمی شریعت، حکم خدا خوانده می‏شود. عده‏ای که از دانش دین کم‏بهره‏اند گمان می‏برند خدا حقیقتا حکم کرده است، در حالی که خدا حکمی نکرده است. بشر عالم، حکمی را استنباط کرده و آن را به خدا نسبت داده است و در بیشتر موارد حتی خودش هم فهم خود را به خدا نسبت نداده و علم داشته که فهم او حکم نیست ولی مریدانش آن را حکم خدا گرفته‏اند!49
وی پس از این مقدمات، نتیجه‏گیری می‏کند که نظریه فقهای شیعه که قصاص زن در برابر مرد را مشروط به پرداخت نصف دیه دانسته‏اند، حکم خدا نیست:
«با این بیان روشن می‏شود که نظریه سوم] قصاص مشروط] حکم‏خدا نیست بلکه استنباط جمعی از فقیهان دنیای اسلامی است که اگر نسبت به مذاهب شمارش شوند در اقلیت قرار می‏گیرند».50
و در ادامه می‏افزاید:
[...] انتساب قاطعانه نظریه سوم به دین اسلام و نسبت دادن آن به خدا (حکم‏اللّه‏) بدون پروا، جرأت بسیار می‏خواهد!51
برای اطلاع نویسنده محترم باید گفت که تنها در کتاب وسائل الشیعه افزون بر پانزده روایت که بیشتر آنها صحیح و مستفیض هستند، بر این نظریه اقامه شدهاست.52 و شما در میان فقهای شیعه، از قدما گرفته تا متأخران، کسی را پیدا نمی‏کنید که با این نظریه مخالفت کرده باشد. حال باید پرسید: آیا انتساب قاطعانه نظریه سوم به دین اسلام و نسبت دادن آن به خدا (حکم‏اللّه‏) جرأت و بی‏پروایی می‏خواهد یا بیان حرف‏های بی‏اساسی که از سر ناآگاهی و درس ناآموختگی است؟!

انواع گرایش‏های فمینیستی به اصطلاح اسلامی در ایران

همانطور که گذشت، این مباحث در ایران به خصوص در دهه‏های اخیر، همزمان با برنامه توسعه کشور و حرکت به سوی صنعتی شدن، شکل منسجم‏تری یافت. طرفداران فمینیسم در ایران به دو گروه تقسیم می‏شوند:
1. فمینیست‏های غرب‏گرا (غیردینی)
2. فمینیست‏های به اصطلاح مذهبی!

گروه اول، فعالیت‏های خود را بر پایه تفکرهای فمینیسم غربی بنا کرده و اهداف خود را در قالب ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی غرب دنبال می‏کنند و به دنبال حذف نهاد دین در جامعه هستند و راه‏حل نهایی برای زنان را پیروی از روش‏های غربی می‏دانند.
گروه دوم، خواهان تجدید نظر در قوانین و ساختار جامعه هستند و معتقدند که جامعه ایران سال‏ها تحت سلطه نظام مردسالاری بوده و لازمه دگرگونی، اصلاح قوانین و دیدگاه فرهنگی جامعه است. این گروه، درون مایه مذهبی دارند و بعضی قوانین و ارزش‏های موجود در جامعه را مطابق با دستورات اسلامی نمی‏دانند و درخواست اصلاح دارند. اینان خواستار برابری انسان‏ها و عدالت اجتماعی میان زن و مرد هستند و تغییر در قوانین مربوط به حقوق ارث، دیه، حق شهادت در محاکم، حضانت طفل و حق طلاق را طالبند. همچنین خواستاراستفاده از امتیازات اجتماعی، مانند حضور در پست‏های سازمانی و مدیریتی، دست‏مزد برابر با مردان در شرایط یکسان کار و حضور در عرصه‏های مختلفی که بیشتر در اختیار مردان است، هستند. این گروه، به لحاظ دیدگاه‏ها و خط مشی اصلاح طلبانه آنها به سه دسته تقسیم می‏شوند:
1. فمینیست‏های رادیکال
2. فمینیست‏های میانه‏رو
3. فمینیست‏های محافظه‏کار

1. فمینیست‏های رادیکال


اینان معتقدند که شریعت پاسخ‏گوی تمام سؤال‏های جامعه زنان نیست و باید برخی از نیازها و پرسش‏های آنان از طریق دیگری پاسخ داده شود. این گروه معتقدند قانون‏گذاری تحت نظام مردسالاری بنا شده است و برای رفع مظلومیت زنان، چاره‏ای جز تغییر قوانین مربوط به زنان وجود ندارد. در عمل نیز خواهان افزایش مهارت و فنون زنان برای استقلال کامل و خود اتکایی و عدم وابستگی به مردانند.
دیدگاه‏های این دسته به تدریج جنبه سیاسی یافته به طوری که محدودیت‏های اجتماعی را ناشی از ساختار حکومتی می‏دانند. شیرین عبادی در این باره می‏گوید:
به نظر من مهم‏ترین مسئله زنان ما در کشور، تفکر مردسالارانه حاکم بر نظام حقوقی است و همه می‏دانیم که قانون، زبان گویای حکومت‏هاست. قوانین ما به شدت ضد زن هستند. حتی تا آنجایی که حق حیات که مهم‏ترین منشأ حقوق انسان است در مورد زن و مرد یکسان نیست.53

2. فمینیست‏های میانه‏رو

این عده خواستار حضور زنان در عرصه‏های مختلف ورزشی، مدیریتی، ایجاد فرصت‏های شغلی و تحصیلی برابر، عدم تبعیض در ارتقای شغلی بین مرد و زن، حضور زنان در پست‏های عالی دولتی، تعریف مجدد از حجاب سنتی و اسلامی و کسب مهارت‏های اجتماعی‏اند و برای تحقق ایده خود به همایش‏های مختلفی مانند «زن و برنامه‏ریزی توسعه» و شرکت در کنفرانس‏های داخلی و خارجی پای می‏فشارند.

3. فمینیست‏های محافظه‏کار

این گروه دیدگاه‏هایی تقریبا مشابه میانه‏روها دارند؛ ولی در خط مشی و روش‏ها با یکدیگر متفاوتند. به همین جهت، نتوانسته‏اند تشکیلات مشترکی با میانه‏روها ایجاد کنند.
این دسته خواستار تعدیل برخی قوانین و تصویب قوانین معتدل‏تر درباره زنان هستند. بیشتر فعالیت آنها در رابطه با حقوق زن در خانواده و حمایت‏های قانونی از زن در برابر شوهر، ایجاد تغییراتی در قوانین مربوط به طلاق، مهر، اجرت المثل و نیز قوانین مربوط به زنان کارمند است و البته به نقش‏های سنتی زن در جامعه نیز تاکید می‏ورزند.
رد پای این دیدگاه‏ها به شدت در رسانه‏های جمعی، به‏ویژه در آثار ادبیات معاصر، مانند زنان بدون مردان، طوبا و معنای شب، خواب زمستانی، خاطره‏های پراکنده و نیز برخی از مطبوعات داخلی به شکلی نامتعارف و ضد هنجارهای اجتماعی در قالب شعارهای اجتماعی استقلال طلبانه، رواج بی‏بندوباری و آزادی مطلق و برتری‏طلبی زنانه، مخالفت با ازدواج و نفی نقش همسری و مادری و در نهایت تضعیف نهاد خانواده دیده می‏شود.
در رمان‏های نام برده، اغلب قهرمانان داستان را زنان تشکیل می‏دهند که این امر به تازگی در برنامه‏های مختلف رسانه‏های تصویری نیز جایی برای خود بازکرده است. در این آثار، مردان به عنوان ستمگران تاریخ حیات بشری، همواره زنان را در اسارت و بردگی خود دارند.
شهرنوش پارسی‏پور در رمان‏های زنان بدون مردان، طوبا و معنای شب اغلب شخصیت‏های محوری را به زنان و دختران داده است و در پس‏زمینه‏های آثارش به نظام مردسالاری ناشی از سنت‏های اجتماعی و مذهبی اعتراض می‏کند. نسخه رهایی وی برای زنان ایرانی، تقلید آنها از غرب است. این نویسنده در طوبا و معنای شب، در واقع، به بن بست رسیدن مذهب در پاسخ‏گویی به سؤال‏های انسان، به خصوص زنان را به تصویر می‏کشد و بیش از همه بر ضرورت استقلال زنان و آزادی از قیدهای مذهبی و سنت‏های اجتماعی تاکید می‏کند.
در داستان‏های خواب زمستانی و خاطره‏های پراکنده، نوشته گلی ترقی، شخصیت‏های مرد و زن، جداگانه مورد بررسی قرار می‏گیرند و شخصیت‏های مردان، ناتوان، غافل، ضعیف، احمق، پلید، سرخورده، ضدقهرمان و... معرفی می‏شوند و در مقابل، زنان، عاقل، اندیشمند و با احساسند که همواره در طول تاریخ تحت سلطه نظام مردسالاری بوده‏اند و به دلیل نظام حاکم بر جامعه، مردان با استفاده از خشونت بر زنان حکومت کرده‏اند.
مهشید امیرشاهی نیز در باران و تنهایی جلوه دیگری از فمینیسم را ارائه می‏دهد. در این رمان، زنی منتظر است تا شوهرش برگردد و او را از تنهایی نجات دهد؛ اما در پایان داستان، سگ باران خورده‏ای از راه می‏رسد و خلأ فقدان شوهر را پر می‏کند. این نوع آثار، ایجاد کننده نوعی تضاد و تعارض بین جنس مرد و زنند و خاصیت برهم زنندگی تعادل و آرامش خانواده و جامعه را دارند.
دیدگاه‏های فمینیستی همچنین در بعضی از مطبوعات داخلی نیز، نمود نامبارکی یافته است؛ به گونه‏ای که گرایش به فرهنگ غربی و خط مشی جریان‏های زن‏گرا و جریان‏سازی را جهت رهایی و برآوردن حقوق زنانپیشنهاد می‏کنند. همچنین انتساب نظام مردسالاری به ارزش‏های اسلامی و تعریف دیگر از خانواده و نقش همسری، مادری و بازنگری در ارزش‏ها و سنت‏های اسلامی و اجتماعی و... را ارائه می‏دهند.
نشریه زنان در شماره 27، بیش از همه به ارائه راه‏حل‏های غربی پرداخته و می‏نویسد:
انطباق با جوامع مدرن می‏تواند جامعه را از غلتیدن در دام سنت‏گرایی افراطی و رفتارهای ضداجتماعی حفظ کند.
در تعارض با نظام خانواده در شماره 14 نشریه زنان با اشاره به فیلم سینمایی «سارا»، زنی که بعد از پشت سر گذاشتن مشکلات زندگی، سرانجام با ترک خانه و همسر، خود را رها می‏کند، می‏خوانیم:
او با از دست دادن یک کانون مهم به کانونی مهم‏تر دست می‏یابد؛ کانونی که نیروی سمبلیک آن می‏تواند نمادی برای هویت‏یابی و رهایی زنان از قراردادهای وضع شده جامعه سنتی باشد.
همچنین در شماره 24 نشریه جامعه در نسبت دادن نظام مردسالاری به اسلام آمده است:
رک بگویم: در اسلام، مرد مسلمان، کامل‏ترین شخصیت حقوقی را در اجتماع دارد و به همین دلیل دیه کامل نیز به او تعلق می‏گیرد و برتری مرد مسلمان در جامعه اسلامی یک واقعیت به اصطلاح اجتماعی نیست؛ یک حقیقت شرعی است.

