باران

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره نغمه جونم



ای قطره قطره ات
تکه تکه روح آسمان
باران
بر لوح جان من
بازآفرین
راز چهره ات
باران
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

صدام کن اسممو یک آن
نه با تردید که با ایمان
تن خشک کویرم من
ببار ای نم نم باران
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز


باران: تب هر طرف ببارم دارم
دهقان: غم تا به کی بکارم دارم
درویش نگاهی به خود انداخت و گفت:
من هرچه که دارم از ندارم دارم


ايرج زبردست
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز



من دراين تاريكي
فكر يك بره روشن هستم
كه بيايد علف خستگي ام را بچرد
من دراين تاريكي
امتداد تر بازوهايم را
زير باراني مي بينم
كه دعاهاي
نخستين بشر را تركرد
من در اين تاريكي
درگشودم به چمنهاي قديم
به طلايي هايي كه به ديوار اساطير تماشا كرديم
من در اين تاريكي
ريشه ها را ديدم
و براي بته نورس مرگ آب را معني كردم

سهراب سپهري
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


زندگي مثل نم نم بارون تو يه هواي پاك

مثل يه نگاه پر از رمز ورازه

زندگي مثل شبنم به روي برگه

مثل راستي تو نگاه

زندگي مثل عشق لطیف و نازه

مثل يه اتاق پر از كتابه

زندگي مثل يه نوشته بر روي ديواره

مثل تولد كودك پر نشاط

مثل يه گلدون پر احساس

زندگي مثل يه سايه درازه

مثل يه طاقچه در انتظاره

زندگي مثل يه سكوت پر از سوال

مثل يه واگن تو راه؟
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز


حکایت غمناکی است
گونه های خیس ات ای باران
طراوت ابر
پاکی آسمان
رحمانیت محض
فرزند اقیانوس های بی کران
ای باران
چگونه با هزاران چتر
خشک و تهی دست استاده ای
ای باران
حضور تو
اعجاز یگانه ی عاشقی است
حکایت تو
افسانه ی غمناک آسمان
حکایت غریبی است
ای
باران
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]باران كه ببارد
با تمام وجود
زمزمه ات خواهم كرد
و با تمام وجود خواهم شكست
و نبودنت را
با باران خواهم باريد
آنقدر خواهم باريد
كه بيايي
با تو زير باران
كوچه ها را
آواز سرخواهيم داد
با تو زير باران
اگر كه بيايي!!!
[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


بزن بارون که عشق توهنوز توی نفسهامه
دلیل عشق پاک توغروز
سرد اشکامه
ببارشاید
که برگرده تو قلبی
که پر از درده
ببین از وقتی اون رفته
چقـــدر دستهــــای مــــن ســرده
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم:
- «اين باغ ار گل سرخ بهاران بايدش؟ ...»
گفت:
- «صبرى تا كران روزگاران بايدش
تازيانه رعد و نيزه آذرخشان نيز هست،
گر نسيم و بوسه هاى نرم باران بايدش...»
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
بیا مکتوب کن در من
صدای نم نم خود را:
دل از باران نخواهم کَند.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


پاییز را دوست دارم...
بخاطر غریب و بی صدا آمدنش
بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش
بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش
بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش
بخاطر رفتن و رفتن... و خیس شدن زیر باران های پاییزی
بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز


باران می بارد آرام
گاه برآبها گاه برسنگهای کبود
مردم ، جانداران ، خاک، آب مینوشند
سیراب همه میخندند
تشنگی . . . تشنگی
وهیچ یک به باران نمی اندیشند
تشنگی دراندیشه هاست
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
آفتاب را دوست دارم
به خاطر پیراهنت روی طناب رخت،
باران را
اگر می بارد بر چتر آبی تو
و چون تو نماز خوانده ای خداپرست شدم .

/ بیژن نجدی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



می‏زنم با شتاب، در باران
می‏خورم پیچ و تاب، در باران
مثل «سهراب»، کاشکی دستم
برسد «.. پای آب»، در باران
تو، دعا کن مرا، که می‏دانم

می‏شود مستجاب، در باران
آسمانِ نگاه تو دارد
جلوه ماهتاب، در باران
از نگاه تو، می‏تراود نور
مثل رقصِ شهاب، در باران
قاصدِ عشق، می‏کُنَد شب و روز

به دلِ من، خطاب، در باران...
آه! ای چشم‏های تو، خورشید
بَر دلِ من بتاب، در باران

 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز

اگر باران نبارد باغبان دلگیر خواهد شد
و فرصتهای فروردین نصیب تیر خواهد شد
اگر باران نبارد برکه ی احساس می خشکد
و هم نیلوفرمرداب غافلگیر خواهد شد
اگر باران نبارد کفتر سهراب میمیرد
وکفتر بازآیا راغب شبگیر خواهد شد؟!
اگر باران نبارد "باز باران با ترانه _
با گهر های فراوان "از چه رو تحریر خواهد شد؟!
اگر باران نبارد شاخه ی نرگس نمی داند
که گلدان وامدار پنجره تعبیر خواهد شد!!
اگر باران نبارد واژه ی باران چه خواهد شد؟
و آیا رنگ شعری باز سبز سیر خواهد شد؟
اگر باران نبارد تکنواز رود می داند
که در این باره * با سیلابها در گیر خواهد شد
اگر باران نبارد کوزه ی خالی سر چشمه
وبال گردن تفتیده گان تفسیر خواهد شد
اگر باران نبارد در شب شعر شقایقها
قصیده با غرور چشمها در گیر خواهد شد
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
شاعر به گل، به خانم باران، سلام کرد

