خیلی واسم جالبه یعنی دوستانی که نفت قبول شدن فقط قبول شدنه واسشون مهم بوده؟این که بخوان 30 سال دور از همه چیز زندگی کنن واسشون مهم نیست؟اگه نشه به شرکت های دیگه مثل پالایش و پخش انتقالی گرفت پس باید چکار کرد؟
نه فقط واسه اون نبود ، يه سيب رو که بندازی بالا 1000 تا چرخ ميخوره تا بياد پايين ، من خودم همزمان هم به نفت فک ميکردم هم به اپلای کردن واسه دکترا تو يه کشور ديگه ! خلاصه اگه تو زندگی بخوام موفق بشم بايد از يه چيزايی دل بکنم. نميشه که هميشه زير پر و بال خونواده بود اگه میشد که يه مغازه ميزدم که يه جا باشم اما راحت باشم و پيشرفتی هم نباشه! تازشم چرا همه فک ميکنن بايد 30 سال زير آفتاب تو عسلويه و بيابون با مدرک ليسانس پيچ سفت کرد اونم بدون استراحت و مزايا؟ مگه اردوگاه کار اجباريه؟؟؟ البته اینم بگم ما آدما هميشه عادتمونه تو چيزی که هستيم ازش بناليم به همه قول ميدم اگه قبول شيم بقیه مراحل رو ، 3،4 سال ديگه همه ميگيم ای بابا فايده نداره و اینا غافل از اینکه خيليا همينم ندارن و ما بايد شکر بگيم!
اگه نشه کاری کرد خيلی راحت استعفا،بازخريد،بازنشستگی پيش از موعد،... خلاصه هزار تا راه هست تا بعدش با تجربه ای که داريم بعد از این دوران تعهد، بريم هرجا خواستيم هرکاری که خواستيم بکنيم
نگران این چيزا نباش خدا بزرگه، نگران این باش که حادثه ای، چيزی رخ نده در حال کار و سلامتی به خطر نيوفته ؛)
اگه نشه کاری کرد خيلی راحت استعفا،بازخريد،بازنشستگی پيش از موعد،... خلاصه هزار تا راه هست تا بعدش با تجربه ای که داريم بعد از این دوران تعهد، بريم هرجا خواستيم هرکاری که خواستيم بکنيم
نگران این چيزا نباش خدا بزرگه، نگران این باش که حادثه ای، چيزی رخ نده در حال کار و سلامتی به خطر نيوفته ؛)