پیشینه‏شناسی و خاستگاه فمینیسم به اصطلاح اسلامی

طرح مباحث فمینیستی در جهان اسلام از اواخر قرن نوزدهم و در پی نفوذ فرهنگ مدرن در کشورهای اسلامی صورت گرفت. طرح مباحث زنان در ایران نیز به اوایل مشروطه باز می‏گردد؛ ولی تبدیل مباحث زنان به یک جریان ممتاز کهنگاه خود را از اصلاحات موردی به گسترش برابری در عرصه‏های مختلف و به نقد فرهنگ اسلامی از درون و بر اساس فرهنگ مدرن معطوف کرده است، به دوران اوج اسلام‏گرایی در خاورمیانه از یک سو و رواج دیدگاه متفاوت در اندیشه فمینیستی از سوی دیگر بازمی‏گردد.
فمینیسم به اصطلاح اسلامی برآیند فعالیت دو گروه است:
گروه اول، افرادی هستند که توجه به اسلام را به عنوان یک سیاست راهبردی برای توسعه مفاهیم فرهنگی غرب و مقابله با اصول‏گرایی در کشورهای اسلامی برگزیده‏اند. در جوامع اسلامی، ادبیات فمینیسم رادیکال و لیبرال به شکل عریان مورد پذیرش قرار نمی‏گیرد. به کار گرفتن ادبیات دینی در طرح دیدگاه‏های فمینیستی و اعمال تعدیل در این دیدگاه‏ها، تنها راه دفاع از آموزه‏های فمینیستی و ایجاد جنبش‏های زنانه‏ای است که مقابله با اصول‏گرایی اسلامی را در دستور کار خود قرار می‏دهند و به ایجاد تشکل‏های زنانه و شرکت در مطالعه زنان اقدام می‏کنند.
گروه دیگر، دسته‏ای از روشنفکران مسلمانند که آشنایی با فرهنگ مدرن، آنان را با یک چالش اساسی درباره رابطه میان سنت و تجدد مواجه ساخته است. آنان از یک سو به دلیل داشتن پیوندی عاطفی با دین و از سوی دیگر با پذیرش بن‏مایه‏های فرهنگ مدرن به عنوان محصول عقل بشری، سنجش اصطلاحات دینی را با ترازوی فرهنگ مدرن، ضروری می‏دانند. بر این اساس، با عاریت گرفتن مفاهیم پایه‏ای فرهنگ مدرن، چون: آزادی، فردگرایی، برابری و عرفی‏گرایی، سعی در معرفی کردن دین در عرصه اجتماع، جداسازی قرآن و سنت و... دارند.
این دو گروه با وجود زمینه‏های متفاوت، برنامه‏های کم و بیش یکسانی برای بومی کردن مدرنیسم غربی دارند. پسوند اسلامی پس از واژه فمینیسم نشان‏گر تفسیری فمینیستی از اسلام است نه تلاش برای دفاع از حقوق زنان بر اساسآموزه‏های اسلامی؛ چنان‏که یکی از فمینیست‏های اسلامی خارج از کشور به صراحت به این نکته اشاره دارد:
«فمینیسم اسلامی، اصطلاحی است که در سالیان اخیر به ادبیات دفاع از حقوق زنان راه یافته و در برخی از کشورهای اسلامی همچون ایران، جایی برای خود باز کرده است. این گرایش، شاخه‏ای از فمینیسم است که به تفسیر زن‏مدارانه از اسلام می‏پردازد و از آنجا که دین را نافذترین و مهم‏ترین رکن فرهنگ در کشورهای اسلامی می‏بیند، در این کشورها دست‏یابی به اهداف تساوی‏طلبانه خویش را در گرو همسویی و همراهی با فرهنگ دینی می‏پندارد. ازاین‏رو، آرمان‏ها و راهکارهای خود را در حال و هوای مباحث دینی و از زاویه‏ای درون دینی پی می‏گیرد؛ هرچند اساس اندیشه و راهکار خود را برآمده از آموزه‏های دینی نمی‏داند. به عبارت دیگر، در این انگاره، ادبیات دینی، بستر طرح مباحث فمینیستی قرار می‏گیرد نه آن که تفکر دینی، منشأ حرکت دفاع از حقوق زنان باشد؛ چنان که در تعریف فمینیسم اسلامی آن را تلاش نظری، عملی و سیاسی خوانده‏اند که در این مقطع از تاریخ جنبش زنان ایران، نوگرایی، اصلاح و حتی شالوده‏شکنی را از زاویه درون دینی نمایندگی می‏کند».54
به راستی آیا می‏توان بر اساس الگوی دینی، نظریه‏ای فمینیستی تولید کرد؟ اگر فمینیسم را نظریه‏ای که برابری میان زن و مرد را در عرصه‏های مختلف حیات بشری پی می‏گیرد، بدانیم، در این صورت، ترکیب میان اسلام و فمینیسم، پارادوکسی ایجاد می‏کندکه جز با تفسیر مجدد اسلام بر اساس آموزه‏های غربی و به قیمت تفسیر به رای متون دینی و تحریف در آن، قابل رفع نیست. البته بازشناسیمتون دینی واستفاده از ظرفیت‏های نهفته دین در دفاع از زنان به معنای پذیرش مؤلفه‏های فرهنگ بیگانه و قبول ادبیات فمینیستی در دفاع از زنان نیست.

ماهیت فمینیسم به اصطلاح اسلامی

جنبش‏های دفاع از حقوق زنان، چه در جهان غرب و چه کشورهای اسلامی در اعتراض به برخی نابرابری‏های اجتماعی شکل گرفتند؛ ولی با گذشت زمان به جریانی فرهنگی تبدیل شدند که بر اساس انگاره‏های مشخص اعتقادی به تحلیل نابرابری زنان و آرمان‏های زنانه پرداخته و راهبردهای خاصی را مطرح کردند.
فمینیسم اسلامی اصطلاحی است که در چند سال اخیر به ادبیات دفاع از حقوق زنان راه یافته و در برخی کشورهای اسلامی نگاه قشری از زنان را به خود معطوف داشته است. در هر حال، این واژه پدیده‏ای نوظهور در کشورهای اسلامی به‏ویژه ایران است که عمر آن در کشور ما به کمتر از دو دهه می‏رسد. برخی آن را روش‏ها و رفتارهایی در زمینه اجرای مساوات و عدالت‏جنسی در قالب ارزش‏های اسلامی دانسته‏اند.55 البته این تعریف نارساست و بهتر است فمینیسم اسلامی را به تفسیری زن مدارانه از اسلام تعریف کنیم. گروهی که پس از انقلاب اسلامی کوشیدند تا با تفکر لائیکی به دفاع از حقوق زنان بپردازند، دریافتند که گرایش‏های مذهبی در زنان ایرانی قوی است و هیچ تحول اساسی در ایران، بدون در نظر گرفتن مذهب، نمی‏تواند راه‏گشا باشد. بر این اساس، به طرح فمینیسم اسلامی پرداختند.56
در بازخوانی این جریان باید گفت، گروهی در تعامل فرهنگ اسلامی و غربی با بحران هویت مواجه شدند. در این تقابل، جمعی با دل‏بستگی به فرهنگ غربی به انکار آموزه‏های دینی پرداختند و با طبقاتی یا خرافی دانستن این اعتقادات بهترویج دیدگاه‏های ماتریالیستی پرداختند و برخی دیگر هم که به اسلام ایمان داشتند و هم متأثر از فرهنگ غرب بودند، دیدگاه رایج اسلامی و قوانین مدنی و جزایی جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار دادند. آنان برای خروج از این بحران، تفسیر متون دینی را به گونه‏ای هماهنگ با فرهنگ جدید ارائه دادند؛ در نتیجه پایه گذار فمینیسم اسلامی (با مشارکت روشن‏فکران دینی) داخل و خارج کشور شدند و نهادهای بین المللی هم که در صدد تحمیل دیدگاه‏های خود در عرصه مسائل زنان و ایجاد الگویی جدید در روابط زنان و مردان بودند، این جریان (فمینیسم اسلامی) را در دستور کار خود قرار دادند.
این دیدگاه، مردسالاری را مسئله اساسی زنان در خانواده اجتماعی می‏داند و به سمت آرمان‏های تساوی طلبانه به پیش می‏رود و تفاوت‏های زن و مرد مسلمان را در احکام و قوانین مورد انتقاد قرار می‏دهد. نظریه‏پردازان این دیدگاه، مفاهیمی چون اومانیسم، سکولاریسم، حقوق بشر و تشابه زن و مرد را با تفسیرهای متداول در جهان غرب به عاریت گرفتند و تلاش کردند با ارائه برداشت‏های جدید از آیات قرآن، قرائتی از دین ارائه دهند که با نگرش‏ها و الگوهای غربی سازگار باشد.
فمینیست‏های اسلامی برای تطبیق متون دینی با اعتقادات و اندیشه‏های پیش ساخته خود به تأویل آیات قرآنی می‏پردازند؛ در حالی که روش اجتهادی تفسیر آیات قرآنی و روایات، تنها در چارچوب اصول پذیرفته شده عقیدتی و شرعی معتبر است. همچنین، دخالت دین در شئونات زندگی اجتماعی از مواردی نیست که خردمندان دین آشنا در آن تردیدی داشته باشند. با این حال شاخصه‏های اصلی این تفکر را می‏توان در محورهای زیر جست و جو نمود:

1. جدا انگاری دین‏داری و دین‏مداری

آنان به صراحت می‏گویند اعتقاد به دین ضرورتا به معنای حاکم بودن دین در شئون اجتماعی بشر نیست. دین رابطه خالق و مخلوق را ترسیم می‏کند و نباید حوزه دخالت دین را به مسائل اجتماعی و تنظیم قوانین سرایت داد. حکومت نباید تحت نظر هیچ دین و مذهبی باشد، حتی باید شهروندان را از دخالت دادن گرایش‏های مذهبی در حوزه مسائل سیاسی پرهیز داد.57
اینان می‏گویند مصالح و مفاسد در احکام اجتماعی امری قابل شناسایی است. بر اساس این باور و بر طبق آن به جعل احکام و قوانین می‏پردازند و می‏گویند احکامی که در شرایط خاص زمانی و مکانی جزیره‏العرب وضع شد و مصالح خاص خود را داشت، در دنیای کنونی قابل اجرا نیست. صاحبان این تفکر، احکام مسلم اسلامی مانند تفاوت زن و مرد در ارث، دیه، پرداخت مهریه به زن، لزوم نفقه و سرپرستی مرد در خانه را مورد خدشه و تردید قرار می‏دهند.

2. انکار احکام ثابت

از نگاه آنان، دفاع از حقوق زن از هیچ الگوی ثابتی تأثیر نمی‏پذیرد؛ زیرا اعلام مواضع یک‏پارچه ابدی بر مبنای خصوصیت‏های همگانی و جهان شمول، بدون تاثیرپذیری از شرایط اجتماعی و تاریخی را برنمی‏تابند و در نتیجه وجود احکام ثابت را انکار می‏کنند. از دید آنان، اعتقاد به ناپایدار بودن گوهر دین و اعتقاد به جدایی دین از شئون اجتماعی در رسیدن به آرمان‏های فمینیسم اسلامی، لازم و ملزوم یکدیگرند.58
برخی از طرفداران این دیدگاه با ناکارآمد دانستن روش اجتهاد فقهی، اجتهاد مدرن و سازگار با پیشرفت‏های جهان غرب را جانشین اجتناب‏ناپذیر آن، برای دفاع از حقوق زنان معرفی می‏کنند.59