شاعربه باغ و سرو خرامان سلام کرد

وقتی بهار شعرخداوند را سرود

شاعر به چشمه های خروشان سلام کرد

روزی دگر زصفحه ی تقويم پر کشيد

سال هزار وسيصد و چندان سلام کرد

شاعر به مهر و آذر و آبان به هرچه ماه

شاعر به انتهای زمستان سلام کرد

وقتی تمام قافيه هايش رديف شد

شاعررسيدنقطه ی پايان ......سلام کرد
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
سخن کوتاه میکنم،
دیری است در کویر تشنه ی دلم بارانی نباریده...
دیدن اشک هایت برایم مرگ است؛
نه! بگذار کویر تشنه بماند،
اما مروارید چشمانت هدر نرود!
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز


چقدر این دوست‌داشتن‌های بی‌دلیل خوب است

مثل همین باران بی‌سوال
که هی می‌بارد ....
که هی اتفاقا آرام و
شمرده
شمرده
می‌بارد....


سید علی صالحی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
**سعدی**

**سعدی**

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
در باغ لاله روید و در شوره ‌زار خس

 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز


وقت بارون , چشم گریون, دل من بی تو میگیره
میزنم به بیخیالی,ولی دل بی تو میمیره

آسمون دلش گرفته بغضشو میترکونه
دوتایی با چشم گریون,میخونیم غم زمونه

آره دنیا یه سرابه,سرخوشیهام یه نقابه
تکیه دادم به خوشیهام,ندونستم که حبابه

بودنم وقتی که نیستی,واسه لحظه هام عذابه
قصه ي گریه ي بارون واسه عاشقا کتابه......
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
هزار بار گفته ام
بر زنجیر چشمانت
شورش می کنم
گر چه می دانم
قلب من
تاب نمی آورد
تیر باران نگاهت را

قفس
وقتی قفس
دستان عاشق تو باشد
در دلم
شوق پروازی نیست
آسمان - زمین - قفس
برابرند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سعدی

سعدی

باراناشكم مى‏رود وز ابرم آتش مى‏جهد
با پختگان‌گوى اين‌سخن،سوزش‌نباشد خام‌را


 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز


کفشِ چرمی ـ چتر ـ فروردین ـ خیابانِ شلوغ
یک شب بارانی غمگین خیابانِ شلوغ
می‌رود تنهای تنها، باز هم می‌بینمش
باز هم رد می‌شود از این خیابانِ شلوغ

نجمه زارع
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
در ميان اين همه ستاره باران


تنها آتش باران چشم تو


مرا گرفت.


دلم لرزيد؛


ساعت متوقف شد،


و هوا بوي ياس و قاصدک گرفت...:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


چه جوری بی تو رها شم؟
به تو مدیونم همیشه مثل شب به صبح فردا

مثل موج سرد تنها به نگاه ناز دریا

به تو مدیونم همیشه منِ خسته منِ بی روح

مثل خاک سرد و تنشه به نوازش های بارون

به تو می رسم دوباره زیر رگبار ستاره

وقتی بارون نگاهت به حریم شب می باره

اگه پایانی نباشی واسه بغض خستگی هام

چه جوری برگردم از این جاده های بی سرانجام؟

تو خدای عاشق هایی به تو مدیونم همیشه

وقتی اسمتو میارم نبض لحظه تازه میشه

به تو می رسم دوباره........................
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
باران اندکی بارید
برای سادگی من
زیرا من گم شده ام در خیال تو
می دانستی ؟
عشق افسانه بیش نیست
هر چند- من
از عشق های ابدی خواهم نوشت
باور کن!
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


آسمون ابریه اما دیگه بارون نمیاد
صدای گریه بارون توی ناودون نمیاد
اون كه من دوسش دارم از خونه بیرون نمیاد
واسه این دل تنها دیگه مهمون نمیاد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


يادته اون شب که ما با هم آشنا شديم
نم نم بارون اومد ما از هم جدا شديم
وقتي که بارون مياد باز دلم تورو ميخواد
وقتي که بارون مياد باز دلم تورو ميخواد

نم نم بارون مياد باز دلم تو رو ميخواد

حالا وقتي که هوا ابري ميشه
آسمونِ دلمو غم ميگيره
اگه باز بارون بياد و تو نياي
اين دل ديوونه ماتم ميگيره
نم نم بارون مياد باز دلم تو رو ميخواد

بارون که برده تورو حالا ميشه دوباره
از پشتِ ابر کبود تو رو برام بياره
وقتي که بارون مياد باز دلم تورو ميخواد
وقتي که بارون مياد باز دلم تورو ميخواد

نم نم بارون مياد باز دلم تو رو ميخواد


 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


می توان با پنجه های خشک
پرده را یکسو کشید و دید
در میان کوچه باران تند می بارد


فروغ فرخزاد
 
بالا