3. نگاه منفی به نقش زنان در خانواده

آنان با سنتی پنداشتن خانواده مذهبی، انتقادهای خود را متوجه خانواده ساخته و خواهان برقراری برابری نقش مشارکت مرد در فعالیت‏های خانگی و نفی سرپرستی مرد در خانواده‏اند. البته از فمینیست‏های غربی انتقاد می‏کنند که مصالح جامعه و خانواده را در پای اعتقاد به فردگرایی افراطی قربانی می‏کنند.60 با این مبنا، هم‏جنس‏گرایی به نظر آنان گرایش انحرافی به حساب می‏آید.
افزون بر ایران کشورهای اسلامی دیگر نیز کم و بیش با این پدیده مواجهند. نویسنده زن مصری نوال السعداوی و نویسنده زن مراکشی فاطمه مرنیسی از مروجان این تفکر در کشور خود هستند. ناگفته نماند که فمینیست‏های پست‏مدرنیسم، فمینیست‏های اسلامی را متهم می‏کنند که خواهان ارتقای حقوق زنان و ایده‏های تساوی‏طلبانه در چارچوب حفظ نظام اسلامی‏اند.61 برخی نیز پای از این فراتر نهاده و اسلام را مخالف حقوق و هویت زنان می‏دانند. به نظر آنان، با تفسیر زن‏مدارانه از متون اسلامی، نمی‏توان روی ماهیت زن ستیز دین اسلام سرپوش گذاشت.62
بر این اساس، گروهی از فمینیست‏های اسلامی که جمعی از ایرانیان خارج از کشور و گروهی از زنان داخلی را تشکیل می‏دهند معتقد به جدایی حوزه دین ازسیاستند و گروهی دیگر ـ که بعضی از آنها سابقه انقلابی دارند و متدینند ـ بر اساس گرایش‏های نواندیشانه دینی به دفاع از زنان می‏پردازند.
فمینیست‏های اسلامی، فمینیسم غربی را به صورت انتقادی مورد مطالعه قرار می‏دهند. انتقاد عمده فمینیست‏های مسلمان را می‏توان در تاکید بر خانواده، انتقاد از فردگرایی افراطی فمینیست‏های غربی و لزوم توجه به شرایط فرهنگی و منطقه‏ای زنان هر کشور و در نتیجه عدم امکان ارائه راهبردهای واحد برای تمام زنان، پی‏گیری کرد. در مورد اخیر، فمینیست‏های مسلمان بیش از آن که به تحولی در مفهوم فمینیسم دست زده باشند، به تحولاتی اساسی در روش‏ها و برخی راهبردها چشم دوخته‏اند. به گفته برخی از فمینیست‏های مسلمان، باید با استفاده از تجربه‏های گذشته، سعی در تلفیق و تطبیق خلاّق و نقادانه تئوری‏ها بر واقعیت‏های جامعه داشته باشیم.
ناگفته نماند که برخی، فمینیسم اسلامی را به «روش‏ها و رفتارهایی در زمینه مساوات و عدالت جنسی در قالب ارزش‏های اسلامی» تفسیر کرده‏اند.63 بر این اساس، فمینیسم اسلامی می‏کوشد تا در چارچوب آموزه‏های دینی به دفاع از حقوق زنان و ارزش‏های مورد نظر دست یابد. بسیاری از فمینیست‏های اسلامی نیز در مقام اظهار نظر، خود را متدین و مقید به شرع می‏دانند و در عمل هم سعی در اجرای احکام دینی دارند.
اما بر اساس آرای نظریه‏پردازان در صحت این امر، باید با دیده تردید نگریست؛ زیرا کسانی که به طور صریح به ارائه نظر پرداخته‏اند؛ معتقدند که باید بین دین‏سالاری و دین‏داری تفکیک نمود.64 از نظر آنان، دین پدیده‏ای قابل احترام است و می‏تواند در ترسیم رابطه خالق و مخلوق نقش‏آفرین باشد؛ اما اعتقاد بهدین الزاما به معنای حاکم بودن دین در شؤون اجتماعی بشر نیست. سکولاریسم؛ یعنی جدایی حوزه دخالت دینی از حوزه امور اجتماعی بشر، جانشین مناسبی برای دین‏مداری است، پس باید از دخالت دادن گرایش‏های مذهبی در حوزه مسائل سیاسی پرهیز کرد.
فمینیست‏های گروه دوم (نوگرایان دینی) هم به قرائتی نواندیشانه از دین فکر می‏کنند که همسویی دین را با فرهنگ جدید تا حدود زیادی تضمین می‏کند و آن، قرائتی از دین است که امور اجتماعی را جایگاه جولان عقل و امری عرفی می‏داند. پس، پسوند اسلامی به معنای آن نیست که این گروه تمام آرمان‏ها و راهکارهای خود را از اسلام گرفته باشد؛ بلکه می‏کوشند تا راهکارهای مورد نظر خود را با ادبیاتی کم و بیش دینی پی‏گیری نمایند؛ نه آن که دین را پالایشگاه اندیشه بشری بدانند.
از سخنان و نوشته‏های صاحب نظران و مروجان این نظریه برمی‏آید که در صددند تا به تفسیر مجدد آموزه‏ها و احکام دینی پرداخته و به تغییرات وسیعی در احکام دین تن دردهند. جا دارد به بخشی از این تفسیرها اشاره کنیم:

4. تفسیرهای نامناسب احکام و مفاهیم دینی

1. مفهوم عدالت. آنان عدالت عرفی را می‏پسندند نه عدالت عقلی را. در اعتقادات شیعه، عدالت یک اصل محوری است که بر تمام دین، تکوین و تشریع حاکم است. مفهوم عدالت در دیدگاه اسلامی عقلی است و در بستر زمان و مکان تغییر نمی‏کند؛ زیرا از مستقلات عقلیه است؛ یعنی عقل بدون کمک گرفتن از شرع به حسن آن حکم می‏کند. در مقابل، به مفهومی از عدالت بر می‏خوریم که عدالت عرفی نام دارد؛ تعبیری از عدالت که جامعه علمی هر زمان بر آن65 صحه بگذارد اگرچه در زمان‏های دیگر مورد تایید نبوده باشد. در این حال، عدالت عرفی مفهومی تغییرپذیر است. از اینجا معلوم می‏شود که عدالت از نگاه روشنفکران و فمینیست‏های اسلامی گرچه از اهداف مورد نظر دین است؛ اما این مفهوم در ذات خود تغییرپذیر است و با این تعبیر از عدالت می‏توان بسیاری از احکام زنان را که در ذهن کنونی جامعه ما عادلانه تلقی نمی‏شود، لغو شده اعلام کرد. اما آیا چنین برداشتی از عدالت به معنای آن نیست که آموزه‏های دینی را تابع دیدگاه‏های فلسفی غرب و تفسیری مطابق با اومانیسم، سکولاریسم، فردگرایی و نسبیت گرایی بدانیم. به علاوه دلیل اعتبار عدالت عرفی چیست و چگونه می‏توان آن را به دین نسبت داد؟
2. مفهوم تساوی. آنان این مفهوم را دقیقا به معنای تشابه می‏گیرند و به سوی برداشتن مرزهای جنسیتی گام برمی‏دارند. برخی از فمینیست‏های مسلمان تصریح کرده‏اند که تفاوت‏های تکوینی میان زن و مرد نباید به تفاوت‏های تشریعی و حقوقی میان آنان منجر شود.66 نگاه تشابه‏گرا به احکام حقوقی زن و مرد در ارث‏بری، دیه، قصاص، سرپرستی خانواده و مسائلی از این دست، نتیجه این نگرش است. البته این تفسیر از تساوی برخلاف آموزه‏های روشن دینی است. آنچه در دین مورد تأکید است اقامه قسط و عدل است. زن همچون مرد انسانی است که از استعداد برخورداری از کمالات انسانی، بهره‏مند است؛ اما خداوند بر اساس حکمت سرشار خود برای سامان‏دهی به امور اجتماعی، تفاوت را در بین زن و مرد قرار داده است و خواسته‏های متفاوتی نیز از این دو جنس دارد. تمام این تفاوت‏ها، عادلانه و همسو با تعالی هر دو جنس است.
3. مفهوم آزادی. که بیشتر فمینیست‏های اسلامی تندرو بر آن پای می‏فشارند ناظر به مسئله حجاب است؛ چنان که نیره توحیدی حجاب را حربه‏ای در خدمت سیاست‏های جنسی و از قید و بندهای محدودکننده می‏داند و در عین حال، سیاست رضاخانی کشف حجاب را به دلیل آن که زورمدارانه است برنمی‏تابد.67 این تفسیر هم پایگاه دینی ندارد. کشف حجاب چنان که تجربه تاریخی ملت ایران نیز مؤید آن است، زمینه‏ساز نگاه ابزاری به زن و محدود کننده زن و مرد است. زنان را از تأثیرگذاری مفید اجتماعی و مردان را از توجه به خلاقیت‏ها و هدایتگری زنان باز می‏دارد.
4. خانواده. فمینیست‏های اسلامی برخلاف فمینیست‏های غربی که نهاد خانواده و مادری را ساخته نظام مرد سالاری و برای تحکیم اقتدار خویش می‏دانند، بر حفظ کیان خانواده اصرار و به نقش زن در خانه به عنوان همسر و مادر توجه دارند و گاه از دیدگاه‏های لیبرالیستی به دلیل آن که مصالح جامعه و خانواده را در پای اعتقاد به فردگرایی افراطی قربانی می‏کنند، انتقاد می‏نمایند. به همین دلیل، مخالفت خود را با هم‏جنس‏گرایی که به نظر آنان گرایش افراطی به حساب می‏آید، اعلام کرده‏اند.از دید آنان، نهاد خانواده و مادری در ذات خود مشکل‏زا نیست. با این حال از خانواده سنتی که مبتنی بر سلسله مراتب و سرپرستی مرد و حامل ارزش‏های جامعه سنتی است، انتقاد می‏کنند و خواهان خانواده‏ای بر اساس برابری نقش‏ها و نفی سرپرستی مرد هستند.
هرچند این دفاع از خانواده در مرحله نظر است و هنگامی که به مرحله عمل می‏رسند راهبردهایی پیشنهاد می‏کنند که در مواردی در جهت تزلزل خانواده است. ازاین‏رو بهتر است که تعریف خود از خانواده را روشن‏تر بیان کنند تا امکان داوری بهتر فراهم آید. استقلال اقتصادی و اشتغال از مهم‏ترین شعارهایفمینیست‏هاست که فمینیست‏های اسلامی هم بر آن پای می‏فشارند. به نظر آنان این راهبرد، خودباوری زنان را افزایش می‏دهد، نگرانی آنان را از آینده کمتر می‏کند و آنان را برای مقابله با تعدیات احتمالی همسر آماده می‏سازد. ولی آیا به راستی تاکید بر اشتغال زنان به طور اساسی به تقویت نظام خانواده کمک کرده است؟
برای پاسخ به این سؤال به جهت اهميّت فوق‏العاده خانواده در نظام اجتماعی و آموزه‏های دینی، بهتر است تاثیر مدرنیزاسیون بر خانواده را به تفصیل بررسی کنیم. باشد که مروجان ایده کم‏رنگ کردن بنیاد خانواده، بازنگری جدی‏تری در ایده و افکار خویش داشته باشند.

تأثیر مدرنیزاسیون بر خانواده

آثار دگرگونی در زیست بشر، ابتدا در خانواده بروز می‏کند؛ زیرا آغاز زندگی از درون خانواده شکل می‏گیرد و سپس توسعه و تنوع می‏یابد. در حالت متعادل، خانواده دارای هویت و اصالت است، ولی با تغییر شرایط، خانواده از معناداری می‏افتد و با بحران پوچی درگیر می‏شود.
نقطه عطف بحران خانواده در دنیای امروز، از دست دادن ارزش‏های ذاتی خانواده است. خانواده در جوامع غیرصنعتی، مسؤولیت‏های چندگانه‏ای داشته است. مراقبت، نگهداری و تربیت فرزندان، تغذیه، کار در منزل و نگهداری از سالمندان از جمله مسؤولیت‏های خانواده و به‏ویژه زنان بود؛ ولی با صنعتی شدن و نهادینه شدن اصل تقسیم کار، بسیاری از این وظایف به نهادهای صنعتی، خدماتی، بهداشتی و آموزشی که مستقل از خانواده بودند، محول شده است. اعضای خانواده، غذاهای آماده را از فروشگاه‏های بزرگ در بسته‏بندی‏های معین می‏خرند و در مدت زمان کوتاهی با وسائل برقی آماده خوردن می‏کنند.گفت‏وگوهای پس از شام به سرگرمی در بازی‏ها، گوش دادن به موزیک و دیدن برنامه‏های ارائه شده رادیو و تلویزیون و بازی‏های ویدیویی و فیلم‏های تلویزیونی یا سینمایی تبدیل شده و پیران خانواده نیز با سپری نمودن بقیه عمر خویش در خانه‏های سالمندان از دیگر اعضای خانواده جدا می‏شوند و کمتر امکانی برای حمایت جمعی می‏یابند. در این صورت، حمایت روانی، روحی و انسانی دیگر اعضای خانواده برای هر یک از اعضای نیازمند وجود ندارد؛ بلکه به مؤسسه‏های روانکاوی و روان درمانی سپرده شده است. آنها با دریافت پول موظفند تا به رفع مشکلات روانی و اخلاقی افراد مبتلا به آسیب‏های روانی و اجتماعی بپردازند.68
با بحرانی شدن موقعیت خانواده در جهان نوسازی شده صنعتی، بیشترین زیان آن متوجه زنان است؛ زیرا حتی در خانواده‏هایی که زن منزلتی نداشت دست‏کم به عنوان مادر خانواده، نقش محوری داشت؛ ولی با ویران شدن جایگاه خانواده در دنیای مدرن، به طور طبیعی چنین نقشی از زنان گرفته شد. به راستی باید دید بر اثر دگرگونی‏های نو چه نقشی به زنان داده شده که هم سنگ با نقش مادری باشد!
در واقع، نگاه سرمایه‏داری جدید به زنان، از جنبه زنانگی آنها نیست، بلکه به واسطه پیشرفت و تداوم چرخه صنعت است و در این میان، هر کدام، مرد یا زن به نحو مطلوب‏تر و مطبوع‏تر ایفای نقش کنند، محبوب‏ترند.
بعضی از گرایش‏های فمینیستی، نتیجه اعتراضی است که زنان جوامع غربی به نگرش سوداگرانه صاحبان سرمایه به زنان داشته‏اند. بنابراین، نباید تصور کرد که موقعیت اجتماعی زنان در جامعه صنعتی بهتر از دیروز است. یکی از صاحب‏نظران غربی می‏گوید:
من منکر آن نیستم که زنان قبلاً مورد رفتار ناشایست و حتی در معرض شکنجه قرار می‏گرفتند، ولی به عقیده من وضع آنها هیچگاه به اندازه امروز که فرمانروای خانه و نیز رقیب اداری مردانند، رقت‏بار نبوده است.69
اصولاً در نظام سرمایه‏داری جدید، زنان به دو دلیل باید در بیرون از خانواده اشتغال یابند: نخست، حفظ ماهیت مصرف کنندگی خانواده هسته‏ای است و دلیل دیگر این که اشتغال زنان، ارزان‏تر و بی‏دردسرتر است؛ زیرا بسیاری از آنان برای باقی ماندن در کار، حاضر به قبول دست‏مزدهای پایین‏تر از مردانند.
صنعتی شدن، در اوایل، باعث تعارض‏های شدید میان کارگران، به خصوص کارگران مرد و زن شد. زنان برای باقی ماندن در کار، حاضر به قبول دست‏مزدهای پایین‏تر از مردان بودند. زن بافنده ماهر، روزی یک فرانک و مرد ماهر روزی چهار فرانک مزد می‏گرفت. در سال 1870 متوسط دست‏مزد زن در پاریس 14/2 فرانک و متوسط دست‏مزد مردان 75/4 فرانک بود.70
در واقع، نگاه سرمایه‏داری جدید به زنان از آن رو که زن هستند، نیست؛ چنان که به مردان هم نگاه مردانه نمی‏کند. در چنین نظامی جنبه‏های زنانگی و مردانگی کنار گذاشته می‏شود؛ بلکه پیشرفت و تداوم چرخه صنعت مهم است و هرکدام نقش مطلوب‏تری ایفا کنند، محبوب‏ترند. در حقیقت، آنچه در جامعه صنعتی دیده می‏شود مهندس، تکنسین، مدیر، نقاش، هنرپیشه، فروشنده، دلال، کارگر و... است، نه مرد یا زن. تنها زمانی مسائل زنانه اهمیت می‏یابد که چرخه صنعت با بحران مواجه شود!
نگاهی به جوامع غربی نشان می‏دهد که در حال حاضر، جوامع انسانی به موازات صنعتی‏تر شدن با ابعاد وسیع و پیچیده‏تری از خشونت درگیر است. اگر تا دو سه دههقبل در آمریکا، خشونت را چندان جدی نمی‏گرفتند، امروزه بدان توجه پیدا کرده‏اند:
در سال 1976 تنها 10% آمریکاییان این پدیده را جدی می‏دانستند و در سال 1983، 90% آنها خشونت را مهم تلقی کرده‏اند.71
بعد از تحقیقی که درباره خشونت در خانواده‏های آمریکایی انجام گرفته است، اظهار داشته‏اند که: «ما در خانواده‏های منحرف زندگی می‏کنیم.» چرا که در سال 1975 حدود دو میلیون نفر از زنان آمریکایی توسط همسرانشان کتک خورده‏اند. در سال 1970 بیش از نوزده میلیون نفر از کودکان مورد آزار قرار گرفته‏اند.72
همچنین تازه‏ترین آمارها در کشور صنعتی شده ژاپن، نشان‏دهنده افزایش شمار همسران قربانی خشونت است:
در نیمه نخست سال جاری (2000) 443 فقره گزارش در زمینه اعمال خشونت از سوی شوهران ژاپنی نسبت به همسرانشان تحویل پلیس شده که نسبت به سال پیش دو برابر افزایش یافته است.73
خشونت در محل کار نیز شایع‏ترین اشکال خشونت در جوامع پیشرفته صنعتی است. در این خشونت‏ها زنان بیشترین قربانیان را دارند. آنان با خشونت‏هایی مانند تجاوز جنسی، کتک خوردن و مجروح شدن، تهدید و ارعاب، آزار و اذیت‏های فیزیکی و روحی و اهانت‏های زبانی و غیر زبانی روبه‏رو هستند. نکته مهم در تحقیقات انجام گرفته نشان می‏دهد که در دنیای جدید، مشکل زنان، تنها کمتر بودن فرصت‏های شغلی و تبعیض در دست‏مزدها نیست؛ بلکه سوءاستفاده جنسی در محل کار نیز مشکل دیگری است.74
البته از تجارت فحشا به عنوان کثیف‏ترین و ستمگرانه‏ترین نوع خشونت نمی‏توان چشم پوشید؛ این که انسانی را از کرامت، شرافت و حرمت خدادادی‏اش به زور و خشونت محروم سازند واو را برای ارضای تمایلات نفسانی نامشروع دیگران مجبور سازند.
سوگمندانه باید گفت:
زن اروپایی در غفلت تفکر و تمدن جدید، چنان به بند کشیده شد که نتوانست درک کند عامل پیشرفت‏های اقتصادی یا سودآوری هرچه بیشتر صاحبان ثروت‏های انبوه گردیده است؛ بدون آن که در آن سود سهیم باشد.75
ناگفته نماند که حضور فیزیکی زن در بیرون از خانه با شعار آزادی و نیاز کارخانه‏داران به آنها و حمایت نظری پرزرق و برق از زنان، جنگی آشکار را بین زنان و مردان به وجود آورد که تا اعماق خانواده‏ها رسوخ کرده است. در پرتو این آزادی و تساوی و مقررات حمایتی، زن فارغ از هرگونه مسؤولیت خانوادگی و همپای مردان در کارخانه‏ها، ساعات بسیاری از عمر خود را هدر داده است، ولی در واقع آنچه که ثمره زنان گردیده، محروم شدن از کرامت انسانی است. در این راه، در کارخانه‏ها، بردگی ماشین و صاحبان ماشین، ارزشی بود که زنان به جای کرامت انسانی به آن دست یافتند. از تولیدات دستی و خلاقیت‏های هنری و به کارگیری ذوق خویش محروم شده و به واژگونی نگرش و ارزش دست یافتند.
شغل و درآمدهای ناچیز، جانشین ارزش‏های معنوی گردید. زنی که تا پیش از تولد کارخانه‏ها، محور و ستون خانواده محسوب می‏شد و خویش را منبع برآورده شدن نیازهای معنوی خانواده می‏دید، در بازارهای کار، خود را غرق دیده و از چشمه جوشان مهر، عشق و ایثار به موجودی بی احساس، خسته وبی‏رمق تبدیل شد. از مهر مادری تهی گردیده و با همسر و فرزندان بیگانه شده، به جای تکیه بر همسر، وابسته به کارخانه‏ها شد و برای کار بیشتر، نداشتن فرزند را حسنی بزرگ و گامی اساسی در راستای آزادی کامل خود برشمرد.
خانه خوابگاهی شد که اعضای بیگانه با هم، خسته و بی‏نشاط در حد ضرورت در آن حاضر می‏شوند. فرهنگ تجدد با مبانی و اصول خرد و کلان خود، زن را بدین گونه از قالب خویش خارج ساخت و در غفلتی مهیب او را به طرد غریزه مادری دعوت کرد و زن به گمان خود، جاده پیروزی را پیمود و به تدریج به ابزار وحشتناک تبلیغات تجاری تبدیل گردید و در این عرصه بیش از همه «انسانیت» او لگد مال گردید:
زن آزاد شده غربی، امروزه خود را همپای مردان و شاید بالاتر از آنها می‏داند و در نهایت آزادی، شغل‏های محترم دزدی، آدم‏کشی و سیاست را نیز فراگرفته است.76
زنان البته آنچه که از دست داده‏اند، قدرت فکری مستقل، شخصیت کریم و جایگاه رفیع خانواده است:
زن امروزی نمی‏داند که این آزادی نو، برایش مشکل پیچیده‏ای مانند دوران اسارت و بندگی به بار آورده است.77
. برابری حقوقی زن و مرد، دغدغه اصلی فمینیست‏های اسلامی در حوزه مسائل حقوقی است. دست‏یابی به نظام حقوقی در مواردی چون قضاوت، شهادت، ارث، دیه، ازدواج، طلاق و سرپرستی خانواده‏ها آرمان‏هایی هستند که برای تحقق آنها تلاش‏های چشم‏گیری کرده‏اند. کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان از آنجا که بر مفهوم تشابه بنیان شده است، مورد حمایت جدی آناناست. نگاه انتقادی آنان به قانون مدنی و مجازات با محور قرار گرفتن مفهوم تشابه شکل گرفته است. و در سال‏های اخیر، تحرک‏هایی نیز در زمینه اصلاح قوانین و مقررات داخلی صورت گرفته است.
فمینیست‏های اسلامی بر روش‏های حقوقی برای استیفای حقوق زنان تاکید می‏کنند و اصلاحات مورد نظر آنان به‏ویژه در محور روابط خانوادگی، بیشتر رنگ و بوی حقوقی دارد. آموزش حقوق به زنان از ابتدایی‏ترین پیشنهادهای آنان به منظور آشنایی زنان با حقوق خود و استیفای آن، به‏ویژه در خانواده است، ولی استیفای حقوق از طریق آموزش حقوق زنان تا چه حد مؤثر بوده است؟ مگر نه این که این آموزش زمینه تقابل را فراهم آورده و آشنا شدن زنان با حقوق خود، موجب بالا رفتن معنادار آمار طلاق، خشونت خانگی و اختلافات شده است که خود نشان‏دهنده آن است که در ارتقای وضعیت چندان موفق نبوده‏ایم؛ در نتیجه باید به شیوه‏ای دست یابیم که ضمن استیفای حقوق احتمالی زنان، آرامش خانوادگی زن و شوهر و فرزندان خدشه‏دار نشود.
6 . مشارکت اجتماعی. نگاه فمینیستی به زن آن است که وی را از هسته تحولات اجتماعی به پوسته آورده و نقش‏های کلیشه‏ای مردانه به وی واگذار می‏کند و نقش‏های مادری و همسری را کسالت‏آور و حقیر جلوه می‏دهد و در عوض نقش‏هایی مثل رانندگی کامیون، فروشندگی و تاکسی سرویس را به وی پیشنهاد می‏کند و او را تشویق می‏کند که محیط خانه را به نفع موقعیت اجتماعی رها کند. البته حضور زن در اجتماع، با محور قرار دادن خانواده و حفظ پویایی روابط خانوادگی از یک سو و حفظ احترام و امنیت زن در فعالیتی متناسب با شؤونات زنانه دیگر می‏تواند مفید باشد، اما نقطه ایده‏آل برای فمینیست‏ها این است که زنان، مرزهای جنسیتی را در نوردیده و برابر در موازنه اجتماعی، حضور درمدیریت‏ها و مشاغل را پذیرا گردند و مرزهای جنسیتی به هر شکل ممکن برداشته شود. روشن است بحث اختلاط، چگونگی روابط زن و مرد در جامعه و در محیط کار، امنیت اخلاقی و خرد نشدن زنانگی زن در زیر چرخ ماشین‏ها دغدغه اصلی آنان نیست.

نتایج و اهداف تفاسیر نادرست

جان کلام این که، آنان می‏خواهند زنان را در روابط حقوقی و اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی به‏گونه‏ای مشابه و بدون مرزهای جنسیتی تعریف کنند و زنان آزادانه به هر آن چه متمایلند، دسترسی داشته باشند. از نظر ما چنین آرمانی نه صحیح است و نه دست یافتنی. صحیح نیست؛ چون بر معیارهای عقلی و شرعی استوار نیست و چیزی که بر این معیار استوار نباشد، سعادت‏آور نخواهد بود. الگوی تشابه نیز دست‏یافتنی نیست؛ چون خداوند بر اساس حکمت خویش، زن و مرد را با تفاوت‏هایی خلق کرده و انتظارهای متفاوتی از آنان دارد. چنانچه جاری کردن الگوهای برابری در بعضی کشورها آمار طلاق، روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج، خانواده‏های تک والد، تک زیستی انسان‏ها و خشونت‏های خانوادگی و... را ایجاد کرده است.
از نگاه ما ارزشمندی واقعی هر انسان به بهره‏مندی وی از قدرت و کمال و تقرب به خداوند است که در این جهت، تفاوتی بین زن و مرد نیست و ضرورتا هر دو دستیابی به تقرب را از یک مسیر نمی‏پیمایند. برخی از امور برای مردان و بعضی برای زنان ارزشمند است؛ چنان که تامین مخارج اقتصادی خانواده از وظایف مرد، تنظیم اقتصاد مصرفی از وظایف زنان، جهاد با نفس و مال در برابر دشمنان از راه‏های تقرب مرد و نقش‏آفرینی در تربیت نیروی سازنده و رزمنده از وظایف زنان شمرده شده است. فمینیست‏های اسلامی چون از زاویه نگاه غربی به مسائل و مشکلات زنان می‏نگرند بسیاری از مشکلات، مانند بحران جنسی بابالا رفتن سن ازدواج، نگاه ابزاری به زن، شکاف نسل‏ها و بالا رفتن آمار طلاق را جدی نمی‏گیرند.
به مسئله فرار دختران، کلیشه‏ای می‏نگرند و آن را مسئله‏ای طبیعی در گذار از جامعه سنتی به مدرن تلقی می‏کنند؛ در حالی که این امر در جوامعی که مرحله گذار را نیز گذرانده‏اند، نه تنها کاهش نیافته؛ بلکه به آمار آن افزوده شده است. به وضوح می‏توان دریافت که در مورد حضور اجتماعی و اشتغال و حتی روابط خانوادگی با توصیه‏های این نظریه‏پردازان به نوعی تزلزل در بنیان خانواده دست یافته‏ایم و حتی کسانی که خود را به مبانی دینی ملتزم نشان می‏دهند، رفته رفته به بحران تئوریک نزدیک می‏شوند و باید میان آموزه‏های دینی و الگوهای تجددطلبی یکی را برگزینند؛ زیرا تفسیرهای تاویل گونه از آیات و احکام دینی همیشه ممکن نخواهد بود و در نهایت به جدایی دین از حوزه امور اجتماعی و عرفی‏گرایی و تردید در جهت کتاب و سنت خواهد انجامید.
 
آخرین ویرایش:

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدور فتوای قتل «بشار أسد» توسط وهابیون

بر ملت سوریه واجب است که علیه «بشار أسد» دست به سلاح شوند زیرا مشروعیت وی پایان یافته و واجب است که هر چه سریع تر به قتل برسد زیرا او قاتل است / تا وقتی «بشار أسد» در قدرت باشد، بلندی های جولان از چنگ اسراییلی ها آزاد نخواهد شد لذا باید هر چه سریع تر او را از قدرت کنار زد.
به گزارش شیعه آنلاین، اخبار رسیده از عربستان حاکی از آن است که شیخ «عائض القرنی» مفتی سرشناس وهابیت در سعودی در جدید ترین فتوای خود، فتوای قتل «بشار أسد» رییس جمهور سوریه را صادر کرد.

این مفتی وهابی نزدیک به حکومت آل سعود، طی اظهاراتی در این باره به شبکه خبری العربیه گفت: قتل «بشار أسد» از کشیدن اسراییلی ها هم مهم تر و واجب تر است!

وی همچنین افزود: بر ملت سوریه واجب است که علیه «بشار أسد» دست به سلاح شوند زیرا مشروعیت وی پایان یافته و واجب است که هر چه سریع تر به قتل برسد زیرا و قاتل است!

«عائض القرنی» در ادامه گفت: تا وقتی «بشار أسد» در قدرت باشد، بلندی های جولان از چنگ اسراییلی ها آزاد نخواهد شد لذا باید هر چه سریع تر او را از قدرت کنار زد.
منبع : شیعه انلاین
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
یافتن انجیل حاوی بشارت آمدن پیامبر اسلام



نسخه نادری از انجیل به زبان آرامی با قدمتی 1500 ساله در ترکیه یافت شد که در آن حضرت مسیح (ع) بشارت آمدن پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را پس از خود می دهد.



به گزارش ابنا، یافته شدن این نسخه بسیار نادر و تاریخی توجه واتیکان را به خود جلب کرده، بصورتیکه پاپ بندیکتشانزدهم خواستار آن شده است که این نسخه بسیار قدیمی را از نزدیک مطالعه کند.بر اساس گزارش روزنامه انگلیسی "دیلی میل"، این نسخه بسیار نادر و تاریخی طی 12 سال گذشته مخفی نگه داشته شده است. "ارطغرل گونای" وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه گفت: ارزش این کتاب 22 میلیون دلار برآورد شده است.وی افزود: این نسخه انجیل حاوی بشارت مسیح (ع) درباره آمدن پیامبر اسلام (ص) است، ولی کلیسای مسیحی به دلیل شباهت بسیار زیاد آن با آنچه که در قرآن درخصوص این مسأله آمده، آن را مخفی کرده است.همچنین در این نسخه از انجیل که با عقایداسلام همخوانی دارد، حضرت مسیح بعنوان یک انسان وصف شده؛ و نه خدایی که پرستش می شود.در این نسخه انجیل همچنین آمده است که حضرت مسیح به یک کاهن که پرسیده بود چه کسی پس از او می آید گفته : "محمد نام مبارک او است".گونای اظهار داشت: "واتیکان به صورت رسمی بررسی این کتاب را که اکنون در اختیار مسئولان ترک قرار دارد، خواستار شده است .. این کتاب در سال 2000 در ترکیه ناپدید شد و در آن زمان گروهی از قاچاقچیان آثار تاریخی به سرقت آن هنگام حفاری های غیرقانونی متهم شدند .. این افراد اکنون درحال محاکمه هستند".کشیش "احسان اوزبک" به روزنامه "زمان" ترکیه می گوید: "این نسخه از انجیل به یکی از پیروان برنابا باز می گردند، زیرا این انجیل در قرن پنجم یا ششم نوشته شده، درحالیکه کشیش برنابا در قرن اول میلاد زیسته است".نوشته ای به زبان سریانی که منسوب به حضرت مسیح است، در موزه ای در ترکیه نگهداری می شود که 2.4 میلیون دلار ارزش گذاری شده است
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
برادر شاه سعودی افشاگری کرد



شاهزاده طلال تاکید کرد که خاندان آل ثانی در مرحله آتی تلاش خواهند کرد تا عربستان را تجزیه کرده و آل سعود را در کشوری کوچک "مکه و مدینه" محاصره کنند و بخشی از عربستان در مناطق مرزی اردن را برای اسکان آوارگان فلسطینی اختصاص دهند.
به گزارش تابناک، برادر ناتنی شاه سعودی درباره وجود یک توطئه اسرائیلی - قطری برای تجزیه عربستان و ضربه زدن به سوریه هشدار داد.

طلال بن عبدالعزیز، برادر ناتنی شاه سعودی در جریان دیدار با سه تن از شخصیت‌های عربی در منزلش در قاهره، از سیاست حکام قطر که به نفع اسرائیل و در خدمت اهداف این رژیم ضد اعراب و فلسطینی‌ها است، به شدت انتقاد کرد.

شاهزاده طلال تاکید کرد که خاندان آل ثانی در مرحله آتی تلاش خواهند کرد تا عربستان را تجزیه کرده و آل سعود را در کشوری کوچک "مکه و مدینه" محاصره کنند و بخشی از عربستان در مناطق مرزی اردن را برای اسکان آوارگان فلسطینی اختصاص دهند.

یکی از شخصیت‌های عربی حاضر در این نشست فاش کرد، این شاهزاده سعودی در این دیدار گفت، آمریکا از یکپارچگی عربستان سعودی حمایت نخواهد کرد و اکنون قطر را به پنچه‌ای در پیکر کشورهای عربی تبدیل کرده است.

این شاهزاده سعودی خاطرنشان کرد، مسئولان سعودی و مسئولان رژیم اسرائیل روابط امنیتی گسترده‌ای با یکدیگر دارند و با یکدیگر ضد کشورهای منطقه و به ویژه سوریه و فلسطین توطئه‌چینی می‌کنند تا عربستان سعودی را به عنوان نوک پیکان دشمنی آمریکا و اسرائیل ضد ایران قرار دهند.

طلال در همین راستا چند کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس را در جریان توطئه قطر علیه عربستان قرار داد.

بر اساس گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شبکه العالم، ناظران معتقدند، طلال بن عبدالعزیز که خود و پنج برادرش را برای ولیعهدی شایسته‌تر می‌داند، دوباره مخالفت خود را در قاهره با ولیعهدی نایف عبدالعزیز اعلام کند.

وی همچنین در تماس با هیات تحریریه شبکه المصریه از انتخابات پارلمانی در این کشور تمجید کرده و اعلام کرد که به زودی دلیل استعفایش از هیات بیعت سعودی را اعلام می‌کند.

بسیاری معتقدند که طلال با حمایت از مواضع سوریه و انتقاد از نقش ناتو و عربستان در توطئه ضد سوریه، جنجال جدیدی را در سطح کشورهای عربی ایجاد کند.
هفته پس از تعیین نایف به عنوان ولیعهد پادشاه سعودی، طلال بن عبدالعزیز از هیات بیعت در این کشور استعفا کرد.
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
با انتشار اخباری مبنی بر وخامت حال امیر قطر دور جدیدی از جنگ قدرت در خاندان آل‌ثانی آغاز شد.


با انتشار اخباری مبنی بر وخامت حال امیر قطر دور جدیدی از جنگ قدرت در خاندان آل‌ثانی آغاز شد به گزارش فارس به نقل از روزنامه الخلیج، یکی از کارشناسان امور قطر فاش کرد که جنگ قدرت بین فرزندان شیخ "حمد بن خلیفه آل‌ثانی" به شکل بی‌سابقه‌ای تشدید شده است.

این کارشناس امور قطر تاکید می‌کند که با انتشار اخباری ضد و نقیض درباره وضعیت جسمی امیر قطر هم اکنون جنگ برسر به دست گرفتن قدرت در کشور بین 18 پسر شیخ حمد که حاصل 3 ازدواج او هستند، به شدت افزایش یافته است.

این در حالی است که منابع آگاه قطری نیز با تایید این اخبار تاکید می‌کنند، هم اکنون ولی‌عهد تلاش بسیاری برای به دست گرفتن قدرت انجام می‌دهد و بی‌تردید این نزاع و رقابت بازتاب‌ها و تاثیرات منفی بسیاری بر ساختار قدرت و حکومت در قطر خواهد گذاشت.

این منابع آگاه در ادامه فاش کردند که نماینده آمریکا در قطر و مسئول تدوین و هدایت سیاست‌های حاکمان قطر با ارسال گزارشی برای کاخ سفید در آن از عمق و شدت جنگ در گرفته برسر قدرت در قطر خبر داد.

این افسر آمریکایی در نامه خود از توطئه‌ای سخن می‌گوید که "حمد بن جاسم بن جبر"، نخست‌وزیر و وزیر خارجه قطر در اندیشه کودتا علیه امیر قطر و برکناری وی و جایگزین کردن ولی‌عهد به صورت موقت به جای اوست تا در زمان مناسب به واسطه ایادی خود در خاندان حاکم و حمایت آمریکا او را نیز از قدرت برکنار کند.

در این ارتباط نیز اخیرا یک نویسنده قطری کتابی منتشر کرده و در آن به خفایا و اسرار جنگ قدرت در خاندان حاکم بر این کشور پرده برمی‌دارد.

این نویسنده قطری از نقش تاثیرگذار شیخه "موزه المسند"، مادر ولی‌عهد کنونی در این توطئه‌ها پرده برمی دارد و تاکید می‌کند که وی با مکر و حیله توانست ولی‌عهدی را از شیخ مشعل و شیخ فهد، دو پسر دیگر امیر قطر بگیرد و ان را به پسرش جاسم اهدا کند.

 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
مفتی وهابی : برگزاری جشن میلاد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حرام است !

برگزاری جشن میلاد پیامبر (ص) حرام است!
فارس: مفتی وهابی سعودی برگزاری هرگونه جشن به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص) را حرام اعلام کرد.
"عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ" که مفتی کل عربستان سعودی به شمار می‌آید، روز گذشته در مصاحبه با روزنامه سعودی "المدینه" گرفتن هرگونه جشن به مناسبت میلاد پیامبر (ص) را بدعتی بی‌پایه و اساس خواند.
وی گفت: من هیچ پایه و اساسی درباره گرفتن جشن به مناسبت تولد پیامبر در سنت رسول خدا، سنت خلفای راشدین و ائمه هدایت نمی‌بینم.
چندی پیش این مفتی وهابی سعودی پس از فاش شدن برخی از مفاسد خاندان آل‌سعود استفاده از توئیتر و فیس بوک را برای مردم عربستان تحریم کرده بود.
این مفتی وهابی در ادامه افزود: برخی اعتقاد دارند، اگر کسی برای تولد پیامبر جشن نگیرد، به رسول خدا جفا کرده و شرط محبت را به جا نیاورده است و این تصوری اشتباه است.

مفتی سعودی تاکید کرد: بالعکس کسانی که جشن نمی‌گیرند و به این مناسبت بهایی پرداخت نمی‌کنند، دقیقا همان کسانی هستند که به سنت پیامبر پایبند هستند و اگر نشانی از چنین کاری بین خلفای راشدین و پیروان آنان می‌یافتند پیش و بیش از هر کس به برگزاری چنین مراسمی اقدام می کردند.
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
تظاهرات همزمان باورودنتانیاهو به واشنگتن

اعتراض ها اعضای جنبش تسخیرآیپک علیه نتانیاهو از پنجشنبه گذشته درشهرهای آمریکا آغاز شده است.

شماری از طرفداران فلسطینی و اعضای جنبش تسخیر آیپک صبح امروز (دوشنبه) همزمان با ورود بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به واشنگتن نسبت به این سفر اعتراض کردند.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) به نقل از روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارنوت،نتانیاهو به منظور شرکت در کنفرانس سالانه کمیته روابط عمومی اسرائیل - آمریکا (آیپک) صبح امروز(بوقت تهران) وارد واشنگتن شد و قرار است عصر امروز با باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا دیدار و گفتگو کند.
نتانیاهو در کنفرانس چهار روزه آیپک سخنرانی خواهد کرد. اوباما و شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی روز گذشته در نخستین روز اجلاس سخنرانی کردند. اعتراض‌ها علیه ورود نتانیاهو از سوی اعضای جنبش تسخیر آیپک از پنج شنبه گذشته در شهرهای مختلف آمریکا آغاز شده است. سازمان دهندگان این تظاهرات مخالفت شدید خود را با برگزاری اجلاس سالانه آیپک (18-14 اسفندماه) اعلام کردند. آنها خواستار قطع کمکهای مالی آمریکا به رژیم صهیونیستی شدند. آیپک قدرتمندترین لابی صهیونیسم در آمریکا محسوب می‌شود و تاثیر بسزایی در تعیین سیاست دولت آمریکا بخصوص در خاورمیانه دارد و در کنفرانس امسال خود بر دو موضوع صلح اسرائیل و فلسطینی‌ها و برنامه هسته‌ای ایران تمرکز خواهد کرد.
تمام:سش23/حُرّ

 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمیز کردن مدفوع آمریکایی‌ها توسط منافقین

اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق موسوم به منافقین که چندی پیش و پس از سال‌ها مجبور به ترک پادگان اشرف شده‌اند، به محض ورود به "لیبرتی" به عنوان محل اسکان موقت جدید خود، مجبور به پاک کردن زمین‌های مملو از فاضلاب شدند.
به گزارش مشرق به نقل از سایت اوباما، براساس گزارشی که سایت همبستگی ملی به عنوان ارگان سازمان منافقین منتشر کرده است، در تاریخ 4 اسفند، لوله اصلی فاضلاب پادگان لیبرتی که پیش از این محل اسکان سربازان آمریکایی در عراق بوده، ترکیده و بخش اعظم این پادگان را مدفوع سربازان آمریکایی برداشته است.







براساس این گزارش، بعد از گذشت زمان زیادی، اعضای سازمان مجاهدین موفق شدند که طی "یک همکاری دست جمعی" با استفاده از کیسه‌های شن جلوی نفوذ فاضلاب به اتاق‌ها را بگیرند!




سازمان مجاهدین که این روزها نام خود را به شورای ملی مقاومت تغییر داده و به رغم ترور بیش از 17 هزار نفر از مقامات و شهروندان ایرانی، منتظر است آمریکا نام این گروه را از لیست گروه‌های تروریستی خارج کند، اجازه نمی‌دهد اعضای پشیمان این گروه، از سازمان جدا شوند و پس از ده‌ها سال به آغوش خانواده‌های خود برگردند.


منافقین پس از سال‌ها اقامت دردسرساز در پادگان اشرف و فعالیت علیه دولت‌های عراق و ایران، سرانجام پس از اقدامات حقوقی و بین‌المللی دولت عراق، از این پادگان اخراج شدند. این گروه تروریستی تا زمان مشخص شدن کشور جدیدی برای اقامت که ممکن است اردن یا عربستان باشد، باید در لیبرتی منتظر بمانند.
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
فردای روز حمله به ایران + طنز

وبلاگ ' همیشه رزمنده ' سناریویی تخیلی از حمله احتمالی آمریکا به ایران تهیه کرده است :





این یک سناریوی تخیلی است که شاید روزگاری واقعا اتفاق بیفتد:

ساعت هفت صبح، تهران:
خورشید در صبح یک روز زمستانی در حال طلوع است. مه صبحگاهی شهر را به استثنای برج میلاد پوشانده است. با این حال اکثر مردم از دیشب بیدارند و جلوی تلویزیون نشسته اند تا از آخرین خبرها مطلع شوند. مجری خبر ساعت هفت صبح بر صفحه تلویزیون ظاهر می شود و در حالی که کمی هیجان زده به نظر می رسد می گوید:
به آخرین خبرها از حمله ی دیشب آمریکا و اسراییل به کشورمان توجه کنید: شب گذشته حوالی ساعت 23:30 دقیقه 80 فروند جنگنده ی اسراییلی از سه مسیر هوایی وارد فضای کشورمان شدند. 20 هواپیما از طریق شمال عربستان - جنوب عراق، 40 هواپیما از کریدور هوایی اردن - مرکز عراق و 20 هواپیما هم از فراز مرز عراق و ترکیه به مراکز هسته ای و نظامی کشورمان حمله کردند. همچنین به طور همزمان 300 جنگنده از ناو های هواپیمابر یو اس اس بوش، نیمیتز، استنیس، آیزنهاور و اینترپرایز مستقر در خلیج فارس از طریق مرزهای جنوبی وارد قلمرو کشورمان شدند. هدف این حملات مراکز هسته ای بوشهر، اصفهان، اراک، نطنز، ساغند و همچنین پایگاه های نظامی مستقر در اطراف تهران، قم، سمنان، تبریز، بندرعباس و اهواز بوده است. همچنین از لحظاتی قبل ناوهای آمریکایی به قصد تصرف بنادر جنوبی به ویژه ماهشهر، خارک، بوشهر، بندرعباس و چابهار و در اختیار گرفتن تنگه ی هرمز از مرزهای آبی کشورمان عبور کرده اند. خبرهای تایید نشده تعداد این ناوها را دوازده عدد ذکر کرده است. برای آگاهی بیشتر از تلفات حمله ی دیشب و عمکرد نیروهای نظامی کشورمان به اطلاعیه ی شماره ی یک ستاد مشترک نیروهای مسلح که هم اینک به دستم رسید توجه کنید:
بسم الله القاصم الجبارین
اطلاعیه ی شماره ی یک ستاد مشترک نیروهای مسلح

به آگاهی مردم غیور و انقلابی ایران می رساند در اولین لحظات حمله ی هوایی شب گذشته، تیز پروازان ارتش و سپاه جمهوری اسلامی ایران به مقابله با مهاجمان برآمدند که در مجموع باعث سقوط بیست و سه فروند جنگنده ی نظامی دشمن شدند و پانزده نفر از خلبانان مهاجم به اسارت نیروهای خودی در آمدند. همچنین نیروهای پدافندی مستقر در مراکز نظامی و هسته ای موفق به ساقط کردن چهارده هواپیمای جنگنده ی اسراییلی و آمریکایی شدند. در جریان این حملات ششصد و پنجاه نفر از نیروهای نظامی و غیرنظامی به درجه ی رفیع شهادت نائل آمدند. طبق آخرین برآوردها میزان خسارات وارده به مراکز حساس نزدیک به چهل درصد بوده است. بدیهی است در ساعات آینده آمریکا، اسراییل و تمام کشورهای متحد آنها در منطقه باید منتظر پاسخ های قاطع ما باشند.

ساعت 8:13 صبح، نیویورک، استودیوی خبر شبکه CNN:
گوینده ی اخبار بعد از آرم BREAKING NEWS بر صفحه ی تلویزیون ظاهر می شود و در حالی که کمی نفس نفس می زند رو به دوربین می گوید: ایران اولین واکنش ها را به حمله ی شب گذشته شروع کرده است. لحظاتی پیش 400 موشک زمین به دریا، 200 موشک شهاب و 300 موشک زیر سطحی حوت، 12 ناو آمریکایی حاضر در خلیج فارس را هدف گرفتند. از میان این ناوها، غرق شدن پنج ناو و آسیب جدی به بقیه ی ناوها گزارش شده است. به گزارش شاهدان عینی هم اکنون اجساد سربازان آمریکایی خوراک کوسه های خلیج فارس شده اند.

ساعت 8:42 صبح، واشنگتن، استودیوی خبر شبکه FOX NEWS:
خبرنگار شبکه از ابوظبی گزارش می دهد: چند ثانیه ی پیش ناو هواپیمابر اینترپرایز در تنگه ی هرمز غرق و عملا این تنگه بسته شد. ستاد کل فرماندهی ایالات متحده در خاورمیانه از کشورهای حاشیه ی خلیج فارس برای اعزام کشتی های امدادی به منطقه درخواست کمک فوری کرده است. به گفته ی ژنرال پترائوس به نظر می رسد متاسفانه ناوهای آمریکایی در یک دام بزرگ به نام خلیج فارس گیر افتاده اند. از سوی دیگر با بسته شدن تنگه ی هرمز صادرات 40 درصد نفت جهان از این تنگه متوقف شده است. بهای هر بشکه نفت در بازارهای جهانی به بیش از 300 دلار رسیده است که این موضوع شوک مالی تازه ای را به اقتصاد وخیم جهان وارد می کند.

ساعت 9:28 صبح، لندن، استودیوی خبر شبکه BBC:
هم اینک ارتباط مستقیمی با خبرنگارمان در تل آویو داریم. جان ممکنه بگی الان توی اسراییل اوضاع چطوره؟
- سلام تونی. راستش رو بخوای اصلا اینجا وضعیت خوب نیست. آماری که بهت میدم دقیق نیست چون الان کسی نیست که بشه ازش آمار گرفت. توی شصت دقیقه ی گذشته ایران نزدیک به چهار هزار موشک به سمت اسراییل پرتاب کرده که میشه گفت هرچی اسراییل توی شصت سال گذشته، ساخته رو از بین برده. برق و آب کل اسراییل قطع شده، تلفن ها و خطوط موبایل کار نمی کنن. تمام مراکز سیاسی، پادگان های نظامی، فرودگاه ها و نیروگاه ها با خاک یکسان شدن. شبکه های تلویزیونی جز برفک چیزی رو نشون نمیدن. مردم سراسیمه و وحشتزده به سمت خارج از شهرها در حال فرار هستن. اتوبان های خروجی تقریبا قفل شده و مردم مجبورن پیاده از شهر بیرون برن. خبرهای تایید نشده حاکی از پیشروی نیروهای حزب الله و حماس به داخل مرزهای اسراییله. به نظر میرسه سوریه هم از فرصت استفاده کرده و در حال بازپس گیری بلندی های جولانه. شایعاتی در بین مردم شنیده میشه که قراره نیروهای ایرانی تا ساعاتی دیگه از طریق سوریه و لبنان وارد اسراییل بشن و کار رو یکسره کنن.

ساعت 9:37 صبح، قطر، استودیوی خبر شبکه الجزیره:
لحظاتی پیش اطلاعیه ی شماره ی دو ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران منتشر شد. در این اطلاعیه به صراحت به کشورهایی که در حمله به ایران، به آمریکا و اسراییل کمک کرده اند هشدار داده شده است که تا ساعاتی دیگر پاسخ دردناکی را از سوی ایران تجربه خواهند کرد. این اطلاعیه با این جمله به پایان می رسد: شما شروع کردید ولی ما تمامش می کنیم!

ساعت 10 صبح، تهران، ساختمانی در حوالی خیابان فلسطین
فرماندهان عالیرتبه ی نظامی دور یک میز دایره ای شکل چوبی نشسته اند و منتظر ورود شخصی به جلسه هستند. نقشه ی بزرگی از اسراییل به دیوار زده شده است و یکی از فرماندهان کنار نقشه ایستاده است تا پس از آغاز جلسه توضیحات لازم را ارائه کند. در باز می شود. فرماندهان به نشانه ی احترام از جا بلند می شوند.
شخصی که از گام برداشتنش صلابت و اقتدار نمایان است قدم به داخل اتاق می گذارد!
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمازهای جمعه در مساجد ، باید روز شنبه اقامه شود!


بر اساس توصیه “کمیته دولتی امور دینی” جمهوری آذربایجان، نمازهای جمعه در مساجد، باید روز شنبه اقامه شود.

به گزارش فارس به نقل از منابع محلی، توصیه اخیر “کمیته دولتی امور دینی” جمهوری آذربایجان به دینداران، نارضایتی مجدد بین دینداران و حکومت آذربایجان را می‌تواند بیش از پیش عمیق‌تر کند. بر اساس توصیه کمیته مزبور، نمازهای جمعه خوانده شده در مساجد، باید روز شنبه خوانده شود.

علت این توصیه اینگونه توجیه می‌شود که چون روز جمعه، روز کاری در آذربایجان می‌باشد، برگزاری نماز جمعه در آهنگ کارها مانع ایجاد می‌کند.
کمیته دولتی برای تحقق این توصیه، دست به اقدامات عملی نیز زده است. بدینگونه که هفته پیش به “مسجد مشهدی داداش” یادداشت ویژه فرستاده است.
این یادداشت ویژه در خصوص خودداری از برپایی نماز جمعه در خارج از مسجد می‌باشد.
به گفته حاج شاهین حسنلی، امام جماعت این مسجد، هر هفته ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ نفر در نماز جمعه مسجد مشهدی داداش شرکت می‌کنند.

گوندوز اسماعیل اف مدیر شعبه نهادهای دینی کمیته دولتی امور دینی آذربایجان در مصاحبه با خبرگزاری آپای این کشور می‌گوید، نمازگزاران باید نماز را در داخل مسجد بجا بیاورند.


این توصیه به هیچ وجه با واقعیات تطابق ندارد. دست کم، نام جمعه روی این نماز است. توصیه به برپایی آن در روز شنبه یا از بی سوادی توصیه کنندگان آن خبر می‌دهد و یا اقدامی است در جهت تعمیق بحران ایجاد شده در زمینه مسائل دینی در جامعه، چرا که در این اواخر بازداشت دینداران، تخریب مساجد و ممنوعیت ایجاد شده برای حجاب، باعث عصبانیت دینداران شده است.

اجبار دینداران به برپایی نماز جمعه در روز شنبه به معنای این است که حکومت آذربایجان در صدد رویارویی با دینداران است، چرا که راه دیگری برای دینداران باقی نمی‌ماند.

بیش از ۹۰ درصد جمعیت جمهوری آذربایجان را مسلمانان تشکیل می‌دهند اما مدتی است که دولت باکو با نزدیکی بیشتر به صهیونیست‌ها، اسلام ستیزی در این کشور را در پیش گرفته و تلاش دارد با از بین بردن مساجد و بازداشت دینداران این کشور، به مقابله با اسلام برخیزد که این موضوع واکنش تند مسلمانان را در پی داشته است.
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
بيت المقدس ساعت هاي پاياني خود را مي گذراند


يك عضو كميته اسلامي ـ مسيحي مقدسات فلسطين با هشدار درباره خطر يهودي سازي كامل بيت المقدس ، از ملت هاي عربي و اسلامي خواست مسئوليت هاي خود را در قبال نقشه هاي رژيم صهيونيستي براي يهودي سازي اين شهر مقدس بر عهده بگيرند.



به گزارش «شیعه نیوز» ، يونس عموري روز يكشنبه در گفت وگو با شبكه خبري العالم گفت: آنچه براي ياري بيت المقدس مورد نياز است مانند خورشيد آشكار است. اين شهر از هر لحاظ ساعتهاي پاياني خود را مي گذراند و نقشه هاي يهودي سازي و تبديل بيت المقدس به اورشليم در آستانه اجرا قرار دارد.

وي افزود: حداقل آنچه مورد نياز است اجراي تصميمات رسمي عربي و اسلامي در قبال شهر قدس است و اينكه دولت ها و ملت هاي عربي مسئوليت هاي خود را به عهده بگيرند و به وظايف خود در قبال اين شهر مقدس عمل كنند.

عموري ادامه داد: برنامه هاي همه كميته هاي دفاع از بيت المقدس بايد هر چه سريع تر اجرا شود. همچنين همه ملتهاي عربي و اسلامي بايد قدس را ياري كنند چون كه اين شهر اكنون با خطرناك ترين روند يهودي سازي به طور علني و آشكار روبرو است.

اين عضو كميته اسلامي ـ مسيحي مقدسات فلسطين همچنين اظهار داشت: مذاكرات با رژيم اشغالگر بنا بر اعتراف خود مذاكره كنندگان به بن بست رسيده است و ديگر نمي توان اين راه را در پيش گرفت. رژيم اسرائيل تلاش مي كند به هر نحوي وقت كشي كند.

عموري افزود: مساله قدس به مرحله خطرناكي رسيده و نيازمند تلاش همگاني است به خصوص كه مذاكرات به جايي نرسيده است و چشم انداز سياسي نا اميد كننده اي در اين زمينه وجود دارد.

وي تاكيد كرد كه ديگر هيچ چيزي پنهان نيست چون كه مقامات رژيم اشغالگر بارها گفته اند كه قدس پايتخت ملت يهود است.

عموري توضيح داد: شعار "قدس پايتخت ملت يهود است" به اين معني است كه رژيم اشغالگر مي خواهد قدس قبله يهوديان در سراسر جهان باشد.

وي افزود: توپ اكنون در زمين تشكيلات خودگران فلسطين، رهبري سازمان آزاديبخش و رهبران عربي و اسلامي است و همه بايد به مسئوليت هاي خود در قبال اين شهر مقدس عمل كنند.
 

shadi_tala

عضو جدید
خودداری جودوکار یمنی از رویارویی با حریف صهیونیستی

علی خصروف عضو جوانان مومن انقلابی یمن در تظاهرات علیه رژیم صالح یکبار مجروح شده بود

علی خصروف بازیکن تیم ملی جودوی یمن در چهارچوب بازیهای جام جهانی جودو که در دوسلدروف آلمان برگزار می شود از رویارویی با حریف صهیونیستی خود سرباز زد.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) بازیهای جام جهانی جودوی دوسلدروف در واقع انتخابی المپیک 2012 لندن نیز محسوب می شود و هر جودوکاری که در این رقابت ها حایز یکی از رتبه های اول تا سوم شود به طور مستقیم به المپیک لندن که آرزوی ورزشی هر وروزشکار ملی پوش است خواهد رفت.
علی خصروف جودوکار یمنی که در وزن 60 کیلوگرم برای تیم ملی این کشور به مسابقات جهانی دوسلدروف اعزام شده بود در اولین مرحله از این رقابتها با قرعه رویارویی با جودوکار اسراییلی برخورد کرد اما در حمایت از ملت فلسطین حاضر به رویارویی با وی نشد.
نعمان شاهر رییس فدراسیون جودوی یمن با تایید این خبر به خبرگزاری رسمی یمن (سبا) گفت: خصروف برای جبران این وضعیت همه تلاش خود را خواهد کرد تا در رقابتهای مقدماتی المپیک لندن که قرار است 25 فوریه در شهر پراگ جمهوری چک برگزار شود سهمیه المپیک را برای کشورش به ارمغان بیاورد.
وی همچنین درباره دلایل چنین تصمیمی از سوی علی خصروف افزود: این تصمیم نشان دهنده روح ملی، ارزش های دینی و اصول اخلاقی و انسانی این بازیکن و سایر بازیکنان ملی پوش یمنی است.
به گفته رییس فدراسیون جودوی یمن اقدام خصروف در واقع اعتراضی است به برخی تلاش ها برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و این کمترین کمکی است که مردم یمن می توانند به برادران فلسطینی خود اهدا کنند.

خصروف در دوازدهمین دوره بازیهای کشورهای عربی که در دسامبر 2011 در دوحه قطر برگزار شد به کسب مدال طلای این رشته در وزن 60 کیلوگرم نایل شد.
اقدام جودوکار یمنی با استقبال گسترده مردم انقلابی یمن مواجه شد و در موضعگیریهای مختلفی از این اقدام علی خصروف تقدیر و تشکر کردند.
عمر مدهش از شهروندان یمنی در گفتگو با خبرگزاری یمن این اقدام اسلامی خصروف را متناسب با مواضع ملی وی توصیف کرد و گفت: علی سال گذشته به صف انقلابیون یمنی در اعتراض به حکومت استبدادی و وابسته علی عبدالله صالح پیوست و در یکی از تظاهراتها که بسیاری از جوانان مومنیمنی به دست نیروهای صالح کشته شدند او مجروح شد.
وی تصریح کرد: برخی از مسئولان یمنی راضی به شرکت او در رقابتهای اخیر بازیهای عربی دوحه نبودند اما خصروف با شجاعت در این بازیها مشارکت کرد و توانست مدال گرانبهای طلای آن را برای یمن کسب کند.


ایول داره;)
 

shadi_tala

عضو جدید
تمیز کردن مدفوع آمریکایی‌ها توسط منافقین

اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق موسوم به منافقین که چندی پیش و پس از سال‌ها مجبور به ترک پادگان اشرف شده‌اند، به محض ورود به "لیبرتی" به عنوان محل اسکان موقت جدید خود، مجبور به پاک کردن زمین‌های مملو از فاضلاب شدند.
به گزارش مشرق به نقل از سایت اوباما، براساس گزارشی که سایت همبستگی ملی به عنوان ارگان سازمان منافقین منتشر کرده است، در تاریخ 4 اسفند، لوله اصلی فاضلاب پادگان لیبرتی که پیش از این محل اسکان سربازان آمریکایی در عراق بوده، ترکیده و بخش اعظم این پادگان را مدفوع سربازان آمریکایی برداشته است.







براساس این گزارش، بعد از گذشت زمان زیادی، اعضای سازمان مجاهدین موفق شدند که طی "یک همکاری دست جمعی" با استفاده از کیسه‌های شن جلوی نفوذ فاضلاب به اتاق‌ها را بگیرند!




سازمان مجاهدین که این روزها نام خود را به شورای ملی مقاومت تغییر داده و به رغم ترور بیش از 17 هزار نفر از مقامات و شهروندان ایرانی، منتظر است آمریکا نام این گروه را از لیست گروه‌های تروریستی خارج کند، اجازه نمی‌دهد اعضای پشیمان این گروه، از سازمان جدا شوند و پس از ده‌ها سال به آغوش خانواده‌های خود برگردند.


منافقین پس از سال‌ها اقامت دردسرساز در پادگان اشرف و فعالیت علیه دولت‌های عراق و ایران، سرانجام پس از اقدامات حقوقی و بین‌المللی دولت عراق، از این پادگان اخراج شدند. این گروه تروریستی تا زمان مشخص شدن کشور جدیدی برای اقامت که ممکن است اردن یا عربستان باشد، باید در لیبرتی منتظر بمانند.
خاک تو سرشون کنن
حالم بهم خورد
 

shadi_tala

عضو جدید
سینا جان خیلی ممنون بابت پستهایی که میذاری من که همه تاپیکهات رو دوست دارم
موفق باشی;)
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگرانی رژیم صهیونیستی از موفقیت راهپیمایی جهانی «الی بیت‌المقدس»


روزنامه‌های صهیونیستی اعتراف کردند که دستگاه‌ها اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نگران موفقیت این راهپیمایی جهانی الی بیت‌المقدس در تقویت جریان سلب مشروعیت از اسرائیل هستند. به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه فلسطینی العالم دستگاه های امنیتی رژیم صهیونیستی با ارتش و نیروهای مختلف اطلاعاتی خود آماده مواجهه با راهپیمایی جهانی الی بیت المقدس می‌شوند. بنابر این گزارش، روزنامه معاریو اعلام کرده که در همه دستگاه های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی حالت آماده باش اعلام شده و این رژیم نگران عبور فعالان در این راهپیمایی از مرزهای اسرائیل و ورود به آن هستند. دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل بهانه این آماده باش را عبور عده‌ای از فلسطینی‌ها از مرزهای رژیم صهیونیستی در روز نکبت سال گذشته و همچنین امکان مسافرت هوایی عده‌ای فعالان حقوق بشر به فرودگاه بن‌گوریون در تل آویو عنوان کرده‌اند. همچنین دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل نگران عبور اهالی اخراجی بیت‌المقدس از دیوار حائل در 30 مارس و همچنین راهپیمایی فلسطینی‌های اراضی 1948 هستند.
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
يك روزنامه انگليسي‌زبان استدلال كرد/ حق قانونی ایران برای حمله به اسرائیل




تهدید ایران به حمله نظامی، تازگی ندارد و از‌‌ همان ابتدای انقلاب، غرب به ویژه دولت امريكا همیشه از این مساله به عنوان یک تهدید برای اعمال فشار به ایران و کسب امتیاز در صحنه سیاست بین‌الملل استفاده کرده است. اما در سال‌های اخیر رژیم صهیونیستی گوی سبقت را از همه ربوده و تلاش می‌کند تا با تاکید و بزرگ‌نمایی بیش از اندازه بر روی این مساله، اولا خطر ایران را جدی نشان دهد و از سوی دیگر، از این مساله برای سرکوب فشار‌ها و نابسامانی‌های داخلی خود استفاده کند.



به گزارش رجانیوز، با وجود صراحت عجیب مسئولان رژیم صهیونیستی در اعلام این مطلب در مجامع جهانی و بین‌المللی و جدی نشان دادن این مساله و همچنین، بازی رسانه‌ای با همراهی امريكا برای تحت فشار قرار دادن اتحادیه اروپا در زمینه اعمال تحریم‌های زیاد و سنگین علیه ایران، سازمان ملل متحد به عنوان مجمع اصلی کشورهای جهان که وظیفه برخورد با هرگونه اقدام جنگ‌طلبانه و تلاش برای جلوگیری از وقوع جنایات جنگی را برعهده دارد، نه تنها واکنشی نسبت به این مساله نشان نداده بلکه در برخی موارد و با ارجاع غیرقانونی پرونده برنامه هسته‌ای ایران به شورای امنیت و اعمال تحریم‌های گسترده اقتصادی، به همراهی با این ادبیات و این شیوه تخاصم جنگ‌طلبانه ان هم با این صراحت شده است.

این رویکرد سازمان ملل درحالی است که سوال‌هاي رئیس‌جمهور ایران در مورد نحوه تشکیل رژیم صهیونیستی و ماهیت افسانه هولوکاست، با واکنش شدید و بی‌سابقه این سازمان روبرو شد و حتی کار به تصویب قطعنامه در سازمان ملل در حمایت از رژیم صهیونیستی کشید.
همین مساله موجب شده تا افکار عمومی جهان همیشه این سوال را بی‌پاسخ ببیند که چگونه است که ایران به دلیل برخی توهمات، فرضیات و در بالا‌ترین سطح، برخی احتمالات ناموثق مبنی بر تلاش برای اقدام نظامی علیه رژیم صهیونیستی و دستیابی به جنگ‌افزار هسته‌ای، مستحق اقدامات سخت‌گیرانه و تحریم‌های بین‌المللی است اما مسئولان اسرائیلی با وجود صراحت و پافشاری بر مواضع جنگ‌طلبانه خود علیه ایران، با هیچ واکنشی روبرو نمی‌شوند؟

در اين زمينه، روزنامه «آسیا تایمز» در مقاله‌ای تحت عنوان «حق قانونی ایران برای حمله به اسرائیل»، به بررسی تهدیدهای غیرقانونی رژیم صهیونیستی علیه ایران بر اساس مفاد و قوانین اساسنامه سازمان ملل پرداخت.

این روزنامه در بخش ابتدایی مقاله خود به قلم كاوه افراسيابي نوشت: «پس از سال‌ها زندگی در سایه تبلیغات رسانه‌ای مبنی بر حمله نظامی اسرائیل، ایران اکنون آشکارا می‌تواند از حق قانونی و مسلم خود در اقدام پیش‌دستانه علیه اسرائیل استفاده کند.

این مساله بر پایه این استدلال قانونی است که ایران به جای انتظار برای دشمن صهیونیستی خود، باید حرکت تهاجمی در برابر این تهدیدها را در دستور کار خود داشته باشد.»
این روزنامه اضافه کرده است:
«این استدلال بر چهار پایه زیر استوار است:


۱- ایران هرگز اعلام و تهدید نکرده که از توانایی‌های هسته‌ای خود علیه اسرائیل استفاده می‌کند.

۲- یک بند قانونی مبنی بر ممنوعیت حمله نظامی به تجهیزات صلح‌آمیز هسته‌ای ایران در ردیف قوانین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی -قطعنامه ۵۳۳- وجود دارد که هرگونه اقدام در این مساله را نقض قوانین و معاهدات بین‌المللی می‌داند.

۳- ایران از امضاکنندگان معاهده منع گسترش تسلیحات نظامی هسته‌ای NPT است و رهبر عالی رتبه ایران هم بار‌ها تاکید کرده است که استفاده از تسلیحات هسته‌ای را حرام و غیرشرعی می‌داند. همچنین بازرسان آژانس در چندین دور بازرسی خود از تاسیسات هسته‌ای ایران تاکید کرده‌اند که انحرافی در برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران وجود ندارد.

۴- برخی شواهد نشان می‌دهد که مقامات اسرائیلی به طور جدی در حال اعمال فشار بر روی کاخ سفید هستند تا زمینه را برای تجمیع قوای نظامی علیه ایران فراهم کنند؛ مساله‌ای که لئون پانه‌تا وزیر دفاع امريكا هم نسبت به آن اذعان کرده است.

آسیا تایمز همچنين توانایی نظامی ایران را يادآوري کرد و نوشت: «حق ایران برای حمله پیش‌گیرانه علیه اسرائیل روی دیگر سکه این ماجراست که با توجه به قوانین بین‌المللی در زمینه جلوگیری از حملات مخاصمه‌جویانه دشمن، قابلیت اجرا از سوی ایران را داراست.

ایران دارای سیستم‌های موشکی بسیار پیشرفته است که می‌تواند در صورت قصد اسرائیل برای حمله به خاک این کشور، قبل از ورود جنگنده‌های اسرائیلی به حریم هوایی ایران، مناطق حساس عملیاتی را در خاک سرزمین‌های اشغالی مورد هدف قرار بدهد.»


این روزنامه در پایان مقاله خود هم با استناد به یکی از بندهای قوانین حقوقی سازمان ملل در زمینه دفاع و جلوگیری از تخاصم نظامی علیه کشورهای عضو، نوشته است: «بر طبق قانون کمیسیون حقوقی سازمان ملل و در مقاله شماره ۳ آن، اقدام نظامی علیه یک کشور زمانی می‌تواند مورد قبول واقع شود که تهدیدهاي جدی و صریح علیه یکی از اعضای سازمان ملل صورت گرفته باشد که این مساله درباره جمهوری اسلامی ایران صدق نمی‌کند اما اسرائیل صراحتا دست به تهدید به حمله نظامی علیه ایران زده است که خود می‌تواند یک نشانه دیگر مبنی بر تایید استدلال فوق باشد.
از سوی دیگر، سوال اصلی این است که چرا جامعه جهانی از ماجرای جنگ عراق درس نگرفته و کماکان به‌دنبال ایجاد درگیری و تنش در جامعه است؟
ماه‌های آینده و روند پیشرفت مذاکرات پشت پرده اسرائیل و امريكا، پاسخ این سوال را مشخص خواهد کرد.»


 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
جنایتی وحشتناک که باید دیده شود (بمباران حلبچه) + تصاویر + ۱۸



بمباران شیمیایی حلبچه در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ توسط حکومت بعث عراق صورت گرفت. این بمباران بخشی از عملیات گسترده‌ای به‌نام عملیات انفال بود که بر ضد ساکنان مناطق کردنشین عراق انجام گرفت. در پی عملیات والفجر ۱۰ توسط ایران و تصرف بخش‌هایی از کردستان عراق در اواخر سال ۱۳۶۶ که منجر به استقبال مردم این مناطق از نیروهای ایرانی شد، صدام دستور بمباران شیمیایی این مناطق را داد. در پی این حمله حدود پنج هزار تن از مردم حلبچه که غیر نظامی بودند کشته شدند.



منبع:ظهور12
 

sina_anis

عضو جدید
کاربر ممتاز
سایت آتلانتیس گفت : تحریم ، ایران را ثروتمندتر کرد



فارس به نقل از پایگاه اینترنتی آتلانتیس، کشورهای غربی در ابتدا قصد داشتند با اعمال تحریمهای بین المللی بر ضد ایران و افزایش فشارهای تجاری و اقتصادی در آمد های ارزی این کشور را کاهش دهند و تهران را به متوقف کردن برنامه های هسته ای مجبور کنند ولی به نظر می رسد این تحریمها نتیجه ای معکوس در پی داشته است و افزایش قیمت نفت طی ماههای اخیر موجب افزایش درآمد های ارزی ایران و ثروتمند تر شدن دولت ایران شده است.


بر اساس این گزارش افزایش تنش های سیاسی بین ایران و غرب طی ماههای اخیر و تصمیم اروپا برای اعمال تحریم نفتی ایران از ابتدای جولای ۲۰۱۲ تاثیر زیادی بر رشد قیمت جهانی نفت داشته است .


قیمت نفت برنت دریای شمال از ابتدای سال ۲۰۱۲ بیش از ۱۷ درصد رشد داشته است . ایران هم اکنون روزانه ۲.۲ میلیون بشکه صادرات نفت دارد .


اگر تحریمهای بین المللی تا کنون موجب کاهش ۱۰۰ هزار بشکه ای صادرات نفت ایران شده باشد در مقابل رشد فزاینده قیمت نفت طی ماههای اخیر نه تنها کاهش صادرات نفت این کشور را جبران کرده است بلکه درآمد های ارزی ایران را نیز افزایش داده است.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
mohsen-moghadam شروع بکار جنبش نافظ تالار اسلام و قرآن 0

Similar threads

بالا